نویسنده: مژگان صفدری
چکیده: نقش محوری انسان در توسعه و نیل به موفقیت در زمینههای گوناگون، لزوم توجه به تعلیم و تربیت متناسب با اهداف تعیین شده را به تصمیم گیران و سیاستگزاران تاکید مینماید. در جهان متغیر امروزی آموزش و پرورش به عنوان مولفهای تاثیرگذار در اداره آینده کشور به دلیل پیچیدگی روابط و تعاملات و تغییر عوامل محیطی و سازمانی مستلزم رعایت ملاحظات متعددی است. شناخت و آگاهی نسبت به شرایط آینده تعلیم و تربیت، نیاز اساسی سیاستگزاران و مدیران عالی این نهاد مهم ا ست. امروزه این نیاز از طریق مطالعات آینده پژوهی پاسخ داده میشود. سازمان آموزش و پرورش کشور از این حیث مستثنی نبوده و مطالعات آینده پژوهی میتواند امکان جدیدی برای مسؤولان و مدیران این سازمان در زمینه افزایش کارایی آموزشی با استفاده از پیشرفتهای علم و فن آوری ایجاد نماید. مقاله حاضر درپی پاسخ به این سوال است که آینده پژوهی چه نقشی در کارایی آموزش و پرورش مقطع ابتدایی کشور داشته و چه سازوکارهایی برای ایفای این نقش وجود دارد؟
کلمات کلیدی: آینده، آینده پژوهی، نظام آموزش، آموزش و پرورش
مقدمه: ميل به آگاهي و شناخت آينده همواره در طول زندگي انسان از گذشتههاي دور وجود داشته است. اهميت و نياز به اطلاع از حوادث مستقبل در طول تاريخ، با ظهور افرادي در هيأت پيشگو و طالعبين بروز يافته و پاسخ داده شده است. در گذشته به واسطه نازل بودن سطح دانش و معرفت اين ميل محدود به زمانهاي كوتاه در آينده بوده ولي امروزه با رشد علم و توسعه فنآوريها، انسان به دورههاي بلندمدت ميانديشد.تبلور اين نياز در عصر حاضر به صورت مطالعات آينده در سطح سازمانها با عنوان آيندهشناسي و آيندهپژوهي قابل ملاحظه است زيرا ادامه بقاء و چگونگي كيفيت آن در آينده از دغدغههاي سازمانهاي امروزي محسوب مي شود.
توجه به ميزان افزايش علم در چند دهه اخير نسبت به گذشته و حركت شتابان جهان كنوني براساس دانش محوري، تصميمگيران سازمانها را ملزم به شناخت آينده و مطالعات آيندهشناسي ميكند. سازمانهاي آموزشی با توجه به نقش خطير خود در زمينه تعلیم و تربیت نسلهای آینده، نيازمند نگرش و توجه جدي به آينده نه تنها به منظور آمادگي براي بهرهگیری از امکانات جدید، بلكه تلاش در زمينه ساختن آينده مطلوب هستند. ظهور مفاهيم جديد فرهنگی و اجتماعی، ارزشهای فرهنگی در حال تغییر و سرعت تغييرات كه تابعي از تاثیر رشد فناوريهاي ارتباطي و همچنين اقدامات نهادهایی چون دولت، مجلس، گسترش ضریب نفوذ رسانهها اعم از تصویری، نوشتاری و شنیداری در سطوح داخلی وخارجی است، کارایی این سازمانها را با مسائل متنوع و پيچيدهای مواجه نموده است. علاوه براین انتظار جامعه در خصوص تربیت نیروی انسانی کارآمد، توانمند، بانشاط و متعهد به ارزشهای مذهبی و ملی، ضرورت توجه به مسایل آینده را در آموزش و پرورش دوچندان میکند. اکنون سوال اصلی مطرح این است که آینده پژوهی چه نقشی در کارایی آموزشی و تربیت آموزش و پرورش کشور دارد؟ و چگونه میتواند در تحقق اهداف این سازمان ایفای نقش نماید؟
پاسخ به سوال بر این پایه استوار است که مطالعات آينده از آنجاکه فرصتي ساختار يافته براي نگاه به آينده و بررسي نقش عوامل موثر در ايجاد آينده فراهم مي نمايد، امکان ایجاد چشم انداز مطلوب برای تصمیم گیران و سیاستگذاران سازمان آموزش و پرورش به وجود میآورد. افقهای نوین از طریق شناسایی و ایجاد ظرفیتها و توانمندیهای جدید، امکان بهرهگیری از فرصتها در زمان آینده را میسر میسازد. ضمن آن که با این رویکرد، مشکلات و نارساییهای ناشی از شرایط آینده قابل احصاء و رفع آنها امکان پذیرتر خواهدبود.
پيشينه آيندهپژوهي
علاقه فطري انسان به آينده و انديشه پيرامون آگاهي از وضعيت نهايي جهان، از سوي اديان الهي نيز مورد توجه قرار گرفته است. قرآن كريم در زمينه سرنوشت آينده جهان، مستضعفين را وارث و حاكم زمين وعده فرموده (قصص: ۵۰) و همچنين تصريح ميفرمايد: «خداوند كساني از شما بندگان كه ايمان آورد و نيكوكار گردد وعده فرموده كه در زمين خلافت دهد چنانچه امم صالح پيمبران سلف، جانشين پيشينيان خود شدند و علاوه بر خلافت، دين پسنديده آنان را بر همه اديان تمكن و تسلط عطا كند و به همه مؤمنان پس از خوف و انديشه از دشمنان ايمني كامل دهد كه مرا به يگانگي بي هيچ شرك و ريا پرستش كنند و بعد از آن هر كه كافر شود به حقيقت همان فاسقان تبه كارند.» (نور: ۵۵)
«با پيدايش حوزههاي معرفتي گوناگون در علوم طبيعي و انساني و رشد تخصصگرايي و افزايش عوامل و مسائل اجتماعي، آيندهپژوهي پا به عرصه و دوران نويني گذاشت و پس از تلاشهاي «اچ.جي. ولز» در پيشبيني و طراحي آينده، فليچهايم آيندهنگر آلماني در سال ۱۹۴۳ اصطلاح آيندهشناسي را در زمينه برنامههاي مربوط به جهتگيري جوامع نسبت به آينده ارايه نمود. به تدريج آيندهپژوهي به حوزه مسايل نظامي نيز كشيده شد. تئودور كارمان در آثاري نظير «به سوي افقهاي تازه» و «درباره جنگ گرما هستهاي» به اين ديدگاه پرداخت. در گامهاي بعدي دانشمندان همچون «برتراند دوژوونل» آيندهپژوهي را به سوي كسب شالودههاي عقلاني و فلسفي سوق دادند.» (اكرمي،۱۳۷۶:۶۸)
در آثار برخي از انديشهگران معاصر نيز نظرياتي در قالب آيندهپژوهي مطرح شده است. تافلر در كتاب شوك آينده به اين موضوع اشاره ميكند.»برنامهی ريزي براي آينده دور بر معناي وابسته كردن خود به برنامههاي خشك و جزمي نيست. برنامهها را ميتوان طوري تنظيم كرد كه حالت آزمايشي و سيال داشته باشد و بتوان آنها را پيوست مورد تجديدنظر قرار داد. ولي انعطافپذيري به معناي كوتهبيني نيست. براي فرا گذاشتن از تكنوكراسي، افقهاي زمان ما از نظر اجتماعي بايد از فراز دههها و حتي نسلها بگذرد و به آينده پرواز كند. اين كار بيش از طولانيتر كردن برنامههاي رسمي نياز دارد. بايد يك آينده آگاهي اجتماعي جديد را به صدر تا ذيل جامعه تزريق كرد.» (تافلر، ۱۳۷۳:۶۷۲)
«آنچه را که امروز فعالیت آینده نگاری مینامند نخستین بار توسط ژاپن در سطح ملی به کار گرفته شد. ابداع روش دلفی توسط محققین مؤسسه رند در دهه ۱۹۶۰ میلادی، به ظهور روش علمی و کارا جهت پیش بینی پیشرفتهای علمی و فناوری منجر گردید. در اواخر این دهه و اوایل دهه ۱۹۷۰ ژاپن با استفاده از تجربه متخصصان این مؤسسه، روش دلفی را به صورتی گسترده پیش بینی وضعیت علم و تکنولوژی تا سال ۲۰۰۰ میلادی به کار گرفت. هدف در ابتدا صرفاً پیش بینی وضعیت علم و تکنولوژی بود. اما در خلال انجام این فرآیند که هر ۵ سال در این کشور انجام میشود به نتایجی فراتر از پیش بینی دست یافتند. به گونهای که قادر به جهتدهی نسبی وضعیت تحقیقات و توسعه علمی و تکنولوژیکی جامعه خود گردیدند. بدین ترتیب دیگر مفهوم پیش بینی بیانگر این فعالیت نبود در عمل مفهوم جدید به نام آینده نگاری که به معنای ایجاد آینده مورد نظر میباشد خلق گردید.» (قدیری، ۱۳۸۵:۳).
مفاهیم و تعریف آینده پژوهی
مانند بسیاری از اصطلاحات، اتفاق نظري درخصوص مفهوم آيندهپژوهي وجود ندارد. «آینده اندیشی که برای آن معادلهای مختلفی نظیر آینده پژوهی، آینده شناسی،
آینده نگاری، آینده نگری، مطالعات آینده و امثالهم در زبان فارسی پیشنهاد شده، یک قلمرو معرفتی پرتکاپو در کشورهای پیشرفته و نیز در کشورهایی است که با شتاب در تلاش رسیدن به گردونه کشورهای پیشرفته قرار دارند. هر یک از این معادلهای فارسی به نوبه خود ترجمه یکی از اعضای مجموعه متنوع واژگانی است که در زبانهای اروپایی برای تأکید بر جنبههای مختلف قلمرو فراخی به کار گرفته شده که در حوزهها و عرصههای گوناگون به روندهای آینده نظر میکند و میکوشد از میان روندهای ممکن و محتمل، مطلوبترینها را شناسایی کند و برای تحقق آن از هم اکنون زمینه سازی و برنامه ریزی کند.» (پایا،۱۳۸۵)
در این مقاله اصطلاح آینده پژوهی به عنوان یک معادل کلی برای نامیدن همه انحاء فعالیتهای مرتبط با این حوزه با توجه به تفاوتهای موجود آنها به کار رفته است.
«مفروض آيندهنگري آن است كه آيندهها متعددند و در انتخاب آنها، انسانها تا حدي آزادي عمل دارند. آينده الزاماً تداوم گذشته نيست زيرا در شكلگيري آينده بازيگران بسياري دخيلاند كه عملكرد امروز آنان به طرحهاي آينده بستگي دارد.» (توفيق،۱۳۷۷:۸۱)
برخی از محققان برای آینده پژوهي در حوزههای مختلف تعاریف متفاوتی ذکر کرده اند. بن مارتین عضو مؤسسه تحقیقات سیاستگذاری علم و تکنولوژی آینده پژوهي تحقیقات را اینگونه تعریف کرده است:
«آینده نگاری تحقیقات فرآیندی است شامل تلاش سیستماتیک به منظور نگاه به آینده بلندمدت علم، تکنولوژی، اقتصاد و جامعه با هدف شناسایی حوزههای تحقیقات استراتژیک و تکنولوژیهای عام نوظهور که احتمالاً به بیشترین منافع اقتصادی و اجتماعی منجر گردد.» (قدیري۱۳۸۵)
«کشور ژاپن به عنوان پیشتاز مطالعات آینده نگاري تعریف زیر را ارائه کرده است: «آینده نگاری فرآیندی است که طی آن درک کامل تری از نیروهای شکل دهنده آینده بلندمدت پیدا میشود. آن نیروهای شکل دهنده در تدوین و تنظیم سیاستها، برنامه ریزیها و تصمیمگیریها در نظر گرفته میشوند. آینده نگاری همچنین شامل ابزارهایی کمی و کیفی برای پایش سرنخها و شاخصهای شکلگیری روند و توسعههاست. آینده نگاری نیازها و فرصتهای آینده را به ما نشان میدهد. آینده نگاری سیاست دولتی را تعیین نمی کند بلکه به تعدیل آن کمک میکند تا در مقابل تغییرات شرایط زمانه مناسبتر، انعطاف پذیرتر و مقاوم تر باشد.» (دفتر همکاریهای فناوری ریاست جمهوری، ۱۳۸۱)
در مجموع با در نظر گرفتن سایر تعاریفی که توسط افراد، مؤسسات و نهادهای گوناگون ارائه شده است. میتوان تعریف مفهومی زیر را مطرح نمود: «آینده نگاری میکوشد تا معرفت و اندیشهای آینده نگرانه را در میان بخشهای تجاری، دولت و نهادهای دانش برای درک فرصتها و تهدیدهای محتمل طی ۱۰ تا ۲۰ سال آینده در عرصه بازار و تکنولوژیها ایجاد کند و آنگاه با ایجاد و تقویت همکاری میان این سه بخش به جهتدهی فعالیتهای آنان در راستای اهداف تعیین شده بپردازد.» (همان.)
رویکردهای آینده پژوهی
دو رويكرد اصلي در آيندهپژوهي مطرح است که هر رویکرد بنابر نگرش و نیاز محققین در مطالعات آینده ومرتبط با موضوعات، میتواند مورد توجه قرارگیرد:
۱- آينده پژوهي اكتشافي
باتوجه به روندهاي فعلي، آينده ميتواند چگونه باشد؟
اين رويكرد، نقطه عزيمت خود را «زمان حال» قرار ميدهد و بر مبناي شواهد و روندهاي موجود، به پيشبيني آيندههاي محتمل (وضعيتهاي محتمل آينده) ميپردازد. رونديابي و سناريوسازي، از مهمترين تكنيكها در اين رويكرد محسوب ميشوند. پیش بینی روش مواجهه با اینده در این رویکرد است.
۲ – آينده پژوهي هنجاري (تجويزي)
باتوجه به اصول، ارزشها و هنجارهاي ما، آينده بايد چگونه باشد؟
اين رويكرد، نقطه عزيمت خود را ”آينده“ قرار ميدهد. آيندهپژوهانِ هنجاري بهطور مجازي به دنياي آينده سفر ميكنند؛ در ايستگاه زماني مورد نظر (۱۰، ۲۰، يا ۳۰ سال ديگر) ميايستند؛ سپس عينك «ارزشها و اصول بنيادي» را به چشم ميزنند و از خود ميپرسند كه آينده مطلوب در اين نقطه از زمان «بايد» چگونه باشد؟
وقتي آينده مطلوب تعريف شد، آيندهپژوهان به زمان حال مراجعت ميكنند تا الزامات و راهكارهاي تحقق آينده مطلوب را با توجه به شرايط موجود و احتمالات آينده، شناسايي نمايند.روش برخورد با آینده در این رویکرد آینده نگاری است.
روشها و فنون آینده پژوهی
مطالعه روشهای آینده پژوهی بیانگر وجود فنون و تکنیکهای متعددی است که به نمونهای از رایجترین روشهای آن اشاره میشود.
۱ –دیده بانی: دیدهبانی به معنای پایش مستمر تغییرات جهانی در زمینههای مختلف است که بوسیله یک اندیشکده یا یک گروه علاقمند به آینده پژوهی انجام میگیرد. دیده بانی که یکی از سادهترین و در حین حال موثرترین روشهای آینده پژوهی است، نوعا بر پایه بررسی نظام مند محتوای مطالب روزنامهها، مجلات، پایگاههای اینترنتی و دیگر رسانهها، به منظور کشف علامتهای تغییرات صورت گرفته، انجام میشود و دارای نتایج ارزشمندی است.
۲- تحلیل روند: منظور از تحلیل روند، مطالعه یک روند مشخص به منظور کشف ماهیت، علتهای بروز، سرعت توسعه و پیامدهای بالقوهی آن است. تحلیل روندها باید بسیار دقیق باشد، زیرا یک روند مشخص میتواند تاثیرات بسیار متفاوتی برابعاد گوناگون زندگی ما داشته باشد که شاید بسیاری از این تاثیرات در نگاه اول قابل کشف نباشد.
۳- پایش روند: روندهایی که در یک جامعه، صنعت یا بخش مشخص اهمیت ویژه دارند، باید به دقت پایش شوند. بعنوان مثال، نرخ رو به رشد بیکاری یا ظهور یک بیماری جدید که میتواند آثار چشمگیری بر سازمانها و جامعه داشته باشد.
۴- برون یابی روندها: در این روش آینده پژوهان میکوشند با رسم نمودار تغییرات روندها و استفاده از اطلاعات آماری و برون یابی نمودار، بر پایه نرخ کنونی، تغییرات آینده را پیش بینی کنند.
۵- توسعه و تحلیل سناریو: سناریو پیش بینی قطعی و دقیق جهان آینده نیست، بلکه توصیفی از رویدادهای ممکن و چند گانه است که امکان وقوع آنها در آینده وجود دارد. به بیان دیگر، سناریوها آمیزهای از پیش بینیهای تخیلی و در عین حال واقع گرایانه از رخدادهای احتمالی آینده هستند با استفاده از سناریوها میتوانیم درباره آنچه که باید بعدها انجام دهیم، بطور جدی بیاندیشیم. در مواردی شاید بخواهیم از چنین رخدادهایی جلوگیری کنیم، در موارد دیگری شاید بخواهیم تمهیداتی برای وقوع آنها بیاندیشیم و در مواردی هم شاید بخواهیم که وقوع آنها را تسریع نماییم.
۶ – نظر خواهی و مشاوره: در این روش با استفاده از گفتگو، مصاحبه و پرسشنامه، نظرات کارشناسان وافراد خبره نسبت به آینده جمع آوری میشود و با استفاده از روشهای مختلف (مثلاً روش دلفی ) پیشبینیهای دقیقتری از آینده صورت میگیرد.
۷- مدلسازی: رویدادهایی را که ممکن است در جهان آینده رخ دهند، میتوان به شیو ههای گوناگونی تقلیدو باز آفرینی کرد و از این طریق درک بهتری نسبت به آنها به دست آورد؛ مثلاً به کمک ماکت، مردم میتوانند درک کنند که شهرهای آینده و ساختمانهای آن چه شکلی خواهند داشت.
۸- شبیه سازی یا بازی: این مدل در واقع نمایش ایستایی از یک حالت معین است، اما مفهوم همزاد وپویای آن، شبیه سازی است. رزمایشهای جنگی، در حقیقت نوعی شبیه سازی هستند که در آن فرمانده هان جنگی میتوانند راهبردها و تاکتیکهای خود را در شرایطی نزدیک به واقعیت آزمایش کنند.
۹- شبیه سازیهای رایانه ای: نظامها و سامانههای پیچیده، مانند اقتصاد کشور را م یتوان با استفاده ازمعادلات ریاضی و انتقال آنها به رایانه، شبیه سازی کرد. طبق این روش، اطلاعات مربوط به وضعیت موجود کنونی به رایانه داده میشود و رایانه، تغییرات حاصله را نمایش میدهد. رایانه براساس محاسبات، شبیه سازی بهتری انجام م یدهد و نتایج دقیقتری ارائه میکند.
۱۰ – تحلیل تاریخی: مطالعه تحلیل تاریخی، به طور ضمنی مبتنی بر این گزاره است که گاهی تاریخ تکرارمی شود. اگر چنین گزارهای درست باشد – که در بعضی موارد درست است- میتوان یک یا چند موقعیت تاریخی مشابه را مقایسه کرد و از این رهگذر فهمید که سرانجام بعضی از وقایع چه خواهد شد
۱۱ – توفان فکری: قاعده کلیدی در توفان فکری (هم اندیشی) این است که اعضای یک گروه، بدون هیچ گونه انتقاد یا موضع گیری، براساس ایدههای دیگران در مورد یک موضوع خاص، ایده پردازی کنند. دراین روش ایدههای نو – از طریق تشکیل گروههای کوچک- با هدف تفکر خلاق درباره یک موضوع خاص تولید میشوند. این روش برای شناسایی امکانها، فرصتها و ریسکها بسیار مفید است.
۱۲- چشم انداز (دیدمان سازی ): از آنجا که آینده پژوهی فراتر از پیش بینی است، اکثر آینده پژوهان خواهان ابداع تصویرهاو دیدمانهایی از آینده مطلوب برای ملتها، سازمانها یا افراد هستند. آینده پژوهان کار خود را با مروررویدادهای گذشته و موقعیت کنونی آغاز کرده و سپس دیدمانی از آیندههای مطلوب ایجاد میکنند و میکوشند تا راههای مشخص و خلاقانهای برای شکل بخشیدن به چنین آیندههایی بیابند.
اهمیت توجه به آيندهپژوهي در آموزش و پرورش
«تنها خط مشي و سياستي كه احتمال موفقيت آن وجود دارد، تلاش براي ساختن آينده است. تلاش براي ساختن آينده بسيار مخاطرهآميز است ولي به هر حال مخاطرات اين تلاش به مراتب كمتر از عدم تلاش براي ساختن آن است.» (دراكر:۱۳۷۸، ۱۳۰) اشتغال مداوم به امور جاري و پاسخگويي به نيازهاي روزمره، مديران سازمانها را از پرداختن به آينده بازميدارد.در اثر فشار كارهاي روزانه توجه به مسائل مرتبط با آينده از دستور كار خارج ميگردد.اگرچه در گذشته روند آرام و پيوسته امور امكان پيشبيني وقايع و تحولات آينده را براي مديران به وجود ميآورد ولي تأثير عوامل متعدد از جمله رويكرد دانش محور به موضوعات مختلف در چند دهه اخير موجب جهش رشد صنعتي و اقتصادي كشورها و بروز ناپيوستگي در تحولات ملي و بينالمللي گرديده است.چارلز هندي در اين باره ميگويد: «ناپيوستگي فاصله نيست و مسلماً نيازي هم نيست كه فاصله باشد. تغيير ناپيوسته بهترين راه پيشرفت براي جامعه است كه يك مسير مشخص را طي ميكند.» (هندي،۱۳۷۸ :۱۴) او در اين زمينه مثالي ذكر ميكند: «سرخپوستي با مشاهده بادبانهاي كشتيهاي مهاجم اسپانيايي در افق، آن را به تغييرات عجيب و غريب جوي نسبت داد و به كار خود مشغول شد. زيرا در تجارب محدود خود، دركي از كشتيهاي بادباني نداشت. آنها با فرض وجود پيوستگي، آن چه را كه بر دريافتشان منطبق نبود ناديده گرفتند و مصيبت بر آنها نازل شد. اگر بخواهيم گرفتار سرنوشت آن سرخپوست نشويم بايد در جستجوي تغيير ناپيوسته باشيم.» (همان) از مثال ارايه شده توسط هندي در مورد عدم پيوستگي در عصر حاضر، ميتوان به استنباط ديگري دست يافت. توجه به تغيير محيط و وضعيتهاي محتمل، ممكن و مطلوب آينده، عاملي است كه تأثير فراواني بر کارایی سازمانها دارد. ساختار، کیفیت منابع انسانی، آموزشها، فرهنگ و اهداف سازمانی و همچنین راهبرد و فناوريهاي مورد استفاده در مواجهه سازمانها با آینده تاثیر دارد. تاثير محيط بر ساختار سازمانهای متولی امر آموزش و پرورش و ارتباط آن با موضوع آينده پژوهي قابل ملاحظه است.” محيط از نهادها، سازمانها، نيروها و عواملي كه خارج از مرز سازمان وجود دارد تشكيل شده و بر تمام يا بخشي از عملكرد سازمان اثر ميگذارد ولي سازمان نميتواند هيچ كنترلي بر آن اعمال كند. سازمانها با ۴ نوع محيط روبرو ميشوند.» (اعرابي، ۱۳۷۶ :۱۵)
با آيندهپژوهي و شناخت ويژگيهاي محيط در آينده، ساختارهاي مناسب براي ادامه فعاليت سازمان آموزش وپرورش کشور تعيين ميگردد. اهميت تاثير محيط بر ساختار سازمانها از آن جهت حائز اهميت است كه نيل به اهداف وابسته به ساختار مناسب براي فعاليت در محيط جديد است. دستيابي به كارآيي در آموزش و پرورش مستلزم رويكرد به تغيير و اعمال تغييرات مناسب با شرایط آینده است.» يافتهها و تجربهها در زمينه علوم نظري حكم ميكند كه سازمانها همواره با دگرگونيهايي كه در اطرافشان اتفاق ميافتد خود را سازگار كنند و منطبق با آنها پيش بروند. به عبارت ديگر اصل عمده در سازمان عبارت است از تأمين انعطاف با قصد جلوگيري از دگرگونيهاي نامطلوب و رودررويي با موقعيتها و حوادث و اجراي برنامههايي كه شرايط و مقتضيات زمان و مكان پيش ميآورد.» (اعرابي، ۱۳۷۶: ۱۱ ) ايجاد ساختار مناسب آموزشی در مواجهه با ويژگيهاي محيط جديد مستلزم شناخت آينده است و بدون آن امكان ندارد. ضمن آنکه سرعت تغييرات نيز پرداختن به آينده را در زمینه اهداف و ماموریتهای آموزش و پرورش اجتنابناپذير نموده است. اين سرعت ناشي از افزايش دانش محوري در زندگي بشر و توسعه و گسترش فنآوري، همچنين بروز پديدههايي همچون جهاني شدن است كه خصايصي فزاينده و تاثير گذار دارند. در این میان آموزش و پرورش کشور در مواجهه با تغييرات، نيازمند تحولاتی در ساختار، قوانین و مقررات، روشها، آیین نامهها، شیوه نامههای اجرایی و محتوای مطالب آموزشی است.
ضرورت آيندهپژوهي در آموزش و پرورش
آینده پژوهی در آموزش و پرورش به دلیل ارتباط آن با نسل در حال تربیت جامعه و تاثیرکارکرد آن بر کارایی سازمانها در آینده و موفقیت سازمانهای مختلف کشور در بلند مدت و همچنین مرجعیت آن در تامین نیروی انسانی متخصص و متعهد از اهمیت ویژهای برخورداراست.
نقش تاثیرگذار آموزش وپرورش در کیفیت نیروی انسانی تامین کننده نیازهای سازمانها، نهادها و ارگان، آن را به مرجع منحصر به فرد آموزشی و تربیتی پایه کشور تبدیل نموده است. آموزش متناسب با نیازهای حال وآینده جامعه و پرورش افرادی آگاه، توانمند، سالم، متعهد با نشاط و انگیزه، از کارویژههای تشکیلات آموزش و پرورش است. در فعالیتهای آموزشی و تربیتی پیش گرفتن بر نیازها ضروری است. زیرا مانع عقب ماندگی و رکود پیشرفت همه جانبه جامعه میگردد. به همین لحاظ پیش بینی اوضاع و شرایط درچشم انداز قابل حصول و در آینده (دوریانزدیک) ضروری است.می بایست نیازهای آینده جامعه برآوردشده و متناسب با اهداف پیش بینی شده اقدام به سیاستگزاری و برنامه ریزی نمود.
برآورد نیازها براساس علایم و نشانهها صورت میگیرد و محصول آن اعلام نیازمندی در آینده است. برآوردهای آموزشی نباید صرفا براساس حدس و گمان استوارباشد. بلکه باید نتیجه یک فرایند جدی، عقلانی، تحقیقات بیطرفانه، فعالیت دقیق علمی، دادهها، شواهد و قراین، تجزیه و تحلیل عینی و نه صرفا براساس مدلهای ذهنی و ظنی یا شهودی پژوهشگر باشد. پیش بینی و تخمین یا احتمال سازی، به عنوان راهکار دیگر مطرح است. این راهکار به طور مشخص ناظر به موضوعات آینده است:
در آینده پژوهی محققین تعیین میکنند که حساسیتها و نیازهای آینده از چه اولویتهایی برخوردارند. پیش بینی با هدف مشخص کردن وضعیت یا اوضاع پدیدهها در آینده بوده و ضمن اتکا برتحلیل و برآوردهای گذشته، ناظر به آینده است. و برپایه در نظرگرفتن احتمالات مختلف شکل میگیرد.
البته حساسترین و مهمترین وظیفه آینده پژوهان از نظر تصمیم گیران ومدیران، پیش بینی یک واقعه در شرایط فعلی است صحت تحلیل و وقوع پیش بینی انجام شده است تاثیر زیادی بر اعتبار آینده پژوهی و اعتماد مسولان خواهد داشت. بنابراین نیاز سنجی آموزشی و تربیتی جامعه و انعکاس آن به مدیران عالی آموزش و پرورش از کارویژههای مطالعات آینده است.
از آنجا که آمیختگی امور و تاثیر تعامل حوزههای مختلف باعث ایجاد طیفی از نیازمندیهای آموزشی در سطح دستگاههای مختلف کشور گردیده است. تاثیررشد فنآوریها بر اقتصاد، سیاست، فرهنگ و سایر بخشها بایکدیگر، آموزش و پرورش را با طیف گستردهای از درخواستهای متنوع حوزههای مختلف در آینده مواجه میکند. در سطح کلان تعیین اهداف و سیاستها و همچنین طرح ریزی برنامههای آموزشی، وابسته به چشماندازهایی است که از آینده ارائه میشود. بدیهی است چشم انداز مطلوب بایستی با در نظرگرفتن کلیه ابعاد تهیه و تدوین شود. ضرورت پاسخ به مسایل آینده در سطح آموزش و پرورش توجه و تمرکز به انواع رویکردهای مطرح در آینده پژوهی را اجتناب ناپذیرمی نماید.
علاوه براین، برخی از ضرورتهای آینده پژوهی را میتوان در موارد زیر دسته بندی کرد:
• آماده شدن خود و ديگران در برابر آينده
• کسب نماي کلي از آيندههاي در حال ظهور
• درک زود هنگام خطرات و هشدارها
• کسب موفقيت و برتري در رقابتها
• سازگاري با تغييرات
• کسب موقعيت در قلب روندها و مسير تغييرات
• کسب ايده درباره برنامهريزي و سرمايهگذاري براي بدست آوردن منافع موجود”(ملکی فر، ۱۳۸۴ :ص۶ )
اهداف آينده پژوهي در آموزش و پرورش
آینده پژوهی در سازمان آموزش و پرورش کشور با رویکرد پاسخگویی به نیازهای آتی کشور و تربیت نسلهای آینده براساس آموزههای اسلامی در کلیه حوزهها، میتواند اهداف متعددی را تعقیب نماید. با توجه به تأثیر و اهمیت تصمیم گیران و سیاستگذاران در تعیین چگونگی و نحوه فعالیتهای آموزشی و تربیتی، برخی از اهداف با رویکرد مذکور که میبایست مورد توجه قرار گیرند عبارتند از :
– تعریف آیندههای مطلوب آموزشی:
آمادگی برای ایفای نقش در آینده بدون ارائه تعریف شفاف از آن میسر نخواهد بود. ترسیم و تصویر محیط و شرایط آینده کشور با در نظرگرفتن اهداف و راهبردها، از طریق فعالیتهای آینده پژوهی میسر میگردد. توجه به تغییرات و روند آن ازمولفههای مهم در ترسیم وضع اینده خواهد بود.
– ارائه تصویری از وضعیت آینده فن آوری و تاثیر آن بر فعالیتهای آموزشی:
رشد سریع علوم و فن آوری موجب منسوخ شدن بسیاری از امکانات و تجهیزات مورد استفاده در آموزشها گردیده است. مطالعه و پیگیری مستمر تغییرات فن آوری و محصولات جدید با تلفیق و ترکیب آنها در راستای فعالیتهای آموزشی امکان موفقیت یادگیری را افزایش خواهد داد. علاوه براین ورود فن آوریهای نوین ارتباطی و اطلاعاتی به زندگی بشری موجب سرعت تغییر شرایط و موقعیتها در عصر حاضر شده که ضمن ایجاد پیچیدگی در روابط و تعاملات موجود، موجب اشتغال مداوم و مستمر مدیران و مسئولان سازمانهای مختلف گردیده است. بدیهی است در این شرایط
نمی توان تاثیر فناوری را در تحولات آینده و آسیبهای احتمالی فرهنگی و اجتماعی نادیده گرفت. نیاز به مطالعه عمیق و اندیشه در این خصوص میبایست مدنظر مطالعات آینده پژوهی قرارگیرد.
-برآورد و کشف موقعیتهای جدید ناشی از تغییرات:
با نگاه به آینده و عبور از چارچوبهای فکری موجود، نگرش به موضوع موقعیتها نیز توسعه و گسترش مییابد. چه بسا بسیاری از تغییرات فعلی با این نگرش تبدیل به امکانی برای موفقیت بیشتر آموزش و پرورش گردد.
– زمینه سازی برای بهره برداری از فرصتهای در حال ظهور در سطح آموزش و پرورش کشور.
– پیش بینی آسیبهای فرهنگی و آموزشی ناشی از شرایط نوین.
– ایجاد انعطاف در ساختار و ماموریتها با هدف کنترل آسیبهای آینده.
– بازبینی راهبردها و اهداف سازمانی آموزش و پرورش.
– برآورد و تعیین نیازمندیهای جدید آموزشی متناسب با آینده.
– اتخاذ موضع فعال مسئولان و تصمیم گیران آموزش و پرورش در مواجهه با شرایط آینده.
“برای این که دید وسیعی نسبت به آینده داشته باشیم (آینده نگری) باید آن را بشناسیم (آینده شناسی) و برای شناخت آن باید درباره آن مطالعه و تحقیق کنیم (آینده پژوهی). به عبارت دیگر لازمه آینده نگری، آینده شناسی و آینده شناسی مستلزم اینده پژوهی است.. «(ناصرآبادی: ۱۳۷۹، ۱)
تلاش برای بررسی آینده بایستی نظاممند باشد تا تحت عنوان آینده پژوهی قرارگیرد. ضمن آنکه این اقدامات باید به صورت درازمدت (۵-۳۵سال ) که به طور معمول فراتراز افقهای برنامه ریزی است انجام گیرد.آینده پژوهی یک فرآیند شامل مشورت و تعامل بین جامعه علمی، سیاستگزاران و کاربران نتایج تحقیقات است. آموزش و پرورش کشور در پرتو مطالعات آينده پژوهی امكان شناخت عوامل مؤثر در تعیین شرایط وموقعیتهای نوين را داشته و موجب تربیت کارآمد نیروی انسانی مورد نیاز کلیه بخشهای فرهنگی، اقتصادی، سیاسی، دفاعی، صنعتی و تجاری میگردد.
نویسنده: مژگان صفدری- آموزگار مقطع ابتدایی مدارس اسلام شهر