همه ما مصرف كننده انرژي هستيم و در خانه ، خيابان ، محل كار و رفت و آمدهاي خود از يكي ازانواع انرژي استفاده مي كنيم . براي آنكه بتوانيم مديريت مصرف انرژي را بهتر انجام دهيم لازم است بين اين مصرف كننده هاي گوناگون تقسيم بندي بوجود آوريم و آنان را به چند بخش تقسيم كنيم . اين بخشها عبارتند از :
خانگي
تجاري
صنعتي
كشاورزي
عمومي
ساير مصرف كنندگان
هر يك از اين بخشها يكي از انواع انرژي را بيشتر مورد استفاده قرار مي دهند . در مديريت مصرف بايد هر كدام از آنها روشهاي مناسبي را كه براي مصرف كنندگان آنها مفيد است پيشنهاد كنيم .
بخش هاي خانگي و تجاري
اين بخش به وسايل و مصرف كننده هاي انرژي كه در خانه و يا در مغازه ها و فروشگاههاي خانگي مثل يخچال ، فريزر ، تلويزيون ، ماشين لباسشويي ، جاروبرقي ، اجاق ، روشنايي و دستگاههاي گرمايش و سرمايش ، جزءمصرف كننده هاي اين بخش هستند . در اين بخش ، بيشتر از انرژي برق استفاده مي شود و مهمترين مصرف آن براي گرمايش و سرمايش و روشنايي است . در كشور ما 34% از انرژي تقريبا يك سوم انرژي ، در اين بخش مصرف مي شود . بنابراين ، اعمال مديريت انرژي در اين بخش بسيار مهم است .
اقدامات مديريت مصرف در اين بخش شامل موارد مختلفي ميشود . آگاه سازي و آموزش مصرف كنندگان اولين اقدام مهم به شمار ميرود . همانطور كه گفتيم همه افراد در هر موقيتي كه باشند مصرف كننده انرژي در بخشهاي خانگي و تجاري هستند . هم خود از وسايل انرژي بر استفاده مي كنند و هم خدمات مراكز تجاري و شبكه حمل و نقل بهره مي برند . به همين دليل آگاه سازي و آموزش مصرف كنندگان بايد در همه سنين و همه اقشار اجتماعي انجام بگيرد . آموزش راههاي درست استفاده از وسايل خانگي به وسيله معلمان و دبيران به دانش آموزان ، انتشار كتاب و جزوه براي كودكان و نوجوانان ، انتشار دفترچه هاي راهنماي استفاده صحيح از دستگاه ها و پخش برنامه هاي راديو و تلويزيوني ، روشهايي هستند كه مي توان براي مصرف بهينه انرژي از آنها استفاده كرد .روش ديگر مديريت انرژي در اين بخش آن است كه از توليد كنندگان بخواهيم دستگاههاو ساختمانهايي با مصرف بهينه انرژي بسازند . مي دانيم كه يخچالها و فريزرهاي ما ، بيشتر از استاندارد جهاني انرژي مصرف مي كنند . همينطور ساختمانها ، فروشگاهها و مغازه ها را مي توان طوري طراحي كرد كه مصرف انرژي كمتر بشود ، مثلا ميِ توان براي روشنايي ساختمان ، بيشتر از نور خورشيد استفاده كرد يا ساختمان را خوب عايقكاري كرد تا سرما از بيرون به داخل ساختمان نفوذ نكند و گرما از داخل بيرون نرود.
بخش صنايع
منظور از اين بخش ، مصارفي از انرژي است كه در كارخانجات به مصرف مي رسد تا انواع كالا ها توليد شود و در اختيار مصرف كنندگان قرار گيرد . تمامي كارخانجات ، مصرف كنندگان بزرگ انرژي هستند ، اما بعضي از آنها بيشتر از ديگران انرژي مصرف مي كنند . به اين گروه كارخانجات بسيار انرژي بر مي گويند . كارخانجات توليد سيمان ، فولاد و فلزات و همچنين نيرو گاهها يعني كارخانجات توليد برق ، انرژي زيادي به صورت برق يا مواد سوختني مصرف مي كنند . نوع انرژي مصرف شده در صنايع يكسان نيست و به نوع صنعت وابسته است . در صنايع شيميايي بيشتر از انرژي فسيلي (نفت و گاز)و در صنايع فلزي (با كوره هاي الكتريكي نظير صنايع فولاد ، آلومنيوم ، آهن ، مس) بيشتر از انرژي برق استفاده ميشود.در بعضي از صنايع هم مثل صنايع ساخت سيمان ، كاغذ سازي و صنايع غذايي (نظير صنايع قند و شكر) از هر دو نوع انرژي به ميزان تقريبا يكساني استفاده مي شود . در كشور ما تقريبا 27% يعني حدود يك سوم از كل انرژي در اين بخش مصرف مي شود . اما بايد توجه داشت كه مصرف انرژي در اين بخش – كه در حال حاضر كمتر از بخش خانگي و تجاري است -به سرعت افزايش مي يابد ، زيرا كشورمان در حال سازندگي است و تعداد كارخانجات روز به روز بيشتر مي شوند . بنابراين ، اعمال مديريت مصرف در اين بخش نيز حايز اهميت است . اقدامات مديريت مصرف در بخش صنايع شامل چند رده مهم مي شود كه عبارتند از :
آموزش و آگاه سازي ، مميزي انرژي ، مديريت بار و باز يافت انرژي .
آموزش و آگاه سازي
نخستين اقدام ، اقدامات آموزشي و آگاه سازي هستند . تشكيل دوره هاي آموزشي و سمينارها ، انتشار كتابها و تهيه فيلمهاي آموزشي براي مديران و تكنسينهاي كارخانه ها ، راههاي استفاده درست از وسايل و روشهاي كنترل و نظارت و امكانات بهينه سازي مصرف انرژي را به آنها مي آموزد . تجربه كشورهاي مختلف نشان داده است كه برنامه هاي آموزش و آگاه سازي مي توانند نقش موثري در كاهش مصرف انرژي و بهينه سازي آن داشته باشند . برآورد ها نشان داده كه اقدامات انجام شده در اين زمينه تا 20 درصد انرژي را كاهش داده است . آموزش و آگاه سازي در هر يك از بخشهاي انرژي بر ، شكل خاصي دارد كه در هر مورد به آنها اشاره خواهيم كرد .
مميزي انرژي
مميزي انرژي به روشهايي گفته مي شود كه وضعيت يك كارخانه را از لحاظ مصرف انرژي مشخص ميكند. در اين روشها ، چند مرحله اساسي وجود دارد .
مرحله اول آن فعاليتهاي كارخانه و محصولات آن ، نوع انرژيهايي كه بكار مي برد ، روشهايي كه براي توليد از آنها استفاده مي كند و همچنين دستگاهها و ماشينهايي كه در آن كارخانه مشغول بكار هستند ، مشخص مي شود كه چه مقدار انرژي با چه هزينه اي در كجاي كارخانه به مصرف مي رسد ، آيا بخشي از اين انرژي تلف مي شود ؟ اگر چنين است ، دليل تلف شدن انرژي چيست ؟ در كجاي كارخانه يا در كدام دستگاهها و ماشينها اين اتلاف انرژي وجود دارد ؟ ميزان اتلاف چقدر است ؟
دومين مرحله ، اندازه گيريهاي مختلف است . ساده ترين روش اندازه گيري آن است كه صورتحسابهاي برق و مواد سوختي كارخانه را بررسي كنيم و ببينيم در يك دوره زماني مشخص چقدر انرژي مصرف شده است ، سپس بايد حجم توليدات كارخانه را محاسبه كنيم و ببينيم در همان مدت ، چه مقدار محصول توليد شده و براي هر محصول چقدر انرژي مصرف كرده ايم ؟ نتيجه اين محاسبه ، يعني ميزان مصرف انرژي براي هر واحد توليد را شدت انرژي مي ناميم . مطالعات نشان داده است كه ميزان شدت انرژي در كشور ما تقريبا سه برابر بيشتر از ساير كشور هاست ، يعني ما براي آن كه محصول مشخصي را در مقايسه با ساير كشورها توليد كنيم سه برابر بيشتر از انرژي استفاده مي كنيم .
سومين مرحله آن است كه اولويتها را براي انجام دادن اصلاحات تعيين كنيم ، يعني به مسئولان كارخانه نشان دهيم كه از كجا و از چه بخشهايي بهينه سازي مصرف انرژي را آغاز كنيم .
چهارمين مرحله آن است كه هزينه هاي لازم براي انجام اصلاحات را بر آورد كنيم و تعيين كنيم كه اگر كارخانه در اين كار سرمايه گذاري كند چقدر در هزينه انرژي خود صرفه جويي خواهد كرد و در چه مدت سرمايه اش باز خواهد گشت . مجموعه اين موارد به صورت يك گزارش و دستورالعمل مشخص به مسئول كارخانه ارائه مي شود تا اصلاحات لازم را انجام دهد .
مديريت بار
منظور از بار ، بار الكتريكي است . يعني ميزان الكتريسيته اي كه هر مصرف كننده در هر زمان از شبكه برق مصرف مي كند . هر گونه مصرف برقي هر قدر هم كم باشد به همان نسبت بر شبكه برق فشار مي آورد ، اين فشار را بار الكتريكي مي گوييم . در همه بخشهاي انرژي بر ، زمانهايي در طول روز يا سال وجود دارد كه مصرف برق وارد مي شود يا اگر در كارخانه ، همه دستگاههاي برق با هم شروع به كار كنند فشار بر شبكه برق زياد مي شود . اين لحظه را اوج مصرف يا پيك مي گويند . مثلا مي دانيم كه در كشورمان بين ساعات 5 تا 9 بعد از ظهر ، يك اوج مصرف وجود دارد و فشار زيادي به شبكه وارد مي آيد ، چون همه مردم به خانه هايشان بر مي گردند و از وسايل برقي متعددي استفاده مي كنند . اين اوج مصرف را اوج مصرف شب مي گويند و به همه مردم سفارش مي كنند كه در اين ساعتها تا آنجا كه ممكن است از وسايل خانگي پر مصرف مثل جاروبرقي ، اتو و ماشين لباس شويي استفاده نكنند يك اوج مصرف هم در طول سال داريم ، مثلا در وسط تابستان ، يعني گرمترين فصل ، چون همه مردم كولرهايشان را روشن مي كنند ، يك اوج مصرف فصل تابستان بوجود ميآيد . در اين زمان گاه شاهديم كه خاموشيهايي هم اتفاق مي افتد . اين خاموشيها به آن دليل صورت مي گيرد كه فشار مصرف بر شبكه برق بسيارزياد مي شود و اين شبكه قدرت تامين برق كافي را ندارد . در كارخانجات ، مديريت بار هم مثل مميزي انرژي با همان اقدامات يعني شناخت كارخانه و محصولات آن شناخت منابع انرژي ، اندازه گيريها ، تعيين كردن اولويتها و ارزيابي اقتصادي انجام مي شود با اين تفاوت كه اين كار با استفاده از ابزارهاي ديگري انجام مي شود و هدف پيدا كردن راههايي است كه نه توليد كارخانه كم شود و كار آن دچار توقف و اخلال و نه فشار زيادي به شبكه برق وارد شود .