نگاه استراتژیک به مدیریت فرهنگی

نویسنده: حمزه عالمی

مهندسي فرهنگي موضوعي اساسي و مهم است كه از سال 1381 تاكنون به كرات در تاكيدات مقام معظم رهبري خطاب به شوراي عالي انقلاب فرهنگي مشاهده مي‌شود.معظم‌له در اين بيانات به روشني مفهوم و ابعاد مهندسي فرهنگي و وظيفه شوراي عالي انقلاب فرهنگي را تبيين نموده‌اند.
مشخص كنيم كه فرهنگ ملي، فرهنگ عمومي و حركت عظيم درون‌زا و صيرورت بخش و كيفيت بخشي كه اسمش فرهنگ است و در درون انسانها و جامعه بوجود مي‌آيد چگونه بايد باشد. اشكالات و نواقصش چيست و چگونه بايد رفع شود. مهندسي فرهنگي موضوعي اساسي و مهم است كه از سال 1381 تاكنون به كرات در تاكيدات مقام معظم رهبري خطاب به شوراي عالي انقلاب فرهنگي مشاهده مي‌شود. معظم‌له در اين بيانات به روشني مفهوم و ابعاد مهندسي فرهنگي و وظيفه شوراي عالي انقلاب فرهنگي را تبيين نموده‌اند. با توجه به تاكيدات مكرر ايشان در اين باره اين سؤال پيش مي‌آيد كه مهندسي فرهنگي چيست؟ و چه جايگاهي در ساختار قدرت سياسي دارد؟ در اين زمينه نكاتي را به اختصار بيان مي‌كنيم

الف) ماهيت مهندسي فرهنگي
1- مقام معظم رهبري در مورد مهندسي فرهنگي مي‌فرمايند: «مشخص كنيم كه فرهنگ ملي، فرهنگ عمومي و حركت عظيم درون‌زا و صيرورت بخش و كيفيت بخشي كه اسمش فرهنگ است و در درون انسانها و جامعه بوجود مي‌آيد چگونه بايد باشد. اشكالات و نواقصش چيست و چگونه بايد رفع شود.» (1) عده‌اي ديگر مهندسي فرهنگي كشور را نوسازي و بازسازي كلان دستگاه‌ها، سياست‌ها، قوانين و ساز و كارها براي تحقق فرهنگ آرماني و فرهنگ هدف مي‌دانند.
2- مهندسي فرهنگي از دو واژه مهندسي و فرهنگ تشكيل شده است. مفهوم مهندسي همواره همراه با مفهوم سيستم است. واژه مهندسي تداعي كننده مهندسي يك سيستم بوده و سيستم داراي اجزائي همچون ورودي،پردازش (تصميم‌گيري)، خروجي و باز خورد است.
ورودي‌هاي يك سيستم، تقاضاها و حمايت‌هاي افراد جامعه است كه در بخش تصميم‌گيري و پردازش،‌ براي آنها سياست و خط و مشي اتخاذ مي‌شود و اين سياست‌ها و خط ومشي‌ها به عنوان خروجي سيستم در سطح جامعه اجرا مي‌شود چنانچه اين سياست‌ها و تصميمات متناسب با تقاضاها نباشد، در يك فرايندي دوباره بازخورد شده و به صورت تقاضا وارد سيستم مي‌شود. اين فرايند نيازمند مهندسي است و از آنجا كه موضوع فرهنگ هم يك سيستم محسوب مي‌شود، بايد به مثابه سيستم فوق مهندسي شود. با اين حال در اينجا ورودي‌ها متفاوت است.
در مهندسي فرهنگي كشور – بر اساس آنچه در تعريف اين مفهوم گذشت- ورودي‌هاي سيستم تمامي كالاها، ابزارها و مصنوعات اعم از محصولات و خدمات فرهنگي و غيرفرهنگي، سياست‌هاي اقتصادي، سياسي، نظامي و امنيتي، فرهنگي و … است كه بايد بر اساس فرهنگ آرماني مورد سنجش قرار گيرد و در راستاي آن باز تعريف شود. سپس آن كالا و خدمات آميخته به فرهنگ آرماني و مطلوب، به سطح جامعه وارد شود و چنانچه نتيجه مطلوبي نداشت از طريق بازخورد بار ديگر در فرايند سيستم قرار گيرد. هرگاه اين فرايند در مورد تمامي كالاها، خدمات، فعاليت‌ها و سياست‌هاي موجود در جامعه شكل گرفت، مي‌توان گفت كه مهندسي فرهنگي صورت گرفته است. در اين زمينه بيانات رهبر معظم انقلاب كاملاً روشن و هدايت‌ كننده است. ايشان مي‌فرمايند: «فرهنگ ما بايد در توليد صنعتي ما اثر بگذارد؛ ما چه چيزي توليد مي‌كنيم؟ براي چه توليد كنيم؟ دستگاه قضايي ما، اداره زندان، كيفيت زندان همه‌اش با فرهنگ ارتباط دارد و بايد تحت تأثير آن باشد.»(2) ايشان همچنين تصريح دارند كه «وقتي ما مي‌خواهيم ساختمان بسازيم و شهرسازي كنيم در واقع با اين كار داريم فرهنگي را ترويج مي‌كنيم، يا توليد مي‌كنيم، يا اشاعه مي‌دهيم، وقتي توليد اقتصادي هم مي‌كنيم در واقع داريم از اين طريق فرهنگي را توليد مي‌كنيم… اگر در سياست خارجي مذاكره مي‌كنيم و تصميمي مي‌گيريم عيناً همين معنا وجود دارد.»(3)

ب) جايگاه مهندسي فرهنگي در ساختار قدرت سياسي
1- به اعتقاد متخصصين علوم سياسي منابع قدرت در سطح جهاني در حال دگرگوني است و در دنياي غرب اين اتفاق از چند دهه پيش شروع شده است. منابع قدرت كنوني با فاصله گرفتن از منابع كلاسيك يعني اقتصاد،‌نظامي‌گري و سياست به سمت منبعي به نام اطلاعات و انرژي سوق داده شده است. البته نه اينكه منابع كلاسيك تام و تمام به حاشيه رانده شده باشند؛ اما امروز جريان اطلاعات شكل دهنده نوع اقتصاد، سياست و نظامي‌گري است و اطلاعات چيزي جز فرهنگ نيست. اگر فرهنگ را توليد پيام و عقيده و نهادينه‌سازي اين پيام و عقيده بدانيم، اطلاعات چيزي جز فرهنگ نيست. (4)
2- فرهنگ و اطلاعات علاوه بر اينكه تعيين ‌كننده نوع اقتصاد، سياست و ساير سطوح يك نظام سياسي است، آنها را نيز بر مبناي ملاك‌هاي مدنظر خود بازسازي مي‌كند و هر اندازه كه جريان فرهنگي و اطلاعاتي از قدرت زيادي برخوردار باشد، شعاع آن، كشورها و حوزه‌هاي بيشتري از زندگي انسان را تحت‌الشعاع قرار مي‌دهد.
روشن است كه با توجه به اين مساله بايد به نقش و نفوذ تهاجم فرهنگي و ناتوي فرهنگي غرب كه رهبر معظم انقلاب مطرح مي‌كنند توجه ويژه‌اي نمود. با توجه به تغيير منابع قدرت در سطح جهاني، امروزه ناتوي فرهنگي نوك تيغ حمله‌ غرب به جوامع اسلامي محسوب مي‌شود. از اين رو بايد با مهندسي فرهنگ در داخل اولاً بتوان در مقابل اين تهاجم گسترده ايستاد و ثانياً نوعي بديل از فرهنگ را در سطح جهاني به عنوان فرهنگ اسلامي مبتني بر فطرت بشر ارائه داد تا بتوان سلطه يكجانبه فرهنگ غرب را با چالش مواجه نمود. اين مساله نيازمند نگاهي استراتژيك و كلان به فرهنگ است. بدين معنا كه با وسعت دايره فرهنگ، همه چيز را قبل از آنكه به كار گرفت بر مبناي فرهنگ مطلوب سنجيده و در راستاي قوام و استمرار فرهنگ آرماني، كالا، خدمات و سياست‌هاي مورد نظر را به كار گرفت.

پي‌نوشت‌ها:
1- سخنراني مقام معظم رهبري، 8/10/1383
2- همان، 26/9/1381
3 – همان.
4- گفتاري از دكتر حسن‌ عباسي، «مقدمه‌اي بر مهندسي فرهنگي»، نشريه‌ آيينه هنر، شماره 19، تابستان 1386.
منبع:سايت بصيرت

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *