الگوهای معماری مديريت دانش

نویسندگان: دکتر مصطفی جعفری – الهام نورانی پور

چکيده: معماري دانش، يکي از زيرمجموعه هاي معماري سازمان است و به عنوان يکي از اجزاي اصلي سيستمهاي مديريت دانش مکان و چگونگي کسب و انتقال دانش را مشخص مي‌کند و مشتمل بر سه بخش اساسي: مهارت، اطلاعات و ساختار است که نوآوري نيز جزيي از آن به شمار مي رود (رادينگ، 1383). به بيان ديگر؛ معماري مديريت دانش، طرح کلي زير ساخت فني مديريت دانش را در دسترس قرار مي دهد. تاکنون تحقيقات بر روي معماري دانش بيشتراز نظر مديران دانش و يا توسعه دهندگان سيستم ارائه شده است وتحقيقات کمتري از ديدگاه کاربران دانش بر روي معماري دانش صورت گرفته است. بنابراين مطالعات گذشته بر روي تصفيه دانش، ارائه ساختار دانش و اجراي استراتژيهاي مديريت دانش در سطح شرکتي متمرکز بوده اند. بر همين اساس پژوهشگران چندين مدل معماري دانش سازماني را پيشنهاد کرده اند که در اين مقاله به معرفي بعضي از مهمترين آنها و سپس تحليل آنها خواهيم پرداخت.

مقدمه
در عصر اطلاعات، دانش مهمترين عامل کسب موفقيت بلند مدت براي يک فرد و يک سازمان است.در واقع پيتر سنگه بر اين باور است که تنها منبع مزيت رقابتي در آينده دانشي که يک سازمان در اختيار دارد و توانايي يک سازمان در يادگيري، سريعتر خواهد بود.
با افزايش ارزش دانش، منطقي به نظر مي رسد که با مديريت و ذخيره موثر دانش بتوان فرصتي براي ايجاد مزيت رقابتي به وجود آورد. يک معماري مديريت دانش کارا، با به کارگرفتن دانش مناسب هنگام نياز، مزيت رقابتي به وجود مي آورد. همچنين ميزان تغيير و تحول در جذب کارکنان کاهش مي يابد؛ زيرا بخش عظيمي از دانش و تخصصي که فرد کسب کرده است در پايگاه دانش نگهداري مي‌شود.
به نظر مي رسد راه حل کليدي موفقيت، يک مدل معماري پايه با طراحي خوب است.يک مدل معماري اجزاي يک سيستم را معرفي کرده، چگونگي فعل و انفعالات ميان آنها را تشريح مي‌کند(Ouffy,2000).
ويژگيهاي يک مدل معماري دانش موفق به اين شرح است:
1. سودمند است(اگر دانش وجود داشته باشد، سيستم بازيابي در دسترس است).
2. در بازيابي دانش دقيق است(دانش اگر در دسترس باشد، بازيابي مي شود).
3. کارآمد است(دانش بازيافته درست و کاربردي است).
4. قابل دسترسي است(دانش هنگام نياز در دسترس است).
در اين مقاله سعي داريم پس از معرفي بعضي از مهمترين مدلهاي معماري دانش به تجزيه و تحليل درستي از آنها دست يابيم.

1. مدل معماري اولريک
اولريک (Ulrick) يک مدل معماري ساده را که تنها از سه لايه تشکيل شده است معرفي مي کند. در شکل (1) اين سه لايه که دربرگيرنده مجموعه اصطلاحات علمي- فني کاربردي مورد نياز سيستم مديريت دانش مي باشد؛ نشان داده شده است. لايه ادراکي (فرضي) بازتاب يک موقعيت مشخص است و براي توليد،ويرايش(تصحيح/تنظيم) و ذخيره کردن دانش با دامنه معين به کار مي رود و لايه واسط در ارتباط با نمونه هايي است که زمان و مکان مشخصي دارند(براي مثال برنامه پروژه براي اجراي مديريت دانش). (Woodford, 2003)

2. مدل معماري دافي
دافي (Duffy) يک مدل معماري مديريت دانش با پنج لايه ارائه کرد. (شکل‌2)
اين لايه ها عبارتند از:
_ واسط کاربر(ميانجي کمکي): اين لايه کاربر را در برابر پيچيدگيهاي فناوري حمايت مي کند و امکان دسترسي هميشگي به برنامه هاي کاربردي و داده هايي را که معمولاً به کار مي روند، در اختيار کاربر قرار مي دهد.
_ فرامدل دانش (Knowledge meta model): فرا مدل و نقشه دانش در قلب يک سيستم مديريت دانش قرار دارند. اين دو پيوند محکمي با مخزن دانش دارند اما به علت اهميت فراوانشان به صورت مجزا در فضاي معماري مديريت دانش، مطرح مي شوند. لايه فرامدل در واقع ابزار دسترسي به دانش مدلهاي امنيتي، ارائه فهرستهاي راهنما، پروتکل‌ها يا ابزار دسترسي و مهندسي است.
_ مخزن دانش(Knowledge Repository): مخازن دانش دربرگيرنده سرورهاي فايل،سرورهاي پايگاه داده ها،سرورهاي گروه ابزار، سيستمهاي مديريت اسناد يا وب سايتها هستند. ساختار هر مخزن بستگي به محتوا يا دانشي دارد که آن را ذخيره و مديريت مي کند.
_ ابزار دسترسي به دانش
_ توانمندسازهاي دانش
مولفه هايي که براي مديريت دسترسي به پايگاه دانش مورد نيازند، يک ترکيب پيچيده از ابزار مديريت اجرايي سيستم و غني سازهاي مديريت دانش مي باشد که اين ابزارها بر اساس محيط متفاوتند. بعضي از اين ابزارها، عبارتند از: مدلهاي امنيتي، واسطهاي راهنما، واسطهاي شبکه، اطلاعات درباره موقعيت فيزيکي دانش، نوع پايگاه داده اي استقرار دانش ، پروتکل‌هاي مورد نياز وابزارها و موتورهاي دسترسي.

3. مدل معماري کسنر
مدل معماري ارائه شده توسط کسنر(Kesner) مشابه مدل معماري دافي است، با اين حال 6 لايه دارد. اين مدل بر پايه وب است و بر روي توانايي عملياتي متداخل اجزاي سيستم تمرکز دارد. (شکل‌3)

4. مدل معماري دانش گوپتا، شارما و هسو
مدل معماري گوپتا،شارما و هسو پشتيبان اين موارد است:
_ دسترسي به منابع اطلاعاتي داخلي و خارجي،
_ مخازني که داراي دانش صريح هستند،
_ فرآيندها و ابزار پشتيبان براي کسب، پالايش، طبقه بندي،ذخيره، بازيابي، انتشار و ارائه دانش،
_ افراد دانشگر سازمان، شامل: تسهيل کنندگان دانش، محافظان دانش و مهندسان دانش؛ همانند،
_ پشتيبان فناوري اطلاعات براي کل معماري.
در شکل(4) مدل معماري دانش گوپتا، شارما و هسو نمايش داده شده است.
اين مدل معماري از سه لايه تشکيل شده است:
1. لايه ارائه دانش: در اين لايه امکان برقراري ارتباط و تشريک مساعي و تسهيم دانش متقابل دانشگران با يکديگر به وجود مي آيد. همچنين اطلاعاتي توسط درگاه دانش (Knowledge Porta) به آنها ارائه مي‌شود که قابل افزودن به پروفايل هر دانشگر است.
2. لايه مديريت دانش: اين لايه نشان دهنده مخزن دانش وفرايندهايي است که براي اکتساب، پالايش، ذخيره، بازيابي، توزيع و عرضه دانش به کار مي روند. اين فرايندها براي توليد دانش براي مخزن مورد استفاده قرار مي گيرند.
3. لايه منابع داده اي: اين لايه شامل منابع داده‌اي داخلي سازمان، شامل: اسناد،پيامهاي الکترونيک، مخزن شبکه وب، مخزن پايگاه داده‌هاي مرتبط و وابسته و مخزن قلمرو داده‌اي مشتمل بر مدل قلمرو،هستي شناسي(آنتولوژي)و غيره است. همچنين منابع خارجي داده ها شامل خدمات وب را که مي توانند براي تقويت سرمايه هاي داخلي دانش به کار روند نمايش مي دهد.
(شکل5) مدل فرآيند مديريت دانش را نمايش مي دهد. اين مدل فرايند مديريت دانش، شامل فعاليتهايي است که به درستي تعريف شده اند و:
1. قابليت اطمينان کيفي اطلاعات و داده‌هايي را که دانش کاران به کار مي‌برند افزايش مي دهند.
2. به پالايش داده ها و اطلاعات و تبديل آنها به دانش کمک مي کنند.
3. امکان ذخيره موثر و بازيابي فراداده‌ها و دانش را به وجود مي آورند.
4. توزيع و انتشار به موقع دانش را ترويج مي کنند .
5. ارائه دانش مناسب را حمايت مي‌کنند.

5. مدل تيوانا
تيوانا يک مدل معماري دانش 7 لايه‌اي براي توسعه يک سيستم مديريت دانش با فناوري اي را که از 7 لايه نشان داده شده در (شکل6) تشکيل شده است، ارائه مي‌دهد.
لايه واسط با ارزش ترين لايه در معماري سيستمهاي مديريت دانش است و تنها لايه اي است که کاربر نهايي با آن به گونه مستقيم در ارتباط است. ميزان تاثير گذاري اين لايه، يک عامل برجسته در تعيين قابليت کاربرد يک سيستم مديريت دانش است. ميزان تاثير گذاري پايگاه هاي مديريت دانش، نه تنها به قابليت اطمينان و تکنيکي بودن زيرساختار بستگي دارد؛ بلکه به قدرت بالاي محاوره اي نيز وابسته است که تيوانا آن را به عنوان ساختار اطلاعاتي در نظر مي گيرد. اين مسئله ميزان ارائه سيستم از ساختار زبان و منابعي را که افراد براي درک رويدادهاي داخل شبکه به کار مي برند از پيش تعيين مي‌کند. زير ساختار تحت لايه هوش مصنوعي و فيلتر کردن ، انتقال(مرحله تغيير) از يک زير ساختار به ساختار اطلاعاتي را حمايت مي کند. تمرکز بايد روي راه حلهايي باشد که بتوانند حجم زيادي از اطلاعات و داده ها را به گونه‌اي موثر و کارآمد بيابند، خلاصه و تفسير کرده، تجزيه و تحليل کنند .
بنا به نظر تيوانا لايه برنامه راهبردي، ابزاري ضروري است که امکان ترکيب منابع اطلاعاتي دانش ضمني (مانند افراد) و دانش صريح(مانند پايگاه هاي داده اي مخازن فرايندهاي انتقال و مخازن داده ها) را به وجود مي آورد و به ايجاد و تسهيم مفاهيم کمک مي کند و درک مطالب را تسهيل مي سازد.

6. مدل معماري دانش گروه گارتنر
گروه گارتنر به عنوان بهترين گروهي که توانسته است ارزش دارايي سازماني باعنوان سيستم مديريت دانش را افزايش دهد، شناخته شده است.اين گروه در يکي از گزارشهاي خود يک مدل معماري مديريت دانش چند لايه اي ارائه دادند که در (شکل7) نمايش داده شده است.
در پايين ترين سطح، معمولاً اينترانت و اکسترانتي که از پايگاه هاي خدمات وخدمات شبکه تشکيل شده اند، به عنوان پايگاهي براي ارسال برنامه هاي کاربردي مديريت دانش مورد استفاده قرار مي گيرند. پايگاه هاي داده اي و برنامه هاي کاربردي گروه کاري (اولي با داده ها سروکار دارد و ديگري با کمک کردن به افراد در گروه هاي کاري)اجزاي سيستم را در سطح بعدي تشکيل مي دهند.در معماري گروه گارتنر، اين جزء سطح بعدي، بازيابي دانش ناميده مي شود که شامل عملگرهاي اسناد و پايگاه داده ها (براي به کارگيري دارايي هاي داده اي و اطلاعاتي مختلف سازمان) عمليات بازيابي دانش و نقشه هاي دانش ادراکي(فرضي) و فيزيکي(عملياتي) است. بالاي سطح بازيابي دانش در برنامه‌هاي کاربردي کسب وکار، غالباً يک واسط کاربري وب به کار مي رود. در اين مدل دو مسئله جلب توجه مي‌کنند. نخست اينکه معماري مديريت دانش گروه گارتنر، شامل برنامه‌هاي کاربردي و خدماتي است که طبقه بندي شده اند و داراي نقشهاي مکمل هستند. هيچ زير ساختار يا سيستم واحدي توانايي برآورده ساختن تمامي نيازهاي مديريت دانش يک سازمان را ندارد. دوم اينکه بازيابي دانش به عنوان جديدترين بخش اضافه شده به زيرساختار فناوري اطلاعات است و مرکز کل معماري مديريت دانش است.

7. تحليل مدلهاي معماري مديريت دانش
با مرور و بازنگري مدلهاي معماري مديريت دانش مطرح شده، به چند نکته مهم و اساسي برمي خوريم:
1. مدلها به گونه‌اي ذاتي وظيفه گرا بوده، به همين دليل بر روي وظايف معماري مديريت دانش متمرکز هستند،
2. هيچ تعريف واحد و يکپارچه اي درباره اصول تشکيل دهنده مدل معماري دانش وجود ندارد،
3. مفاهيم متعددي وجود دارند که براي چندين مدل مختلف مشترک‌اند.
نخستين يافته، مربوط به اين نظر است که اکثر مدلها از نوع وظيفه گرا هستند که اين امر در تلاشهاي اوليه معماري مديريت دانش، امري طبيعي است؛ زيرا به گونه‌اي عمده، معماري مديريت دانش دربرگيرنده وظايف يا فعاليتهايي است که عملياتي را بر روي دانش، پياده سازي مي کنند. براي مثال اولريک در لايه ادراکي مدل خود به وظايف توليد، ويرايش و ذخيره دانش مي‌پردازد، گروه گارتنر در لايه مياني مدل خود به گونه‌اي ويژه به وظايف نقشه کشي فرضي و عملياتي و عمليات بازيابي دانش(و درنتيجه معماري دانش) پرداخته، لايه هاي تحتاني از اينترنت و اکسترانت را به عنوان ابزاري براي تسهيم و به اشتراک‌گذاري دانش استفاده مي کنند. برخي از نمونه‌هاي وظايف، شامل: کسب دانش، توليد يا ايجاد دانش، سازماندهي دانش، به اشتراک گذاري دانش و به کارگيري و اعمال دانش است.
دومين يافته، از اين واقعيت نشأت مي گيرد که تاکيد مدلهاي مطرح شده در اين مقاله و مولفه هاي آنها متغيرند. اصولاً هيچ عقيده و نظر ثابت و پذيرفته شده اي از عناصر ضروري مدل معماري مديريت دانش در دست نيست. اين مسئله به تفاوتهاي ساختاري مدلها اشاره دارد. از آنجايي که مدلها به طور ذاتي وظيفه گرا هستند، نبود انسجام و يکپارچگي ميان مدلها ارتباط مستقيمي با وظايف ضروري و متفاوت معمار دانش دارد. برخي نمونه ها، عبارتند از: مدل تيوانا و مدل کسنر که به گونه عمده به معرفي عملکرد مرتبط با افراد دخيل در معماري مديريت دانش مي پردازد؛ مدل گوپتا، شارما و هسو که به معرفي فرايند مديريت دانش، مخازن دانش و عملکرد دانش کاران براي تسهيم و کسب دانش مي پردازد.
سومين يافته، به اين مطلب اشاره دارد که با وجود تفاوتهاي ساختاري مدلها، بعضي از مفاهيم و عناصر تشکيل دهنده مدلها مشترک‌اند. براي مثال لايه واسط کاربري که براي ارائه و تسهيم دانش ميان افراد دانش کار سازمان و مديران ارشد دانش به کار مي رود، در تمامي مدلهاي مطرح شده در اين مقاله مشاهده مي شود. همچنين در مدلهاي گروه گارتنر و دافي به گونه ويژه، نقشه کشي دانش مورد توجه قرار گرفته است. علاوه بر اينها در تمام مدلها به پايگاه دانش/مخزن دانش به عنوان يک عنصر مهم مجزا و حياتي پرداخته شده است که در بعضي از مدلها، مانند مدل کسنر و مدل تيوانا نقش غالب و اصلي بر عهده اين بخش است.

نتيجه گيري
امروزه مديريت دانش توجه رو به رشدي را از سوي دانشگاهيان و نيز افراد خبره و حرفه اي به سوي خود جلب کرده است. گستره مديريت دانش بسيار وسيع است و در برگيرنده هر دوي انتظارات سازماني و فاکتورهاي تکنيکي است. معماري مديريت دانش چگونگي تبديل و تحول اطلاعات به دانش و چگونگي انتقال و ارتباط آن را ارائه مي دهد. به بيان ديگر: معماري مديريت دانش طرح کلي زير ساخت فني مديريت دانش را در دسترس قرار مي دهد؛ يعني مجموعه نظامها، فناوري ها و ارتباطاتي که چارچوبي براي حمايت فناوري مديريت دانش سازمان فراهم مي کند.

منابع
1. رادينگ، آلن: مديريت دانش و موفقيت در اقتصاد جهاني مبتني بر اطلاعات، ترجمه: محمد حسين لطيفي، انتشارات سمت، چاپ اول، 1383.

2. Montano, B.Rubenstein, Liebowitz, J., Buchwalter, J., McCaw, D. , Newman, B. and Rebeck,K., “ A systems thinking framework for knowledge Management”, Decisions Support Systems Journal, Vol. 31, No.1, pp.5-16,2001
3. Woodford, Colette, “Addressing Knowledge Management issues using appropriate technology”, The Adept KM report for a Public Sector Agency, April 2003.
4. Duffy & Jan, “KM technology infrastructure”, The Information Management Journal, Vol. 34,
No. 2, April 2000, pp. 62-66
5. Gupta, Jantinder N.D.and Sharma, Sushil and Hsu, Jeffrey, “An Overview of KM”, IDEA GROUP PUBLISHING ,Chapter one,2007,pp. 1-28
6. Fouché, Marie-Louise, “The Role of Taxonomies In KM “, A Master Degree Dissertation, University of South Africa, Faculty of Information Science, June 2006,pp. 73-80
7. Chen, Hisnichun, “Knowledge Management Systems, A text mining Perspective”, The 4th International Conference of Asian Digitial Libaries (ICADL 2001), December 10-12, 2001
8. Tang , Antony and Han, Jun and Chen, Pin, “A Comparative Analysis of Architecture Frameworks”, Asia-Pacific Software Engineering Conference (APSEC) ,August 25, 2004
منبع: ماهنامه تدبير-سال نوزدهم-شماره 201

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *