بررسی نگرش دانشجویان دانشکده مدیریت دانشگاه علامه طباطبایی
در خصوص علوم انسانی اسلامی
یکی از پایه های اساسی توسعه هر جامعه، رشد و توسعه علمی است. محوریت دانش در نظام توسعه جامعه سبب می شود نقش عوامل فردی و غیرقاعده مند در فرآیند رشد جامعه کاهش یافته و توسعه اجتماعی، هرچه بیشتر با عقالانیت، استدلال و قاعده مندی همراه باشد. در چنین نظامی، علوم انسانی نقش پایه ای برای سایر علوم داشته و تعیین کننده جهت، چهارچوب علمی و معیارهای کارآمدی و سودمندی آنهاست.
فصل اول
کلیات تحقیق
1-1- بيان مساله تحقيق
یکی از پایه های اساسی توسعه هر جامعه، رشد و توسعه علمی است. محوریت دانش در نظام توسعه جامعه سبب می شود نقش عوامل فردی و غیرقاعده مند در فرآیند رشد جامعه کاهش یافته و توسعه اجتماعی، هرچه بیشتر با عقالانیت، استدلال و قاعده مندی همراه باشد. در چنین نظامی، علوم انسانی نقش پایه ای برای سایر علوم داشته و تعیین کننده جهت، چهارچوب علمی و معیارهای کارآمدی و سودمندی آنهاست. با شکل گیری جامه اسلامی و پیدایش نهادهای اجتماعی و سیاسی لازم، انتظار این بود و هست که علوم انسانی اسلامی نیز شکل گیرد تا نظام علمی، همپای دیگر نظام های اجتماعی، نقش خود را در تأمین نرم افزار مورد نیاز جامعه اسلامی، و در مقیاس کلان تر تمدن اسلام، ایفا نماید.
بر پایه همین دیدگاه بوده است که بحث پیرامون علوم انسانی و تحول در این علوم همواره از جمله مباحث جدی در جامعه بوده است (بهداروند، 1390). این بحث پردامنه از همان سالهای ابتدایی انقلاب اسلامی به عنوان مسئله ای اساسی مطرح گردید و در طول سالیان پس از آن پرداختن به علوم انسانی از بعد اسلامی، همواره، از مطالبات جدی امام راحل (ره) و مقام معظم رهبری بوده است. امروزه با توجه به سیاست های کلان نظام علوم انسانی اسلامی اهمیتی دو چندان یافته است. در ایدئولوژی نظام اسلامی ایران تشکیل حکومت در مرزهای ملی، به نوعی مقدمه ای جهت برپایی تمدن اسلامی در عرصه بین المللی است و افق حرکت انقلاب اسلامی، رسیدن به تمدن اسلامی است. به تعبیری دیگر تشکیل حکومت اسلامی مقدمه رشد و تعالی تمدن اسلامی است. تمدن اسلامی بر پایه رویکرد مذکور و متأثر از مبانی و آموزه های اسلامی برپا خواهد شد. از این جهت این ضرورت همواره احساس می شد که می بایست به علوم انسانی، به عنوان مبنایی برای تمدن، توجه شود و علوم انسانی بر مبنای ارزش های اسلامی استوار گردد. این نوع نگاه در پی این بود که با رعایت اقتضائات و شرایط زمانی، مناسبات ناعادلانه حاکم بر جهان را تغییر دهد و زندگی ایمانی و اسلامی را به بشریت عرضه نماید. به دلیل وجود چنین ظرفیت تمدنی در انقلاب اسلامی، از ابتدای شکل گیری نظام اسلامی، مخالفت های گوناگون و متعدد از سوی کشورهای غربی با این انقلاب صورت پذیرفته است(حسینی، 1388).
ایدئولوژیست های تمدن اسلامی، با علم به امکان تحقق تمدن اسلامی در جهان کنونی، به این نتیجه رسیدند که تنها چالش و مانع جدی در این مسیر، ارزش های برآمده از جوامع و علوم غربی است. الگوهای مورد تاکید در جماعه غربی به هیچ عنوان با مبانی تمدن اسلامی سازگاری نداشته و در ذات خود با آن مخالف هستند. این مخالفت بیش از هر جا خود را در حیطه علوم انسانی نشان می دهد. علوم انسانی غربی نگاهی مادی به انسان داشته ارتباط انسان با جهان پیرامون خویش را به کل نادیده می گیرد. نوع نگاه غربی به علوم انسانی تاثیر خود را تنها بر جریان شکل گیری تمدن اسلامی در جهان نمی گذارد بلکه باید به این نکته نیز توجه نمود که الگوهای غربی علوم انسانی در حال حاضر از نرخ جهان شمولی بسیار بالایی نیز برخوردار هستند. در حقیقت باید اعتراف نمود در قرن های گذشته ایده ها و الگوهای مورد استفاده در جوامع اسلامی همواره بر علوم انسانی غربی مبتنی بوده است. بسیاری از این الگوها با ارزش های اسلامی ناسازگار است و برنامه های توسعه مبتنی بر این مبانی موجب تضعیف ارزش های اسلامی در کشورهای اسلامی شده است. ایران نیز از این جریان مستثنی نبوده است و اجرای چنین الگوهایی در آن باعث ایجاد چالش های اجتماعی و فرهنگی بسیاری شده است (اخوان کاظمی، 1385).
با توجه به این موارد بوده است که در چند سال گذشته اسلامی کردن علوم انسانی بعد از یک وقفه طولانی در آن (پس از انقلاب فرهنگی در سالهای نخست پیروزی انقلاب) دوباره از سر گرفته شده است. برنامه ریزی های صورت گرفته برای اسلامی کردن علوم انسانی در گام نخست منجر به بازنگری محتوای متون دانشگاهی در پارهای از رشتههای علوم انسانی توسط دولت شده است. رشته های حقوق، مطالعات زنان، حقوق بشر، مدیریت، مدیریت فرهنگی، مدیریت هنری، جامعه شناسی، علوم اجتماعی، فلسفه، روان شناسی، علوم تربیتی و علوم سیاسی از جمله رشتههایی هستند که از بازنگری در محتوای آنها خبر داده شدهاست. با وجود متولیان بسیار برای اسلامی کردن علوم انسانی تا کنون روند انجام آن چندان منسجم نبوده و نتایج درخشان زیادی به همراه نداشته است. آنچه که مسلم است انجام هر گونه تغییری بدون در نظر گرفتن نظرات جامعه دانشگاهی به عنوان اصلی ترین ذینفع این تغییرات محکوم به شکست است. تا کنون تحقیقات زیادی درباره نظرسنجی از دانشگاهیان به خصوص دانشجویان درباره اسلامی کردن علوم انسانی انجام نشده است. این در حالی است که یکی از نخستین گام ها در این راستا، می بایست بررسی دغدغه ها و چالش هایی باشد که در حال حاضر در جامعه علمی کشور به ویژه دانشگاه ها درباره اسلامی کردن علوم انسانی وجود دارد. انجام تحقیقات علمی و همه جانبه باعث می شود از طرفی دانشگاه ها نگاه جدی به علوم اسلامی را سهل نگیرند و از طرف دیگر مدیران و سیاست گذاران کلان کشور باید به گونه ای برنامه ریزی و بستر سازی نمایند که مسئله اسلامی سازی علوم انسانی با وجود فراهم بودن بستر به بیراهه کشیده نشود. این تحقیق نیز در همین راستا انجام شد و در آن تلاش شده است تا نگرش های دانشجویان درباره اسلامی کردن علوم انسانی مورد بررسی قرار گیرد.
1-2- ضرورت انجام تحقیق
علوم انسانی مجموعه اي از رشته هاي تحصیلی است که با انسان و ابعاد وجودی او ارتباط دارد. علومی از قبیل تاریخ، جامعه شناسي، مدیریت، روان شناسی و هرچه در حوزه انسان شناسی قرار می گیرد در دسته علوم انسانی جای دارد. علومي که نقش انسان سازی را بازی می کند در کشور اسلامی ایران بر مبنای نظریات غربی شکل گرفته است. یعنی درصد قابل توجهی آینده سازان مملکت با تفکرات دانشمندان غربی دانش ها و گرایش هاي خود را شکل می دهند و در آینده کشور را اداره خواهند کرد. مسأله اینجاست که با وجود نظريه پردازان مسلمان و برخورداري آنان از كامل ترين کتاب آسمانی، در دانشگاههای ما از نظریات دانشمندان غربی استفاده می شود. تربیت مدیران اسلامی چگونه با نظریات و روش های انديشمندان غربی که دین، فرهنگ و نیازهایشان با ما متفاوت است امکان پذیر است؟ علوم انسانی وظیفه بررسی ابعاد انسان و ارائه راهکار برای زندگی بهتر انسان ها کنار یکدیگر را دارد پس بهتر این است که آموزه های اسلامی توسط دانشمندان و مفسرین در دسترس صاحب نظران علوم انسانی قرار داده شود و آنها با استفاده از همین آموزه ها و درنظر گرفتن نیازها به ارائه نظریات در زمینه علوم انسانی بپردازند. انسان شناسی و شناخت هستي مقدمه ای برای شناخت علوم انسانی است و تا این مراتب طی نشود نمی توان به علوم انسانی دست یافت. دین اسلام کامل ترین و جامع ترین دین محسوب می شود. دین انسان سازی که نه تنها انسان و نيازهايش را به صورت كامل مي شناسد بلکه براي کوچکترین نیازهای فردی و اجتماعی او دستورالعمل و راهكارهاي مناسبي ارائه داده است. بر اين اساس آموزه هایی در این دین بیان شده است و در همین راستا نیز دانشمندان بزرگی وجود دارند که بر اساس همین آموزه ها نظریاتی ارائه می دهند که در بسیاری از حوزه ها می توان از آنها استفاده کرد. دقیق ترین و بهترین تعریف از انسان در اسلام ارائه می شود پس برای شناخت انسان و ارائه راهکار برای زندگی وی باید از اسلام کمک گرفت. با توجه به این موارد لازم است این موضوع بررسی شود که تغییرات رخ داده در علوم انسانی به خصوص در رشته مدیریت تا چه حد با پیش فرضهای تعیین شده برای آن سازگاری دارد و دانشجویان به عنوان نخستین قشری که با این تغییرات سر و کار دارند تا چه حد از تغییرات رخ داده آگاه هستند و تا چه حد این تغییرات را مثبت و در راستای پاسخگویی به نیازهای یک جامعه اسلامی می دانند.
1-3- مدل تحلیلی تحقیق
در این تحقیق نگرش های دانشجویان درباره اسلامی کردن علوم انسانی مورد بررسی قرار گرفته است. با نظرسنجی از خبرگان 12 نگرش در این زمینه مورد شناسایی قرار گرفتند که در قالب گزاره های تحقیق مورد بررسی قرار گرفتند. مدل تحلیلی زیر این گزاره ها را نشان می دهد:
اسلامی کردن علوم انسانی
رشته مدیریت
- علوم انساني فعلي به دليل استفاده از مكاتب غربي به درد استفاده در يك كشور اسلامي نمي خورند
- تغييرات در سرفصلهاي درسي رشته مديريت مي تواند منجر به تناسب بيشتر دروس با خواسته هاي جامعه شود
- كاربري و فضاي حاكم در رشته مديريت با آنچه اسلامي كردن علوم انساني دنبال آن است سازگاري دارد
- تلاش هاي در حال انجام براي اسلامي كردن علوم انساني با پيروي از تجربيات ساير كشورها در اين زمينه انجام مي شود
- اسلامي كردن علوم انساني مي تواند موجب بومي شدن مديريت در كشور شود
- اسلامي كردن علوم انساني با استفاده از نظرات متخصصين و انديشمندان خبره اجرايي شده و به پيش مي رود
- روند فعلي اسلامي كردن علوم انساني مثبت و رو به جلو به حساب ميآيد
- نقش داشتن حوزه در فرايند اسلامي كردن علوم انساني تاثير زيادي بر افزايش سرعت و كيفيت كار دارد
- اكثريت دانشجويان دانشگاه روند فعلي اسلامي كردن علوم انساني را رو به جلو و كارآمد مي دانند
- ايدئولوژي هاي مورد استفاده براي اسلامي كردن علوم انساني توانايي لازم براي حل مشكلات جامعه را دارند
- تمامي رشته هاي علوم انساني توانايي وارد شدن به روند اسلامي كردن علوم انساني را دارا هستند
- اكثريت اساتيد دانشگاه روند فعلي اسلامي كردن علوم انساني را رو به جلو و كارآمد مي دانند
1-4- اهداف تحقيق
هدف اصلي اين تحقيق شناسایی نگرش های دانشجویان درباره اسلامی کردن علوم انسانی در رشته مدیریت است. هدف كاربردي اين تحقيق فراهم نمودن اطلاعات لازم براي مديران دانشگاه (در مقياس گستردهتر، تئوری پردازان اسلامی کردن علوم انسانی) براي تصميم گيري درباره نوع و شیوه تغییرات لازم در روند اسلامی کردن علوم انسانی و پیاده سازی آن در دانشگاه ها است. با استفاده از نتايج اين تحقيق ميتوان زمينه مناسبي براي اصلاح ضعفها و پرداختن به مسائل مهمتر فراهم آورد.
1-5- سوالات تحقيق
با توجه به اهداف مطرح شده براي تحقيق ميتوان گفت كه سوالات اين تحقيق به شرح زير است:
دانشجویان چه نگرش های مثبتی به اسلامی کردن علوم انسانی در رشته مدیریت دارند؟
دانشجویان چه نگرش های منفی ای به اسلامی کردن علوم انسانی در رشته مدیریت دارند؟
آیا اسلامی کردن علوم انسانی در رشته مدیریت موفقیت آمیز بوده است؟
1-6- قلمرو تحقيق (زمانی، مکانی، موضوعی)
اين پژوهش نگرش ها و تصورات دانشجویان اسلامی کردن علوم انسانی را به صورت خاص در رشته مدیریت مورد بررسي قرار ميدهد.. دادههای اين تحقيق در زمستان سال 1392 جمعآوری شده است و قلمرو مكاني اين پژوهش دانشکده مدیریت دانشگاه علامه طباطبایی شهر تهران بوده است.
1-7- تعریف متغیرهای تحقيق
· علوم انسانی
علوم انسانی را می توان به مجموعه علومی که ارتباط انسان را با خود، خدا یا طبیعت برقرار می کند، تعریف کرد. به این ترتیب، حتی آنجا که ارتباط انسان- طبیعت بررسی می شود نیز پای علوم انسانی به میان می آید. حاصل آنکه دانش های همچون مهندسی و پزشکی در عداد دانش های علوم انسانی طبقه بندی نمی شوند. در مقابل علومی که چگونگی ارتباط انسان با سایرین، خدا یا خود را بیان می کنند علوم انسانی محسوب می شوند.
· علوم انسانی اسلامی
اسلامی کردن علوم انسانی به معنای بازنگری در سرفصلها و محتوا و هم چنین برنامه درسی رشته های علوم انسانی است به گونه ای که این رشته ها از الگوهای منطبق با آمیزه های اسلامی استفاده کنند و توانایی تطبیق با سرایط و ویژگی های جامعه اسلامی را داشته باشند.
· نگرش
نظري است كه دربارة افراد، كالاها و رويدادها ابراز ميگردد و منعكس كنندة نوع احساس فرد دربارة آن موضوع است. هريك از افراد بنابر عوامل مؤثر وجودي اعم از ژنتيك، موقعيتي و اكتسابي با يكديگر تفاوتهاي فراواني دارند و به همين دليل هريك از آنها از يك پديدة ثابت، برداشتها و طرز تلقيهاي متفاوتي دارند.
فصل دوم
ادبيات تحقيق
مقدمه
هدف از تدوین فصل دوم معرفی مفاهیم پایه، تئوریهای بنیادی و شناسایی رگههای تحقیق در حوزه مورد بررسی پایاننامه است. تمام سعی و تلاش این فصل فراهم نمودن بستر نظری متکی بر ادبیات تئوریک و تحقیقات پیشین مرتبط با زمینه تحقیق است. اطلاعات ارائه شده در اين فصل از تحقيق را ميتوان به دو بخش اصلي تقسيم نمود. در بخش نخست تعاريف و مفاهيم مرتبط با اسلامی کردن علوم انسانی ارائه شده تا زمينه مناسبي براي شناخت بهتر موضوع تحقيق و ورود به مباحث نظري فراهم شود. در بخش دوم مفاهیم و تعاریف مرتبط با نگرش و سنجش آن ارائه شده است.
2-1- اسلامی کردن علوم انسانی: تعاریف و مفاهیم
2-1-1- تعریف علوم انسانی
در زادگاه این علوم، یعنی در غرب هم نگاه و نظر واحدی نسبت به این امر وجود ندارد. در دهههای اخیر به ویژه، با پیدایش فنون جامعهشناسی، این احتمال قوت گرفته است كه علوم اجتماعی، بخشی از علوم مربوط به شناسایی روابط انسانی جامعه هستند و کنشهای اجتماعی را تفسیر کرده و آن را مقنن و کمیت گذاری میکنند، اما علوم انسانی معطوف و ناظر به انسان به عنوان فرد بوده و نقطه مختصات و عوامل تأثیر گذار و كنشهای انسان را تفسیر میكنند. اگر علوم انسانی به این معنا در نظر گرفته شود علوم انسانی در عرض علوم اجتماعی خواهد بود. اما به نظر میآید این حوزه، بخشی از آن چیزی است كه تحت عنوان تحول در علوم انسانی باید در آن دقت شود. برای تعریف علوم انسانی باید به این نکته دقت نمود که چه ویژگیهایی از علوم انسانی باعث تفکیک آن از سایر علوم میشود؟ این علوم، در روش تحقیق ویژهاند و هم چنین با سایر علوم در موضوع تحقیقشان متفاوت هستند و كاركردهای تحقیقشان نیز مختلف است. می توان گفت از آنجایی که این علوم، مربوط به تفسیر عوامل مؤثر بر كنشهای انسانی اعم از كنشهای فردی و جمعی هستند؛ لذا میتوان این علوم را علوم انسانی نامید؛ چون آنچه را که میخواهند تفسیر و تبیین كنند و برای آن فرمول سازی كرده و كمّی سازی نمایند عرصه روابط انسانی است. علوم انسانی قوانین حاكم بر انسان را تبیین میكنند و به حوزه اراده انسان مربوط میشوند؛ از این رو، علوم انسانی از آنجا كه با انسان و رفتار اختیاری و ارادی انسان سر و كار دارند با علوم دیگر كه میخواهند كنشهای مادی را شناسایی كنند تمایز دارند. در آنجا ممكن است گفته شود یك كنشهای علیتی وجود دارد كه در آنها، به هیچ وجه «اختیار» ظهور ندارد؛ لذا قوانین در آنجا ثابت تر هستند و در اینجا (علوم انسانی) قوانین از ثبات كمتری برخوردار هستند (بیضایی، 1389).
اگر انسان جزئی از ماده و محصول ماده دانسته شود و این اعتقاد وجود داشته باشد كه ماده در پیچیدهتر شدن و تكامل خود، به «انسان» تبدیل میشود، علوم انسانی هم مثل سایر علوم خواهد شد، و تنها تفاوت در موضوع خواهند داشت. اگر نگاه به انسان چنین نباشد نتیجه این اختلاف، به اختلاف در موضوع تحقیق و ماهیت علوم منتهی خواهد شد. به باور بسیاری از صاحبنظران ماهیت علوم انسانی ناظر بر موجودی است كه در كنشهای خودش دارای اختیار است که این اختیار میتواند جهت گیریهای اجتماعی را تغییر دهد و رفتار معطوف به آرمانهای مشخص را داشته باشد و علاوه بر آن، میتواند به نسبت زیادی، از یك عكس العمل قابل تدبیر و قابل پیش بینی برخوردار باشد. علوم انسانی اعم از علوم انسانی و اجتماعی تفاوت روشنی با بقیه علوم دارند و آن، این که موضوعشان انسان و مجموعههای انسانی است. همین اختلاف در موضوع، به اختلاف در روش تحقیق و كاركردها هم منتهی میشود.
2-1-2- تعریف علوم انسانی اسلامی
اسلامی كردن علوم انسانی به معنای وارد نمودن اصول و قواعد دینی و اعتقادی در مبانی نظری علم انسانی است. علوم انسانی اسلامی میتواند مسیر نیل به پیشرفت اسلامی- ایرانی را تسریع و كوتاه نماید. از آن جایی كه یكی از آرمانهای نظام، تحقق چنین توسعهای میباشد، اهمیت اسلامی نمودن علم اجتماعی بیش از پیش احساس میشود. توسعهای كه مبتنی بر یافتهها و دادههای علوم انسانی غربی باشد، هرگز نمی تواند جامعه مسلمان و معتقد ایران را به پیشرفت اسلامی- ایرانی رهنمون سازد.
از آن جایی كه اعتقادات مذهبی و باورهای دینی از شاخصترین معیارهای اجتماعی و فرهنگی یك جامعه تلقی میشود، نادیده انگاشتن این احكام دینی در علوم انسانی و اجتماعی موجب پیدایش یك دسته از علوم و دانش بشری میشود كه با ارزشهای اخلاقی و هنجارهای اجتماعی آن سرزمین هیچ گونه ارتباط معنایی ندارد و چنین دانشی، نمیتواند جامعه را به توسعه و پیشرفت اسلامی- ایرانی برساند. آنچه كه علوم انسانی اسلامی را از علوم انسانی غربی متمایز میسازد، مبانی این علم و نوع نگرش آن نسبت به انسان است. انسان در تعالیم و آموزههای دینی اسلام، از جایگاه مقدس و چند بعدی برخوردار است. انسان نماینده و خلیفه خداوند در روی زمین میباشد و بسیاری از مخلوقات خداوند برای رفاه و آرامش او خلق شدهاند تا به هدف و كمال نهایی هدایت گردد.
نگرش اسلام به انسان، از ابعاد و ساحت متعدد برخوردار است. احكام و آموزههای دینی فقط زندگی كوتاه و مادی دنیوی را در نظر نگرفته است، بلكه دو بعد مادی و معنوی و حیات دنیوی و اخروی را پیش روی انسان قرار داده و خواهان سعادت و نیكبختی ابدی انسان است و نگرشی انسان دوستانه و تعاون گرا و دستگیری از همنوعان را در پی دارد. از این رو اصول و تعالیم اسلام به نحوی تنظیم شدهاند كه ابعاد، اهداف و ساحت مختلفی از حیات و وجود انسان را در نظر داشتهاند (قریب، 1385).
نگرش مكاتب و ایدئولوژیهای غربی به انسان، نگرشی تك بعدی و تك ساحتی است. این مكاتب در ظاهر خواهان سعادت دنیوی و مادی انسان هستند و بسیاری از رهیافتها و نظریات خود را معطوف به خوشبختی كوتاه دنیوی داشته و از درك و شناخت دیگر ابعاد وجودی بشر ناتوان بوده و قدرت تضمین سعادت واقعی او را ندارند، از طرف دیگر به دلیل رواج آموزههای سرمایه داری، اندیشه و دیدگاه حاكم بر جوامع غربی، با سودجویی مادی همراه است و دیدگاهی ابزاری و سودطلبانه بر اصول و قوانین اجتماع حاكم است. متقابلاً علوم انسانی غرب، انسان محور و تك بعدی بوده و قدرت تضمین سعادت واقعی بشر را ندارد. این علوم به تمام ابعاد حیات انسان توجه نداشته، به فكر سیاستهای سلطه گرانه و سودجویانه و مادی گراست. لذا تقلید از این علوم نه تنها نمیتواند جامعه مسلمان ایران را به آرمانها و اهداف خود برساند، بلكه همواره مانعی بزرگ برای نیل به توسعه میباشد. تحول در علوم انسانی و اسلامی نمودن آن تنها راه حلی است كه میتواند مسیرهای رشد و ترقی را گشوده و اصول و دستهای از معرفت و شناخت را به جامعه ارائه نماید كه با اعتقادات و اندیشههای دینی مردمی مطابقت داشته باشد.
2-1-3- برداشت های مختلف از اسلامی کردن علوم انسانی
هنوز دربارهٔ نحوهٔ بومیسازی یا اسلامیسازی علوم انسانی در ایران اتفاقنظری وجود ندارد و برداشتهای متنوعی از این موضوع وجود دارد. به برداشتهای متفاوت که از اسلامیسازی میشود گاه این شبهه را به ذهن متبادر میسازد که منظور از اسلامی کردن، تعطیل کردن علوم انسانی در مراکز علمی است و این به معنای کنار گذاشتن کامل علوم انسانی غربی است.
در واقع سه بحث در اینجا مطرح میشود که باید از هم تفکیک گردد؛ یکی بحث بومیسازی علوم انسانی است که به معنای مطالعه و بررسی مقتضیات جامعه، هنجارها، ناهنجاریها، رفتارها و تطبیق علوم انسانی بر اساس نیاز فرهنگ جامعه میباشد که برای رسیدن به این هدف ابتدا باید الگوی مشخصی از تحول وجود داشته باشد و بر اساس آن الگو عمل شود. در این خصوص، نظریه شهید صدر، که قائل به بومی کردن علوم است، قابل توجه است (بهداروند، 1390)
دیگر مبحث اسلامی کردن علوم انسانی به معنای بازتعریف تئوریهای علوم انسانی با استفاده از مبانی و جهانبینی اسلامی است. از نظر این دسته از افراد تحول در علوم انسانی به این معنا این نیست كه فقط گزاره ها اصلاح شوند بلکه تحول علمی و دامنه تغییر آن، باید بسیار گسترده تر باشد. از نظر این گروه معنی اسلامیشدن علم، نقلی شدن و استنباطی شدن علم نیست؛ بلکه در یک فرایند پیچیده، عملیات استنباط با تحقیقات میدانی و تحقیقات کتابخانهای و نظری به همدیگر گره میخورند و حاصل آن، علوم انسانی الهی خواهد شد. در این فرایند، باید روش تحقیق علوم تعریف شود و سهم هر یک از مفاهیم و معارف و اطلاعات، اعم از اطلاعاتی که با تحقیقات میدانی به دست آید یا تحقیقات کتابخانهای یا تحقیقات نظری و نیز اطلاعاتی که با استنباط از متن دین به دست میآید مشخص شود. لذا تولید علوم انسانی اسلامیبه معنی تعطیل تحقیقات میدانی و تجربی و نظری نیست و معنی نقلی شدن علوم هم این نیست، بلکه به معنی ایجاد هماهنگی در یک فرایند پیچیده است و سازمان آن هم چیزی به نام دانشگاه و حوزه که در عرض هم به صورت دو دستگاه موازی قرار داشته باشند نخواهد بود. هم چنین از ترکیب اطلاعات به دست آمده از علم سکولار با اطلاعات دینی هم، علم دینی به دست نخواهد آمد. این ترکیب سازی ممکن است یکی از مراحل قابل انجام در این فرایند پیچیده پذیرفته شود ولی این كار، برای دوره گذار خوب است و علم دینی حقیقی تولید نمیکند. بنابراین، علم دینی نه به معنی علم نقلی است و نه به معنی ترکیب سازی بین علم سکولار و معارف اسلامیاست. علم دینی به معنی جاری ساختن معارف اسلامیدر یک فرایند پیچیده، در عرصه تحقیقات میدانی و نظری و کتابخانهای برای رسیدن به یک محصول دیگر است. در غرب، فقط نهاد دانشگاه مطرح است و بالای سر آن، مراکز آکادمیک هستند که این مراکز، مبانی و غایات را تعریف میکنند اما در جامعه اسلامی غیر از این امور، احتیاج به نهاد دینی نیز هست تا از طریق یک شبکه بزرگ تحولات علمی صورت پذیرد (حسینی، 1388).
علاوه بر دو دسته فوق الذکر، گروه دیگری نیز وجود دارند که قائل به مضاف شدن فلسفه هستند. به اعتقاد این دسته از افراد اگر جامعه در صدد تکوین و ترویج علوم انسانی اسلامی هست باید فلسفه مضاف را بر اساس نظریه های صدرایی مانند سیاست متعالیه مطرح کند. در این میان، فرهنگستان علوم اسلامی بر این عقیده است که برای دستیابی به علوم انسانی اسلامی باید دارای فلسفه خاص با محوریت ارزش ها و آموزه های اسلامی بود و به منطق ها و روش های مثمر ثمر دست یافت. مطابق این دیدگاه زیر ساخت فلسفی منجر به تولید علم می شود. به عبارت دیگر اگر ما منطق تولید علم نداشته باشیم در حوزه تولید علم دچار مشکل می شویم و این منطق تولید محتاج زیر ساخت فلسفی است که در نهایت، منجر به روش تولید خواهد شد. برای تحقق این امر در گام نخست باید منطق ها و روش ها معین شوند تا از این طریق، تفاهم بین نخبگان به دست آید؛ چرا که وجود منطق واحد از بروز تشتت آرا جلوگیری می کند، خود عاملی مهم در پیشرفت اسلامی سازی علوم انسانی است. بنابر این نخست باید به صورت روش مند و هدف مند حرکت کرده و سپس به الگوسازی پرداخت و در نهایت، به تحقق آن همت گماشت.
2-1-4- جمع بندی از قرائت های مختلف درباره اسلامی کردن علوم انسانی
با وجود اینکه ضرورت بومی سازی علوم انسانی تقریبا مورد توافق اکثریت مسولان و اندیشمندان است اما روش و راهکار مناسبی که مورد وفاق همگان باشد اتخاذ نشده است تا جایی که برخی روشنفکران و نظریه پردازان،شعارهای کلیدی و برنامه های محوری را که در دستور کار قرار گرفته را ناکارآمد و غیر علمی می دانند و معتقدند که مسیر و روش تعریف شده برای تحول در علوم انسانی و نیز لفظ تحول در موضوع پیش رو دارای تناقض است. برای پاسخ گویی به این پرسش مهم، باید چند پرسش جانبی را پاسخ داد:
- حد و مرزها و حیطه علوم انسانی کجا است؟
- آیا تحول در علوم انسانی باید در مجموعه این علوم صورت پذیرد؟
- یا تنها معطوف به برخی از جنبه های آن است؟
- حدود و ثغور تحول مورد نظر تا کجا و چگونه است؟
- به عنوان نمونه ایده اسلامی سازی علم مدیریت به مبانی آن نیز مربوط می شود؟ یا تنها در سطح مطالعه انتقادی نظریه های موجود باقی می ماند؟ و یا، در سطحی نازل تر، تنها به پژوهش های میدانی و آماری در موضوع مورد مطالعه محدود می گردد؟
با توجه به مبحث اسلامی کردن علوم انسانی، می تواند این علوم را به دو دسته تقسیم کرد:
یکم: علومی که لازم است اسلامی شوند و تحولی بنیادین را به خود ببینند.
دوم: علومی که اسلامی هستند و تنها نیاز به ارتقاء و جهت دهی دارند.
علومی همچون فقه، کلام، اخلاق، فلسفه و منطق در دسته دوم قرار می گیرند؛ چرا که، به یک معنا، ذاتاً اسلامی هستند و تنها نیاز به ارتقاء دارند. با این حساب نگاه اصلی در بحث تحول در علوم انسانی، به دسته نخست محدود می گردد و اسلامی سازی علومی مانند جامعه شناسی، مدیریت و اقتصاد، بیش از پیش، اهمیت می یابد. برخی بر این باورند که تحول در علوم انسانی، تنها مربوط به دانش های مطرح در دانشگاه ها نیست و مباحث حوزوی را نیز شامل می شود. این رویکرد، از جهاتی صحیح و از جهاتی ناصحیح است. توضیح بیشتر آنکه اگرچه دانش هایی از این دست، مشخصاً، اسلامی هستند ولی همچنان زمینه ای برای ارتقاء کیفی و گسترش علمی آنها وجود دارد. حتی می توان گفت چنین ارتقائی محدود به دانش های حوزوی باقی نمی ماند و ایجاد نوآوری و بالندگی در دانش هایی از این دست بستر مناسبی را جهت تحول در سایر علوم نیز فراهم می آورد. بدین لحاظ، باید پذیرفت که علومی مانند فقه، کلام و اخلاق نیاز به تحول دارند، اما این تحول به معنای تشکیک در دست آوردهای حال و گذشته حوزه ها نیست؛ بلکه معنای آن ارتقای فعالیت های صورت پذیرفته است. چنین ارتقایی توانایی حوزه ها را در پاسخگویی به نیازهای معاصر جامعه، در راستای ایجاد تمدن و تولید دانش اسلامی، افزایش خواهد داد. حاصل آنکه بخش از علوم انسانی که ریشه در منابع دینی دارد نیازمند تحول است؛ هرچند نیازی به اسلامی سازی آن نیست؛ حال آنکه بخش دیگر علوم انسانی، چنانکه آمد، نیازمند علوم اسلامی سازی است. تحولی که در بخش نخست از آن سخن می گوییم، در مقایسه با تحول مدنظر در بخش دوم (اسلامی سازی علوم انسانی)، محدودتر است (قریب، 1385).
2-1-5- مخالفت های پیش روی اسلامی کردن علوم انسانی
با وجود مزایای برشمرده شده برای اسلامی سازی علوم انسانی در سطح جامعه مخالفین جدی نیز در برابر این حرکت وجود دارد. این دسته از مقوامت ها را می توان به سه گروه عمده تقسیم نمود: برخی از مقاومتها در واقع از سوی کسانی است که به نوعی تداوم و امتداد تفکرات غربی در داخل کشور هستند. این افراد به علوم انسانی غربی باور دارند و به نوعی به آن همجنس و همنوع حساب میشوند. هر نوع مواجهه و برخوردی با این گروه از افراد باید مبتنی بر نقد و به چالش کشیدن مبانی علوم انسانی غربی باشد؛ یعنی مواجههی با اصل و ریشه علوم انسانی غربی. برای مواجهه با این دسته از منتقدان باید رویکرد اسلامی به شکلی پرقدرت معرفی شده و نشان داده شود.
بخش دیگری از منتقدان علوم انسانی اسلامی که مقاومتهایی در برابر اسلامیسازی علوم انسانی دارند، کسانیاند که برخلاف دسته اول بر این باور نیستند که علوم انسانی غربی تنها راه است، بلکه مشکل اصلی آنها این است که مدیران و سیاست گذاران با علوم انسانی اسلامی در اداره عملی جامعه با مشکل مواجه خواهند شد. یعنی به اعتقاد آنها دستاوردهای عملی علوم انسانی اسلامی، دستاوردهای کامل و قابل اعتنایی نیستند. مواجهه ما با این دسته متفاوت است، باید خود این افراد بیشتر مشارکت داده شوند و به آنها القا شود که با فرض پذیرش مشکل در علوم انسانی اسلامی این مسئله مسئولیت و وظیفه و رسالت افراد را بیشتر میکند و باید کارهای بیشتری صورت گیرد تا این نقاط ضعف علوم انسانی اسلامی رفع شود.
دسته سوم، افرادی هستند که اگر چه منتقد این تحول محسوب میشوند اما عمدتا از منظر مدیریتی و سیاستگذاریهای علمی به این کار ایراداتی وارد کرده و از این رو مقاومتهایی را ایجاد میکنند. آنها در حقیقت به این مسیر باور و اعتقاد دارند، اما معتقدند که هم مسئولان سیاستگذاری علمی کشور و هم نهادهای علمی ما همراهان همدلی نیستند و به همین خاطر ناامید یا دلزده هستند.
2-1-6- تاریخچه اسلامی کردن علوم انسانی
بسیاری از صاحب نظران و تئوری پردازان کشور بر این اعتقاند که تأمین بُعد فرهنگی انقلاب اسلامی، جز از طریق انقلاب در عرصه فرهنگ ممكن نیست. به باور این افراد انقلاب اسلامی غیر از اینكه باید ارزشها را در حوزه سیاسی تغییر میداد و ساختارهای اجتماعی و نظام سیاسی را دگرگون میساخت باید فرهنگ جامعه را هم متناسب با آرمانها متحول میكرد. بحث انقلاب فرهنگی بحث سابقهداری است كه حتی قبل از انقلاب اسلامینیز به معنای دیگری از آن گفت و گو شده است؛ نه فقط در ایران بلكه در كل دنیای اسلام و کسانی هم بودهاند كه تحول در علوم انسانی را مطرح میكردند؛ بنابراین، بحث تحول در علوم انسانی از ماجراهای اخیر شروع نمیشود بلکه تاریخچه طولانی دارد.
می توان فرمان انقلاب فرهنگی حضرت امام (ره) را در سال 1359 نقطه آغازین رویکرد «اسلامی سازی علوم انسانی» دانست. در آن مقطع، حضرت امام (ره) توجه اساتید دانشگاه ها را به حوزه ها جلب نمودند و بر لزوم فراگیری علوم انسانی از حوزه ها تأکید کردند. این رویکرد، به مرور، به ایجاد «دفتر همکاری حوزه و دانشگاه» انجامید. محلی که در آن بسیاری از اساتید مبرز و توانمند جهت پیگیری این بحث گرد آمدند. نکته قابل تأمل این است که حساسیت موضوع و تنوع مباحث مرتبط با آن، از همان ابتدا، اختلافات فکری فراوانی را در این زمینه سبب شد. پس از گذشت مدتی، دو نهاد دیگر یعنی «پژوهشگاه حوزه و دانشگاه» و «مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره)» نیز تأسیس گردیدند. مؤسساتی که هر یک، به نوبه خود، آثار و دستاوردهای مهمی را در زمینه اسلامی سازی علوم انسانی عرضه داشتند (جدی و بهروز لک، 1391).
آنچه امروز تحت عنوان اسلامی سازی علوم انسانی دنبال می شود ثمرة همان پروژه انقلاب فرهنگی است كه در دوره جدید با پیدایش ضرورت اجتماعی جدید، به یك بحث عمومیدر حوزه نخبگان و متخصصان تبدیل شده است. به باور بسیاری از این متخصصین یكی از بخشهایی كه در حوزه فرهنگ باید دچار تحول شود دانشهای تخصصی به ویژه عرصه «علوم انسانی» است. عرصه «فرهنگ»، گستردهتر از عرصه مفاهیم است و حوزه مفاهیم هم بسیار وسیع تر از حوزه علوم انسانی است. تحول در عرصه علوم انسانی، تحول در آن دسته از مفاهیم تخصصی اجتماعی است كه در علوم انسانی تولید شده و جزئی از حركت عمومیانقلاب فرهنگی به حساب میآید.
سیاست گذاران نظام اعتقاد دارند انقلاب اسلامی ایران، صرفاً یک انقلاب سیاسی نبود که تنها در پی ایجاد تغییر در ساختار سیاسی حاکم بر جامعۀ ایران باشد، بلکه این انقلاب اجتماعی بزرگ که از عمق تاریخی و فرهنگی تفکر اسلامی شیعی برخاست؛ غایات و مقاصد فراگیر و چندساحتی را دنبال میکرد و از جمله، ایجاد دگرگونی بنیادی در «نظم فرهنگی و فکری» جامعۀ ایران. بر این اساس، سخن گفتن از «تولید علوم انسانی اسلامی» نباید تفسیر و تلقی ناصوابی از آن را در ذهن مخاطب رقم بزند. در واقع، این پروژۀ معرفتی، «در امتداد» گفتمان انقلاب اسلامی قرار دارد و میباید یکی از «اهداف و رسالتهای ذاتی» آن انگاشته شود. پس از به فرجام نرسیدن پروژۀ «انقلاب فرهنگی» در عرصه تولید عوم انسانی اسلامی در سالهای اولیۀ پیروزی انقلاب، این مقولۀ تعیینکننده و زیربنایی، به «فراموشی» سپرده شد و یا دستکم، به «حاشیه» رفت. از این رو، به تدریج، حساسیّتهای ایدئولوژیک نسبت به «علوم انسانی سکولار» کاهش یافت و با گسترش یافتن کمّی آموزش عالی در ایران، مضامین و درونمایههای این علوم نیز در ذهنیّت بسیاری از دانشجویان و اساتید و روشنفکران و مدیران رسوب کرد و به فربه شدن طبقۀ «متجدّد» و «دگراندیش» در جامعۀ ایران منجر شد.
در این زمان تنها فعالیتهای ظاهری و سطحیای همچون برگزاری نماز جماعت و اعتکاف و مجالس مذهبی، تفکیک جنسیّتی، اردوهای زیارتی و… به عنوان اسلامی کردن در حال انجام بود. و بیش از آنکه نسبت به تولید «علم دینی» اهتمام شود، به برنامههای «غیرمعرفتی» و «احساسی» بسنده شد. به همین دلیل تحول عمیق و ریشهداری در دانشگاهها رقم نخورده و ایدة دانشگاه اسلامی، محقق نگشت. این روند ادامه داشت تا این که در سالهای اخیر مقام معظم رهبری، دوباره بر ضرورت تولید «علوم انسانی اسلامی» انگشت تأکید نهادند و نسبت به مخاطرات و تهدیدهای فکری و فرهنگی ناشی از نظریههای موجود در «علوم انسانی سکولار» برخاسته از غرب متجدّد، هشدارِ آشکار و عمومی دادند:
«این علوم انسانىاى که امروز رايج است، محتواهائى دارد که ماهیتاً معارض و مخالف با حرکت اسلامى و نظام اسلامى است؛ متکى بر جهانبینى دیگرى است؛ حرف دیگرى دارد، هدف دیگرى دارد. وقتى اینها رایج شد، مدیران بر اساس آنها تربیت می شوند؛ همین مدیران مىآیند در رأس دانشگاه، در رأس اقتصاد کشور، در رأس مسائل سیاسى داخلى، خارجى، امنیت، غیره و غیره قرار می گیرند. حوزههاى علمیه و علماى دین پشتوانههائى هستند که موظفند نظریات اسلامى را در این زمینه از متون الهى بیرون بکشند، مشخص کنند، آنها را در اختیار بگذارند، براى برنامهریزى، براى زمینهسازىهاى گوناگون.»
پس از این تاکیدات روند اسلامی سازی علوم انسانی شتاب گرفت و تغییرات زیادی در این حوزه رخ داد.
2-1-7- موانع موجود در سر راه اسلامی کردن علوم انسانی
با وجود برنامه ریزی ها و تحقیقات زیادی که در راه اسلامی سازی علوم انسانی وجود دارد این روند با موانع جدی نیز در مسیر خود روبرو است. برخی از مهمترین موانع به شرح زیر هستند:
· ضعف تخصیص منابع
یکی از موانعی که زیاد تکرار می شود و درست هم هست، عدم تخصیص منابع مالی کافی به علوم انسانی است. در همه دنیا این گونه است که درصدی از تولید ناخالص ملی را به این مسئله اختصاص می دهند. در کشورهای توسعه یافته حدود سه درصد تولید ناخالص ملی به این مسئله اختصاص پیدا می کند؛ ولی در کشور ما این رقم تا سال های اخیر کمتر از دهم درصد تولید ناخالص ملی بوده است. علاوه بر این مشکل این است که از همان مقدار اعتباری که تخصیص پیدا می کند، استفاده مناسبت صورت نمی گیرد؛ از این رو باید حاکمیت؛ یعنی مجموعه تصمیم گیران به این بخش اهتمام بیشتری داشته باشند.
· مدرک گرایی
یکی ازاین موانع، «مدرک گرایی» است. امروزه برای کسب شأن اجتماعی باید به دانشگاه رفت و مدرک گرفت. حال آنکه مدرک گرایی، یکی از موانع مهم تولید علم است؛ زیرا این نوع هدف گذاری، انسان را کور و کر می کند. اگر تولیدکنندگان علم به دنبال مریدپروری باشند، این یک آفت است، این مشکل شاید در محیط های حوزوی بیشتر امکان و زمینه رسوخ داشته باشد و استعداد جوانانی را که از پشتوانه فرهنگی بالایی برخوردارند و باید تمام تعاریف و مفاهیم را زیر سؤال ببرند زائل می کند. قطعاً چنین جوانانی برای اینکه مدرک بگیرند باید قالب های علمی غرب را در جایگاه مرجعیت علمی بپذیرند. این امر، مدرک گرایی را تشدید می کند و این دور باطل به صورت گسترده تر، تکرار می شود؛ یعنی دقیقاً در همان سال هایی که دانش پژوهش باید سراغ مفاهیم عمیق فرهنگ برود عمر خود را صرفاً در پی کسب مفاهیم و اخذ مدرکی می گذراند که با هنجارهای جامعه خود کمتر تناسب دارد. حاکمیت علم و تکنولوژی غربی از یک سو و وجود اساتید قوی و احیاناً وابسته و نیز گرایش به مدرک از سوی دیگر، زمینه را برای تشبه روز افزون جوانان به معیارهای بیگانه فراهم تر می کند. فراگیر شدن این نوع معیارها باعث می شود حضور حوزویان در عرصه دانشگاه زمانی رسمیّت یابد که از سر تخاصم و چالش با این هنجارها در نیایند و این قالب را به تمامی بپذیرند. طبیعی است در چین فضایی، تا چه اندازه می توانند در ایجاد توسعه و نهضت علمی، موفق باشند.
· مقدس شمردن صاحب نظران
یکی دیگر از موانع تولید علم، مقدس شمردن نظریه ها و صاحب نظران است. عده ای می گویند اگر در حوزه علوم دینی، علم مقدس شمرده شود، در این صورت تولید علم متوقف خواهد شد؛ از این رو باید حریم «دین» را از حریم نظریه پردازی و علم جدا کرد. علم باید سکولار باشد، تا توسعه یابد. گاهی همین مسئله را در مورد اقتدار و حاکمیت نیز بیان می کنند که اگر حاکمیت، مقدس شد در این صورت نقدپذیر نخواهد بود. البته «مقدس شمردن صاحب نظران» به طور مطلق، یک مانع مطلق محسوب نمی شود، بلکه می توان این فضا برای تولید علم و توسعه آن نیز استفاده کرد؛ یعنی در عین احترام کامل به شخص عالم و زحماتی که تحمل کرده است، باید نقد علمی از آرای وی به عمل آید. اگر تولیدکنندگان علم به دنبال مریدپروری باشند، این یک آفت است، این مشکل شاید در محیط های حوزوی بیشتر امکان و زمینه رسوخ داشته باشد. البته آنچه این زمینه را ایجاد می کند، یک زمینه اخلاقی مثبت است؛ به دلیل ارتباط عمیقی که بین استاد و شاگردان در محیط های حوزوی ایجاد می شود، قدرت مواجعه علمی با استاد کاهش می یابد. این مسئله برای تولید علمی یک آفت است. باید افراد محقق بشوند و اجازه ابداع احتمال جدید و طرح نظریات متفاوت را به خود بدهند، هر چند ممکن است این احتمالات از ابتدا ساده و پیش پا افتاده بوده و ضعیف باشد؛ ولی به تدریج تقویت خواهد شد.
· دشواری تولید علم و لزوم تحمل ابهام در آن
مانع دیگر آن است که اساساً مقوله تولید علم، یک مقوله دشواری است؛ یعنی مستلزم تحمل مرارت است و نیاز به تحمل ابهام دارد. پژوهشگر متناسب با موضعی که آن را بررسی می کند، خواه کوچک یا بزرگ باید تحمل ابهام داشته باشد؛ چون نمی داند که به چه نتیجه ای می رسد؛ چقدر کاربرد داشته و قابل استفاده خواهد بود. باید افراد محقق بشوند و اجازه ابداع احتمال جدید و طرح نظریات متفاوت را به خود بدهند، هر چند ممکن است این احتمالات از ابتدا ساده و پیش پا افتاده بوده و ضعیف باشد؛ ولی به تدریج تقویت خواهد شد. تولید علم؛ یعنی تولید یک مفهوم جدید، یک نظریه جدید و یک راهکار عملی جدید و این، کار آسانی نیست؛ از این رو همین دشواری و لزوم تحمل ابهام باعث شده که خیلی از افراد به آن نزدیک نشوند و بگویند که بگذارید تا زندگی کنیم؛ حتی تحصیل کردگان دانشگاه ترجیح می دهند یک مقام مربیگری یا استادی داشته باشند یا اساتید حوزه، ترجیح می دهند که به عنوان یک استاد یک درسی را مرتب بگویند و کاری به مقوله تولید علم نداشته باشند؛ هرچند تدریس هم حائز اهمیت است و کار قابل تقدیری است و به اندازه نیاز کشور باید مدرس داشته باشیم و احترام و موقعیت اساتید، پاس داشته بشود؛ این روند ما را در جریان تولید علوم انسانی دچار مشکل می کند؛ به خیل عظیم نخبگان جامعه می توان نگاه کرد و متوجه شد که چند درصد از ایشان مسائل تولید علم جزو دغدغه زندگیشان شده است.
· نبود زمینه جرئت برای طرح مسائل جدید
آفت دیگری که در جامعه علمی ما وجود دارد، عادت به استفاده از محصولات آماده و این باعث شده است که جرئت علمی در پژوهشگران ما کم شود؛ چون همیشه فاصله خودمان را با تولیدگران علم در غرب یا شرق زیاد دیده ایم و ترسیده ایم که اگر مطلبی بگوییم، فاصله زیادی با فضای علمی داشته باشد و یا اگر در وادی تولید علم وارد شویم، توفیق کمتری برایمان حاصل شود. به همین خاطر، ترجیح می دهیم که از نتایج کار دیگران استفاده کنیم و این باعث شده که جرئت، جسارت و شجاعت کافی در پژوهشگران ما ایجاد نشود، در حالی که باید این روحیه را در نخبگان جامعه در دانش پژوهان ایجاد کنند و به جای اینکه یک شخصیت اسطوره ای از اندیشمندان غرب یا حتی اسلامی در ذهن افراد بزرگ کنند، به جوانان بفهمانند که ایشان نیز افرادی مثل ما بوده اند، از آسمان نیامده اند و آنها هم می توانند در حد و ظرفیت خود و با تلاش بیشتر، بخشی از کار تحول علمی را به دوش بکشند.
· کمبود افراد خلاق و زمان مفید برای پژوهش
مشکل دیگر این است که تعداد افراد محدودی که معمولاً در جامعه قدرت خلاقیت و نوآوری دارند، نسبت به عموم تحصیل کردگان زیاد نیستند. البته همین تعداد کم نیز درست شناسایی نمی شوند، حتی اگر شناسایی هم شوند، غرق در مسائل جاری و جزئی زندگی خودشان می شوند و نیتجه این می شود که فراغت کافی را برای استفاده از خلاقیت و ظرفیت ذهنی خودشان پیدا نکنند آن چنان دغدغه هایی مختلف خانوادگی، اجرایی، زندگی آنها در محاصره می کند که آرامش خاطر نمی باشد تا در یک محیطی امن به تأمل و مطالعه و تدبیر بپردازند.
· زمینه نامساعد نوآوری های علمی
ریسک پذیری برای طرح مسائل جدید، احتیاج به شکستن سدهایی دارد. نباید طرح مسائل جدید، خیلی نیاز به استشهاد داشته باشد و طرف بگوید که من از همه چیز دست می شویم و این نظریه جدید را مطرح می کنم، این طوری نباشد که فرد حیثیت و هویت را کف دست بگیرد و برای بیان یک نظریه جدید هزینه بالا بپردازد. یکی از مصادیق بارز این مسئله نبود سعه صدر در مقابل نظریه های رقیب است. اصولاً در فضای علمی، هر نظری که مطرح می شود می تواند زمینه ساز گفت و گو و توسعه علم باشد. البته باید سعی شود این نظریات در نزد صاحب نظران، مطرح و مورد نقد و بررسی قرار گیرد.
· تجاری شدن علم
پیوند علم و تجارت در جای خودش بسیار لازم است؛ یعنی نیازها، علم را کاربردی کرده و علم نیز به حل معظلات به عنوان یک نیاز راغب گردد.با نگاه ابزاری به علم، هر روز افرادی، ابزار خاصی را پدید می آورند و همگی نیز حقیقت را از آن خود می دانند! در این نگاه، علم با ساحت حقیقت و حقیقت، با ساحت علم، بیگانه می شود و نهایتاً این تردید جدی در حوزه معرفت شناسی پدید می آید که آیا علم، ما را به حقیقت می رساند یا صرفاً نقش ابزاری دارد؟ اصولاً نگاه ابزارگرایانه به علم، هویت متعالی و قدسی آن را زائل و دامنه تردید را افزایش می دهد. حقیقت، اولین قربانی این نگاه تنگ به چنین عرصه ای است. در واقع همچنان که افراط در تقدیس علم و عامل، مانع تولید علم می گردند، نگاه ابزارگرایانه به علم نیز هویت آن را، تهی و ساحت حقیقت را خدشه دار می کند.
· وجود فعالیت های موازی
از دیگر آسیب های تولید علم، وجود نهادهای هم عرض در عرصه پژوهش است. گاهی ده مرکز پژوهشی، متولی یک موضوع از پژوهش هستند که متأسفانه این موازی کاری فراوان به چشم می خورد؛ از این رو یکی از وظایف شورای عالی انقلاب فرهنگی ایجاد ارتباط و هماهنگ سازی بین این نهادهاست تا از آسیب های موازی کاری جلوگیری شود.
· روزمرگی در برنامه ریزی و مدیریت جریان تولید علم
مشکل دیگر، روزمرگی در تولید علم است. ما در تولید علم باید افق های بلندی را بنگریم و با برنامه ریزی حرکت کنیم؛ بر اساس یکسری سیاست ها و اهداف بلند مدت و راهبردی حرکت کنیم، اینکه هر پژوهشگری متناسب با دید شخصی خود یا هر دانشگاهی متناسب با سلیقه اساتید خودش، یا احیاناً متأثر از مسائل روز دنیای معاصر که توسط مراکز پژوهشی بیرون از مرزها مدیریت می شود؛ موضوعات پژوهشی را انتخاب کند، این یک آفت خواهد بود.
· جدایی نهادی و علمی بین حوزه و دانشگاه
بسیاری از آسیب ها به ارتباط دو حوزه یا ارتباط دو نهاد با هم مربوط می شود و باید این مشکلات ارتباطی را حل کرد تا آن آسیب ها برطرف شود. این دو مجموعه دارای ظرفیت های نظری و عملی مکمل هستند و در تعامل و ارتباط آنها سطح و افق دید به طور چشمگیری توسعه خواهد یافت.
· ترجمه گرایی
یکی دیگر از چالش های اساسی در مسیر تولید علوم انسانی، «ترجمه گرایی» است؛ بدین معنا که مرجعیت علم، صرفاً در دنیای غرب خلاصه می شود و محیط های علمی موظف باشند که علم و الگوی تولید علم را از آن سوفرا گیرند! در این نگاه، توسعه علمی زمانی معنا می دهد که تنها به زبان غرب ترجمه شود یا در آن محیط مقبول افتد. امروزه شاهدیم که اگر کسی بخواهد ارتقاء علمی پیدا کند، حتماً باید بر اساس ضوابط مربوط به «ISI» چند مقاله به زبان انگلیسی در نشریات انگلیسی زبان چاپ کند. پس ترجمه گرایی، حاصل از مرجعیت علمی دنیای غرب نسبت به مراکز علمی ما و دیگران است. (اخوان کاظمی، 1385)
بر اساس آنچه گفته شد شناسایی، تأمل و تلاش برای رفع موانع علمی بیان شده می تواند در جامعه علمی بصیرت لازم در مدیریت جریان تولید و بهره بری از علم ایجاد نماید.
2-1-8- فرایند اسلامی کردن علوم انسانی
اسلامی سازی باید تدریجاً و طی مراحلی مشخص صورت گیرد. این انتظار که همه علوم یکباره دستخوش تحول شوند، واقع بینانه نیست. البته در این راستا اقدامات کوتاه مدت، بلند مدت و میان مدت باید توأمان انجام شوند. در این باب ملاحظاتی نیز مطرح است. نخست اینکه نباید انظار داشت فرآیند اسلامی سازی بطور طبیعی به نتیجه برسد. قطعاً این پروسه نیازمند برنامه ریزی دقیق و مدیریت هوشیارانه است. نیز نباید دانست که این تحول با اقدامات روبنایی رخ نمی دهد. لذا باید بر اساس طرح جامع، اقدامات مشخصی را دنبال کرد و بر مبنای مراحلی مشخص، فرایند اسلامی سازی را به فرجام رساند.
- گام نخست در این راستا، افزایش کارآمدی علوم انسانی موجود است. امروزه حجم زیادی از فارغ التحصیلان علوم انسانی، افراد نسلی هستند انقلاب آنها را پرورش داده است. بنابراین، باید از قرارگیری این نسل در خدمت اهداف دشمنان انقلاب و کشور جلوگیری نموده، جهت فکری آنها را با ارزش های اسلام و انقلاب همسو ساخت. این افراد باید دانش خود را در خدمت کشور نهاده؛ در راستای حل مسائل موجود به کار گیرند؛ و تمام توان خود را صرف خدمت به کشور و انقلاب نمایند. ناگفته پیداست که علوم انسانی از بدو به منظور حل معضلات جوامع دیگر ایجاد شده، بنابراین در طولانی مدت به هیچ عنوان پاسخگوی مسائل جامعه جدید نخواهد بود. هم اینک بخش مهمی از معظلات و بن بست های فعلی به دلیل حل مشکلات، با علوم و دانش هایی است که با فرهنگ اسلامی ما ناسازگارند. حل مسئله بدین روش، خود موجب بروز نابسامانی و ناکارآمدی شده است.
- گام دوم، تحویل و تغییر نظام آموزشی است. باید در سرفصل های آموزشی علوم انسانی تغییراتی با ملاک ها و اهداف مشخص ایجاد کرد. بدین منظور، باید اولاً آرایی لاحادی و مادی را که بینش غیر اسلامی آنها مشخص است از علوم انسانی موجود پالایش کرد. ثانیاً به دانش پژوهان این علوم، ترفندها و مهارتهای تجزیه و تحلیل را آموزش داد تا توان نقد یافته و تصور نکند اگر نظریه ای در شاخه های علوم انسانی باب شد، نظر نهایی است. شرایط باید به گونه ای شود که دانشجویان و دانش آموختگان علوم انسانی، همواره با نقد و تحلیل با مسائل علمی برخورد نمایند و از این طریق، در جهت اصلاح و کاهش مشکلات جامعه تلاش کنند.
- گام سوم این است که نخبگان علوم انسانی در رشته های مختلف، در نظریه های مرجع شروع به نظریه پردازی جدید نمایند. مثلاً نخبگان جامعه شناسی می توانند با شناسایی موضوعات اصلی این علم به گردآوری آراء موجود در آن اقدام کنند، و پس از طی مراحل، دیدگاه ها اسلام در این چارچوب را مطرح نمایند.
- گام چهارم، تصرف در مبانی و اهداف این علوم است. در این مرحله، نقش کسانی که معتقد به شکل گیری بحث فلسفی مضاف هستند. اهمیت می یابد. البته به معنای طراحی فلسفه علمی (فلسفه مدیریت، فلسفه جامعه شناسی، فلسفه اقتصاد و …) بر اساس تصورات عقلی محض فارغ از حوزه های وحیانی نیست. در واقع هدف از فلسفه مضاف، آموزه ای مرکب از عقل و نقل است. تغییر مبانی و اهداف، در نظریه پردازی منعکس می شود. بنابراین، نظریه پردازی های انجام شده را باید بر اساس مبانی و اهداف، ارزیابی کرد.
- آخرین گام که به نوعی عمیق ترین و سخت ترین مرحله به شمار می آید، تحول در روش تحقیق است. به عبارت دیگر، پس از تغییر در مبنا و هدف، روش تحقیق را باید متحول کرد تا مبانی و اهداف اسلامی بتوانند در بدنه علم جریان یابند. زیرا روش های علم ناتوان از تحلیل ها و نظریه پردازیهای وحیانی نمی توانند روش مناسبی برای تولید علوم انسانی اسلامی باشند. با طی فرآیند فوق در اسلام سازی به تدریج این مکان برای جامعه علمی فراهم می آید که مسئولیت تولید علوم انسانی- اسلامی را بر عهده گیرد؛ نیروی انسانی موجود به نحو احسن استفاده نماید و این توان را به طور پیوسته در خویش تقویت کند.
2-1-9- راهکارهای عملی برای اسلامی کردن علوم انسانی
راهكارهاي عملي زیر براي اسلامي كردن علوم انساني قابل انجام است:
· برنامه ریزی استراتژيك و سرمایه گذاری هدفمند
اين جريان تنها با برنامه ريزي استراتژيك و سرمایه گذاری هدفمند برای انجام پژوهش های بنیادین، طبقه بندي مطالعات، تربیت پژوهش گران متخصص و… محقق مي شود.بومی سازي علم: مفهوم اسلامي كردن علوم انساني با تردید درباره مفاهیم اجتماعی غربی، جهاني بودن آن را انکار می کند. طرح کنندگان بومی سازی علم، این مفهوم را در مقابل خود باختگی ذهنی حاکم بر پیروان جهان سومی غرب طرح کرده اند. اسلامی سازی علم، زیر مجموعه جریان گسترده تری است که بومی سازی علم نام دارد. این روحیه در ضعف نو آوری، طرح مسائل اصیل و روش های تحلیلی، تقلید مطلق و رویارویی غیر نقادانه با علم و متناسب نبودن علم با مسائل جامعه بومی نمايان است.
· تغییر الگوهای علمی در علوم انسانی
یکی از مشکلات اساسی که اسلامی سازی علوم با آن مواجه است تبعیت از الگوهای بیگانه در علم می باشد همه کتاب های درسی ما بر اساس نظریات دانشمندان غربی تدوین می شوند و دانشجویان پایان نامه هایشان را به کمک ایده های همین دانشمندان می نویسند و در دانشگاهها به افرادی که با انواع نظريه هاي گوناگون آشنا باشد و آنها را دنبال و درباره اش تحقیق کنند بها داده می شود و ارائه یک ایده درباره مباحث علوم انسانی از سوی دانشجویان در بسیاری شرایط موردتوجه قرار نمی گیرد. در حالی که الگوهای علوم انسانی باید تغییر کنند و جای خود را به دانشمندان اسلامی بدهند.
· تولید علم
یکی از مهمترین ارکان استقلال و پیشرفت کشور تولید علم در همة ابعاد آن است و بدیهی است که از جمله این علوم، علوم انسانی می باشد. از دیدگاه مقام معظم رهبری اهمیت استقلال دراین علوم اگر بیشتر از علوم پزشکی و فنی نباشد یقیناً کمتر از آن نیست زیرا این علوم نقشه راه و الگوی توسعه و پيشرفت كشور است.
· استفاده از منابع علمی داخلی و پرهيز از تقليدعلمي
در فضای کنونی دانشگاه ها که علم بیشتر حالت تقلیدی دارد، نظریه پردازی بسیار دشوار است. این مسأله نیازمند ایجاد یک نگاه خاص به علوم انسانی در همه سطوح استادان و دانشجویان است. از دیگر اموری که باید مورد توجه قرار گیرد، منابع گران بهای علمی گذشتگان ایران و اسلام است. البته چگونگی استفاده از این منابع عظیم علمی و و به روز کردن آنها فعلاً مورد نظر نمی باشد و باید در جای خود به تفصیل بررسی شود، آنچه در اینجا مهم است اصل توجه به این سرمایه ايراني اسلامی ارزشمند است.
· آشناسازی نوجوانان از دبیرستان با دانشمندان اسلامی با اختصاص دروسی با همین محور
آشنایی جوانان با دانشمندان مختلف و نظریه هاي آنها از دوران دبیرستان آغاز می شود و تا پایان دوران تحصیلات ادامه دارد.دوران دبیرستان پایه ریزی جهت فکری و تحصیلی یک دانش آموز است و آنچه در دبیرستان می خواند در دانشگاه گسترش می دهد و دنبال می کند. یک دانش آموز دبیرستانی با نظریات فروید کاملاَ آشناست اما نمي داند دانشمندان کشور خودش درباره علم چه نظری دارند. طبیعی است که وقتی از همان اول ذهن دانش آموزانمان را از نظريه هاي غرب پر می کنیم نمی توانیم انتظار داشته باشیم بتوانند ایده های اسلامی داشته باشند و تنها همان نظریاتی را که یاد گرفته اند تکرار می کنند.
· کشف نخبگان و توجه به نظریه هاي آن ها در زمینه علوم انسانی
یکی از وظایفی که دانشگاهها و دولت بر عهده دارند کشف نخبگان و بها دادن به انهاست.دانشگاهها باید در میان اساتید و دانشجویان، افرادی که در پی ارائه نظریه های جدید هستند شناسایی کنند و دولت موظف است از این افراد حمایت کند تا نظریاتی که آنها به دنبالش هستند یا تحقیقاتی که در حال انجام آن می باشند بدون دغدغه ادامه پیدا کند و به ثمر برسد.
· توسعه مطالعات تطبيقي
مطالعه تطبيقي نظريه هاي اسلامي با نظريه هاي غربي در زمينه علوم انساني به دانش آموزان و دانشجويان كمك مي كند كه ضمن مقايسه با شناخت كامل، علوم انساني را با نگاه اسلامي (كه برمبناي فطرت و نياز انسان ارائه مي شود) بپذيرند.
· آسان سازی نظریه هاي دانشمندان اسلامی
یکی از نیازهای جدی که در بحث اسلامی سازی علوم انسانی وجود دارد نیازبه افرادی برای مطالعه نظریه هاي دانشمندان اسلامی و ساده کردن و تفسیر این نظریات است. اگر این نظریه ها در ابتدا به صورت ساده برای دانش آموزان و دانشجویان مطرح شود می تواند در ایجاد انگیزه برای یادگیری انها و تدریسشان موثر باشد.
· اختصاص زمينه مناسب جهت گردهمایی و مباحثه اساتید پیرامون یافته های علمی خود در مباحث علوم انسانی
دولت می تواند با ایجاد شرایط لازم برای گردهمایی اساتید حوزه های مختلف علوم راه را برای مباحثات علمی هموار کند تا نظریات جدیدی که اندیشمندان در ذهن دارند به یکدیگر منتقل کنند ودرباره راههای عملی کردن آنها و رفع نواقص این نظریات به شور بنشینند.
2-2- نگرش
مفهوم نگرش نقش مهمي را در سراسر تاريخ روانشناسي اجتماعي داشته است. اهميت موضوع نگرشها تا بدانجاست كه بعضي از صاحبنظران، موضوع روانشناسي اجتماعي را اصولاً مطالعه نگرشها دانستهاند (به عنوان مثال توماس و نانيكي 1918؛ واتسون 1925). بخشي از اين اهميت ناشي از آن است كه اين صاحبنظران مطالعه نگرش را براي درك رفتار اجتماعي، حياتي ميدانند، بخش ديگري از اين اهميت مبتني بر اين فرض است كه نگرشها تعيينكنندة رفتارها هستند و اين فرض به طور ضمني دلالت بر اين امر دارد كه با تغيير دادن نگرشهاي افراد ميتوان رفتارهاي آنها را تغيير داد.
از فوايد ديگري كه براي مطالعه نگرش ذكر كردهاند اين است كه با افزايش نگرش شخص در مورد محيط اطراف خود، احتياج او به تفكر و اخذ تصميمهاي تازه كم ميشود و رفتار او عادتي، قالبي، مشخص و قابل پيشبيني ميگردد و در نتيجه زندگي اجتماعي او آسان ميشود.
آگاه بودن از نگرشهاي افراد ميتواند داراي اهميت زيادي باشد، اگر نگرشهاي مردم را بدانيم ميتوانيم رفتار آنان را پيشبيني كنيم و بر رفتار آنان كنترلي داشته باشيم. به عنوان مثال اگر شركتهاي هواپيمايي از نگرش مردم نسبت به خدماتي كه ارائه مينمايند آگاهي داشته باشند بهتر ميتوانند خدمات خود را در جهت نگرش مردم تطبيق بدهند و از اين طريق رضايت بيشتر مردم و سود بيشتر خود را تضمين كنند. از آنجا كه نگرش مفهومي انتزاعي است، نميتوان انتظار داشت كه صاحبنظران در مورد ماهيت نگرشها اتفاقنظر داشته باشند. اين اختلاف نظر در تعريف نگرش نيز ديده ميشود. يكي از اولين روانشناساني كه واژه نگرش را بكار برد هر برت اسپنسر (1862) بود. او استدلال كرد كه رسيدن به قضاوت صحيح در مورد سؤالات بحث برانگيز، تا حد زيادي بستگي به نگرش ذهنياي دارد كه ما در حين گوش كردن يا شركت كردن در آن بحث بدست ميآوريم.
اين ديدگاه ذهني درباره نگرش بعدها توسط مفهوم نگرش محرك تكميل شد. در اوايل سال 1888 لانگ نشان داد شخصي كه آگاهانه آماده شده تا كليد دستگاه تلگراف را به محض دريافت علامت فشار دهد نسبت به فردي كه بدون هيچ آمادگي قبلي بايد اين عمل را انجام دهد، داراي واكنش سريعتري است. اين تحقيق منجر به اين نتيجه شد كه گوناگوني ذهني و مجموعة محركها، نگرشها و حالات آمادگي بر اعمال و افكار تأثير دارد. اولين كاربرد مفهوم نگرش به منظور توضيح رفتار اجتماعي به توماس و نانيكي نسبت داده ميشود. آنها معتقد بودند كه نگرشها فرآيندهاي ذهني و فردياي هستند كه پاسخهاي بالقوه و بالفعل يك فرد را تعيين مينمايند. پس از آنها در فاصله زماني بسيار كوتاهي، دانشمندان علوم اجتماعي به اين مطلب پي بردند كه چنانچه نگرشها را به عنوان نظامهاي رفتاري ديده شوند، ميتوانند براي توضيح عمل انسان بكار روند. اين مفروضات تا اواخر دهة 1960 با اعتراضات محدودي روبرو شده و بدون تغيير باقي ميماند. به عنوان مثال كرچ، كراچفيلد و بالاكي استدلال كردند كه اعمال اجتماعي بشر (اعمالي شامل، رفتار مذهبي، راههاي امرار معاش، فعاليتهاي سياسي يا خريد و فروش كالاها) از طريق نگرشهايشان جهت داده ميشود.
2-2-1- تعاريف نگرش
واژة attitude از واژة لاتين aptus، به معناي fitness «شايستگي، صلاحيت، تناسب» يا adaptedness «تطبيقپذيري» گرفته شده است. در برخي اعتقاد دارند اصطلاح attitude از كلمه Aptitudo لاتين گرفته شده كه به معني تناسب و استعداد است. در زبان انگليسي و فرانسه اين كلمه نخست در حجاري و مجسمهسازي به معناي وضع بدني خاصي كه شخص در هنگام ساختن مجسمهاش به خود ميگرفته بكار رفته است.تعريفهاي بسيار متعدد و متنوعي از نگرش شده است كه در ادامه به تعدادي از آنها كه شهرت بيشتري دارند اشاره شده است. لازم به توضيح است كه تعريفها به ترتيب تقدم تاريخي ارائه ميشوند و به تدريج در طي زمان گرايش به دقيقتر شدن و عيني تر شدن پيدا كردهاند. از سوي ديگر با دقت بيشتر در محتواي تعريفها ميتوان نقاط مشتركي در بيشتر آنها پيدا كرد: (آتش پور و جنتيان، 1382)
بالدوين: نگرش عبارت است از آمادگي براي توجه يا اقدام به عمل.
نانيكي: نگرش، فرآيندي از هشياري فرد است كه فعاليت واقعي يا احتمالي متناظر با ارزشها و فعاليتهاي اجتماعي را تعيين ميكند و حلقة پيوند بين آنهاست.
چيو: نگرش مجموعهاي از احساسات، اميال، ترسها، اعتقادات، پيشداوريها، يا تمايلات ديگر است كه براي وارد عمل شدن يك شخص به خاطر تجربههاي گوناگون او، آمادگيهاي لازم را فراهم ميكند.
مارفي: نگرش اساساً شيوهاي از آمادگي در جهت موافقت يا مخالفت با پديدههاست. نگرشها نه به گذشته ربط دارند و نه اساساً به زمان حال، بلكه به عنوان يك قاعده به آينده مربوط ميشوند.
كرچ، كراچفيلد و بالاكي: نگرش نظام با دوامي از ارزشيابيهاي مثبت يا منفي، احساسات عاطفي و تمايل به عمل مخالف يا موافق نسبت به يك موضوع اجتماعي است.
راكيچ: نگرش سازمان بادوامي از باورهاست حول يك شيء يا موقعيت كه فرد را آماده ميكند تا به صورتي ترجيحي نسبت به آن واكنش نشان دهد.
رابينز: نگرش نظري است كه دربارة افراد، چيزها و يا رويدادها ابراز ميگردد و منعكسكنندة نوع احساس فرد دربارة آن است.
تعريف سولومون: نگرش، ارزيابي كلي و ماندگار افراد از خود، پديدهها، آگهيها و مسائل است.
آلپورت بر اين باور است كه ميتوان در بيشتر تعريفهاي ظاهراً متفاوت نگرش، فصلهاي مشتركي پيدا كرد. هر كدام از تعريفها به صورتي، خصوصيت اصلي نگرش را آمادگي براي پاسخ داده ميدانند. به اعتقاد توماس مفهوم چند بعدي از نگرش كه شامل عناصر شناختي، عاطفي و رفتاري است، مقبولترين مفهوم براي تعريف نگرش است.
2-2-2- اجزاي نگرش
ما نسبت به اشياء، افراد و انديشهها نظرات خاصي داريم كه ناشي از اطلاع ما از آنها، احساس ما نسبت به آنها و تمايل ما به انجام عملي (رفتارها) در مورد آنها است. اينگونه نظرها غالباً حتي تعيين كنندة شيوه برخورد ما با آن اشياء، افراد يا انديشههاست. نمودار 20-2 ارائه اجمالي از سه جزء نگرش را نشان ميدهد. بايد توجه داشت كه همة واكنشها به پديدة محرك تحت تأثير نگرش افراد نسبت به آن پديده است. با اين حال واكنشهاي متفاوت به سه دسته طبقهبندي ميشوند: جزء شناختي (پاسخهاي ادراكي و اظهارات كلامي دربارة عقيده)، جزء احساسي (واكنشهاي عصب سمپاتيك و اظهارات كلامي درباره احساس) و جزء رفتاري يا فطري (اعمال آشكار و اظهارات كلامي در خصوص رفتار).
جزء شناختي نگرش: منظور از جزء شناختي نگرش، اطلاعاتي است كه فرد دربارة موضوع نگرش دارد؛ البته مهمترين اين شناختها آنهايي هستند كه با نوعي ارزيابي همراه باشند مثلاً اعتقاد به خوبي يا بدي يك ايدئولوژي سياسي.
جزء احساسي نگرش: اين جزء شامل احساساتي است كه موضوع نگرش در شخص برميانگيزد، يعني موضوع ممكن است خوشايند يا ناخوشايند باشد، ايجاد خوشي و خوشحالي كند يا بر انگيزندة نفرت و انزجار باشد. همين جنبه احساسي نگرشهاست كه نقش انگيزشي بر رفتار دارد و اهميت بعد احساسي را در نگرش مورد تأكيد قرار ميدهد.
جزء رفتاري (آمادگي براي عمل) در نگرش: در تعريف نگرش، اغلب آن را نوعي آمادگي براي عمل ذكر كردهاند؛ يعني، شخص را آماده ميكند تا در برخورد با موضوع نگرش، رفتاري از خود نشان دهد. چنانچه نگرش شخص نسبت به موضوعي مثبت باشد، آماده است كه كمك كند، ستايش كند، حمايت كند، يا پاداش دهد. و برعكس اگر نگرش شخص نسبت به موضوعي منفي باشد، آماده است به آن آزار برساند، بي اعتنايي كند و حتي در جهت نابودي آن بكوشد.
نگرشها |
احساس |
|
|
شناخت |
|
رفتار |
محركها: افراد، موقعيتها مسائل اجتماعي، گروههاي اجتماعي و ديگر موارد |
متغيرهاي مستقل قابل اندازهگيري |
متغيرهاي وابسته قابل اندازهگيري |
متغيرهاي مداخلهگر |
نمودار شماره 2-1- اجزاي مختلف نگرش
توصيف كامل نگرش به سنجش هر سه جزء از طريق مقياسهاي بدست آمده از هر سه دسته واكنش نيازمند است. اين مطلب بدين معناست كه مقياسهاي نگرشي، كه تنها مبتني بر يك يا دو دسته از واكنشها باشد، ناقص هستند و استفاده از چنين مقياس ناقصي براي پيشبيني رفتار آشكار، ارائه كنندة معياري صحيح از رابطة بين نگرش و رفتار نيست.همانگونه كه در برخي تعاريف ذكر شد، نگرش نظام با دوامي از ارزيابيها. باورهاست. اين اصطلاح نظام دلالت بر آن دارد كه اجزاي سه گانة نگرش با هم همبستگي دارند و شناختهاي فرد دربارة چيزي، از احساسات و شور او دربارة آن و تمايلات او براي عمل نسبت به آن تأثير ميپذيرند. از طرف ديگر، تغييري كه در شناخت شخص رخ دهد، در احساسات او نسبت به آن و در آمادگي او براي عمل و رفتار نسبت به آن نيز تأثير ميگذارد.
2-2-3- ويژگيهاي نگرش
نگرشها داراي سه ويژگي هستند: نخست اينكه، هر نگرشي معطوف به يك موضوع است كه اين موضوع ميتواند شخص، رويداد، يا موقعيت خاصي باشد. دوم آنكه نگرشها معمولاً ارزشيابانهاند، يعني در آنها باور به خوب يا بد بودن، مناسب يا نامناسب بودن، با ارزش يا بي ارزش بودن، نهفته است. سوم آنكه نگرشها معمولاً داراي ثبات و دوام قابل توجهي هستند. از ميان عناصر تشكيلدهندة نگرش عنصر احساسي يا عاطفي، و از ميان ويژگيهاي نگرشها، ويژگي ارزشيابي كردن، مهمترين مؤلفههاي نگرشها را تشكيل ميدهند.
2-2-4- ارتباط نگرشهاي مختلف با يكديگر
نگرشهاي افراد محدود به شناختهاي آنهاست؛ يعني، ما نسبت به چيزهايي نگرش داريم كه دربارة آنها شناخت داشته باشيم. كسي كه از بمب هيدروژني هيچگونه اطلاعي ندارد، نميتواند نگرشي هم نسبت به آن داشته باشد. مجموعه نگرش هاي افراد مجموعه نگرشهاي آنها را تشكيل ميدهد. نكتهاي كه بايد به آن اشاره كرد، اين است كه تعداد كمي از نگرشهاي ما از ديگر نگرشهاي ما به كلي مجزا و جدا هستند. اغلب نگرشهاي ما با يكديگر به صورت خوشهاي عمل ميكنند. اهميت هماهنگي نگرشها، در اين است كه به ميزان تناسب و همبستگي نگرشهاي شخص با يكديگر ميتوان گفت كه شخصيت وي داراي وحدت و يكپارچگي است. چنانچه بين نگرشهاي شخص نسبت به امور مختلف تناسب و همبستگي كامل وجود داشته باشد، گفته ميشود كه اين شخص داراي فلسفة زندگي مشخص يا ايدئولوژي معين است.
2-2-5- چهار كاركرد مهم نگرش براي مصرفكننده
نگرشها در حافظة درازمدت ذخيره شده و چهار كاركرد مهم را براي مصرفكننده بر عهده ميگيرند.كاركرد سوداگرانه، بيانگر اين مطلب است كه مردم احساسات خود را به گونهاي ابراز ميكنند كه با حداكثر تشويق و حداقل تنبيه از جانب ديگران روبرو شوند.
دوم اينكه نگرشها ميتوانند از خود دفاع كنند. نگرشها در نقش دفاع از خود، مردم را از حقايق اوليه راجع به خودشان يا از واقعيتهاي خشن دنياي بيرون محافظت ميكنند. مثالي در اين مورد، افراد سيگاري هستند كه به منظور دفاع از خودشان در برابر واقعيت ضرر داشتن سيگار، نگرشهاي مثبت درباره كشيدن سيگار ايجاد ميكنند.نگرشها در نقش سوم كاركرد معرفتي را ارائه ميكنند. در كاركرد معرفتي، نگرش به عنوان دستورالعملي در جهت ساده كردن عمل تصميم سازي ايفاي نقش ميكند.و بالاخره از طريق كاركرد ارزش نمايي نگرشها، مصرفكنندگان مي توانند ارزشهاي اصلي و خود انگارهشان را به ديگران نشان دهند.
2-2-6- منابع تأثيرگذار در شكلگيري نگرشها
بيشتر افراد بر اين باورند كه نگرشها از طريق تجربه كسب ميشوند، يعني آموختني هستند. روانشناسان اجتماعي نيز همين موضوع را قبول دارند. اما بايد گفت كه گروهي كوچك كه روز به روز هم بر تعداد آنها و شواهدي كه ارائه ميدهند افزوده ميشود، بر اين باورند كه ممكن است نگرشها تحت تأثير عوامل ژنتيكي هم باشند. يكي از اصول اساسي روانشناسي اين است كه وقتي محركي كه در اصل خنثي بوده و واكنشي را در شخص برنميانگيزد، به طور منظم و به تكرار، پيش از محرك ديگري كه خنثي نبوده و واكنش خاصي در شخص ايجاد ميكند، بيايد، به زودي محرك اول نيز كه خنثي بود خاصيت محرك دوم را پيدا كرده و همان واكنش را در شخص به وجود ميآورد. در واقع، محرك اول علامتي ميشود براي آمدن محرك دوم و بنابراين هر وقت محرك اول عرضه شود، شخص انتظار خواهد داشت كه محرك دوم به دنبال آن بيايد. بنابراين از ديدگاه شرطي شدن كلاسيك، نگرش، يك پاسخ عاطفي شرطي شده است كه ميتواند پس از يك محرك شرطي صادر شده باشد.
روش ديگري كه با آن ميتوان احساسات مثبت را شكل داد، از طريق در معرض قرار گرفتن صرف است. زايونك پديدة در معرض قرار گرفتن صرف را مطرح كرده است. در شرايط يكسان ممكن است شوق افراد براي چيزي فقط به خاطر اينكه آن را بارها مشاهده ميكنند افزايش يابد. اگر مصرفكننده برداشت منفي از محرك داشته باشد مواجهه مكرر ميتواند به افزايش بيزاري از محرك بيانجامد. خُلق مصرفكننده نيز تأثير مستقيمي بر شكلگيري نگرش دارد.
رابينز معتقد است كه فرد در نخستين سالهاي زندگياش با توجه به آنچه آن را ستايش ميكند و به آن احترام ميگذارد يا حتي از آن ميترسد، شروع به الگوسازي مي نمايد. انسان شيوة رفتار خانواده و دوستان خود را مشاهده كرده و نگرشها و رفتار خود را با آن هماهنگ مينمايد. مردم نگرش افراد مشهور يا نگرش كساني را كه مورد ستايش قرار ميدهند تقليد ميكنند.
فصل سوم
روش تحقيق
مقدمه
تحقیقی میتواند راهگشا باشد که بر اساس اصول و موازین علمی صورت پذیرد. تحقیق در لغت به معنای پیدا کردن، يافتن و يا جستجوی حقیقت آورده شده است. تعاریف بعمل آمده از تحقیق و پژوهش فراوانند. تحقیق به روش علمی را مجموعه مقررات و قواعدی دانستهاند که چگونگی جستجو برای يافتن حقایق مربوط به یک موضوع را نشان ميدهد. وجه اشتراک در همه این تعاریف بعمل آمده از تحقیق جستجوی حقیقت است و حقیقت پک پدیده ذهنی است که با واقعیت (یعنی وجود عینی) مطابقت دارد. (هومن، 1390)در اين فصل اطلاعات روش شناسي مربوط به تحقيق آورده شده است. اطلاعاتي دربارة نوع تحقيق، جامعة آماري، روش نمونهگيري، ابزار جمعآوري اطلاعات و روش تجزيه و تحليل اطلاعات از مطالب كليدي اين فصل هستند.
3-1- روش تحقیق
اولين مرحله از تقسيمبندی تحقيق را میتوان منوط به هدف از انجام تحقيق دانست. مبناي دستهبندي بدين صورت است که آيا هدف از انجام تحقيق علائق علمی محقق است يا احتياج عملی؟ یعنی آیا محقق برای موشکافی در تجربيات خود و ديگران، کنجکاویهای علمی و يا الهامات و فرضيات علمی محض به دنبال اجرای تحقيق است يا اينکه هدف کسب اطلاعاتی است که بتواند مشکل يا مسئله فوری را حل نموده و زمينه را برای تصميمگيری در مورد يک موضوع يا مسئله خاص فراهم نمايد. چنانچه هدف اول مدنظر باشد با تحقيق بنيادی[1] روبرو هستيم که در تعريف آن گفته ميشود: « تحقيقی است که برای گسترش و بسط دانش يا علوم پايه در يک نظام و به خاطر فهم آن طرحريزی میشود. ممکن است همه يا بخشی از اين دانش در آينده کاربرد داشته باشد ولی معمولا خود محقق در کاربرد نقشی ندارد». چنانچه تحقيق برای هدف دوم انجام شود آنرا تحقيق کاربردی[2] مینامند و در تعريف آن گفته میشود: «اين نوع تحقيق بر روی يافتن راه حل فوری مسائل با ماهيت عملی متمرکز میشود و بنابراين اين تحقيقات جنبه عملی داشته و معمولا خود محققين در کاربرد نتايج دخيل هستند» (بازرگان و همكاران، 1391). از آنجايي كه اين تحقيق به دنبال شناسايي و يا تبيين اسلامي كردن علوم انساني نيست و تنها نگرش دانشجويان درباره آن را ميسنجد آن را بر حسب هدف ميتوان يك تحقيق كاربردي به حساب آورد. همچنين از نظر روش اين تحقيق يك پژوهش توصيفي به حساب ميآيد. پژوهشهاي توصيفي را ميتوان به چند دسته تقسيم نمود: تحقيق پيمايشي[3]، تحقيق همبستگي[4]، اقدام پژوهي[5]، بررسي موردي[6] و تحقيق پس- رويدادي يا علّي- مقايسهاي[7]. از آنجا كه اين تحقيق براي جمعآوري اطلاعات مورد نياز از پرسشنامه استفاده و براي تكميل آنها از جامعه آماري نمونهگيري به عمل ميآورد آن را ميتوان از نظر روش گردآوري دادهها تحقيقي توصيفي-پيمايشي به حساب آورد (ادواردز و همكاران، 1391).
3-2- ابزار جمعآوري دادهها
در اين تحقيق براي گردآوري دادهها از شيوههاي زير استفاده شده است:
در فصل دوم و براي گردآوري مباني نظري تحقيق از منابع كتابخانهاي مانند مطالب موجود در كتابها، مقالات، نشريات و پاياننامهها استفاده شده است.براي تكميل اطلاعات مورد نياز براي تنظيم فرضيات و همچنين طراحي پرسشنامة تحقيق با اساتید و كارشناسان مربوطه جلساتي برگزار و از نظرات آنان استفاده شده است. در نهايت پرسشنامههاي تهيه شده با استفاده از نظرات اساتيد راهنما و مشاور اصلاح شدهاند.
براي جمعآوري اطلاعاتي كه براي پاسخ به سوالات تحقيق به آنها نياز بوده است از پرسشنامه استفاده شده است.
3-3- روایي و اعتبار ابزار تحقيق
در هر تحقيق ابزار گردآوري اطلاعات مورد نياز يا همان پرسشنامه بايد از نظر روايي و پايايي مورد بررسي قرار گرفته باشد.
3-3-1- روایي ابزار تحقيق
روايي مهمترين خصوصيت يک آزمون است، روايي يا ميزان تناسب، معنيدار بودن و فايده تعبير و تفسير مادهها يا سؤالات آن آزمون در کاربرد مورد نظر از نتايج آن است. روايي عبارت است از ميزاني که يک آزمون قادر به اندازهگيري همان چيزي است که سازنده يا به کارگيرنده آن آزمون در نظر داشته است. به بيان ديگر روايي اندازهگيري به معناي آن است که اندازههاي به دست آمده در يک تحقيق تا چه اندازه معرف وضعيت و اندازههاي واقعي همان پديدهاي است که محقق قصد اندازهگيري آن را داشته است. (سكاران، 1389). در اين تحقیق به منظور تعيين اعتبار صوري، پرسشنامة نهايي در اختيار چند تن از متخصصين اين حوزه قرار گرفت و پس از اظهار نظر و برطرف شدن ابهامات موجود، اصلاحات لازم صورت گرفت و تائیدیه آنان اخذ گردید.
3-3-2- پايايي ابزار تحقيق
پايايي را به عنوان درجه ثبات اندازههاي مختلف مربوط به يک موضوع معرفي کردهاند و به آن معناست، که ببنيم دقت اندازههاي به دست آمده چقدر است. يعني اگر نمونههايي که قبلاً مورد آزمون قرار گرفتهاند، بار ديگر با همان روش قبلي و از نظر همان خصوصيت اندازهگيري شوند، نتايجي که حاصل ميشود، با چه دقتي تکرار شده است. هر مقياس يا اندازه موقعي پايايي دارد که اندازههاي حاصل از آزمون در سنجشهاي مکرر ثابت باقي بماند و اشتباه اندازهگيري حداقل باشد. در تحقیق حاضر براي محاسبه پايائي از روش آلفاي كرونباخ استفاده شده كه فرمول آن به شرح زير است:
در این فرمول K معرف تعداد آزمونها، Sk2 واريانس پاسخهاي همة آزمودنيها به سؤال K و St2 واريانس جمع نمرات هر آزمودني در همة سؤالات است (مومني و فعال قيومي، 1390). براي محاسبة ميزان پايائي در پرسشنامههای مورد استفاده، 20 عدد پرسشنامه به صورت Pretest تكميل شد و با استفاده از نرمافزار SPSS آلفاي كرونباخ محاسبه و برابر با 0.874 به دست آمد كه به معناي تاييد پاياي ابزار تحقيق است.
3-4- جامعه آماري (N)
جامعه آماری تحقيق كلية دانشجویان رشته های مديريت دانشگاه علامه طباطبايي تهران بوده است. با توجه به تعداد بالاي اين افراد ميتوان اين جامعه را جامعهاي نامحدود به حساب آورد و روش نمونهگيري استفاده نمود.
3-5- حجم نمونة آماري
در اين تحقيق از رابطة نمونهگيري نامحدود براي تعيين حجم نمونه استفاده شد:
در اين فرمول احتمال خطاي نوع اول، z بيان كننده ضريب اطمينان براي تعميم نتايج نمونه به جامعه و d دقت مطلوب براي تعميم نتايج نمونه به جامعه (خطاي نمونه گيري) است. همچنين p پيش فرضي از فراواني نسبي صفت مورد بررسي در جامعه است كه از تحقيقات مشابه و يا يك بررسي اوليه به دست ميآيد و يا اينكه براي بزرگتر شدن نمونه باید آنرا برابر با 5/0 در نظر گرفت (سلكايند، 1385). در اين تحقيق p برابر با 5/0 و خطاي نمونهگيري 10 درصد در نظر گرفته شد و حجم نمونه برابر با 96 به دست آمد. براي اطمينان از تكميل پرسشنامهها 100 عدد پرسشنامه در اختيار نمونه آماري قرار گرفت.
3-6- روش نمونهگيري
مناسبترین شيوه برای بررسی جامعه آن است که کل جامعه تحت مطالعه قرار گرفته و به عبارتی سرشماری انجام شود. در این حالت جمعيت آماري برابر با جمعیت کل جامعه خواهد بود. اما معمولا محدوديتهاي زماني و مالی سبب استفاده از نمونهگيري ميشود. متداول ترين روشهاي نمونهگيري عبارتند از: نمونهگيري احتمالي و غير احتمالي.
در نمونهگیری احتمالی از قوانین احتمالات برای نمونه گیری استفاده میشود. بدین صورت که به هریک از اعضای جامعه شانس معین برای حضور در نمونه داده میشود. برای انجام نمونهگیری ابتدا از فرمول تعیین حجم نمونه استفاده میگردد و پس از تعیین حجم نمونه و چارچوب نمونهگیری اقدام به نمونهگیری میشود. در روش نمونهگيري غير احتمالي اصولا بحث تعمیم نتایج به جامعه مورد مطالعه مطرح نیست. در اين تحقيق از نمونهگيري احتمالي و روش طبقه بندي شده استفاده ميشود. بدين ترتیب که ابتدا جامعه آماري با توجه به شاخصهايي همچون رشته تحصیلی، سال تحصیلی و جنسيت به چند طبقه تقسيم شده و در هر طبقه، تعدادي از افراد مورد مطالعه قرار گرفته اند (دواس، 1389).
3-7- روش تحليل دادهها
در اين تحقيق پس از وارد نمودن دادههای به دست آمده از پرسشنامهها به كامپيوتر از نرمافزار SPSS براي تجزيه و تحليل آماري استفاده شده است. مراحل زير در اين بخش انجام شده است:
3-7-1- ارائه دادههاي گردآوري شده
براي نمايش ساده دادهها از آمار توصيفي استفاده شده است. در اين قسمت درصد اشاره به هر كدام از گزينههاي سوالات پرسشنامه به همراه انحراف معيار آن در جداول مجزا به نمايش در آمده است.
3-7-2- آزمون آماري
در اين بخش براي بررسي موافقت يا مخالفت دانشجويان با هر يك از گزاره هاي پرسشنامه از آزمون فرض تك متغيري درباره ميانگين يك جامعه (آزمون t-student) استفاده شده است. روال كار در اين آزمون بدين صورت است كه فرض اوليهاي درباره ميانگين نظرات افراد حاضر در جامعة آماري به صورت فرض صفر يا H0 بيان شده و سپس با استفاده از نظرات جمعآوري شده از طريق پرسشنامه و محاسبه ميانگين و واريانس نظرات به دست آمده، آماره آزمون t تشكيل و فرض صفر مورد آزمون قرار ميگيرد. با توجه به اين مقايسه فرض H0 رد و يا تاييد ميشود (مومني و فعال قيومي، 1390).
فصل چهارم
تجزيه و تحليل يافتهها
مقدمه
مطالب اين فصل در دو بخش آمده است. در بخش اول اطلاعات توصيفي تحقيق ارائه شده است. در اين بخش اطلاعات اوليه به دست آمده از سوالات پرسشنامه ارائه شدهاند. در اين بخش براي هر سوال، علاوه بر درصد اشاره به هر پاسخ، ميانگين و انحراف معيار نيز ارائه شده است. در بخش دوم براي بررسي مثبت يا منفي بودن نگرش دانشجويان درباره گزارههاي مورد بررسي از آزمون آماري t-student استفاده شده است. لازم به ذكر است كه در زمان نظر سنجي، پرسشنامه تحقيق در اختيار 100 نفر از اعضاي جامعة آماري قرار گرفت. 6 عدد از پرسشنامههاي تكميل شده به خاطر ناقص بودن از فرایند تحلیل کنار گذاشته شد. نهایتا 94 پرسشنامه مورد تجریه تحلیل آماری قرار گرفتند.
4-1- آمار توصيفي به دست آمده از پرسشنامهها
4-1-1- رشته تحصيلي دانشجويان
جدول شماره 4-1- رشته تحصيلي پاسخگويان
شغل پاسخگو |
فراواني |
درصد |
درصد تجمعي |
مديريت دولتی |
16 |
17.0% |
17.0% |
مديريت بازرگاني |
52 |
55.3% |
72.3% |
مديريت بيمه و جهانگردي |
26 |
27.7% |
100.0% |
جمع كل |
94 |
100.0% |
همانگونه كه در جدول مشاهده ميشود بيش از نيمي از پاسخگويان در رشته مديريت بازرگاني مشغول به تحصيل بودهاند.
4-1-2- جنسيت پاسخگويان
جدول شماره 4-2- جنسيت پاسخگويان
جنسيت پاسخگو |
فراواني |
درصد |
درصد تجمعي |
مرد |
76 |
80.8% |
80.8% |
زن |
18 |
19.2% |
100.0% |
جمع كل |
94 |
100.0% |
همانگونه كه در جدول مشاهده ميشود اكثريت پاسخگويان مرد بودهاند.
4-1-3- سن پاسخگويان
جدول شماره 4-3- سن پاسخگويان
سن پاسخگو |
فراواني |
درصد |
درصد تجمعي |
زير 20 سال |
9 |
9.6% |
9.6% |
بين 20 تا 22 سال |
63 |
67.0% |
76.6% |
بين 23 تا 25 سال |
20 |
21.3% |
97.9% |
بالاتر از 25 سال |
2 |
2.1% |
100.0% |
جمع كل |
94 |
100.0% |
همانگونه كه در جدول مشاهده ميشود نزديك به 70 درصد از پاسخگويان بين 20 تا 22 سال داشتهاند. تنها 2.1 درصد از افراد پاسخگو بالاتر از 25 سال داشتهاند.
4-1-4- توزيع پاسخهاي ارائه شده از سوي پاسخگويان
در اين بخش از تحقيق نتايج اوليه به دست آمده از پرسشنامه مورد بررسي قرار گرفتهاند. از بین 100 پرسشنامه تكميل شده شش عدد از آنها بخاطر ناقص بودن از فرایند تحلیل کنار گذاشته شد. نهایتا 94 پرسشنامه مورد تجریه تحلیل آماری قرار گرفتند. براي تحليل دقيقتر، ميانگين پاسخهاي داده شده به هر سوال و انحراف معيار آنها نيز ارائه شده است. لازم به ذكر است كه براي رعايت اختصار، دادههاي مربوط به سوالات پرسشنامه در يك جدول به صورت يكجا آمده است. هم چنين براي كمك به درک بهتر اطلاعات از آوردن فراواني پاسخها خودداري به عمل آمده و تنها درصد اشاره به هر پاسخ در جدول آورده شده است.
جدول شماره 4-4- نظر پاسخگويان دربارة ميزان تاثير هر كدام از شاخصهاي كيفيت اطلاعات مالي
شاخصهاي اثر گذار |
كاملاً موافقم |
موافقم |
نظري ندارم |
مخالفم |
كاملاً مخالفم |
ميانگين از 5 |
انحراف معيار |
علوم انساني فعلي به دليل استفاده از مكاتب غربي به درد استفاده در يك كشور اسلامي نمي خورند |
— |
2.1% |
23.4% |
40.4% |
34% |
4.06 |
0.81 |
تغييرات در سرفصلهاي درسي رشته مديريت مي تواند منجر به تناسب بيشتر دروس با خواسته هاي جامعه شود |
2.1% |
2.1% |
7.4% |
46.8% |
41.5% |
4.23 |
0.85 |
تلاش هاي در حال انجام براي اسلامي كردن علوم انساني با پيروي از تجربيات ساير كشورها در اين زمينه انجام مي شود |
2.1% |
9.6% |
13.8% |
45.7% |
28.7% |
3.89 |
1.0 |
اسلامي كردن علوم انساني مي تواند موجب بومي شدن دانش مديريت در كشور شود |
10.6% |
6.4% |
8.5% |
46.8% |
27.7% |
3.74 |
1.24 |
اسلامي كردن علوم انساني با استفاده از نظرات متخصصين و انديشمندان خبره اجرايي شده و به پيش مي رود |
2.1% |
19.1% |
34% |
33% |
11.7% |
3.33 |
0.99 |
كاربري و فضاي حاكم در رشته مديريت با آنچه اسلامي كردن علوم انساني دنبال آن است سازگاري دارد |
2.1% |
20.2% |
16% |
42.6% |
19.1% |
3.56 |
1.08 |
روند فعلي اسلامي كردن علوم انساني مثبت و رو به جلو به حساب ميآيد |
4.3% |
7.4% |
6.4% |
71.3% |
10.6% |
3.77 |
0.9 |
نقش داشتن حوزه در فرايند اسلامي كردن علوم انساني تاثير زيادي بر افزايش سرعت و كيفيت كار دارد |
4.3% |
18.1% |
10.6% |
42.6% |
24.5% |
3.65 |
1.16 |
ايدئولوژي هاي مورد استفاده براي اسلامي كردن علوم انساني توانايي لازم براي حل مشكلات جامعه را دارند |
— |
21.3% |
53.2% |
17% |
8.5% |
3.13 |
0.85 |
تمامي رشته هاي علوم انساني توانايي وارد شدن به روند اسلامي كردن علوم انساني را دارا هستند |
8.5% |
12.8% |
14.9% |
41.5% |
22.3% |
3.56 |
1.21 |
اكثريت اساتيد دانشگاه روند فعلي اسلامي كردن علوم انساني را رو به جلو و كارآمد مي دانند |
2.1% |
6.4% |
19.1% |
39.4% |
33% |
3.95 |
0.99 |
اكثريت دانشجويان دانشگاه روند فعلي اسلامي كردن علوم انساني را رو به جلو و كارآمد مي دانند |
— |
8.5% |
36.2% |
50% |
5.3% |
3.52 |
0.73 |
همانگونه كه در جدول مشاهده ميشود نگرش پاسخگويان درباره گزاره هاي « علوم انساني فعلي به دليل استفاده از مكاتب غربي به درد استفاده در يك كشور اسلامي نمي خورند » و « تغييرات در سرفصلهاي درسي رشته مديريت مي تواند منجر به تناسب بيشتر دروس با خواسته هاي جامعه شود » منفي تر از ساير گزارهها بوده ست. اين دو شاخص ميانگيني بالاتر از 4 داشتهاند. در سوي ديگر كمترين مخالفت با شاخص «ايدئولوژي هاي مورد استفاده براي اسلامي كردن علوم انساني توانايي لازم براي حل مشكلات جامعه را دارند» با ميانگين 3.13 بوده است.
4-2- بررسي نگرشهاي دانشجويان (آزمون آماري)
هدف از انجام اين بخش از تحقيق بررسي مثبت يا منفي بودن نگرش دانشجويان درباره هر كدا از دوازده مولفه مورد بررسي در تحقيق بوده است. براي سنجش دقيق نظرات پاسخگويان و سنجش تاثير متغيرهاي مستقل بر وابسته از مقياس فاصلهاي (طيف ليكرت) استفاده شده است. پاسخگويان براي بيان نظرات خود به يكي از گزينههاي كاملاً موافقم تا كاملاً مخالفم كه در طيفي پنج تايي قرار داده شده بود اشاره كردهاند. در اين بررسي آماري، براي هر كدام از گزينهها در هر سوال يك عدد اختصاص يافته است. به گزينه كاملاً موافقم عدد يك، موافقم دو، نظري ندارم سه، مخالفم چهار و كاملاً مخالفم عدد پنج اختصاص داده شده است.
براي آزمون تاثيرگذار بودن يا نبودن عوامل شناسايي شده (آزمون فرضيات) از آزمون ميانگين يك جامعه يا آزمون t-student استفاده شده است. در فرايند اين آزمون اين سوال بررسي شده كه آيا اكثر پاسخگويان با گزاره مطرح شده مخالف بودهاند؟ بديهي است كه در صورت پاسخ مثبت به اين سوال انتظار ميرود كه اشاره به گزينههاي مخالفم و كاملاً مخالفم كه ارزشي برابر با 4 و 5 داشتهاند زياد بوده و ميانگين پاسخهاي داده شده از 3 بالاتر باشد. آزمون t-student از فرمول زير استفاده ميكند:
با توجه به مفاهيم آماري، آزمون فرضيات با توجه به جزييات زير انجام شده است:
آزمون يك طرفه است
احتمال خطاي نوع اول (سطح تشخيص يا ميزان معنادار بودن) برابر با 5 درصد است
مبناي سنجش فرضيات (Test Value) برابر با 5 در نظر گرفته شده است. عدد 3 با توجه به اينكه به گزينههاي مخالفم و كاملاً مخالفم اعداد 4 و 5 اختصاص يافته است انتخاب شده است.
با توجه به اين اطلاعات براي آزمون بايد آمارة آزمون محاسبه شود. در اين تحقيق به علت يك طرفه بودن آزمون t-student نميتوان از sig به دست آمده براي بررسي صحت و سقم فرضيات استفاده كرد. به همين دليل در اين تحقيق مقياس مورد استفاده براي رد يا تاييد نتيجه آزمون، حد بالا و پايين به دست آمده بوده است. در خروجيهاي به دست آمده از آزمون t-student چنانچه حد بالا و پايين هر دو مثبت باشند ميتوان گفت كه فرضيه تحقيق رد نشده و چنانچه هر دو منفي باشند به معناي آن است كه فرضيه تحقيق رد ميشود. چنانچه يكي از آنها مثبت و ديگري منفي باشند نميتوان قضاوت دقيقي داشت و بايد گفت كه ميانگين نظرات به عدد مبناي سنجش فرضيات (Test Value) كه در اين تحقيق 3 بوده است بسيار نزديك بوده و نميتوان گفت كه از آن بالاتر و يا پايينتر است. در ادامه فرضيات تحقيق مورد بررسي قرار گرفتهاند.
4-2-1- نگرش شماره 1
در اين فرضيه نگرش دانشجويان درباره گزاره «علوم انساني فعلي به دليل استفاده از مكاتب غربي به درد استفاده در يك كشور اسلامي نمي خورند» مورد بررسي قرار گرفته است. با توجه به موارد ذكر شده H0 و H1 به صورت زير تعريف ميشوند:
علوم انساني فعلي به دليل استفاده از مكاتب غربي به درد استفاده در يك كشور اسلامي نمي خورند |
|
علوم انساني فعلي به دليل استفاده از مكاتب غربي به درد استفاده در يك كشور اسلامي مي خورند |
|
براي محاسبه آماره آزمون، اطلاعات به دست آمده از پرسشنامهها وارد نرمافزار SPSS شده و از اين نرمافزار براي آزمون فرضيات استفاده شده است. اطلاعات خروجي آزمون در جدول زير آمده است.
جدول شماره 4-5- نتايج آزمون نگرش شماره 1
مفهوم آزمون شده |
Test Value = 3 |
||||
t |
df |
Mean Difference |
95% Confidence Interval of the Difference |
||
Lower |
Upper |
||||
علوم انساني فعلي به دليل استفاده از مكاتب غربي به درد استفاده در يك كشور اسلامي مي خورند |
12.671 |
93 |
1.064 |
.90 |
1.23 |
مطابق دادههاي جدول، آماره حد بالا و حد پايين هر دو مثبت هستند. بنابراين فرضيه H0 رد ميشود. به عبارت ديگر ميتوان در سطح اطمينان 95% گفت كه از نظر دانشجويان علوم انساني فعلي به دليل استفاده از مكاتب غربي به درد استفاده در يك كشور اسلامي مي خورند.
4-2-2- نگرش شماره 2
در اين فرضيه نگرش دانشجويان درباره گزاره «تغييرات در سرفصلهاي درسي رشته مديريت مي تواند منجر به تناسب بيشتر دروس با خواسته هاي جامعه شود» مورد بررسي قرار گرفته است. با توجه به موارد ذكر شده H0 و H1 به صورت زير تعريف ميشوند:
تغييرات در سرفصلهاي درسي رشته مديريت مي تواند منجر به تناسب بيشتر دروس با خواسته هاي جامعه شود |
|
تغييرات در سرفصلهاي درسي رشته مديريت نمي تواند منجر به تناسب بيشتر دروس با خواسته هاي جامعه شود |
|
براي محاسبه آماره آزمون، اطلاعات به دست آمده از پرسشنامهها وارد نرمافزار SPSS شده و از اين نرمافزار براي آزمون فرضيات استفاده شده است. اطلاعات خروجي آزمون در جدول زير آمده است.
جدول شماره 4-6- نتايج آزمون نگرش شماره 2
مفهوم آزمون شده |
Test Value = 3 |
||||
t |
df |
Mean Difference |
95% Confidence Interval of the Difference |
||
Lower |
Upper |
||||
تغييرات در سرفصلهاي درسي رشته مديريت نمي تواند منجر به تناسب بيشتر دروس با خواسته هاي جامعه شود |
14.112 |
93 |
1.234 |
1.06 |
1.41 |
مطابق دادههاي جدول، آماره حد بالا و حد پايين هر دو مثبت هستند. بنابراين فرضيه H0 رد ميشود. به عبارت ديگر ميتوان در سطح اطمينان 95% گفت كه از نظر دانشجويان تغييرات در سرفصلهاي درسي رشته مديريت نمي تواند منجر به تناسب بيشتر دروس با خواسته هاي جامعه شود.
4-2-3- نگرش شماره 3
در اين فرضيه نگرش دانشجويان درباره گزاره «تلاش هاي در حال انجام براي اسلامي كردن علوم انساني با پيروي از تجربيات ساير كشورها در اين زمينه انجام مي شود» مورد بررسي قرار گرفته است. با توجه به موارد ذكر شده H0 و H1 به صورت زير تعريف ميشوند:
تلاش هاي در حال انجام براي اسلامي كردن علوم انساني با پيروي از تجربيات ساير كشورها در اين زمينه انجام مي شود |
|
تلاش هاي در حال انجام براي اسلامي كردن علوم انساني با پيروي از تجربيات ساير كشورها در اين زمينه انجام نمي شود |
|
براي محاسبه آماره آزمون، اطلاعات به دست آمده از پرسشنامهها وارد نرمافزار SPSS شده و از اين نرمافزار براي آزمون فرضيات استفاده شده است. اطلاعات خروجي آزمون در جدول زير آمده است.
جدول شماره 4-7- نتايج آزمون نگرش شماره 3
مفهوم آزمون شده |
Test Value = 3 |
||||
t |
df |
Mean Difference |
95% Confidence Interval of the Difference |
||
Lower |
Upper |
||||
تلاش هاي در حال انجام براي اسلامي كردن علوم انساني با پيروي از تجربيات ساير كشورها در اين زمينه انجام نمي شود |
8.667 |
93 |
.894 |
.69 |
1.10 |
مطابق دادههاي جدول، آماره حد بالا و حد پايين هر دو مثبت هستند. بنابراين فرضيه H0 رد ميشود. به عبارت ديگر ميتوان در سطح اطمينان 95% گفت كه از نظر دانشجويان تلاش هاي در حال انجام براي اسلامي كردن علوم انساني با پيروي از تجربيات ساير كشورها در اين زمينه انجام نمي شود.
4-2-4- نگرش شماره 4
در اين فرضيه نگرش دانشجويان درباره گزاره «اسلامي كردن علوم انساني مي تواند موجب بومي شدن دانش مديريت در كشور شود» مورد بررسي قرار گرفته است. با توجه به موارد ذكر شده H0 و H1 به صورت زير تعريف ميشوند:
اسلامي كردن علوم انساني مي تواند موجب بومي شدن دانش مديريت در كشور شود |
|
اسلامي كردن علوم انساني نمي تواند موجب بومي شدن دانش مديريت در كشور شود |
|
براي محاسبه آماره آزمون، اطلاعات به دست آمده از پرسشنامهها وارد نرمافزار SPSS شده و از اين نرمافزار براي آزمون فرضيات استفاده شده است. اطلاعات خروجي آزمون در جدول زير آمده است.
جدول شماره 4-8- نتايج آزمون نگرش شماره 4
مفهوم آزمون شده |
Test Value = 3 |
||||
t |
df |
Mean Difference |
95% Confidence Interval of the Difference |
||
Lower |
Upper |
||||
اسلامي كردن علوم انساني نمي تواند موجب بومي شدن دانش مديريت در كشور شود |
5.846 |
93 |
.745 |
.49 |
1.00 |
مطابق دادههاي جدول، آماره حد بالا و حد پايين هر دو مثبت هستند. بنابراين فرضيه H0 رد ميشود. به عبارت ديگر ميتوان در سطح اطمينان 95% گفت كه از نظر دانشجويان اسلامي كردن علوم انساني نميتواند موجب بومي شدن دانش مديريت در كشور شود.
4-2-5- نگرش شماره 5
در اين فرضيه نگرش دانشجويان درباره گزاره «اسلامي كردن علوم انساني با استفاده از نظرات متخصصين و انديشمندان خبره اجرايي شده و به پيش مي رود» مورد بررسي قرار گرفته است. با توجه به موارد ذكر شده H0 و H1 به صورت زير تعريف ميشوند:
اسلامي كردن علوم انساني با استفاده از نظرات متخصصين و انديشمندان خبره اجرايي شده و به پيش مي رود |
|
اسلامي كردن علوم انساني با استفاده از نظرات متخصصين و انديشمندان خبره اجرايي نمي شود |
|
براي محاسبه آماره آزمون، اطلاعات به دست آمده از پرسشنامهها وارد نرمافزار SPSS شده و از اين نرمافزار براي آزمون فرضيات استفاده شده است. اطلاعات خروجي آزمون در جدول زير آمده است.
جدول شماره 4-9- نتايج آزمون نگرش شماره 5
مفهوم آزمون شده |
Test Value = 3 |
||||
t |
df |
Mean Difference |
95% Confidence Interval of the Difference |
||
Lower |
Upper |
||||
اسلامي كردن علوم انساني با استفاده از نظرات متخصصين و انديشمندان خبره اجرايي نمي شود |
3.236 |
93 |
.330 |
.13 |
.53 |
مطابق دادههاي جدول، آماره حد بالا و حد پايين هر دو مثبت هستند. بنابراين فرضيه H0 رد ميشود. به عبارت ديگر ميتوان در سطح اطمينان 95% گفت كه از نظر دانشجويان اسلامي كردن علوم انساني با استفاده از نظرات متخصصين و انديشمندان خبره اجرايي نمي شود.
4-2-6- نگرش شماره 6
در اين فرضيه نگرش دانشجويان درباره گزاره «كاربري و فضاي حاكم در رشته مديريت با آنچه اسلامي كردن علوم انساني دنبال آن است سازگاري دارد» مورد بررسي قرار گرفته است. با توجه به موارد ذكر شده H0 و H1 به صورت زير تعريف ميشوند:
كاربري و فضاي حاكم در رشته مديريت با آنچه اسلامي كردن علوم انساني دنبال آن است سازگاري دارد |
|
كاربري و فضاي حاكم در رشته مديريت با آنچه اسلامي كردن علوم انساني دنبال آن است سازگاري ندارد |
|
براي محاسبه آماره آزمون، اطلاعات به دست آمده از پرسشنامهها وارد نرمافزار SPSS شده و از اين نرمافزار براي آزمون فرضيات استفاده شده است. اطلاعات خروجي آزمون در جدول زير آمده است.
جدول شماره 4-10- نتايج آزمون نگرش شماره 6
مفهوم آزمون شده |
Test Value = 3 |
||||
t |
df |
Mean Difference |
95% Confidence Interval of the Difference |
||
Lower |
Upper |
||||
كاربري و فضاي حاكم در رشته مديريت با آنچه اسلامي كردن علوم انساني دنبال آن است سازگاري ندارد |
5.047 |
93 |
.564 |
.34 |
.79 |
مطابق دادههاي جدول، آماره حد بالا و حد پايين هر دو مثبت هستند. بنابراين فرضيه H0 رد ميشود. به عبارت ديگر ميتوان در سطح اطمينان 95% گفت كه از نظر دانشجويان كاربري و فضاي حاكم در رشته مديريت با آنچه اسلامي كردن علوم انساني دنبال آن است سازگاري ندارد.
4-2-7- نگرش شماره 7
در اين فرضيه نگرش دانشجويان درباره گزاره «روند فعلي اسلامي كردن علوم انساني مثبت و رو به جلو به حساب ميآيد» مورد بررسي قرار گرفته است. با توجه به موارد ذكر شده H0 و H1 به صورت زير تعريف ميشوند:
روند فعلي اسلامي كردن علوم انساني مثبت و رو به جلو به حساب ميآيد |
|
روند فعلي اسلامي كردن علوم انساني مثبت و رو به جلو به حساب نميآيد |
|
براي محاسبه آماره آزمون، اطلاعات به دست آمده از پرسشنامهها وارد نرمافزار SPSS شده و از اين نرمافزار براي آزمون فرضيات استفاده شده است. اطلاعات خروجي آزمون در جدول زير آمده است.
جدول شماره 4-11- نتايج آزمون نگرش شماره 7
مفهوم آزمون شده |
Test Value = 3 |
||||
t |
df |
Mean Difference |
95% Confidence Interval of the Difference |
||
Lower |
Upper |
||||
روند فعلي اسلامي كردن علوم انساني مثبت و رو به جلو به حساب نميآيد |
8.278 |
93 |
.766 |
.58 |
.95 |
مطابق دادههاي جدول، آماره حد بالا و حد پايين هر دو مثبت هستند. بنابراين فرضيه H0 رد ميشود. به عبارت ديگر ميتوان در سطح اطمينان 95% گفت كه از نظر دانشجويان روند فعلي اسلامي كردن علوم انساني مثبت و رو به جلو به حساب نميآيد.
4-2-8- نگرش شماره 8
در اين فرضيه نگرش دانشجويان درباره گزاره «نقش داشتن حوزه در فرايند اسلامي كردن علوم انساني تاثير زيادي بر افزايش سرعت و كيفيت كار دارد» مورد بررسي قرار گرفته است. با توجه به موارد ذكر شده H0 و H1 به صورت زير تعريف ميشوند:
نقش داشتن حوزه در فرايند اسلامي كردن علوم انساني تاثير زيادي بر افزايش سرعت و كيفيت كار دارد |
|
نقش داشتن حوزه در فرايند اسلامي كردن علوم انساني تاثير زيادي بر افزايش سرعت و كيفيت كار ندارد |
|
براي محاسبه آماره آزمون، اطلاعات به دست آمده از پرسشنامهها وارد نرمافزار SPSS شده و از اين نرمافزار براي آزمون فرضيات استفاده شده است. اطلاعات خروجي آزمون در جدول زير آمده است.
جدول شماره 4-12- نتايج آزمون نگرش شماره 8
مفهوم آزمون شده |
Test Value = 3 |
||||
t |
df |
Mean Difference |
95% Confidence Interval of the Difference |
||
Lower |
Upper |
||||
نقش داشتن حوزه در فرايند اسلامي كردن علوم انساني تاثير زيادي بر افزايش سرعت و كيفيت كار ندارد. |
5.418 |
93 |
.649 |
.41 |
.89 |
مطابق دادههاي جدول، آماره حد بالا و حد پايين هر دو مثبت هستند. بنابراين فرضيه H0 رد ميشود. به عبارت ديگر ميتوان در سطح اطمينان 95% گفت كه از نظر دانشجويان نقش داشتن حوزه در فرايند اسلامي كردن علوم انساني تاثير زيادي بر افزايش سرعت و كيفيت كار ندارد.
4-2-9- نگرش شماره 9
در اين فرضيه نگرش دانشجويان درباره گزاره «ايدئولوژي هاي مورد استفاده براي اسلامي كردن علوم انساني توانايي لازم براي حل مشكلات جامعه را دارند» مورد بررسي قرار گرفته است. با توجه به موارد ذكر شده H0 و H1 به صورت زير تعريف ميشوند:
ايدئولوژي هاي مورد استفاده براي اسلامي كردن علوم انساني توانايي لازم براي حل مشكلات جامعه را دارند |
|
ايدئولوژي هاي مورد استفاده براي اسلامي كردن علوم انساني توانايي لازم براي حل مشكلات جامعه را ندارند |
|
براي محاسبه آماره آزمون، اطلاعات به دست آمده از پرسشنامهها وارد نرمافزار SPSS شده و از اين نرمافزار براي آزمون فرضيات استفاده شده است. اطلاعات خروجي آزمون در جدول زير آمده است.
جدول شماره 4-13- نتايج آزمون نگرش شماره 9
مفهوم آزمون شده |
Test Value = 3 |
||||
t |
df |
Mean Difference |
95% Confidence Interval of the Difference |
||
Lower |
Upper |
||||
ايدئولوژي هاي مورد استفاده براي اسلامي كردن علوم انساني توانايي لازم براي حل مشكلات جامعه را ندارند |
1.464 |
93 |
.128 |
-.05 |
.30 |
مطابق دادههاي جدول، آماره حد بالا مثبت و حد پايين منفي است. بنابراين فرضيه H0 نه رد و نه تاييد ميشود. به عبارت ديگر ميتوان گفت دانشجويان نگرش واضح و مشخصي درباره توانايي حل مشكلات جامعه توسط ايدئولوژي هاي مورد استفاده براي اسلامي كردن علوم انساني نداشتهاند.
4-2-10- نگرش شماره 10
در اين فرضيه نگرش دانشجويان درباره گزاره «تمامي رشته هاي علوم انساني توانايي وارد شدن به روند اسلامي كردن علوم انساني را دارا هستند» مورد بررسي قرار گرفته است. با توجه به موارد ذكر شده H0 و H1 به صورت زير تعريف ميشوند:
تمامي رشته هاي علوم انساني توانايي وارد شدن به روند اسلامي كردن علوم انساني را دارا هستند |
|
تمامي رشته هاي علوم انساني توانايي وارد شدن به روند اسلامي كردن علوم انساني را دارا نيستند |
|
براي محاسبه آماره آزمون، اطلاعات به دست آمده از پرسشنامهها وارد نرمافزار SPSS شده و از اين نرمافزار براي آزمون فرضيات استفاده شده است. اطلاعات خروجي آزمون در جدول زير آمده است.
جدول شماره 4-14- نتايج آزمون نگرش شماره 10
مفهوم آزمون شده |
Test Value = 3 |
||||
t |
df |
Mean Difference |
95% Confidence Interval of the Difference |
||
Lower |
Upper |
||||
تمامي رشته هاي علوم انساني توانايي وارد شدن به روند اسلامي كردن علوم انساني را دارا نيستند |
4.502 |
93 |
.564 |
.32 |
.81 |
مطابق دادههاي جدول، آماره حد بالا و حد پايين هر دو مثبت هستند. بنابراين فرضيه H0 رد ميشود. به عبارت ديگر ميتوان در سطح اطمينان 95% گفت كه از نظر دانشجويان تمامي رشته هاي علوم انساني توانايي وارد شدن به روند اسلامي كردن علوم انساني را دارا نيستند.
4-2-11- نگرش شماره 11
در اين فرضيه نگرش دانشجويان درباره گزاره «اكثريت اساتيد دانشگاه روند فعلي اسلامي كردن علوم انساني را رو به جلو و كارآمد مي دانند» مورد بررسي قرار گرفته است. با توجه به موارد ذكر شده H0 و H1 به صورت زير تعريف ميشوند:
اكثريت اساتيد دانشگاه روند فعلي اسلامي كردن علوم انساني را رو به جلو و كارآمد مي دانند |
|
اكثريت اساتيد دانشگاه روند فعلي اسلامي كردن علوم انساني را رو به جلو و كارآمد نمي دانند |
|
براي محاسبه آماره آزمون، اطلاعات به دست آمده از پرسشنامهها وارد نرمافزار SPSS شده و از اين نرمافزار براي آزمون فرضيات استفاده شده است. اطلاعات خروجي آزمون در جدول زير آمده است.
جدول شماره 4-15- نتايج آزمون نگرش شماره 11
مفهوم آزمون شده |
Test Value = 3 |
||||
t |
df |
Mean Difference |
95% Confidence Interval of the Difference |
||
Lower |
Upper |
||||
اكثريت اساتيد دانشگاه روند فعلي اسلامي كردن علوم انساني را رو به جلو و كارآمد نمي دانند |
9.294 |
93 |
.947 |
.74 |
1.15 |
مطابق دادههاي جدول، آماره حد بالا و حد پايين هر دو مثبت هستند. بنابراين فرضيه H0 رد ميشود. به عبارت ديگر ميتوان در سطح اطمينان 95% گفت كه از نظر دانشجويان اكثريت اساتيد دانشگاه روند فعلي اسلامي كردن علوم انساني را رو به جلو و كارآمد نمي دانند.
4-2-12- نگرش شماره 12
در اين فرضيه نگرش دانشجويان درباره گزاره «اكثريت اساتيد دانشگاه روند فعلي اسلامي كردن علوم انساني را رو به جلو و كارآمد مي دانند» مورد بررسي قرار گرفته است. با توجه به موارد ذكر شده H0 و H1 به صورت زير تعريف ميشوند:
اكثريت دانشجويان دانشگاه روند فعلي اسلامي كردن علوم انساني را رو به جلو و كارآمد مي دانند |
|
اكثريت دانشجويان دانشگاه روند فعلي اسلامي كردن علوم انساني را رو به جلو و كارآمد نمي دانند |
|
براي محاسبه آماره آزمون، اطلاعات به دست آمده از پرسشنامهها وارد نرمافزار SPSS شده و از اين نرمافزار براي آزمون فرضيات استفاده شده است. اطلاعات خروجي آزمون در جدول زير آمده است.
جدول شماره 4-16- نتايج آزمون نگرش شماره 12
مفهوم آزمون شده |
Test Value = 3 |
||||
t |
df |
Mean Difference |
95% Confidence Interval of the Difference |
||
Lower |
Upper |
||||
اكثريت دانشجويان دانشگاه روند فعلي اسلامي كردن علوم انساني را رو به جلو و كارآمد نميدانند |
6.930 |
93 |
.521 |
.37 |
.67 |
مطابق دادههاي جدول، آماره حد بالا و حد پايين هر دو مثبت هستند. بنابراين فرضيه H0 رد ميشود. به عبارت ديگر ميتوان در سطح اطمينان 95% گفت كه اكثريت دانشجويان دانشگاه روند فعلي اسلامي كردن علوم انساني را رو به جلو و كارآمد نمي دانند.
فصل پنجم
نتيجه گيري و پيشنهادات
مقدمه
فصل انتهايي این پژوهش به نتيجهگيري و جمعبندي تحقيق اختصاص دارد. لذا ابتدا مراحل انجام شده تحقيق به صورت خلاصه مرور شده و در ادامه يافتههاي تحقيق مورد اشاره قرار گرفتهاند. در انتهاي اين فصل نيز پيشنهاد براي تحقيقات بعدي و محدوديتهاي تحقيق مورد بررسي قرار گرفتهاند.
5-1- مروري بر مراحل تحقيق
هدف از انجام اين تحقيق بررسي نگرش دانشجويان درباره اسلامي كردن علوم انساني بوده است. به اين منظور پرسشنامهاي با دوازده سوال طراحي و در اختيار اعضاي جامعه آماري قرار گرفت. پس از تكميل پرسشنامهها، يافتهها با استفاده از نرمافزار SPSS مورد تجزيه و تحليل قرار گرفته و نتايج نهايي استخراج شد. كل نتايج اين تحقيق در پنج فصل ارائه شده است. در فصل اول، مساله تحقيق و ضرورت انجام آن و همچنين فرضيات، اهداف و سوالات تحقيق از مهمترين مواردي بودهاند كه به آنها پرداخته شده است. فصل دوم تحقيق را ميتوان به دو بخش كلي تقسيم نمود. در بخش اول مباحث نظري در زمينه اسلامي كردن علوم انساني مورد بررسي قرار گرفت. در بخش دوم اطلاعاتي درباره نگرش و سنجش آن ارائه شد. فصل سوم تحقيق به روش انجام تحقيق پرداخته است. نوع تحقيق، روايي و پايايي، مفاهيم مرتبط با مبحث نمونهگيري و نحوه تجزيه تحليل يافتههاي تحقيق از اهم موارد طرح شده در اين فصل بودهاند. فصل چهارم تحقيق به تجزيه تحليل يافتهها اختصاص دارد. ابتدا با استفاده از آمار توصيفي شامل درصد، ميانگين و انحراف معيار پاسخهاي داده شده به سوالات پرسشنامه مرور شده و در ادامه با استفاده از آزمون t-student نگرشهاي دانشجويان مورد بررسي قرار گرفته است. در فصل پنجم نيز به نتايج تحقيق به همراه پيشنهادات كاربردي و پيشنهادات براي تحقيقات آتي و محدويتهاي تحقيق اشاره شده است.
5-2- یافتههای تحقيق
از بین 100 پرسشنامه ارسالی، شش عدد به دليل ناقص بودن از فرایند تحلیل کنار گذاشته شد و در نهایت 94 پرسشنامه مورد تجریه تحلیل آماری قرار گرفت. پاسخگويان به عنوان دانشجو در دانشگاه علامه طباطبايي مشغول به تحصيل بودهاند. نتايج اين تحقيق با استفاده از آزمون t-student به دست آمدهاند. جدول زير خلاصهاي از نتايج به دست آمده در اين تحقيق را نشان ميدهد.
جدول شماره 5-1- نتايج بررسي نگرشها
حد پايين |
حد بالا |
نتيجه آزمون |
|
علوم انساني فعلي به دليل استفاده از مكاتب غربي به درد استفاده در يك كشور اسلامي نمي خورند |
.90 |
1.23 |
نگرش منفي |
تغييرات در سرفصلهاي درسي رشته مديريت مي تواند منجر به تناسب بيشتر دروس با خواسته هاي جامعه شود |
1.06 |
1.41 |
نگرش منفي |
تلاش هاي در حال انجام براي اسلامي كردن علوم انساني با پيروي از تجربيات ساير كشورها در اين زمينه انجام مي شود |
.69 |
1.10 |
نگرش منفي |
اسلامي كردن علوم انساني مي تواند موجب بومي شدن دانش مديريت در كشور شود |
.49 |
1.00 |
نگرش منفي |
اسلامي كردن علوم انساني با استفاده از نظرات متخصصين و انديشمندان خبره اجرايي شده و به پيش مي رود |
.13 |
.53 |
نگرش منفي |
كاربري و فضاي حاكم در رشته مديريت با آنچه اسلامي كردن علوم انساني دنبال آن است سازگاري دارد |
.34 |
.79 |
نگرش منفي |
روند فعلي اسلامي كردن علوم انساني مثبت و رو به جلو به حساب ميآيد |
.58 |
.95 |
نگرش منفي |
نقش داشتن حوزه در فرايند اسلامي كردن علوم انساني تاثير زيادي بر افزايش سرعت و كيفيت كار دارد |
.41 |
.89 |
نگرش منفي |
ايدئولوژي هاي مورد استفاده براي اسلامي كردن علوم انساني توانايي لازم براي حل مشكلات جامعه را دارند |
-.05 |
.30 |
نگرش منفي |
تمامي رشته هاي علوم انساني توانايي وارد شدن به روند اسلامي كردن علوم انساني را دارا هستند |
.32 |
.81 |
نه منفي نه مثبت |
اكثريت اساتيد دانشگاه روند فعلي اسلامي كردن علوم انساني را رو به جلو و كارآمد مي دانند |
.74 |
1.15 |
نگرش منفي |
اكثريت دانشجويان دانشگاه روند فعلي اسلامي كردن علوم انساني را رو به جلو و كارآمد مي دانند |
.37 |
.67 |
نگرش منفي |
مطابق دادههاي جدول به استثناي گزاره «تمامي رشته هاي علوم انساني توانايي وارد شدن به روند اسلامي كردن علوم انساني را دارا هستند» براي تمامي گزارها حد بالا و حد پايين هر دو مثبت هستند. بنابراين ميتوان در سطح اطمينان 95% گفت نگرش دانشجويان درباره اين گزارهها منفي بوده است.
5-3- پيشنهادات براي تحقيقات آتي
پيشنهاد ميشود تحقيقاتي با همين موضوع و با در نظر گرفتن دیدگاهها و ادراکات اساتيد دانشگاه انجام شود و نتايج به دست آمده از آن با نتايج اين تحقيقات مقايسه گردد.به نظر ميرسد كه انجام تحقيقي جامع با هدف شناسايي نگرشها و عقايد كليه دانشجويان رشته هاي علوم انساني بتواند به تكميل نتايج اين تحقيقات كمك نمايد.
5-4- محدوديتهاي تحقيق
يكي از محدوديتهايي كه محقق با آن روبرو بود حساسيتهاي موجود در زمان پرسشگري بود. با توجه به وجود سوالاتي در زمينه اسلامي كردن علوم انساني در برخي از موارد پاسخگويان به راحتي دیدگاههای خود را بيان نميكردند و ترس از عواقب احتمالي بر نظرات اين افراد تاثيرگذار بود.با توجه به تعداد بالاي نمونه، زمان زيادي براي پرسشگري صرف شد كه اين امر طولاني شدن زمان تحقيق را به همراه داشت.پرسشنامه استانداردي براي بررسي نگرش درباره اسلامي كردن علوم انساني وجود نداشت و اين امر مشكلاتي را در فرايند تحقيق ايجاد نمود.
فهرست منابع:
- آتش پور و جنتيان، 1382، روان شناسي و رفتار مصرف كننده، تهران، انتشارات روز، چاپ اول.
- اخوان کاظمی، بهرام، 1385، تعاملات دو سویه اسلامی کردن دانشگاهها و تقویت علوم انسانی، تهران، کنگره ملی علوم انسانی.
- ادواردز، جك ئي، و ديگران، 1391، تحقيق پيمايشي، راهنماي عمل»، مترجمان محمد اعرابي، داوود ايزدي، تهران، دفتر پژوهشهاي فرهنگي.
- بازرگان، عباس؛ سرمد، زهره؛ حجازي، الهه، 1391، روش تحقيق در علوم رفتاري. تهران: نشر آگه.
- بهداروند، محمدمهدی، 1390، تحول در علوم انسانی؛ از شعار تا واقعیت، ماهنامه کیهان فرهنگی، شماره 292.
- بیضایی، ابراهیم، 1389، تفاوت نگرش به ماهیت و محتوای علوم انسانی از دیدگاه مادی گرایی غربی و ابتناء به حکمت الهی در جمهوری اسلامی ایران، تهران، سومین همایش ملی علوم انسانی اسلامی.
- جدي، حسين، بهروز لك، غلامرضا، 1391، مباحث فرامتني اسلامي سازي علوم انساني (بررسي مقايسه اي رويكرد حداكثري فرهنگستان علوم اسلامي و موسسه آموزشي پژوهشي امام خميني)، فصلنامه مطالعات معرفتي در دانشگاه اسلامي، سال شانزدهم، شماره 53.
- حسینی، حسین، 1388، علوم انسانی اسلامی؛ ضرورتها، مبادی و نظریه سازی، نشریه علوم اسلامی، شماره 33.
- دواس، دي. اي.، 1389، پيمايش در تحقيقات اجتماعي، ترجمه هوشنگ نايبي، چاپ سوم، نشر ني
- سكاران، اوما، 1389، روشهاي تحقيق در مديريت. مترجمان: محمد صائبي؛ محمود شيرازي، تهران: موسسة عالي آموزش و پژوهش مديريت و برنامهريزي.
- سلكايند، نيل جي.، 1385، كاربرد آمار و SPSS در پژوهشهاي علوم انساني، مترجمان: خليل ميرزايي و علي بقائي، چاپ اول، انتشارات حفيظ.
- قریب، حسین، 1385، ضرورتهای بنیادی و استراتنژیک بومی سازی علوم انسانی در جمهوری اسلامی ایران، تهران، کنگره ملی علوم انسانی.
- مومني، منصور؛ فعال قيومي، علي، 1390، تحليل دادههاي آماري با استفاده از SPSS. چاپ سوم، كتاب نو.
- هومن، حيدر علي، 1390، پايههاي پژوهش در علوم رفتاري (شناخت روش علمي). تهران: انتشارات پيك فرهنگ.
بسمه تعالی
دانشجوی گرامی، پرسشنامه زير با هدف انجام يك تحقيق دانشگاهي در زمينه اسلامي كردن علوم انساني تهيه و تنظيم شده است. پاسخ شما به سوالات اين پرسشنامه به مسئولين كمك خواهد كرد تا عملكرد خود را بهبود بخشند. لزومي به ذكر نام در پرسشنامه نيست و محقق به شما اطمينان ميدهد كه نظرات شما محرمانه خواهد بود و به جز تحقيق ذكر شده از آنها استفادة ديگري به عمل نخواهد آمد. پيشاپيش از همکاری شما سپاسگزارم.
مشخصات فردی:
جنسيت: مرد r زن r وضعيت تاهل: مجرد r متاهل r
مقطع تحصیلی: لیسانسr فوق لیسانسr دکتراr
پاسخگوی گرامی در حال حاضر برخی از رشته هاي دانشگاهي از جمله رشته مديريت با هدف اسلامي كردن و ايجاد تناسب با نيازهاي جامعه در معرض تغييرات قرار گرفته اند. خواهشمند است نظر موافق يا مخالف خود را با هر يك از گزينه هاي زير بيان نماييد.
|
كاملاً موافقم |
موافقم |
نظري ندارم |
مخالفم |
كاملاً مخالفم |
علوم انساني فعلي به دليل استفاده از مكاتب غربي به درد استفاده در يك كشور اسلامي نمي خورند | |||||
تغييرات در سرفصلهاي درسي رشته مديريت مي تواند منجر به تناسب بيشتر دروس با خواسته هاي جامعه شود | |||||
تلاش هاي در حال انجام براي اسلامي كردن علوم انساني با پيروي از تجربيات ساير كشورها در اين زمينه انجام مي شود | |||||
اسلامي كردن علوم انساني مي تواند موجب بومي شدن دانش مديريت در كشور شود | |||||
اسلامي كردن علوم انساني با استفاده از نظرات متخصصين و انديشمندان خبره اجرايي شده و به پيش مي رود | |||||
كاربري و فضاي حاكم در رشته مديريت با آنچه اسلامي كردن علوم انساني دنبال آن است سازگاري دارد | |||||
روند فعلي اسلامي كردن علوم انساني مثبت و رو به جلو به حساب ميآيد | |||||
نقش داشتن حوزه در فرايند اسلامي كردن علوم انساني تاثير زيادي بر افزايش سرعت و كيفيت كار دارد | |||||
ايدئولوژي هاي مورد استفاده براي اسلامي كردن علوم انساني توانايي لازم براي حل مشكلات جامعه را دارند | |||||
تمامي رشته هاي علوم انساني توانايي وارد شدن به روند اسلامي كردن علوم انساني را دارا هستند | |||||
اكثريت اساتيد دانشگاه روند فعلي اسلامي كردن علوم انساني را رو به جلو و كارآمد مي دانند | |||||
اكثريت دانشجويان دانشگاه روند فعلي اسلامي كردن علوم انساني را رو به جلو و كارآمد مي دانند |
[1]-Basic Research
[2]-Applied Research
[3]-Survey research
[4]-Correlational research
[5]-Action research
[6]-Case Study
[7]-Ex-post Facto research
زمستان 1392
فهرست مطالب
عنوان صفحه
فصل اول : كليات تحقيق
1-1- بيان مساله تحقيق……………………………………………………………………………………………. 2
1-2- ضرورت انجام تحقيق………………………………………………………………………………………. 4
1-3- اهداف تحقيق………………………………………………………………………………………………… 6
1-4- مدل تحلیلی تحقیق………………………………………………………………………………………… 7
1-5- سوالات تحقيق……………………………………………………………………………………………….. 7
1-6- قلمرو تحقيق (زمانی، مکانی، موضوعی)……………………………………………………………….. 7
1-7- تعریف متغیرهای تحقيق…………………………………………………………………………………… 8
فصل دوم: ادبيات تحقيق
مقدمه………………………………………………………………………………………………………………… 10
2-1- اسلامی کردن علوم انسانی: تعاریف و مفاهیم………………………………………………………. 10
2-1-1- تعریف علوم انسانی……………………………………………………………………………………. 11
2-1-2- تعریف علوم انسانی اسلامی………………………………………………………………………….. 12
2-1-3- برداشت های مختلف از اسلامی کردن علوم انسانی…………………………………………… 13
2-1-4- جمع بندی از قرائت های مختلف درباره اسلامی کردن علوم انسانی……………………. 15
2-1-5- مخالفت های پیش روی اسلامی کردن علوم انسانی………………………………………….. 17
2-1-6- تاریخچه اسلامی کردن علوم انسانی………………………………………………………………. 18
2-1-7- موانع موجود در سر راه اسلامی کردن علوم انسانی………………………………………….. 21
2-1-8- فرایند اسلامی کردن علوم انسانی…………………………………………………………………. 27
2-1-9- راهکارهای عملی برای اسلامی کردن علوم انسانی…………………………………………… 29
2-2- نگرش………………………………………………………………………………………………………… 32
2-2-1- تعاريف نگرش…………………………………………………………………………………………… 33
2-2-2- اجزاي نگرش…………………………………………………………………………………………… 35
2-2-3- ويژگيهاي نگرش…………………………………………………………………………………….. 37
2-2-4- ارتباط نگرشهاي مختلف با يكديگر……………………………………………………………… 37
2-2-5- چهار كاركرد مهم نگرش…………………………………………………………………………….. 38
2-2-6- منابع تأثيرگذار در شكلگيري نگرشها…………………………………………………………. 39
فصل سوم: روش تحقيق
مقدمه………………………………………………………………………………………………………………… 41
3-1- روش تحقیق………………………………………………………………………………………………… 41
3-2- ابزار جمعآوري دادهها…………………………………………………………………………………. 42
3-3- روایي و اعتبار ابزار تحقيق……………………………………………………………………………… 43
3-3-1- روایي ابزار تحقيق…………………………………………………………………………………….. 43
3-3-2- پايايي ابزار تحقيق…………………………………………………………………………………….. 43
3-4- جامعه آماري……………………………………………………………………………………………….. 44
3-5- حجم نمونة آماري………………………………………………………………………………………… 44
3-6- روش نمونهگيري………………………………………………………………………………………….. 45
3-7- روش تحليل دادهها………………………………………………………………………………………. 46
3-7-1- ارائه دادههاي گردآوري شده…………………………………………………………………….. 46
3-7-2- آزمون آماري………………………………………………………………………………………….. 46
فصل چهارم: تجزيه و تحليل يافتههاي تحقيق
مقدمه………………………………………………………………………………………………………………… 48
4-1- آمار توصيفي به دست آمده از پرسشنامهها…………………………………………………………. 48
4-1-1- رشته تحصيلي دانشجويان……………………………………………………………………………. 48
4-1-2- جنسيت پاسخگويان…………………………………………………………………………………… 49
4-1-3- سن پاسخگويان………………………………………………………………………………………… 49
4-1-4- توزيع پاسخهاي ارائه شده از سوي پاسخگويان……………………………………………….. 50
4-2- بررسي نگرشهاي دانشجويان (آزمون آماري)……………………………………………………. 51
4-2-1- نگرش شماره 1…………………………………………………………………………………………. 54
4-2-2- نگرش شماره 2…………………………………………………………………………………………. 55
4-2-3- نگرش شماره 3…………………………………………………………………………………………. 56
4-2-4- نگرش شماره 4…………………………………………………………………………………………. 57
4-2-5- نگرش شماره 5…………………………………………………………………………………………. 58
4-2-6- نگرش شماره 6…………………………………………………………………………………………. 59
4-2-7- نگرش شماره 7…………………………………………………………………………………………. 60
4-2-8- نگرش شماره 8…………………………………………………………………………………………. 61
4-2-9- نگرش شماره 9…………………………………………………………………………………………. 62
4-2-10- نگرش شماره 10……………………………………………………………………………………… 63
4-2-11- نگرش شماره 11……………………………………………………………………………………… 64
4-2-12- نگرش شماره 12……………………………………………………………………………………… 65
فصل پنجم: نتيجه گيري و يافتههاي تحقيق
مقدمه………………………………………………………………………………………………………………… 67
5-1- مروري بر مراحل تحقيق………………………………………………………………………………… 67
5-2- یافتههای تحقيق…………………………………………………………………………………………… 68
5-3- پيشنهادات براي تحقيقات آتي…………………………………………………………………………. 69
5-4- محدوديتهاي تحقيق…………………………………………………………………………………… 69
ضمائم
فهرست منابع……………………………………………………………………………………………………….. 70
پرسشنامه…………………………………………………………………………………………………………….. 71
استاد : دكتر رضایی منش
تحقيق و نگارش: یوسف قرتی
دانشگاه علامه طباطبایی- دانشکده مدیریت و حسابداری