تأثيرات فناوری اطلاعات بر زنجيره ارزش سازمانی

نویسنده: امير محترمی

فناوري اطلاعات داراي کاربردهاي مختلفي در هريک از مراحل زنجيره ارزش است 

چکيده:

 نوشتار حاضر به بررسي اثرات و جلوه هاي گوناگون فناوري اطلاعات (IT)، در سرتاسر زنجيره ارزش سازمان مي پردازد و درنهايت با تعمق در شرايط فعلي سازمانهاي کشور و توجه به تجارب موجود در سطح دنيا و پيشنهاداتي در زمينه الزامات و اولويتهاي سرمايه گذاري سازمانهاي داخلي درهريک از جنبه هاي متعدد IT ارائه خواهدشد که مي تواند دستمايه اي براي تدوين استراتژي ها و جهت گيريهاي کلان سازمانهاي خصوصي و دولتي کشور در حيطه فناوري اطلاعات فراهم سازد.
مقدمه
آيا درصورت آزادسازي واردات، صنايع کشور تاب رقابت خواهد داشت؟ چه تدابيري براي غلبه بر ضعفهاي تکنولوژيک، بهبود کيفيت و افزايش بهره وري در سازمانهاي داخلي کارساز خواهدبود؟
چگونه مي توان افکار عمومي (مشتريان) را از صنايع کشور خشنود ساخت؟
و… هزاران سوال ديگر که دغدغه مديران و دست اندرکاران صنعت است.
فناوري اطلاعات به عنوان ابزار و بستر توسعه، در عرصه رقابت جهاني براي سازمانها و داراي مزاياي بي شماري است. امروزه تمامي صنايع به نوعي در معرض تحولات اين فناوري واقع شده اند.
جلوه هاي کاربرد IT در صنايع در کليه حوزه هاي زنجيره ارزش (VALUE CHAIN) از ارتباط با تامين کنندگان تا توليد و ارتباط با مشتريان أشکار است.
زنجيره ارزش: مايکل پورتر انديشمند حوزه کسب و کار در سال 1985 مدل زنجيره ارزش را ارائه داد (PORTER 1985). طبق اين مدل فعاليتهــــاي دخيل در سازمانهاي توليدي را مي توان به دو بخش: فعاليتهاي اصلي و فعاليتهاي پشتيباني تقسيم کرد. اين فعاليتها عبارتند از:
1 – فعاليتهاي اصلي: تدارکات ورودي؛ عمليات توليدي؛ تدارکات خروجي؛ بازاريابي و فروش؛ خدمات پس از فروش.
2 – فعاليتهاي پشتيباني: زيرساختهاي سازماني (حسابداري مالي مديريت)؛ مديريت منابع انساني؛ تحقيق وتوسعه؛ تهيه و تدارکات.
فعاليتهاي اصلي آن دسته از فعاليتهايي هستند که اصطلاحاً ارزش افزا (VALUE-ADDED) ناميده مي شوند. يعني انجام أنها سبب ارتقاي ارزش محصول و حرکت أن به سمت مشتري مي شوند. مثلاً مواداوليه وارده، دريافت، ذخيره سازي و… مي شود (لجستيک ورودي) سپس عمليات توليدي بر روي اين مواد صورت مي گيرد که آن را به محصول توليدشده ارتقا مي دهد. در ادامه محصول توليدي بسته بندي، حمل و انبار مي شود (لجستيک خروجي). سپس فعاليتهاي بازاريابي بر روي محصول سبب افزايش ارزش محصول و فروش آن سبب تبـــــديل محصول به پول مي شود. خدمات پس از فروش نيز فعاليت ارزش افزاي ديگري است که در انتها درمورد محصول اعمال مي گردد.تمامي اين فعاليتها منبع مستقيم ســـــودآوري سازمان به شمار مي روند.
فعاليتهاي پشتيباني آن دسته از فعاليتهايي هستنـــد که حول فعاليتهاي اصلي و براي آماده ســـــــازي شرايط اجراي آنها انجام مي شوند.
رويکرد زنجيره ارزش در تحليل فعاليتهاي درون سازماني ابزاري موثر در شناخت نقاط ضعف و قوت و تصميم گيري درمورد هريک از اين فعاليتهاست. اين زنجيره از دوسو با موثرترين عوامل محيطي يعني تامين کنندگان و مشتريان مرتبط مي شود. ارتباط زنجيره ارزش سازمان با زنجيره ارزش تامين کنندگان و مشتريان تشکيل زنجيره اي را مي دهد که »پــــورتر« از آن به عنوان سيستم ارزش نام مي برد. اما اسامي ديگري مانند شبکه ارزش و يا زنجيره ارزش گسترده و نيز زنجيره عرضه بر آن اطلاق شده است.
امروزه فناوري اطلاعات در هريک از اين حلقه هاي زنجيره گسترده ارزش کاربردهاي عملي و موثري يافته است. درادامه با استفاده از مفهوم زنجيره ارزش گسترده به بررسي نقش IT در صنايع و سازمانها پرداخته و به طور خلاصه مهمترين فناوريهاي مربوطه را معرفي مي کنيم.

نقش فناوري اطلاعات در صنعت
در دهه 1970 که کاربرد فناوري اطلاعات در سازمانها به ويژه صنايع توليدي گسترش چشمگيري يافت، مکانيزه سازي فعاليتها اهم اين کاربردها بود. لذا اولين جلوه هاي IT در زمينه مديريت موجودي و سيستم هاي تهيه صورتحساب بود. هدف از اين سيستم ها کاهش هزينه هاي پردازش داده ها بود. با پيشرفت سيستم هاي اطلاعاتي، سيستم هاي MRP در زمينه برنامه ريزي مواد موردنياز و شکل گرفت. به دنبال آن سيستم هاي MRPII از توسعه اين سيستم ها به وجود آمد. در دهه 1990 سيستم هاي ERP براي رفع معضل عدم يکپارچگي سيستم ها و بهره برداري از مزيت يکپارچگي به وجود آمدند. ضمن اينکه با به وجود آمدن امکانات شبکه، سيستم هاي بين سازماني (IOS) ، مبادلات الکترونيکي (EDI) و در اين اواخر کسب وکار الکترونيک (E-BUSINESS) رشد و تسوعه يافتند. با استفاده از مدل تلفيقي زنجيره ارزش گسترده به بررسي کاربردهاي فناوري اطلاعات در سازمانها مي پردازيم.
برنامه ريزي منابع انساني چيست؟
سيستم هاي اطلاعاتي که در دهه هاي گذشته مورداستفاده قرار مي گرفت داراي ضعف و يا عدم برخورداري از مزيتي بودند که همان يکپارچگي سيستم ها است.
همان طور که در زنجيره ارزش سازمان مشاهده کرديم فعاليتهاي درون سازمان در ارتباط تنگاتنگ با يکديگر هستند. اين ارتباط سبب مي شود براي برنامه ريزي هريک از اين فعاليتها در زنجيره ارزش نيازمند اطلاعاتي از ساير حوزه هاي کارکردي باشيم. از اين رو يکپارچگي سيستم هاي اطلاعاتي سبب تسهيل و تسريع برنامه ريزي منابع سازماني مي شود. کاهش فعاليتهاي اضافي و فعاليتهاي مازاد، برنامه ريـــــزي جامع و دقيق و حصول تصميم گيريهاي دقيقتر و… از مزاياي يکپارچگي است.
سيستم هاي برنامه ريزي جامع منابع سازمان (ERP) بر محور پاسخگويي به اين نياز شکل گرفتند. به طور خلاصه برنامه ريزي منابع سازمان را مي توان راهکاري يکپارچه براي برنامه ريزي و مديريت تمامي منابع سازمان تعريف کرد (TURBAN 2002). درحقيقت سيستم هاي برنامه ريزي منابع سازمان دربرگيرنده همان ماژول هاي MIS هستند که با رويکــــردي سيستمي و يکپارچه طراحي شده اند.

استقرار سيستم برنامه ريزي منابع سازمان
– پياده سازي يک سيستم برنامه ريزي منابع سازمان به صورت کارا و موفق دربرگيرنده زمان و هزينه بالايي است. لذا اگر از مشاوري مي شنويد که يک برنامه ريزي منابع را در سازمان در عرض 3 تا 6 ماه پياده مي کند قاطعانه نپذيرند. چنين زمان کوتاه وقتي ميسر است که يا سازمان خيلي کوچک باشد که در اين صورت اصلاً استفاده از اين سيستم عاقلانه نيست و يا اينکه پياده سازي تنها محدود به بخش کوچکي از سازمان باشد که در اين صورت نيز برنامه ريزي منابع سازمان چيزي نيست جز يک نرم افزار گران که انتخاب أن به نفع سازمان نيست (SHIELDS,M.G. 2001). در شرايط کنوني کشور ما^، پياده سازي چنين سيستم هايي بيش از دو سال طول خواهدکشيد.
– به کارگيري سيستم برنامه ريزي منابع سازمان مستلزم زيرساختهاي فني سازماني منابع انساني و تغيير سازماني است. لذا در برنامه ريزي براي پياده سازي آن مديريت تغيير و مهندسي مجدد فعاليتها ضروري است (CHORAFAS 2001).
– اگر برنامه ريزي منابع سازمان به درستي و با ملاحظات اقتصادي وسازماني صورت گيرد سودآوري آن قطعي است.
– باتوجه به روند حرکت کسب و کار و مباحثي مانند کسب و کار الکترونيکي سازمانها خــــواه ناخواه طي زمان به سوي استفاده از سيستم هاي برنـــامه ريزي منابع سازمان رانده مي شوند. چه اينکه وجود سيستم هاي اطلاعاتي يکپارچه از ضروريات حرکت به سمت کسب و کار الکترونيک و رقابت در سالهاي آتي است.
– بررسي 63 سازمان در سطح جهان نشانگر اين است که به طور ميانگين بازگشت سرمايه در استقرار سيستم هاي برنامه ريزي منابع سازمان پس از 8مــاه آغاز و مقدمه صرفه جويي در هزينه ها بسيار بالاست (KOCH C, 2002). – در پياده سازي سيستم ها بازنگري فرايندها و مهندسي مجدد به ويژه در سازمانهاي کشور ما امري است حياتي که بدون آن چندان نمي توان به مزاياي حاصل از پياده سازي اميدوار بود.

مزاياي پياده سازي سيستم برنامه ريزي منابع انساني
سرعت بخشيدن و استانداردکردن فرايندها و پردازشهاي توليدي محصول و ارائه خدمات؛
ايجاد فرصت و رغبت تغيير براي سازمان (توفيق اجباري)؛
يکپارچه سازي اطلاعات؛
صرفه جوييهاي ناشي از تخصيص و مصرف بهينه منابع؛
کمک به تصميم گيريهاي بهتر و دقيقتردر سطوح تصميم گيري.

مديريت زنجيره تامين چيست؟
در دهه 60 و 70 ميلادي، سازمانها جهت افزايش توان رقابتي خود تلاش مي کردند تا با استاندارد سازي و بهبود فرايندهاي داخلي خود محصولي با کيفيت بهتر و هزينه کمتر توليد کنند. در آن زمان تفکر غالب اين بود که مهندسي و طراحي قوي و نيز عمليات توليد منسجم و هماهنگ، پيش نياز دستيابي به خواسته هاي بازار و درنتيجه کسب سهم بازار بيشتري است. لذا سازمانها تمام تلاش خود را بر افزايش کارايي معطوف مي کردند.
در دهه 80 ميلادي با افزايش تنوع در الگوهاي موردانتظار مشتريان، سازمانها به طور فزاينده اي به افزايش انعطاف پذيرش در خطوط توليد و توسعه محصولات جديد براي ارضاي نيازهاي مشتريان علاقه مند شدند. در دهه 90 ميلادي، به همراه بهبود در فرايندهاي توليد و به کارگيري الگوهاي مهندسي مجدد، مديران بسياري از صنايع دريافتند که براي ادامه حضور در بازار تنها بهبود فرايندهاي داخلي و انعطاف پذيري در توانائيهاي شـــــرکت کافي نيست، بلکه تامين کنندگان قطعات و مواد نيز بايد موادي با بهترين کيفيت و کمترين هزينه توليد کنند و توزيع کنندگان محصولات نيز بايد ارتباط نديکي با سياستهاي توسعه بازار توليد کننده داشته باشند. با چنين نگرشي، رويکردهاي زنجيره تامين و مديريت آن پابه عرصه وجود نهاد. ازطرف ديگر با توسعه سريع فناوري اطلاعات در سالهاي اخير و کاربرد آن وسيع آن در مديريت زنجيره تامين، بسياري از فعاليتهاي اساسي مديريت زنجيره با روشهاي جديد درحال انجام است.
تعريف زنجيره تامين: زنجيره اي است که همه فعاليتهاي مرتبط با جريان کالا و تبديل مواد، از مرحله تهيه ماده اوليه تا مرحله تحويل کالاي نهايي به مصرف کننده را شامل مي شود. در ارتباط با جريان کالا دو جريان ديگر که يکي جريان اطلاعات و ديگري جريان منابع مالي و اعتبارات است نيز حضور دارد (LAUDON & LAUDON 2002).
مديريت زنجيره تامين: عبارت است از فرايند يکپارچه سازي فعاليتهاي زنجيره تامين و نيز جريانهاي اطلاعاتي مرتبط با آن،ازطريق بهبود و هماهنگ سازي فعاليتها در زنجيره تامين تــــوليد و عرضه محصول (LAUDON&LAUDON 2002).
نکته قابل ذکر اين است که اصطلاح مديريت زنجيره تامين(6) (SCM) به معناي مديريت زنجيره عرضه دربرگيرنده سازمان، تامين کننده و مشتريان است و اين مفهومي است معادل زنجيره ارزش گسترده که در ابتدا معرفي شد اما مراد از اصطلاح مديريت زنجيره تامين طي اين نوشتار مفهوم خاص آن است که به معناي مديريت زنجيره تامين ناميده مي شود و بر رابطه ميان سازمان و تامين کنندگانش متمرکز است.
مشکلات زنجيره تامين
به لحاظ ساختاري مهمترين مشکلي که زنجيره تامين با آن روبروست، مشکل تعدد مراکز تصميم گيري براي توليد، تبديل و جريان کالاست. اين امر موجب تشديد نوسانات تقاضا در طول زنجيره مي شود. هرچقدر از انتهاي زنجيره به سمت ابتداي زنجيره (اولين تامين کننده) حرکت کنيم، نوسانات تقاضا تشديد مي گردد. اين پديده به اثر »شلاق چرمي« معروف است. بدين ترتيب سبب موجودي انباشته زيادي دربين اعضاي زنجيره ايجاد مي شود که باعث بالارفتن هزينه و قيمت نهايي کالا شده و قدرت رقابت زنجيره کاهش خواهديافت.
فناوري اطلاعات ازطريق تسهيل و تسريع تبادل اطلاعات سازمان و تامين کنندگان را قادر به آگاهي و تامين به موقع احتياجات يکديگر مي کنــد و اين فلسفه توليد به هنگام را قوت مي بخشد.

فناوري اطلاعات و مديريت زنجيره تامين
مديريت زنجيره تامين بر رويکردي مشتري محور استوار است. لذا ارتباط به موقع و کامل بين همه عناصر زنجيره جهت اطلاع از نيازهاي مشتري و ميزان تامين نيازها از ضروريات زنجيره است. براي تسهيل جريان اطلاعات و مديريت دقيق آن بستري مناسبي از نرم افزارها و سيستم هاي اطلاعاتي يکپارچه و شبکه هاي اکسترانت و اينترانت موردنياز است. با به کارگيري تجارت الکترونيک در زنجيره تامين نيز مي توان برمبناي مدل(7) B2B و(8) B2E جهت توصيف عمليات خريد، فروش و مبادله محصــولات، خدمات و اطلاعات ازطريق شبکه هاي رايانه اي و به خصوص اينترنت با تامين کنندگان بهره جست.
برمبناي مدلي ديگر از تجارت الکترونيک (E-COMMERCE) شرکتهاي همکار در يک زمينه به خصوص ازطريق شبکه هاي الکترونيکي نيز مي توانند به همکاري و اشتراک مساعي بپردازند. چنين همکاري اغلب بين شرکتهــاي حاضر در يک زنجيره تامين اتفاق مي افتد.

مديريت ارتباطات مشتري چيست؟
(9)CRMواژه اي است که شامل انواع متدولوژي، نرم افزار و قابليتهاي اينترنت است که به يک شرکت در مديريت و نحوه ارتباط با مشتريان (بازاريابي – سفارش گيري و فروش) کمک مي کند (LAUDON & LAUDON 2002) . به عنوان مثال، شرکت ممکن است يک پايگاه اطلاعاتي درمورد مشتريانش ايجاد کند و در آن چگونگي ارتباطات را با جزئيات کافي مشخص سازد به گونه اي که مديريت، مسئولان فروش، ارائه کنندگان خدمات و شايد حتي خود مشتريان بتوانند مستقيماً به داده ها دسترسي يابند.
تطابق نيازهاي مشتريان با نوع محصولات و خدمات و دراختيار داشتن اطلاعات کافي از نياز مشتري و همچنين دسترسي به اطلاعاتي نظير محصولات يا خدمات ديگري که مشتري قبلاً دريافت کرده از مزاياي ديگر اين سيستم است.

شرح سيستم مديريت ارتباطات مشتري
براي پياده سازي اين سيستم بايستي از سيستم هاي نرم افزاري ويژه استفاده کرد. اين سيستم ها داراي هسته هاي اصلي و استاندارد بوده که ممکن است بنا به شرايط هر سازمان نياز به تکميل و توسعه سفارشي اين سيستم ها باشد. سيستم هاي مديريت ارتباطات مشتري فعلاً داراي 5 موتور اصلي و استاندارد به شرح زير است که به احتمال زياد در آينده تغيير کرده و موتورهاي ديگري به آنها اضافه خواهدشد:
تمرکز اطلاعات مشتري در يک نقطه: چرا که در شرايط حاضر در اکثر سازمانها که اطلاعات مشتريها را دقيقاً نگهداري مي کنند اين اطلاعات در نقاط مختلفي (اطلاعات نزد فروشنده، امور مالي، خدمات پس از فروش و…) جمع آوري مي شوند که براي استفاده از آنها و براي توسعه بازار مشکلات زيادي به دليل تفرق اطلاعات مشتري ايجاد مي شود؛
تجزيه وتحليل و بخشي کردن اطلاعات مشتري: درصورت تنوع کالا و خدمات يک سازمان، اين موتور اقدام به بخش کردن مشتريها و تجزيه تحليل ويژه براي وضعيت جاري و توسعه بازارهاي هدف براساس اطلاعات هر بخش مي کند؛
اختصاصي کردن نياز مشتري: باتوجه به امکان ارتباط خاص با مشتريها، اين موتور خواهد توانست نياز مشتريها را به صورت خــاص جمع آوري و دراختيار سازمان قرار دهد تا سازمان بتواند نياز خاص آنها را طراحي و تامين سازد؛
امکان تماس با مشتري ازطريق وسيله موردعلاقه هرکدام: بعضي مشتريها از سيستم فاکس، و بعضي پست الکترونيکي، و بعضي نامه و امثال آن استفاده مي کنند. اين موتور ضمن برقراري ارتباط فعال و سريع با تمام مشتريها^، با هرکدام ازطريق وسيله انتخابي وي تماس مي گيرد؛
انتقال اطلاعات ومبادلات بين مشتري و سازمان: تمامي ارتباطات و مبادلات بين مشتريها و سازمان ازطريق اين موتور مديريت مي شود. اين اطلاعات شامل سفارش کالا و خدمات، اطلاعات مالي و پرداختها، اطلاعات ساخت و تکميل سفارش مشتري، ارسال کالا يا خدمات براي مشتري، ارسال صورتحساب، اطلاعات ارسال کالا و خدمات پس از فروش آموزش وپشتيبانيهاي مشتري، اطلاع رساني به مشتريها براساس علاقه و نياز هرکدام، وبقيه موارد است.

نگاهي به نقش فناوري اطلاعات درسازمانها
امروزه استفاده از جنبه هاي مختلف فناوري اطلاعات درسازمانهاي سطح جهان امــري ناگزير و گسترده است. استفاده از سيستم هاي توليد منعطف، سيستم هاي يکپارچه اطلاعاتي، شبکه هاي ارتباطـــــي بين سازماني (IOS) و سيستم هاي مديريت زنجيره عرضه و… از ضروريات رقابت در عرصه جهاني به شمار مي آيد. جلوه هاي نوين کسب و کار الکترونيکي در عرصه صنايع گسترش فوق العاده اي يافته است.
دراين ميان، تشکيل شبکه هاي ارتباطي مشترک بين شرکتهاي معظم هر صنعت، آنها را قادر به کسب و تسهيم منافع عظيم و درعين حال ايجاد مانع براي ورود رقباي جديد درعرصه جهاني ساخته است.

استراتژي هاي فناوري اطلاعات در بخش صنايع و سازمانهاي کشور
به برخي از شايع ترين مشکلات و پيش فرضها و احتمالاتي که صنايع کشور با آن روبرو هستند مي پردازيم:
بيشتر شرکتهاي سازمانهاي کشور در زمينه سيستم هـــاي اطلاعاتي داراي نقايص و کاستي هاي فراوانند لذا براي ترميم يا ايجاد آنها سرمايه گذاري هاي وسيع موردنياز است؛ استفاده و به کارگيري فناوري اطلاعات در سازمانها براي باقي ماندن در عرصه رقابت (سطح جهان) يا کاهش هزينه ها و رضايت مشتري الزامي است؛ صنايع کشور ما براي رقابت در عرصه جهاني نيازمند همکاري با يکديگر براي ورود به اين بازارها و رقابت دراين بازارها هستند؛
قدرت رقابت صنايع کشور در بازارهاي جهاني با معيارها و استانداردهاي سازماني کنوني بسيار ضعيف خواهدبود؛
هزينه ها در زنجيره عرضه صنايع داخلي به نسبت استانداردهاي جهاني بسيار بالاست؛
رضايت مشتريان عامل بالقوه اي در سودآوري سازماني است و صنايع ما در کسب رضايت مشتريان با مشکل مواجه اند (قيمت وکيفيت و….)؛
در سالهاي اخير صنعت قطعه سازي و تامين از داخل صنايع کشور رونق يافته و بالطبع تعداد تامين کنندگان افزايش يافته. مديريت مناسب وارتباطات سريع با اين تامين کنندگان مي تواند تاثير بسزايي درکاهش هزينه و افزايش کيفيت ايفا کند؛
اغلب سازمانهاي ما با بازار انبوه و مازاد تقاضا روبرو هستند؛
صنايع کشور بايد به سمت شيوه هاي نوين مديريت و توليدگام بردارند تا در زمينه افزايش کيفيت و کاهش قيمت و افزايش تيراژ دست يابند.
توصيفاتي که ازکاربردهاي فناوري اطلاعات در زنجيره ارزش سازمانها بيان شد هرکدام به طور بــــــــالقوه پاسخي براي پيش فرضهاي ذکر شده درپي دارد. حال بايد ديد که کدام کاربردها و براي رفع چه مشکل يا ترفيع کدام مزيت مناسب و معتبر است. به دليل محدوديت منابع. صنايع داخل کشور بايد اولويت و اثربخشي هريک از اين کاربردها را شناخته وبرنامه اي جامع در راستاي استفاده از فناوري اطلاعات در رفع ضعفها و ايجاد توانمنديهاي خويش تدوين کنند. درحقيقت تدوين استراتژي فناوري اطلاعات براي اين سازمانها ضرورتي حياتي به شمار مي آيد. و به گمان ما پيش از آنکه صنعت کشور به اجبار روي بدين سو نهد بهتر آن است که آگاهانه و به سرعت درجهت تقويت و تبيين بنيانهاي فعاليت خويش برمبناي فناوري اطلاعات همت گمارد که بي گمان نتايج مثبتي درپي خواهد داشت.
همان طور که ذکر شد کاربرد فناوري اطلاعات درسازمانها و به ويژه صنايع جهان، امري بــــــديهي وضروري شده است. تصميم گيري درمورد استقرارکاربردهاي فناوري اطلاعات به دليل حساسيت، هزينه هاي بالا و ريسک مـــــــوفقيت آن ازجمله تصميم گيريهاي حساس است که پيش از اقدام، مي بايد تمامي جوانب را درنظر داشت و اطلاعات لازم را جمع آوري و تحليل کرد تا بتوان توجيه اقتصادي و سازماني آن را سنجيد. از آنجا که نگارندگان به اين اطلاعات دسترسي نداشته و اصولاً هدف ما نيز تنها ارائه ديدگاههاي کلي براي کمک به تدوين استراتژي هاي سازمانهاي کشور در اين زمينه است لذا براساس مطالعات و آشنايي که با اين مقوله داشته ايم و باتوجه به موارد ذکر شده در طول اين نوشتار بر اين باوريم که:
– سازمانها و صنايع کشور بايد هرچه زودتر به سمت استفاده وسيع و برنامه ريزي شده از فناوري اطلاعات در فعاليتهاي خويش اقدام ورزند؛
– اين حرکت بايد برنامه ريزي شده، سريع و با تدوين استراتژي فناوري اطلاعات شرکت آغاز گردد؛
– رويکرد و سلسله مراتب حرکتي توسعه کاربري هاي فناوري اطلاعات در اين سازمانها بايد از سلسله مراتب ذيل پيروي کند:
توسعه و تدارک زيرساختهاي موردنياز؛
منابع انساني و مهارتهاي موردنياز؛
مهندسي مجدد فرايندها؛
سخت افزار و سيستم مديريت پايگاه داده؛
شبکه هاي ارتباطات الکترونيکي درون و برون سازماني؛
مقدمات سازماني (برنامه ريزي، ساختار سازماني، افزايش قابليتها و مهارت هاي مديريتي و انساني و…).
ايجاد سيستم هاي اطلاعاتي يکپارچه درون سازماني (سيستم هاي توليد و خدمات، تدارکات، بازاريابي و فروش، مالي و…)
استقرار سيستم هاي کاربردي پيشرفته(…CRM, SCM, IOS,)
حرکت به سوي کسب وکار الکترونيک.

نتيجه گيري
صنايع کشور با محدوديتها و مشکلات عديده اي دست به گريبانند. اين صنايع براي حل اين معضلات وقابليت رقابت در عرصه جهاني نيازمند تحولات وسيع و سريع هستند. فناوري اطلاعات به عنوان ابزاري تحول آفرين داراي کاربردهاي مختلفي در هريک از مراحل زنجيره ارزش و عرضه سازمانهاست. اين کاربردها در صورت استفاده برنامه ريزي شده و مناسب مي توانند به سوالهاي فراروي صنايع کشور پاسخ دهند. حرکت به سوي توسعه اين کاربردها بايد برنامه ريزي شده و برپايه استراتژي هاي آگاهانه در حوزه فناوري اطلاعات باشد. حرکت به سوي اين فناوري جبريست که بهتراست به اختيار به سوي آن گام نهاد.
*این مقاله در ماهنامه تدبیر چاپ شده است.

پانوشتها:
1 – ERP : ENTERPRISE RESOURCE PLANNING.
2 – CAD: COMPUTER AIDED DESIGN.
3 – CAM: COMPUTER AIDED MANUFACTURING.
4 – MRPII: MANUFACTURE REQUIREMENT PLANNING.
5 – FMS: FLEXIBLE MANUFACTURING SYSTEM.
6 – SCM=SUPPLY CHAIN MANAGEMENT.
7 – BUSINESS TO BUSINESS.
8 – BUSINESS TO EMPLOYEES.
9 – CUSTOMER RELATIONSHIP MANAGEMENT.

منابع و مراجع
1 – CHORAFAS D.N. INTEGRATING ERP, CRM, SCM AND SMART MATERIAL, AUERBACH, 2001, CRC PRESS.
2 – KOCH, C. THE ABCs OF ERP, 2002. ERP CENTER.
3 – LAUDON, K AND LAUDEN J., MANAGEMENT INFORMATION SYSTEMS,
PRENTICE-HALL, 2002. 4 – SHIELDS M.G. E-BUSINESS AND ERP., 2001 WHILLEY.
5 – TURBAN, E. INFORMATION TECHNOLOGY FOR MANAGEMENT, 2002. WILLEY, INC.
6 – http://www.forester.com/

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *