تحليل‌ پايان‌نامه‌های رشته‌روانشناسی

مجري:  مريم‌ خسروی

طرح‌نظري‌ومدل‌تحليلي‌تحقيق‌
1ـ روش‌شناسي‌(methodology): دستيابي‌ به‌ شناخت‌ علمي‌ ميسّر نخواهد بود، مگر زماني‌ كه‌ با روش‌شناسي‌ درست‌ صورت‌ پذيرد.روش‌شناسي‌ مبحثي‌ است‌ كه‌ به‌ بررسي‌ روشهاي‌ شناخت‌ در علوم‌ مي‌پردازد.
اين‌ مبحث‌ مي‌تواند شامل‌همة‌ جوانب‌ روش‌ شناخت‌ شود مباحث‌ روش‌شناسي‌ از هنگامي‌ آغاز شد كه‌ علوم‌ مختلف‌ تفكيك‌شدند و براي‌ هر يك‌ ويژگيهاي‌ خاصي‌ در نظر گرفته‌ شد. (عزتي‌، 1376)
آنچه‌ روش‌ علمي‌ را از ساير روشهاي‌ بدست‌ آوردن‌ دانش‌ جدا مي‌سازد، هم‌ مفروضه‌هايي‌ است‌ كه‌بدان‌ تكيه‌ دارد و هم‌ متدولوژي‌ آن‌. متدولوژي‌ علمي‌ نظامي‌ است‌ از قواعد و روشهاي‌ بارز كه‌ پژوهش‌ برآن‌ بنا نهاده‌ ميشود و ادعاهاي‌ عليه‌ آن‌ مورد ارزشيابي‌ قرار مي‌گيرد. اين‌ نظام‌ نه‌ بسته‌ است‌ و نه‌ خطاپذير.قواعد و روشها به‌ گونة‌ مستمر اصلاح‌ ميشود و بهبود مي‌يابد. دانشمندان‌ براي‌ مشاهده‌، استنباط‌، تعميم‌و تحليل‌، همواره‌ به‌ دنبال‌ وسايل‌ جديدي‌اند. وقتي‌ اين‌ وسايل‌ تهيه‌ شود، چنانچه‌ با مفروضه‌هاي‌زيربنائي‌ روش‌ علمي‌ هماهنگ‌ باشد، درون‌ نظام‌ قواعدي‌ كه‌ حاكم‌ بر متدولوژي‌ علمي‌ است‌ قرارميگيرد و در آن‌ ادغام‌ ميشود.
وظيفة‌ عمده‌ متدولوژي‌ اين‌ است‌ كه‌ ارتباط‌ بين‌ دانشمندان‌ را كه‌ تجربه‌ مشترك‌ دارند و يا مايلند درآن‌ سهيم‌ باشند، تسهيل‌ سازد. علاوه‌ براين‌ ازطريق‌ بارز ساختن‌، همگاني‌ ساختن‌، و قابل‌ قبول‌ كردن‌قواعد متدولوژي‌، چارچوبي‌ براي‌ تجديد و تكرار و انتقاد سازنده‌ بوجود مي‌آيد. متدولوژي‌ علمي‌،پايه‌هاي‌ منطقي‌ دانش‌ مستدل‌ را بيان‌ ميدارد منطق‌ همراه‌ با مشاهده‌هاي‌ واقعي‌، ابزار ضروري‌ روش‌علمي‌ بشمار مي‌آيد (هومن‌، 1376) روش‌شناسي‌ را مي‌توان‌ از چند ديدگاه‌ مدنظر قرار داد:
از ديدگاهي‌، روش‌شناسي‌، مطالعة‌ منظم‌ و منطقي‌ اصولي‌ است‌ كه‌ تفحص‌ علمي‌ را راهبري‌ ميكنند.از اين‌ ديدگاه‌، روش‌شناسي‌ به‌ عنوان‌ شاخه‌اي‌ از منطق‌ و يا حتي‌ فلسفه‌ است‌. ديدگاه‌ ديگر روش‌شناسي‌را شاخه‌اي‌ از علم‌ مي‌داند. در مقابل‌: تالكوت‌ پارسنز در اثرش‌ «ساخت‌ عمل‌ اجتماعي‌» مي‌نويسد:
«روش‌شناسي‌ در اصل‌ با روشهاي‌ پژوهش‌ تجربي‌ نظير آمارشناسي‌، مطالعة‌ موردي‌، مصاحبه‌ و غيره‌سرو كار ندارد. بلكه‌ ملاحظه‌ زمينه‌هاي‌ كلي‌ براي‌ اعتبار كار علمي‌ است‌. پس‌ روش‌شناسي‌ نه‌ دقيقاً يك‌رشتة‌ فلسفي‌، نه‌ دقيقاً رشته‌اي‌ علمي‌ است‌.»
در مقابل‌ اين‌ ديدگاههاي‌ بسيار فلسفي‌، لازار سفلد(Lazarsfeld) و روزنبرگ‌(Rosenberg) در اثرشان‌ پژوهش‌ اجتماعي‌(1995) ديدگاهي‌ ديگر دارند. به‌ نظر آنان‌ بايد تأكيد بر مسائل‌ ملموس‌ تحقيق‌ نهاده‌ شود. در اين‌ ديدگاه‌روش‌شناسي‌ را، فارغ‌ از ابعاد فلسفي‌، به‌ نظام‌ يا مجموعه‌اي‌ به‌ هم‌ پيوسته‌ از قواعد، اصول‌ و شيوه‌هاي‌معمول‌ در يك‌ رشته‌ از دانش‌ اطلاق‌ مي‌كنند.
پس‌ ميتوان‌ بطور خلاصه‌ گفت‌ :
ـ بعضي‌ روش‌شناسي‌ را مبحثي‌ نظري‌ ميدانند كه‌ با تعقل‌، منطق‌ و فلسفه‌ پيوسته‌ است‌.
ـ بعضي‌ ديگر روش‌شناسي‌ را از فلسفه‌ جدا دانسته‌، آن‌ را يك‌ رشته‌ علمي‌ ميدانند.
ـ و برخي‌ نيز، در اين‌ راه‌، بر علمي‌ دانستن‌ روش‌شناسي‌ و جداسازي‌ آن‌ از فلسفه‌، بيشتر تأكيد دارند.
آنان‌ ضمن‌ پذيرش‌ منطق‌، فلسفه‌ و بطوركلي‌ تعقل‌ در كار روش‌ و احراز شناخت‌، معتقدند بايد بامباحث‌ ملموس‌ و پديده‌هاي‌ حيات‌ انساني‌ تماسي‌ نزديكتر برقرار سازيم‌ (ساروخاني‌، 1373). پژوهش‌به‌ عنوان‌ رفتاري‌ علمي‌ كه‌ در فرآيندي‌ خاص‌ دنبال‌ شود، بر سه‌ عنصر اساسي‌: نظريه‌، روش‌شناسي‌، وروش‌، استوار است‌. تحقيق‌ اگر براساس‌ نظريه‌اي‌ روشن‌، به‌ طرح‌ الگوي‌ مطالعاتي‌ بپردازد و چگونگي‌ارزيابي‌ الگو را از طريق‌ روش‌شناسي‌ متاثر از همان‌ نظريه‌ تعريف‌ كند و در نهايت‌ به‌ وسيلة‌ روشهاي‌سازگار با آن‌ نظريه‌ و روش‌شناسي‌، الگو را مورد ارزيابي‌ قرار دهد، بي‌شك‌ داراي‌ روايي‌ ساختي(structure validity) ‌بالايي‌ خواهد بود. در پژوهش‌، از ميان‌ اين‌ سه‌ عنصر، نقش‌ روش‌شناسي‌ بارزتر و مهم‌تر از دو عنصرديگر است‌، چون‌ روش‌شناسي‌ به‌ عنوان‌ مجراي‌ ارتباطي‌ بين‌ نظريه‌ و روش‌ در ايجاد ارتباط‌ نظام‌مندانه‌ وهماهنگ‌ سطح‌ نظري‌ (تئوريك‌) و علمي‌ (تجربي‌) نقش‌ مهمي‌ ايفا مي‌كند. نبود روش‌شناسي‌ روشي‌ درتحقيق‌، ممكن‌ است‌ به‌ ضعف‌ نظري‌ و يا انتخاب‌ روشي‌ نامتناسب‌ در نظريه‌ منجر شود كه‌ در اين‌صورت‌، يافته‌ها نمي‌توانند بيانگر واقعيت‌ باشند و يا در برنامه‌ريزيها مورد استفاده‌ قرار گيرند. (ايمان‌،1375) بدين‌ ترتيب‌ بايد گفت‌ در بين‌ انواع‌ ديدگاه‌هاي‌ روش‌شناسي‌، شيوه‌هاي‌ علمي‌ مورد نظر ماست‌و چنين‌ شيوه‌هايي‌ جز با اتخاذ روشهاي‌ دقيق‌ ميسر نيست‌.

1ـ روش‌ چيست‌ ؟
دكارت‌ در اثرش‌ «گفتار در روش‌» روش‌ را راهي‌ ميداند كه‌ به‌ منظور دستيابي‌ به‌ حقيقت‌ در علوم‌ بايدپيمود. در عرف‌ دانش‌، روش‌ را مجموعة‌ شيوه‌ها و تدابيري‌ دانسته‌اند كه‌ براي‌ شناخت‌ حقيقت‌ وبركناري‌ از لغزش‌ به‌ كاربرده‌ ميشوند، بطور دقيقتر روش‌ به‌ سه‌ چيز اطلاق‌ مي‌شود:
1ـ مجموعة‌ طرقي‌ كه‌ انسان‌ را به‌ كشف‌ مجهولات‌ و حل‌ مشكلات‌ هدايت‌ مي‌كنند.
2ـ مجموعة‌ قواعدي‌ كه‌ هنگام‌ بررسي‌ و پژوهش‌ واقعيات‌ بايد به‌ كار روند.
3ـ مجموعة‌ ابزار يا فنوني‌ كه‌ آدمي‌ را از مجهولات‌ به‌ معلومات‌ راهبري‌ مي‌نمايند.
بدين‌ قرار ملاحظه‌ ميشود كه‌ روش‌، لازمة‌ دانش‌ است‌ و هيچ‌ دانشي‌ بدون‌ روش‌ قابل‌ تصور نيست‌،اعتبار دستاوردهاي‌ هر دانش‌ نيز، به‌ ايقان‌ روش‌ يا روشهايي‌ وابسته‌ است‌ كه‌ درآن‌ مورد استفاده‌قرارگرفته‌ است‌. (ساروخاني‌، 1373) وقتي‌ در هر بررسي‌ علمي‌ صحبت‌ از روش‌ تحقيق‌ مي‌شود، ذهن‌محقق‌ سريعاً متوجه‌ انديشيدن‌ به‌ طريق‌ علمي‌ مي‌گردد، به‌ لحاظ‌ فلسفي‌ منظور از روش‌، تمامي‌ راهها وروشهايي‌ است‌ كه‌ ما را به‌ مقصود هدايت‌ مي‌كند، در حاليكه‌ به‌ لحاظ‌ علمي‌ مقصود از روش‌، تمامي‌نكات‌ و تدابيري‌ است‌ كه‌ بتواند هر چه‌ بيشتر ما را از خطا مصون‌ بدارد و در راه‌ رسيدن‌ به‌ حقيقت‌ امرياري‌ دهد. به‌ عبارتي‌ روش‌، مجموعه‌ قوانين‌ و مقررات‌ علمي‌ است‌ كه‌ محقق‌ براي‌ رسيدن‌ به‌ حقيقت‌بايد از آنها پيروي‌ كند. (طالب‌. 1369)

2ـ تحقيق‌ از نظر روش‌شناسي‌ و روش‌ به‌ چه‌ معناست‌؟
لغت‌ “Research” كه‌ ما آن‌ را تحقيق‌ و پژوهش‌ ميدانيم‌ ازلغت‌ فرانسوي‌ “Recherchen” به‌ معناي‌(Search back) گرفته‌ شده‌ است‌. عملي‌ترين‌ قسمت‌ لغت‌ “Search” است‌ كه‌ به‌ معناي‌ جستجوي‌دانش‌ و نيز ايجاد دانش‌ جديد است‌. دامنة‌ Research فاصلة‌ بين‌ دو مرحله‌ جستجو كردن‌ و ايجاددانش‌ است‌. همچنين‌ لغت‌ «تحقيق‌ مجدد كه‌ بيان‌ كننده‌ مطالعة‌ عميق‌ در محدودة‌ تحقيق‌ است‌» معناميدهد. تحقيق‌ مي‌تواند از طريق‌ روشهاي‌ استقرايي‌ مشاهدة‌ پديده‌ تعميم‌ برآن‌ اساس‌ و نيز روشهاي‌مقياسي‌ از طريق‌ مقياس‌ صوري‌ يعني‌ توصيف‌ نتايج‌ خاص‌ از بيانات‌ كلي‌ باشد. (Pillai,1985) تحقيق‌ ازنظر روش‌شناسي‌ عبارتست‌ ازكاربرد روشهاي‌ علمي‌ در حل‌ يك‌ مسأله‌ يا پاسخگويي‌ به‌ يك‌ سوال‌. جان‌بست‌ معتقد است‌ كه‌ بين‌ اصطلاح‌ تحقيق‌ و روشهاي‌ علمي‌ تفاوت‌ وجود دارد و اشاره‌ دارد كه‌ تحقيق‌داراي‌ فرآيند رسمي‌تر، و عميق‌تر در اجراي‌ روش‌ تحليل‌ علمي‌ است‌. به‌ عبارتي‌ تحقيق‌ را ميتوان‌ تجزيه‌و تحليل‌ و ثبت‌ عيني‌ و سيستماتيك‌ مشاهدات‌ كنترل‌ شده‌ كه‌ ممكن‌ است‌ به‌ پروراندن‌ قوانين‌ كلي‌،اصول‌ يا نظريه‌هايي‌ بيانجامد و به‌ پيش‌بيني‌ و يا احتمالاً به‌ كنترل‌ نهايي‌ رويدادها منتج‌ مي‌شود. تعريف‌نمود. (بست‌، 1983) و از ديدگاه‌ كرلينجر، تحقيق‌ عبارت‌ است‌ از بررسي‌ و مطالعة‌ منظم‌، كنترل‌ شده‌ وآزمايشي‌ قضيه‌هاي‌ فرضي‌ دربارة‌ روابط‌ احتمالي‌ بين‌ پديده‌هاي‌ طبيعي‌ باديدي‌ انتقادي‌ (كرلينجر،1373)

مراحل‌ تحقيق‌
هر تحقيق‌ بايد مراحلي‌ را پشت‌ سربگذارد تا بتواند به‌ نتيجه‌ برسد. نظرات‌ مختلفي‌ در مورد مراحل‌يك‌ تحقيق‌ وجود دارد ولي‌ اختلافات‌ ناشي‌ از تفاوت‌ در تقسيمات‌ جزئي‌ تحقيق‌ است‌. مثلاً دكتر هومن‌مراحل‌ تحقيق‌ را چنين‌ ميداند: تنظيم‌ مسئله‌ پژوهش‌، تدوين‌ فرضيه‌، استدلال‌، قياس‌، مشاهده‌، آزمون‌،تجزيه‌ و تحليل‌ آماري‌، تفسير نتايج‌ و بيان‌ قانون‌. (هومن‌، 1376)
كيوي‌ و كامپنهود دو محقق‌ بلژيكي‌، روش‌ علمي‌ را چونان‌ فرآيندي‌ در سه‌ پرده‌: گسستن‌، ساختن‌ ومقايسه‌ كردن‌ (يا تجربه‌) كه‌ ترتيب‌ آنها بايد مراعات‌ شود، شرح‌ داده‌ و آن‌ را سلسله‌ مراتب‌ پرده‌هاي‌معرفت‌ شناختي‌ ناميده‌اند و اين‌ اصول‌ روش‌ علمي‌ را به‌ صورت‌ هفت‌ مرحله‌اي‌ كه‌ مي‌بايد پشت‌ سرهم‌پيمود، معرفي‌ مي‌كند. در هريك‌ از مراحل‌، علمياتي‌ را بايد انجام‌ داد تا به‌ مرحلة‌ بعدي‌ رسيد و ازپرده‌اي‌ به‌ پردة‌ ديگر پيش‌ رفت‌. در حقيقت‌ به‌ صورت‌ يك‌ نمايشنامة‌ كلاسيكي‌ كه‌ در سه‌ پرده‌ و هفت‌صفحه‌ اجرا مي‌گردد. (كيوي‌ و كامپنهود، 1988)
دكتر طالب‌ روش‌ را داراي‌ 4 مرحله‌ اصلي‌ مي‌داند، به‌ ترتيب‌: مرحلة‌ مقدماتي‌ يا تهيه‌ و تنظيم‌ طرح‌مسئله‌، مرحلة‌ جمع‌آوري‌ اطلاعات‌ و داده‌ها، مرحلة‌ استخراج‌ و تحليل‌ و تفسير داده‌ها، مرحلة‌ تدوين‌ وتنظيم‌ گزارش‌ نهايي‌. هركدام‌ از اين‌ مراحل‌ خود شامل‌ مراحل‌ ديگري‌ نيز مي‌شود، بااين‌ وجود چهارمرحلة‌ بالا را اگر بخواهيم‌ براساس‌ نوع‌ كار تقسيم‌ كنيم‌ آنها را مي‌توان‌ به‌ سه‌ مرحله‌ تقليل‌ داد و مرحله‌سوم‌ و چهارم‌ را يكي‌ انگاشت‌. زيرا در مرحلة‌ اول‌ كار بيشتر ذهني‌ است‌ و محققين‌ با تهيه‌ و تدوين‌مسئله‌، مطالعات‌ متون‌ و تنظيم‌ فرضيات‌ سروكار دارد.
دومين‌ مرحله‌، جمع‌آوري‌ اطلاعات‌ است‌ كه‌ در اين‌ مرحله‌ محقق‌ به‌ عينيت‌ و واقعيت‌ سروكار دارد،كمتر كار ذهني‌ انجام‌ مي‌دهد و بالاخره‌ پس‌ از اين‌ مرحله‌ محقق‌ به‌ تنظيم‌ و تجزيه‌ و تحليل‌ داده‌هامي‌پردازد و فرضيات‌ را براساس‌ واقعيات‌ مي‌آزمايد و سپس‌ به‌ تنظيم‌ گزارش‌ دست‌ مي‌زند، تمامي‌ اين‌عمليات‌ ذهني‌ است‌ حال‌ به‌ تشريح‌ هركدام‌ ازاين‌ سه‌ مرحله‌ اصلي‌ مي‌پردازيم‌:
الف‌) مرحلة‌ مقدماتي‌، تهيه‌ و تنظيم‌ طرح‌ و فرضيات‌ تحقيق‌، براي‌ پرداختن‌ به‌ هر موضوعي‌ ابتداذهني‌ ديده‌ را از بستر واقعيات‌ عيني‌ بيرون‌ مي‌كشد اين‌ عمل‌ در حقيقت‌ ديالكتيكي‌ است‌ بين‌ ذهن‌ وعين‌ (تفكر و تجربه‌) براي‌ ارائه‌ يك‌ مقدمه‌ خوب‌ بايد تعريف‌ مشخص‌ و معقولي‌ از موضوع‌ ارائه‌ داد. دراين‌ قسمت‌ موارد زير قابل‌ طرح‌ است‌:
1ـ طرح‌ تحقيق‌ و مشخص‌ شدن‌ ابعاد مسئله‌: هر پژوهشي‌ با طرح‌ يك‌ سوال‌ آغازين‌ شروع‌ مي‌شود واين‌ سوال‌ در حقيقت‌ علامت‌ سوالي‌ است‌ كه‌ ذهن‌ از واقعيات‌ انتزاع‌ نموده‌ است‌. چگونگي‌ طرح‌ سوال‌از اهميت‌ بسزايي‌ برخوردار است‌ زيرا در واقع‌ محور تحقيق‌ را تشكيل‌ ميدهد.
2ـ مرحلة‌ تدوين‌ چارچوب‌ نظري‌: در اين‌ مرحله‌ از تحقيق‌ پژوهشگر بايد تمامي‌ يا لااقل‌ مهمترين‌نظريه‌ها را در مورد موضوع‌ تحقيق‌ خود جمع‌آوري‌ كند.
3ـ فرضيه‌ سازي‌: در هر پژوهش‌ علمي‌ پژوهشگر بايد نسبت‌ به‌ نتايج‌ احتمالي‌ پژوهش‌ خود يك‌ ياچند فرضيه‌ احتمالي‌ در نظر بگيريد تا بتواند در كوشش‌ خود و كار پژوهش‌ را در جهت‌ مشخصي‌ هدايت‌و از تشتت‌ و پراكندگي‌ در آن‌ جلوگيري‌ كند.
4ـ تعريف‌ مفاهيم‌: بعد از مشخص‌ شدن‌ فرضيات‌ تحقيق‌ نوبت‌ به‌ تعريف‌ مفاهيم‌ ميرسد منظور ازاين‌ قسمت‌ مشخص‌ نمودن‌ و تعيين‌ حدود و ثنور تعريف‌ متغيرها و مفهومهاي‌ فرضيه‌ و تعيين‌ چگونگي‌اندازه‌گيري‌ آنها يا همان‌ ساختن‌ مقياسهاي‌ اندازه‌گيري‌ است‌.
5ـ تعيين‌ جامعه‌ آماري‌ و حجم‌ نمونه‌: جمعيت‌ يا جامعة‌ آماري‌ همه‌ موارد موجود در مقوله‌ مورد نظرما اطلاق‌ ميگردد كه‌ در يك‌ يا چند صنعت‌ مشتركند وقتي‌ در يك‌ بررسي‌ به‌ نمونه‌گيري‌ دست‌ مي‌زنيم‌ به‌معني‌ آنست‌ كه‌ مي‌خواهيم‌ بجاي‌ سرشماري‌ تعداد را به‌ گونه‌اي‌ انتخاب‌ كرده‌ و اطلاعاتي‌ از آنهاجمع‌آوري‌ كنيم‌ كه‌ قابل‌ تعميم‌ دهيم‌.
ب‌) مشاهده‌:
با توجه‌ به‌ موضوع‌ و فرضيات‌ تحقيق‌ يك‌ يا چند رويه‌ از تكنيكهاي‌ خاص‌ جمع‌آوري‌ اطلاعات‌انتخاب‌ ميشود. دكتر طالب‌ انواع‌ شيوه‌ها را چنين‌ ذكر مي‌كند: «مشاهده‌، آزمايش‌ و تجربه‌، شيوه‌هاي‌استفاده‌ از اسناد و مدارك‌، شيوه‌ مصاحبه‌، شيوه‌ پرسشنامه‌ و تحليل‌ محتوا. ارجحيت‌ خاصي‌ بين‌ اين‌روشهاي‌ بررسي‌ وجود ندارد. بلكه‌ ملاكهايي‌ مانند موضوع‌، هدف‌، جامعة‌ آماري‌، منبع‌ اطلاعات‌ محقق‌را در انتخاب‌ هركدام‌ از روشهاي‌ فوق‌ ملزم‌ ميگرداند.» (طالب‌، 1369)
ج‌) تحليل‌ اطلاعات‌:
بعد از طي‌ مراحلي‌ كه‌ برشمرديم‌ نوبت‌ به‌ پردازش‌ داده‌ها و اطلاعات‌ كسب‌ شده‌ ميرسد دكتر طالب‌اين‌ مرحله‌ را شامل‌ تقسيمات‌ ريزتري‌ مانند كنترل‌ اطلاعات‌ و داده‌هاي‌ گردآوري‌ شده‌، كدگذاري‌،استخراج‌ و طبقه‌بندي‌، تهيه‌ جدولهاي‌ نهايي‌ و تفسير و تحليل‌ داده‌ها ميداند. معمولاً در هر پژوهش‌محقق‌ هم‌ با توصيف‌ و هم‌ با تحليل‌ سروكار دارد و هر چه‌ محقق‌ سطح‌ تحليل‌ خود را بالا برد بهمان‌نسبت‌ در كار تحليل‌ متغيرها و روشن‌نمودن‌ ارتباط‌ بين‌ متغيرها موفق‌تر خواهد بود. در اين‌ مرحله‌ ابتداكدگذاري‌ و استخراج‌ داده‌ها انجام‌ ميشود سپس‌ به‌ توصيف‌ فراواني‌ متغيرها توجه‌ ميشود. براي‌ توصيف‌راههاي‌ مختلفي‌ مانند جداول‌ و نمودار 2 وجود دارد كه‌ بنا به‌ نوع‌ متغير و همچنين‌ سليقه‌ محقق‌ از آنهااستفاده‌ ميشود.
پس‌ از توصيف‌ نوبت‌ به‌ مشخص‌ نمودن‌ نوع‌ ارتباط‌ متغيرها ميرسد كه‌ در آن‌ تحقق‌ متغير وابسته‌ را باهر يك‌ از متغيرهاي‌ مستقل‌ بوسيلة‌ آزمونهاي‌ آماري‌ در ارتباط‌ قرار ميدهد.
عزتي‌ مراحل‌ فرآيند تحقيق‌ را اينطور تقسيم‌بندي‌ نموده‌ است‌:
1ـ انتخاب‌ موضوع‌ تحقيق‌؛
2ـ مطالعات‌ شناسايي‌ اوليه‌؛
3ـ انتخاب‌ چارچوب‌ نظري‌ و تدوين‌ فرضيه‌هاي‌ تحقيق‌؛
4ـ تهيه‌ و تدوين‌ طرح‌ تحقيق‌؛
5ـ تهيه‌ الگوي‌ تحليلي‌؛
6ـ شناسايي‌ تكميلي‌ و جمع‌آوري‌ اطلاعات‌؛
7ـ تجزيه‌ و تحليل‌؛
8ـ نتيجه‌گيري‌؛
9ـ تهيه‌ و نگارش‌ گزارش‌ تحقيق‌ (عزتي‌، 1376).
او مراحل‌ 1 تا 6 را مرحله‌ شناسايي‌ ميداند.
جان‌ ديويي‌ مراحل‌ تحقيق‌ را چنين‌ ميداند: 1ـ انتخاب‌ و عنوان‌ 2ـ جمع‌آوري‌ اطلاعات‌ 3ـ ايجادفرضيه‌ 4ـ اثبات‌ 5ـ نوشتن‌ رساله‌
انتخاب‌ عنوان‌ آگاهي‌ عميق‌ محقق‌ از قسمت‌ مورد علاقه‌اش‌ را فرا ميخواند و مطالعة‌ وسيع‌ قبل‌ ازانتخاب‌ موضوع‌ لازم‌ است‌. عنوان‌ نبايد خيلي‌ وسيع‌ و يا خيلي‌ محدود باشد. در جمع‌آوري‌ اطلاعات‌ ازروي‌ مداركي‌ كه‌ در رشته‌هاي‌ علوم‌ انساني‌ منتشر شده‌اند بعنوان‌ منابع‌ استفاده‌ ميشود. در رشته‌جامعه‌شناسي‌ سنجيدن‌ مورد لزوم‌ است‌. در علوم‌ طبيعي‌ صرفنظر از منابع‌ منتشر شده‌ تجربيات‌آزمايشگاهي‌ نيز در جمع‌آوري‌ اطلاعات‌ كمك‌ مي‌كند. براساس‌ اطلاعات‌ جمع‌آوري‌ شده‌ يك‌ فرضيه‌شكل‌ ميگيرد. يك‌ فرضيه‌ بيشتر فكر بكر محقق‌ است‌. يك‌ فرضيه‌ براساس‌ مداركي‌ كه‌ در طي‌ تحقيق‌جمع‌آوري‌ ميشود اثبات‌ مي‌شود.
مرحلة‌ نهايي‌ تحقيق‌ نوشتن‌ رساله‌ است‌. (Pillai,1985)
دكتر ساده‌ در چارچوب‌ تحقيق‌ مراحل‌ زير را بيان‌ مي‌كند:
1ـ انتخاب‌ موضوع‌ مورد تحقيق‌
2ـ مقدمه‌ و بيان‌ اهميت‌ موضوع‌ و فوايد انجام‌ تحقيق‌
3ـ بيان‌ هدف‌ يا اهداف‌ تحقيق‌
4ـ بيان‌ مسئله‌ يا مسائل‌ علمي‌
5ـ فرضيه‌ها، مفاهيم‌ و متغيرها و تعاريف‌ آنها
6ـ ارائه‌ چارچوب‌ نظري‌
7ـ بررسي‌ منابع‌ موجود و تحقيقات‌ گذشته‌ در قالب‌ متون‌ مربوط‌
8ـ انتخاب‌ روش‌ تحقيق‌ مناسب‌
9ـ روشهاي‌ جمع‌آوري‌ اطلاعات‌
10ـ داده‌پردازي‌ يا استخراج‌ اطلاعات‌
11ـ تحليل‌ داده‌ها
12ـ تفسير يافته‌ها
13ـ نتيجه‌گيريها
14ـ ارائه‌ پيشنهادهاي‌ كاربردي‌
15ـ تهيه‌ گزارش‌ نهايي‌
او در بخش‌ نظري‌ و كاربردي‌ را در اين‌ چارچوب‌ كاملاً مشخص‌ مي‌كند. بخش‌ نظري‌ عمليات‌ محقق‌از مرحلة‌ نخست‌ شروع‌ و تا مرحلة‌ نهم‌ ادامه‌ مي‌يابد و بخش‌ عملي‌ آن‌ نيز از مرحلة‌ نهم‌ تا پايان‌چارچوب‌ گسترش‌ مي‌يابد. (ساده‌، 1375)
تاكمن‌ در كتابي‌ تحت‌ عنوان‌ «نحوة‌ اجراي‌ تحقيق‌ پرورش‌» مراحل‌ روش‌ تحقيق‌ را در تعليم‌ و تربيت‌بشرح‌ زير طبقه‌بندي‌ كرده‌ است‌:
1ـ تعيين‌ مسئله‌
2ـ صورت‌بندي‌ فرضيه‌
3ـ تعيين‌ و نامگذاري‌ متغيرها
4ـ تعاريف‌ عملياتي‌
5ـ كنترل‌ و دستكاري‌ متغيرها
6ـ انتخاب‌ طرح‌ تحقيق‌
7ـ تعيين‌ و ساختن‌ روشهاي‌ اندازه‌گيري‌ و مشاهده‌
8ـ ساختن‌ پرسشنامه‌ و برنامه‌ريزي‌ مصاحبه‌
9ـ تجزيه‌ و تحليل‌ آماري‌
10ـ تهيه‌ گزارش‌ پژوهش‌

پارتيك‌ محقق‌ ديگري‌، كه‌ مراحل‌ تحقيق‌ را چنين‌ مي‌داند:
1ـ انتخاب‌ موضوع‌
2ـ مرور ادبيات‌
3ـ تشكيل‌ فرضيه‌
4ـ تعيين‌ جامعة‌ آماري‌
5ـ انجام‌ تحقيق‌ مقدماتي‌ و مصاحبه‌
6ـ تهية‌ پرسشنامه‌ و ليست‌ مصاحبه‌
7ـ بررسي‌ مقدماتي‌
8ـ تهيه‌ پرسشنامه‌ نهايي‌
9ـ انتخاب‌ نمونه‌
10ــ آموزش‌ مصاحبه‌كنندگان‌
11ـ جمع‌آوري‌ اطلاعات‌
12ـ پردازش‌ و تجزيه‌ و تحليل‌ نتايج‌
13ـ نوشتن‌ گزارش‌ تحقيق‌
14ـ انتشار (پارتيك‌،) Mc.neil, Patrick, 1990)

سلتيز و جاهودا(Selltiz & Jahoda, 1959) مراحل‌ تحقيق‌ را به‌ شرح‌ زير مي‌دانند:
1ـ انتخاب‌ و فرموله‌ كردن‌ مسئله‌ تحقيق‌
2ـ طرح‌ تحقيق‌
3ـ اندازه‌گيري‌
4ـ جمع‌آوري‌ اطلاعات‌
5ـ تجزيه‌ و تحليل‌ و تفسير
6ـ گزارش‌ نهايي‌

بررسي‌ نظري‌ و انتخاب‌ مدل‌ تحقيق‌
چنانكه‌ ملاحظه‌ ميشود ساختار تحقيق‌ در تمام‌ نظريات‌ مورد مطالعه‌ قرار گرفته‌، يكسان‌ و از جهاتي‌بسيار شبيه‌ يكديگرند و اختلافات‌ جزئي‌ ناشي‌ از تقسيمات‌ در روشهاي‌ تحقيق‌، تأثير خاصي‌ بر نتايج‌بدست‌ آمده‌ ناشي‌ از استفادة‌ هر يك‌ از الگوها نميگذارد.
در اين‌ تحقيق‌ مدل‌ نظري‌ كامپنهود و كيوي‌ را به‌ لحاظ‌ ويژگي‌هاي‌ زير بعنوان‌ الگوي‌ انتخاب‌ شده‌ است‌:
1ـ اين‌ الگو به‌ لحاظ‌ اينكه‌ از مراحل‌ اولية‌ شكل‌گيري‌ مسئله‌ تا نيل‌ به‌ نتايج‌ و تجزيه‌ و تحليل‌ رادربرمي‌گيرد، از جامعيت‌ برخوردار است‌. (الگو جامع‌ است‌)
2ـ از ميان‌ جزئيات‌ زايد الگوهاي‌ ارائه‌ شده‌، الگوي‌ مورد نظر مانعيت‌ دارد. (الگو مانع‌ است‌)
1ـ شرح‌ جزئيات‌ الگوي‌ انتخابي‌
كامپنهود و كيوي‌، روش‌ علمي‌ را چونان‌ فرآيندي‌ در سه‌ پرده‌ كه‌ ترتيب‌ آنها بايد مراعات‌ گردد، شرح‌داده‌ و آنرا سلسله‌ مراتب‌ پرده‌هاي‌ معرفت‌ شناختي‌ ناميده‌اند. اين‌ سه‌ پرده‌ عبارتند از:
گسستن‌، ساختن‌ و مقايسه‌ كردن‌ (باتجربه‌)
و به‌ صورت‌ هفت‌ مرحله‌اي‌ كه‌ بايد پشت‌ سرهم‌ پيمود معرفي‌ ميكند. در هريك‌ از مراحل‌ عملياتي‌را بايد انجام‌ داد تا به‌ مرحلة‌ بعدي‌ رسيد و از پرده‌اي‌ به‌ پردة‌ ديگر پيش‌ رفت‌. به‌ عبارت‌ ديگر، به‌ صورت‌نمايشنامة‌ كلاسيكي‌ در سه‌ پرده‌ و هفت‌ صحنه‌ ارائه‌ شده‌ است‌.
الف‌) گسستن‌: اندوختة‌ شناخت‌ نظري‌ ما، پراز پيشداوريها و تصورات‌ قالبي‌ است‌. از صغراكبراچيدن‌ روي‌ يك‌ زمين‌ سست‌ نتيجة‌ قابل‌ اعتمادي‌ بدست‌ نخواهد آمد. لذا پردة‌ اول‌ روش‌ علمي‌ گستن‌ ازسوابق‌ ذهني‌ و غلبه‌ بر پيشداوريها است‌.
ب‌) ساختن‌: اين‌ گسستن‌ عملي‌ نخواهد شد مگر برمبناي‌ ساختن‌ پيش‌ فرضهايي‌ كه‌ به‌ نظر محقق‌،متحمل‌ است‌ پديدة‌ مورد نظر را تبيين‌ كند. در پرتو اين‌ ساختمان‌ نظري‌ است‌ كه‌ محقق‌ مي‌تواند روش‌كار، عمليات‌ اجرايي‌ و نتايج‌ احتمالي‌ تحقيق‌ را پيش‌بيني‌ كند. بدون‌ اين‌ ساختمان‌ نظري‌ هيچ‌ تجربة‌معتبري‌ امكانپذير نخواهد شد. هر قضيه‌اي‌ را در معرض‌ تجربه‌ با واقعيات‌ قرار نميدهند.
ج‌) مقايسه‌: يك‌ قضيه‌ را نميتوان‌ علمي‌ دانست‌ مگر وقتي‌ كه‌ بتوان‌ درستي‌ يا نادرستي‌ آنرا به‌ تجربه‌نشان‌ داد. اين‌ وارسي‌ وقايع‌، مقايسه‌ يا تجربه‌ گفته‌ مي‌شود و پردة‌ سوم‌ از فرآيند روش‌ علمي‌ است‌.
مراحل‌ هفتگانه‌ روش‌ علمي‌
سه‌ پردة‌ علمي‌ از يكديگر جدا و مستقل‌ نيستند، بلكه‌ برعكس‌ با كمك‌ متقابل‌ يكديگر تكميل‌ميشوند. مثلاً گسستن‌ از سوابق‌ ذهني‌ و غلبه‌ بر پيشداوريها كه‌ در ابتداي‌ تحقيق‌ شروع‌ ميشود درساختمان‌ نظري‌ تحقيق‌ به‌ انجام‌ ميرسد. در عوض‌، ساختمان‌ نظري‌ بدون‌ مراحل‌ اوليه‌ كه‌ به‌ امر گسستن‌اختصاص‌ دارد ممكن‌ نيست‌ همينطور، ارزش‌ مقايسة‌ داده‌هاي‌ تحقيق‌ با واقعيات‌، به‌ كيفيت‌ ساختمان‌نظري‌ آن‌ بستگي‌ دارد.
در جريان‌ يك‌ تحقيق‌ پرده‌هاي‌ سه‌ گانه‌ روش‌ علمي‌ در توالي‌ عملياتي‌ كه‌ به‌ 7 مرحله‌ تقسيم‌ شده‌ است‌به‌ اجرا درمي‌آيد. اين‌ مراحل‌ با داشتن‌ حلقه‌هاي‌ ارتباطي‌ كنش‌ پس‌ گستر با هم‌ دربرهم‌ كنش‌ دايم‌هستند. (كامپنهود و كيوي‌، 1988)
همانگونه‌ كه‌ در نمودار شماره‌ 1 مشهود است‌ مراحل‌ هفتگانه‌ عبارتند از: پرسش‌ آغازي‌، مطالعات‌اكتشافي‌، طرح‌ نظري‌ مسئله‌ تحقيق‌ (گسستن‌)، مدل‌ تحليلي‌ (ساختن‌)، مشاهده‌، تحليل‌ اطلاعات‌ ونتيجه‌گيري‌ (مقايسه‌).
در اين‌ جا لازم‌ است‌ به‌ تعريف‌ اين‌ مراحل‌ و ذكر شاخصهاي‌ آنها اشاره‌ شود:
الف‌) گسستن‌
1ـ پرسش‌ آغازي‌:
هر پژوهشي‌ با طرح‌ يك‌ سؤال‌ آغاز مي‌شود و اين‌ سؤال‌ در حقيقت‌ سؤال‌ است‌ كه‌ ذهن‌ پژوهشگر ازواقعيات‌، انتزاع‌ نموده‌ است‌. چگونگي‌ طرح‌ سؤال‌ از اهميت‌ بسزايي‌ برخوردار است‌ زيرا در واقع‌ محورتحقيق‌ را تشكيل‌ ميدهد.
پرسش‌ آغازي‌ وقتي‌ مفيد است‌ كه‌ به‌ درستي‌ تدوين‌ شده‌ باشد. لذا بايد داراي‌ صفات‌ زير باشد:
1ـ1ـ روشني‌: پرسش‌ آغازي‌ يك‌ طرح‌ تحقيق‌ بايد كاملاً روشن‌ و دقيق‌ طرح‌ شده‌ باشد به‌ گونه‌اي‌ كه‌به‌ راحتي‌ درك‌ شده‌ و ابهامي‌ در ذهن‌ باقي‌ نگذارد.
*شاخص‌ سازي‌: از آنجا كه‌ گزاره‌هاي‌ تحليلي‌ و كوتاه‌ با حداقل‌ تعداد كليدواژه‌ (دو كليدواژه‌)معمولاً راحتتر از جمله‌پردازي‌هاي‌ طولاني‌ و با كليدواژه‌هاي‌ زياد فهميده‌ شده‌ و كمتر از آنها ابهام‌آفرينند، لذا اينكه‌ پرسش‌ آغازي‌ (پرسش‌هاي‌ آغازي‌) در چند جمله‌ قالببندي‌ شده‌ (تعداد جمله‌) و هرجمله‌ شامل‌ چند كليدواژه‌ است‌، شاخص‌هاي‌ روشني‌ پرسش‌ آغازي‌ در نظر گرفته‌ شده‌ است‌.
2ـ1ـ عملي‌ بودن‌: يك‌ پرسش‌ آغازي‌ خوب‌ بايد عملي‌ باشد بدين‌ معني‌ كه‌ بايد نه‌ تنها از نظرصلاحيت‌ علمي‌، بلكه‌ از حيث‌ ميزان‌ وقت‌، پول‌ و امكانات‌ لجستيكي‌ كه‌ براي‌ اجراي‌ طرح‌ بدان‌ نيازمنداست‌، عملي‌ باشد.
لذا محقق‌ در اين‌ مرحله‌ بايد مسئله‌ را محدود كند. محدود كردن‌ مسئله‌، شناخت‌ محقق‌ از مسئله‌ وهمچنين‌ تجربة‌ او را نشان‌ مي‌دهد. ولي‌ بايد توجه‌ داشت‌ كه‌ منظور آنقدر محدود كردن‌ نيست‌ كه‌ سؤال‌تبديل‌ به‌ يك‌ پرسش‌ پيش‌ پا افتاده‌ و بي‌معنا شود.
براي‌ محدود كردن‌ مسئله‌ پژوهشگر بايد در صورت‌ امكان‌، مسأله‌ كلي‌ را به‌ مسائل‌ محدودتري‌تقسيم‌ كند كه‌ بتوان‌ آنرا آزمون‌ كرد.
*شاخص‌سازي‌: براي‌ سنجيدن‌ صفت‌ عملي‌ بودن‌ پرسش‌ آغازي‌، به‌ محدود بودن‌ آن‌ توجه‌ شده‌و براين‌ مبنا وجود يا عدم‌ تحديد زماني‌، مكاني‌ و موضوعي‌ به‌ عنوان‌ شاخص‌ در نظر گرفته‌ شده‌ است‌.
3ـ1ـ مناسب‌ (يا بجا) بودن‌: اين‌ صفت‌ به‌ كيفيت‌ تبييني‌، دستوري‌ يا پيشگويانة‌ پرسش‌ آغازي‌ مربوط‌مي‌شود. به‌ اين‌ معني‌ كه‌ پرسش‌ آغازي‌ مبتني‌ بر آنچه‌ كه‌ هست‌ باشد و نه‌ آنچه‌ كه‌ بايد باشد (گزاره‌هاي‌اخلاقي‌ يا مبتني‌ بر داوري‌) و يا آنچه‌ كه‌ پيش‌بيني‌ مي‌شود در آينده‌ باشد
*شاخص‌سازي‌: براي‌ سنجش‌ صفت‌ مناسبت‌، پرسش‌ آغازي‌ به‌ دو دسته‌ دستوري‌ و داراي‌داوري‌ ارزشي‌، تقسيم‌ مي‌شود.

2ـ مطالعات‌ اكتشافي‌:
مطالعات‌ اكتشافي‌ جزءلاينفك‌ و تدارك‌ مقدماتي‌ تحقيق‌ محسوب‌ ميشود نگاه‌ كرد. مطالعات‌اكتشافي‌ به‌ تدوين‌ نظري‌ مسئله‌ تحقيق‌ نيز كمك‌ مي‌كند.
*شاخص‌سازي‌: سنجش‌ بخش‌ مطالعات‌ اكتشافي‌ تحقيق‌، در دو قسمت‌ منابع‌ خارجي‌ (پيشينه‌خارجي‌) و منابع‌ داخلي‌ (پيشينه‌ داخلي‌) بصورت‌ وجود يا عدم‌ انجام‌ گرفته‌ است‌.

3ـ طرح‌ نظري‌ مسئله‌ تحقيق‌:
منظور از طرح‌ نظري‌ مسئله‌ تحقيق‌، بررسي‌ نظريه‌هاي‌ مربوط‌، نقادي‌ آنها و در نهايت‌ انتخاب‌چهارچوب‌ نظري‌ مناسب‌ تحقيق‌ است‌. اين‌ كار در سه‌ مرحله‌ صورت‌ ميگيرد.1ـ پس‌ از تأمل‌ در متون‌ ونظريات‌ مربوط‌، جنبه‌هاي‌ گوناگون‌ مسئله‌اي‌ كه‌ در پرسش‌ آغازي‌ طرح‌ شده‌ و نيز روابطي‌ كه‌ ميان‌ آنهابرقرار است‌، مشخص‌ ميگردد. 2ـ نقد و تحليل‌ نظريات‌ رقيب‌. 3ـ برگزيدن‌ يك‌ طرح‌ نظري‌ كه‌ باخصوصيات‌ مسئله‌ تحقيقش‌ متناسب‌ است‌. اين‌ طرح‌ نظري‌ شالودة‌ مرحلة‌ بعدي‌، معين‌ ساختن‌ مدل‌تحليلي‌ را تشكيل‌ مي‌دهد و در واقع‌ طرح‌ نظري‌ مسئله‌ تحقيق‌ پل‌ ارتباطي‌ دو پردة‌ گسستن‌ و ساختن‌روش‌ علمي‌ است‌.
*شاخص‌سازي‌: براي‌ سنجش‌ اين‌ مرحله‌، تعداد نظرياتي‌ كه‌ مورد بررسي‌ قرار گرفته‌، وجود بخش‌نقد و بررسي‌ نظريات‌، وجود بخشي‌ براي‌ معرفي‌ چهارچوب‌ نظري‌ انتخابي‌ و در نهايت‌ وجود بخشي‌براي‌ تعريف‌ مفاهيم‌ نظري‌ در نظر گرفته‌ شده‌ است‌.
ب‌) ساختن‌
1ـ مدل‌ تحليلي‌:
مدل‌ تحليلي‌ دنبالة‌ طبيعي‌ طرح‌ نظري‌ مسئله‌ تحقيق‌ است‌ كه‌ بصورت‌ عملي‌ نشانه‌ها و خط‌ سيرهايي‌را كه‌ نهايتاً براي‌ اجراي‌ كار مشاهده‌ و تحليل‌ در نظر گرفته‌ خواهند شد، به‌ يكديگر مرتبط‌ مي‌سازد. اماآنچه‌ كه‌ چارچوب‌ نظري‌ را از مدل‌ تحليلي‌ متمايز مي‌كند، عملي‌ بودن‌ يا عملياتي‌ بودن‌ مدل‌ تحليلي‌است‌ كه‌ بايد به‌ عنوان‌ راهنماي‌ مشاهده‌ به‌ كار رود. وظيفه‌ مدل‌ تحليلي‌، فراهم‌ آوردن‌ زمينه‌ و تسهيل‌ درقالب‌بندي‌ فرضيات‌ است‌. در نتيجه‌ مي‌توان‌ گفت‌ مدل‌ تحليلي‌ از مفاهيم‌ و فرضيه‌هايي‌ تشكيل‌ شده‌است‌ كه‌ با هم‌ ارتباط‌ تنگاتنگي‌ دارند و مجموعاً چارچوب‌ تحليلي‌ منسجمي‌ را تشكيل‌ مي‌دهند.
1ـ6ـ فرضيه‌:
يك‌ فرضيه‌ قضيه‌اي‌ است‌ كه‌ رابطه‌اي‌ را ميان‌ مفهوم‌ نظري‌ برقرار مي‌كند. لذا، فرضيه‌ يك‌ قضية‌موقتي‌، يا يك‌ گمانه‌ است‌ كه‌ بايد مورد رسيدگي‌ قرار گيرد. روي‌ اين‌ اصل‌، فرضيه‌ در مرحلة‌ بعدي‌تحقيق‌ با داده‌هاي‌ مشاهده‌ مقابله‌ داده‌ مي‌شود.
همانگونه‌ كه‌ مشهود است‌، استخراج‌ فرضيه‌ها، مهمترين‌ خدمت‌ قابل‌ مدل‌ تحليلي‌ است‌ و بر اين‌اساس‌ معلوم‌ مي‌شود براي‌ سنجش‌ مدل‌ تحليلي‌ بايد به‌ سراغ‌ فرضيه‌هاي‌ مقتبس‌ از مدل‌ رفت‌.
*شاخص‌سازي‌: تعداد فرضيه‌ها، تعداد متغيرهاي‌ (بر اساس‌ كليدواژه‌) هر فرضيه‌ و تعداد جملات‌هر فرضيه‌ مواردي‌ است‌ كه‌ براي‌ سنجش‌ مدل‌ تحليلي‌ (بطور غيرمستقيم‌) و كيفيت‌ فرضيه‌ها (بطورمستقيم‌) در نظر گرفته‌ شده‌.
ج‌) مقايسه‌
1ـ مشاهده‌:
مشاهده‌ شامل‌ مجموع‌ عملياتي‌ است‌ كه‌ طي‌ آن‌ در مواجهه‌ با واقعيتهاي‌ عيني‌ بازبيني‌ شده‌ و به‌ زبان‌داده‌ها صحت‌ و سقم‌ آنها بررسي‌ مي‌شود. بنابراين‌، در جريان‌ اين‌ مرحله‌ اطلاعات‌ زيادي‌ گردآوري‌مي‌شود. اين‌ اطلاعات‌ در مرحلة‌ بعدي‌ به‌ شيوه‌هاي‌ منظم‌ تحليل‌ خواهند شد.
اما محقق‌ بايد به‌ سه‌ پرسش‌ پاسخ‌ دهد: چه‌ چيزي‌ را مشاهده‌ كنيم‌؟ كجا مشاهده‌ كنيم‌؟ و چگونه‌مشاهده‌ كنيم‌؟ فرضيات‌ تحقيق‌، پاسخ‌ به‌ پرسش‌ چه‌ چيزي‌ است‌ كه‌ در مرحله‌ قبل‌ به‌ آن‌ اشاره‌ شد.
در اينجا پاسخ‌ به‌ پرسش‌ كجا مد نظر است‌ كه‌ بر حسب‌ مورد ممكن‌ است‌، تمامي‌ جمعيت‌ موضوع‌تحقيق‌ (جامعه‌ آماري‌) و يا فقط‌ نمونه‌اي‌ از جمعيت‌ مذكور مورد مطالعه‌ قرار گيرد. از سوي‌ ديگر براي‌پاسخگويي‌ به‌ پرسش‌ چگونه‌، ابزارهاي‌ مشاهده‌ (گردآوري‌ داده‌ها) مد نظر است‌.
*شاخص‌سازي‌: براي‌ سنجش‌ اينكه‌ محل‌ مشاهده‌ (پاسخ‌ به‌ پرسش‌ كجا) بخودي‌ تعيين‌ گرديده‌،وجود بحث‌ درباره‌ جامعه‌ آماري‌، تعيين‌ حجم‌ نمونه‌، روش‌ نمونه‌گيري‌ و براي‌ سنجش‌ چگونگي‌مشاهده‌ (پاسخ‌ به‌ پرسش‌ چگونه‌) انواع‌ روش‌هاي‌ گردآوري‌ در نظر گرفته‌ شده‌ است‌.
2ـ تحليل‌ اطلاعات‌:
پس‌ از آنكه‌، محقق‌ فرضيه‌هايي‌ تدوين‌ كرد و به‌ مشاهداتي‌ كه‌ فرضيه‌ها ايجاب‌ مي‌كند. پرداخت‌،سپس‌ بايد ببينيد اطلاعات‌ گردآوري‌ شده‌ تا چه‌ حد با فرضيه‌ها مي‌خواند. تحليل‌ اطلاعات‌ شامل‌عمليات‌ متعددي‌ است‌، اما سه‌ عمل‌ از ميان‌ آنها مجموعاً گذرگاه‌ اجباري‌ را تشكيل‌ مي‌دهند:
1) ارائه‌ داده‌ها در قالب‌ جداول‌ داده‌ها، 2) عمليات‌ آمار توصيفي‌ بر روي‌ داده‌ها، آزمون‌ روابط‌ ميان‌متغيرها (براي‌ كارهاي‌ نمونه‌اي‌)، 4) مقايسه‌ نتايج‌ با نتايج‌ مورد انتظار.
*شاخص‌سازي‌: بر اساس‌ تعريف‌ ارائه‌ شده‌ از تحليل‌ اطلاعات‌، براي‌ سنجش‌ آن‌، وجود يا عدم‌ارائه‌ داده‌ها در قالب‌ جداول‌ داده‌، انجام‌ عمليات‌ آمار توصيفي‌ (از قبيل‌ نمودارها، جداول‌ توزيع‌ و…)،آزمون‌هاي‌ آماري‌ (براي‌ موارد مبتني‌ بر نمونه‌) و انجام‌ مقايسه‌ نتايج‌ با نتايج‌ مورد انتظار در نظر گرفته‌شده‌ است‌.
3ـ بحث‌ و نتيجه‌گيري‌: آخرين‌ فراز بخش‌ مقايسه‌ در كار تحقيق‌، آخرين‌ قسمت‌ گزارش‌ تحقيقي‌ نيزخواهد بود. در اين‌ قسمت‌ علاوه‌ بر نتيجه‌گيري‌ نهايي‌ تحقيق‌، محقق‌، پيشنهادات‌ و ملاحظات‌ انتقادي‌خود را براي‌ تحقيقات‌ بعدي‌ و ديگر محققين‌، ابراز خواهد داشت‌.
*شاخص‌سازي‌: براي‌ سنجش‌ اين‌ قسمت‌، علاوه‌ بر وجود چنين‌ بخشي‌ (بخش‌ بحث‌ ونتيجه‌گيري‌)، وجود يا عدم‌ بخش‌ پيشنهادات‌ و ملاحظات‌ انتقادي‌ در نظر گرفته‌ شده‌ است‌.

الگوي‌ تدوين‌ گزارش‌ تحقيق‌ (پايان‌نامه‌)
در نگارش‌ پايان‌نامه‌ها موارد زير بايد مراعات‌ گردد
(نخعي‌،1377):
1ـ فهرست‌ اجمالي‌ مطالب‌: شامل‌ عناوين‌ و سرفصلهاي‌ مطالب‌ است‌ كه‌ معمولاً در صفحة‌ اول‌پايان‌نامه‌ و بعد از صفحه‌ رويي‌ آن‌ است‌.
2ـ فهرست‌ تفصيلي‌ مطالب‌: كه‌ معمولاً به‌ دنبال‌ فهرست‌ اجمالي‌ آمده‌ مي‌شود و شامل‌ عناوين‌موجود در فصول‌ پايان‌نامه‌ است‌.
3ـ فهرست‌ جداول‌: شامل‌ جداول‌ موجود در پايان‌نامه‌ است‌ كه‌ بعد از فهرست‌ تفصيلي‌ مطالب‌آورده‌ مي‌شود.
4ـ فهرست‌ نمودارها: شامل‌ نمودارهاي‌ بدست‌ آمده‌ از اطلاعات‌ حاصله‌ است‌.
5ـ صفحه‌ تقديم‌: كه‌ معمولاً به‌ پاس‌ قدرداني‌ از شخص‌ يا اشخاص‌ پايان‌نامه‌ها به‌ آنها هديه‌مي‌شود.
6ـ صفحه‌ تشكر: اين‌ صفحه‌ بمنظور قدرداني‌ و ارج‌گذاري‌ از زحمات‌ كسانيكه‌ به‌ نحوي‌ درپايان‌نامه‌ و تنظيم‌ آن‌ شركت‌ داشته‌اند، مي‌باشد.
7ـ صفحه‌ عنوان‌: در اين‌ صفحه‌ عنوان‌ پايان‌نامه‌، نام‌ و نام‌خانوادگي‌ مجري‌، استاد راهنما و تاريخ‌نگارش‌ پايان‌نامه‌ ذكر مي‌گردد.
8ـ كتابنامه‌: از نظر بررسي‌ متون‌ مورد استفاده‌ شده‌ براي‌ پايان‌نامه‌ است‌ كه‌ خود شامل‌ كتاب‌،مجله‌، پايان‌نامه‌، و غيره‌ (كه‌ شامل‌ گزارش‌ و يا موارد ديگر ذكر نشده‌ مي‌باشد) كه‌ اينها از نظر زباني‌ كه‌تقسيم‌ شده‌اند.
9ـ نوع‌ ارجاع‌نويسي‌: شامل‌ ارجاعاتي‌ كه‌ براي‌ نوشتن‌ پايان‌نامه‌ مورد استفاده‌ قرار گرفته‌اند،است‌.
1ـ9ـ ارجاع‌ در متن‌: شامل‌ ارجاع‌ در متن‌: يعني‌ پس‌ از نوشتن‌ جمله‌ بعد فاصله‌ نويسنده‌ يا گوينده‌ آن‌ مطلب‌ و زمان‌ آن‌ جلوي‌ جمله‌ در پرانتز قرار مي‌گيرد.
2ـ9ـ پانويسي‌: كه‌ بعد از پايان‌ جمله‌ با دادن‌ آدرس‌ در پايين‌ صفحه‌ نوشته‌ مي‌شود.
3ـ9ـ پايان‌ فصل‌: كه‌ بعد از پايان‌ هر فصل‌ پايان‌نامه‌ با دادن‌ آدرسي‌ كه‌ در متن‌ نوشته‌ شده‌ است‌ به‌ آن‌ رجوع‌ مي‌شود.
10ـ فرمت‌ ارجاع‌نويسي‌: كه‌ از سه‌ نظر مورد بررسي‌ قرار مي‌گيرد:
1ـ10ـ تفكيك‌ زباني‌: ارجاعاتي‌ كه‌ مورد استفاده‌ قرار گرفتند از نظر زبان‌ اصلي‌ فارسي‌ و لاتين‌ بررسي‌ مي‌شود.
2ـ10ـ تفكيك‌ ماده‌: شامل‌ نوع‌ مدركي‌ است‌ كه‌ به‌ عنوان‌ مرجع‌ در نظر گرفته‌ شده‌ است‌ كه‌ آيا مثلاً تفكيك‌ پايان‌نامه‌ از مجله‌ و…. شده‌ است‌ كه‌ هم‌ بطور عموم‌ ذكر گرديده‌ است‌؟
3ـ10ـ رعايت‌ ترتيب‌: در نوشتن‌ ارجاعات‌ كه‌ بايد به‌ ترتيب‌ الفبا (در هر دو زبان‌) باشد.
11ـ اركان‌ ارجاع‌نويسي‌: شامل‌ اركان‌ اصلي‌ ارجاعات‌ است‌:
1ـ11ـ پديده‌آورنده‌ شامل‌: مؤلف‌ و يا مترجم‌.
2ـ11ـ عنوان‌ منبع‌
3ـ11ـ مشخصات‌ نشر شامل‌: ناشر، محل‌ نشر و سال‌ انتشار

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *