تفکر مثبت در سالمندان

نویسنده: نیلوفر نصیری

مقدمه
ترقي و پويايي و اعتلاي هر جامعه اي جز در داشتن عناصر و اعضايي سالم و کارآمد در آن اجتماع نمي باشد افرادي که علاوه بر وضعيت جسماني مناسب از لحاظ وضعيت روحي و رواني نيز در حد متعادل و مطلوبي باشند. بدون ترديد تقارن سلامتي جسماني و رواني اصلي ترين نتيجه اش داشتن جامعه اي شکوفا و با آتيه است. سلامت رواني مقوله اي بسيار حائز اهميت است چرا که تأثير روح و روان بر عملکرد جسماني بر هيچ کس پوشيده نيست. در اين راه بزرگان مذهبي ما و همچنين دانشمندان علوم پزشکي از دير باز بر مبحث سلامت روان تأکيد داشته اند.
مولوي عليه الرحمه مي فرمايد:
تن ز جان و جان ز تن مستور نيست           ليک کس را ديد جان دستور نيست
لذا پرداختن به اين بحث به دليل اهميتش لازم و ضروري مي باشد. حداقل دانستن وضع موجود يک جامعه از لحاظ سلامت روان به افرادي که قصد برنامه ريزي براي آينده آن جامعه را دارند در برآورده هاي معقولانه کمک خواهند کرد.

فصل اول :
نقش تفکر مثبت در بالا بردن سطح امید به زندگی سالمندانی که در مراکز نگهداری می شوند

مقدمه :
نقش تفکر مثبت در زندگی انسانها بسیار حائز اهمیت است بهدیهی است انسانها با مثبت اندیشی می توانند به هدفهای خود نزدیک و نزدیکتر شوند امروز درک این مطلب توسط انسانها آنها را به سوی کتابهای حول این موضوع سوق میدهد.حال اینکه به نتایج جالبی هم رسیده اند و در این رابطه کتابهای بسیاری به چاب رسیده ما نیزدر این تحقیق به این موضوع می بردازیم. باماشینی شدن زندگی انسانها کمتر فرصت دارند به خود بیاندیشند بلکه بیشتر درگیر مشکلات خود هستند. سالمندان نیز از این غائله مستثنی نیستند.

اهمیت و فایده:
بیان علتها و اهداف تحقیق
در اين پژوهش مهمترين هدف محققين دستيابي به وضعيت موجود سلامت روان سالمندان نمونه مورد نظر سالمندان ساکن مي¬باشد.
نقش تفکر مثبت در بالا بردن سطح امید به زندگی سالمندانی که در مراکز نگهداری میشونددراین تحقیق آشکار خواهد شد .
هدف کلی:
– اینکه آیا تفکر مثبت در زندگی آنها نقشی دارد؟
– تعیین اینکه چقدر ممکن تاثیر گذار باشد…
هدف جزئی:
–  اینکه سن آنها نیز تاثیر دارد و نقش تفکر مثبت را خنثی میکند یا خیر؟
بیان مسائل علمی
در طول قرن بيستم انسان پيش از تمام تاريخ بشريت دستخوش دگرگوني از نظر شيوه هاي زندگي روابط اجتماعي و مسائل اقتصادي گرديده است. تلاش در جهت صنعتي شدن و گسترش شهرنشيني و زندگي مکانيزه که لازمه آن قبول شيوه هاي نوين براي زندگي است. اثر معکوس بر سلامت انسان گذاشته و در ارتباط با مقوله سلامت ابعاد ديگري را مشخص نموده است. يکي از اين ابعاد سلامت روان افراد جامعه است. مقوله اي که اگرچه تازگي ندارد ليکن از نظر تخصصي دير زماني نيست که به آن توجه گرديده است. با توجه به شيوع بيماري رواني در جامعه اهميت تلاش در جهت اعتلاي سلامت رواني افراد هر اجتماعي بارزتر مي گردد. مهمترين مسأله در اين ارتباط پيشگيري از مسائلي است که باعث مي گردد سلامت روان افراد جامعه مختل گردد و بالطبع پيامدهاي منفي در پي داشته باشد. پيشگيري از بروز اين عوامل نيز جز با آشنايي با وضعيت موجود سلامت روان در افراد جامعه اي که قصد پيشگيري در آن را داريم ممکن نيست. چرا که آشنايي با وضع موجود ما را به اوضاع اميدوار مي سازد و يا ما را جهت بکارگيري روشهاي مناسب، در جهت از بين بردن عوامل مخل سلامت روان و بکارگيري ابزارهاي مناسب در اين جهت ياري
مي نمايد. بحث سلامت روان سالمندان به دليل پرورش نسل از اهميت ويژه اي برخوردار است لذا در اين پژوهش سعي شده است تا بر سلامت روان سالمندان ساکن در خانه سالمندان نظری بیفکنیم   از نظر علمی نقش تفکر مثبت در سطح امید به زندگی سالمندان ارزشمند است زیرا در این زمان که زندگی انسانها روز به روز بیشتر رو به ماشینب گاغم بر میدارد نقش سالمندان را در زندگی خود نمی توان نادیده گرفت .(زیرا آنها انبار تجربه اند)
– آیا بین تفکر مثبت ومیزان سطح امید به زندگی سالمندان با نگهداری آنها در مراکز رابطه ای وجوددارد؟
– آیا میزان تفکر مثبت وسطح امید به زندگی در زنان سالمند و مردان تفاوت وجود دارد؟
– میزان تفکر مثبت در بالا بردن سطح امید به زندگی چقدر است؟
تعیین فرضییه ها *مفاهیم *متغییرها وتعاریف آنها
–  بین تفکر مثبت ومیزان سطح امید به زندگی سالمندان با نگهداری آنها در مراکز       رابطه ای وجوددارد
– میزان تفکر مثبت وسطح امید به زندگی در زنان سالمند و مردان تفاوت وجود دارد
– میزان تفکر مثبت در بالا بردن سطح امید به زندگی چقدر است
–  میزان تفکر مثبت بر سطح امید به زندگی سالمندان
– ماندن سالمندان در مراکز بر روی تفکر مثبت آنها نقش معکوس دارد
انتخاب روش تحقیق :
– توصیفی(عرضی)
وجود موانع و محدودییتها:
در این تحقیق مشکلات زیادی وجود داشت از قبیل :
– وجود زمان ناکافی و هزینه های جانبی.
– نبود مرکزی که لیست کل این مراکز را به طور اختصاصی در دست داشته باشد و بتوان راهنمایی گرفت .
– همکاری نکردن موسسات معتبر و دارای سابقه.
– سالمندانی که در مراکز نگه داری میشوند دارای مشکلات بسیاری هستند که روند تحقیق را کند میکردمانند :
– مشکلات شنوایی
– مشکلات بینایی
– آلزایمر
– نداشتن حوصله به علت افسردگی
– نداشتن سواد کافی( در نتیجه پر کردن پرسشنامه بهده خود ومحقق )

فصل دوم :
فصل دوم (پيشينه تحقيق)
سازگاري افراد هر جامعه با مقتضيات همان اجتماع اصلي که بايست به آن توجه خاص نمود بي ترديد اين سازگاري نيز جز در پرتو سلامت افراد جامعه چه از لحاظ جسماني و چه از بعد رواني امکان پذير نخواهد بود. در اين حيث سلامت روان به دليل تأثير فراوان آن بر وضعيت جسماني اهميت بيشتري مي باشد لذا لزوم شناخت وضعيت موجود سلامت روان به منظور هر گونه برنامه ريزي جهت تأمين آن در جامعه ضروري به نظر مي آيد. به منظور شناخت وضع موجود ارزيابيهاي روان شناختي افراد قطعا کمک موثري خواهد نمود. کما اينکه تنها اصول روان شناختي در اين بين يگانه نيستند. بلکه قوانين جامعه شناختي نيز در ارتباط با بحث سلامت روان بکار مي آيند. پديد آورنده بحث سلامت روان شناختي در جامعه و افراد مجموعه عواملي است که شناخت تک تک آنها ميسر نخواهد بود ليکن آشنايي با نظريات گوناگون در مکاتب مختلف در ابتداي بررسي وضعيت سلامت روان قطعا مفيد خواهد بود.
اهميت ديگر اين مسأله آن است که در بحث در اين ارتباط هيچ گاه به صورت يک بعدي و با پرداختن به يک جنبه عمل ننموده ایم

فصل سوم :
حجم نمونه
ما در این تحقیق نتوانسته ایم به روشهای متداول حجم نمونه انتخاب کنیم زیرا سالمندان ما تا کاملا از کار افتاده نباشند به این مراکز مراجعه نمی کنند.
به هر حال از دو موسسه ای که مارا یاری دادند(از 150 نفری که 50 نفر آن ها در منازل پوشش داشتند ) تعداد 20 پرسشنامه به دست آمد.
در این تحقیق از ابزار پرسشنامه استفاده شده.پرسشنامه ما به شرح زیر است . مزایای این پرسشنامه این است که هم به صورت انتخابی هم تشریحی قابا پاسخگویی است.
پرسشنامه :
1- فکر می کنید اگر در منزل در کنار خانواده خویش بودید راحت تر به زندگی
می پرداختید.      بله   □   خیر□
توضیحات :………………………………………………………………………………………………………….
2- فكر مي كنيد اين موضوع ( در كنار خانواده بودن) بر سطح اميد به زندگي شما تاثير مي گذارد   بله□   خير □
توضیحات :………………………………………………………………………………………………………….
3- فكر مي كنيد اگر در كنار خانواده خود بوديد تاثير تفكر مثبت در شما بيشتر
مي شد.                  بله□   خير □
توضیحات :………………………………………………………………………………………………………….
4- آيا دوست داريد در اينجا باشيد ولي خانوادتان به سراغ شما بياييد.                  بله □       خير □
توضیحات :………………………………………………………………………………………………………….
5- آيا اين موضوع ديدار خانواده در شما احساس خوشايندي ايجاد مي كند  .
بله □       خير □
توضیحات :………………………………………………………………………………………………………….
6- آيا از وضعيت خود راضي هستيد.        بله □       خير □
توضیحات :………………………………………………………………………………………………………….
7- آيا حس مي كنيد تفكر مثبتي كه در ديدار با خانواده پيدا مي كنيد باعث طول عمر شما مي شود بله □       خير □
توضیحات :………………………………………………………………………………………………………….
8- آيا همسر شما در قيد حيات است  بله □       خير □
توضیحات :………………………………………………………………………………………………………….
9- فكر مي كنيد تاثيري كه ايشان بر روي شما دارد (داشت) به شما روحيه مي دهد
( مي داد)    بله □       خير □
توضیحات :………………………………………………………………………………………………………….
11- فكر مي كنيد حال كه ايشان هست يا اگر بود طول عمر شما بيشتري داشتيد.          بله □       خير □
توضیحات :………………………………………………………………………………………………………….
12- به طور كلي در اين وضعيت به طول عمر شما كمك مي كند؟                           بله □       خير □
توضیحات :………………………………………………………………………………………………………….

جمع آوری اطلاعات
چطور پیر می‌شویم؟
تا به حال به این موضوع فكر كرده‌اید كه چطور پیر می‌شویم و یا اینكه از كجا می‌فهمیم كه شخصی پیر شده‌ است؟
وقتی پیر می‌شویم بدنمان تغییرات زیادی پیدا می‌كند. دستگاه‌های مختلف در بدن كم ‌كم فرسوده می‌شوند و این فرسودگی از كارایی آنها می‌كاهد. در حالت كلی، ماهیچه‌ها، رگ‌های خونی، چشم‌ها، گوش‌ها و دیگر ارگان‌های بدن قابلیت ارتجاعی خود را از دست می‌دهند.
مقابله با حس تنهایی در سالمندان
برای مقابله با حس تنهایی در سالمندان باید از شیوه های مشاوره شناختی با فرد، آموزش جامعه به منظور تغییر نگرش نسبت به کهولت ، و دارو درمانی استفاده کرد. سالمندان منبعی از تجارب و خاطرات تلخ و شیرین گذشته هستند که نباید بلا استفاده باقی بمانند. رویکرد داستان گویی (TELLING STORY) و نقل تجارب و خاطرات گذشته توسط سالمندان، علاوه بر اینکه نسل حاضر را در جریان وقایع موثق گذشته قرار می دهد، موجب می شود سالمندان در جامعه نقش شایسته و به حقی برای خود به دست آورند.
نیاز به سخن گفتن و مستمع داشتن در انسان بسیار نیرومند است، زیرا بخش عمده حمایت های روانی انسان از طریق تعاملات کلامی با دیگران تأمین می شود.
علیرغم سودمندی تعامل کلامی برای سالمندان، آنها به دلیل مشکلاتی در زمینه محاوره کلامی، آلزایمر  (کندی در سخن گفتن و فراموشی) مستمعان خود را از دست می دهند و جامعه کمتر با آنها به گفت و شنود می پردازد.
آموزش جامعه در نحوه تکلم با سالمندان ، و صبر و حوصله گوینده می تواند به میزان قابل ملاحظه ای سطح تشویش ذهنی سالمندان را در تعاملات اجتماعی شان کاهش دهد. متأسفانه اکنون روش غالب و نامناسب محاوره با سالمندان به صورت غیر کلامی، اشاره سر و دست و جملات کوتاه و مقطع می باشد که میزان طرد شدگی سالمندان از جامعه را به خوبی نشان می دهد. باز بد نیست بدانید که تحقیقات متعدد ثابت کرده که وجود حداقل یک نفر از سالمندان خانواده در کنار دیگر اعضاء توانسته است به میزان قابل توجهی به برقراری فضای خانوادگی سالم کمک کند و حتی برای فرزندان خردسال مایه علاقمندی و دلگرمی باشد. از طرفی دیگر ما در مکتب انسان سازی چون اسلام پرورش می یابیم که می فرماید:
اطاعت پدر و مادر اطاعت خداست، نافرمانی پدر و مادر نافرمانی خداست و در جایی دیگر می فرماید: هر که پدر و مادر خویش را خشنود کند، خدا را خشنود کرده و هر کس سالمندان، دومين گروهي هستند كه در معرض افسردگي قرار مي‌گيرند: يك روانپزشك پدر و مادر خویش را خشمگین کند، خدای را ناخشنود کرده است.
اما زندگی در کنار سالمندان هم نیاز به ویژگی های اخلاقی خاصی دارد…
به نیمه پر لیوان نگاه كنید
این سالمندان تنها !
هنگامی كه درباره سالخوردگی سخن می گوییم یا می شنویم ، معمولاً با واژه هایی مانند از بین رفتن ، خراب شدن ، كاهش ، از دست دادن و … سروكار داریم . در حالی كه دوره ی سالخوردگی ، از ویژگی های مثبت نیز برخوردار است . در اینجا، با نگرشی مثبت به این ویژگی ها می نگریم :
– هنر و خلاقیتی كه در جوانی فرا گرفته شده است ، با افزایش سن، از بین نمی رود ؛
– با انگیزه و فعالانه زندگی كردن ، سبب می شود كه سلول های مغزی رشد كنند و شبكه بیشتری را تشكیل دهند؛
– بدن از نظر فعالیت جنسی ، در آرامش است ؛
– توانایی سازگاری با شرایط افزایش می یابد و استرس كاهش پیدا می كند ؛
– می توان مسئولیت های بیشتری را برای حفظ تندرستی خود پذیرفت؛
– انسان ، در این دوره از دیدگاه بهتری به خود می نگرد؛
– بالا رفتن اعتماد به نفس و اطمینان خاطر سبب می شود به آنچه كه دیگران درباره  ما می گویند، چندان اهمیت ندهیم ؛
– هر فرد سالخورده ای بهتر از دیگران می داند كه چه چیزی برایش رضایت بخش است ؛
– ظرفیت عشق ورزیدن به دلیل افزایش اشتیاق و از خود گذشتگی ، زیاد می شود؛
– سطوح اضطراب كاهش می یابد؛
– حق شناسی عمیق تر می شود؛
– احساس شوخ طبعی افزایش می یابد.
تغییرات اجتماعی
همراه با افزایش سن ، تغییراتی در جامعه پیرامون ما نیز اتفاق می افتد ، از جمله دوستان قدیمی و خویشان از دست می روند. از دست دادن همسر، خواهر یا برادر، خویشان و دوستان نزدیك سبب می شود كه فرد به انسانی گوشه گیر و منزوی تبدیل گردد. برای جلوگیری از انزوا و گوشه گیری ، بهتر است كه در فعالیت های اجتماعی شركت كنیم. از خانه خارج شویم و از هر فرصتی برای ملاقات با افراد جدید استفاده كنیم ؛ البته دوستان تازه هرگز نمی توانند جایگزین افرادی شوند كه از پیش از به دنیا آمدن نخستین فرزندتان یا پیش از سفید شدن موهایتان می شناخته اید .
زندگی با دوستان وایجاد یك شبكه حمایتی ، می تواند بر تنهایی غلبه كند واحساس انزوا را كم رنگ تر سازد. هر قدر با افراد بیشتری برخورد كنید، شانس بیشتری برای تشكیل پیوندهای تازه خواهید داشت و در سال های آتی نیز دوستان زیادی خواهید داشت.
در زندگی خانوادگی نیز، سالخوردگان ، همانند كودكان به ارتباط نزدیك با اعضای خانواده نیاز دارند. اگر در فاصله طولانی نوه ها و فرزندان خود را ملاقات می كنیم ، بهتر است كه امكان ملاقات با آنها را در فاصله های زمانی كوتاهتر فراهم كنیم ، فرزندانمان را با این كه اكنون خود پدر یا مادر هستند، در آغوش بگیریم ، نوه هایمان را بغل كنیم و ارتباط نزدیك و صمیمانه ای با آنها برقرار كنیم.
نگرش های مثبت دوره سالخوردگی
وجود دیدگاه های مثبت و تحرك و فعالیت ، به موفقیت دردوره سالخوردگی
می انجامد. سالخوردگی ، فقط پشت سر گذاشتن روزهای جوانی نیست، بلكه با ورود به این دوره می توان :
– در زندگی، خطر كرد،
– به باورهای خود احترام گذاشت،
– انعطاف پذیر و سازگار بود،
– به فراگیری تازه ها پرداخت و سرگرمی های تازه ای پیدا كرد.،
– از دست دادن عزیزان ناراحت كننده است اما نباید دوره اندوه و غم به مدت طولانی ادامه یابد،
– و نیمه پرلیوان را دید.
اگر نوه ها به دیدن پدربزرگ یا مادربزرگ می آیند، لازم است كه به نكته های ایمنی زیر حتماً توجه كنیم:
داروهایی كه به طورعادی به وسیله بزرگسالان مصرف می شوند، حتی در مقادیر جزیی ، می توانند برای كودكان مرگ آور باشند. قرص فشارخون ، داروی پایین آوردن قندخون و بسیاری از داروهای دیگر، برای كودكان خطرناكند. در سال 2002 تقریباً 30 كودك آمریكایی بر اثر مسمومیت دچار آسیب دیدگی شدند و بالاخره فوت كردند. كنجكاوی كودكان طبیعی است. عادت های افراد سالمند نیز كنار كنجكاوی آنان ، خطرآفرین است. سالمندان به طور معمول ، در روز چند نوع  دارو مصرف
می كنند . آنها داروهای خود را در كنار تخت ، روی میز آشپزخانه و… می گذارند.
این محل ها، دسترس كودكان هستند . به علاوه ، ظرف های داروی بدون درپوش محافظ و قرار دادن دارو در جیب لباس یا در یك فنجان نیز خطرناك است .
پدر بزرگ و مادر بزرگ حامی مهمی برای فرزندان و حتی نوه هایشان به شمار
می آیند. آنها مشاور امور مالی هستند. حمایت عاطفی فرزندان را نیز بر عهده دارند ، به ویژه وقتی كه مسئولیت نگهداری و گاه  پرورش نوه هایشان را نیز می پذیرند.
امروزه بعضی از كشورها به دلیل افزایش تعداد طلاق ، بارداری در دوران نوجوانی ، ایدز ، مرگ یا ناتوانی والدین ، خشونت والدین ، زندانی شدن والدین، سرپرستی كودكانشان به پدر یا مادر بزرگ یا هر دو سپرده می شود . در حالی كه میانگین سنی این افراد بین 30 تا 70 سالگ است. خود آنها نگرانی های مالی و روحی دارند ، توقف مسئولیت های اجتماعی سبب بروز اندازه ، عصبانیت و گاه آزردگی خاطر آنها می شود. در كنار همه ی این موارد ، آنها باید شوك فرهنگی ناشی از نگهداری نوجوانان ، از نسلی متفاوت را نیز تحمل كنند. علاوه بر این ، تأمین مایحتاج نوه ها ، بار مالی سنگینی را برای پدر و مادربزرگ ها ایجاد می كند. كودكان نیز از عوامل خطرناك ، آزار، اعتیاد پدر و مادر به مواد مخدر یا الكل و یا اندوه ناشی از فقدان پدر و مادر خود  در امان نیستند.
اما نگهداری از نوه ها با وجود مشكلات ذكر شده  می تواند بسیار مثبت و خرسند كننده باشد. آنها می توانند تجربه های خود را در اختیار نوه هایشان بگذارند، دورنمای ذهنی آنها را شكل دهند و سرمشق سالمی برای نوه هایشان با شند.
توصیه می شود كه افراد خانواده از خدمات مشاوره خانواده بهره مند گردند، به ویژه معلمین و كارشناسان كودك و نوجوان نقش مهمی  در راهنمایی پدر بزرگ ها و مادر بزرگ ها برای نگهداری از نوه هایشان ، ایفا می كنند.
– خبرگزاري دانشجويان ايران -واحد علوم پزشکی تهران
– خبرگزاري دانشجويان ايران – واحد علوم پزشكي تهران سرويس بهداشت و درمان

سالمندان، دومين گروهي هستند كه بعد از نوجوانان در معرض افسردگي قرار مي‌گيرند. دكتر مجيد صادقي، روانپزشك و عضو هيأت علمي دانشگاه علوم پزشكي تهران در گفت و گو با خبرنگار سرويس بهداشت و درمان خبرگزاري دانشجويان ايران واحد علوم پزشكي تهران گفت: سالمند نيز مانند هر فرد ديگري ممكن است دچار افسردگي شود و يكي از عوامل موثر در افسردگي سالمندان، عوامل بيولوژيك بدن و ايجاد تغييرات پيري در مغز است و براساس تحقيقات انجام شده سالمندان به طور متوسط روزي 6 نوع دارو مصرف مي كنند كه تداخل و تأثيرات اين داروها
مي تواند در فرد سالمند ايجاد افسردگي كند.
وي گفت: عوامل روانشناختي يا همان احساس پير بودن و ناكارآمد بودن نيز مي‌تواند ايجاد افسردگي كند همچنين سالمندان در معرض از دست دادن افراد متعددي از دوستان و آشنايان قرار دارند كه اين خود باعث افسردگي مي شود.
وي افزود: در ايجاد افسردگي در سالمندان، نگرش يك جامعه به سالمند نيز اهميت دارد، به عنوان مثال بايد ديد تا چه حد در خانواده يك فرد سالمند جايگاه دارد و مورد پذيرش است و در سطح اجتماعي تا چه ميزان پذيرفته مي شوند و از توانايي هايشان استفاده مي شود. در نتيجه تمامي عوامل بيولوژيك، رواني و اجتماعي
مي تواند فرد سالمند را مستعد بروز افسردگي كند.
دكتر صادقي در خصوص بروز افسردگي در سالمندان گفت: يك سري علائم افسردگي از قبيل احساس اندوه، لذت نبردن از مسائل روزمره، اشتغال ذهني به مرگ و اختلالات خواب و اشتهاء (چه به صورت افزايش و چه در جهت كاهش خواب و اشتهاء) علائمي هستند كه در تمام افسردگي ها مشتركند اما آنچه كه به صورت مشخصه در سالمندان بروز مي كند، اختلالات حافظه و عدم شناخت اطرافيان و عدم تمركز است.
وي ادامه داد: فرد سالمند به محيط اطراف بي علاقه و بي توجه شده و فراموش كارمي شود. اين حالت در فرد سالمند حتي ممكن است با بيماريهاي ديگري همچون دمانس (زوال عقل) اشتباه شود.
دكتر صادقي گفت: همانطور كه ايجاد افسردگي علل مختلفي دارد، درمانهايش نيز درمانهاي مختلفي است. به عنوان مثال اگر فرد دچار مشكلات جسمي است و از داروهاي مختلف استفاده مي كند، ابتدا بايد مشكلات جسمي او را حل كرد. تأثيراتي كه بسياري از داروها در بدن مي گذارند مي تواند باعث ايجاد افسردگي شود.
وي اضافه كرد: از روشهاي ديگر درماني، درمانهاي دارويي است كه بايد فرد از داروهاي ضدافسردگي استفاده كند و در مواردي كه بيماري سالمند بسيار شديد و پيشرفته است به نحوي كه سوء تغذيه پيدا كرده و يا افكار خودكشي دارد ممكن است كه از الكتروشوك نيز استفاده شود.
عضو هيات علمي دانشگاه علوم پزشكي تهران در پايان گفت: البته درمانهاي روان شناختي و اجتماعي نيز از اهميت برخوردارند به نحوي كه سالمند بايد بداند كه مورد توجه خانواده و اطرافيان است و از تجربه اش استفاده مي‌شود. همچنين خانواده ها نيز مي توانند وظايفي را به سالمندان محول كنند تا آنها احساس بيهودگي نداشته باشند. و بايد توجه داشت كه سالمندان سرعتشان كم و دقتشان زياد است و مي توان كارهايي كه نياز به سرعت بالا ندارد را به آنها واگذار كرد. تفکر مثبت احتمال ابتلا زوال عقلی در سن بالا را کاهش می‌دهد .
قانون ها
قانون عادت:
حداقل 95 درصد از كارهايي كه انجام مي دهيم از روي عادت است. پس مي توانيم عادت هايي را كه موفقيت مان را تضمين مي كنند در خود پرورش دهيم؛ و تا هنگامي كه رفتار مورد نظر به صورت اتوماتيك و غير ارادي انجام نشود، تمرين و تكرار آگاهانه و مداوم آن را ادامه دهيم.
قانون انتخاب :
زندگي ما نتيجه انتخاب هاي ما تا اين لحظه است. چون هميشه در انتخاب افكار خود آزاد هستيم، كنترل كامل زندگي و تمامي آن چه برايمان اتفاق مي افتد در دست خودمان است.
قانون تفكر مثبت :
براي رسيدن به موفقيت و شادي، تفكر مثبت امري ضروري است. شيوه تفكر شما نشان دهنده ي ارزش ها، اعتقادات و انتظارات شماست.
قانون تغییر :
تغيير ، غير قابل اجتناب است و ما بايد استاد تغيير باشيم نه قرباني آن.
نویسنده ميلاد ضعيفي   –  کانون طراحی وب سایت گامرون

مادران فراموش شده – نویسنده ميلاد ضعيفي

مهري مهرنيا در آسايشگاه سالمندان دلتنگ است

مهري مهرنيا مي‌گويد: «هيچ‌كس سراغمون نمي‌ياد و نمي‌پرسند زنده‌ايم يا مرده‌»
اين بازيگر پيشكسوت سينما و تئاتر ايران كه به گفته‌ي خودش از يك ماه گذشته در آسايشگاه سالمندان به‌سر مي‌برد، در ديدار گروه هنري خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)،‌ كه به مناسبت «روز مادر» انجام شد، گلايه‌مند بود از اين‌كه به او گفته‌اند، براي ده، بيست روز به آن‌جا مي‌بريمت تا حوصله‌ات سر نرود. اما مي‌گويد: آمديم و ديگر ماندگار شديم.
او از خانواده‌اش، همسر و فرزندانش كه درگذشته‌اند، ياد مي‌كند و تنها از برادرزاده‌اي كه او به هم به دنبال زندگي ‌خودش است، نام برد. اين بازيگر پيشكسوت از خانه‌اش هم ياد مي‌كند: «هيچ‌جا خونه‌ي خود آدم نمي‌شه؛ اما به من گفتن براي خرج مريضي، اونو فروختن » .
چگونه مثبت اندیش باشیم ؟
همانطور که گفته‌ شد افکار از چنان قدرتی برخوردارند که می‌توانند سازنده یا ویرانگر باشند، بنابر‌این باید به خود و فرزندانمان بیاموزیم که افکارمان را هوشمندانه کنترل کنیم تا در زندگی به موفقیت‌ها و کامیابی‌های بزرگی دست یابیم.
1- نسبت به خودمان احساس خوبی داشته باشیم و خود را خوب، توانا و با ارزش بدانیم.
2- لیستی از صفات مثبت خود تهیه کنیم و راه‌های تقویت آنها را بیابیم و تجربه کنیم.
3- لیستی از افکار منفی خود در طی روز تهیه و سعی کنیم برای هر فکر منفی یک فکر مثبت معادل بیابیم تا به کمک آن بتوانیم با افکار منفی مقابله کنیم.
4- سعی کنیم در گفتار و برخوردهای روزانه از کلمات و جملات مثبت استفاده کنیم، مثلاً در ملاقات با دیگران بجای استفاده از کلمه «خسته نباشید» که دارای بار منفی و القای حس خستگی است، بگوییم «خدا قوت»، «شاد باشید» و یا «پر انرژی باشید»
5- افکار خود را متوجه خوبی‌ها و جنبه‌های مثبت زندگی کنیم تا به مرور مثبت‌نگر شویم.
6- با خوش‌بینی سعی کنیم، دستوراتی به ذهن خود بدهیم که اندیشه‌های جدید مثبت شکل گیرند.
7- هر روز صبح که از خواب بر می‌خیزیم با نگاه کردن به منظره ی یک تابلوی نقاشی زیبا و یا اسما‌ء‌الله روز خود را با نشاط و خوش‌بینی آغاز کنیم.
8- از افراد منفی‌نگر یا موقعیت‌هایی که باعث ایجاد افکار ناخوشایند و منفی می‌شوند
دوری و یا سعی کنیم کمتر با آنها برخورد داشته باشیم.
9- به مشکلات به عنوان محکی برای ارزیابی توانایی‌های خود نگاه کنیم و هرگز نتیجه ی بدی را پیش‌بینی نکنیم، زیرا مشکلات فقط به اندازه‌ای مهم هستند که ما آنها را مهم می‌پنداریم.
10- به لحظات و خاطرات زیبا و دوست داشتنی گذشته ی خود فکرکرده و سعی کنیم آنها را تکرار نماییم.
11- از تردید و دودلی دوری کرده و کارها را با جدیّت دنبال کنیم.
12- به ندای منفی درونی خود و تلقین‌های مخرب و نگران کننده‌ی دیگران بی‌توجه باشیم و سعی کنیم عکس آنها را انجام دهیم.
13- به قدرت بی‌کران خداوند ایمان داشته باشیم و با خود تکرار کنیم که من لیاقت بهترین‌ها را دارم و با لطف خدای بزرگ به آنها خواهم رسید.
14- از میان اهداف خود هدفی را انتخاب کنیم که امید بیشتری به موفقیت آن داریم و در تلاش برای تحقق آن، به فکر تأیید یا تکذیب دیگران نباشیم.
15- در توصیف احوال و زندگی خود از کلمات مثبت استفاده کنیم.
16- در تعریف از افراد خانواده یا دوستان از کلمات مثبت و روحیه بخش استفاده کنیم (فلانی شخص بسیار شریف و بزرگواری است.)
17- از چشم و هم‌چشمی و حسادت که باعث ایجاد افکار منفی می‌شود دوری و سعیکنیم روش زندگی خود را خودمان انتخاب کنیم.
18- هرگز شعار خواستن، توانستن است را فراموش نکنیم و بدانیم که در سایه ی سعی و تلاش به آنچه بخواهیم می‌رسیم.
19- قدر لحظات زندگی را بدانیم و از آنها به ‌خوبی استفاده کنیم، زیرا هرگز تکرار نخواهد شد.
20- برای تغییر اوضاع و شرایط نامساعد اقدام کنیم و مطمئن باشیم که می‌توانیم آنها را از بین ببریم.
21- از خود انتظار بیش از حد نداشته باشیم و خود را همه فن حریف ندانیم، به عبارت دیگر از کمال گرایی مطلق که باعث اضطراب و احساس عجز و ناتوانی می‌شود خودداری کنیم.
22- خود را از قید و بندهای آزاردهنده رها ساخته و ساده زندگی کنیم تا فکر و خیال آسوده‌ای داشته باشیم.
23- از انزوا و گوشه‌گیری که باعث ایجاد افکار منفی می‌شود دوری کرده و اوقات خود را در جمع خانواده، فامیل و دوستان سپری کنیم.
24- هر وقت احساس کردیم که افکار منفی سراغمان آمده است، وضعیت خود را تغییر دهیم و به کاری سرگرم شویم.
25- ممکن است هنگام خواب در رختخواب افکار منفی به سراغمان بیاید، تا خسته نشده‌ایم به رختخواب نرویم .
26- هرگز به هیچ وجه خود را بدبخت، ناتوان و درمانده احساس نکنیم.
27- اعتماد به نفس خود را در هر شرایطی حفظ کنیم و هرگز به دیگران اجازه ندهیم که آن را متزلزل کنند. باید متوجه باشیم که اعتماد به نفس کلید خلق تفکر مثبت است.
28- خندیدن را فراموش نکنیم. خندیدن باعث می‌شود تا افکار ناراحت کننده و منفی‌ جای خود را به افکار مثبت و شاد بدهند .

اجرای راهکارهای تقویت مثبت هیچ هزینه‌ای ندارند و به سن و سال افراد نیز مربوط نمی‌شوند.
فقط باید این شعار را فراموش نکنیم:
اگر افکارمان را کنترل کنیم، زندگی‌مان متحول می‌شود .
سالمندی و افسردگی
دوران سالمندی معمولا به منزله ایامی جهت استراحت، فراغت و تفکر و اوقاتی جهت انجام اموری که به علت تعلیم و تربیت فرزندان و مشغله کاری در دوران جوانی و میانسالی به تعویق افتاده است به شمار می آید.
دوران سالمندی معمولا به منزله ایامی جهت استراحت، فراغت و تفکر و اوقاتی جهت انجام اموری که به علت تعلیم و تربیت فرزندان و مشغله کاری در دوران جوانی و میانسالی به تعویق افتاده است به شمار می آید.
متاسفانه، فرایند سالمندی همیشه نیز اینچنین ایده آل و مطلوب نیست. مشکلات سنین بالای زندگی نظیر اختلالات طبی مزمن و ناتوان کننده، فقدان افراد و دوستان مورد علاقه و ناتوانی شرکت در فعالیت های رضایت بخش، موجب تغییرات و عوارض نامناسبی در بهزیستی افراد مسن می شود.
همچنین یک فرد مسن ممکن است به علت ضعف در بینایی، کاهش شنوایی و سایر تغییرات جسمانی ونیز فشارهای بیرونی نظیر محدودیت منابع مالی، حس عدم کنترل بر زندگی را تجربه نماید. مجموعه این عوامل منجر به بروز عواطف منفی نظیر غمگینی، اضطراب، احساس تنهایی و کاهش عزت نفس می شود که اینها نیز به نوبه خود موجب عقب نشینی اجتماعی و بی علاقگی نسبت به امور در آنها می گردد.
افسردگی یکی از پیامدهای جدی سالمندی، افسردگی مزمن یا افسردگی دوره ای و مکرر است. افسردگی مزمن پیامدهای جسمانی و روانی توامانی دارد به نحوی که شرایط سلامت افراد مسن را پیچیده تر کرده باعث بروز مشکلات جدیدی می شود.
بررسی ها نشان می دهد که برخی تغییرات طبیعی جسمانی مرتبط با سالمندی ممکن است خطر ابتلا» فرد را به افسردگی افزایش دهد. مثلا کاهش تراکم ویتامین ب لازم برای رشد و بازسازی سلولها در خون و سیستم عصبی ممکن است به بروز افسردگی، معلولیت ذهنی و دمانس مغزی کمک نماید. پژوهشگران همچنین احتمال می دهند که ممکن است رابطه ای بین شروع افسردگی در اواخر زندگی و بیماری آلزایمر وجود داشته باشد.
افسردگی به هر علتی، می تواند زنگ خطری برای سایر عوارض جسمانی در سالمندان باشد. میزان مرگ ومیر در مردان و زنان سالمندی که هم از افسردگی و هم از احساس تنهایی رنج می برند بیشتر از سالمندانی است که از زندگی شان راضی و خشنود هستند. برنامه های درمانی جهت بیماران مسن افسرده ای که مبتلا به بیماری های قلبی و عروقی و سایر بیماری های عمده هستند معمولا طولانی تر از افراد مسن سالم و کمتر توام با موفقیت بوده است.
به علاوه احساس ناامیدی و انزوا که اغلب باعث ایجاد افکار خودکشی می شود در میان افراد سالمند به ویژه در میان آنانی که دارای ناتوانی های جسمی یا محکوم به زندگی در خانه های سالمندان هستند شایع تر است.
● خطری برای زندگی روزانه
افسردگی همچنین می تواند به صورت بالقوه تاثیرات مخربی بر سلامتی افراد مسن در سایر جنبه ها نیز داشته باشد. مثلا منجر به عادات غذائی نامناسبی گردد که نتیجه آن چاقی مفرط یا بالعکس به طور آشکار موجب از دست دادن اشتها و کاهش سطوح انرژی و بعضی مواقع نیز موجب شرایطی شود که به آن بی اشتهایی مربوط به پیری می گویند.
افراد مسن افسرده میزان بالایی از بی خوابی و کاهش حافظه را نیز تجربه می کنند. همچنین آنان نسبت به افراد عادی واکنش های زمانی طولانی تری داشته و در ارتباط با امور آشپزی، رانندگی، خوردن دارو توسط خودشان و سایر کارهایی که مستلزم توجه کامل است مشکلات فزاینده تری دارند.
● چه اقداماتی لازم است انجام گیرد؟
آنگاه که سالمندی بخشی اجتناب ناپذیر از زندگی می شود، نیازی نیست که افسردگی هم جزئی از آن باشد. پژوهشگران در این موردکه شناخت زودهنگام، تشخیص و درمان افسردگی می تواند باعث خنثی سازی و جلوگیری از عواقب عاطفی و جسمانی آن گردد اتفاق نظر دارند.
در اینجا برخی از اقداماتی که در مورد مقابله با افسردگی در سالمندان می توان انجام داد ذکر می گردد:
از محدودیت های جسمانی افراد مسن آگاه باشید.آنان را ترغیب نمائید قبل از اینکه هر گونه تغییری در رژیم غذایی خود بدهند یا ملزم به هر فعالیتی شوند که موجب استرس (تنش جسمانی وروانی) در آنان گردد با یک پزشک مشورت کنند.
به تفاوت ها و ترجیحات فردی آنان توجه کنید زیرا افرادمسن کمتر مایلند که سبک و شیوه زندگی خود را تغییر دهند، آنان ممکن است جهت انطباق با عادات جدید یا انجام کارهایی که برای برخی از همسن و سالهایشان فوق العاده لذت بخش باشد بی علاقه باشند. روانشناس متخصص امور سالمندان (روانشناس سالمندی) می تواند جهت رویارویی سالمندان با افسردگی راهبردهای فردی مناسبی را ارائه دهد.
در برخورد با افراد مسن بسیار محتاط و موقع شناس باشید. فرد مسنی که دارای عزت نفس شکننده ای است ممکن است هرگونه تعریف و تمجید نابجا را هر چند با نیت خیر صورت گرفته باشد دال بر ضعف روانی و جسمانی خود تلقی کند. برخی نیز ممکن است از هر تلاشی برای دخالت در امورشان رنجیده خاطر شوند.
یک روان شناس حاذق می تواند به دوستان و اعضای خانواده سالمند کمک نماید تا در قبال چنین موارد حساسی رویکردهای مثبت تری نسبت به سالمندان در پیش گیرند. منبع: خبرگزاری فرانسه نویسنده : ترجمه : بهزاد بیگلربیگی گزارش : روزنامه مردم سالاری

به جنگ اضطراب برويم  ( نويسنده: شهناز سلطاني )
هر كس در زندگي ترس ها و نگراني هايي دارد. اضطراب ـ به شرط خوب بودن ـ پاسخ مناسبي به اين نگراني هاست. از نظر روان كاوان اگر اضطراب ناشي از ترس و نگراني، فرد را به يادگيري راه هاي مقابله با معضلات زندگي برانگيزد خوب است. اما اگر اين اضطراب، شديد، طولاني و بي تناسب با موقعيت تهديدكننده به وجود آمده باشد نابهنجار و مرضي تلقي مي شود به طوري كه به ناتواني مي انجامد.
* حالت هاي جسمي و رواني ناشي از اضطراب
اضطراب موجب به وجود آمدن حالت هاي جسمي و روحي خاصي مي شود كه بسياري از آنها عواقب ناگواري در پي دارد. دكتر «حسين ابراهيمي مقدم» روان شناس با اشاره به برخي از اين حالات مي گويد: «نگراني (براي مثال مادري كه همواره نگران وضع جسماني فرزندش است)، ترس از وقوع رويدادهاي بد (كسي كه منتظر شنيدن اتفاقات ناگوار است)، ترس از دست دادن كنترل (پدري كه مي ترسد با از دست دادن كنترل، فرزند خود را بشدت تنبيه كند) و عصبانيت و ناتواني از رسيدن به آرامش (نوجواني كه همواره حالت هاي عصبانيت از خود نشان مي دهد) برخي از حالت هاي رواني ناشي از اضطراب محسوب مي شود. برخي از تغييرات جسماني پس از اضطراب نيز كه از برانگيختگي شاخه سمپاتيك دستگاه عصبي خود مختار مغز حاصل مي شود، افزايش ضربان قلب و فشار خون، سرخ شدن صورت و غش كردن است.»
*يك سوم بزرگسالان دچار اضطراب اند
آمارها بر مبناي تحقيقات و پژوهش ها نشان مي دهد يك سوم بزرگسالان دچار ناراحتي هاي روان شناسي بويژه اضطراب اند. در اين ميان زنان، سالمندان و افراد كم درآمد از سهم بيشتري از اضطراب و مردها، جوانان و كساني كه در طبقه اقتصادي مرفه هستند از سهم كمتري از آن برخوردارند.
دكتر ابراهيمي مقدم درباره علت و چرايي اين مسأله مي گويد: «با توجه به بافت فرهنگي خاص جامعه ما معمولاً زنان از موقعيت هاي شغلي پائين تر و درآمد كمتر و به تبع آن از امنيت اجتماعي كمتر برخوردارند، اين عوامل به خودي خود اضطراب زاست. سالمندان هم به علت پديده شكاف نسل ها، كم رنگ شدن عقايد و هنجارهاي ارزشي، كم توجهي فرزندان به آنان، كم بودن ميزان احساس امنيت اجتماعي بويژه امنيت اقتصادي و عاطفي و در برخي مواقع نبود حمايت هاي تأمين اجتماعي از بالاترين ميزان اضطراب رنج مي برند. به گواه پژوهش هاي محققان، جوانان با توجه به قدرت ريسك پذيري بالاتر و تكيه بر نيروهاي جواني و كم توجهي به استرس هاي موجود در اطراف خود و برخورداري از اميد به آينده، و اعضاي طبقه بالاي اقتصادي هم به لحاظ دستيابي به امكانات بهتر، تفريح بيشتر، امنيت شغلي و آينده روشن تر به خوبي از اضطراب فاصله مي گيرند.»

نیازهای سالمندان
امروزه دوران پس از 60  سالگی را كه اصطلاحا دوران بازنشستگی نامیده می شود، دورانی نیست كه فقط به انتظار مرگ سپری شود. بلكه همانگونه كه جامعه شناسان گفته اند این مرحله از عمر،  دوران سوم زندگی است. در جامعه ما افراد به طور متوسط تا 80  سالگی امید به زندگی دارند.

در این دوران سالخوردگان را می توان به شرح زیر تقسیم بندی كرد :
1 – امكانات به اندازه كافی دارند و مایلند به استراحت بپردازند
2 – به علت احتیاج به درآمد ، به كار خود ادامه می دهند یا حداقل اگر كاری باشد ، مایلند ادامه دهند .
3 – امكانات مالی دارند ولی چون نمی خواهند «از كار افتاده» محسوب شوند ، مایلند كار كنند .
4 – از كار افتاده و بیمارها .

نیازهای سالمندان را در گروه های چهارگانه بالا می توان به شرح زیر تقسیم بندی كرد:
1 – احتیاجات عاطفی
2 – احتیاجات معیشتی
3 – احتیاج به تفریح
4 – احتیاج به شركت در زندگی اجتماعی
5 – امنیت
admin:   webmaster@if-id.de

احتیاجات عاطفی
احتیاجات عاطفی همواره وجود داشته و به همان ترتیبی كه سن افراد بالاتر می رود ، نیازها نیز افزایش می یابد. در گذشته توجه فرزندان به پدر و مادرها  و اصولا افراد جوان تر نسبت به مسن ترها،  بیشتر بود و اخلاق و رسوم حكم می كرد كه به  سالمندان بیشترین احترام گذاشته شود. اما امروزه  كه غالب سالمندان  به  تنهایی در خانه خود به سر می برند، هر قدر هم كه  وضع زندگی  آنها خوب باشد، از توجه عاطفی دیگران و اقدامات جامعه بی نیاز نیستند .
احتیاج به شركت در زندگی اجتماعی
افسردگی بیشتر در میان سالمندانی وجود دارد كه تنها زندگی می كنند و علاوه بر آن دچار ناراحتی های جسمانی نیز هستند. بعضی از آنها بیش از یك  بار در ماه  تماس دیگری با فرزندان خود ندارند و تمام روابط و گفتگوی آنها در صحبت های چند دقیقه ای برای  مثال با  پستچی  و مغازه دار خلاصه می شود . از این رو ضروری  است كه محیط  مناسب و بهتری برای  زندگی آنها مهیا شود تا افسردگی های ناشی از تنهایی كاهش یابد. سالمندانی كه علیرغم سن بالا در فعالیت های اجتماعی حضور دارند و از روابط اجتماعی نسبتا خوبی برخوردارند، به بیماری های مختلف به ویژه بیماری های روانی كمتر دچار می شوند .
سالمندان از احساس بطالت و بیكاری و بركنار ماندن از زندگی اجتماعی رنج
می برند . برای رفع این احساسات باید  برنامه های جمعی برای سالمندان در نظر گرفت ، مثلاً سالمندان با هم به مطالعه روزنامه و مجله بپردازند ، به گردش ها و سفرهای كوتاه دسته جمعی بروند و مورد مشورت قرار گیرند.
مسئله مهم دیگر ، كار است. كار سَبُك بهترین وسیله برای گذراندن عمر در كهنسالی می باشد . كار نه تنها پاسخگویی به یك نیاز واقعی در ارتباط با سالمندان است بلكه با مدیریت صحیح ، نتایج كار سالمندان می تواند پاسخگوی قسمت های زیادی از نیازهای جامعه باشد .
امنیت
سالمند احتیاج به امنیت روحی و جسمی دارد و باید در طراحی فضاهای مرتبط با سالمند این مسئله مورد توجه قرار گیرد. سالمند باید  مطمئن گردد كه  در موقع ضرورت  به كمكش خواهند شتافت و یا در  موقع  بیماری  سریع  معالجه
خواهد شد  و در فضایی كه پا می گذارد آرامش دارد  و مورد  آزار قرار نخواهد گرفت .

برخی احساسات مشترك سالمندان :
1 – احساس غم و اندوه به خاطر عدم توجه فرزندان و اطرافیان كه عمری برای رفاه آنان تلاش كرده اند.
2 – احساس تنهایی به علت طرد شدن .
3 – احساس یأس و ناامیدی.
4 – احساس اضطراب و نگرانی.
5 – احساس هرز رفتن و بیهوده بودن .
6 – احساس سر بار بودن.
جدی ترین خطری كه فرد سالمند را تهدید می كند در انزوا قرار گرفتن او از سوی اطرافیان است. در این حالت شخص امكان ارتباط صمیمی و نزدیك با دیگران را از دست می دهد. تنهایی موجب می گردد فرد سالمند به تدریج دچار مشكلات روانی شود، لذا درك احساسات و انتظارات سالمندان از اطرافیان و تصحیح ارتباط افراد خانواده با آنها در فرایند بهداشت روانی آنها بسیار مهم است
جدی ترین خطری كه فرد سالمند را تهدید می كند در انزوا قرار گرفتن او از سوی اطرافیان است. در این حالت شخص امكان ارتباط صمیمی و نزدیك با دیگران را از دست می دهد. تنهایی موجب می گردد فرد سالمند به تدریج دچار مشكلات روانی شود، لذا درك احساسات و انتظارات سالمندان از اطرافیان و تصحیح ارتباط افراد خانواده با آنها در فرایند بهداشت روانی آنها بسیار مهم است. سالمندان به اندازه ای كه دیگران به آنها  به عنوان پیر و از كار افتاده نگاه می كنند خود را ضعیف و نا توان احساس نمی كنند. چنانكه در یك خانواده گرم و مهربان اغلب سالمندان بسیار راحت ، آرام، مقاوم و با نشاط روزگار می گذرانند در نتیجه این افراد حوصله نگهداری نوه ها را با همه شیطنت هایشان دارند .
سالمندان به دلیل بازنشستگی و دوری از فرزندان، نیاز به ارتباط و توجه عاطفی بیشتری را در خود احساس می كنند كه این نیاز باید  مورد توجه قرار گیرد  و ارضا شود.
برنامه ریزی صحیح  و استفاده  از وجود سالمندان و تجربیات آنها، هم  تنهایی آنان را برطرف می كند  و احساس هرز و پوچ بودن را در آنها از بین می برد و هم منبعی مفید  و ارزشمند از معلومات و تجربیات را در اختیار جوانان نسل بعد قرار می دهد.
زن یا  مردی كه خود  را زمانی صاحب قدرت  و نفوذ می دانست به یكباره خود را تنها و بدون قدرت می یابد  و این ناراحتی گاهی به حوادثی نامناسب می انجامد  و موجب ناراحتی روانی سالمند می گردد.
ویژگی های دوران سالمندی
دوران سالمندی كه ما آن را سنین بالای 60 سالگی تعریف می كنیم ، دارای برخی ویژگی های جسمی ، اجتماعی و روانی است:
1 – یكی از این ویژگی ها كاهش نسبی قوای جسمی است به طوری كه با بالا رفتن سن ، نیروهای جسمی فرد به نسبت رو به كاهش می گذارد.
2 – ویژگی دیگر «بازنشستگی» و دور شدن از موقعیت های شغلی گذشته است كه كاهش مسئولیت های مرتبط با شغل و در نتیجه كاهش ارتباطات اجتماعی فرد را به همراه دارد.
3 – از دیگر ویژگی ها تنهایی یا احساس تنهایی است. به خصوص در مواردی كه شخص شاهد از دست دادن یكی از دوستان ، بستگان و هم سن و سالان  و افراد همدوره خویش است ، لذا هر روز بیش از پیش احساس تنهایی به او دست می دهد.
پذیرش شرایط دوره سالمندی در بین افراد مختلف و با فرهنگ های گوناگون متفاوت است ، برخی به مرور از مشاركت در زندگی اجتماعی كناره می گیرند و در مقابل ، جامعه نیز آنها را به كنار می زند به طوری كه ممكن است دچار نوعی احساس بیهودگی و افسردگی شوند. برخی با نقش های جدیدی كه مطابق با وضعیت آنهاست این دوره را به دوره ای نسبتاً فعال و رضایت بخش بدل می سازند.
برنامه ریزی صحیح  و استفاده  از وجود سالمندان و تجربیات آنها، هم  تنهایی آنان را برطرف می كند  و احساس هرز و پوچ بودن را در آنها از بین می برد و هم منبعی مفید  و ارزشمند از معلومات و تجربیات را در اختیار جوانان نسل بعد قرار می دهد.
در هر حال علاوه بر خصوصیات فردی ، شرایط اجتماعی و به ویژه شرایط خانوادگی شخص سالمند هم بسیار مهم است. شرایط مناسب خانواده و جامعه می تواند شخص را به سوی پذیرش وضعیت جدید سوق دهد و شرایط نامناسب خانواده و جامعه می تواند او را منزوی و تنها كند.
به علاوه میزان سلامت جسمی شخص سالمند در این مرحله از زندگی ، عاملی مهم در وضعیت زندگی اجتماعی اوست ، چرا كه برای هر نوع مشاركت اجتماعی در مورد سالمندان ، ابتدا میزان سلامت آنها مطرح می باشد.

نظریه توارثی
طبق این نظریه مسئله توارث در طول عمر ، عامل مهمی محسوب می شود. یعنی سن مرگ والدین و اجداد، صرفنظر از موارد مرگ در اثر سوانح ، معیاری است برای تعیین طول عمر فرزندان .

علل سالمندی
دانشمندان در مورد علل تكامل جسمی بشر با هم توافق ندارند.در گردهمایی جمعیت پیشرفت علوم آمریكا كه در سال  1974 برگزار شد  چهار نظریه ارائه شد :
1 – اختلال در كنش دستگاه ایمنی
2 – مكانیسم پیر شدن سلولی
3 – اختلال در دستگاه غدد مترشحه داخلی
4 – عوامل توارثی

دو نظریه دیگر نیز وجود دارند كه عبارت اند از :
5 – نظریه فرسودگی
6 – نظریه مواد زاید
اكثر دانشمندان معتقدند كه پیر شدن با نوع محیطی كه ما در آن زندگی می كنیم ( مثلاً هوای آلوده یا تمیز ) و همچنین به طرز زندگی ما ( مثلاً كمیت و كیفیت غذاها ، ورزش كردن و … ) بستگی دارد.
سن اجتماعی
سن اجتماعی نقش هایی را معین می كند كه انسان می تواند ، می خواهد و بایستی در اجتماع بر عهده بگیرد یا آرزوی بر عهده گرفتن آنها را دارد.

سن روانی و عاطفی
می دانیم كه تكامل ویژگی هایی دارد. مثلاً یك شخص زمانی از نظر روانی كامل شناخته می شود كه بتواند مسئولیت های خود را در جامعه بر عهده بگیرد. انسان در 70 سالگی به مرگ نزدیك می شود، این امر می تواند اثرات روانی داشته باشد .
همچنان كه نئوگارتن اشاره می كند: زندگی برحسب مدت زمانی كه برای زندگی كردن باقی مانده  است  سازمان دهی می شود نه برحسب مدت زمانی كه از بدو تولد طی شده است.
دگرگونی روانی را می توان به دو گروه تقسیم كرد:
1 – دگرگونی های شناختی ، یعنی دگرگونی هایی كه شیوه تفكر، همچنین توانایی ها را تحت تأثیر قرار می دهد.
2 – دگرگونی هایی كه عاطفه و شخصیت را شامل می شود.
سن جسمی و زیستی
غیر از سن زمانی، معیار دیگری نیز می تواند به تعریف سالمندی كمك كند؛ این معیار عبارت است از دگرگونی جسمی  و  زیستی. با  وجود  موارد استثنایی،  پیری جسمی تدریجاً حاصل می شود ، به طوری كه  تعیین لحظه ای كه شخص از نظر جسمی پیر می شود غالباً قراردادی است . اكثر مردم احساس می كنند كه نیروی بدنشان بین 30  تا 35 سالگی نقصان می یابد، ولی تا زمانی كه فعالیت های روزانه شان تحت تأثیر این نقصان قرار نمی گیرد آنها توجه زیادی به این امر نمی كنند. پیر شدن جسمی تصوری را كه ما از خود داریم تغییر می دهد، پیر شدن جسمی به دیگران پیغام می دهد كه باید رفتار خود را نسبت به ما عوض كنند.ژان پل سارتر چنین می نویسد : یك پیر هرگز خودش را پیر احساس نمی كند. من از طریق دیگران در می یابم كه پیرم ، اما خودم پیری خودم را احساس نمی كنم.
سن زمانی
ساده ترین راه برایتعریف سالمندی عبارت است از شمردن تعداد سال هایی كه از بدو تولد طی شده است. به طور كلی65  سالگی را آغاز پیری  تعیین می كنند. در مورد  بعضی اشخاص، انتقال به تدریج انجام می گیرد، حال آنكه در مورد بعضی دیگر انتقال از دوره ای به دوره دیگر به سرعت و همراه با صدمات روحی به وقوع می پیوندد. در خصوص شخصی كه بالاجبار بازنشسته شده است ، شصت و پنجمین سال زندگی ممكن است به معنای ورود ناگهانی به دوره پیری تلقی شود. درسایر موارد پیر شدن با ملایمت پیش می آید ، مثلاً از طریق موهایی  كه  سفید می شوند ، كودكانی كه از كانون  خانواده جدا می شوند، دوستانی كه فوت می شوند و … در جامعه ما سن 65 یا 70 سالگی آغاز سالمندی را مشخص می كند، زیرا با سن بازنشستگی مطابقت دارد. بنابراین  ورود  به  دوره  سالمندی  را  تا  اندازه ای قانون  معین می كند . چون  سن قراردادی  و اجباری  بازنشستگی ، كه  معمولاً  65 سالگی است- گاهی می تواند  تا 70  سالگی ادامه یابد. البته بعضی اشخاص لااقل از نظر قانون دیرتر از دیگران پیر می شوند. با توجه به  پراكندگی  زیاد  سنینی  كه در دوره موسوم به سالمندی است ،می توان افراد سالمند را به دو گروه تقسیم كرد:  سالمند جوان و سالمند واقعی .

اثرات فردی كهولت
انزوا، تنهایی، احساس هرز رفتن ، ناامیدی ، ناامنی، اضطراب، احساس سربار بودن ، اثرات ناشی از كهولت بر سالمند است. كه در نتیجه استفاده از مسكن ها ، آرامبخش ها و( در كشورهای خارجی مشروبات الكلی) را در این گروه سنی به شدت رواج داده است. بیماری روانی مثل افسردگی از جمله  اثرات سوئی است كه كهولت برای  سالمند به ارمغان می آورد. تنهایی روی تهیه غذا، میزان خوردن غذا و حتی بر متابولیسم  و تغییرات بیولوژیكی مؤثر است.
« ویلیام جیمز» می گوید : در حالی كه دیگران در كنار سالمند حضور دارند او می تواند تنها باشد. البته كسی كه تنها زندگی می كند ، احتمال تنهایی او بیشتر است .
سالمندان فاقد منابع مجدد دوستی هستند، زیرا  اكثر آنها كار نمی كنند و موقعیت ایجاد روابط دوستانه در فضای كار را ندارند و دوستان هم سن و سالشان را نیز به نوعی از دست داده اند . این مسئله تنهایی آنها را افزایش می دهد.

گنجینه‏های زندگی (روز جهانی سالمندان)
«و خداوند شما بندگان را آفرید، سپس شما را می‏میراند و بعضی را به سن پیری و انحطاط می‏رساند».
اشاره :
سالمندی، مصیبتی جانکاه نیست که به آن با دیدی منفی بنگریم و برایش متأسف باشیم. این دیدگاه که آدمی، پیری و سالمندی را تنها از دید ضعف قوا و انحطاط بدن یا ضعف دید و گوش و دیگر حواس مورد توجه قرار دهد، اشتباهی بس بزرگ است. ارزش سالمندی تا بدان جاست که رسول اکرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله ، سالمندان را مایه برکت، و وجود آنان را در میان خانواده و جمع، همانند پیامبر در میان امت به شمار آورده‏اند. سالمندی، مرحله‏ای از مراحل عمر، همراه با زیبایی‏هایی است که بیشتر افراد به دلیل ناآگاهی یا نداشتن زمینه مناسب، با نگرانی و تأسف با آن برخورد می‏کنند و به آن حساسیت نشان می‏دهند. سالمندی، دوران برداشت محصول زندگی است که آدمی حاصل تلاش و فعالیت سال‏های عمر دراز و طولانی خود را در پیش رو می‏یابد.
مزایای سالمندی :
سالمندی، هم از لحاظ فردی و هم از لحاظ اجتماعی مزایایی دارد. احساس کمال و پختگی، احساس بی‏نیازی از دیگران، بردباری در برابر مشکلات، داشتن اوقات فراغت برای سیر به سوی کمال، و نیز مجال رسیدگی به خود و ارزیابی خویش، از جمله مزایای فردی، و حرمت و احترام، عزیز بودن در خانواده، مورد احترام بودن در میان جمع، امر و نهی‏های ارشادی، توجه مردم به او به عنوان منبع فکر و اندیشه، و نیز مورد مشورت قرار گرفتن، ازجمله مزایای اجتماعی سالمندی است. از دیدگاه اسلام، موی سپید سالمند همانند نوری است که نباید آن را از بین برد. امام علی علیه‏السلام می‏فرماید: «اثر پیری و موی سپید را از بین نبرید که آن خود نور و جلاست». این نور تنها برای دنیا و تنها در این سرای نیست. پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله هم می‏فرماید: «کسی که مویش در اسلام سپید گردد، در روز قیامت برای او نوری و جلایی خواهد بود».
سالمندی؛ کمال و ورزیدگی :
سالمندی، نشان دهنده کمال آدمی است. آدمی پس از عمری تلاش و بندگی خداوند، قدم در مرحله‏ای می‏نهد که می‏تواند از فرصت و موقعیت جدیدش در راه تکمیل و تکامل و درست اندیشیدن استفاده کند و موقعیت خود را در جامعه و خانواده محکم‏تر سازد. او می‏تواند چنان در معنویت غرق شود که درجاتی عالی یابد و حتی مایه نجات گروهی از گمراهی و عذاب گردد. سالمندان، دنیایی از تجربه‏ها و آگاهی‏ها را به همراه دارند و می‏توان گفت تاریخی متحرک هستند. اینان در تصمیم‏گیری‏ها و حل مسائل و دشواری‏ها، ورزیده و با تجربه شده‏اند و روز به روز بر تجربه هاشان افزوده شده و آن‏ها را پربارتر و کامل‏تر ساخته است.
ارزش سالمندی :
سالمند، انسانی پرارج و گران قدر است؛ از آن بابت که عمری را در راه اسلام و مکتب به سر آورده و گنجینهای از تجربه‏ها و آگاهی‏ها به شمار می‏آید. او در دوران زندگی سردی و گرمی بسیار چشیده است و می‏تواند برای جامعه خیر و سعادت پدید آورد. سالمند قادر است برای جامعه فکر و اندیشه تولید کند که حاصل آن، پربار کردن زندگی و حتی افزایش تولید مادی است. سردی و گرمی‏هایی که او در طول زندگی چشیده، می‏تواند وسیله‏ای برای هموار کردن راه زندگی اعضای کم سال‏تر جامعه به شمار آید. همه ابعاد وجودی او، درس سازندگی است. وجود او در جامعه، غنیمتی است برای همگان و تجربه‏ها و دانش‏هایش روشن کننده راه زندگی و چراغی فرا راه سعادت جامعه است.
سالمندی؛ دوران تجدید صفات :
آدمی به هر میزان که سالخورده‏تر می‏شود، تصور روشن‏تری از زندگی به دست می‏آورد؛ راه و روش زندگی را بهتر فرا گرفته و متوجه لغزش‏ها و اشتباه‏های گذشته می‏شود. در دوران سالمندی، بسیاری از حالات و صفات تجدید و احیا می‏شود و نقاط مثبت و منفی بسیاری بروز و ظهور پیدا می‏کند. اصولاً دوران سالخوردگی، با نوعی بیداری همراه است که سالمندان در آن فرصت می‏یابند گذشته و آینده را در نظر مجسم کنند و همه آنچه بوده و خواهد بود را به صحنه آورند. این حالت‏ها ممکن است افراد را شاد یا ناراحت کند. در این سنین، تازه آدمی متوجه می‏شود که لذت‏ها چه زود فانی شدند و روزهای جوانی به چه سرعتی گذشتند و از دست رفتند.
فکر و احساس سالمندان :
سالمندان، فکر و اندیشه‏ای خاص دارند که ناشی از دیده‏ها، شنیده‏ها و تجربه‏هایی است که در طول مدت زندگی به دست آورده‏اند. برخی این اندیشه را در خود می‏پرورانند که به پختگی و کمال رسیده‏اند، اندیشمند و صاحب رأی‏اند و می‏توانند الگوی دیگران باشند. اینان احساس می‏کنند که افرادی بی‏حساب نیستند و مورد شور و مشورت قرار می‏گیرند. برخی نیز احساس می‏کنند که از سوی فرزندان و خانواده خویش طرد شده‏اند و جامعه آنها را قبول ندارد. سالمندانی که راه ارتباطی میان خود و خدا را نمی‏یابند، در روزگار پیری، احساس پوچی و بی‏خاصیتی دارند و گمان می‏کنند که نمی‏توانند منشأ اثر باشند و این، احساس آزاردهنده را برای آنان پدید می‏آورد.
تظاهرات سالمندی :
سال‏های پیری را می‏توان سال‏های متانت و آرامش دانست. سالمندی که عمری کار کرده و مسئولیت بسیاری را پذیرفته و به انجام رسانده است، اکنون در نزد وجدان احساس رضایت می‏کند؛ اما سالمندانی نیز هستند که قرار و آرام خود را از دست داده و بر گذشته خود ناراحت و متأسف‏اند، به ویژه اگر عمر را به بیهودگی گذرانده باشند. زود رنجی و نازک دلی، رکود و خمودی یا سرگرم شدن به کار و برنامه‏ای که حاصل ارزنده‏ای ندارد، تعصب در گفتار و عمل که گاه خود مانعی بزرگ برای ایجاد تفاهم و اشتراک فکری آنهاست و نیز رعایت آداب و رسومی که ممکن است بی‏ریشه بوده یا از گذشتگان به ارث رسیده و در آنان پایدار شده باشد، از جمله تظاهراتی است که در وجود افراد پیر و سالمند بروز و ظهور می‏کند.
سالمندی؛ دوران هجوم بیماری‏ها و عارضه‏ها  :
سالمندی، دوران هجوم بیماری‏ها و عارضه‏های گوناگون است؛ چنان که می‏توان گفت سالخوردگی، آشیانه بسیاری از مرض‏ها و زمینه‏های نامناسب زندگی و هجوم بیماری‏های گوناگون است. زوال جوانی و فرو افتادن آدمی در پیری و سالمندی، به صورت ناگهانی و یک باره نیست، بلکه صورت تدریجی دارد. آنها آهسته آهسته وارد این مرحله می‏شوند و روز به روز بر ضعف‏شان افزوده می‏گردد و به تدریج بستری و گرفتارشان می‏کند. همچنین بیماری‏های روانی بسیاری هستند که سالمندان از آن رنج می‏برند. برای درمان این بیماری‏ها، تنها نباید به تجویز داروهای مختلف اکتفا کرد، بلکه شایسته است فرد سالمند خواسته‏های جوانی خود را به دور انداخته و بیشتر از خود مراقبت کند و اطرافیان نیز بکوشند تا موجبات آسایش و راحتی او را فراهم آورند.
نقش سالمندان در خانواده :
در یک خانواده متعارف و متعادل، سالمندان نقش سرپرست، راهنما یا کدخدایی را ایفا می‏کنند که کارشان امر و نهی، هدایت و ارشاد و تنظیم سیاست کلی خانواده است. فرزندان از آنها پیروی کرده و شیوه زندگی را می‏آموزند. سالمندان، پاسدار ارزش‏ها و حافظ سنت‏های اصیل و ارزیاب فرهنگ و میراث اجتماعی هستند. آنان با معاشرت و انس با نسل جدید، می‏کوشند مفهوم زندگی را برای آن‏ها روشن کنند، و مراقب باشند لغزش و خطایی از ایشان سرنزند، اخلاق و ادب را به آنها بیاموزند و حفظ و حراست از دستاوردها را به آنان آموزش دهند. سالمندان، همانند نگاهبانی هستند که امور و جریان‏های داخل شونده و بیرون رونده را تحت مراقبت دارند و تلاش می‏کنند خانواده در مسیر صواب هدایت شود.
فاصله نسل‏ها  :
از مسائل مهم عصر کنونی، فاصله میان جوانان و سالمندان است. مخالفت سالمندان با نسل جدید، به صورت بدبینی، تحقیر و گاه دشمنی و حمله است و مخالفت جوانان با آنها، به صورت مقاومت در برابر سالمندان و طغیان در برابر امر و نهی آنهاست. نوخواهی و تجددطلبی جوانان از یک سو، و پای‏بندی سالمندان به سنت‏ها از سوی دیگر، زمینه را برای درگیری‏ها و آسیب‏پذیری‏ها فراهم می‏کند. برای از میان بردن این فاصله و داشتن محیطی آرام و با صفا، باید دست جوان در دست سالمند قرار گیرد تا هر دو از وجود یکدیگر بهره برند. شناخت علل زمینه‏ساز ایجاد اختلافات، شناخت طبیعت دو نسل و انتخاب راه مناسب برای نزدیک کردن دو نسل به یکدیگر، در ایجاد این محیط آرام و باصفا بسیار مؤثر است.
توانایی‏های سالمندان :
سالمندان به ظاهر پیر و ناتوان شده‏اند و به عبارتی به مرحله باز نشستگی رسیده‏اند، اما واقعیت این است که این افراد، توانایی‏های بسیاری دارند که به تناسب سن و امکان می‏توانند آنها را مورد استفاده و بهره‏برداری قرار دهند. بسیاری از این افراد برای نسل جوان افرادی مهم و قابل اعتمادند که می‏توانند به تربیت جوانان پرداخته و مشکلات و مسائل آنان را حل کنند. سالمندان باتجربه‏ها و اندوخته‏هایی که دارند، قادرند اعضای خانواده و جامعه را در حل مشکلات یاری دهند و شادی و طراوت در زندگی به وجود آورند. تدابیری که سالمندان برای زندگی در پیش می‏گیرند و تلاش‏هایی که در زندگی به کار می‏برند، بسیار مهم و ارزنده است.
نیاز جامعه به سالمندان :
جامعه و نسل جوان، به هدایت و ارشاد نیاز دارد تا بتواند در مسیر صحیح زندگی گام بردارد. سالمندان از این جهت که صاحب آگاهی‏ها و اطلاعات فراوان هستند، می‏توانند با فراهم آوردن موجبات هدایت و ارشاد جوانان، جامعه‏ای را از سقوط در سراشیبی انحطاط و زوال حفظ کنند. سالمندان، گنجینه‏هایی از تجربه‏های زندگی را به همراه دارند و می‏توانند برای نسل جوان، مشاور و راهنمای خوبی باشند. آنان با استفاده از خطرات شیرین و تلخ زندگی خود یا حتی آنچه از دیگران دیده یا شنیده‏اند، می‏توانند به راهنمایی افراد پرداخته و با گذشت و صفای خود، به انتقال ارزش‏های سنتی بپردازند و وظیفه نسل جوان را در مورد آینده زندگی و مردم روشن کنند.
برکت وجود سالمندان :
وجود سالمندان مایه برکت جامعه است. آنها، اختلاف‏ها و درگیری‏هایی را که در محیط خانواده‏ها پدید می‏آید، کج‏روی‏ها و انحراف‏هایی که در جامعه انسانی رخ می‏نماید و روابط تیره و نابه‏سامانی که در جامعه‏ها وجود دارد را با بیان و مراقبت خود از میان برده و به حل و رفع دشواری‏ها می‏پردازند. سالمندان، راهنما و رهبر همه‏اند و نه تنها نسل جوان، که گاه میان‏سالان هم به رهبری آنها نیازمندند. اختلاف‏ها به دست آنها رفع و حل می‏شود و تجربه‏های آنها ارزنده و کارساز، و طرز فکر و اندیشه شان جهت دهنده و رهایی بخش است. جوان نمی‏تواند مدعی شود به علت بالا بودن سطح علم و مدرک تحصیلی، از سالمند بالاتر و برتر است. اگر ارزش وجودی آنها و آگاهی‏هایشان را همواره در نظر داشته باشیم، چه برکتی بالاتر از برکت این نسل و چه نعمتی برتر از نعمت وجود سالمندان.
خواسته‏های سالمندان :
سالمندی برای همگان است و خواه ناخواه خواسته‏هایی را به همراه دارد که باید بسیاری از آنها برآورده شود. جنبه‏های انسانی درباره سالمندان نباید فراموش شود، به ویژه احترام به شخصیت آنان که امری ضروری است. سالمندان معمولاً خواستار احترام‏اند و می‏خواهند مورد توجه و عنایت باشند. اگردستور دادند، به آن توجه شود و دیگران، امر و نهی آن‏ها را پذیرا باشند. احترام اطرافیان به آنان، موجب رضایت خاطر و شادابی آنهاست، به خصوص از آن بابت که در سایه آن احساس امنیت می‏کنند و میدانی برای تلاش و فعالیت خود می‏یابند. در صورتی که خواسته‏های آنها با احترام برآورده شود، ریشه بسیاری از عصبانیت‏ها در سالمندان می‏خشکد و عواطفشان بیشتر و محبت‏شان به اطرافیان افزون‏تر خواهد شد و تحمل و مدارای زیادتری در خصوص رفتار دیگران از خود نشان می‏دهند.
نیازهای عاطفی سالمندان :
برای حفظ سالمندان از عوارض گوناگونی که در سر راهشان است، باید آنها را در شرایط محیطی مناسبی قرار داد که وجودعواطف گرم و مهرورزی، و نیز احترام و قدرشناسی از جمله شرایط مهم به وجود آمدن چنین محیطی است. حرمت گذاری بر سالمندان به ویژه در میحط خانواده، قدرشناسی و سپاس‏گزاری از تلاش‏ها و فعالیت‏های آنان و سرمایه‏گذاری‏های مادی و معنوی‏شان درباره نسل جدید و جامعه، تنها نگذاشتن آنان، برقراری ارتباط و ایجاد تفاهم با ایشان، هم دردی با آنان و گوش سپردن به دردها و سخن‏هایشان، در اولویت قرار دادن مسائل آنها و حل هر چه سریع‏تر مشکلاتشان، نادیده گرفتن خطاهایی که ممکن است از آنها سربزند، محبت به آنان و حمایت از آنها، از جمله وظایفی است که تک تک افراد خانواده در مقابل سالمندان و برای به وجود آوردن محیطی گرم باید به اجرا در آورند.
موقعیت سالمندان در دنیای صنعت :
در دنیای غرب، بیشتر سالمندان جایگاه شایسته‏ای ندارند و مشکلات مالی، عاطفی، روانی و جسمی فراوانی گریبانگیر آنهاست. در آنجا وضعیت زندگی به گونه‏ای است که به آن امیدوار نیستند. به سر بردن در تنهایی و انزوا به علت دوری از خانواده و فرزندان، وضعیت روانی و روحیه آنان را به شدت متأثر کرده است؛ به گونه‏ای که برخی از آن‏ها در خانه سالمندان، بیمارستان‏ها یا اتاق انفرادی‏شان غریبانه می‏میرند و کسان و خویشانشان، حتی در دفن و تشییع آنها شرکت نمی‏کنند. در غرب اخلاق‏ها و رفتارها به گونه‏ای است که به سالمندان بی‏اعتنایی می‏شود و این کمبود، جزئی از فرهنگ و تمدن آن دیار گشته است. اقدامات دولت هم درباره آنها فریب کارانه و ظاهرسازی است و گاه برای آنان مشکل آفرین نیز می‏شود.
راز بی‏عزّتی سالمندان در دنیای فناوری :
بی‏عزتی سالمندان در دنیای غرب و بی‏احترامی به آنان، دلایل گوناگونی دارد که از جمله آنها می‏توان به طرز فکر در دنیای صنعت برای ارزشمندی انسان اشاره کرد. در دنیای صنعت و فناوری، به هر میزان که توان تولید انسان بیشتر باشد، ارزش و احترام او زیادتر است؛ البته این امری است که در اندیشه اسلامی جنبه حیوانی دارد. تولید کننده نبودن سالمندان و نوع تفکر نسل جوان در این زمینه، وابسته نبودن به مکتب و مذهبی انسان گرا ونیز کمبود مهر و محبت، سببی برای رعایت نکردن حقوق و شئون سالمندان در این گونه جوامع می‏باشد و حاصل آن هم این است که چنین جوامعی، در سیه روزی و بدبختی و در شرایط سختی زندگی را می‏گذرانند.
سالمندان در دنیای سنتی :
در جوامع سنتی، سالمندان موقعیت شایسته‏ای در خانواده و اجتماع دارند. افراد جامعه برای ایشان ارزش قائل‏اند و آن‏ها را رئیس و داور خویش می‏شناسند. نقش کلی پیران در محیط خانواده و اجتماع، نقش رئیس، معلم و راهنماست. در جوامع سنتی، پدربزرگ و مادر بزرگ، هسته مرکزی تشکیلات فامیلی هستند. آنها در نزد فرزندان و نوه‏ها محترم‏اند و وجودشان در آن محیط، نقش کدخدایی را دارد که امور به دست او سر و سامان می‏گیرد. تصور اطرافیان در مورد سالمندان این است که وجود آنها در خانه همچون شمعی است که محیط زندگی را روشن می‏کند و موجبات ثبات و شادمانی اعضای خانواده را فراهم می‏آورد. این جوامع، هم نشینی سالمندان را برای خود غنیمتی می‏شمارند و تصورشان این است که دیدن فرد سالمند، آدمی را به یاد خدا می‏اندازد.
جایگاه سالمندان در اسلام :
اسلام به جامعه سالمندان با نظر احترام و تکریم می‏نگرد و با همه توجهی که به جوانان دارد، با سالمندان به شیوه‏ای رفتار می‏کند که افراد جامعه، وجود آنان را بی‏ارزش و بی‏مقدار نپندارند. حمایت از سالمندان، از اموری است که مورد توصیه اسلام و ارزش به شمار می‏آید. در اسلام سالخوردگی نشانه و نماد تجربه و دانایی است و سالخوردگان از مقام اجتماعی شگفتی برخوردارند، به ویژه از آن جهت که آنها گنجینه‏ای از دانش‏ها، تجربه‏ها، معلومات و اندیشه‏ها به حساب می‏آیند. از این رو باید مورد دلجویی، محبت و احترام قرار گیرند و شخصیت‏شان گرامی داشته شود. رسول خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله می‏فرماید: به پیران و بزرگان خود احترام کنید و بر کوچک‏تران خود رحمت و عنایت داشته باشید».
ضرورت ارتباط با سالمندان :
وجود افراد سالمند در جامعه غنیمت است و آدمی قدر آنها را هنگامی می‏شناسد که خود فرد بزرگسال یا پدر و مادر شود و به جایگاه این افراد پی ببرد. بر این اساس، ارتباط با سالمندان با نسل جوان، امری ضروری است. جوان ناگزیر است در مسیر زندگی، روش درست و استواری داشته باشد و این هدف قابل دسترسی نیست، مگر اینکه آدمی راه خود را پخته و استوار سازد و از تجربه‏های آنهایی بهره گیرد که عمری این راه و برنامه را پیموده‏اند. بسیاری از افتادن‏ها، سقوط‏ها و انحطاط‏ها به دلیل نادانی است و جوان به علت قدرت و غرور، راه بهره‏گیری درست از آن را نمی‏شناسد و زندگی با سالمندان، جلو این سقوط‏ها و انحطاط‏ها را می‏گیرد. جوان با بهره‏مندی از تجربه‏های سالمندان می‏تواند نتیجه و حاصل عمر را غنا ببخشد و از مسیر اصلی خود منحرف نشود.
وظایف جوانان در برابر سالمندان :
جوانان برای برقراری ارتباطی شایسته و نیکو با سالمندان، باید با وظایف خود آشنا شده و آنها را به بهترین شکل ممکن اجرا کنند. پذیرش و تحمل سالمندان، به ویژه پدر و مادر سالمند و حفظ و نگهداری آنها با صبر و بردباری، رعایت حرمت سالمند که سرباز زدن از آن نوعی تخطی از فرمان الهی است، بهره‏مندی از تجربه‏های آنها و نیز مهرورزی و رفع مشکلات آنها، از جمله وظایفی است که جوانان در خصوص سالمندان بر عهده دارند تا بتوانند زندگی آینده خود را بر پایه مشارکت آن پیران فرزانه پی‏ریزی کنند و با استفاده از تجربه‏های ایشان، به آرامش و موفقیت در زندگی برسند.
وظایف مردم در مورد سالمندان :
در یک جامعه متعادل و اسلامی، مردم در مورد سالمندان وظایف و مسئولیت‏هایی دارند که باید به آنها توجه کنند. احساس مسئولیت در قبال سالمندان، رعایت احترام آنها و پاسداری و حمایت از منافع و مصالح ایشان، برآورده کردن توقعات و پذیرفتن آنان با رویی گشاده، قدرشناسی از آنها و ارج نهادن زحماتشان، مشارکت دادن ایشان در امور زندگی و جامعه، رعایت اصول انسانی در برخورد با آنها و گرامی داشت مقام ارزشمند سالمندان، وظایفی است که سرپیچی از آنها، نه تنها موجب خشم خداست، بلکه نظام حیات را هم دگرگون می‏کند. کوچک شمردن سالمندان ضمن آنکه نوعی نادانی به شمار می‏آید، در واقع نوعی خراب کردن بنایی است که آدمی خود در آن رشد یافته است.
خانه سالمندان :
خانه سالمندان به صورت و شکل جدید، ره آوردی از غرب و حاکی از عدم احساس مسئولیت درباره انسان و ارزش‏های او و بینشی صرفا مادی در مورد اوست. نسل جوان غرب برای رفاه و آسایش خود، سالمندان را که عمری در تولید و تلاش بوده‏اند، از خود طرد کرده و به سرای سالمندان می‏برند. اسلام ضمن تأسف از این مسئله، می‏کوشد موجباتی را پدید آورد که سالمندان در خانه و در کنار فرزندانی زندگی کنند که عمری به تربیت و پرورش آنها همت گماشته و سرمایه عمر و جوانی خود را در آن راه گذاشته‏اند. در اسلام اداره سالمندان به عهده فرزندان است و آنها باید با نهایت قدرشناسی و عزت این کار را انجام دهند. تأسیس خانه سالمندان، از دو اندیشه رفاه و آسایش اطرافیان و رفاه و آسایش سالمندان ریشه می‏گیرد؛ البته دور داشتن سالمندان از محیط خانواده، در حقیقت محروم کردن آنها از مصاحبت‏ها و محبت‏های بی‏دریغ است.
پذیرش سالمندی :
دنیا چون پلی است بر گذر که مراحل عمر را یکی پس از دیگری بر روی آن خواهیم گذراند. همان‏گونه که دوران جنینی، کودکی و جوانی را پشت سر می‏نهیم، دوران پیری و کهولت را هم تجربه خواهیم کرد. بازنشستگی و سالمندی، مرحله‏ای خاص از زندگی انسان است و سازگاری شخص با شرایط و عواقبی را می‏طلبد که در این مرحله برای آدمی پدید می‏آید. دوران سالمندی را هم می‏توان چون دوران جوانی و میانسالی زیبا کرد و بدون هیچ گونه ناراحتی و مشکلی آن را گذراند. یافتن وضع موجود، خوش‏بینی به آینده، پذیرش واقعیت سالمندی، نترسیدن از بازنشستگی و توجه به زیبایی‏های سالمندی، و نیز ایجاد نوعی سرگرمی و شغل برای خویش، از جمله توصیه‏هایی است که رعایت آنها، پذیرش سالمندی را آسان می‏کند.
زهرا رضائیان

تفکر مثبت در سالمندان شايع‌تر است :
سلامتيران: تازه‌ترين مطالعاتي که در مرکز تحقيقات جمعيت تگزاس انجام شده است، نشان مي‌دهد که بسياري از سالمندان آمريکايي احساس آرامش و سلامت مي‌کنند.
به گزارش يونايتدپرس، دانشمندان پس از بررسي هزار و 450 فردي که در سن 60 سالگي و بالاتر بودند دريافتند که افراد در اين سن نسبت به کساني که در سنين پايين‌تري هستند، احساس آرامش و خرسندي بيشتري دارند.
نتايج اين تحقيقات که در نشريه پزشکي و جامعه درج شده است، نشان مي‌دهد که بر خلاف تحقيقات قبلي که نشان مي‌داد با افزايش سن افراد احساس افسردگي بيشتري مي‌کنند، اين مطالعه مشخص کرد که پيري و سالمندي هميشه با افسردگي همراه نيست و سالمندان بيش از جوانان به مثبت انديشي فکر مي‌کنند و عصبانيت و اضطراب در آنها کمتر است.
http://www.salamatiran.com

تفکرمثبت احتمال ابتلا زوال عقلی در سن بالا را کاهش می‌دهد
اگر می‌خواهید در سنین سالمندی از حافظه خوبی برخوردار باشید نگرانی‌ها را از خود دور کرده و مثبت بیاندیشید
به گزارش مرکز خبری امید به نقل از رویترز، دانشمندان دانشگاه ایالت کارولینای شمالی دریافتند سالمندانی که نگرانی کم‌تری به خود راه داده و تفکرات منفی را از خود دور می‌کنند کم‌تر از سالمندان دیگر دچار کمبود حافظه می‌شوند.
محققان عملکرد افراد 60 تا 70 ساله را با ارایه تست‌های هوش به آن‌ها مورد بررسی قرار داده و دریافتند سالمندانی که از دید مثبتی برخوردار بودند بسیار بهتر از دیگران به این تست‌ها پاسخ دادند.
فعالیت‌های اجتماعی سالمندان سبب می‌شود که آن‌ها کمتر از آن‌دسته از افرادی که بیکار هستند احساس نگرانی کرده و به افکار منفی بیاندیشند.
مثبت اندیشیدن سالمندان با انجام کارهای مثبت و بافایده توسط آن‌ها که سبب ایجاد امیدواری در آن‌ها می‌شود به کاهش ایجاد زوال قلبی در آن‌ها کمک می‌کند
. http://www.omidnews.ir

مثبت انديشي و اضطراب
هر كس در زندگى ترس ها و نگرانى هايى دارد. اضطراب ـ به شرط خوب بودن ـ پاسخ مناسبى به اين نگرانى هاست. از نظر روان كاوان اگر اضطراب ناشى از ترس و نگرانى، فرد را به يادگيرى راه هاى مقابله با معضلات زندگى برانگيزد خوب است. اما اگر اين اضطراب، شديد، طولانى و بى تناسب با موقعيت تهديدكننده به وجود آمده باشد نابهنجار و مرضى تلقى مى شود به طورى كه به ناتوانى مى انجامد.
نگاهی به خشونت علیه سالمندان
امروزه هنگامی که بحث خشونت در خانواده مطرح می شود اکثر اندیشمندان و صاحبنظران علوم اجتماعی زنان و کودکان را قربانیات اصلی خشونت در خانواده تلقی کرده و از سالمندان کمتر یاد می کنند . اگر چه وجود همسر آزاری و کودک آزاری در جوامع مختلف به تناسب ساختار فرهنگی و اجتماعی شان متفاوت بوده و در مقایسه با پدیده سالمند آزاری از فراوانی بیشتری برخوردار است اما این امر دلیل بر نفی سالمند آزاری نیست . می توان گفت در این مورد نیز همانند سایر مسائل سالمندی از توجه به آن غفلت ورزیده شده و در مواردی خصوصاً در کشورهای در حال توسعه که در معرض تغییرات و تحولات فراوانی هستند به بوته فراموشی سپرده شده است . از آنجا که ساختار سنی جمعیت در حال حاضر متفاوت از گذشته می باشد و تعداد افراد سالمند نسبت به کل جمعیت به طور مداوم در تمام کشورها رو به افزایش است لذا این شرایط ایجاب می کند که توجه به سالمند و مسائل سالمندی بیش از پیش مورد توجه مسئولین جامعه قرار گیرد .
امروزه هنگامی که بحث خشونت در خانواده مطرح می شود اکثر اندیشمندان و صاحبنظران علوم اجتماعی زنان و کودکان را قربانیات اصلی خشونت در خانواده تلقی کرده و از سالمندان کمتر یاد می کنند . اگر چه وجود همسر آزاری و کودک آزاری در جوامع مختلف به تناسب ساختار فرهنگی و اجتماعی شان متفاوت بوده و در مقایسه با پدیده سالمند آزاری از فراوانی بیشتری برخوردار است اما این امر دلیل بر نفی سالمند آزاری نیست . می توان گفت در این مورد نیز همانند سایر مسائل سالمندی از توجه به آن غفلت ورزیده شده و در مواردی خصوصاً در کشورهای در حال توسعه که در معرض تغییرات و تحولات فراوانی هستند به بوته فراموشی سپرده شده است . از آنجا که ساختار سنی جمعیت در حال حاضر متفاوت از گذشته می باشد و تعداد افراد سالمند نسبت به کل جمعیت به طور مداوم در تمام کشورها رو به افزایش است لذا این شرایط ایجاب می کند که توجه به سالمند و مسائل سالمندی بیش از پیش مورد توجه مسئولین جامعه قرار گیرد .
در دهه ۸۰ میلادی ، محققان با پدیده ای جدید یعنی اعمال خشونت نسبت به سالمندانی که با خانواده زندگی می کردند روبرو شدند و معلوم شد که درصدی از افراد سالمند در خانواده مورد بدرفتاریهای جسمانی ، روانی یا بی توجهی قرار
دارند .
در حال حاضر نیز انجمن پزشکی امریکا تخمین می زند که در ایالات متحده از بین افراد مسن ۸/۱  میلیون نفر مورد بدفتاری قرار می گیرند . با این وجود و پس از گذشت ۲۰ سال از مبحث خشونت و مشخص شدن صورت های گوناگون آن ، هنوز این پدیده کاملاً شناخته نشده است . با آنکه خشونت های فیزیکی در مورد کودکان بیشتر از سایر زمینه ها مورد بررسی قرار گرفته و اطلاعات در این زمینه کامل تر است اما با توجه به روال تاریخی بررسی ها ، باید گفت که بررسی های خشونت نسبت به کهنسالان هنوز قدمهای اولیه خود را برمی دارد . امروزه محققان علاوه بر خشونت جسمانی  ( تنبیه بدنی ) به انواع دیگر خشونت نیز اشاره کرده و از خشونت روانی ( تحقیر ، دشنام از میان بردن اعتماد به نفس ، سرزنش ) خشونت اقتصادی ( در مضیقه مالی دائم قرار دادن قربانی ) خشونت اجتماعی انزوای اجتماعی و ممانعت از برقراری روابط اجتماعی ) و خشونت جنسی نام می برند .
اگر چه امکان دارد سالمندان به نوعی قربانی همه خشونت های فوق شوند اما به نظر می رسد بیشترین مقدمه ای که در مورد سالمندان عمومیت دارد خشونت روانی است . خشونت روانی شامل بی احترامی لفظی مداوم ، اذیت و آزار ، تهدید های متداول مانند دوست نداشتن سالمند ، مورد پسند نبودن ، دشنام دادن ، تمسخر و استهزاء سالمند در جمع ، ممنوعیت برقراری ارتباط با دیگران ، بی توجهی نسبت به نیازهای جسمانی ، اجتماعی و روانی سالمند ، همه خشونت روانی است که سلامت روانی سالمند را به مخاطره می اندازد و موجب بروز احساساتی چون ، بی میلی به زندگی ، سرزنش خود ، نداشتن اعتماد به نفس و نگرش مثبت ، احساس یأس و ناامیدی و درماندگی ، ترس از مردم ، اضطراب ، احساس گناه ، احساس حقارت ، احساس عدم شایستگی و خودارزشمندی و نهایتاً کناره گیری سالمند می شود . در مواردی نیز که خشونت بین اعضای دیگر خانواده رخ می دهد ، احساس فضای رعب و وحشت را در خانه حاکم کرده و شاهد بودن همین خشونت  در خانه توسط سالمندان و کودکان می تواند خود تجربه ای از خشونت در خانه تلقی شود . متأسفانه بعضی از سالمندان برای رهایی از خشونت خودکشی را به عنوان آ]رین راه دانسته و اقدام به خودکشی می نمایند . از طرف دیگر چون تن و روان آدمی وابسته به هم بوده و سلامت یکی در گرو سلامت و شادابی دیگر است ، لذا در بیشتر موارد نیز این ناراحتی های روانی منجر به بروز بیماریهای جسمانی در سالمندان شده و سلامت آنان را به مخاطره می اندازد . در سال ۱۹۹۶ دوست های عضو در چهل و نهمین اجلاس جهانی بهداشت ، موافقت کردند که خشونت یک اولویت بهداشت عمومی است و همگان را برای طرح عملیاتی علمی جهت پیشگیری و مبارزه با آن فراخواندند .
در بخشی از بیانیه مدیر کل سازمان جهانی بهداشت در خصوص خشونت چنین عنوان شده است : « مدت زمان طولانی است که خشونت مورد غفلت همگانی بوده و پاسخ اجتماعی به آن بیش از آنکه به پیشگیری بیانجامد ، پاسخی واکنش بوده است . زمان آن رسیده که برای دستیابی به سلامت عمومی ، تلاشی در جهت پیشگیری و درمان خشونت و عواقب آن به عمل آید . در واقع سلامت عمومی با درگیری تمام افراد در مواجهه با این مشکل اعتبار یافته و همچنان که نیازمند مشارکت قوی دولت ، اجتماعات محلی ، دستگاههای قضایی و سازمانهای غیردولتی است ، نیازمند مشارکت اشخاص مسئول و تحقیق در بهداشت عمومی ، آموزش و پرورش و علوم اجتماعی می باشد . در حقیقت برای رفع خشونت در جوامع ما همکاری تمام افراد ار هر جنس اعم از پیر و جوان مورد نیاز می باشد .
آنچه که مسلم به نظر می رسد این است که سالمند آزاری در کنار کودک و همسر آزاری در خانواده ایرانی وجود دارد . اما تا کنون هیچ بررسی خاصی در این زمینه صورت نگرفته است . بنابراین لازم است ضمن توجه ویژه به این حوزه ، تمهیدات لازم در جهت کاهش ، درمان و پیشگیری از سالمند آزاری فراهم گردد . پیشنهادات ذیل در این خصوص ارایه می شود .
تهیه و تدوین قوانین و مقررات حمایت از سالمند
تشکیل انجمن حمایت از سالمندان با مشارکت خود آنان
تشکیل کمیته حذف خشونت علیه سالمندان
خارج سازی حمایت از سالمندان از مرحله ترحم و تغییر نگرش افراد جامعه نسبت به این گروه خاص
آموزش خانواده های دارای سالمند در مورد رعایت نکات ایمنی
پرنمودن زندگی روزانه سالمندان با فعالیت های مفید در جهت ارتقاء عزت و اعتماد به نفس آنان
توجه به بهداشت روانی و جسمانی سالمندان
انجام بررسی های علمی در مورد ابعاد و گستردگی سالمند آزاری به منظور حساس سازی ، آگاهی و اقدامات لازم در سطح جامعه و در نهایت اینکه باید عوامل حمایت کننده از افراد بویژه سالمندان در برابر هر گونه خشونت گسترش یافته و در برنامه ریزی جهت کاهش انواع گوناگون خشونت و عواقب آن مورد استفاده قرار گیرد .
نوشته شده توسط نینا :

http://www.newmind.mihanblog.com

استرس مغز سالمندان را کوچک می کند :
در یک سری از مطالعات ، محققان اثرات قرار گرفتن طولانی مدت در معرض هورمونهای استرس را بر عملکرد مغز سالمندان ، بزرگسالان جوان و کودکان بررسی کردند . در اولین مطالعه ، سطوح کورتیزول را در گروهی از سالمندان طی یک دوره ۳ تا ۶ ساله سنجیدند و دریافتند که عملکرد سالمندان دارای سطوح بالای کورتیزول در تستهای حافظه بدتر از عملکرد سالمندان دارای سطوح متوسط یا پایین کورتیزول بود.                                                          http://pezeshkan.org
نیازهای سالمندان :
امروزه دوران پس از 60  سالگی را كه اصطلاحا دوران بازنشستگی نامیده می شود، دورانی نیست كه فقط به انتظار مرگ سپری شود. بلكه همانگونه كه جامعه شناسان گفته اند این مرحله از عمر،  دوران سوم زندگی است. در جامعه ما افراد به طور متوسط تا 80  سالگی امید به زندگی دارند.
در این دوران سالخوردگان را می توان به شرح زیر تقسیم بندی كرد :
1- امكانات به اندازه كافی دارند و مایلند به استراحت بپردازند .
2- به علت احتیاج به درآمد ، به كار خود ادامه می دهند یا حداقل اگر كاری باشد ، مایلند ادامه دهند .
3- امكانات مالی دارند ولی چون نمی خواهند «از كار افتاده» محسوب شوند ، مایلند كار كنند .
4- از كار افتاده و بیمارها .
نیازهای سالمندان را در گروه های چهارگانه بالا می توان به شرح زیر تقسیم بندی كرد:
1- احتیاجات عاطفی
2- احتیاجات معیشتی
3- احتیاج به تفریح
4- احتیاج به شركت در زندگی اجتماعی
5-  امنیت
احتیاجات عاطفی :
احتیاجات عاطفی همواره وجود داشته و به همان ترتیبی كه سن افراد بالاتر می رود ، نیازها نیز افزایش می یابد. در گذشته توجه فرزندان به پدر و مادرها  و اصولا افراد جوان تر نسبت به مسن ترها،  بیشتر بود و اخلاق و رسوم حكم می كرد كه به  سالمندان بیشترین احترام گذاشته شود. اما امروزه  كه غالب سالمندان  به  تنهایی در خانه خود به سر می برند، هر قدر هم كه  وضع زندگی  آنها خوب باشد، از توجه عاطفی دیگران و اقدامات جامعه بی نیاز نیستند .
احتیاج به شركت در زندگی اجتماعی :
افسردگی بیشتر در میان سالمندانی وجود دارد كه تنها زندگی می كنند و علاوه بر آن دچار ناراحتی های جسمانی نیز هستند. بعضی از آنها بیش از یك  بار در ماه  تماس دیگری با فرزندان خود ندارند و تمام روابط و گفتگوی آنها در صحبت های چند دقیقه ای برای  مثال با  پستچی  و مغازه دار خلاصه می شود . از این رو ضروری  است كه محیط  مناسب و بهتری برای  زندگی آنها مهیا شود تا افسردگی های ناشی از تنهایی كاهش یابد. سالمندانی كه علیرغم سن بالا در فعالیت های اجتماعی حضور دارند و از روابط اجتماعی نسبتا خوبی برخوردارند، به بیماری های مختلف به ویژه بیماری های روانی كمتر دچار می شوند .  سالمندان از احساس بطالت و بیكاری و بركنار ماندن از زندگی اجتماعی رنج می برند . برای رفع این احساسات باید  برنامه های جمعی برای سالمندان در نظر گرفت ، مثلاً سالمندان با هم به مطالعه روزنامه و مجله بپردازند ، به گردش ها و سفرهای كوتاه دسته جمعی بروند و مورد مشورت قرار گیرند.
مسئله مهم دیگر ، كار است. كار سَبُك بهترین وسیله برای گذراندن عمر در كهنسالی می باشد . كار نه تنها پاسخگویی به یك نیاز واقعی در ارتباط با سالمندان است بلكه با مدیریت صحیح ، نتایج كار سالمندان می تواند پاسخگوی قسمت های زیادی از نیازهای جامعه باشد .
برخی احساسات مشترك سالمندان :
1- احساس غم و اندوه به خاطر عدم توجه فرزندان و اطرافیان كه عمری برای رفاه آنان تلاش كرده اند.
2- احساس تنهایی به علت طرد شدن .
3- احساس یأس و ناامیدی.
4- احساس اضطراب و نگرانی.
5- احساس هرز رفتن و بیهوده بودن .
6- احساس سر بار بودن.
جدی ترین خطری كه فرد سالمند را تهدید می كند در انزوا قرار گرفتن او از سوی اطرافیان است. در این حالت شخص امكان ارتباط صمیمی و نزدیك با دیگران را از دست می دهد. تنهایی موجب می گردد فرد سالمند به تدریج دچار مشكلات روانی شود، لذا درك احساسات و انتظارات سالمندان از اطرافیان و تصحیح ارتباط افراد خانواده با آنها در فرایند بهداشت روانی آنها بسیار مهم است
جدی ترین خطری كه فرد سالمند را تهدید می كند در انزوا قرار گرفتن او از سوی اطرافیان است. در این حالت شخص امكان ارتباط صمیمی و نزدیك با دیگران را از دست می دهد. تنهایی موجب می گردد فرد سالمند به تدریج دچار مشكلات روانی شود، لذا درك احساسات و انتظارات سالمندان از اطرافیان و تصحیح ارتباط افراد خانواده با آنها در فرایند بهداشت روانی آنها بسیار مهم است. سالمندان به اندازه ای كه دیگران به آنها  به عنوان پیر و از كار افتاده نگاه می كنند خود را ضعیف و نا توان احساس نمی كنند. چنانكه در یك خانواده گرم و مهربان اغلب سالمندان بسیار راحت ، آرام، مقاوم و با نشاط روزگار می گذرانند در نتیجه این افراد حوصله نگهداری نوه ها را با همه شیطنت هایشان دارند .
سالمندان به دلیل بازنشستگی و دوری از فرزندان، نیاز به ارتباط و توجه عاطفی بیشتری را در خود احساس می كنند كه این نیاز باید  مورد توجه قرار گیرد  و ارضا شود.
برنامه ریزی صحیح  و استفاده  از وجود سالمندان و تجربیات آنها، هم  تنهایی آنان را برطرف می كند  و احساس هرز و پوچ بودن را در آنها از بین می برد و هم منبعی مفید  و ارزشمند از معلومات و تجربیات را در اختیار جوانان نسل بعد قرار می دهد.
زن یا  مردی كه خود  را زمانی صاحب قدرت  و نفوذ می دانست به یكباره خود را تنها و بدون قدرت می یابد  و این ناراحتی گاهی به حوادثی نامناسب می انجامد  و موجب ناراحتی روانی سالمند می گردد.

فصل چهارم :
تجزییه تحلیل اطلاعات:
بنا به تعريف واژه نامه، بزرگسالي به معناي فرد کاملا رشد يافته و بالغ است (موريس 1376، ص 18) ، به طوري که با اين تعريف تصور مي کنيم مرحله رشد پايان پذير است و بزرگسالي شروع شده است. اما استفاده مکرر از اين عبارت در مجامع علمي معناي آنرا از بين برده است و در عوض تمايل بر اين است که فکر کنيم، رشد بزرگسال به نوعي همان تداوم رشد در دوران کودکي منتها پس از تحصيلات دانشگاه است.
افراد مسن معمولا گرفتار مشکلات و مسائل خاصي هستند. يکي از اين مشکلات عدم فعاليت و قدرت انرژي جواني است. اغلب مردان پير، از کار خود بازنشسته شده اند و يا اينکه قدرت ارائه کار را ندارند، بنابراين اکثرا احساس ناايمني و تنهايي و از دست دادن مقام اجتماعي مي کنند. آنها اين تصور را دارند که کسي به وجود آنها احتياج ندارد و ديگران بر ايشان اهميتي قائل نيستند واقعيت آنها خيلي شبيه کودکي است که اوليايش او را طرد کرده باشد.
زنان و بويژه زنهاي خانه دار از اين جهت خوشبخت ترند زيرا مي توانند به کارهاي منزل ادامه دهند و بسياري از اوقات نيز از نوه هاي خود مواظبت کنند شايد اين امر يکي از دلايل طول عمر زنان باشد، زيرا فعاليت هايي که مورد علاقه آنان است در سن 60 يا 70 سالگي خاتمه پيدا نمي کند. براي افراد مسن مهم است که احساس کنند ديگران هنوز به وجود آنان محتاج اند و قادرند که به فعاليت روزانه خود، البته در حد امکان ادامه دهند. اگر آنها تا اين درجه احساس اهميت و ايمني کنند، به احتمال زياد در معرض ابتلاي به امراض رواني و جسمي که در اين سنين خيلي شايع است، قرار نخواهد گرفت. زيرا اگر طرد شوند احساس نا امني و اضطراب و حقارت خواهند کرد و اگر بالعکس از آنها حمايت زيادتر از حد شود احساس اتکا و عدم استقلال در وجودشان تشديد مي شود.
اگر به افراد مسن اجازه فعاليت داده نشود، به اجبار به مقدار زيادي در عالم رويا و خاطرات گذشته فرو خواهد رفت، در صورتي که با فعاليت مناسب زندگي جسمي و رواني آنها سالم تر و شاداب تر خواهند بود

فصل پنجم :
خلاصه و نتیجه گیری
با توجه به فرضیه های زیر که در فصل اول نیز آمده بود به این نتایج دست پیدا میکنیم:
– بین تفکر مثبت ومیزان سطح امید به زندگی سالمندان با نگهداری آنها در مراکز رابطه ای وجود دارد زیرا آنها خانواده را ترجیح میدهند و به دور از خانواده افسرده تر و در نتیجه به زندگی بی میل میشوند.
–  میزان تفکر مثبت وسطح امید به زندگی در زنان سالمند و مردان تفاوت وجود دارد زیرا مردان راحت تر این موضوع را پزیرفته و با همسالانشان به ادامه زندگی
می پردازند.
–  میزان تفکر مثبت در بالا بردن سطح امید به زندگی در آنها نقش بسزائی دارد زیرا آنها وقتی به این مراکز سپرده می شوند حس کنار گزاشتن از جامعه را دارند.
– ماندن سالمندان در مراکز بر روی تفکر مثبت آنها نقش معکوس دارد مخصوصا در جنس مونث.
مشکل بازنشستگي، بخصوص با توجه به بالا رفتن انتظار زندگي در کشورها از يک سو و تغيير نيافتن قوانين قديمي بازنشستگي که سن 60 سالگي يا 30 سال را مبنا قرار مي دهد از سوي ديگر يک معضل جدي براي گروهي از افراد است. نکته بسيار مهم در دوره بازنشستگي احساس ارزشمندي و مورد احتياج بودن است. حفظ ارتباط با شغل گذشته و کار پاره وقت و مشاوره اي (با دريافت حقوق يا افتخاري) نيز کمک بزرگي براي احساس وجود فرد است

پیوستها :
مقایسه رشد جمعیت سالمند در ایران و شهر تهران
ایران
سال    جمعیت    جمعیت 65 ساله و بیشتر    درصد
1335    18954704    758670    4
1345    25788722    993045    8/3
1355    33708744    1186470    5/3
1365    49445010    1493382    3
1375    6005548    2587437    3/4
1385    70472846    5130000    27/7
تهران ا
سال    جمعیت    جمعیت 65 ساله و بیشتر    درصد
1335    1560934    52013    3/3
1345    2719730    81295    3
1355    4536264    148929    3/3
1365    6010075    203062    4/3

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *