نویسنده: حمیده اوجاقی
چکیده: در نظامهای آموزشی متمرکز ، هدایت و کنترل نهادی ، مستقیماً از طریق نهادهای آموزش و پرورش یا به عبارت دیگر ، به وسیله ی ارگانهای قانونگذار ، دولت ، وزارت آموزش و پرورش و سایر سازمانهای دولتی مربوط صورت می گیرد. در نظامهای آموزشی نا متمرکز ، هدایت و کنترل نهادی از طریق نهادهای قانونگذار ، شوراهای منتخب مردمی و هیئتهای امنا عملی می شود .در هر دو شیوه ی متمرکز و نا متمرکز ، علاوه بر کنترل مستقیم سازمان آموزشی از طریق قوانین و مقررات رسمی و مقررات غیر رسمی ای که به مرور در سازمانهای آموزشی شکل گرفته و مورد قبول واقع شده اند ، فرهنگ و دین نیز به طور غیر مستقیم ، با اعمال اقتدار ، آموزش و پرورش را کنترل می کنند.
مقدمه
سازمانی که در آن اغلب اختیارات تصمیم گیری در دست مدیران بالاترین رده ی سازمانی است ، سازمان متمرکز (مرکز مدار) و سازمانی که در آن اختیارات تصمیم گیری در رده های مختلف پراکنده شده است ، سازمان نامتمرکز (پراکنده مرکز) نامیده می شود.
کلید واژه:تمرکزـ عدم تمرکزـ سازمانهای آموزشی ـ تمرکززدایی سازمانی
هرگاه فقط یکی از واحدهای یک سازمان و یا یکی از سازمان های یک کشور مسئول و مأمور انجام دادن یک وظیقه یا مأموریت خاص شود و مجاز نباشد برای انجام دادن وظیفه یا مأموریت حتی دوایر یا واحدهایی ایجاد کند یا در صورتی که دارای دوایر یا واحدهای متعددی است ، فقط اجازه ی استفاده از یکی دوتای آنها رابرای انجام وظیفه خاص خود داشته باشد ، می گوییم در مورد آن وظیفه یا مأموریت خاص ، تمرکز واحدی یا سازمانی بوجود آمده است .
ماهیت تمرکز
اغلب تمرکز در تصمیم گیری را با بوروکراسی ، دیوانسالاری ، اداری یا کاغذ بازی مترادف می دانندومعمولاً همان محاسن و معایبی راکه به بوروکراسی نسبت می دهند به تمرکز نیز منسوب می سازند. ولی اگر از چگونگی برای اولین بار مطرح شدن بوروکراسی چشم بپوشیم ، بوروکراسی و به تبع آن تمرکز از هنگامی که توسط وبر مطرح شد تا مدتی پس از آن که بار معنایی منفی پیدا کرد القاء کننده مفاهیمی سازنده بود.اما از هنگامی که بوروکراسی وبر ، که قرار بود حداقل در تئوری ، وسیله ای کارساز برای پیش بردن سازمانهای نوین به سوی هدفهایشان به دست دهد ، به عنوان سدی در برابر تصمیم گیریهای سریع و مانعی در مقابل جریان امور تلقی شد ، بوروکراسی و تمرکز با همان مفهومی که دیوانسالاری برای اولین بار مطرح شده بود ، مطرح گردید . بوروکراسی نیز همراه با رشد سازمان ، افزایش یابد ، ولی بزرگ شدن سازمان می تواند با کاهش تمرکز همراه باشد.اصولاً تمرکز و قالبی کردن امور در سازمانها دو شق مختلف کنترل سازمانی به شمار می آیند.
اهداف تمرکززدایی
• اصلاح ساختار آموزش به خودی خود به صورت مستقیم
• اصلاح عملکرد نظام آموزش سازمان
• تغییر منابع و میزان سرمایه هایی که به آموزش سازمان اختصاص دارد.
• کمک به دولت مرکزی
• کمک به دولت محلی
عوامل مؤثر در تمرکز
صاحبنظران معتقدند با كاهش حيطه نظارت(تعداد كاركنانی كه به صورت مستقيم به يك مدير گزارش می دهند) تعداد سطوح سازمانی و ارتفاع هرم سازمان افزايش می يابد و سازمان متمركزتر می شود. اگر حيطه نظارت گسترده باشد، مدير قادر به اتخاذ همه تصميمها نخواهد بود و مجبور می شود كه بخشی از اختيارات تصميمگيری خود را واگذار كند؛ ولی اگر حيطه نظارت كوچك و محدود باشد، امكان تصميم گيری متمركز به وجود میآيد. به اين ترتيب سلسله مراتب طولانی تر شده و فاصله مديران عالی از رده عملياتی افزايش می يابد.
در سازمانهای پويا، مديران برای افزايش سرعت فراگرد تصميمگيری مجبور میشوند، كه تمركز را كاهش دهند.
همچنين هرچه سبك رهبری مستبدانه تر و كنترل شديدتر باشد، حيطه نظارت محدودتر و ميزان تمركز بيشتر خواهد شد.
ضرورت تفويض اختيار
سازمانها علاوه بر اينكه مجموعهای از انسانها را در خود جای دادهاند، نوعی سيستم تصميم گيری و پردازش اطلاعات نيز هستند. سازمانها تحقق اهداف خود را از طريق هماهنگی تلاشهای گروهی تسهيل ميكنند. تصميمگيری و پردازش اطلاعات عوامل كليدی اين هماهنگی محسوب میشوند. توانايی مديران برای دقت در خصوص دادههای اطلاعاتي كه دريافت می كنند، محدود است و هر مدير ميزان محدودی از اطلاعات را مي تواند پردازش كند. برای جلوگيری از وقوع پديده انباشتگی اطلاعات و اطلاعات بيش از ظرفيت نزد مديران، مديران بايد اتخاذ برخی از تصميم ها را به ديگران واگذار كنند. بعلاوه سازمانها بايد در مقابل تغييرات محيطی از خود واكنش نشان دهند. عدم تمركز اين واكنش را تسريع می كند؛ زيرا لازم نيست پردازش اطلاعات سلسله مراتب سازمانی را طی كند. همچنين عدم تمركز باعث میشود كه داده های اطلاعاتی بيشتری در فرايند تصميمگيری مورد استفاده قرار گيرند. به علت مشاركت كاركنان در فرايند تصميمگيری، عدم تمركز در تصميمگيری موجب انگيزش [بيشتر] میشود.
تمرکز و عدم تمرکز واقعی و ذهنی
به عقیده یکی از صاحبنظران مسائل سازمان و مدیریت به نام هاروی شرمن میتوان اختیار تصمیم گیری را درجه بندی کرد. به نظر او مدیران سطوح بالا می توانند به اشکال زیر به افراد تحت سرپرستی خود تفویض و یا از آنان سلب اختیار کنند. مدیر می تواند در قول و در عمل به فرد یا افراد تحت سرپرستی خود بگوید:
• اقدام کن! در این مورد لازم نیست دوباره با من تماس بگیری.
• اقدام کن بعداً به من بگو چه کردی!
• مساله را بررسی کن! به من بگو خیال داری چه اقدامی کنی ، کارت را شروع کن مگر آنکه ترا از کاری که می خواهی انجام دهی بر حذر دارم.
• مساله رابررسی کن! به من بگو خیال داری چه کنی ، تا کارت را تأیید نکرده ام اقدامی نکن.
• مساله را بررسی کن! راههای مختلفی که ممکن است برای حل مساله وجود داشته باشد و نقاط قوت و ضعف هر کدام را به من بگو و یکی از راههایی که فکر می کنی از همه بهتر است برای تصمیم گیری به من پیشنهاد کن .
• مساله را بررسی کن! اطلاعات و موضوعات مطروحه در اطراف آن را خوب برای من توضیح بده ، بعداً خودم تصمیم خواهم گرفت که چه باید کرد.
مقتضيات تمركز و عدم تمركز
در برخی موقعيتها تمركز نسبت به عدم تمركز رجحان پيدا ميكند. وقتی در تصميمگيری، ديدگاه جامع مورد نياز است؛ يا جايی كه تمركز، صرفهجويی های اقتصادی معینی داری را موجب می شود، مزيتهای ويژهای برای تمركز ايجاد ميشود. مدارك و شواهد نشان میدهند كه تمركز بيشتر تصميمات كاری در محيطهايی مشاهده می شود كه به كاركنان، آموزشهای حرفهای كمتری ارائه شده است؛ يعنی در محيطهايی كه كاركنان، غير متخصص هستند، بايد برای راهنمايی افراد قوانين و مقررات متعددی [تمركز بيشتر] را تدوين كرد. از طرف ديگر اگر سازمانها متشكل از كاركنان حرفهای باشند؛ بايد انتظار داشت كه رسميت و تمركز كمی بر سازمان حكم فرما باشد.
محاسن تمرکز
1. چون تصمیم گیری توسط عده معدودی انجام می گردد تصمیم ها سریع تر گرفته می شوند.
2. چون تصمیم های اتخاذ شده درباره تهیه و تنظیم برنامه و مواد آموزشی بعد از تصویب قابل اجرا در تمام مدارس کشور می باشد مشکلات و مسائل اجرائی مشابه ومعدودی وجود خواهد داشت.
3. بخاطر همگون و هماهنگ بودن محتوای برنامه های آموزشی.
4. چون همه استانها و مناطق کشور از نظر مالی وابسته به مراکز هستند از بودجه و امکانات مالی نسبتأ یکسانی بهره مندمی گردند.
محاسن عدم تمرکز
1. از تعداد تصمیمات متعدد و متنوعی که مدیران سطوح بالا در هر لحظه باید اتخاذ کنند می کاهد و به آنان فراغت بال می بخشد.
2. توان تصمیم گیری و روحیه قبول مسئولیت را در سطوح پایین مدیریت تقویت می کند.
3. برای تصمیم گیری به مدیران آزادی عمل و استقلال بیشتری می دهد.
4. امکان استفاده از سیستمهای کنترلی راکه می توانند ایجاد انگیزه کند به وجود می آورد.
5. امکان مقایسه عملکرد واحدهای مختلف سازمان را به وجود می آورد.
6. دایر ساختن رشته های جدید کاری را تسهیل می نماید.
7. زمینه پرورش و رشد مدیرانی را برای اشتغال مسئولیتهای بالاتر فراهم می سازد.
8. قابلیت تطبیق با محیط و پاسخگویی به نیازهای اجتماعی را افزایش می دهد.
معایب تمرکز
1. چون تصمیم گیری ها غالبأ توسط کسانی انجام می گیرد که عملاً از محیط آموزشی بدورند و با نیازها و شرایط و امکانات موجود در محیط آموزشی آشنایی ندارند بیشتر تصمیم هایشان با نیازها شرایط و امکانات موجود محلی و منطقه ای مطابقت نمی کند.
2. چون برنامه های آموزشی بطور یکسان برای تمام مناطق کشور تهیه و تنظیم می گردند نیازها شرایط و امکانات محلی نادیده گرفته می شود.
3. چون امکان تبادل نظر و ارئه نظرات اصلاحی و راه حل ها و پیشنهاد ها جهت رفع مشکلات و کمبودها و نقائص برنامه های آموزشی از سطوح پائین تر به سطوح بالاتر وجود ندارد برنامه های آموزشی و درسی از لحاظ کمی و کیفی تغییر چندانی نمی کنند و از فرصت و فوائد بهره مند شدن از نظرات مجریان برنامه های آموزشی ، بخصوص مدیران ، معلمان ، و دانش آموزان و سایر مجریان و صاحبنظران محروم می مانند.
4. در صورت وجود هر گونه نقص یا نقائصی در برنامه آموزشی یا محتوایی و یا ماهیت مواد آموزشی ضرر و زیان حاصله متوجه تمام افراد می شود.
5. برنامه های آموزشی ، محتوای کتب درسی و ماهیت مواد و وسائل کمک آموزشی قبل از تصویب نهائی و ابلاغ بتمام مراکز در یک محیط آموزشی آزمایشی اجرا و بررسی و آزمایش نمی شوند.
معایب عدم تمرکز
1. اعمال هماهنگ مشی ها را مشکل می سازد.
2. ایجاد کردن هماهنگی در سازمان غیر متمرکز بسیار پیچیده و دشوار می شود.
3. ممکن است تسلط و کنترل مدیران رده بالا را بکاهد.
4. ممکن است عدم تمرکز به دلیل اعمال شدن کنترلهای خاص دچار محدودیت شود.
5. ممکن است در اثر اجرای برخی طرحها و برنامه ها کم اثر شود.
6. ممکن است در اثر نداشتن مدیران قابل در سطوح پایین بی خاصیت گردد.
تمرکززدایی
امروزه تمرکززدایی در امو مختلف یکی از گرایش های جدی جوامع پیشرفته است. از جمله راهکارهای اعمال تمرکززدایی در آموزش و پرورش، اتخاذ خط مشی مدرسه محوری است. مدرسه محوری، نوعی نگریستن به مدرسه و کارکنان آن است که به کارکنان مدرسه اجازهٔ تصمیم گیری در امور مدرسه داده می شود. میزان این اختیار در سیستم های مختلف متفاوت است. به عبارت دیگر، تفویض اختیار و مشارکت هر چه بیشتر کارکنان در برنامه ریزی و اجرای برنامه های آموزشی مدرسه، از جمله مبانی اساسی خط مشی مدرسه محوری است. مبنای این ایده، آن است که هر چه تصمیم گیران به محلی که قرار است تصمیمی برای آن گرفته شود، نزدیک تر باشند، می توانند واقع بینانه تر تصمیم بگیرند.
میزان تمرکززدایی در سازمان هنگامی بیشتر است که :
1. تعداد تصمیم گیریهادر رده های پایینتر سلسله مراتب ، بیشتر باشد.
2. تصمیم گیریها در رده های پایین سلسله مراتب ، اهمیت بیشتری داشته باشند.
3. تصمیمات رده های پایینتر ف بر فعالیتها و وظایف بیشتری مؤثر واقع شوند.
4. تصمیم گیریها ، تحت کنترل و بازرسی کمتری قرار گیرند و برای هر تصمیم ، مقامات بالاتر مورد مشورت قرار نگیرند.
منابع
۱) تامس ولش، ترجمه زهرا قنادیان،تمرکز و تمرکززدایی در آموزش و پرورش،تهران،نشر نی،1383
۲) رحمن سرشت،حسین،تمرکزو عدم تمرکز سازمانی،تهران،دانشگاه علامه طباطبایی،1392
۳) علاقه بند،علی،مدیریت عمومی،چاپ هفدهم ،نشر روان،تهران 1386
۴) مبانی نظری و اصول مدیریت آموزشی ،چاپ نوزدهم،نشر روان 1392
۵) پروند،حسین ،مقدمات برنامه ریزی آموزشی،چاپ چهارم،انتشارات خورشید 1385
۶) اقتداری،علیمحمد،سازمان و مدیریت،چاپ سی و دوم،انتشارات مولوی،1393