شاخص‌های كمی و كيفی توسعه اجتماعی

نویسنده: دكتر محمد لشكری

چكيده:
در شاخهاي از علوم اقتصادي به نام اقتصاد توسعه، براي مقايسه سطح توسعه يافتگي كشورها شاخصهايي را در نظر مي گيرند. بعضي از اين شاخصها صرفاً اقتصادي است ولي برخي ديگر از شاخصها توسعه اجتماعي را نيز در بر ميگيرند. اين مقاله شاخصهاي توسعه اجتماعي را با عناوين شاخصهاي كمي، كيفي و منفي مورد بررسي قرار ميدهد.
عمده ترين شاخصهاي كمي توسعه اجتماعي عبارتند از : 1- سطح زندگي، 2- سطح بهرهوري ، 3 – نرخ رشد جمعيت ، 4 – نرخ بار تكفل ، 5- اميد به زندگي در بدو تولد ،
– نرخ باسوادي، 7 – نرخ مرگ و مير كودكان، 8 – توزيع درآمد، 9- مشاركت در فعاليتهاي اجتماعي،10- نرخ پوشش انواع بيمه،11- منابع اجتماعي توليد كالا يا خدمت،12 – نوآوری و خلاقيت.
عمده ترين شاخصهاي كيفي توسعه اجتماعي عبارتند از : 1- آزادي انتخاب يك جامعه، 2- آرمانهاي نوين سازي، 3- خواست سياسي، 4- عزت نفس جامعه، 5- ثبات و امنيت .
عمده ترين شاخصهاي منفي توسعه اجتماعي عبارتند از : 1- تورم ، 2- سوء تغذيه ،
3- هزينه هاي اجتماعي توليد كالا يا خدمت، 4- وجود انواع دوگانگي، 5- نرخ بالاي معلوليت .

 مقدمه
مفهوم توسعه اجتماعي بسيار جامع تر از توسعه اقتصادي است و ايده ها و اهداف گسترده تري را دنبال ميكند. اما اين اهداف و ايده ها و نيز مفهوم توسعه اجتماعي به طور دقيق تعريف نشده است. ابعاد گوناگون اين مفهوم مورد بحث و محل اختلافات است و بعضي از شاخصهاي آن در حال شكلگيري و فرموله شدن است. اين مقاله در صدد است تعريفي نسبتاً جامع و كاربردي از مفهوم توسعه اجتماعي ارائه نمايد و شاخصهايي براي اندازه گيري درجه توسعه يافتگي جوامع تعريف كند. توسعه اجتماعي بيانگر پديده بهزيستي كليه افراد جامعه است و بهزيستي كمي و قابل اندازهگيري نيست. بعضي از شاخصهاي كمّي وجود دارند كه تا حدي بهزيستي جامعه را نشان ميدهند. بعضي از متغيرهاي كيفي نيز با روشهاي آماري و رياضي قابليت تبديل به متغيرهاي كمّي را دارند.
در اين مقاله ابتدا به تعريف اصطلاحات و مفاهيم ميپردازيم. سپس شاخصهاي توسعه اجتماعي را در خصوصيات مشترك كشورهاي درحال گذار ميسنجيم. پس از آن شاخصهاي توسعه اجتماعي را تحت سه عنوان شاخصهاي كمي، كيفي و منفي مورد بررسي قرار مي دهيم. نتيجه گيری در بخش پايانی خواهد آمد.

 تعاريف
اصطلاحاتي كه در اين مقاله به كار رفته است صرفاً به معني زير مد نظر نگارنده مي باشد :
1- شاخص: عدد مشخص كننده تغيير نسبي يك متغير در فاصله زماني دو تاريخ يا دو نقطه.
( فرهنگ355:1374)
2- توسعهاجتماعي : توسعه اجتماعي يكي از ابعاد اصلي پروسه توسعه و بيانگر كيفيت سيستم اجتماعي در راستاي دستيابي به عدالت اجتماعي، ايجاد يكپارچگي و انسجام اجتماعي، افزايش كيفيت زندگي و ارتقاء كيفيت انسانها مي باشد.(كلانتری211:1377)
3- قانون بازدهي نزولي: وقتي مقادير بيشتري از نهاده متغير به نهاده ثابت اضافه ميشود توليد نهايي اين عامل متغير كاهش خواهد يافت.( پژويان111:1376)
Your browser may not support display of this image. 4- بهره وري : رابطه بين مقدار ستاده و مقدار نهاده به كار رفته براي توليد آن ستاده است.( معاونت اقتصا
5- نرخ رشد جمعيت : ميزان رشد يك جمعيت مشخص در طي يك سال.( تودارو896:1366)
6- بار تكفل : بخشي از كل جمعيت يك كشور كه در گروه هاي سني زير 15 سال و 64 سال به بالا قرار دارند و از لحاظ اقتصادي غير مولدند.(همان847)
7- نرخ مرگ و مير كودكان : تعداد مرگ و مير كودكان بين 0 تا 4 سال در هر 1000 نفر كودك واقع در همان سنين در يك سال مشخص.(همان840)
8- سطح زندگي : ميزان ارضاي خواستهاي مادي و معنوي شخص ، خانواده و يا گروهي از مردم را سطح زندگي مي گويند.(همان880)
9- بيكاري پنهان : وضعي است كه در آن كارگران به ظاهر در اشتغال كامل ولي غير مولدند.( همان868) به عبارت ديگر افراد در غير شغل تخصصي خود شاغلند.
10- طب درماني : نوعي از خدمات پزشكي كه به جاي پيشگيري از بيماري تاكيد بر درمان دارد . اين نوع خدمات نياز به شمار وسيع كلينيكها و بيمارستانها دارد .
11- طب پيشگيري: مراقبت هاي پزشكي كه از طريق مصون سازي و آموزشهاي بهداشتي تاكيد بر پيشگيري از بيماري ها دارد.
3- شاخصهاي توسعه اجتماعي در مقابل خصوصيات مشترك كشورهاي در حال گذار
در كتابهاي اقتصاد توسعه ويژگيهاي مشتركي براي كشورهاي در حال گذر ذكر مي شود كه عمده ترين آنها عبارتند از:(همان،ج1،73)
1- سطح پايين زندگي
در كشورهاي در حال گذر سطح عمومي زندگي اكثريت مردم بسيار پايين است . اين ويژگي از نظر كمي و كيفي به شكل درآمدهاي پايين (فقر)، مسكن ناكافي، ‌فقر بهداشتي، ‌محدوديت يا فقدان آموزش و پرورش،‌ نرخ بالاي مرگ و مير كودكان، پايين بودن اميد به زندگي در بدو تولد و ناچيز بودن بازدهي نيروي كار ‌نمود مي يابد.
2- سطح پايين بهرهوري
بر اساس قانون بازدهي نزولي ريكاردو، سطح پايين بهرهوری نيروي كار مي تواند نتيجه فقدان شديد عامل مكمل توليد مانند سرمايه مادي يا مديريت مجرب باشد.
3- نرخ بالاي رشد جمعيت و بار تكفل
به طور كلي نرخ زاد و ولد در كشورهاي در حال گذر حدود 5/3 تا 4 درصد است.(همان 89) نرخ مرگ و مير نيز در كشورهاي در حال گذر نسبت كشورهاي پيشرفته بالاست. ولي به دليل بهبود شرايط بهداشتي و كنترل بيماريهاي اساسي مسري، تفاوت بين نرخ مرگ و مير در كشورهاي توسعه يافته و در حال گذر بسيار كمتر از تفاوت بين نرخ زاد ولد در اين دو گروه كشورهاست.
نرخ بالاي زاد و ولد در كشورهاي در حال گذر موجب افزايش بار تكفل مي شود و نهايتاً درآمد سرانه را كاهش ميدهد.
4- سطح بالا و فزاينده بيكاري و كم كاري
در كشورهاي در حال گذر استفاده ناكافي از نيروي كار به دو صورت نمودار ميشود. شكل اول كم كاري است يعني افراد در مناطق شهري و روستايي كمتر از آنچه توانايي دارند كار ميكنند. شكل دوم بيكاري آشكار است يعني افرادي كه مايل و قادر به كارند ولي براي آنها هيچ شغل مناسبي وجود ندارد. نرخ بيكاري در كشورهاي در حال گذر به حدود 30 درصد نيروي كار اين كشورها بالغ ميشود.(همان91)
5- تحت سلطه بودن‌، وابستگي و آسيب پذيري در روابط بين المللي
وابستگي فزاينده كشورهاي در حال گذر به اقتصاد كشورهاي ثروتمند از لحاظ جريانهاي ارزي ما را به آخرين خصوصيت مشترك اين گروه از كشورها رهنمود مي سازد.(همان96)
عامل مهمي كه به تداوم سطح پايين زندگي، بيكاري فزاينده و نابرابري رو به رشد درآمدها كمك مي كند توزيع بسيار نابرابر قدرت اقتصادي و سياسي بين كشورهاي ثروتمند و فقير است .
كشورهاي در حال گذر عمدتاً تحت سلطه كشورهاي توسعه يافته اند و نيروهاي متخصص آنها به كشورهاي توسعه يافته مهاجرت مينمايند. اثر عمده همه اين عوامل، ايجاد وضعيت آسيب پذيري در كشورهاي توسعه نيافته است بدين معني كه نيروهايي كه عمدتاً از كنترل خارج است مي توان نقش مهمي در توسعه اجتماعي اين كشورها داشته باشد.
شاخص هاي توسعه اجتماعي
در برابر هر يك از ويژگيهاي مشترك كشورهاي در حال گذر مي توان يكي از شاخص هاي توسعه اجتماعي را معرفي نمود.
1- سطح بالاي زندگي
در مقابل ويژگي اول، مي توان سطح بالاي زندگي از نظر كمي و كيفي را كه به صورت درآمدهاي بالا (براي تمام طبقات اجتماعي)، مسكن مناسب، بهبود وضعيت بهداشتي، فراهم بودن آموزش و پرورش براي همه، نرخ بسيار پايين مرگ و مير، بالا بودن اميد به زندگي در بدو تولد، و بالا بودن بازدهي نيروي كار نمود مي‌يابد به عنوان نخستين شاخص توسعه اجتماعي ذكر نمود.
2- سطح بالاي بهره وري
چنانچه با تغيير يكي از عوامل اصلي سرمايه گذاري مانند پس انداز، عوامل مكمل توليد مانند سرمايه افزايش يابد بهرهوري نيروي كار بالا مي رود و در يك دوره بعد درآمد نيز كه حاصل از بهرهوري است افزايش مي‌يابد، با افزايش درآمد؛ پسانداز، سرمايهگذاری و نهايتاً توليد اجتماعي افزايش مييابد.
3- نرخ پايين رشد جمعيت و بار تكفل
كاهش نرخ رشد جمعيت و بار تكفل سبب مي شود كه درآمد حاصل از رشد بين جمعيت كمتري توزيع گردد. در نتيجه، جمعيت كمتر از رفاه بيشتر برخوردار خواهد شد. همچنين پايين بودن نرخ رشد جمعيت فرصت كافي در اختيار برنامهريزان قرار خواهد داد تا امكانات رفاهي را براي تمام جمعيت فراهم نمايند.
4- سطح بالاي اشتغال و نبود انواع بيكاري
مشكل اصلي كشورهاي در حال گذر بيكاري و عدم اشتغال بخشي از نيروي فعال است. برنامه ريزيهاي آموزشي، اقتصادي و اجتماعي بايد به گونهاي باشند كه تعداد فرصتهاي شغلي جديد حداقل برابر با تعداد افراد آماده به كار باشد. رشته هاي تحصيلي بايد به گونهاي طراحي شوند كه افراد تحصيلكرده بتوانند در كمترين زمان ممكن شغل مناسبي در شأن خود پيدا كنند سطح بالاي اشتغال موجب افزايش درآمد افراد و در نتيجه درآمد ملي و نهايتاً درآمد سرانه كشور ميگردد. درآمد سرانه يكي از شاخصهاي توسعه اجتماعي است.
5- استقلال و تأثيرگذاري در روابط بين المللي
كشورهاي در حال گذر مي توانند با متشكل كردن نيروهاي خو از نظر اقتصادي به نوعي خود اتكايي دسته‌جمعي دست يابند. چنين همكاري ميتواند قدرت چانه زني مشترك كشورهاي در حال گذر را تقويت كند و آنها را در روابط اقتصادي بين المللي تأثير گذار سازد.
4- شاخصهاي توسعه اجتماعي از نگاهي ديگر
شاخصهاي توسعه اجتماعي را مي توان به دو گروه شاخصهاي كمّي و كيفي تقسيم كرد.
الف- شاخصهاي كمي توسعه اجتماعي
عمده ترين شاخصهاي كمّي توسعه اجتماعي كه قابل اندازهگيري مي باشند از اين قرارند:
1- اشتغال كامل
منظور از اشتغال كامل وضعي است كه در آن هركس قادر و مايل باشد بتواند شغل مناسبي براي خود به دست آورد و نرخ بيكاري كمتر يا مساوي حداقل سطح مطلوب مثلاً 2 درصد باشد. البته يادآور ميشود كه در شرايط اشتغال كامل هر كس بايد در شغل تخصصي خود كار كند و در توليد اجتماعي، متناسب با تجربه و تخصص خود مؤثر باشد. به عبارت ديگر، در اشتغال كامل نرخ بيكاري پنهان نيز بسيار پايين است.
2 – توليد (درآمد ) سرانه
از تقسيم كل توليد (درآمد) ناخالص ملي بر كل جمعيت، توليد (درآ‎مد) سرانه به دست ميآيد. از درآمد سرانه اغلب به عنوان شاخص سطح زندگي و توسعه استفاده ميشود. البته اين شاخص كاملاً رسا نيست. زيرا نمايانگر چگونگي توزيع درآمد و مالكيت داراييها كه بخشي از آن ايجاد درآمد ميكند، نيست.
3 – نوآوري و خلاقيت
كاربرد اختراعات و روشهاي جديد توليد در فعاليتهاي مربوط به توليد و همچنين معرفي محصولات جديد از ديگر شاخصهاي توسعه اجتماعي است. گذشته از آن نوآوريها شامل معرفي روشهاي جديد اجتماعي و نهادي براي سازماندهي و مديريت متناسب با راههاي جديد انجام فعاليتهاي اقتصادي اجتماعي هم ميشود.
4 – سطح بالاي زندگي
اگر افراد تنها قادر به تأمين حداقل مواد غذايي، مسكن و پوشاك خود باشند گفته ميشود كه سطح زندگي آنان بسيار پايين است. از طرف ديگر اگر آنان از تنوع بيشتري در غذا، مسكن، پوشاك و خدمات ديگر، نظير بهداشت خوب، ‌آموزش، فراغت و غيره برخوردار باشند به طور نسبي از سطح زندگي بالاتري برخوردارند.
5 – اميد به زندگي در بدو تولد
منظور از اميد زندگي در بدو تولد تعداد سالهايي است كه انتظار مي رود كودك بعد از تولد زندگي كند، با توجه به خطرهاي مرگ و مير كه براي گروههاي مختلف سني جمعيت اتفاق ميافتد.(همان880) بديهي است هر چه اميد به زندگي در بدو تولد بيشتر باشد رفاه اجتماعي و به دنبال آن توسعه اجتماعي بيشتر خواهد بود.
6- نرخ با سوادي
نرخ باسوادي عبارت است از درصد افراد 5 سال و بالاتري كه قادر به خواندن و نوشتن هستند.(همان880) هر چه جمعيت باسواد بيشتر باشد رفاه جامعه و سطح توسعه اجتماعي بيشتر خواهد بود.
7- وجود كالاهاي ضروري براي همه
كالاهاي ضروري كالاهايي هستند كه ادامه زندگي شايسته بدون آنها ممكن نيست مانند غذا، پوشاك، مسكن، حمايت و مراقبتهاي پزشكي.(همان888) اين كالاها اقلامي هستند كه براي يك زندگي خوب لازم است  دسترسي همه افراد جامعه به اين گروه از كالاها يكي ديگر از شاخصهاي توسعه اجتماعي محسوب مي‌شود.
8- نرخ پايين رشد جمعيت
هر چه نرخ رشد جمعيت كمتر باشد، ‌كيفيت نيروي انساني بالاتر ميرود، ‌محصول توليد شده و درآمد حاصل از رشد به شكل عادلانهتري بين جمعيت توزيع ميگردد. بدين ترتيب رفاه افراد جامعه بالاتر ميرود.
9- نرخ پايين مرگ و مير كودكان
هر چه ميزان مرگ و مير كودكان 0 تا 4 سال كمتر باشد رفاه اجتماعي افزايش مييابد چون يكي از دلايل اصلي توليد مثل زياد عدم اطمينان از زنده ماندن تمام كودكان تولد يافته است.
10- هزينههاي بهداشت و درمان
هر چه هزينههاي بهداشت يعني طب پيشگيري براي مصون سازي در مقابل بيماريها بيشتر و هزينههاي درمان كمتر باشد جامعه مرفهتر مي باشد در نتيجه سطح توسعه اجتماعي بيشتر مي شود.
11- منافع اجتماعي توليد كالاها و خدمات
منافع حاصل شده يا در دسترس كل اجتماع در مقابل منافع شخصي افراد، از جمله حمايت و امنيت كه توسط نيروهاي انتظامي فراهم ميشود، ‌صرفه جوييهاي خارجي ناشي از نظام مؤثر عرضه خدمات بهداشتي، ‌اثرات وسيع و گسترده منافع يك جمعيت با سواد.(همان909) هرچه منافع اجتماعي توليد يك كالا يا خدمت بيشتر از منافع خصوصي آن باشد درجه توسعه اجتماعي بالاتر است.
12- توزيع درآمد بصورت عادلانه
توزيع درآمد يعني درآمد حاصل از توليد چگونه به عوامل توليد تعلق ميگيرد؟ يا سهم بخشهاي اقتصادي از درآمد حاصله چقدر است؟ توزيع درآمد را از روشهاي مختلف اندازهگيري مينمايند. از جمله توزيع درآمد بر حسب ابعاد گروههاي درآمدي، توزيع درآمد مبتني بر عوامل توليد، توزيع مقداري درآمد، توزيع درآمد از طريق منحني لورنز، توزيع درآمد از طريق محاسبه ضريب جيني.
هر چه توزيع درآمد در يك جامعه عادلانهتر صورت گيرد درجه توسعه اجتماعي آن جامعه بالاتر است.
13- شاخص توسعه انساني
اين شاخص ميانگين موفقيت هاي هر كشور را در سه بعد اصلي توسعه انساني يعني طول عمر، دانش و سطح مطلوب زندگي برآورد ميكند. شاخص توسعه انساني شاخصي است تركيبي با سه متغير ميانگين عمر، دستيابي به آموزش(سوادآموزي بزرگسالان و تركيب نام نويسي در دورههاي ابتدايي و راهنمايي و متوسطه) و توليد ناخالص داخلي سرانه.(بولتن UNDP)
14- نرخ مشاركت در فعاليت هاي اجتماعي
نسبت تعداد افرادي كه در فعاليتهاي اجتماعي و سياسي مشاركت مينمايند به جمعيتي كه در سن فعاليت قرار دارند (15 سال به بالا) و با محدوديتي براي فعاليتهاي اجتماعي روبرو نيستند نرخ مشاركت در فعاليت‌هاي اجتماعي را به دست ميدهد. هر چه نرخ مشاركت مردم در فعاليتهاي اجتماعي و سياسي مانند انتخابات رياست جمهوري، انتخابات مجلس شوراي اسلامي، انتخابات مجلس خبرگان رهبري، انتخابات شوراها، ‌عضويت در احزاب سياسي و صنفي، و ساير فعاليتهاي سياسي- اجتماعي بيشتر باشد كشور به لحاظ اجتماعي توسعه يافتهتر تلقي ميگردد. زيرا نظارت مردم بر مسئولان اجرايي افزايش مي‌يابد و در نتيجه فعاليتهاي اجرايي كشور مسير صحيح تري را طي ميكند.
15- معيار تقويت جنسيتي
اين معيار نشانگر آن است كه آيا زنان ميتوانند فعالانه در زندگي اجتماعي، اقتصادي و سياسي شركت كنند يا نه؟ معيار تقويت جنسيتي بر مشاركت استوار است و به ارزيابي نابرابري جنسي در عرصههاي كليدي مشاركت اجتماعي، اقتصادي، سياسي و تصميم گيريها نظر دارد.(همان)
16- نرخ پوشش بيمه هاي درماني و بازنشستگي
بيمههاي تأمين اجتماعي، درماني و بازنشستگي جمعيت، موجب تأمين هزينههاي درماني و درآمد دوران بيكاري و بازنشستگي ميگردد. هر چه نسبت افراد تحت پوشش انواع بيمه بيشتر باشد درجه توسعه اجتماعي كشور بالاتر خواهد بود.
5- شاخص هاي كيفي توسعه اجتماعي
معايب موجود در اندازه گيري درآمد ملي سرانه و درآمد ناخالص ملي به مثابه معيار مشخص كننده رفاه اجتماعي، گروهي از اقتصاددانان را بر آن داشت تا در صدد استفاده از شاخصهاي كيفي اجتماعي براي تعيين رفاه اجتماعي برآيند. معيارهاي رفاه اجتماعي عبارتند از بهداشت، تغذيه، ‌آموزش و پرورش، اشتغال، شرايط كار مصرف مواد حياتي، حمل و نقل، مسكن، استفاده از تسهيلات زندگي روزمره، لباس، گسترش قوه ابتكار، ‌تفريحات سالم و امنيت اجتماعي.(قرهباغيان1370:ج1،13) تمام اين معيارها بر تغييرات كيفي در روند توسعه اجتماعي تأكيد دارند. عمده ترين شاخصهاي كيفي توسعه اجتماعي كه تقريباً قابل اندازه گيري نيستند عبارتند از :
1- آزادي انتخاب يك جامعه
جامعهاي كه براي برآوردن خواستهايش راه حلهاي مختلفي در اختيار دارد از آزادي انتخاب برخوردار است.(تودارو،1366، 864)
افزايش تنوع كالاها و خدمات، ايجاد فرصتهاي متنوع و متناسب شغلي براي فارغ التحصيلان رشتههاي مختلف تحصيلي و تنوع بخشهاي مطمئن براي سرمايهگذاري افرادي كه به بخشي از درآمد خود نياز ندارند همگي موجب توسعه اجتماعي ميگردد.
2- آرمانهاي نوسازي
اين آرمانها كه براي رشد پايدار اقتصادي- اجتماعي لازم است شامل منطقي بودن، برنامه ريزي اقتصادي- اجتماعي، برابري اقتصادي- اجتماعي و نمادها و برداشتهاي اصلاح شده ميگردد.
1- اراده سياسي
منظور از اراده سياسي، تصميمهاي قاطعانه، آگاهانه، ‌هدفدار و مستقل، نتيجهگيريها و انتخابهاي مشخص مقامهاي سياسي مملكت در زمينههايي نظير از بين بردن نابرابري، فقر و بيكاري از طريق اصلاحات مختلف در ساختهاي اجتماعي، ‌اقتصادي و نهادي است.(همان 895) فقدان اراده سياسي اغلب يكي از مهمترين موانع توسعه و دليل عمده شكست بسياري از برنامههاي توسعه اجتماعي است.
2- عزت نفس
هر جامعه، هنگامي كه نظامها و نهادهاي اجتماعي، ‌سياسي و اقتصادیاش در جهت افزايش احترام، ‌ارتقاي شأن، كمال، خودتصميمي و غيره باشد از عزت نفس بيشتري بهرهمند ميشود.
ايجاد شرايطي كه موجب رشد عزت نفس مردم شود و مردم به خود و جامعه خود احترام بگذارند و به آزادي خود و ديگران احترام بگذارند و بتوانند عقايد مخالف خود را تحمل نمايند سبب ارتقاي سطح توسعه اجتماعي ميگردد.
3- ثبات و امنيت جامعه
ثبات و امنيت به عنوان بستر اصلي هرگونه فعاليت مثبت اقتصادي و اجتماعي، مورد تأكيد و عنايت ويژه كليه مكتبها و مسلكهاست. تاريخ سياسي ايران در متجاوز از 25 قرن نشان ميدهد كه فقدان ثبات و امنيت عنصر كليدي عقب افتادگي و واپس ماندگي تاريخي كشورمان است. تحليلهاي تاريخي به وضوح بيانگر آن است كه هرگاه گستره و عمق نا امني در كشور محدود شده است شاهد پيشرفت و آباداني بودهايم.(مؤمنی25:1374)
6- شاخصهاي منفي توسعه اجتماعي
شاخصهايي كه در زير مي آيند تأثير منفي بر توسعه اجتماعي دارند :
1- تورم
افزايش بي رويه سطح عمومي قيمت ها در يك دوره طولاني را تورم گويند. تورم ميتواند ناشي از 1- فشار تقاضا 2- فشار هزينه يا 3- ساختار اقتصادي باشد. تورم آثار منفي زير را ايجاد مينمايد :
1- غني را غني تر و فقير را فقيرتر ميسازد و شكاف بين طبقات مختلف اجتماعي را بيشتر ميكند.
2- موجب ناكارايي سيستم اقتصادي- اجتماعي ميگردد.
3- بر گروههاي خاص جامعه و بر برنامه ريزان و مديران اجرايي فشارهاي اجتماعي وارد مي آورد.
2- سوء تغذيه
اختلال سلامت به دليل تغذيه ناكافي يا نامناسب را كه اغلب بر حسب متوسط مصرف پروتئين در روز اندازه‌گيري ميشود سوء تغذيه گويند.(تودارو882:1366) سوء تغذيه افراد جامعه نشان دهنده پايين بودن سطح توسعه اجتماعي است.
3- هزينه هاي اجتماعي توليد كالاها و خدمات
هزينههايي كه بر اثر يك تصميم اقتصادي- اجتماعي، ‌اعم از دولتي يا خصوصي به اجتماع تحميل مي‌شود. در مواردي كه زيانهاي خارجي ناشي از توليد(مانند آلودگي هوا) يا مصرف( مانند مواد الكلي) وجود دارد معمولا هزينههاي اجتماعي از هزينه هاي خصوصي بيشتر است و چنانچه محاسبات بر مبناي هزينه خصوصي صورت گيرد سبب تخصيص نادرست منابع خواهد شد .
4- وجود انواع دوگانگي
دوگانگي عبارتست از وجود دو موقعيت يا پديده در كنار هم (يكی مطلوب و ديگري نامطلوب) مانند فقر شديد و وفور نعمت، بخشهاي مدرن و سنتي اقتصادي، رشد و ركود،‌ تعداد معدود تحصيلكرده و توده بيسواد.(همان849) دوگانگي در حقيقت وجود دو شيوه توليد و دو شيوه زندگي در يك زيرمجموعه اقتصادي- اجتماعي است. البته در كشورهاي در حال گذر چندگانگي وجود دارد كه براي راحتي دوگانگي نامگذاري شده است.
5- عدم اطمينان
وضعي است كه در آن، احتمال به دست آوردن نتيجه يا نتايج يك اتفاق ناشناخته است؛ از همين رو احتمال تعداد زيادي نتيجه وجود دارد كه به هيچ كدام نمي توان يك احتمال عيني نسبت دارد.
6- فقر
با گذشت هر سال در جهان اختلاف درآمد بين ثروتمندان و فقرا بيشتر ميشود. محبوب الحق پاكستاني مي‌گويد «به ما ياد داده شد كه در فكر توليد ناخالص ملي باشيم زيرا توليد ناخالص ملي خود مسأله فقر را حل خواهد كرد. اكنون اجازه دهيد كه اين روند را معكوس كنيم. به فكر فقر باشيم چون فقر مسأله توليد ناخالص ملي را هم حل خواهد كرد.(Mahbub ul Hag1980:7) در جامعهاي كه فقر گسترده باشد درجه توسعه اجتماعي پايينتر خواهد بود.
7- نرخ معلوليت ذهني و جسمي
معلوليت ذهني يعني اينكه فرد از لحاظ بهره هوشي، ‌تكلم و انتقال مفاهيم نسبت به متوسط همسالان خود پايينتر باشد. معلوليت جسمي به ناتواني بعضي از اعضاء بدن اطلاق ميگردد. هر چه نرخ انواع معلوليتها بيشتر باشد سطح توسعه اجتماعي پايينتر است.
8- ميزان آلودگي محيط زيست
آلودگي محيط زيست شامل آلودگي هوا در نتيجه حركت وسايط نقليه موتوري دودزا و كارخانه هاي دودزا، آلودگي آبهاي جاري توسط توليدكنندگان و افراد جامعه، دفع نامطلوب زباله و توليد صداهاي نامطلوب ميباشد كه آثار رواني- اجتماعي آن بر جمعيت موجب ايجاد انواع بيماريهاي جسمي و رواني ميگردد. هرچه محيط زيست آلودهتر باشد سطح توسعه اجتماعي پايينتر خواهد بود.
7- نتيجه
هر جامعهاي كه در جهت توسعه اجتماعي تلاش ميكند بايد به گونهاي برنامهريزي كند تا شاخصهاي كمي و كيفي توسعه اجتماعي را تقويت و شاخصهاي منفي را تضعيف نمايد گاهي افزايش شاخصهاي مثبت و كاهش شاخصهاي منفي با هم در تعارض قرار ميگيرد كه در اين صورت بايد با توجه با شرايط زمان و مكان اولويت مهمتر را انتخاب نمود.

فهرست منابع
الف. فارسی
1 – پژويان، جمشيد(1376)،اقتصادخرد،تهران:انتشارات دانشگاه پيامنور.
2- تودارو، مايکل(1366)؛ توسعه اقتصادی در جهانسوم؛ ترجمهغلامعلیفرجادی؛ جلددوم، چاپاول، وزارت برنامه و بودجه.
3- تودارو،مايکل(1377)؛توسعهاقتصادی درجهان سوم؛ ترجمه غلامعلیفرجادی؛ چاپ ششم، مؤسسهعالیپژوهش در برنامهريزی.
4- فرهنگ،منوچهر(1374)، فرهنگ علوم اقتصادي ،‌تهران:نشرالبرز.
5- قرهباغيان مرتضی(1370)،‌اقتصاد رشد و توسعه،جلداول،‌تهران:نشرني.
6- كلانتری،خليل(1377)،«مفهوم و معيارهاي توسعه اجتماعي»اطلاعات سياسي- اقتصادي، شماره 132-131، مرداد و شهريور.
7- معاونت اقتصادي و برنامه ريزي بنياد مستضعفان و جانبازان انقلاب اسلامی(1374)،مفاهيم اساسي بهره وري،تهران.
8 – مؤمني، فرشاد(1374)،كالبد شكافي يك برنامه توسعه،تهران:مؤسسه تحقيقات اقتصادی دانشگاه تربيت مدرس،ص 125.

ب. لاتين

1- Mahbub ul Hag (1980), Employment and Income Distribution in the 1970 ‘S : A new perspective Development Digest , October , P.7 .

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *