توسعه بومی بر مبنای نيازهای بومی

نویسنده: باقر زيدی

روند دستيابي به توسعه امري است كه مطلوب هر جامعه اي است. شايد بتوان گفت دستيابي به تراز بالادر شاخص هاي كمي و كيفي ، اجتماعي ، آموزشي ،رفاهي ، بهداشتي و…. از جمله آرمانهاي مشترك ميان تمامي جوامع است. با اين حال نحوه دستيابي به چنين افق روشني و اساسا ترسيم آن منوط به بازخواني هويت و خواستهاي هرجامعه است . در حقيقت آرمان هاي هرجامعه اي با توجه به فرهنگ و ساير مقتضيات خاص هرجامعه تدوين مي گردد. در كشور ما ، ايران نيز طي سه دهه گذشته همواره دستيابي به محور هاي توسعه جزء اساسي ترين شعارها بوده است. با اين حال همواره اين سئوال جدي در پيش روي كارشناسان و تصميم گذاران كشور قرار داشته است كه نحوه دستيابي به محورهاي توسعه چگونه است و آيا مفهوم توسعه تنها در مقولات مادي مطرح مي شود و يا اينكه در جامعه اي مانند ايران بايد به مسائل معنوي و نحوه تربيت اخلاقي افراد نيز توجه كرد. طي چند سال اخير رهبر معظم انقلاب اسلامي با مطرح ساختن الگوي پيشرفت ايراني – اسلامي باب جديدي در مبحث توسعه در ايران گشودند كه تمركز جدي بر بومي سازي روند پيشرفت در كشور دارد.بسياري از پژوهشگران و متخصصان در زمينه توسعه بر اين باورند كه دستيابي به پيشرفت و توسعه در يك كشور يك پديده درون اجتماعي است . حتي در بحث نسخه هاي توسعه اي غرب نيز به وضوح اين نكته آشكار مي گردد كه جوامع هر كدام به انحاي مختلف بايد به مباني توسعه غرب دست يابند . از اين روست كه مي توان گفت حتي اگر ايران بخواهد الگوي توسعه غربي را نيز پياده كند اين الگو بايد با توجه به مقتضيات خاص ايراني و با يك شيوه داخلي اجرا شود . با اين حال دلايلي وجود دارد كه مي توان بر اساس آنها اثبات كرد كه ايران نه بايد و نه مي تواند براي پيشرفت خود از نسخه هاي غربي بهره گيرد.در واقع روند توسعه يك روند همه جانبه است و تمامي ساحت هاي يك اجتماع را در بر مي گيرد. روند توسعه تنها ساخت اقتصادي را دستخوش تغيير نمي كند بلكه ابعاد فرهنگي، اجتماعي ، سياسي و … را نيز تحت تاثير خويش قرار مي دهد. لذا مي توان گفت براي موفق بودن يك الگوي توسعه اي ما مي بايست بسترهاي مناسبي در تمام زمينه ها فراهم كنيم. با اين حال بايد گفت كه الگوي توسعه غربي در ايران جواب نمي دهد چرا كه فاكتور هاي متعددي در ساحت هاي سياسي ، اجتماعي، فرهنگي و حتي اقتصادي ايران وجود دارد كه در نهايت منجر به شكست چنين طرحي مي شود . اسلام و اعتقاد به مباني وحياني جزء لاينفك جامعه ايراني است كه طي 14 قرن سينه به سينه بين مردم ايران منتقل شده است . شايد در برهه هايي از زمان اسلام نتوانسته است در جامعه بروز كند اما همواره اعتقاد به چنين آييني در لايه هاي عميق جان ايرانيان رسوخ داشته است. حال و در مقطع فعلي كه مردم با مبارزه و اهداي خون هزاران نفر اسلام را در صدر جامعه نشانده اند نمي توان الگويي را در كشور پياده كرد كه در تناقض جدي با پيشفرض هاي دين اسلام قرار دارد. اساس الگوي توسعه اي غربي بر مبناي اومانيسم و عقل منقطع از وحي پديد آمده است در حالي كه اسلام در تمام شئون يك جامعه رضايت ذات احديت را هدف و آرمان قرار مي دهد . با چنين فرضي كاملامشخص مي شود كه حتي مباني توسعه غربي با يك الگوي داخلي نيز نمي تواند با موفقيت پياده شود چرا كه مردم با چنين الگويي مخالفت مي كنند .
از سوي ديگر بايد دانست كه الگوي توسعه بر مبناي اومانيسم امروز به بن بست رسيده است . آنان كه معتقدند ايران بايد الگوي غربي توسعه را مد نظر قرار دهد از خود پرسيده اند كه نهايت الگوي غربي چيست؟! آيا انتهاي پيشرفت غربي وضعيت اروپاي كنوني نيست؟ طي چند ساله اخير مقالات متعددي از سوي انديشمندان غربي مبني بر به انتها رسيدن تمدن غرب منتشر شده است. امروز غرب با بحران هاي جدي در بحث اقتصادي و اجتماعي رو به روست . از اين رو ديگر ماهيت الگوي توسعه غربي كلااز هم پاشيده است چرا كه اين الگو تجربه خويش را با شكست پس داده است.

رسالت

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *