نویسندگان: سعید هداوند – مدیر آموزش شرکت صاایران
چکیده
در عصر حاضر که پیشرفت های چشمگیر فناوری اطلاعات و ارتباطات، موقعیتی را فراهم ساخته که یادگیری های سازمانی را به سمت خودآموزی سوق داده است، باید پذیرفت که راهبرد مناسب برای مدیریت آموزش سازمان ها، دگرگونی در سیاست ها است. با توجه به اهميت عنصر دانایی در برنامه های توسعه ملی، آموزش های تحت شبکه به عنوان گزينهاي مناسب براي تقویت بنیان دانشی و نیز توسعه موزون آموزش های سازمانی ميتواند مورد توجه قرار گيرد،امابه دليل روشن نبودن مفاهيم اساسي و وجود رويكردهای متفاوت به این موضوع و نیز فراهم نبودن سازوکارهای لازم، اجرای مؤثر این مهم تا کنون میسر نگردیده است. در این مقاله با تمرکز بر وجوه مختلف یادگیری الکترونیکی، فرایند تطبیق آموزش های سنتی به آموزش های شبکه ای به تفصیل مورد بررسی قرار خواهد گرفت.
کلمات كليدي: توسعه، یادگیری الکترونیکی، آموزش های شبکه ای
مقدمه
تغيير و تحولات سريع، ویژگی مهم قرن حاضر محسوب ميشود. تلاش براي رفع چالش های دانشی سازمان جهت پاسخگویی مؤثر به نيازهاي بازار و تأمین نظر مشتریان از مهمترین راهبردهایی است كه موجب گردیده تا سیاست گذاران و مديران آموزش، با بازنگري در شيوههاي نیازسنجی، برنامه ریزی، انتقال دانش و ارزیابی مستمر فرایندها، در صدد طرح ریزی نظام آموزشي باشند كه از قابلیت هایی چون انعطاف پذيري و دردسترس بودن برخوردار بوده و همه سطوح سازمان را تحت پوشش قرار دهد.
تحقق ویژگی های برشمرده مستلزم یادگیرندگی سازمان است و مهمترین مؤلفه برای این کار، تمرکز بر آموزش های شبکه ای(WBT) است. پيشرفت هاي چشمگير فناوري اطلاعات و ارتباطات موجب گردیده تا از آموزش های شبکه ای به عنوان ابزاري براي كمك به آموزش و توسعه آموزش های سازمانی نام برده شود و معمولاً در قالب های CBT ،ML وOL ، در عرصه آموزش و ارايه خدمات آموزشي مورد استفاده قرار می گیرد. این گونه از آموزش ها برای سازمان هایی که از پراکندگی جغرافیایی برخوردار می باشند،بهترین گزینه اجرایی بوده و به عنوان ابزاري برتر،راه دشوار آموزش را نزديك،هزينه هاي گران آن را ارزان، منابع دست نيافتني را دست يافتني و مدیریت دانش را به چالشي سودمند فرا می خواند. علاوه بر اين با بهره برداری از دانش سطوح مختلف سازمان، از امکان بايگاني شدن تجارب قدیمی جلوگیری نموده و به روزآمد كردن آن نیزکمک می نماید. [1]
با توجه به اهميت عنصر دانایی در برنامه های توسعه ملی، آموزش های شبکه ای به عنوان گزينهاي مناسب براي تقویت بنیان دانشی و نیز توسعه موزون آموزش های سازمانی ميتواند مورد توجه قرار گيرد. ولی به دليل روشن نبودن مفاهيم اساسي و وجود رويكردهای متفاوت به این موضوع و نیز فراهم نبودن سازوکارهای لازم، اجرای مؤثر این مهم تا کنون میسر نگردیده است که بر این اساس بررسي ابعاد گوناگون آن ضروری به نظر می رسد.
مؤلف این مقاله با بهره گیری از تجربیات خویش در صنعت، با تمرکز بر وجوه مختلف آموزش الکترونیکی به بررسی ابعاد مختلف آموزش های شبکه ای و نحوه استقرار آن در سازمان خواهد پرداخت. براین اساس مفهوم یادگیری الکترونیکی وآموزش های تحت شبکه در بخش اول مقاله تبیین خواهد گردید.در بخش دوم، مؤلفه ها و ویژگی های آموزش های مذکور مورد بحث قرار گرفته و ساختار و عناصر تشکیل دهنده آن و نقش مربی در این گونه آموزش ها تبیین خواهد شد.در بخش سوم، فرایند تطبیق آموزش های سنتی با آموزش های شبکه ای بررسی خواهد گردید.در ادامه، فرصت ها و چالش های ایجاد شده مورد کنکاش قرار گرفته ودر انتها نیز با جمع بندی مباحث طرح شده، پیشنهاد هایی برای مدیریت بهتر این گونه آموزش ها ارایه خواهد شد.
یادگیری الکترونیکی
درباره یادگیری الکترونیکی، تعاريف و اظهار نظرهاي متعددي ارائه گردیده كه نمونهاي از آنها به قرار زیر می باشد: «جي كراس »،استفاده از فناوري اطلاعات را مبنای یادگیری الکترونیکی تعریف می نماید.[2] «فاسکو »، یادگیری الکترونیکی را شامل آموزش های مبتنی بر رایانه و «وب» می داند.[3] «کورتیس »، استفاده از فناوري اطلاعات براي مديريت، طراحي، ارائه، انتخاب، تبادل، هدايت و راهبري، پشتيباني و توسعه آموزش را يادگيري الكترونيك فرض می نماید. [4] به زعم «گاروین »،يادگيري الكترونيكي مبتني بر اينترنت است و شامل مبادله محتوی از طريق ساختارهاي ارتباطي نوين، مديريت يادگيري و اجتماع شبكه اي از يادگيرندگان، توسعهدهندگان محتوی و متخصصان می باشد. [4] در اين مقاله قالب رايج يادگيري الكترونيكي، يعني آموزش مبتني شبکه مد نظر می باشد.
آموزش شبکه ای
آن طور كه از واژه Web Based Training بر ميآيد، تمام فعاليتهاي آموزشي كه از طريق شبكه انجام شود، آموزش شبكه محور ناميده ميشود.[5] امروزه، اين گونه آموزش ها با دوباره سازي روشها و فرايندهاي سنتي آموزش وابستگي مستقيم دارد. مثلاً بر خلاف گذشته، جنبه اصلي و مهم تدريس، یاددادن محتوی نيست، بلكه آموزش نحوه تفكر منطقي و روش علمي در حل مسايل است و از محتوی به عنوان ابزار مورد نياز براي اين فرايند استفاده ميشود. واژه WBT، معرف يك مدل آموزشي است كه در مواردي كه از فناوري اينترنت و اینترانت در امر آموزش استفاده ميشود به كار ميرود و به همين دليل تعداد زيادي از فرايندها، از جمله آموزش رايانه محور ، آموزش تحت شبكه ، كلاسهاي مجازي ، و همكاريهاي ديجيتالي ،را نیز شامل ميشود.[6] «زيگرل »، آموزش تحت شبكه را نوعی نظام يادگيري براي فراگیر كه از برنامههاي ويديويي، تمرينات يادگيري و ساير مواد كمك درسي تشكيل شده است و ممكن است تحت اينترنت يا اينترانت انجام شود تعریف می کند. [7] به اعتقاد «فيزلي »، هرگونه يادگيري که در محلي دور از مرکز آموزش و با کمک وسایل الکترونیکی صورت پذیرد، آموزش شبکه ای می باشد.[6] «خاوير گرف »،در اين رابطه ميگويد:آموزش شبكهاي، بر خلاف آموزش سنتي، مقابل هم قرار دادن يك يا چند نفر نيست، بلكه استفاده از رسانه هاست. در نتيجه مثلث سنتی مدرس، فراگير و تختهسياه به هم ميخورد.[8] مؤلف نیز برای آموزشهاي شبكه محور،5 نشانه اصلي بر می شمرد:
1) امکان آموزش توسط اينترنت يا اينترانت مسير ميشود و می توان در هر زمان و مکان از فرصت آموزش و یادگیری برخوردار شد.
2) با فراهم آوردن تجربيات مختلف از جديدترين اطلاعات همراه است.
3) قابلیت گردآوری مجموعهاي از روشهاي آموزشي نظیركلاس مجازي، همكاري ديجيتالي، شبيهسازي را دارا می باشد.
4) فرايند «يادگيري با تلاش »را توسط فناوري هاي جديد بهتر پيادهسازي ميكند.
5) قابليت يكپارچه كردن و اتوماسيون فرايندهاي اداري و مديريتي از قبيل ثبت نام، پرداخت هزینه، نظارت بر فرایند آموزش، کنترل ارزشیابی و… را فراهم می آورد.
ضرورت توجه به آموزش شبكه ای
براي درك بهتر ضرورت تغییر در اهداف و استراتژی های آموزشی و لزوم توجه به آموزش های شبکه محور برای تحقق استراتژی های پیش بینی شده لازم است تا مبانی ایجاد تغییر در سازمان های دانش محور مورد توجه قرار گیرند. برخی از مهمترین مبانی یاد شده عبارتند از:
1) دانش كاملاً در حال رشد است
2) نياز به آموزش در تمام دوران كاري احساس ميگردد
3)حجم زيادي از اطلاعات و دانشها از طريق اينترنت قابل دسترسي است
4) نه تنها دانش، بلكه توانايي و خلاقيت در آموزش كاملاً مورد نياز است
5) آموزش در صنايع، روز به روز بيشتر احساس می گردد
6) مديريت دانش در سازمان امري حياتي شده است
7) امكان ايجاد شكاف ديجيتالي وجود دارد.
نكته مهم در موارد برشمرده سرعت پيشرفت است. در عصر حاضر همه چيز آنقدر سريع رشد ميكند كه سازمان ها نياز به ابزاري دارند كه به آنها كمك كند تا خود را با اين تغييرات وفق دهند. بر این اساس دلايل به هم پيوسته زيادي براي تحت فشار قرار دادن نظام هاي سنتي آموزش براي تغيير وجود دارد كه ذیلاً به سه محور اصلي آن اشاره ميشود:
1. نياز به گسترش آموزش
افزايش روزافزون تقاضا براي آموزش از يك سو و محدوديت مالي و كالبدي از سوي ديگر، نظر كارشناسان را به اتخاذ راهكارهاي نوين براي گسترش آموزش با امكانات كمتر جلب كرده است.
2. تغيير نيازهاي آموزشي
مهمترين نيازهاي جديد را به شرح زير ميتوان خلاصه كرد:
1) مهارت فراگيري به صورت مستقل
2) مهارت هاي اجتماعي(اصول اخلاقي، مسئوليتپذيري و…..)
3) مهارت هاي كار گروهي
4) توانائي تطبيق با تغيير شرایط
5) مهارت هاي فكري(حل مسأله، قابليت نقد،تفكر منطقي و…..)
6) دانش دستيابي به اطلاعات (چگونگي دست يافتن به اطلاعات و پردازش آنها)
7) آموزش مستمر
3. تاثير فناوريهاي نوین بر آموزش و يادگيري
دلايل برتري فناوري هاي نو را به این شرح است:
1) حفظ كيفيت آموزش
2) عرضه مهارت هاي روز آمد فناوري اطلاعات به كاركنان (به نحوي كه نيازهاي شغلي آنها را تأمين كند)
3) گسترش دستيابي به آموزش و مهارتآموزي و افزايش قابليت انعطاف
4) پاسخگويي به نيازهاي فناوري
5) كاستن از هزينههاي آموزشي
6) حفظ تاثير گذاري نظام آموزشي بر عملكردهاي سازمان [9]
رویکردهای نوین
دو رويكرد متفاوت براي استفاده از فناوري هاي آموزشي وجود دارد. رويكرد اول از فناوري به عنوان ابزار كمك آموزشي نام می برد.اما رويكرد دوم از آن براي يادگيري توزيعي بهره ميجويد.از آنجا كه استفاده از ابزارهاي كمك آموزشي بيشتر به شيوه هاي سنتي آموزش مربوط ميشود، در اين مقاله به رويكرد دوم كه نياز سازمان های امروزی در استفاده از يادگيري توزيعي است پرداخته می شود.
برای ورود به بحث لازم است تا تعريفي از يادگيري توزيعي ارايه شود. مؤسسه فناوري هاي علمي دانشگاه كاروليناي شمالي، يادگيري توزيعي را چنين تعريف كرده است: «محيط آموزشي توزيعي، رويكردي فراگير محور دارد و در اين محيط با استفاده از فناوري هاي مختلف، فرصتي براي انجام فعاليت ها با ايجاد تعامل ميان مكان و زمان فراهم
می گردد» اين رويكرد به نظام آموزش چنان قابليت انعطافي مييخشد كه ميتواند نيازهاي مختلف كاركنان را ضمن حفظ كيفيت بالا و كاهش هزينه مؤثر آموزش، پاسخگو باشد. امروزه بسياري از سازمان ها در حال تحرك براي بازسازي زيرساخت ها، طراحي مجدد سياست ها و ساماندهي ارتباطات بیرونی خود هستند تا بتوانند امتيازات رقابتي خود را در محيط شاهراه هاي اطلاعاتي حفظ نمایند.[10] به زعم مؤلف پارادايم جديدي در نظام آموزش سازمان ها در حال شكلگيري است كه داراي مشخصات زير است:
پارادايم قديم پارادايم جديد
جامعه صنعتي جامعه اطلاعاتي
فناوري حاشيهاي (كم اهميت) مركز چند رسانهاي
آموزش تك نوبتي آموزش مادام العمر
محتواي ثابت محتواي قابل انعطاف و باز
نهاد محوري آموزش محوري
متمركز مشاركتي
محلي گرايي شبكه سازماني
عوامل و عناصر مفهومي آموزش باتوجه به تحولات جديد خصوصاً تحولات تكنولوژيك تغيير یافته و براي گذر از آن نیاز به رویکردهای نوین بیش از گذشته احساس می شود. رویکرد توزیعی، امکان دستيابي به تمام موضوعات مورد نياز را صرف نظر از محدوده و پراكندگي جغرافيايي سازمان فراهم می آورد. اين رويكرد داراي ويژگيها زیر ميباشد:
– تبيين گسترده مسؤوليت ها، رسالت ها و هدف ها
– مشخص كردن عوامل اصلي آموزش
– تشكيل كميته هاي هماهنگي، فني، اجرايي و علمي
– تعيين وظايف هر يك از واحدهاي ذي ربط و درگير
– نظارت عالي بر اجراي آموزشها و روز آمد كردن آن
این رویکرد با بهرهگيري از عناصر اطلاعات، راه آموزش را سريع تر و نتايج آن را عمليتر نموده و با اثر گذاری در چهار عنصر مهم مربي، فراگير ، محتوی و محيط آموزش به بهبود و توسعه آموزش های سازمانی کمک می نماید.
مؤلفه های اصلی
تمرکز بر استقرار آموزش هاي شبکه ای بدون تدوين خط مشي و در نظر گرفتن مؤلفه های اصلي مانند قدم گذاشتن در راهي پرپيچ و خم در شبي تاريك است. شكل نوين آموزش هاي تحت شبكه و برداشته شدن مرزها و محدوديتهاي آموزشي ضمن افزودن بر اشتياق سازمان براي استفاده از اين روش نوين، برنگرانيهاي آن نيز می افزاید. ساختارهاي مختلف سامانههاي مديريت فراگيري، اختلاف سليقه در طراحي محتوي دروس، روش هاي متفاوت براي آزمون و ارزيابي و از همه مهم تر كاهش ارتباط فيزيكي بين مدرس و فراگير، موجب می گردد كه ضرورت مطالعهاي دقيق و به دنبال آن سياست گذاري آموزش هاي مجازي احساس گردد.علاوه بر اين لازم است به حجم سرمايه گذاريو آمادگي سازمان براي استقرار این گونه از آموزش ها نیز توجه شود. بنابراين در تدوين خط مشي آموزشهاي تحت شبكه شايسته است كه این موارد مورد توجه قرار گيرند:
– تعيين اولويتها برحسب ضرورت آموزش های فنی، تخصصی، مديريتي، عمومی و …
– تعيين اولويت ها براساس طول دورهها (كوتاه مدت، ميان مدت، بلندمدت)
– تعيين اولويتها براساس هزينه تمام شده دوره ها
– تعيين اولويت ها براساس دوره هاي آموزشي پرطرفدار و تقاضاي سازمان
– تعيين اولويت ها براساس دوره های برخوردار از همكاري اساتيد دانشگاه
ملاحظه ميشود كه تصميمگيري در مورد دوره هاي آموزشي به عوامل مهمي بستگي دارد و براي اين منظور لازم است ضمن مطالعه دقيق مؤلفه هاي زیر به تدوين خط مشي اقدام نمود.[11]
1. استانداردهاي پشتيباني از فراگيران
آموزش هاي شبکه ای نميتوانند جايگزين كاملي براي مدرس باشند. بنابر اين لازم است با تدوين استانداردهاي مناسب راهكارهاي لازم را براي پشتيباني مدرسان در نظر گرفت. منظور از پشتيباني عبارتست از هر نوع فعاليتي كه بتواند در تضمين موفقيت آموزشهاي مجازي مؤثر واقع شود. برخي از مهمترين عوامل مؤثر عبارتند از:
– استفاده از ابزارهاي ارتباطي برخط براي مشاوره و هدايت دانشجويان
– استفاده از ابزارهاي ارتباطي غير بر خط براي مشاوره و هدايت دانشجويان
– ارايه تمرين، خود آزمايي و آزمونهاي برخط
– تنظيم اوقات رفع اشكال از طريق جلسات حضوري و يا به كمك ابزارهاي برخط
– مراقبت بر حضور مستمر فراگيران در فعاليتهاي آموزشي و ارائه تذكر و راهنمايي [11]
همچنین تدوین یک آئین نامه آموزشی به منظور تعیین حدود هر يك از فعاليت هاي فوق، به پشتیبانی از اساتيد براي اجراي دوره هاي آموزشی مورد نیاز کمک خواهد نمود.
2. استانداردهاي كيفي محتوي الكترونيكي
دوره های مجازي معمولاً به صورت غير برخط(Off Line) اجرا ميشوند. بنابراين می بایست قادر باشند بدون نياز به مدرس، محتوي آموزشي مورد نظر را به فراگيران منتقل نمایند. بر این اساس لازم است با در نظر گرفتن پهناي باند و پیش بینی سخت افزار مناسب، طراحي دروس به گونه ای صورت پذيرد كه قابليتهاي زير حاصل گردد:
– ارایه محتوی توسط سرور و دريافت آن از طرف فراگير به سرعت و در مدت زمان قابل تحمل صورت پذيرد.
– در ساختار دروس، به عناصر كامل كننده محتوی(تمرين، مثال، خودآزمايي، کار گروهی و…) توجه شود.
– از رسانه هاي مختلف در جهت افزايش تعامل بين فراگير و محتواي دروس استفاده گردد.
– با استفاده از عناصر مناسب گرافيكي بر جذابيت محتوی افزوده شود. [9]
3. برنامهريزي براي تامين منابع مالي
آخرين مؤلفه، توجه به تأمين منابع مالي براي پياده سازي آموزش هاي مجازي و توسعه آن ميباشد. سرمايهگذاري براي اين امر شامل این موارد است:
– سخت افزار و تأمين پهناي باند اختصاصي براي ارسال محتوی
– نرم افزار لازم براي مديريت آموزش مجازي (LMS)
– توليد دروس مجازي و مديريت نگهداري آنها توسط سامانه مديريت محتوا (CMS)
– هزينه جذب مدرسان متخصص براي تأليف دروس مجازي [12]
از دیگر چالش های مهم، پشتيباني از پروژه هاي آموزش شبکه ای است.در اين زمینه توجه به عوامل زير ضروري است:
– امكان سنجي سازمان براي دوره هاي خاص يا پرطرفدار
– امكان سنجي مشاركت با واحدها يا گروه هايي كه نياز به آموزش نيروي انساني خود دارند
– يافتن منابع مالي مرتبط با طرح هاي آموزشي، فناوري اطلاعات و توسعه نيروي انساني
– توجه نمودن به دوره هاي آموزشي كه به سرعت ثمردهي داشته و بتوانند هزينه هاي خود را تأمين نمايند. [14]
ساختار و سازماندهی
آموزشی ايدهآل است که براساس فهم و شناخت دقيق و صحيح از وظايف و ارزشهاي اصلي سازمان، نيازهاي استراتژيک آن و ماهيت تقاضاي کارکنان برنامه ریزی شده باشد. این موارد می بایست در بازدههاي يادگیري برنامهاي که قرار است طراحي و اجرا شود پیش بینی گردند. بر اين اساس، امکان تدوین چارچوبي جامع و فراگير براي آموزش های شبکه ای وجود دارد. «پائول »،دو موضوع مهم را درباره سازماندهي نظام آموزش شبکه ای مطرح ميکند: [12]
1) وجود ارتباط بين عملکردها و مديريت نظام آموزش شبکه ای
آيا اين دو کارکرد بايد با هم همگرایی داشته باشند؟در این صورت ، میزان سهم هر کدام از آنها چقدر است؟سؤالات یاد شده به موصوع مهم تمرکز گرايي و تمرکز زدایی در آموزش اشاره می نماید. اگر چه ساختار نرمال به گونهاي است که در آن وظايف هر دو بخش مجزا شدهاند و هر بخش به وسيله عوامل ذی ربط اجرا ميشود، اما اصولاٌ کارکنان و نظامهاي يادگيري الکترونيکي نيازمند حمايت،پشتيباني و حفاظت ازجانب واحد مديريت ميباشند تا اهداف و استراتژی های پیش بینی شده قابل حصول باشد.
2) تمرکزگرايي در مقابل تمرکز زدايي
مدیران آموزش، براي جلوگيری از تکرار و دوبارهکاري، کسب اطمينان در مورد امنيت اجرا، به حداقل رساندن واگرايي رويکردها و فراهم کردن حمايت از فرایندها،نظامي متمرکز را ترجيح ميدهند.در مقابل طراحان و برنامهريزان آموزشي، به دلیل احساس آزادي بيشتر در ابلاغ و نوآوري طرح ریزی ها، رويکرد غير متمرکز را ترجيح ميدهند.از نقطه نظر سياسي، تمايل عميق براي درک نيازها و ارزش هاي علمي بدست آمده در رويکرد غير متمرکز بر رويکرد متمرکز برتري دارد.در حقيقت اين موضوع که چنين نظام هاي آموزشي چگونه سازمان يافتهاند و يا به يکديگر متصل شدهاند از اهميت برخوردار نيست. چرا که اهداف و ارزشهاي کلي سازمان است که تعيين کننده رفتار و نگرشهاي کارکنان است و نيازها، مسؤوليتها و وظايف کارکنان بر مبنای آن تعیین خواهد شد.در حوزه يادگيري الکترونيکي، تضاد و برخورد اولويتها و رويکردها به سرعت مطرح شده و به همين دليل بايد نقشها، مسؤوليتها، فرايندها و سياستها در عبارتهاي روشن و واضحي بيان شوند تا در فرایند آموزش بین «نظارت/ تمرکزگرايي» و «آزادي/ تمرکززدايي» تعادل برقرار شود.
عناصر تشکیل دهنده آموزش های شبکه ای
1. طراحي و توليد درس افزار
در شروع طراحي و توليد محتوی الکترونيکي، ميبايست کلیه افراد و عوامل مؤثر در فرايند آموزش را در نظر گرفت. مديران آموزش ميتوانند براي چنين مشارکتي، طرح اوليهاي را فراهم آورند که در آن اهداف برنامه، نياز تعيين شده و رويکرد مورد نظر براي يادگيري پيشنهاد شده باشد. اين سناریو فرصتي را فراهم خواهد آورد تا هم نظام آموزش به تبیین موضوعاتي بپردازد که سازمان را بيشتر تحت تأثير قرار خواهد داد و هم براي مدرسان اين امکان را فراهم ميکند که محتوی و روشپيشنهادي خود را مطرح نمایند.
2. نظام مديريت يادگيري
تصميم مهمي که بايد در مرحله طراحي و توليد محتوی اتخاذ شود، انتخاب نظام مديريت يادگيري است. اولين سؤالي که در اين تصميمگيري بايد مورد ملاحظه قرار گيرد اين است که آيا از نرمافزارهاي وارداتي استفاده شود يا يک نظام داخلي طراحي گردد؟و اینکه به صورت رایگان يا هزینه ای قابل دسترسي باشد؟در استقرار نظام مديريت يادگيري، نيازهاي دوره، میزان هزينهها، داشتن يا نداشتن کارکنان با صلاحيت و ساير نيازها می بایست مورد توجه قرار گیرند.
3. کتابخانهها و منابع ديجيتال
عنصر اصلي در توسعه زير ساخت آموزش های شبکه ای وجود منابع الکترونيکي است که بايد تهيه شوند يا حداقل پيشبيني شده باشند تا دوره بر اساس آن طرح ریزی گردد. اتصال و ارتباط نظام مديريت يادگيري به منابع الکترونيکي يک عنصر اساسي در نظام آموزش شبکه ای است. دسترسي به پايگاههاي ديجيتالي نظير مجلات، روزنامهها، محتوي آموزش تکميلي و … براي اين نظام ضروري مينمايد.
4. خدمات يادگيرنده
در آموزش های شبکه ای، هميشه بيشترين توجه صرف دوره افزار و سختافزار براي عرضه آموزش ميشود، اما تنها کساني که در مقاطع گوناگون يادگيري از راه دور کار کردهاند به اهميت حياتي چنين پشتوانههايي مطلع و آگاه هستند. اين خدمات بايد به گونهاي طراحي و مهيا شوند که با ظهور گزينههاي جديد و تغيير انتظارات و توقعات فراگیران قابليت سازگاري داشته باشد.
5. ارزيابي کيفي
ارزيابي کيفيت، جنبهاي از يادگيري الکترونيکي است که ترجيحاٌ با رويکردي متمرکز انجام ميشود. اگر قرار است نتايج منجر به بهبود واقعي آموزش شود و تصميمهاي مناسب درباره اينکه آيا بايد آموزش های شبکه ای را به طور کلي کنار گذاشت و يا با منابع جديد آن را از نو ساخت، اتخاذ شود، وجود ارزشيابي ضروري است. نوع، ميزان و چارچوب ارزشيابي نيز بايد مستقل و ساختارمند باشد.
6. مديريت تغيير
هر عملکرد آموزشي معتبر،در پاسخگويي به دانش جديد، يافتهها و رويکردهاي علوم، نيازهاي جديد، تغيير ويژگيهاي فراگيران به صورت پويا عمل ميکند. از آنجا که در آموزش های تحت شبکه هر تغيير در محتوی يا رويکرد ممکن است اثرات وسيعي بر جنبههاي گوناگون آموزش داشته باشد، لذا با فرض اينکه سازمان به منزله يک کل، تغيير را مورد حمايت قرار ميدهد هنوز اين مسأله باقي است که چگونه اين تغيير بايد در محيط يادگيري الکترونيکي صورت پذيرد. حفظ نظام آموزش به هنگام تغيير مداوم انديشهها و محتوی جديد تا اينکه به وسيله نظام هاي بهتر و تثبيت شده جايگزين شود، بسیار مهم است. دیگر این که درجه تمرکزگرايي يا تمرکززدايي نظام آموزش، فرايند تغير را هدايت و کنترل ميکند.از آن جايي که اين تغييرات با جنبههاي اصلي کار و فرهنگ سازمان در ارتباط هستند،چنين سؤالاتي فقط در آن زمينه و محيط قابل پاسخگويي است.در اجرای خوب تغييرات، ابعاد و جنبههايي از زيرساخت یادگیری الکترونیکی عامل اصلي به حساب ميآيند.
نقش مدرس
«جي كراس»، جنبههاي مختلف كار مدرس در نظام آموزش شبكه ای را به چهار بخش تقسيم كرده است:
1. جنبه آموزش
مدرس بايد قادر باشد موارد زير را به هم پيوند بزند:
– ارائه روشن تر اهداف
– تهيه و تدوين مطالب مناسب براي دوره (ترجيحاً online)
– تشويق فراگیر به شركت در امور آموزشي
– اجبار فراگیر به ارائه مهم خود از فرايند آموزش
– شركت در مباحثات فراگیران
– ملاقات با خبرگان
2. جنبه اجتماعي
جنبه اجتماعي وظایف مدرس با جنبه هاي آموزشي كار او براي خلق يك محيط آموزش الكترونيكي مناسب براي يادگيري، ارتباط كاملاً نزديكي دارد.اين جنبه از كار براي رشد دادن ارتباطات انساني فراگير كاملاً لازم ميباشد.
3. جنبه مديريتي
يکي از وظايف مدرس که در سيستم آموزشي فراگير – محور اهميت بيشتري پيدا نموده است، ایفای نقش به عنوان هماهنگکننده می باشد. بر این اساس مديريت و کنترل اطلاعات دوره مانند محتويات دوره، کارهاي گروهي، پروژه ها و مباحثات،روزآمدکردن و هماهنگي در اجرای دوره، از مهمترین جنبههاي کار مدرس می باشد.
4. جنبه فني
مهمترین وظیفه مدرس، به میزان تسلط او به ابعاد فنی موضوع باز می گردد. بر این اساس او در ابتدا ميبايست فراگيران را با ابعاد فني کار آشنا نمايد. اين امر ممکن است وقت زيادي را بخود اختصاص دهد اما زمانی که به پايان رسيد، مدرس و فراگیران ميتوانند تمام وقت خود را صرف محتوی دوره نمايند.نکته مهم اين است که نيازي نيست که مدرس يک فرد خاص باشد، بلکه محيط آموزشهاي مجازي اين امکان را فراهم ميآورد که وظايف مدرس به صورت کاملاً اختصاصي بين چند نفر تقسيم شده و کيفيت آموزش بالاتر رود.
فرایند استقرار
گام هاي اساسي در استقرار آموزش های تحت شبکه، مبتنی بر 3 مرحله «سازمانی»، «ارزیابی و تحلیل» و «تدوین»
می باشد. در اين راستا توجه به موارد 5 گانه ذيل حائز اهميت مي باشد:
1) تعريف مأموريتها و ميزان تمرکز سازمان بر آنها
2) شناخت فعاليتها و نيازهاي سازمان
3) بررسي اختصاري فعاليتها و عمليات مشابه در سازمان هاي ديگر و تعیین مجموعه معيارهاي ارزيابي
4) اولويتبندي بهترين فعاليتها با در نظر گرفتن معيارهاي ارزيابي
5) مطالعه و تدوين بهترين راهبرد به کارگيري يادگيري الکترونيکي و تدوين برنامه عملياتي منطبق بر آن
در حال حاضر کارآمدترين راهبردهاي به کارگیري آموزش هاي تحت شبکه مبتنی بر يکي از این موارد است:
– براي مقابله با مشکلات آموزشي در قالب يک سازمان توزيع شده
– استفاده از يادگيري الکترونيکي وفناوري هاي مرتبط براي ايجاد يک برنامه آموزشي منسجم براي مشتريان
– ايجاد همافزايي ميان مؤلفههاي داخلي و خارجي درگير در يک سازمان با فرايندهاي پيچيده
– توسعه سريع قابل اندازه گيري تأثيرات مورد نظر در يک سازمان گسترده
– ارايه خدمات آموزشي قابل قبول ارزان قيمت و کارآمد
– ارايه يادگيري مبتني بر درخواست در مراکز عملياتي و کمک رساني
– کاهش زمان برگشت سرمايه در پروژههاي آموزشي مشارکتي و افزايش کارايي [13]
آنچه که در اجراي اکثر پروژههاي يادگيري الکترونيکي مورد توجه قرار نميگيرد، طراحي و تدوين يک فرايند مناسب و کارآمد در اجراي آموزش هاي شبکهاي ميباشد. عمدهترين دليل این ضعف، به عدم اعتقاد مجريان و متوليان به استفاده از روشهاي مطرح در اين زمينه و تکيه بردانش فني موجود باز می گردد. کوچک انگاشتن حجم فعاليتها و عدم توجه به اهميت کارگروهی در تکوین طرح استقرار آموزش های الکترونیکی از دیگر عوامل مهم در ناکارآمدی این گونه آموزش ها می باشد.ذيلاً به مهمترين فرايندهاي تدوين فرايند آموزشهاي شبکهاي اشاره ميشود: [14]
1. مرحله سازمانی
این مرحله شامل انتخاب مدیر و اعضای تیم طراحی و تعیین حیطه کار طراحی می باشد:
انتخاب مدیر، فرد مذکور می بایست توسط اعضای تیم طراحی انتخاب شود. او همچنین باید از تعهد و حمایت مدیران رده بالای سازمان برخوردار باشد. مدیر ضرورتاً نمی بایست کارشناس فناوری اطلاعات باشد، بلکه می تواند کسی باشد که پتانسیل فناوری را برای بهبود آموزش درک کرده و دارای ارتباطات، مدیریت و مهارت های بین فردی برای هدایت تیم و برقراری ارتباط با گروه های دست اندر کار جهت استقرار آموزش الکترونیکی باشد.
انتخاب اعضای تیم، اعضای تیم باید شامل مدیران، مدرسان، کارشناسان واحد آموزش،متخصصان فناوری اطلاعات و سایر اعضای کلیدی دست اندرکار طرح باشند.
تعیین حیطه کار طراحی، تیم طراحی برای انجام وظایفش می بایست به سؤالات زیر پاسخ دهد:
– تیم طراحی چه وظایفی دارد؟
– مهلت زمانی از پیش تعیین شده برای استقرار نظام چقدر است؟
– چه منبع مالی یا بودجه ای برای این کار پیش بینی شده است؟
– آیا در این زمینه جهت دهی می شود؟
– چه فناوری هایی تحت پوشش قرار دارند؟
2. مرحله ارزیابی و تحلیل
این مرحله شامل شناسایی مسایل، روندها و جایگاه کنونی یادگیری الکترونیک، بیانیه چشم انداز، تحلیل وضعیت منابع، شناسایی سطوح کنونی استفاده از فناوری ها و صلاحیت ها، تدوین بیانیه رسالت، تحلیل داده ها و نتایج عملکرد مورد انتظار از فراگیر می باشد. در این مرحله به این سؤالات می بایست پاسخ داده شود:
– درک روندهای جاری در کاربرد فناوری به عنوان یک ابزار برای تقویت یادگیری چیست؟
– فناوری تا چه حد در برنامه درسی و فعالیت های آموزشی سازمان تلفیق شده است؟
– آزمون نتایج عملکرد فراگیران در چه سطحی است؟ کدام حیطه ها از برنامه آموزش نیازمند بهبود است؟
– آیا می توان فناوری را برای پیگیری و رفع نیازهای آموزشی مورد استفاده قرار داد؟
– سطح دانش و میزان استفاده از فناوری به وسیله سازمان در چه سطحی قرار دارد؟
– سطوح مطلوب دانش و مهارت های آموزش و فناوری کارکنان کدام است؟
– مدرسان برای توسعه صلاحیت های مورد انتظار، به چه نوع حمایت هایی نیاز دارند؟
– دست اندرکاران کلیدی در استقرار نظام یادگیری الکترونیکی کدامند؟
– اثر بخش ترین شیوه های برقراری ارتباط با آنها در طی فرایندهای طراحی کدام است؟
3. مرحله تدوین
تیم طراحی برنامه مشروحی را برای دستیابی به چشم انداز و اهداف استقرار نظام یادگیری الکترونیکی ارایه می نماید. در این برنامه مراحل طرح، زمان و بودجه موردنیاز پیش بینی گردیده است. تیم کارشناسی باید نشان دهد که فناوری چگونه از آموزش های سازمانی حمایت نموده و یادگیری کارکنان را ارتقا خواهد بخشید.اگر برنامه به خوبی تدوین شده باشد، سؤالاتی نظیر چه کسی، چه چیزی، چه موقع، چرا و چگونه به اهداف آموزشی می توان دست یافت به روشنی پاسخ داده خواهند شد. در نمودار زیر عوامل مؤثر در استقرار نظام آموزشهای شبکه محور نشان داده شده است.
عوامل مؤثر خارجي
– دولت – سرمايهگذاري
– قوانين و مقررات – افراد و سازمانهاي ذي ربط
– امکانات فناوري – افراد و سازمان هاي رقيب
عوامل مؤثر داخلي
– قوانين سازمان
– امکانات فناوري
– افراد و گروههاي ذينفع
محیط داخلی سازمان
شيوه ارايه آموزش
آموزش های شبکه ای معمولاً به یکی از دو طریق زیر قابل دستیابی هستند:
الف) ارايه محتوی به وسيله وب و از طريق اينترنت
در اين شیوه محتوی از طریق يک وب سايت ديناميک و با طراحي گرافيکي نه چندان سنگين(جهت دسترسي سريع به اطلاعات) ارایه ميشود. باتوجه به اهداف پیش بینی شده برای دوره و نوع کاربري سايت، می توان قابليتها و بخشهاي مختلفي نظیر ارايه پست الکترونيکي، انتخاب دروس، امکان يادداشتبرداري از مباحث حين مطالعه، تمرين هاي نمونه، امکان ارزيابي و امتحان، بخش پرسش و پاسخ جهت برطرف کردن اشکال هاي درسي، عضويت در گروههاي خبري به آن افزود. اين شيوه زماني مورد استفاده قرار ميگيرد که سازمان از پراکندگی جغرافیایی برخوردار است و بنابراین لازم می باشد تا فراگیران از هر مکان و در هر زمان به سيستم آموزشي دسترسي داشته باشند.
ب) ارايه محتوی بر روي شبکههاي محلي
در اين شيوه، محتوي آموزشي بر روي شبکههاي محلي ارايه ميشود. به این معنا که، خدمات آموزشي از طريق شبکه هاي LAN و برروی کامپيوترهاي سازمان قابل دريافت ميباشد.اين مدل زماني مورد استفاده قرار ميگيرد که در نظر باشد فراگیران خاصي به طور محدود و ویژه از آموزش های مورد نظر برخوردار باشند.
ویژگی های ارایه
برجسته ترین قابلیت های آموزش هاي تحت شبكه شامل این موارد است:
1. پويايي محتوي، بدون تغيير درساختار اساسي سامانه آموزش، ميتوان محتوی را به سادگی اصلاح نمود. پويايي در زمان استفاده، مدت، مفاد، شيوه، سختي و سادگي و سطح آموزش و نظاير آن قابل انجام است. همچنین طرح ریزی آموزش پويا (يعني تغییر طريقه، ابزار و شرایط آموزش متناسب با خصوصيات مخاطب و نيازهای وی) طرح درس پويا، طرح درس اختصاصي،كتاب شخصي، طرح درس مبتنی بر چند مدرس و چند زبانه، آموزش هاي خاص و با مخاطبين خاص، آموزش ضمن خدمت، استمرار آموزش و نظایر آن از دیگر ابعاد اين پويايي می باشند.
2. محيط چند رسانهاي، با پيشرفت هاي صورت گرفته، استفاده از رسانههاي مختلف از جمله صوت و تصوير در سيستمهاي رايانهاي ميسر شده است. نظام هاي آموزش به كمك رايانه و فناوري های مرتبط با آن، با در اختيار گرفتن مديريت اين رسانهها و كاهش هزينه استفاده از آنها، امكان استفاده توأمان را در هنگام آموزش فراهم ميآورند.
3. محيط مجازي، محيطي است كه شرایط و عوامل موجود در آن داراي همان خصوصياتي نيستند كه در تعريف آن محيط بيان ميشود بلكه با تمهيداتي رفتار مورد نظر محيط حقيقي را از خود بروز ميدهند.
4. سفارشي كردن آموزش، آموزش هاي تحت شبكه اين امكان را بوجود مي آورند تا محتوی متناسب با ویژگی های مخاطبين نظیر سطح تحصيلي، سن، جنس،ميزان هوش و ساير موارد تنظیم و تدوین شوند. همچنين مطابقت آموزش های پیش بینی شده با شرایط مخاطب، تعيين و جهتدار كردن آموزش توسط آموزش گيرنده و جهت دادن آموزش در زمينه مورد علاقه و نیاز آموزش گيرنده، تنوع آموزش، تنوع اطلاعات و تنوع ارایه از مهمترين عوامل مؤثر در سفارشی کردن آموزش ها می باشد.
5. استقلال محیطی ، آموزش های شبکه ای نیاز به کلاس درس یا هر مکان ثابت دیگر را از بین برده و به جاي آن کلاس مجازي روي اينترنت و اينترانت تشکيل ميشود که ميتوان با استفاده از يک رايانه متصل به شبکه از هر کجا در کلاس حاضرشد [12]
6. حالت ناهمزمان ، در اين حالت فراگیران ميتوانند با سرعت دلخواه خود و هر وقت که احساس نياز بيشتري کردند، به مطالب درسي و يادداشتهاي موجود مراجعه کنند. در این حالت فراگيران با يکديگر و با اساتيد خود از طريق پست الکترونيکي يا دگر امکانات الکترونيکي برقرار کرده و به مباحثه با يکديگر ميپردازند. مهمترين فايده اين روش اين است که اين امکان را در اختيار ميگذارد که بتوان با سرعتي متناسب با استعدادها و برنامه روزانه به يادگيري پرداخت.
7. حالت همزمان ، در اين حالت، فراگير در يک کلاس مجازي به صورت بلادرنگ حاضر ميشود. اين روش نيازمند حضور يک مدرس در کلاس مجازي براي هدايت کلاس ميباشد. آموزش همزمان معمولاً بر ابزارهاي گپزني قوي تکيه دارد تا مدرس و فراگير توانايي محاوره با يکديگر را داشته باشند، به گونهاي که روند کلاس با وقفه مواجه نشود. اين نوع آموزش وقت فراگير را در يک برنامه روزانه محدود مينمايد و فقط براي کساني کاملاً سودمند و پرفايده است که نياز به آموزش از راه دور دارند. [12]
8. صرفه جويي در زمان،آموزشهاي تحت شبکه اين امکان را ميدهد که هر فراگیرسرعتي متناسب با شرايط خودش را داشته باشد. در اين شيوه زماني در حدود 50٪ کمتر از آموزش سنتي، صرف آموزش مطالب يکسان ميشود. [12]
9. صرفه جويي در هزينه،در مقايسه با آموزش هاي سنتي،آموزشهاي تحت شبکه در هزينه مسافرتها، هتلها، نگهداري و خدمات براي کلاسها صرفه جويي عمدهاي خواهد داشت.از دست ندادن ساعات مفيد کار و کم نشدن توليد در حين آموزش، بخش عمده ديگري از صرفهجويي را تشکيل ميدهد.
چالش ها
مانند هر پديده ديگر،آموزش هاي شبكه ای با چالشهای متعددی درگیر می باشند. برخی از مهمترین آنها عبارتند از:
– آهستگي در توسعه زيرساختهاي مخابراتي مورد نياز
– كمبود نقدينگي براي توسعه شبكه هاي ارتباطي (اينترنت و اينترانت)
– تجهيز سامانه هاي آموزش مجازي به زبان بومي و ملي
– گران بودن محتوي الكترونيكي دروس و ضرورت طراحي و توليد خاص آنها
– عدم تدوين خط مشي مناسب براي پياده سازي و توسعه آموزش الكترونيكي منطبق با اهداف و امكانات [15]
– تعدد مراجع تصمیم گیری و عدم راهبري و همگرايي در ميان آنها
– فقدان فرهنگ استفاده از آموزش هاي الكترونيكي
– فقدان مهارت هاي مديريتی و نظارتي
– عدم آشنايي کارکنان با مباني كامپيوتر
– عدم توانايي در ارايه خدمات پشتيباني در محل سازمان
– دشواري در ايجاد انگيزه در فراگيران
– تاکید بر آموزش های نظری
فرصت ها
از فرصت های ایجاد شده نیز موارد زیر قابل اشاره هستند:
– بهبود بخشیدن به ماهيت پويا و چالش برانگيز محيط هاي ايجاد شده براي آموزش الكترونيكي
– تنظيم سرعت يادگيري به تناسب توانايي فراگير
– امكان به اشتراكگذاري منابع آموزشي بين سازمان هاي تابعه
– افزايش زمان دسترسي به آموزش
– امکان همگرایی بیشتر محتوی آموزش با نيازهای سازمان
– حذف هزينه های غیر ضروری در فرایند آموزش
– امکان برقراری تعامل با محتوی براي پايدار نگه داشتن ارتباط با مدرس
– دسترسي جهاني
– به موقع بودن
– آشنایی و يادگيري فناوري هاي جديد
– پويايي محتوی دوره آموزشي
– توجه به فراگيران (فراگير محوري)
نتیجه گیری
جهاني شدن اقتصاد، انتظارات زياد ارباب رجوع، فشارهاي رقابتي و مانند اينها علائمي هستند كه سازمان را مجاب
می سازد تا بر مدار دانايي حركت نموده و سريع تر از ديگران ياد بگيرد. آنچه که در این مقاله مورد بحث واقع گردید آن بود که شرط لازم براي ماندگاری و پویایی سازمان، توان آموختن در اعضاي آن است و ایجاد این توان منوط به افزايش آگاهي و احساس نياز به استفاده از روش های پویای آموزشی می باشد.ايجاد چنین نگرشی مستلزم نگاهی جامع در تعيين راهبردها و در نظر گرفتن برنامههاي عملياتي، چارچوبها و موارد مهم و غير فني است كه قطعاً در به کارگیری و توسعه نظام های نوین آموزش نظیر آموزش های شبکه ای مؤثر خواهد بود.
پیشنهاد ها
از آنجا که ارائه هرگونه راه حل منطقی جهت استقرار آموزش های شبکه ای، منوط به رویکرد منطقی به نظام آموزش الکترونیکی در سازمان می باشد، لذا با این نگرش پیشنهادهای ذیل ارایه می گردد:
1)ایجاد زیر ساخت های مورد نیاز
2) تدوین سیاست ها، خط مشی ها و اهداف آموزش الکترونیکی
3) تصویب قوانین در جهت حمایت از تولیدات مرتبط با آموزش الکترونیکی(کپی رایت)
4) ارتقای سواد رایانه ای در سازمان
5) اصلاح و بازسازی مراکز آموزش ( تغییر در ساختار، اهداف، محتوی و …)
6) تدوین استانداردهای لازم جهت راه اندازی مراکز آموزش الکترونیکی
مراجع
1. فرامرزيان. علياصغر، بررسي زمينههاي توسعه آموزش مجازي در نظام آموزش و پرورش، مجموعه مقالات دومين همايش آموزش الكترونيكي، تهران: 1383
2. فيضي. کامران و رحماني. محمد، يادگيري الکترونيکي در ايران: مسايل و راهکارها، فصلنامه پژوهش و برنامهريزي در آموزش عالي، شماره 33، 1383
4. Curtis, Ron, Initial considerations Before Developing E-learning, CBT or WBT, Available at: www.school for champions. Com
5. Teir Sebastian, development and application of Elearning software for education in energy technology, Helsinki University of technology department of mechanical engineering, 2004
10. Edwards. Richard, Changing Places? : Flexibility, Life long Learning and a Learning Society, NewYork, Routledge, 1997.
12. فتي. الومي و ترمي. اندرسون، يادگيري الکترونيکي: از تئوري تا عمل، ترجمه دکتر عشرت زماني و سيدامين عظيمي، تهران: انتشارات موسسه توسعه فناوري اطلاعات آموزشي مدارس هوشمند، 1385
13. فراهي. احمد،راهبردهاي توسعه يادگيري الکترونيکی، تهران: دومين همايش آموزش الکترونيکي، 1383
14. آتشک.محمد و ماهزاده. پریسا، آموزش الکترونیکی راهی جهت ارتقاء و بهره وری سازمان ها، مجموعه مقالات اولین همایش مدیران آموزش سازمانهای تولیدی و خدماتی، تهران: 1386
15.كاظمي. نصرت، چشمانداز آموزش از راه دور در قرن بيستو يكم، دانشگاه پيام نور، مجموعه مقالات كنفرانس آموزشي از راه دور،1382
این مقاله در ماهنامه عصر فناوری اطلاعات، شماره 47، مهر 1388 به چاپ رسیده است.