شيوه رانندگي ايرانيان به عنوان يك ناهنجاري اجتماعی
جامعه شناسي وضعيت رانندگي در شهرهاي ايران
مي دانيم كه هر ملتي ( درست يا نادرست ) به دارا بودن يك ويژگي شخصيتي شناخته مي شود و در اين ميان اگر چه ايراني ها از گذشته هاي دور با عناصري همچون : ميهمان نوازي و فرش و پسته و .. نام آور بوده اند , ليكن در سالهاي اخير , ويژگي ديگري نيز به اين فهرست افزوده شده و آن شيوه خاص رانندگي ايراني است . چنانكه خارجي هايي كه به ايران مي آيند , پس از بازگشت به كشورشان , هنگام بيان خاطرات و برداشتهاي خويش از سفر به ايران , بدون استثنا به شيوه رانندگي ايرانيان نيز گريزي مي زنند و از موتور سواراني سخن مي گويند كه بي باكانه و بي هراس از خطراتي كه براي خود و ديگران ايجاد مي كنند , در بين خودروها مي لولند , يا رانندگاني كه اصولا توجهي به علائم و مقررات و احترام به حقوق ديگران ندارند و در كل از شيوه رانندگي ايراني ياد مي كنند كه در خيابانها بسيار نزديك به هم و بدون رعايت خط مسير ( لاين ) با فاصله سانتي متري از كنار هم حركت مي كنند .
دهها و صدها مورد از اين دست گوياي آن است كه شيوه رانندگي قريب به اتفاق ايرانيان , به پديده اي نيازمند توجه تبديل شده كه برايند آن از يك سو خراشيدن روح , آزردن جسم , هرز رفتن توانايي ها , آسيب هاي روحي و اجتماعي و صد البته تلفات جاني و خصارات مالي فراوان و از سويي ديگر و چه بسا مهم تر زير سوال بردن حيثيت و اعتبار ايراني است .
بر اساس آمار رسمي تنها در سال 83 بيش از 28 هزار نفر در تصادفات مختلف رانندگي درون شهري و بين شهري جان خود را از دست داده اند . گزارش از وقوع تصادفات عجيب با تلفات بالا در ايران به يكي از محور هاي خبري رسانه هاي خارجي در چند سال اخير تبديل شده است و برايند چنين روندي متاسفانه اين خواهد بود كه بسياري از مخاطبين چنين گزارشها و اخباري , شيوه رانندگي ايرانيان را به ساير وجوه جامعه ايراني تعميم مي دهند و از آن به يك برداشت كلي در خصوص وضعيت اجتماعي و روحيات ايراني مي رسند .
شيوه رانندگي ايرانيان به عنوان يك ناهنجاري اجتماعي
زماني كه مي شنويم آمار متوسط ساليانه تلفات جاده اي در ايران از ميانگين كشته شدگان جنگ تحميلي بيشتر است , بدان معنا است كه ما با وضعيتي فاجعه آميز روبرو هستيم و بر اين اساس به دلايل گوناگون بايد گفت كه شيوه رانندگي در ايران به يك ناهنجاري تبديل شده است . هنگامي كه از شيوه رانندگي در ايران به عنوان پديده اي نا هنجار ياد مي كنيم , منظور اشاره به مجموعه رفتارهايي است كه تخلفات جريمه شده تنها سهمي از آنها را در بر مي گيرند ! اين پديده ناهنجار در دو سوي يك صحنه جان و مال ين مردم را به بازي گرفته است . اگر يك سوي پرده اين نمايش را تلفات و خسارات جاني و مالي و يا هزينه هاي بيمه پرداختي ببينيم , متاسفانه در پشت پرده كه سخني از آن نمي رود و يا بسيار كم مورد توجه قرار مي گيرد , روندي پيچيده در جريان است كه در آن تاثيرات متفاوتي از ايجاد يك هراس و اضطراب كوچك يا بروز تنش و آزردگي روحي و درگيري هاي فيزيكي تا درد و آزردگي ناشي از جراحات و در نهايت دلتنگي و رنج از دست دادن عزيزي كه تاثيراتي پايدار و غير قابل جبران بر جاي مي گذارد , قابل شناسايي است .
كجروي اجتماعي به مفهوم رفتاري است كه به طريقي با انتظارات مشترك اعضاي يك جامعه سازگاري ندارد و بيشتر افراد آن را ناپسند و نادرست مي دانند . به ديگر سخن يك رفتار زماني نا هنجار قلمداد مي شود كه از سوي اكثريت جامعه قبيح و زشت شمرده شود و اكثريت بتوانند آن را از رفتار بهنجار يا درست تميز دهند كه به نظر مي رسد بخش عمده اي از رانندگان ايراني چه از نظر آگاهي و رفتاري , به چنين شناختي رسيده اند . بيان دو پديده در سطح جامعه ايراني تاييد كننده اين ديدگاه است : نخست : تقريبا اكثريت مردم شهر نشين از وضعيت كنوني رانندگان در ايران سر خورده و دلزده و از اين وضعيت نالان هستند و نسبت به ضرورن تغيير اين شرايط اصرار دارند اما …!!!؟
رانندگي , نمادي از ويژگي هاي روانشناختي مردم
گسستن از سرشت و شخصيت خود , براي بسياري اگر ناممكن نباشد , حداقل بسيار دشوار و نيازمند ممارست و مراقبت طولاني مدت است و اين كار در سطح جامعه بويژه سخت تر خواهد بود اگر بخش بزرگي ( حال اگر آبروداري كنيم و نگوييم اكثريت ) از افراد جامعه بدان ويژگي شهره شوند كه در كمال تاسف شيوه رانندگي در ايران به نمادي از سرشت و ويژگي شخصيتي اكثريت جامعه تبديل شده است .
*http://www.arashrezaei.ir/jameshenasi-ranandegi.html