امام علي بن الحسين(ع) چهارمين امام شيعيان در 61 هجری پس از شهادت پدرش امام حسين(ع) در واقعهكربلا، امامت را عهدهدار شد و تا سال 94 يا 95 راهبری جامعه شیعی را بر عهده داشت. امام سجاد(ع) در اين زمان با 5 خليفه اموي به نامهاي يزيدبن معاويه، معاويه بن يزيد، مروان بن حكم، عبدالملك مروان و وليد بن عبدالملك همزمان بود.
دوران امامت امام سجاد(ع) يكي از شگفتترين دورههاي تاريخي اسلام است كه در آن تحولات متعددي روي داد. سنت پيامبر در اين زمان تقريباً به فراموشي سپرده شده و پيمانهاي اسلامي جاي خود را به همان پيمانهاي قبيلهاي عصر جاهليت داده بود. خفقان و سركوب جاي خود را به آزادي و برابري داده و از اسلام در اين دوران جز نامي باقي نماند. به سبب گسترش فتوحات و افزايش سرمايه در جامعه اسلامي تجملگرايي به اوج خود رسيده بود. فرهنگهاي بيگانه و تعاطي افكار گوناگون تهديدي عليه اعتقادات ديني اسلام بود. شرایط زمانه به گونهای بود كه امام(ع) امكان فعالیت سیاسی به صورت آشكار نداشت اما فرهنگ دعا و انتظار را در بین پیروان ترویج كرد. این شیوه، ثمرات و آثار مهمی را در دنیای شیعه پدیدار كرد.
یادگارهای علمی امام علی بن الحسين(ع) در قالب ادعیه بويژه در صحيفه سجاديه، نگارش رساله حقوق و ثبت و ضبط روایات اخلاقی در دسترس است. متن رساله حقوق در 2 منبع تحفالعقول و خصال شیخ صدوق آمده است و اگرچه متن رساله حقوق در تحفالعقول شرح و بسط بيشتری دارد اما صحيحترين نسخ رساله حقوق، منقولات شيخ صدوق بويژه در نسخه خصال است.
حقوق، مفهومي عام است كه شامل مجموعه مقررات، قواعد و اصولي ميشود كه روابط و مناسبات ميان اجتماعات و افراد جامعه را به نحو متقابل تنظيم ميكند.
نظام حقوقي در مكتب انبيا بويژه در اسلام، جامعه را بر اساس كرامت انسان استوار دانسته و بر مبناي معارف و عقايد صحيح بازسازي ميكند و با نفي ارزشهاي كاذب نژادي و قومي همه مؤمنين را از قبايل، طوايف و نژادهاي گوناگون، سفيد و سياه و عرب و عجم را به عنوان جامعه واحدي ميشناسد. قوانين اسلام هماهنگ با فطرت است و نيازها و تمايلات انسان را در مسيري معتدل مورد توجه قرار ميدهد. از زمانهاي بسيار قديم، كتابهاي اخلاقي و حقوقي فراواني تدوين يافته، ولي كمتر نويسنده و صاحب مكتبي را سراغ داريم كه نمونه كامل عمل و نمود عيني گفتهها و انديشههاي خود باشد، مگر انبياي عظام و ائمه معصومين. امام سجاد يكي از اين انسانهاي شاخصي است كه حقوق مبتني بر كرامت انساني را علماً و عملا ارائه فرموده است. رساله حقوق در بردارنده اهم حقوق الهی و وظایف اخلاقی است و در هر حق نیز اهم جوانب آن بیان شده است.در آيات و روايات و علوم دينی (فلسفه كلام، اخلاق و فقه) و نيز برخی علوم انسانی حــق به 5 معنی و اصطلاح مختلف به كار رفته است.
اول: حق به معنای موجود، ثابت و صادق، نقيض باطل(اصطلاح قرآني، فلسفی و كلامي)
دوم: حقالله مرادف حكمالله به معنای تكليف الهی و وظيفه اخلاقی انسان اعم از الزامی و غيرالزامی (اصطلاح روايي)
سوم: حقالله و حقالناس، اصطلاح حقوق جزايی اسلام در ابواب فقهی قضا، شهادات و حدود.
چهارم: حق در مقابل حكم اصطلاح خاص فقهی در ابواب معاملات با 3 ويژگی قابليت اسقاط، انتقال و توريث.
پنجم: حق در مقابل تكليف، برابر با اصطلاح رايج در علوم انسانی و حقوق بشر، رعايت شوونات انسانيت انسان بگونه اي كه زير پا گذاشتن آنها جرم محسوب میشود و رعايت آنها حداقل شرايط يك زندگی سالم اجتماعی است.
رساله حقوق در بردارنده اهم حقوق الهی و وظايف اخلاقی است نه همه حقوق و وظايف و در هر حق نيز اهم جوانب آن بيان شده نه لزوما همه ابعاد هر حق و وظيفه. با توجه به نقش كارساز و تعيينكننده معيارها و ضوابط اخلاقی در جامعه ديني، رساله حقوق امام سجاد(ع) در تكوين وجدان اخلاقی جامعه مذهبی می تواند سهمی بسزا داشته باشد.
امام زینالعابدین در رساله حقوق، 51 حق الهی را در 7 دسته بر میشمارد:
اول: حق خداوند
دوم: حق نفس و اعضای بدن
سوم: حق افعال عبادی
چهارم: حق رعایا
پنجم: حقوق خویشاوندان
ششم: حقوق برخی اصناف اجتماعی
هفتم: حق مالی
در اینجا مراد از حق، احكام و وظایفی است كه از سوی خداوند نسبت به اصناف مختلف بر انسان قرار داده شده است. این حقوق منحصر به وظایف الزامی مؤمن نیست و شامل احكام استحبابی نیز میشود. به علاوه این حقوق منحصر به احكامی نیست كه نقض آنها معصیت(مستوجب مجازات اخروی) محسوب شود یا موجب اجرای مجازات دنیوی(حد و تعزیر شرعی) شود، بلكه رساله حقوق در بردارنده وظایف اخلاقی یك مؤمن است. در فرازهایی از این رساله در مورد حقوق سلطان به موارد زیر اشاره شده است.
فأما حق سائسك بالسلطان فأن تعلم أنك جعلت له فتنه و أنه مبتلى فيك بما جعله الله له عليك من السلطان و أن تخلص له فى النصيحه و أن لا تماحكه و قد بسطت يده عليك فتكون سبب هلاك نفسك و هلاكه؛ و تذلل و تلطف لإعطائه من الرضى ما يكفك عنك و لا يضر بدينك و تستعين عليه فى ذلك بالله ولا تعازّه ولا تعانده فانك ان فعلت ذلك عققته وعققت نفسك فعرضتها لمكروهه و عرضته للهلكه فيك و كنت خليقا ان تكون معينا له على نفسك و شريكا له فيما أتى اليك و لا قوه الا بالله
(اما حق كسي كه امور سياسي تو را رهبري ميكند؛ پس بدان كه تو براي او فتنه و امتحان هستي و او به خاطر سلطه كه بر تو دارد به اين امتحان مبتلا شده است. او را مخلصانه نصيحت كن و از در معارضه و مخالفت با او وارد مشو؛ زيرا كه اين كار تو سبب نابودي خودت و او خواهد شد؛ بذل و بخشش اورا اگر قبول آن ضرري به دينت وارد نميكند، بلكه ميتواني از اين بخشش براي امور دينيات استفاده كني؛ بدون تكبر و با جبين گشاده و تواضع بپذير و با او در حكومتش معارضه و معانده نكن زيرا نتيجه دشمني تو با او قطع رابطه دوستي و ايجاد كينه و عداوت است؛ واين تو هستي كه با معارضهات او را وادار نمودهاي كه به تو ضرر بزند و خودش را به هلاكت و نابودي دچار گرداند در حالي كه تو ياور و معين و شريك او حساب ميشوي در آنچه كه او نسبت به تو مرتكب شده است و قوتي نيست مگر به قوت خداوند.)
در مورد حقوق رعیت میفرماید:
فأما حقوق رعيتك بالسلطان فأن تعلم أنك إنما استرعيتهم بفضل قوتك عليهم فإنه إنما احلهم محل الرعيه لك؛ ضعفهم و ذلهم فما اولى من كفاكه ضعفه و ذله حتى صيره لك رعيه و صير حكمك عليه نافذا؛ لايمتنع منك بعزه و لا قوه و لا يستنصر فيما تعاظمه منك إلا (بالله) بالرحمه والحياطه والأناه وما أولاك إذا عرفت ماأعطاك الله من فضل هذه العزه و القوه التى قهرت بها أن تكون لله شاكرا و من شكر الله أعطاه فيما أنعم عليه؛ و لا قوه إلا بالله.
( اي كسي كه بر مردم حكومت ميكني و زمام امور آنها را به دست گرفتهاي بدان كه رعيت را بر گردن تو حقوقي است كه ملزم به رعايت آن ميباشي. بدان كه حكومت تو بر آنها ناشي از قوت تو و ضعف ايشان است؛ پس بهتر آن است كه كفايت و رعايت كني كسي را كه ضعف و ناتوانياش اورا رعيت تو ساخته است و حكم تو را بر او نافذ گردانيده است و نميتواند كه با تو به مخالفت پردازد و براي استيفاي حقش عليه تو قيام نمايد و فرمانت را سر پيچي كند چون قوت و قدرتي ندارد. چنان كه براي رهايياش از تو نميتواند به كسي اتكا كند مگر به خداوند متعال. پس نسبت به رعيت رحيم و مهربان باش و براي حفاظت جان و مال و ناموس رعيت و حمايت از آنان لحظه غافل نباش؛ براي آسايش و آرامش آنها تلاش كن و با حلم و بردباري با ايشان برخورد نما و بايد بداني كه تو به فضل خداوند و لطف او حكومت را به دست آوردهاي پس خدا را شكرگزار باش؛ زيرا كسي كه شاكر باشد خداوند نعمت بيشتري به او عطا ميكند و قوتي نيست مگر به قوت خداوند.)
امام سجاد(ع) در استراتژي فرهنگي خود، از آنجا كه مردم و حاكمان سياسي معاصر خود را در مسير اصلي آرمانهاي اسلامي نميديد و دور نماي يك تعامل حقيقي براي تحقق انديشهها و آرمانهاي الهي را جرياني دوسويه از سوي مردم و حاكمان سياسي قلمداد ميكرد، بر انجام حقوق و تكاليف اين دو قشر مهم اجتماعي، تأكيد ميورزيد؛ لذا امام حاكمان را در يك نگرش اجتماعي و الهي به رعايت حقوق مردم در نظام سياسي متكي بر آرمانهاي اسلامي، تشويق ميفرمود.
منابع:
1 ـ رساله حقوق امام سجاد، ترجمه دكتر علی شیروانی، دارالعلم قم، چاپ اول، 1386.*2ـ رساله حقوق امام سجاد، ترجمه محمود جواد خلیلی، انتشارات علامه وحید بهبهانی. *3 ـ رساله حقوق، شرح نراقي، به كوشش مهدی نراقی، چاپ اول، 1389.*4 ـ رساله حقوق امام سجاد، ترجمه احمد رنجبری، نشر حضور، چاپ چهارم.