رابطه اسلام و ناسیونالیسم

نویسنده: ایمان احمدودند*

برای اینکه بتوان رابطه اسلام و ناسیونالیسم(ملی گرایی)  را شناخت ابتدا باید ایدئولوژی ناسیونالیسم، ویژگی­های آن و به نحوه­ی پدید آمدن آن اشاره کرد. در ابتدا باید گفت که کلمه­ی ناسیونالیسم از واژه Nation به مفهوم ملت گرفته شده است. در این ایدئولوژی افراد یک وفاداری خاص نسبت به میهن خود دارند و در واقع به طور مطلق به آن وابستگی دارند.

هر کس که در محدوده ی این ملت قرار دارد خودی و افراد خارج از آن بیگانه تلقی می­شوند. در این مکتب به نژاد، قومیت، زبان تأکید فراوان می­شود و در واقع این موارد از پایه­ها و اصول ناسیونالیسم هستند.
زمان ظهور ناسیونالیسم به افول ایدئولوژی کلیسا و مذهب کاتولیک بر می­گردد. زمانی که ایدئولوژی کلیسا به خاطر تک بعدی بودن، غیر واقع­گرا بودن، غیر علمی بودن و … از صحنه کنار رفت در چنین فضایی مردم دست به دامان ایدئولوژی ناسیونالیسم شدند. از جمله پیامدهای مثبت ناسیونالیسم می­توان به وحدت گرایی، هم بستگی، بیگانه­ستیزی اشاره کرد و از جمله پیامدهای منفی آن می­توان به استعمار و امپریالیسم، نژادپرستی و قومیت­گرایی و عصبیت جاهلی، خود برتربینی و پیش­داوری اشاره کرد.
نکته­ی مهمی که در این جا باید به آن اشاره کرد این است که ناسیونالیسم با وطن­دوستی متفاوت است. وطن دوستی یک حس درونی و ذاتی است در حالیکه ناسیونالیسم یک ایدئولوژی و یک مکتب است که آن را افراد به خاطر اهداف مختلف به وجود می آورند. همان که ما به­طور طبیعی به خانواده خود عشق می­ورزیم همین حس نیز به طور ذاتی و طبیعی در مورد وطنمان در درونمان وجود دارد ولی ناسیونالیسم چیزی متفاوت از این است. آنچه در ایدئولوژی ناسیونالیسم مهم است این است که ناسیونالیسم سرانجام به نژادگرایی و استیلاطلبی منجر می­شود و در واقع ناسیونالیسم جنبه ی تعدیل یافته ندارد.

تاریخ ورود ناسیونالیسم به جهان اسلام:
مکتب ملی­گرایی یک فکر و یک مکتب وارداتی است که استثمار برای شکستن وحدت جهان اسلام آن را به مناطق اسلامی صادر کرد. و برخی از اندیشمندان غرب و خاور شناسان که همواره زمینه­ساز و جاده صاف­کن هجوم استعمار سیاسی و فرهنگی غرب در آسیا و آفریقا بوده­اند و زمینه­ی ظهور آن را فراهم ساختند و روشنفکران وابسته به غرب پرچمدار آن گردیده و این مکتب را گسترش دادند.
وحدت جهان اسلام (به اصطلاح فرنگی «پان اسلامیسم») را دول استعماری غرب خطر بزرگی برای منافع سیاسی و اقتصادی خویش می دانسته­اند. در اواخر قرن 19 تحت القائات سیدجمال­الدین اسدآبادی، سلطان عبدالحمید و دیگران زمزمه­ی وحدت مسلمانان عالم سرگرفت و وحدت و همبستگی ترکان و عرب­ها در امپراتوری عثمانی مانع از گسترش غرب در منطقه­ی حساس و استراژیکی خاورمیانه شد.
قدرت­های استعماری احساس خطر کردند و روش نوینی را به کار بردند و آن برانگیختن احساسات ملی و صادر نمودن مکتب ناسیونالیسم در میان اعراب و ترکان بود تا جلوی ایده­ی پان­اسلامیسم را بگیرند و امپراتوری بزرگ عثمانی­ها را تجزیه کنند و استعماری غرب راگسترش دهند.
در کشور­های اسلامی، ناسیونالیسم از قرن 19 ظهور کرد. اولین کشورهایی که در آن فکر ملی­گرایی رخنه کرد مصر و ترکیه بود. حمله­ی ناپلئون به مصر نقطه­ی عطفی در تاریخ جهان اسلام و سرآغاز غرب­گرایی محسوب می­شود. به احتمال زیاد فرانسویان که آشکارا با امپراتوری مسلمانان ترک در ستیز بودند و وارث تعصبات ضد اسلامی صلیبیان و شارلمان بودند، برای شکستن وحدت اسلامی و از بین بردن امپراتوری عثمانی زودتر از دیگران دست اندرکار شدند و مصری­ها را به قومیت «تحریص» کردند، همان کاری که نسبت به دیگران مناطق عرب انگلیس­ها انجام دادند.
ترکیه نیز یکی از نخستین کشورهای اسلامی بود که در آنجا مکتب ناسیونالیسم وارد شد. برنارد لیویس، خاورشناس معروف، اعتراف کرده است که سه یهودی اروپایی الهام بخش ملی­گرایی ترکان بودند. نخستین کسی که شدیداً تلاش کرد احساسات ملی­گرایی ترک را شعله ور سازد، آرترلملی دیوید می باشد. دیوید لئون نویسنده­ی یهودی فرانسوی شخص دیگری بود که در ایجاد و گسترش ملی­گرایی ترکان سهم به سزایی داشت. ولی کسی که بیش از هر کس دیگری در ایجاد ناسیونالیسم ترک عرب نقش داشت خاور شناس معروف ارمینوس ومبری بود.

علمای اسلامی و ملی گرایی:
علمای اسلام و رهبران دینی، ناسیونالیست را مورد هجوم و حمله قرار داده­اند و آن را متهم ساخته­اند. امام خمینی ناسیونالیسم را از شیوه­هایی که طراحان و نقشه­کشان استعمار در راه ایجاد جدایی و تفرقه بین مسلمانان مطرح ساخته­اند می­دانند و باز فرمود: «اسلام با نژادگرایی جاهلی و ملی گرایی قبیله­ای معارضه دارد.»
شهید مطهری نیز با تقبیح این نظریه می­فرمایند: ملی گرایی تفکری است که ملل را رو در روی یکدیگر قرار می­دهد، آن تفکر از اروپا وارد جهان اسلام شده است، و شاید این امر در اروپا یک امر طبیعی باشد، چون در آنجا مکتب فکری که در برگیرنده­ی تمام ملل باشد وجود نداشت ولی اندیشه­ی اسلام در مورد کل جامعه­ی بشریست.
علامه سید محمد طباطبایی در این باره فرمودند: «مرزهایی که مجتمع اسلامی را از یکدیگر جدا می کند، مرزهای اعتقاد نیست، اسلام به حدود جغرافیایی و ملی اعتراف ندارد … »
باید گفت اصل و اساس ناسیونالیسم نژاد، زبان، قومیت و حتی فرهنگ است و مخاطب اصلی ناسیونالیسم نه کل جامعه­ی بشریت بلکه فقط واحدهای ملی هستند. در مقابل مخاطب اصلی اسلام نه واحدهای ملی بلکه کل جامعه بشریت است. اسلام معتقد است ایدئولوژی ناسیونالیسم سبب تجزیه­ی جامعه­ی بشریت می­شود. بر خلاف ناسیونالیسم که معتقد است نژاد، قومیت، ملیت، زبان، فرهنگ و… سبب امتیاز و برتری یک قوم نسبت به قوم دیگر می­شود اسلام معتقد است ملاک و برتری یک قوم نسبت به قوم دیگر، فقط ایمان به خداوند متعال و تقواست. همان طور که گفته شد ناسیونالیسم به برتری­جویی و در نهایت نابرابری منجر می­شود ولی دین اسلام به طور کامل این نابرابری را نفی می کند.
در طول تاریخ اسلام این نفی نابرابری را می­توان به وضوح در حکومت 4 سال و نه ماهه­ی حضرت علی(ع) مشاهده کرد. هم چنین در آستانه­ی ظهور اسلام مهم­ترین واحد سیاسی، اجتماعی موجود در بین اعراب قبیله بود. مردم یک وفاداری و یک هم­بستگی خاص نسبت به قبیله­ی خود داشتند و حاضر بودند برای حفاظت از قبیله­ی خود در هر شرایطی به هر عملی دست بزنند. در این قبایل رسم بر این بود که هر قبیله خود را از بقیه­ی قبایل برتر می­دانست و هر فرد فقط به منافع قبیله­ی خویش می­اندیشید. گفته می­شود این وابستگی به قبیله نمونه­ی نارس و اولیه­ی ناسیونالیسم امروزی است.
با ظهور اسلام، پیامبر اعلام کرد هیچ یک از این جناح بندی­ها و مواضع اساس و پایه ندارد­. پیامبر(ص) معتقد بود که ورود اندیشه­های ناسیونالیستی در بین امت اسلامی سبب بروز شکاف و اختلاف و در نهایت نابودی آن می­شود. بنابراین تمام تلاش ایشان این بود که این مواضع را که در نهایت سبب نابرابری می­شد از بین ببرد. پیامبر اکرم(ص) ملت­های متفاوت را در جامعه­ی اسلامی مجتمع ساخت مثلا بلال سیاه­پوست از حبشه، سلمان از فارس، صهیب از نژاد سفید پوست روم و … . جمله­ی معروف پیامبر که می­فرماید: «کسی که آرمان همبستگی قومی را تبلیغ کند یا در راه آن پیکار کند یا جان دهد از ما نیست.» خود مؤید نفی احساسات قومیت گرایی، نژاد گرایی، و در نهایت ناسیونالیستی است.
از طرف دیگر وقتی در آیات قرآن کریم تأمل می­کنیم متوجه می­شویم که خداوند همیشه مسلمان­ها را به عنوان یک کل در نظر گفته است و مواضع قومیت­گرایی و ناسیونالیستی را نفی کرده است. خداوند وقتی مسلمان­ها را مورد خطاب قرار داده است هیچ وقت از عبارات یا أیها العرب و یا یا أیها القریشیون و …  استفاده نکرده است و به جای آن از یا أیّها النّاس و یا أیّها الّذین أمنوا و … استفاده کرده است که خود مؤید جملات پیشین است و این که ملاک برتری عقیده­ی یکتا پرستی است.
از جمله آیاتی که می­تواند نشان دهد اسلام با ناسیونالیست مخالف است آیه­ی «کان النّاس أمة واحده» و «خلق منها زوجها و بث منها رجلا کثیرا و نساء» و آیه­ی «یا أیّها النّاس إنّا خلقناکم من ذکر أو انثی و جعلناکم شعوبا و قبائل لتعارفو إنّ اکرمکم عند الله اتقیکم» اشاره کرد. بنابراین تفاوت در انسانها برای نظم در امور و شناخت بهتر است نه برای امتیاز و برتری.
به طور کلی می­توان گفت اگر چه اسلام با ویژگی های مثبت ناسیونالیسم از قبیل وحدت گرایی، بیگانه­ستیزی، هم بستگی ملی اشاره کرد ولی این ویژگی­ها در وطن­­دوستی نیز نهفته است و همان طور که گفته شد وطن­دوستی با ناسیونالیسم متفاوت است. جمله­ی معروف پیامبر مؤید این سخن است «حبُّ الوطن من الایمان»، اسلام وطن دوستی را می­پذیرد ولی ناسیونالیست را خیر، چراکه در نهایت به اندیشه­های افراطی نابرابری و نژادپرستی منجر می­شود که اسلام سرسختانه با این مفاهیم مخالف است. بنابراین می­توان گفت اسلام در مقابل ناسیونالیسم قرار گرفته است و آن را نفی می کند.
منابع :
1) نقوی ، علی محمد / اسلام و ملی گرایی / چاپ دوم / بهار 1364
2) عطاء الطایی ، نجاج / عقیقی بخشایشی / سیر اندیشه ی ملی گرایی / چاپ اول ، چاپخانه ی علامه طباطبایی 1369
——————————————————————————–
* دانشجوی علوم سیاسی دانشگاه فردوسی

http://www.siasatema.com/NSite/FullStory/News/?Id=16102ایمان احمدودند*

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *