مشارکت در مدیریت

 

مقدمه :
” مديريت را توانايي استفاده موثر از منابع محدود به منظور رسيدن به هدف هاي مطلوب تعريف کرده اند “اما آيا مديريتي قادر به استفاده موثراز منابع محدود به منظور رسيدن به هدفهاي مطلوب مي باشد ؟کداميک از نظام هاي مديريتي / رياستي / مشارکتي و….. مي توانند اهداف مديريت را که از جمله افزايش بهره وري است تاٌمين کنند ؟

توجه به توليد و افزايش بهره وري کل و استفاده بهينه از منابع موجود در جامعه از ضروريات حياتي دنياي امروزي است در اين ميان ” مديريت مشارکتي ” به عنوان ابزاري مناسب جهت بالا بردن بهره وري و پيشبرد سازمان ها به سوي اهدافشان مي باشد با ياري جستن از مشارکت و مشورت توانستند مخاطرات تصميم گيري را کاهش بدهند وبه همين دليل ضمانت اجرايي تصميمات متعد د بيشترميشود و دامنه بصيرت و آگاهي مشورت کننده گسترده تر و روحيه کار تقويت مي شود .

 

– تعريف مشارکت :
مشارکت در مديريت عبارتست از:
ايفاي نقش از طريق اظهار نظر
ارائه پيشنهاد
تصميم گيري و قبول مسئوليت در زمينه فعاليت هاي سازمان
انتخاب نوع کار

(T.Q.M)

وجود دارد که اين نگرش با تکيه بر مشارکت و همکاري کارکنان پس از جنگ جهاني دوم در ژاپن تجربه شد. 

مديريت کيفيت فراگير :
نگرشي است که بر مبناي آن مديريت سازمان با مشارکت کارکنان / مشتري و به عبارت ديگر کليه عناصر به کار گرفته شده از توليد تا مصرف کالا در جهت بهبود کيفيت توليد کهبه جلب رضايت مشتري منجر مي شود تلاش مي کند.

 

* راههاي مشارکت و همکاري :
مناسب ترين افراد که قادرند مشکلات و مسائل کاري را حل کنند خود افرادي هستند که کار را انجام مي دهند .
بنابراين بايد راههايي را به وجود آورد که افراد بتوانند به ارائه نقطه نظرهاي خود به بهبود روال کار در بخشي که فعاليت مي کنند بپردازند

سه راهي که براي فراهم کردن چنين زمينه اي وجود دارد بدين شرح هستند که :

1- نظام پيشنهادها :
کارکنان پيشنهاد هاي خود را به کميته اي که براي ارزيابي پيشنهاد تشکيل مي شود ارائه مي دهند و پيشنهاد کنندگان بر طبق ضوابط خاصي مورد تشويق قرار مي گيرند.

2- گروه هاي کنترل کيفيت :
گروه هايي متشکل از کارکنان يک بخش به صورت داوطلبانه بوجود مي آيد اين گروه ها در جهت بهبود فعاليت ها به طور منظم تشکيل جلسه داده و به ارائه روشهايي براي بهبود کيفيت مي پردازند .

3- تشکيل تيم :
به منظور حل مشکلات خاصي که وجود دارد يا براي اجراي بعضي از طرح ها نياز به همکاري و همفکري افراد مختلف از بخشهاي مختلف وجود دارد . ايجاد تيم هاي متشکل از اين افراد راه حلي براي دستيابي به چنين هدفي است ضمن آنکه همکاري در قالب گروهها و تيم ها کار را لذت بخش مي سازد . اين تيم ها مي توانند از نيروهاي کارشناس مربوط به همان رشته کاري تشکيل شده باشند .

 

* تجربه ژاپن از مديريت مشارکتي :
معجزه اقتصادي ژاپن بعد از جنگ جهاني دوم که پايه هاي آن از سالهاي دهه پنجاه ميلادي بنا نهاده شد و روند حرکت آن آهسته ولي حساب شده آغاز گرديد به طوري که امروزه اجناس توليدي اين کشور از چنان مرغوبيتي برخوردار شده که عمق پيروزي ژاپن را نشان مي دهد.
يکي از عواملي که باعث افزايش بهره وري و پيشرفت شگفت انگيز ژاپني ها گرديد” مديريت مشارکتي” بود.
نظام مديريت بر مبناي مشارکت درست بر عکس نظام مديريت غربي به همه اجازه مي دهد پيشنهاد کنند و نه تنها پيشنهاد کارکنان را فضولي تلقي نمي کند بلکه به آنها پاداش مي دهد .

ژاپني ها با پياده کردن اصل مديريت بر مبناي مشارکت ظرف مدت سي سال که از اجراي آن مي گذرد راه سيصد ساله غرب را طي کردند به طور مثال شرکت جنرال موتورز امريکا يکي از بزرگترين و موفق ترين شرکتهاي جهاني مي باشد از مديران ژاپني (شرکت تويوتا ) دعوت مي کند تا به امريکا بيايند و مشترکأ کارخانه اي تأسيس کنند که به عنوان مثال محصولش يک خودروي سواري کوچک به نام ” نوا ” است.
مديريت اين کارخانه با ژاپني ها و کارگرانش تمامأ امريکايي هستند .

قدرت برنامه ريزي و نظام مديريت بر مبناي مشارکت در ژاپن آنقدر قوي است که آنها در کنار منابع انسانيشان بيش از دويست هزار روبات را به کار گرفته و هماهنگي بي نظيري بين آنها به وجود آورده اند .
نظام مشارکتي درژاپن مبتني است بر استخدام مادام العمر . نظام تفکر فراگير و نظام تشکر فراگير.
در اين نظام همه افراد فکر مي کنند و پيشنهاد مي دهند و در قبال آن تشکر و تشويق لازم از شان به عمل مي آيد .

آمار زير نتايج عملي نظام مشارکت در ژاپن مي باشد ( مربوط به سالهاي 1988 و 1987 ) :

بررسي و مطالعات که در 620 سازمان و شرکت انجام شده نشان مي دهد که درصد مشارکت کارکنان در ژاپن در حدود 6/66 درصد بوده است و از پيشنهاد هاي پذيرفته شده در شرکتهاي ژاپن بيش از 80 درصد اجرا مي شود که ثمره اقتصادي ناشي از اجراي اين پيشنهاد ها بيش از 3 ميليارد دلار است . طبق اين بررسي ها به طور متوسط در ژاپن هر نفر در سال 37 پيشنهاد ارائه مي دهد حال فرض کنيم ما نيز در ايران به مرحله اي برسيم که در 20 سال آينده از هر نفر ايراني در سال 10 پيشنهاد بگيريم در اين صورت 600 ميليون پيشنهاد در سال تحول بسيار بزرگي را در کشور ايجاد خواهد کرد .

 

* پيامدها و نتايج مشارکت :
1- مشارکت باعث ايجاد تعهد در کارکنان مي شود .
2- مشارکت باعث مي شود که کارها با کيفيت بالايي انجام گيرند.
3- مشارکت به عنوان عامل بروز شکوغايي افکار و ايده هاي تازه و به عنوان عامل تقليل خطا هاي احتمالي است .
4- مشارکت انگيزش را نيرومند مي سازد زيرا کارکنان احساس مي کنند مورد پذيرش بيشتر سازمان هستند و در کارهاي آن در گيرند .
5- مشارکت کارکنان موجب :

افزايش کارآيي سازمان .
رضايت از شغل .
کاهش ضايعات و هزينه ها .
تقليل غيبت .
و نهايتأ موجب افزايش همکاري کارکنان مي شود .
6- مشارکت احساس مالکيت را فراهم مي آورد يعني انسان احساس مي کند که سهمي در سازمان دارد .
7- مشارکت فرهنگ سکوت را در هم مي شکند . مشارکت وسيله نيرومندي است که انسان را به سخن گفتن و سخن شنيدن وا مي دارد.
8- مشارکت روابط اجتماعي و صنعتي را در کارخانجات / سازمانها و جامعه اصلاح کرده و موجب رشد سريع و باور نکردني اقتصادي و صنعتي جوامع مي شود .

پیوند مطلب: http://www.agahsazi.com/article.asp?id=836&cat=8

 

 

participative management

 

 

Definition

Type of management in which employees at all levels are encouraged to contribute ideas towards identifying and setting organizational-goals, problem solving, and other decisions that may directly affect them. Also called consultative management.

if (document.cookie.indexOf(‘come_from_search=’) >= 0) { var dt = new Date(); dt.setTime((new Date()).getTime() – 24*60*60*1000); document.cookie = ‘come_from_search=nope;expires=’ + dt.toGMTString() + ‘;path=/’; document.write(‘Find what you were looking for?
‘); }

 

 

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *