نویسنده: رها آرزومنیان
زندگی روزمره: «زندگی روزمره» چیست؟ چگونه میتوان آن را مطالعه کرد؟ آیا اساساً زندگی روزمره، قابل مطالعه علمی است؟ در ابتدا به نظر میرسد، پرسش از زندگی روزمره، پرسش از بدیهیات است؛ زیرا ملموسترین هستیهای اجتماعی به زندگی روزمره ارتباط دارند. واقعیتهای زندگی روزمره مربوط به همه است؛ یعنی همه کنشگران اجتماعی و تمامی گروهها و اقشار، آن را پدید میآورند. رفتارهای روزمره، معمولا و نوعاً آگاهانه، از روی تأمل و مبتنی بر محاسبات عقلانی نیست، بلکه ناشی از عادتوارهها[1] است. به رغم اینکه جامعهشناسان اولیه که بسیار اندک به زندگی روزمره توجه نشان میدادند، اکنون زندگی روزمره در مطالعات جامعهشناختی جایگاه شایستهای دارد. جامعهشناسان، صاحبنظران علوم فرهنگی و به خصوص فیلسوفان فرهنگ، با جدیت تمام زندگی روزمره را در دستور کارشان قرار داده و تلاش میکنند جنبههای تاریک و مغفول آن را روشن ساخته و از سیمای غبارآلود آن پرده بردارند. مطالعه زندگی روزمره با روششناسی مردمنگار آغاز شد. روششناسان مردمنگار، به این دلیل به «زندگی روزمره» روی آوردند که به نظر آنان، جامعهشناسان کلاسیک تفسیر خاص خودشان از واقعیتِ اجتماعی را به صورت انتزاعی و بدون ارجاع به واقعیت، به جهانِ اجتماعی تحمیل کردهاند. آنها به دلیل بیتوجهی به فرایند ساخته شدن واقعیت اجتماعی در بستر «زندگی روزمره»[2] از امر اجتماعی فاصله گرفتهاند؛ در حالی که «زندگی روزمره» سرچشمه غایی دانش جامعهشناسی به شمار میآید. به عبارت دیگر، جامعهشناسی کلاسیک نه تنها ما را به واقعیتهای اجتماعی نزدیک نمیکند، بلکه خود از واقعیت بیگانه گشته است. به نظر آنها، موضوع و منبع اصلی جامعهشناسی، «زندگی روزمره» است.
پیشینه
ریشه نظری جامعهشناسی «زندگی روزمرّه»، به فلسفه پدیدارشناختی ادموند هوسرل برمیگردد. البته ایده پدیدارشناسی، اولین بار توسط کانت مطرح شد و نئوکانتیها برای آن اهمیت زیادی قایل بودند. هوسرل همچنین بعضی از پایههای نظری پدیدارشناسی را از استادش برنتانو گرفت. برنتانو برخلاف ناتورالیستها و نئوپوزیتویستها که موضوع روانشناسی را در مسائل عینی و خارجی محدود کرده بودند، در مطالعه امر روانی، به کردارهای نفسانی در رابطه با عینهای (آبژه) «ناموجود» پرداخت؛ یعنی «عین» آن گونه که در آگاهی جای دارد و به عبارت دقیقتر «آگاهی عینیت یافته». او این روانشناسی را «روانشناسی تکوینی» نامید. اما کسی که پدیدارشناسی[3] را موضوع اصلی معرفت علمی معرفی کرد، هوسرل بود. از نظر هوسرل، معرفتِ علمی از تجربه و «زندگی روزمره» ریشه میگیرد، اما اینک از آن جدا شده است و وظیفه پدیدارشناسی آن است که میان معرفتِ علمی و ریشه آن، که همان تجربیات زندگی روزمره انسان است، پیوند دوباره بر قرار کند. پنجاه سال بعد از وی، جامعهشناسان این نظریه هوسرل را که «معرفتِ علمی از تجربه و «زندگی روزمره» که ریشه آن است، جدا شده است»، علیه نظریههای اجتماعی تثبیت شده، به خصوص کارکردگرایی ساختاری به کار گرفتند. به این صورت که: این نظریه از تجربه اجتماعی روزمره که موضوع اصلی جامعهشناسی به حساب میآید، جدا شده است.
تعریف زندگی روزمره
از یک سو، «زندگی روزمره» مفهوم عامی است که همه مفهومپردازیها، تعاریف و روایتها از آن ریشه میگیرند و از سوی دیگر، «زندگی روزمره» دارای ماهیت نسبتاً ناپایدار و سیالی است که به آسانی از زیر بار هر گونه تعریفی، شانه خالی میکند. به همین دو دلیل، یعنی فراگیر بودن و سیالیت «زندگی روزمره»- که ویژگی هر امر فراگیری چند ساحتی بودن آن است و ویژگی اساسی هر پدیده سیالی، فقدان روشمندی و تعمیمناپذیر بودن آن-، بسیاری از مفسران اجتماعی ورود به حوزه «زندگی روزمره» را مخاطرهآمیز و پا نهادن به چاه ظلماتِ غیر قابل درک دانسته و به جای آن، به بررسی واقعیتهای کلان اجتماعی نظیر ساختها، نظامها و نهادها روی آوردهاند. درست است که نمیتوان تعریف جامع و مانعی از «زندگی روزمره» ارائه داد، اما دست کم میتوان برخی از ویژگیها و نشانههایی را شناسایی کرد که با «زندگی روزمره» ملازمت دارند:
1- «زندگی روزمرّه» تمایل به یکنواختی و تکرار دارد. باورها تا جایی قاعدهمند و دارای استحکامند که کمتر مورد شک و تردید قرار میگیرند.
2- ساخته شدن واقعیتِ اجتماعی، در بستر «زندگی روزمره» صورت میگیرد. زندگی روزمره، تار و پود اصلی جهان اجتماعی را تشکیل میدهد.
3- «زندگی روزمره» به دلیل مبتنی بودن بر قاعده بدیهی و عادتوارهها، دارای خاصیت آنی غیرتأملی[4] است.
4- «زندگی روزمرّه» ظاهر غیر فردی[5] دارد و حضور در فعالیتهای روزمرّه، خودانگیخته، بیرونی یا در قلمروهای نهادی صورت میگیرد.
5- در مطالعات روزمره، بر دانش زبانی تأکید میشود. کاربرد زبان در گفتگوهای روزمره، نشانهها و تصاویر، از اهمیت خاصی برخوردار است.
6- بنیاد تفکر زندگی روزمره عقل سلیم است. از این رو، تفکر روزمره ترکیبی، ناهمگن و التقاطی است، نه مانند تفکر علمی و فلسفی مبتنی بر تأملات علمی. به عبارت دیگر، معمولا منطق حاکم بر «زندگی روزمره» منطق عمل است، نه منطق قیاسی و استقرا.
——————————————————————————–
[Everyday life[2
[Phenomenology[3
[non reflective [4
[non individual[5
منابع:
استریناتی، دومینیک، مقدمهای بر نظریه فرهنگ عامه، ثریا پاکنظر، تهران، گام نو
توسلی، غلامعباس (1379)، نظریههای جامعهشناسی، تهران، سمت
ریتزر، جرج، نظریههای جامعهشناسی دوران معاصر، محسن ثلاثی، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی
کرایب، یان (1381)، نظریه اجتماعی مدرن، ترجمه عباس مخبر، تهران، آگاه
منبع: سیاست ما