(استان قزوین در سالهاي 1377-1380) [1]
چكيده: در اين مقاله با استفاده از شاخصهاي ضریب جيبي، هرفيندال، شاخصهاي نابرابری دهکها، نسبت هزینه دهکها، خط مطلق فقر و شاخص ترکیبی ساخته شده به مقایسه وضعیت عدالت اقتصادی در مناطق روستايي و شهري استان قزوین در سالهاي 1377-1380 پرداخته شده است.
نتایج پژوهش نشان داد که وضعیت عدالت در مناطق روستايي استان قزوين بدتر از وضعیت عدالت در مناطق شهري استان است. همچنین نتیجه گرفته شد که وضعیت عدالت اقتصادی در مناطق شهري استان قزوین بهتر از مناطق شهري کل کشور ميباشد.
كليدواژهها: ضریب جيني ـ شاخص هرفيندال ـ شاخصهاي دهکها ـ نسبت هزینه دهکها ـ خط مطلق فقر ـ شاخص ـ شاخص ترکیبی ـ دهکها ـ قزوین ـ عدالت اقتصادی.
مقدمه: براي ارزيابي عدالت اقتصادي شاخصهايي وجود دارد، البته بايد توجه کرد که هر کدام از اين شاخصها بر اساس يک مبنا و يک مکتب ساخته شده است و در هنگام قضاوت دربارة وضيعت عادلانه بايد ديد اين معيار برچه اساسي ساخته شده است؛ به عنوان مثال، شاخص معروف ضريب جيني که بر اساس آن، وضعيت عادلانه وضعيتي است که تمام افراد جامعه درآمد برابر داشته باشند براساس ايدة تساوي طلبي ساخته شده است ولي شاخصهاي نابرابري چندکها بر اساس اين ايده شکل گرفتهاند که در جامعة عادلانه نبايد شکاف درآمدي زيادي بين گروههاي مختلف وجود داشته باشد. شاخص اندازهگيري خط فقر بر مبناي اين تصوير از جامعة عادلانه شکل گرفته است که در جامعة عادلانه بايد حداقل معيشت افراد تأمين شود. براي اندازهگيري نظريات ترکيبي ساخته شده در باب عدالت نيز، لازم است از شاخصهاي چند بعدي يا شاخص ترکيبي استفاده شود.
در اين مقاله با استفاده از شاخصهاي ضريب جيني، هرفيندال، شاخصهاي نابرابري دهکها، نسبت هزينه دهکها، خط مطلق فقر و شاخص ترکيبي ساخته شده به مقايسة وضعيت عدالت در مناطق روستايي و شهري استان قزوين در سالهاي 77-80 پرداختهايم. در ابتدا به طور مختصر به معرفي اين شاخصها ميپردازيم.
1- معرفي شاخصها
1-1- ضريب جيني
ضريب جيني شاخص شناخته شدهاي در مبحث اندازهگيري توزيع درآمد است. از اين شاخص به عنوان متداولترين روش اندازهگيري وضعيت توزيع درآمد در جوامع مختلف استفاده ميشود. شايد بتوان گفت ضريب جيني، ضريب موزون و ضريب طول منحني لورنز بر اساس اين باور از عدالت شکل گرفتهاند که وضعيت عادلانه، وضعيتي است که افراد درآمد مساوي داشته باشند. بنا به تعريف ضريب جيني عبارت است از نسبت اندازه نابرابري توزيع درآمد جامعه به حداکثر اندازة نابرابري درآمد ممکن در يک توزيع درآمد کاملاً ناعادلانه. از نظر ترسيمي ضريب جيني عبارت است از مساحت منطقة هاشور خورده در شکل زير به کل منطقة زير خط برابري کامل توزيع درآمد.
منطقة هاشور خورده، سطح بين منحني لورنز و خط برابری کامل توزیع درآمد را نشان ميدهد. بنابراين ميتوان گفت که در صورت برابري کامل توزيع درآمد ضريب جيني برابر صفر و در صورت عدم برابري توزيع درآمد و توزيع کاملاً ناعادلانة درآمد، ضريب جيني برابر يک خواهد بود. سطح جعبة بالا برابر با يک بوده و سطح زير خط برابر درآمد 5/0 است که در محور افقي با مرکزيت نقطه O خانوارهاي جامعه و در محور عمودي، درآمد خانوارها قرار دارند.
ضريب جيني را ميتوان به صورت نسبت متوسط مجموع قدر مطلق تفاوت بين کليه جفت درآمدها به حداکثر اندازة ممکن اين تفاوت تعريف نمود. قبل از پرداختن به طريقة محاسبه ضريب جيني به ارائة برخي خصوصيات منحني لورنز ميپردازيم. همانگونه که قبلاً ذکر شد منحني لورنز ارتباط بين نسبت تجمعي همان افراد را در مقطع زماني معين، مشروط بر آنکه برحسب مقدار درآمدشان به ترتيب صعودي مرتب شده باشند نشان ميدهد. شکل رياضي منحني لورنز تابعي پيوسته است که فاصله بسته [1و0] را بر [1و0] تصوير ميکند به طوري که 0=(0) L و به ازاء هر 0 £ P £ 1 داريم L (P) £ P و همچنين طبق تعريف، اين تابع همواره داراي شيب صعودي بوده و داراي تحدب نسبت به مبدا ميباشد. اين خواص به دليل مرتب شدن ارقام درآمد متناظر با اعضاء جامعة آماري، به ترتيب صعودي، بروز مينمايند. نقطهاي مانند M بر روي منحني لورنز (شکل-1) بيان ميکند که ميزان OY1 سهم درآمدي توسط نسبت OP1 افراد جامعه بدست ميآيد. قطر OB حالت خاصي از منحني لورنز است که برابري کامل توزيع درآمد حاصل ميشود. فاصلة هر نقطه از منحني لورنز، با خط برابري کامل (P-L(P)) ميتواند به عنوان شاخصي از توزيع درآمد در نظر گرفته شود. بدليل خواص ذکر شده در مورد منحني لورنز، اين فاصله در نقطهاي که مماس بر منحني، موازي قطر OB ميگردد، ماکزيمم خواهد شد[2].
ضريب جيني علاوه بر تغيير بين صفر و يک، خصوصيات ديگري نيز دارد، اين خصوصيات عبارتند از: عدم تغيير ضريب در صورت تغيير متناسب همة درآمدها و تغيير اين شاخص با تغيير کليه درآمدها به يک ميزان.
ضريب جيني علاوه بر خصوصيات فوق داراي محدوديتهاي نيز ميباشد. معيار ضريب جيني در صورتي که دو يا چند جامعه مد نظر باشد و هدف از محاسبه، مقايسة اين جوامع باشد، در صورتي که منحنيهاي لورنز همديگر را قطع کنند نتيجة قابل اعتمادي ارائه نميدهد. در اين حالت امکان تساوي ضرايب در دو جامعه در حاليکه توزيع درآمد در آنها متفاوت است وجود دارد.
بنابراين استفاده از ضريب جيني در رتبهبندي جوامع از لحاظ توزيع درآمد ممکن است گمراه کننده باشد و تنها در صورتي که منحنيهاي لورنز کاملاً در داخل يکديگر قرار گيرند و تقاطعي نداشته باشند ميتوان از اين ضريب استفاده نمود. در تفسير مختصري از دليل از اين امر ميتوان به عدم رعايت اصل حساسيت نسبي در استفاده از ضريب جيني اشاره نمود. انتقال درآمد بين افراد با درآمد پايين و افراد با درآمد بالا، در صورتيکه ميزان اين انتقال مساوي باشد، تأثير يکساني بر اندازة ضريب جيني خواهد داشت. اين در حالي است که از يک ضريب مناسب توزيع انتظار ميرود تا در انتقال درآمد در سطوح پايين درآمد داراي حساسيت نسبي بيشتري باشد. توجه به نمودار زير جهت روشن شدن مطلب مناسب به نظر ميرسد.
در نمودار بالا منحنيهاي لورنز دو جامعه 1و2 همديگر را قطع نمودهاند، با فرض تساوي مساحت بين منحنيهاي دو جامعه و قطر جعبه، ضريب جيني يکساني براي دو جامعه بدست ميآيد و اين در حالي است که توزيع درآمد در جامعه 1 مناسبتر از جامعه 2 ميباشد. اگر ضريب جيني اصل حساسيت نسبي را برآورده نموده و حساسيت بالاتري نسبت به انتقال درآمد بين افراد با درآمد پايينتر از خود نشان ميداد، رقم بالاتري را در نمودار 2 به خود اختصاص ميداد.
اشکال ديگر ضريب جيني عدم تجزيهپذيري آن است. اما با وجود اين اشکالها، اين ضريب مقبوليت بالايي دارد و عموماً در مباحث مربوط به توزيع درآمد از آن استفاده ميشود.
1-2- شاخص هرفيندال
بنا بر تعريف، شاخص هرفيندال برابر با حاصل جمع توان دوم سهم درآمدي کليه افراد جامعه است. اين شاخص از رابطة زير بدست ميآيد:
H =
که در آن xi نشان دهندة درآمد فرد i ام و n برابر تعداد افراد جامعه است. شاخص هرفيندال در عين حاليکه داراي مزيت سادگي در محاسبه بوده داراي ساير مزيتهاي شاخص توزيع درآمد از قبيل عدم حساسيت نسبت بهتغييرات متناسب درآمدها، حساسيت در مقابل انتقال درآمد، حساسيت نسبت بهتغيير کليه درآمدها به يک ميزان ميباشد.
1-3- شاخصهاي نابرابري دهکها
شکل سادهاي از بررسي وضعيت توزيع درآمد، استفاده از چندکهاي درآمدي است. اين تقسيمبندي به صورت دهک، پنجک، چارک و… انجام ميگيرد. در اين روش افراد جامعه از لحاظ درآمدي مرتب شده و به قسمتهاي مساوي تقسيم ميشوند. به اين ترتيب در تقسيمبندي به صورت دهک ميتوان گفت که ده درصد آخر داراي بالاترين درآمد و ده درصد اول داراي کمترين درآمد در سطح جامعه ميباشند. اين شاخص از اين ديدگاه و نظريه الهام ميگيرد که وضعيت عادلانه وضعيتي است که مردم در آن جامعه تقريباً نزديک به هم هزينه ميکنند و اختلاف زيادي بين هزينههاي مردم در «امورمصرفي» وجود نداشته باشد. شاخصهاي مختلفي با استفاده از چندکها ساخته ميشوند، يکي از اين شاخصها نسبت سهم درآمدي ده درصد ثروتمندترين افراد به ده درصد فقيرترين افراد جامعه است. شاخص ديگري که در اين زمينه مطرح ميشود از تقسيم ميانگين درآمد پنجکها به ميانگين درآمد کل جامعه بدست ميآيد.
با استفاده از اين شاخصها ميتوان تا حدودي به وضعيت توزيع درآمد در جامعة مورد نظر به شکل کلي پي برد، اما لازم به ذکر است که اين شاخصها برآوردهکنندة کل خصوصيات مورد نظر براي يک شاخص مناسب توزيع درآمد نميباشد.
شاخص نابرابري دهکها از رابطة
K=
به دست ميآيد. دراين رابطه i y بيانگر سهم درآمدي (هزينهاي) دهک I ام بوده و1/0 سهم دهک در حالت توزيع برابر است. عدد 8/1 نشانگر حداکثر انحراف درآمدي است که در تعيين شاخص نابرابري ساير چندکها رقمهاي متفاوتي را به خود ميگيرد. به طور روشنتر شاخص نابرابري دهکها از حاصل جمع قدر مطلق تفاوتهاي سهمهاي هزينهاي از سهم برابر، تقسيم بر رقم حداکثر نابرابري حاصل ميگردد.
1-4- خط مطلق فقر
مکتب و نظريهاي که پشت اين شاخص است اوضاع عادلانه را وضعيتي ميداند که مردم از حداقلهاي زندگي که در اين شاخص خط مطلق فقر تعريف ميشود برخوردار باشند. در رويکرد فقر مطلق، مفهوم احتياجهاي اوليه نقش مهمي ايفا ميکند. فرد يا خانواري در اين رويکرد فقير محسوب ميگردد که درآمد کافي براي برآورده ساختن نيازهاي اوليه را نداشته باشد.
بنابراين اولين گام براي مشخص ساختن فقير، تعيين اين نيازهاي اوليه است. بايستي توجه داشت نياز بيش از آنکه جنبة فيزيولوژيکي داشته باشد وجة اجتماعي دارد، به نظر ميرسد که براي تعيين وضعيت يک فرد يا خانوار کافي است بهرهمندي وي را از حداقل امکانات خوراک، پوشاک، مسکن و… مشخص ساخت و در صورت کمتر بودن ميزان بهرهمندي از حداقل تعيين شده وي را فقير دانست.
اما در سطح کلان و برنامهريزي اقتصادي بررسي يکايک خانوارها طبق روش فوقالذکر غير عملي است، چرا که اولاً خط فقر تبديل به يک معيار چندبعدي ميشود و علاوه بر مشکلات عملي سنجش، مسألة نحوة جمعبندي شرايط فوق نيز مطرح ميگردد.
دوماً با توجه به تجربيات موجود از آمارگيري در سطح خانوار، تعيين مقادير مصرف کالا و خدمات به دلايل گوناگون کاري دشواري است (محمد طبيبيان، 1375، صص 45-86).
براساس تعريف، خط فقر مطلق يا خط فقر معيشتي عبارتست از ميزان درآمدي که با توجه به زمينههاي فرهنگي، اجتماعي و اقتصادي و… جامعة مورد بررسي براي تأمين حداقل نيازهاي ضروري افراد (مانند غذا، پوشاک، مسکن و…) لازم است و يا حداقل شرايطي (مانند ميزان درآمد، تحصيلات، مسکن و…) است که عدم تأمين آن موجب ميشود تا فرد مورد بررسي به عنوان فقير در نظر گرفته شود.
اين روش تعيين خط فقر را «وش نيازهاي اساسي» نيز ميگويند. در اين روش مجموعهاي از کالاهاي اساسي شامل مواد غذايي و غيرغذايي که براي تأمين نيازهاي اوليه و ادامة حيات افراد ضرورت دارند تعيين ميشوند و آنگاه درآمد لازم براي خريد اين مجموعه به قيمتهاي رايج محاسبه ميگردد. اما اين روش توأم با مشکلاتي از جمله نسبي بودن مفهومِ کالاهاي اساسي، مشکل بودن تعيين قيمت واقعي برخي از کالاهاي اساسي به علت سوبسيد دار بودن آنها و متغير بودن بهاي بسياري از کالاها برحسب زمان و مکان و موقعيت اجتماعي مصرف کننده ميباشد (امير هوشنگ مهريار، 1373، ص78).
روش ديگر تعيين خط فقر مطلق به «وش روانتري[3]» موسوم است که ابتداً ميزاني از درآمد براي تأمين هزينة غذايي هر فرد جامعه در نظر گرفته ميشود و سپس مقداري درآمد ثابت براي هزينة حداقل ساير نيازهاي اساسي به آن افزوده ميشود.
در روش «اورشانسکي[4]» نيازهاي غذايي افراد به طور مستقيم مورد توجه قرار ميگيرد و در ابتدا بايد حداقل مخارج لازم براي تهية حداقل مواد خوراکي مورد نياز فرد تعيين شود. سپس ميزان درآمد مورد نياز براي تأمين هزينههاي غذايي لازم براي زنده ماندن فرد با استفاده از ميانگين هندسي نسبت هزينة غذا به کل هزينة فرد، در جامعة مورد بررسي بدست ميآيد و از اين مقدار حداقل درآمد مورد نياز براي تأمين نيازهاي اساسي محاسبه ميشود.
گاهي اوقات روش اورشانسکي با اندکي تعديل براي تعيين خط فقر به کار گرفته ميشود. به اين ترتيب که به جاي ميانگين هندسي نسبت هزينه غذا به کل هزينه فرد در کل جامعه مورد بررسي، از ميانگين نسبت هزينة غذا به کل هزينة افراد پائينترين طبقة درآمدي جامعه استفاده ميشود.
در برخي موارد براي تعيين خط فقر از روش حداقل لازم براي تأمين نيازهاي اساسي استفاده نميشود بلکه ضمن مشخص کردن حداقل نيازهاي اساسي براي زندگي، حداقل ويژگيهاي کيفي آن نيز تعيين ميشود (مثلاً حداقل ميزان پروتئين و کالري دريافتي روزانه، حداقل سطح زير بناي مسکوني سرانه و…).
هر يک از افراد جامعه که حداقل يکي از اين ويژگيها را نداشته باشند به عنوان فقير در نظر گرفته ميشوند. اما به دليل مشکلات عملي، روش درآمد بيش از روشهاي ديگر مورد استفاده واقع ميشود. هر چند ممکن است که کاستيهايي نيز از جمله ناديده گرفتن ثروت افراد داشته باشد.
1-5- شاخص ترکيبي
براي اندازهگيري نظريات ترکيبي ساخته شده در باب عدالت، لازم است از شاخصهاي چند بعدي استفاده شود. شاخص ترکيبي شاخصي است که ابعاد مختلف يک مسأله را در نظر ميگيرد. براي ساخت يک شاخص ترکيبي معمولاً ضرايبي مطابق نظر محقق به شاخصهاي ساده داده ميشود و سپس اين شاخصها با يکديگر جمع ميشوند. از شاخصهاي ترکيبي معروف ميتوان به شاخصHDI [5] اشاره کرد. اين شاخص که شاخص توسعه انساني ناميده ميشود، از ترکيب شاخص اميد به زندگي، شاخص آموزش (اين شاخص از ترکيب شاخص نرخ باسوادي بزرگسالان و شاخص نرخ ترکيبي ثبتنام ناخالص در تمام مقاطع تحصيلي به دست ميآيد). و شاخص درآمد سرانه ساخته ميشود (وحيد قلفي، 1374، صص 74-81).
در اين تحقيق براي اندازهگيري وضعيت عدالت در استان قزوين، علاوه بر شاخصهاي معمول، دست به ساخت شاخص ترکيبي زدهايم که در ادامه به آن ميپردازيم.
2- اندازهگيري شاخصها در استان قزوين
2-1- ضريب جيني در استان قزوين
براي محاسبة ضريب جيني نياز به اطلاعات دهکهاي هزينهاي (درآمدي) وجود دارد. با استفاده از اين اطلاعات منحني لورنز توزيع درآمد قابل استخراج است. اين منحني به عنوان پيش نياز محاسبة جيني مورد استفاده قرار ميگيرد. محاسبات مربوط به ضريب جيني در استان قزوين طي سالهاي 1377-1380 انجام شده که اين ضرائب در کنار ضرائب جيني در کل کشور به تفکيک شهري و روستائي مورد توجه قرار ميگيرند.
ذکر اين نکته حائز اهميت است که در بسياري از مطالعات مربوط به توزيع درآمد از اطلاعات خام مربوط به تک تک خانوارهاي نمونهگيري شده جهت محاسبة ضريب جيني استفاده ميشود. اما در اين مطالعه بدليل وجود پارهاي محدوديتها، از اطلاعات دهکهاي هزينهاي جهت اين امر استفاده شده است. ضريب جيني توزيع درآمد خانوارهاي شهري و روستايي کل کشور توسط مراکز مطالعاتي و محققان مختلفي محاسبه و براي سالهاي مختلف اعلام شده است اما در اين تحقيق از ارقام مذکور استفاده نشده و محاسبة مجدد اين ضرائب صورت گرفته است. دليل اين امر، بهرهگيري از يک روش واحد در استان و کشور است و تحليل نتايج در چارچوب صورت گرفته کاملاً قابل استناد ميباشد. در محاسبة ضريب جيني به شکل تعريفي، نياز به محاسبة سطح محصور بين منحني لورنز وخط برابري کامل توزيع درآمدها و تقسيم آن بر نصف مساحت جعبه لورنز است.
اين محاسبات هم با اطلاعات گسسته و هم با اطلاعات پيوسته قابل انجام ميباشند. در اين مطالعه از اطلاعات گسستة هزينة خانوار استفاده شده و اين اطلاعات شامل ميانگين هزينة سالانة يک خانوار نمونه در هر دهک هزينهاي ميباشند.
رابطة مورد استفاده در اين محاسبات به شکل زير است :
gini =
که درآن C ميانگين هزينه دهکها و C هزينة هر کدام از دهکها ميباشد که به توالي با انديسهاي j ,i نشان داده ميشوند. توضيح اينکه بدليل ايجاد قابليت مقايسه بين استان و کشور و مناطق شهري و روستايي، ضرايب بر اساس اطلاعات دهکهاي هزينهاي در استان و کشور مورد محاسبه قرار گرفتهاند و روش محاسبه در آنها يکسان بوده است.
2-1-1- ضريب جيني در خانوارهاي روستايي
ضريب جيني در مناطق روستايي استان قزوين طي سالهاي 79-1377 داراي روندي صعودي بوده و از سال 1379 تا سال 1380 داراي تغيير کاهشي ميباشد. اين رقم از 409/0 در سال 1377 به433/0 درسال 1379 افزايش يافته و در سال 1380 به 415 /0 کاهش مييابد. اين در حالي است که ضريب جيني در خانوارهاي روستايي کل کشور در طول دوره مشابه داراي روند نزولي بوده و از 429 /0 در سال1377 به 405/0 در سال1380 ميرسد. در مقايسة ارقام مذکور مشاهده ميشود که در نيمة اول دورة مورد بررسي ضرايب جيني در مناطق روستايي کل کشور بيشتر از ارقام مشابه در استان بوده و در نيمة دوم اين روند معکوس شده و ضرايب جيني در استان بالاتر از ضرايب جيني در کل کشور قرار ميگيرند. در يک ديد کلي ميتوان بيان نمود که توزيع درآمد در مناطق روستايي استان نسبت به مناطق روستايي کل کشور در حال بدتر شدن بوده و از روند خاصي نيز پيروي نميکند (جدول 1).
در اينجا به بررسي مقايسهاي توزيع درآمد در مناطق روستايي استان در مقايسه با کشور ميپردازيم. با توجه به اينکه لورنز توزيع درآمد خانوارهاي روستايي کشور و استان در سال 1377 متقاطع ميباشند، نظر قطعي در اين زمينه قابل ارائه نيست. اما در اين سال همانگونه به صورت تقريبي، منحني لورنز مناطق روستايي استان در داخل منحني لورنز مناطق کشور قرار گرفته و همچنين ضريب جيني مربوط به کشور بزرگتر از رقم مربوط به استان است، ميتوان گفت که در اين سال توزيع درآمد در خانوارهاي روستايي استان تا حدودي مناسبتر از اين توزيع در کل کشور بوده است (نمودار 1).
در سال 1378 منحنيهاي لورنز توزيع درآمد خانوارهاي روستايي استان و کشور بيانگر تفاوت مشخص بين توزيع درآمد خانوارهاي روستايي استان با کشور نبوده، تنها ارقام مربوط به ضريب جيني در اين سال تفاوت بسيار اندکي با هم دارند (نمودار2). در يک ديد کلي ميتوان گفت در اين سال روستائيان استان از الگوي توزيع درآمد نسبتاً يکساني با روستائيان کل کشور برخوردار بودند.
منحنيهاي لورنز مقايسهاي استان و کشور در سالهاي 1379 و 1380 نشانگر تغيير وضعيت توزيع درآمد روستاهاي استان نسبت به کل کشور بودهاند. همانگونه که در اين نمودارها قابل مشاهده است (نمودارهاي3و4)، منحني لورنز در مناطق روستايي کشور در هر سال تقريباً به طور کامل در داخل منحني لورنز مربوط به استان قرار گرفته و همچنين ضريب جيني مربوط به کشور نيز کمتر از ضريب جيني توزيع درآمد مناطق روستايي استان است. با استناد به اين دو عامل به طور همزمان ميتوان بيان نمود که در سالهاي 1379-1380 توزيع درآمد در مناطق روستايي کشور به طور نسبي، مناسبتر از توزيع درآمد در مناطق روستايي استان بوده است.
با توجه به اينکه عوامل تغيير توزيع درآمد در اقتصاد ميتوانند ناشي از تغيير سياستهاي حمايتي و مالياتي دولت و يا عوامل مربوط به بازار و بخش خصوصي باشند، تغيير توزيع درآمد در مناطق روستايي استان قزوين نيز ميتواند از عوامل مختلف ناشي شود که يکي از عوامل را ميتوان در ارتباط با محصولات خاص کشاورزي استان، نوسان در وضعيت توليد و وضع بازارهاي آنها دانست. مناطق روستايي استان قزوين عمدتاً داراي بافت خاصي از کشت محصولات زراعي و باغي بوده و بروز خشکسالي ويا بروز نوسان در قيمت اين محصولات ميتواند تاثير بسزايي در الگوي توزيع درآمد روستائيان داشته باشد. برخي از اين محصولات عبارتند از: انگور و زيتون که فروش اين محصولات، به خصوص در سال 1379 تا حدود زيادي تحت تأثير خشکسالي قرار گرفته و کاهش يافت. اين عوامل به شکل کاهش درآمد عدهاي از باغداران و کشاورزان بروز نموده و باعث تغيير شاخصهاي توزيع درآمد خواهند شد.
(جدول 1) ضريب جيني در مناطق روستايي استان وکشور درسالهاي1377-1380
سال | کشور | استان |
1377 | 429/0 | 409/0 |
1378 | 416/0 | 412/0 |
1379 | 414/0 | 433/0 |
1380 | 405/0 | 415/0 |
مآخذ: آمار بودجه خانوار كشور و استان قزوين 1377-1380
2-1-2- ضريب جيني در خانوارهاي شهري
ضريب جيني در مناطق شهري استان قزوين طي دورة 1377-1380 داراي روند خاصي نبوده و بين 35/0 الي 39/0 در نوسان بوده است. ضريب جيني در مناطق شهري کشور در دورة مشابه داراي روندي تقريباً صعودي است. در مقايسه بين اين ارقام در استان و کشور ميتوان بيان نمود که ضريب جيني توزيع درآمد در مناطق شهري استان در همة سالهاي مورد بررسي، مساوي ويا کوچکتر از ضريب جيني مربوط به کشور بوده است. تفاوت بين اين ارقام در سال 1380 به بيشترين مقدار خود ميرسد (جدول2).
در توضيح دقيقتر اين تفاوتها، مراجعه به منحنيهاي لورنز ميتواند راهنماي بهتري باشد. منحنيهاي لورنز مناطق شهري استان وکشور که به طور مقايسهاي رسم شدهاند، نشان ميدهند که به جز در سال 1378 که اين منحنيها تقريباً بر روي هم قرار ميگيرند، در ساير سالها، منحني لورنز مربوط به مناطق شهري استان قزوين در داخل منحني مربوط به کشور قرار گرفته و نزديکتر به خط برابري کامل است (نمودارهاي5 تا 8). برخلاف بررسيهاي مقايسهاي مربوط به توزيع درآمد مناطق روستايي استان و کشور، درمورد مناطق شهري ميتوان حکم نسبتاً قطعيتري صادر نمود، مبني براينکه توزيع درآمد در مناطق شهري استان نسبت به مناطق شهري کل کشور از حالت متعادلتري برخوردار است. البته نبايد از نظر دور داشت که توزيع عادلانهتر درآمد در خانوارهاي مناطق شهري در استان نميتواند بيانگر وضعيت مناسبتر اقتصادي اين خانوارها نسبت به کشور باشد.
(جدول 2) ضريب جيني درمناطق شهري استان و کشوردرسالهاي 1377-1380
سال | کشور | استان |
1377 | 384/0 | 351/0 |
1378 | 386/0 | 386/0 |
1379 | 394/0 | 389/0 |
1380 | 399/0 | 355/0 |
مآخذ: آمار بودجه خانوار كشور و استان قزوين 1377-1380
2-1-3- بررسي مقايسهاي ضريب جيني در مناطق شهري و روستايي
وضعيت توزيع درآمد در مناطق روستايي استان با توجه به ضرايب جيني توزيع درآمد، تا حدود زيادي نامناسبتر از وضعيت توزيع درآمد در مناطق شهري استان بوده است (جدول3 و4).
(جدول 3) ضريب جيني در مناطق شهري و روستايي کشور در سالهاي 1377-1380
سال | شهري | روستايي |
1377 | 384/0 | 429/0 |
1378 | 384/0 | 416/0 |
1379 | 394/0 | 414/0 |
1380 | 399/0 | 405/0 |
مآخذ: آمار بودجه خانوار كشور1377-1380
(جدول4 ) ضريب جيني در مناطق شهري و روستايي استان درسالهاي 1377-1380
سال | شهري | روستايي |
1377 | 351/0 | 409/0 |
1378 | 386/0 | 412/0 |
1379 | 381/0 | 433/0 |
1380 | 355/0 | 415/0 |
مآخذ: آمار بودجه خانوار استان قزوين 1377-1380
اين امر در کل کشور نيز از حالت متشابه استان پيروي ميکند. اختلاف بين ضرائب جيني مناطق شهري و روستايي کشور نيز به صورت تقريبي برابر با اختلاف اين ارقام در استان است.
2-2- شاخص هرفيندال در استان قزوين
اين شاخص از مجموع توان دوم سهمهاي خانوارها از کل هزينه بدست ميآيد. بنابراين در صورتي که به يک نزديک باشد، بيانگر توزيع ناعادلانهتر درآمد و در صورتي که به عکس تعداد اعضاء نمونه نزديک باشد بيانگر توزيع عادلانهتر درآمد خواهد بود.يکي از نقاط ضعف اين شاخص در اينجا هويدا ميشود و آن اينکه اندازه اين شاخص در حالت توزيع کاملاً عادلانه بستگي به تعداد اعضاء جامعه دارد. اين امر در صورتي که هدف، مقايسة دو جامعه با تعداد اعضاء متفاوت و يا مقايسه يک جامعه در دوسال متفاوت با تعداد نمونههاي ناهمسان باشد بيشتر ضعف خود را نمايان ميسازد. اما توجه به اين نکته نيز لازم است که در صورت زياد بودن تعداد اعضاء جامعه (نمونه) در حالت توزيع کاملاً برابر، اين شاخص به سمت صفر ميل خواهد کرد.چارچوب کلي اين تحقيق برپاية مطالعات روند تغييرات شاخصها و همچنين مقايسة استان با کل کشور از نظر شاخصهاي مورد بررسي شکل گرفتهاند. اين امر در صورتي امکانپذير خواهد بود که محاسبه شاخصها با اطلاعات قابل مقايسه انجام شده و بررسي تطبيقي آنها از اصل زير سوال نباشد. از آنجائيکه تعداد نمونههاي انتخاب شده در سالهاي مختلف و همچنين در شهر و روستا باهم متفاوت بوده و از نظر مقايسه با کشور نيز اين ايراد به چشم ميخورد در اينجا سعي در محاسبة شاخص هرفيندال از اطلاعات دهکهاي درآمدي شده است.اين اطلاعات پارهاي از دقتهاي مربوط به اطلاعات خام را فداي دسترسي به برخي از نتايج قابل قياس نموده و در اين مورد خاص انجام مقايسهها را ممکن ميسازد. شاخصهاي هرفيندال براي مناطق شهري و روستايي استان و کشور در طي سالهاي 1377-1380، مطابق با اطلاعات دهکهاي هزينهاي خانوارها مورد محاسبه قرار گرفتهاند.اين شاخص براي مناطق شهري استان قزوين در سال 1377 برابر با 149/0 بوده که با نوساناتي در سال 1380 به رقم 150/0 ميرسد و تفاوت اندکي را نشان ميدهد. در انجام يک مقايسة کلي بين شاخص هرفيندال براي مناطق شهري استان و کشور به اين نتيجه ميرسيد که توزيع درآمد در مناطق شهري کشور داراي وضعيت نسبتاً نامناسبتر از مناطق شهري استان است.اين شاخص در مناطق شهري کشور براي تمام سالهاي مورد مطالعه به جز سال 1378 بالاتر از شاخص مربوط به مناطق شهري استان بوده و در سال 1378 نيز اختلاف اندکي در رقم هزارگان آن مشاهده ميشود.
(جدول 5) شاخص هرفيندال براي مناطق شهري و روستايي استان
سال | شهري | روستايي |
1377 | 149/0 | 169/0 |
1378 | 161/0 | 170/0 |
1379 | 160/0 | 181/0 |
1380 | 150/0 | 168/0 |
مآخذ: آمار بودجه خانوار استان قزوين 1377-1380
(جدول6) شاخص هرفيندال براي مناطق شهري و روستايي کشور
سال | شهري | روستايي |
1377 | 159/0 | 174/0 |
1378 | 160/0 | 168/0 |
1379 | 164/0 | 169/0 |
1380 | 167/0 | 163/0 |
مآخذ: آمار بودجه خانوار كشور 1377-1380
شاخص هرفيندال محاسبه شده براي مناطق روستايي استان به عکس مناطق شهري نشانگر توزيع نسبتاً ناعادلانهتر درآمد در مناطق روستايي استان نسبت به مناطق روستايي کشور بوده و به جز در سال 1377 در ساير سالها مقدار نسبتاً بزرگتري را به خود اختصاص ميدهد. اين شاخص در مناطق روستايي استان از 169/0 در سال1377 به 168/0 در سال 1380 ودر کل کشور در سال 1377 برابر با 174/0 بوده و در سال 1380 به 163/0 کاهش مييابد.
نتيجه قابل بيان ديگري که در اينجا به آن برميخوريم، توزيع نسبتاً ناعادلانة درآمد در مناطق روستايي نسبت به مناطق شهري است که اين نتيجه براي استان و کشور قابل تعميم بوده اما در استان اختلاف بيشتر ارقام مربوط به شاخص هرفيندال در مناطق شهري و روستايي بيانگر تفاوت بيشتر توزيعها بوده و شکاف بيشتري را در مناطق شهري و روستايي استان نسبت به مناطق شهري و روستايي کشور نشان ميدهد (جداول 5 و6).
2-3- شاخص نابرابري دهکها در استان قزوين
اين شاخص براي استان وکشور محاسبه شده و در (جدول7 و 8) آورده شدهاند. اندازة اين شاخص بين صفر (درحالت برابري کامل توزيع درآمد) و يک (در حالت نابربري کامل توزيع درآمد) در نوسان است.
ميانگين شاخص نابرابري دهکها در مناطق شهري استان کمتر از اين رقم در مناطق شهري کشور بوده و نشانگر توزيع مناسبتر درآمدها در مناطق شهري استان نسبت به مناطق شهري کشور در سالهاي مورد بررسي بوده است. اين شاخص در مناطق شهري استان از 285/0 در سال 1377 به رقم 284/0 در سال 1380 رسيده و کاهش اندکي را نشان ميدهد. اما داراي نوسانات افزايشي در سالهاي 1378 و 1379 است. اين شاخص در کل کشور داراي روند صعودي بوده و از 310/0 در سال 1377 به 325/0 در سال 1380ميرسد.
در مقايسهاي بين مناطق شهري و روستايي استان نيز در مييابيم که توزيع درآمد از نظر اين شاخص در مناطق روستايي استان نامناسبتر از مناطق شهري آن است. اين شاخص در همة سالها در مناطق روستايي بالاتر از مناطق شهري بوده است.
(جدول7) شاخص نابرابري دهکها براي مناطق شهري و روستايي استان
سال | شهري | روستايي |
1377 | 285/0 | 333/0 |
1378 | 313/0 | 332/0 |
1379 | 307/0 | 334/0 |
1380 | 284/0 | 334/0 |
ميانگين | 297/0 | 333/0 |
مآخذ: آمار بودجه خانوار استان 1377-1380
(جدول8) شاخص نابرابري دهکها براي مناطق شهري و روستايي کشور
سال | شهري | روستايي |
1377 | 310/0 | 348/0 |
1378 | 312/0 | 337/0 |
1379 | 319/0 | 337/0 |
1380 | 325/0 | 328/0 |
ميانگين | 317/0 | 331/0 |
مآخذ: آمار بودجه خانوار كشور 1377-1380
در مقايسة مناطق شهري و روستايي کشور نيز اين روند مشاهده ميشود و در تمام سالهاي مورد بررسي رقم شاخص نابرابري دهکها در مناطق روستايي بالاتر از مناطق شهري است.از نظر اين شاخص توزيع درآمد در مناطق روستايي استان در سال 1380 نامناسبتر از توزيع درآمد در مناطق روستايي کشور است اما ميانگين اين شاخص تفاوت بسيار اندکي با ميانگين کشور دارد (جدول 7 و 8).
2-4- شاخص نسبت دهکها در استان قزوين
اين شاخص در مطالعات مختلف به صور مختلف مورد محاسبه قرار ميگيرد و در اينجا بطور بسيار ساده از تقسيم هزينة انجام شده توسط بالاترين دهک درآمدي بر هزينه انجام شده توسط پايينترين دهک درآمدي به ارقامي رسيدهايم که علاوه بر دارابودن خاصيت مقايسهاي بين روستا و شهر و استان و کشور داراي معاني و تحليلهاي عميقتر نيز ميباشند.
اين شاخص نشان ميدهد که در سال 1377 هزينه متوسط انجام شده در بالاترين دهک هزينهاي در مناطق روستايي استان قزوين 52/29 برابر هزينة انجام شده در پايينترين دهک هزينه بوده و در سال 1380 به 01/20 برابر ميرسد. ميانگين اين شاخص در چهار سال مورد بررسي در مناطق روستايي استان برابر با 28/22 بوده که حدود دو واحد بالاتر از رقم مشابه براي کشور است.
شاخص نسبت هزينة بالاترين دهک در مناطق روستايي کل کشور در سال 1380 برابر با 27/18 بوده که نشانگر سيري نزولي از سالهاي قبل ميباشد. اين رقم به طور ميانگين در مناطق روستايي کشور برابر با 36/20 است.
اين شاخص نيز بيانگر توزيع مناسبتر درآمد در مناطق شهري استان نسبت به مناطق کشور است و تقريباً اختلاف دو واحدي بين ارقام استان و کشور در مناطق شهري قابل مشاهده است. جالب توجه است که روند تغييرات اين شاخص در مناطق شهري تقريباً عکس روند تغييرات آن در مناطق روستايي کشور و استان است به طوري که روند صعودي را در مناطق شهري مشاهده مينماييم.
ميانگين نسبت هزينة دهک پرهزينه به دهک کمهزينه در مناطق شهري استان و کشور برابر با 11/12 و 7/14 بوده که به ترتيب برابر با اين جمله است که افراد ثروتمند در مناطق شهري استان به طور متوسط 11/12 برابر افراد فقير هزينه نموده و در مناطق شهري کشور 7/14 برابر افراد فقير هزينه مينمايند.جداول تفضيلي در ادامه آورده ميشود.
(جدول9) نسبت هزينه ده درصد بالا به ده درصد پايين در استان
سال | روستايي | شهري |
1377 | 52/29 | 72/9 |
1378 | 71/18 | 59/13 |
1379 | 87/20 | 33/13 |
1380 | 01/20 | 79/11 |
ميانگين | 28/22 | 11/12 |
مآخذ: آمار بودجه خانوار استان 1377-1380
(جدول10) نسبت هزينه ده درصد بالا به ده درصد پايين در کشور
سال | روستايي | شهري |
1377 | 36/22 | 23/14 |
1378 | 15/20 | 02/14 |
1379 | 64/20 | 09/15 |
1380 | 27/18 | 44/15 |
ميانگين | 36/20 | 70/14 |
مآخذ: آمار بودجه خانوار كشور 1377-1380
اختلاف ارقام ميانگين بين مناطق شهري و روستايي استان به حدود ده واحد ميرسد که اين امر نشانگر شکاف بسيار بالاي تفاوت توزيع درآمد در مناطق روستايي و شهري استان، به نفع مناطق شهري است. اين ختلاف در مناطق شهري و روستايي کشور حدود 6 واحد است که اختلاف چشمگيري با استان داشته اما کماکان بيانگر توزيع نامناسب درآمد در مناطق روستايي نسبت به مناطق شهري است.
2-5- خط فقر مطلق در استان قزوين
آمار مربوط به درصد خانوارهاي فقير استان قزوين با استفاده از آمار بودجه خانوار استان و خط فقر مطلق محاسبه شده توسط مرکز آمار ايران به دست آمده است.ملاحظه ميشود که درصد خانوارهاي زير خط فقر شهري در سال 1377 در حدود 2/13% بوده است. در حاليکه در سال 1380 اين ميزان به حدود 1/10% رسيده است. يعني در سال 1380 به طور متوسط 1/10% خانوارهاي شهري کمتر از 790000ريال داشتهاند (جدول11). با بررسي درصد خانوارهاي فقيردر سالهاي مورد بررسي ملاحظه ميشود که ميزان (درصد) خانوارهاي زير خط فقر شهري و روستايي در حال کاهش بوده است.
(جدول 11) خانوارهاي زير خط فقر مطلق استان قزوين ( واحد: درصد)
سال | 1377 | 1378 | 1379 | 1380 |
شهري | 2/13 | 7/13 | 6/17 | 1/10 |
روستايي | 4/21 | 1/17 | 6/15 | 2/14 |
مآخذ: براساس برآوردهاي خط فقر توسط مرکز آمار ايران و آمار بودجه خانوار استان قزوين
نکتة قابل توجه اين که کاهش درصد خانوارهاي زير خط مطلق فقر براي بخش روستايي بيشتر بوده است. بهطوريکه درصد خانوارهاي زير خط فقر در سال 1377 بيش از 21% براي اين بخش بوده است که اين رقم در سال 1380 به حدود 14% ميرسد. اين مهم با توجه به تغييرات در قيمتهاي نسبي محصولات کشاورزي و به خصوص قيمت گندم خريداري شده بوسيلة دولت قابل توجيه بوده است. به طور کلي ميتوان گفت که با وجود بهتر شدن نسبي وضعيت روستائيان در کلية سالهاي مورد بررسي خانوارهاي زير خط فقر روستايي بيشتر از خانوارهاي بخش شهري بوده است.
2-6- شکاف (عمق) فقر
در بخشهاي پيشين خط فقر (مطلق و نسبي) در مورد بخشهاي شهري و روستايي استان قزوين مورد بحث و بررسي قرار گرفت، و درصد خانوارهايي که زير خط فقر قرار داشتند و خصوصيات مربوط به آنها روشن شد. اما به هر حال با چنين شاخصهايي (خط فقر مطلق و نسبي) فقط ميتوان درصد خانوارهايي که در زير خط فقر قرار گرفته و فقير محسوب ميشوند را تعيين نمود. به عبارت ديگر چنين شاخصي نميتواند عمق فقر را توضيح دهد و در مورد اينکه فقرا چقدر فقير هستند يا تا چه عمقي زير خط فقر قرار ميگيرند هيچ جوابي را ارائه نميدهد.
يکي از شاخصهايي که چنين مشکلي را که رفع ميکند شکاف فقر است. شکاف فقر سطحي است که از تفاضل سطح زير خط فقر و منحني توزيع درآمد زير خط فقر به دست ميآيد (نمودار9). به عبارت ديگر اين شکاف آن ميزان انتقال درآمد را که هر فرد را دقيقاً تا مرز خط فقر بالا ميآورد و در نتيجه فقر را حذف ميکند اندازهگيري ميکند.
همانگونه که در (نمودار 9) مشخص است GG خط فقر را به صورت يک خط افقي نشان ميدهد. محورهاي افقي و عمودي نيز به ترتيب تعداد خانوارها و ميزان درآمد را نشان ميدهند. منحني YY نيز ميزان درآمد (هزينه) مربوط به خانوارها را نمايش ميدهد.
در اين نمودار منطقه هاشور خوردة YGE نشان دهندة شکاف فقر ميباشد و تعداد ON خانوار نيز در زير خط فقر قرار دارند. لذا ملاحظه ميشود که هر چه خط فقر GG بالاتر باشد تعداد خانوارهاي بيشتري زير خط فقر قرار ميگيرند و در نتيجه شکاف فقر نيز گسترش مييابد.
به منظور اينکه تصوير روشنتري از ابعاد فقر و گسترة آن درمناطق شهري و روستايي استان داشته باشيم، ناگزير به محاسبة شکاف (عمق) فقر در سطح استان هستيم. اين شکاف با استفاده از ميزان (سطح) درآمد خانوارها در استان و خطوط فقر مربوط به هر سال براي خانوارهاي نمونه محاسبه شده و سپس با توجه به جمعيت شهري و روستايي استان و بعد خانوارهاي روستايي و شهري به کل استان تعميم داده شده است.
اين اطلاعات در جدول12 نشان داده شدهاند. ميزان شکاف (عمق) فقر در سال 1377 براي مناطق شهري استان در حدود 89/65 ميليارد ريال بوده است. به عبارت ديگر ميزان پرداختهاي انتقالي که دولت در اين سال ميتوانست به فقراي شهري استان پرداخت نمايد تا آنها را به سطح خط فقر برساند در حدود 89/65 ميليارد ريال بوده است. اين ميزان در سال 1378 با حدود 67% رشد به 35/110 ميليارد ريال رسيده است اما در سال 1379، شکاف فقر رشد چنداني نداشته است. ستون آخر سطر اول نيز شکاف فقر در سال 1380 را نشان ميدهد. در اين سال اندازة عمق فقر در حدود 48/187 ميليارد ريال بوده است، که اگر بخواهيم ميزان رشد آن را نسبت به سال 1377 محاسبه نماييم به رقم 184% ميرسيم. به عبارت ديگر در طي اين چهار سال عمق فقر در استان نزديک به سه برابر شده است. اين مسئله نشان دهندة آن است که خانوارهاي شهري استان در سال1380 نسبت به چهار سال قبل ازآن در عمق بيشتري از فقر فرو رفتهاند. يکي از مهمترين عواملي که باعث افزايش عمق فقر ميشود علاوه بر نابسامانيهاي مربوط به وضعيت اشتغال و عدم کارآيي سياستهاي حمايتي لازم از خانوارهاي فقير، افزايش سطح عمومي قيمتها (تورم) ميباشد که همه ساله موجب فقيرتر شدن اقشار کم درآمد ميگردد.
(جدول 12) ميزان شکاف (عمق) فقر مناطق شهري و روستايي استان قزوين طي سالهاي 1377-1380 واحد: ميليارد ريال
سال
مناطق |
1377 | 1378 | 1379 | 1380 |
شهري | 89/65 | 36/110 | 23/112 | 48/187 |
روستايي | 69/41 | 71/40 | 86/56 | 10/56 |
اطلاعات مربوط به بخش روستايي استان در سطر دوم جدول 12 براي سالهاي 1377- 1380 ارائه شده است. ميزان شکاف برآورد شده براي بخش روستايي استان در سال1377 حدود 69/41 ميليارد ريال بوده است. اين ميزان در سال 1378 با اندکي کاهش به 7/40 ميليارد ريال رسيده است و نهايتاً در سال 1380 ميزان شکاف فقر به 1/56 ميليارد ريال ميرسد. اين رقم رشدي معادل 6/43% نسبت به سال 1377 نشان ميدهد. با مقايسة شکاف فقر مناطق شهري و روستايي در مييابيم که ميزان شکاف (عمق) فقر در مناطق شهري بسيار سريعتر از مناطق روستايي استان افزايش يافته است. به عبارت ديگر درآمد خانوارهاي فقير شهري از درآمد مربوط به خط فقر فاصله بيشتري گرفته است و در واقع خانوارهاي فقير شهري فقيرتر شدهاند.
3- شاخص ترکيبي
در ادامة اين فصل به ساخت يک شاخص جديد براي اندازهگيري عدالت اقتصادي ميپردازيم. براي ساختن اين شاخص از مقالة «شاخصهاي اجتماعي ـ اقتصادي منطقهاي برتيش کلمبيا، روش شناسي[6]» استفاده شده است.
در اين روش براي مقايسة مناطق مختلف ايالت برتيش کلمبيا از يک شاخص ترکيبي[7] استفاده شده است که اين شاخص از ترکيب چهار شاخص پايهاي زير بدست آمده است:
– شاخص سختي وضعيت معيشتي مردم
– شاخص جرم
– شاخص مسائل بهداشتي و سلامتي
– شاخص امور آموزشي
و دو شاخص ديگر که ناظر به گروههاي خاص هستند به اين مجموعه اضافه ميشود:
– شاخص تهديدات متوجه کودکان
– شاخص تهديدات متوجه جوانان
براي ساخت شاخص ترکيبي به هر کدام از اين عناصر ضريبي داده شده است. در اين مِتُد به شاخص سختي وضعيت معيشتي مردم ضريب 30%، به شاخص جرم ضريب20%، به شاخص سلامت ضريب 20%، به شاخص آموزش ضريب 20%، به شاخص تهديدات متوجه کودکان ضريب 5% و به شاخص تهديدات متوجه جوانان ضريب 5% داده شده است.
براي ساخت هر کدام از اين شاخصها نيز از شاخصهاي جزئيتري استفاده شده است، مثلاً براي ساخت شاخص سختي وضعيت معيشت مردم از سه شاخص زير استفاده شده است :
– درصد افراد 0-64 سال که کمتر از يک سال کمک هزينه دريافت کردهاند، با ضريب 25%
– درصد افراد 0-64 سال که بيشتر از يک سال کمک هزينه دريافت کردهاند، با ضريب 50%
– درصد افراد بالاي 65 سال که حداکثر مکمل درآمدي تضمين شده را دريافت ميکنند، با ضريب 25%
در ساخت ساير شاخصها نيز به همين ترتيب عمل شده است.
نکتهاي که در اينجا شايستة توجه است اين است که اين شاخص ترکيبي تنها براي تحليل بين بخش و مقايسة مناطق در يک زمان است، نه تحليلهاي زماني و نکتة دوم اينکه تمام دادهها و مشاهدهها قبل از استفاده بايد استاندارد شوند.
براساس اين روش، در استان قزوين دست به ساخت يک شاخص ترکيبي زدهايم تا بر اساس آن وضعيت عدالت اقتصادي را در مناطق شهري و روستايي استان در سال 1380 با هم مقايسه کنيم. اين شاخص ترکيبي که آن را I ميناميم. متشکل از سه مؤلفه يا سه شاخص است. مؤلفة اول درصد خانوارهاي زير خط فقر مطلق، مؤلفة دوم شاخص نسبت هزينههاي دهکها و مؤلفة سوم ضريب جيني است.
3-1- ضريبگذاري شاخص ترکيبي
همانطور که بيان شد مؤلفة اول در شاخص ترکيبي، درصد خانوارهاي زير خط فقر مطلق است، وضعيت عادلانه از ديدگاه اين شاخص وضعيتي است که هيچ خانوادهاي زير خط فقر مطلق نباشد و به عبارتي مقدار شاخص صفر باشد و وضعيت کاملاً ناعادلانه وضعيتي است که تمام خانوارها زير خط فقر مطلق باشند. بيشتر شدن اين شاخص به معني بدتر شدن اوضاع جامعه و حرکت به سوي بيعدالتي است. مکتب و نظريهاي که پشت اين شاخص است اوضاع عادلانه را وضعيتي ميداند که مردم از حداقلهاي زندگي که در اين شاخص خط مطلق فقر تعريف ميشود برخوردار باشند. باتوجه به اهميت اين شاخص در تبيين اوضاع جامعه، به اين مؤلفه ضريب 40% ميدهيم، زيرا اگر تعداد بيشتري از مردم زير خط فقر مطلق باشند آن جامعه از عدالت بسيار دورتر است.
مؤلفة بعدي نسبت هزينة دهکها است. وضعيت عادلانه از ديدگاه اين شاخص، وضعيتي است که نسبت هزينة دهکهاي جامعه برابر و يا لااقل نزديک به هم باشد و هر چه اين نسبت بزرگتر باشد اوضاع آن جامعه بدتر و وضعيت عادلانه دورتر است. اين شاخص از اين ديدگاه و نظريه الهام ميگيرد که وضعيت عادلانه وضعيتي است که مردم در آن جامعه تقريباً نزديک به هم هزينه ميکنند و اختلاف زيادي بين هزينههاي مردم در «امور مصرفي» وجود ندارد. در اين مطالعه به اين مؤلفه ضريب 30% ميدهيم.
مؤلفة آخر، ضريب جيني است. اين ضريب نشان دهندة توزيع درآمدها در بين دهکهاي جمعيتي است و وضعيت عادلانه از ديدگاه اين شاخص وضعيتي است که تمام مردم درآمدي مساوي داشته باشند. بزرگتر بودن اين شاخص دلالت بر ناعادلانه بودن اوضاع در آن جامعه ميکند. در اين شاخص سازي به اين مؤلفه ضريب 30% ميدهيم.
3-2- ساخت شاخص ترکيبي
براي شاخص ترکيبي ابتدا به آمار درصد خانوارهاي زير خط فقر مطلق در استان قزوين در سال 1380 رجوع ميکنيم. با استفاده از اطلاعات موجود در جدول 11، 1/10% خانوارهاي شهري استان و 2/14% خانوارهاي روستايي استان در سال 1380 زير خط فقر مطلق بودهاند. از آنجا که بر طبق اطلاعات بدست آمده در آخرين سرشماري کشور در سال 1375، 57% مردم استان قزوين در شهرها و 43% در روستاها زندگي ميکنند. براي ساخت شاخص ترکيبي در قدم اول ضرايب جمعيتي را اعمال ميکنيم:
1/10% (خانوارهاي شهري زير خط فقر مطلق )* 57/0 = 757/5
2/14% (خانوارهاي روستايي زير خط فقر مطلق) * 43/0 = 106/6
در قدم بعد اين اطلاعات را استاندارد ميکنيم:
ميانگين: 863 /11 = 106/6 + 757/5
واريانس: 12/4 = 35/2 +77/1 = 2 (863/11 – 2/14 ) × 43/0 + 2 ( 863/11-1/10)× 57/0
انحراف از معيار: 03/2 = 12/4 Ö =s
شاخص استاندارد شده خط فقر مطلق براي شهر/2.03=-0.87 (10.1-11.863) Z1=
شاخص استاندارد شده خط فقر مطلق براي روستا (14.2-11.863)/2.03=1.15 Z2=
در مرحلة بعد به آمار نسبت هزينة دهکها در استان قزوين در سال 1380 رجوع ميکنيم، با توجه به اطلاعات جدول 9، نسبت هزينة ده درصد بالا به ده درصد پايين در مناطق شهري استان در سال 1380، 79/11 و در مناطق روستائي استان 01/20 بوده است، در اينجا در قدم اول، ضرايب جمعيتي را وارد ميکنيم:
79/11 (نسبت هزينه ده درصد بالا به ده درصد پايين در مناطق شهري ) * 57/0 = 72/6
01/20 (نسبت هزينه ده درصد بالا به ده درصد پايين درمناطق روستايي) * 43/0 = 60/8
در قدم دوم اين اطلاعات را استاندارد ميکنيم :
ميانگين: 15/32 = 8/60 + 6/72
واريانس: 16/56=9/46 + 7/1 = 2 (15/32 – 20/01 ) 0/43 + 2 (15/32 – 11/79 ) 0/57
انحراف از معيار : 4/07 = 16/56√ = S
شاخص استاندارد شده نسبت هزينه دهکها براي شهر Z1= (11.79-15.32)/4.07=-0.87
شاخص استاندارد نشده نسبت هزينه دهکها براي روستاZ2= (20.01-15.32)/4.07=1.15
در مرحله آخر به آمار ضريب جيني در استان در سال 1380 رجوع ميکنيم، طبق اطلاعات جدول 4، ضريب جيني در مناطق شهري استان در سال 1380، 355/0 و در مناطق روستايي 415/0 بوده است، اين اطلاعات نيز پردازش ميشود:
355/0 (ضريب جيني در مناطق شهري استان در سال 1380)* 57/0 =20/0
415/0 (ضريب جيني در مناطق روستايي استان در سال 1380)*43/0= 18/0
قدم بعدي استاندارد سازي است:
ميانگين : 0/38 = 0/18 + 0/20
واريانس: 0/0009 = 0/0005 + 0/0004 = 2 (0/38 – 0/415 ) 0/43 +2 (0/38– 0/355) 0/57
انحراف از معيار : 0/03 = 0/0009 √=S
شاخص استاندارد شده ضريب جيني مناطق شهري Z1= (0.355-0.38)/0.03 = -0.83 شاخص استانداردشده ضريب جيني مناطق روستايي Z2= (0.415-0.38)/0.03 = 1.17
حالا نوبت به ساخت شاخص ترکيبي ميرسد، شاخص1I نماد وضعيت عدالت در شهرهاي استان
و شاخص 2I نماد وضعيت عدالت در مناطق روستايي استان ميباشد:
I1=0.4 * -0.87 + 0.3 * -0.87 + 0.3 * -0.83 = -0.858
I2=0.4 * 1.15 + 0.3 * 1.15 + 0.3 * 1.17 = 1.156
همانطور که ديده ميشود شاخص ترکيبي براي مناطق شهري 858/0- بدست آمده است و براي مناطق روستايي 156/1. اين شاخص بيانگر اين است که وضعيت عدالت در مناطق روستايي استان قزوين در سال 1380 بسيار بدتر از وضعيت عدالت در مناطق شهري بوده است، زيرا هر چه اين شاخص بزرگتر باشد نشاندهندة بيعدالتي بيشتر است. در اين شاخصسازي بر اثر استاندارد شدن اعداد و ارقام فاصلهها معنادار ميشود و ديده ميشود بيعدالتي در مناطق روستايي تقريباً 5/1 برابر مناطق شهري است، همين امر گوياي خوبي بر نياز بيشتر مناطق روستايي استان است و برنامهريزان و مسئولان محلي و کشوري لازم است توجه بيشتري به اين مسئله داشته باشند.
نتيجهگيري
همانطور که مشاهده شد روستاهاي استان وضعيت ناعادلانهتري نسبت به شهرهاي استان دارند. اگر بر اساس ايدة تساوي طلبي درآمدي و شاخص ضريب جيني دست به مقايسه بزنيم ميبينيم ميانگين ضريب جيني براي سالهاي 1377-1380 در مناطق روستايي استان، 417/0 بوده و براي مناطق شهري استان 370/0 بوده است.
بر اساس ايدة نزديکي سطح معيشت و شاخص نسبت هزينة ده درصد بالا به پايين نيز اين نتيجه تأييد ميشود. ميانگين نسبت هزينة ده درصد بالا به پايين در سالهاي 1377-1380، براي مناصق روستايي 28/22 بوده است، اما اين رقم براي مناطق شهري، 11/12 بود.بر اساس ايدة برخورداري از حداقل معيشت نيز همين نتيجه بدست ميآيد. ميانگين درصد خانوارهاي زير خط مطلق فقر براي سالهاي 80-77 در مناطق روستايي، 075/17 بوده است ولي اين رقم در مناطق شهري 56/13 محاسبه شده است. شاخص ترکيبي نيز همين نتيجه را تأييد ميکند. شاخص ترکيبي براي مناطق روستايي 156/1 و براي مناطق شهري 858/0ـ بدست آمد. هرچه اين شاخص بزرگتر باشد نشاندهندة وضع بدتر عدالت در آن منطقه است.
جدول زير گوياي اين مقايسه است:
(جدول13) مقايسة شاخصهاي عدالت در استان قزوين، ميانگين سالهاي 1377-1380
شاخص | روستايي | شهري |
ضريب جيني | 417/0 | 370/0 |
نسبت هزينه ده درصد بالا به پايين | 28/22 | 11/12 |
درصد خانوارهاي زير خط مطلق فقر | 075/17 | 56/13 |
اگر خواسته باشيم وضعيت عدالت روستاهاي استان قزوين را با روستاهاي کل کشور مقايسه کنيم، بايد بگوييم که ميانگين ضريب جيني مناطق روستايي کشور در سالهاي 1377-1380، 416/0 بوده که اين رقم براي مناطق روستايي استان 417/0 ميباشد و با اين شاخص تفاوتي ديده نميشود.بر اساس شاخص نسبت هزينة دهک بالا به پايين، ميتوان گفت وضعيت روستاهاي استان تا حدودي بدتر از ساير نقاط روستايي کشور است. زيرا ميانگين اين شاخص براي مناطق روستايي کشور 36/20 و براي مناطق روستايي استان 28/22 ميباشد. براساس شاخص نابرابري دهکها تفاوت زيادي ديده نميشود. ميانگين اين شاخص در سالهاي 1377-1380 براي مناطق روستايي استان333/0 و براي مناطق روستايي کل کشور 331/0 بوده است.شاخص هرفيندال وضعيت روستاهاي استان را بدتر از روستاهاي کل کشور نشان ميدهد. ميانگين اين شاخص در سالهاي 1377-1380 در مناطق روستايي استان172/0 و در مناطق روستايي کل کشور 169/0 بوده است.
(جدول12) مقايسة وضعيت عدالت در مناطق روستايي استان قزوين و کل کشور ميانگين سالهاي 1377-1380
شاخص | استان | کشور |
ضريب جيني | 417/0 | 416/0 |
نسبت هزينه ده درصد بالا به پايين | 28/22 | 36/20 |
شاخص نابرابري دهکها | 333/0 | 331/0 |
شاخص هرفيندال | 172/0 | 169/0 |
در نتيجه ميتوان گفت وضعيت عدالت در مناطق روستايي استان بدتر از مناطق روستايي کل کشور است.
در مورد مناطق شهري بايد گفت که ميانگين ضريب جيني مناطق شهري استان در سالهاي 1377-1380، 370/0 و براي کشور 390/0 بوده است. به عبارتي تا حدودي وضعيت مناطق شهري استان از نظر اين شاخص بهتر از کل کشور ميباشد.
بر اساس شاخص نسبت هزينة ده درصد بالا به پايين نيز همين نتيجه تأييد ميشود. ميانگين اين نسبت براي مناطق شهري استان 11/12 و براي مناطق شهري کل کشور 70/14 است.
شاخص نابرابري دهکها نيز همين نتيجه را بدست ميدهد. زيرا ميانگين اين شاخص در مناطق شهري استان 297/0و در مناطق شهري کشور 317/0 است.
شاخص هرفيندال نيز همين نتيجه را تأييد ميکند. ميانگين اين شاخص در مناطق شهري استان 155/0 و در مناطق شهري کل کشور 163/0 است.
(جدول15) مقايسة وضعيت عدالت در مناطق شهري استان قزوين و کل کشور ميانگين سالهاي 1377-1380
شاخص | استان | کشور |
ضريب جيني | 370/0 | 390/0 |
نسبت هزينه ده درصد بالا به پايين | 11/12 | 70/14 |
شاخص نابرابري دهکها | 297/0 | 317/0 |
شاخص هرفيندال | 155/0 | 163/0 |
در نتيجه ميتوان گفت وضعيت عدالت در مناطق شهري استان قزوين بهتر از مناطق شهري کل کشور است.
نمودار (1): منحني لورنز توزيع درآمد خانوارهاي روستايي استان و کشور در سال 1377
نمودار (2): منحني لورنز توزيع درآمد خانوارهاي روستايي استان و کشور در سال 1378
نمودار (3): منحني لورنز توزيع درآمد خانوارهاي روستايي استان و کشور در سال 1379
نمودار (4): منحني لورنز توزيع درآمد خانوارهاي روستايي استان و کشور در سال 1380
نمودار (5): منحني لورنز توزيع درآمد خانوارهاي شهري استان و کشور در سال 1377
نمودار (6): منحني لورنز توزيع درآمد خانوارهاي شهري استان و کشور در سال 1378
نمودار (7): منحني لورنز توزيع درآمد خانوارهاي شهري استان و کشور در سال 1379
نمودار (8): منحني لورنز توزيع درآمد خانوارهاي شهري استان و کشور در سال 1380
نمودار (9) شکاف (عمق) فقر
پينوشتها:
[1] – برگرفته شده از پاياننامه کارشناسي ارشد: «شاخصهاي عدالت اقتصادي و اندازهگيري آن (مطالعه موردي: استان قزوين)، استاد راهنما کامران ندري، دانشجو: ميثم پيلهفروش، تهران: دانشگاه امام صادق(ع)، 1384.
[2] – ضريب جيني به عنوان يک شاخص سازگار با منحني لورنز به شکل زير استخراج ميگردد:
G=
G=
G=
که در اين روابط ، P برابر نسبت تجمعي جمعيت و Y برابر با نسبت تجمعي در آمد متناظر با جمعيت آماري است. در روش استخراج ضريب جيني کهتوسط خود وي در سال 1912 ارائه گرديده است به شکل زير عمل ميشود :
G=
D=
D بيانگر متوسط مجموع قدر مطلق تفاوت بين همهی جفت درآمدها و m بيانگر ميانگين درآمد افراد جامعه ميباشد. در اين حالت در واقع ضريب جيني به صورت نسبت متوسط مجموع قدر مطلق تفاوت بين همهی درآمدها به حداکثر اندازه ممکن اين تفاوت تعريف شده است. حداکثر تفاوت درآمد از رابط زير استخراج ميشود:
Dmax =بهاين ترتيب در حالت حداکثر تبعيض درآمدي ضريب جيني به شکل زير تعريف ميشود:
G=و در حالت بدون تبعيض به دليل صفر بودن تفاوت بين درآمدهاي (D) اين ضريب صفر خواهد شد (ابوالفتحی، 1371).
[3]- Rowntree
[4]- Orshansky
[5] – human development index
[6]- British Columbia Regional Socio – Economic Indictors – Methodology
[7]- Composite Index
منابع و مآخذ:
1) ابوالفتحی قمی، ابوالفضل (1371)، درآمدی بر شاخصهای نابرابری درآمد و فقر، تهران: مرکز آمار ايران.
2) طبیبیان، محمد (1375)، گزارش فقر و فقرزدايی، تهران: گزارش داخلی مؤسسة عالی پژوهش در برنامهريزی و توسعه.
3) قلفی، وحيد، بررسی شاخصهای توسعه انسانی در ايران، مسکن و انقلاب، 91و92.
4) مهريار، امير هوشنگ (1373)، فقر، تعريف و اندازهگيری آن، مجلة برنامه و توسعه.
٭ ميثم پيلهفروش ٭ دانشآموخته کارشناسي ارشد رشته معارف اسلامي و اقتصاد دانشگاه امام صادق(ع)
http://www.isu.ac.ir/Publication/Andesh-ye-Sadiq/Andesh-ye-Sadiq_22/Andesh-ye-Sadiq_2203.htm