نویسندگان: زینب نجمی – فاطمه سعادتی
چکیده: در رشته های مختلف مديريت اسلامي، بهترين مرجع براي يافتن معيارهاي مناسب سنجش افراد، قطعاً سخن معصومين(ع) ميباشد. که در این عرصه سخنان اميرالمومنين(ع)، منبع ارزشمندي براي اين منظور است. مطالبي كه در اين مختصر آمده است در چند مقوله ارائه مي شود كه عبارت است از: تعریف روابط عمومی، مدیریت روابط عمومی، جايگاه و مسئوليت مدیر روابط عمومي , رسالت و مسئوليت كارگزاران روابط عمومي, معيارهاي كار روابط عمومي شامل خدا محوري , مردم داري , عدالت گستري , شيوه ارتباط با مردم و مسئولين , جلب محبت، دوری از سوء ظن، داشتن حسن ظن، تواضع،فروتنی و ….
کلید واژه: مدیریت، روابط عمومی، مدیریت روابط عمومی، امام علی(ع) و مدیریت، مدیریت اسلامی
مقدمه:
همه انسان ها در زندگی روز مره خود نیاز به ارتباط با دیگران دارند اما هر انسانی باید بداند که چگونه می تواند با دیگران ارتباط برقرار نماید. که این ارتباط می تواند در رابطه با شغل ، حرفه و غیره تعریف شود.روابط عمومی از جمله مشاغلی است که ارتباط در آن نقش حیاتی دارد اما هرگاه سخن از تعریف این ارتباط به میان می آید ذهن ما فورا به سمت دانشهای غربی و اروپایی رفته و با مراجعه به منابع ترجمه شده آنها به دنبال تعریف چارت تشکیلاتی روابط عمومی و ارتباطات مورد نظر خود می گردیم در حالی که سخنان گوهربار امیرمومنان امام علی (ع) علاوه بر ویژگیها واصالتها، ترسیم گر رسم و شکل هندسی عالیترین نوع ارتباط در روابط عمومی است مولا علی (ع) مصباحی است که هدایت می کنند، راه می نمایند، جهت می دهندو به ما رفتن می آموزند بشرط آنکه ما نیز خواهان آموختن بوده ، تعالیم ایشان را طرح کرده و ضمن عمل به آنها در صدد نشرشان باشیم.
در توضيح بايد گفت كه با نگاهي به تاريخچه روابط عمومي در مي يابيم كه در گذشته به دليل عدم پيچيدگي روابط اجتماعي , فرمانروايان بطور مستقيم با مردم ارتباط برقرار مي كردند. با ايجاد شهرهاي بزرگ و مراكز جمعيت و تغيير و تحول شرايط اقتصادي و اجتماعي و سياسي , اين روابط به سبب گستردگي آنها به آساني پيش مقدور نبود , در نتيجه نهادي لازم بود تا با پر كردن خلا موجود , اين رابطه را ايجاد كند و گسترش دهد و ارتباط قطع شده را برقرار سازد. لذا دفاتر روابط عمومي شكل گرفت و مديران آگاه به تدريج از طريق اين دفاتر ارتباط خود را با مردم حفظ نمودند و برنامه هاي ارتباطي خود را با مخاطبان و مردم ساماندهي كردند.
در دوران حكومت امير مومنان (ع ) نيز ارتباط با مردم بطور مستقيم توسط آن بزرگوار و كارگزاران حكومتي آن حضرت برقرار مي شد و لذا با الهام از سخنان گهربار امام علي (ع ) پي مي بريم كه وظايف « روابط عمومي » به مفهوم امروزي , بخش مهمي از وظايف كارگزاران بحساب آمده و به مناسبتهاي مختلف به عنوان دستورالعمل هاي حكومتي به آنان گوشزد شده است . لذا به اعتقاد نگارنده , بخشهايي از سخنان اميرمومنان خطاب به كارگزاران كه در اين مقاله گردآوري شده , مي تواند منشوري باشد براي مسئولان روابط عمومي كه سرمشق و الگو قرار گيرد.
« روابط عمومي » در هر موسسه و سازمان , عاملي سرنوشت ساز است كه بايد از اهميت و ارزش بالايي برخوردار بوده و موسسه و سازمان متبوعه را در نيل به اهداف ياري رساند. موفقيت « روابط عمومي » در گرو اين است كه با شناخت جايگاه و رسالت و مسئوليت خويش و شناخت معيارهاي صحيح , ارتباط با افكار عمومي , افراد و كارگزاران ديگر را به طور مفيد و موثري گسترش دهد چرا كه اصل لازم براي نايل شدن به اهداف , حسن رابطه , درك متقابل و توسعه تفاهم بايكديگر و عموم مردم است .
تعریف روابط عمومی:
تا کنون در خصوص روابط عمومی صاحبنظران تعاریف زیادی ارائه کرده اند که به برخی از مهمترین آنها می پردازیم:
“رکس هارلو” از پیشگامان روابط عمومی در جهان در تعریف روابط عمومی می گوید:”روابط عمومي عبارت از دانشي است که توسط آن، سازمانها آگاهانه مي کوشند به مسئوليت اجتماعي خويش عمل کنند تا بتوانند تفاهم و حمايت کساني راکه براي موسسه اهميت دارند، به دست آورند.”
“اسکات . ام . کاتليپ” صاحب نظر، روابط عمومي در جهان می گوید:”روابط عمومي ، اداره کردن وظايف، شناسايي و ايجاد، حفظ و نگهداري روابط مطلوب، بين سازمان و جامعه است، جامعه ايي که توفيق و ناکامي يک سازمان به آن وابسته است.”
“ادوارد برنیز”از بنیانگذاران رشته روابط عمومی اینچنین تعریف می کند”روابط عمومی،عبارت است از دادن اطلاعات به مردم برای همبسته ساختن نگرش ها و اقدامات یک موسسه با مخاطبان خود و متقابلا نگرش ها و اقدامات مخاطبان با موسسه.”
“جان مارتسن “در تعریف روابط عمومی می گوید: ” روابط عمومي ، ارتباط قانع کننده و ازروي نقشه براي تأثير گروهي ازمردم است که معني و مقصدي در تأثير به آن وجود داشته باشد.”
” لانگ و هازلتون ” روابط عمومي ، کارکرد ارتباطي مديريت است که از طريق آن سازمانها با محيط خود سازگار مي شوند، آن را اصلاح مي کنند و تغيير مي دهند، يا آن را حفظ مي کنند تا به اهداف سازماني دست يابند.
“انجمن بين المللي روابط عمومي”روابط عمومی بخشي از وظايف مديريت سازمان و عملي ممتد، مداوم و طرح ريزي شده است که از طريق آن، افراد و سازمانها مي کوشند تا تفاهم و پشتيباني کساني را که با آن سروکار دارند، به دست آورند.
“کنگره، جهاني روابط عمومي” روابط عمومي کاربردي عبارت است از هنر و دانش اجتماعي تجزيه و تحليل گرايشها، پيش بيني آثار آنها، مشورت با روساي موسسات و تهيه و اجراي برنامه هاي عملي که هم در جهت منافع موسسه و هم همگان باشد.
اما این تعاریف هیچ کدام براساس مبانی اسلامی نیست در این راستا احمد یحیایی ایلهای دکترای ارتباطات، در دومین کنگره جهانی کارگزاران روابط عمومی مسلمان، در تعریف روابط عمومی اسلامی عنوان داشت: با تر کیب علوم ارتباطات با اخلاق اسلامی، روابط عمومی اسلامی شکل میگیرد.
مدل روابط عمومی اسلامی بر مبنای مفاهیم نهج البلاغه:
احمد یحیایی ایلهای دکترای ارتباطات، در دومین کنگره جهانی کارگزاران روابط عمومی مسلمان در تشریح مدل روابط عمومی اسلامی بر مبنای مفاهیم نهج البلاغه می گوید: چشم و گوش به عنوان عناصر مهم در روابط عمومی انسانی، در مدل روابط عمومی انسانی بر مبنای مفاهیم نهج البلاغه، شامل چشم حاکم و چشم عامه میشود و زبان گویا نیز شامل زبان پیامبر (ص)، قرآن، مومنین، زبان حاکم و زبان عامه است.
بر اساس مفاهیم نهج البلاغه، بیناترین چشم ها آن است که در دل نیکیها نفوذ کند و پنهان شدن رهبران از چشم مردم، تنگ نظری و کم اطلاعی است.
یحیایی در تبیین گوش در مدل اسلامی روابط عمومی نیزعنوان می کند: در مورد گوش حاکم، حاکم شکایات را میشنود و در مورد گوش عامه، شنواترین گوش کسی است که پندپذیر است.ایلهای زبان پیامبران را در منظر امام علی(ع)، زبان راستگویی عنوان نمود و گفت: زبان قرآن، نمیفریبد، دروغ نمیگوید و همواره گویاست و در نگاه امام علی(ع) زبان حاکم گمراه نمیکند، تندخویی و پیمان شکنی نمیکند و عیب پوش است و مومنان زبان گفتارشان نرم است و مردم را با القاب زشت نمیخوانند و زبان عامه یاوه نمیگوید و پرحرفی نمیکند.
یحیایی مدل اسلامی خود بر اساس مفاهیم نهج البلاغه را مثلث ارتباطات انسانی بر اساس سه محور چشم بینا، گوش شنوا و زبان گویا عنوان نموده و تأکید می کند: بیناترین چشم آن است که در دل نیکیها نفوذ کند، شنواترین گوش، گوشی است که پندپذیر است و بدترین گفتار دروغ است.
معیارهای انتخاب مدیر روابط عمومی:
اهميت تبيين صفات و خصوصيات مديران از ديدگاه حضرت علي(ع) را ميتوان به اين صورت توضيح داد که در انديشه حضرت علي(ع) هيچ خطري براي جامعة اسلامي، همچون خطر بر سر كار آمدن افراد فاقد اهليت يا كمصلاحيت نيست. آن حضرت در نامهاي به مصريان كه با مالك اشتر فرستاد، هنگامي كه او را حكومت آن سرزمين گمارد، چنين هشدار داده است: «من بيم آن دارم كه نابخردان و نابكاران زمام امور اين ملت را به دست آرند و مال خدا را دست به دست گردانند و بندگان او را بردگان خود گيرند و با صالحان به دشمني برخيزند و فاسقان را حزب خود قرار دهند» (نهجالبلاغه: نامه 62).
اگر حساسيت مردم نسبت به صفات و شروط لازم براي زمامداران كاسته شود يا بيرنگ گردد، آنگاه هر بيصلاحيت و فاقد اهليتي ميتواند در ردههاي مديريتي قرار گيرد و تباهيها به بار آورد. امام علي(ع) چنين هشدار دادهاند: «بيگمان مردمان هلاك شدند آنگاه كه پيشوايان هدايت و پيشوايان كفر را يكسان شمردند و گفتند: هر كه به جاي پيامبر(ص) نشست، چه نيكوكار باشد و چه بدكار اطاعت او واجب است پس بدين سبب هلاك شدند» (دلشاد تهراني، 1377، صص 99-100).
جايگاه و مسئوليت روابط عمومي:
روابط عمومي جايگاهي است كه كارگزاران آن بايد نسبت به جامعه و منافع همگان , احساس مسئوليت كرده و حرفه خود را به چشم وسيله اي براي امرار معاش ننگرند که در این زمینه در سطح بین المللی و ملی منشوری تعریف شده است اما ما کامل ترین منشور در این موضوع را می توانیم در سخنان امام علي (ع ) در نامه خود به « اشعث بن قيس » استاندار آذربايجان بیابیم که حدود هزار و 400 سال پیش به رشته تحریر درآمده است ایشان مي نويسند : « استاندارا, فرماندارا! استانداري و مسئوليت اجراي تو وسيله امرار معاش و ارتزاق تو نيست . اين امانتي است بر دوش تو كه مقامي بالاتر از تو برعهده ات سپرده و مسئولت كرده است .» (نامه پنجم , نهج البلاغه)
حكومت و رياست نبايد طعمه قرار گيرد و وسيله ارتزاق . يعني اينكه اي مسئول روابط عمومي نبايد رياست و پست و مقام را وسيله و جاهت اسم و رسم و شهرت براي خود نمايي و نبايد جايگاهت را پايگاه قدرت خود بداني . نبايد منصب را پشتوانه اي براي سلطه گري و وسيله اي براي تثبيت و تحميل خويش بر مردم بداني و بداري . نبايد از امكانات حكومتي به نفع خويش بهره گيري كرده و حكومت را جايگاه طرح خودت و احياي منيت داشته باشي .
معيارهاي كار روابط عمومي:
جهت و سمت و سوي رفتار افراد را سيستم معيارها و ملاكهاي آنان تعيين مي كند كه اين ملاكها براساس اعتقادات مذهبي و اجتماعي به وجود ميآيد. روابط عمومي ها با بكار بستن آنچه كه از سوي امام علي (ع ) به عنوان معيار كار مطرح گرديده قادر خواهند بود جهت و سمت و سوي رفتار خود را براساس حق و حقيقت , عادلانه و منصفانه تعيين كنند.خدا محوري , مردم داري و عدالت گستري , سه معيار مهمي است كه علي (ع ) به كارگزارانش رعايت آنها را گوشزد مي كند.
امام علي (ع ) در منشور حكومتيش به مالك اشتر مي فرمايد : « مالك , اي زمامدار مصر , بايد كه نكوترين روشها و والاترين شيوه ها براي زمامدار , روش و شيوه اي باشد كه بر پايه « حق » و « عدل » و « رضايت توده ها » باشد. حق را خط وسط بداند و قرار دهد , عدل را بگسترد و مردم را راضي و خشنود نگه داشته , جذب و جلب نمايد ,چرا كه نارضايتي و خشم توده مردم , رضايت و خشنودي مقربان و نور چشميها را خنثي ساخته و بي اثر مي كند , ولي خشم نزديكان و مقربان در صورت رضايت توده , ضرر و زياني به بار نمي آورد… مالك ! بايد كه هوادار توده باشي و مردم گرا و پاس جمعيت مردم را بداري. » (نامه53 , به مالك اشتر , نهج البلاغه)
رسالت و مسئوليت كارگزاران روابط عمومي:
امام علي (ع ) در نامه اش خطاب به اشعث بن قيس استاندار آذربايجان امر به انجام كارهايي مي كند كه مشروع بوده و براي مردم مقبول باشد. وي ميفرمايد : « در كارها بدون اطمينان و استناد در مشروعيت و مقبوليت آن براي مردم اقدام مكن . » (نامه امام علي (ع ) به اشعث بن قيس استاندار آذربايجان , نهج البلاغه) آنچه در اينجا به نظر مي رسد يادآوري آن لازم باشد , اين است كه كارگزاران حكومتي از جمله روابط عمومي ها بايد بدانند كه در پيشگاه سه قدرت مسئولند :
1 ـ در پيشگاه خدا , چون مسئوليت در دست آنان امانتي است خدايي , بدان جهت كه آرمانهاي خدايي را تحقق بخشند.
2 ـ در پيشگاه امام (رهبري ) , چون دولتمردان و كارگزاران , نمايندگان و نايبان او هستند.
3 ـ در پيشگاه امت , چون كارگزاران منتخبان مردم و برخاسته از متن مردمند.
حكومت از مردم و براي مردم است و حاكم بايد خدمتگزار مردم باشد.
خصوصیات مهم یک مدیر روابط عمومی:
1.توكل بر خدا:
توكل حقيقي عبارتست از پذيرش اين مسئله الهي كه زمام و عنان همه امور به دست خداوند است و همة موجودات از قدرت او استمداد مينمايند. توكل در مقام مسئوليت به اين معناست كه در عزم و اراده و تصميمگيري، هيچ كس جز ارادة خدا مداخله نكند. علاوه بر عوامل خارجي حتي احساسات، عواطف و سليقههاي شخصي او نبايد تصميمگيري او را تحتالشعاع خود قرار دهند. انسان متوكل چون از امداد غيبي مدد ميجويد با صلابت و قدرت ميباشد و از همه تنگناها به راحتي عبور ميكند. اينجاست كه پيامبر اكرم(ص) ميفرمايد: «هر كس ميخواهد كه نيرومندترين مردم باشد بايد بر خدا توكل كند و هر كس دوست دارد از همة مردم توانگرتر باشد بايد اعتمادش به آنچه در دست قدرت خداست بيشتر از آنچه در دست خود اوست باشد». حضرت در نامهاي به يكي از عمال خود ياري خواستن از خدا را توصيه ميفرمايد: «پس آهنگ هر كاري كه ميكني از خدا ياري بخواه» (احمدخاني، 1379، صص 98-100).
2.اميد به پاداش الهي داشتن و بيمناك از عذاب او بودن
حضرت علي(ع) در نامه به سپهسالار حلوان به او ميفرمايد: «جان بر سر كاري بگذار كه خداي بر تو واجب فرموده است، به پاداش آن اميدوار باش و از كيفر آن بيمناك».
مسلماً مديري كه به پاداش الهي اميدوار باشد، در انجام اعمال نيك و خداپسندانه تلاش ميكند و در صورتي كه از عذاب الهي بيمناك باشد، به انجام كارهاي خلاف و نادرست كه موجب نارضايتي خداي سبحان ميباشد، اقدام نميكند.
3.اطاعت از اوامر خدا و ياري كردن او
امير المؤمنين(ع) در نامه به مالك اشتر فرمودهاند: « او را به پرهيزگاري در پيشگاه خدا و ترجيح دادن اطاعت او و پيروي از فريضهها و سنتها كه در قرآن به آن امر فرموده است فرمان ميدهد كه هيچ كس نيكبخت نگردد مگر به پيروي آن و شور بخت نشود جز به انكار و تباه ساختن آن، و به او فرمان ميدهد كه خداي را با قلب و دست و زبان خود ياري كند زيرا هر كس خداوند جل إسمه را ياري دهد، خداي ياوري او را تعهد كرد و هر كه او را عزيز دانست خداي ارجمندي او را كفالت فرمود».
4.توانايي در كنترل نفس
براي كساني كه ميخواهند بر سازمان با همه پيچيدگيهايش مديريت كنند و وظايف و نقشهاي متعدد و مختلف خود را ايفاء نمايند بايد ابتدا مديريت و نظارت بر نفس خود را آموخته و بدان خوي گرفته باشند و توانسته باشند وظايفي چون برنامهريزي، سازماندهي، نظارت، ارزشيابي و هماهنگي امور زندگي و استفادة مطلوب از امكانات را در رشد خود به كار گيرند و زندگي موفقي را ارائه دهند. انساني كه خود را در حضور خدا ميبيند، وظيفهاي دارد به نام مراقبت و تكليفي دارد به نام محاسبه، چنين انساني هم رقيب خود است و هم حسيب خويش، هم مواظب كارهاي خود است هم حسابرس كارهاي خويش و يك لحظه خود را فراموش نميكند. حضرت علي(ع) در نامه به مالك اشتر ميفرمايد: « به او فرمان ميدهد تا نفس خود را از پيروي آرزوها باز دارد و به هنگام سركشي رامش نمايد كه (همانا نفس همواره به بدي وا ميدارد جز آنكه خدا رحمت كند)». اميرالمؤمنين در نامه 56 خطاب به شرح قاضي مينويسند: «در هر صبح و شام از خدا بترس و از فريبكاري دنيا بر نفس خويش بيمناك باش و هيچگاه از دنيا ايمن مباش، بدان اگر براي چيزهايي كه دوست ميداري، يا آنچه را كه خوشايند تو نيست، خود را باز نداري، هوسها تو را به زيانهاي فراواني خواهند كشيد، پس نفس خود را باز دار و از آن نگهباني كن و به هنگام خشم بر نفس خويش شكننده و حاكم باش» آن حضرت در نامهاي كه به محمد بن ابي بكر هنگام حكومت مصر نوشته است به او اين چنين دستور ميدهد: «پس موظف هستي كه با نفس خود مخالفت نمايي و از دين خويش حمايت كني» (احمدخاني، 1379، صص 158-164).
5.قيام به وظيفه
هر مديري در برخورد با مسائل و مشكلات گوناگون بايد وظيفة خود را در نظر بگيرد و طوري به آن عمل نمايد كه رضاي خداوند را در پي داشته باشد. حضرت علي(ع) در فرازي از نامه به مالك اشتر مينويسد:
«و نزد خدا براي هر يك از اين طبقات (افراد جامعه) جايگاهي است كه در برگيرنده مسائل رفاهي و امكانات آنان است و براي هر يك از آنان تا حد تأمين و اصلاح وضع زندگي بر عهده زمامدار حقي است. زمامدار از عهده آنچه كه خداوند بر دوش او قرار داده است بر نميآيد مگر با سعي و كوشش و استمداد از خداي بزرگ و آماده سازي نفس خود بر التزام به حق و شكيبايي در برابر دشواريها و آنچه كه پيش آيد» (احمدخاني، 1379، صص 114-118).
6.مشورت كردن
مشورت در ادارة امور و پرهيز از خود رأيي از مؤكّدترين كارها در راه و رسم مديريتي اميرمؤمنان است. آن حضرت همچون رسول خدا(ص) با وجود برخورداري از مقام عصمت و طهارت و با آنكه از نظر علم و دانش، عقل و خردمندي و تدبير و سياستمداري در مرتبهاي قرار داشت كه او را از آراء و نظرات ديگران بينياز ميساخت اما پيوسته مشورت ميكرد و به كارگزاران خود ميآموخت كه چنين كنند. اميرالمومنين علي(ع) در نامه 40 نهجالبلاغه كه به سران سپاه خود نوشته است، فرموده است: «آگاه باشيد حق شما بر من اينست كه جز اسرار جنگي، هيچ سرّي را از شما پنهان نسازم و در اموري كه پيش ميآيد، جز حكم الهي، بدون مشورت شما كاري انجام ندهم».
اميرمؤمنان(ع) هيچ حامي و پشتيباني را در ادارة امور چون مشورت نميدانست و در اين باره فرموده است:
«هيچ پشتيبان استوارتر از مشورت كردن نيست» (نهجالبلاغه: نامه 53)
«هيچ خردمندي از مشورت بي نياز نمي شود» (نهجالبلاغه: نامه 53)
«سزاوار است كه خردمند رأي خردمندان را به رأي خود و دانش و آگاهي دانشمندان را به دانش خويش بيفزايد» (نهجالبلاغه: حكمت 347).
براي مشورت در هر امر، بايد از مشاوراني مناسب و صاحب اهليت بهره گرفت و از هر كس نميتوان رأي خواست. به طور كلي مدير بايد با كساني مشورت كند كه متصّف به خدا ترسي، پروا پيشگي، راز داري و شجاعت باشند و از خردي نيكو و تجربهاي پربار برخوردار باشند و با اشخاص ترسو، حريص، دروغگو، جاهل، احمق و كساني كه زمام احساسات خويش را در دست ندارند، نبايد مشورت كرد. اميرالمؤمنين(ع) در عهدنامة مالك اشتر به او چنين نوشته است: «بخيل را در مشورت خود دخالت مده زيرا كه تو را از احسان منصرف ميكند و از نيازمندي ميترساند و نيز با اشخاص ترسو مشورت مكن زيرا در كارها روحيهات را تضعيف ميكنند. همچنين حريص را به مشاورت نگير كه با ستمگري، حرص را در نظرت زينت ميدهد. پس همانا بخل و ترس و حرص، غرايز و تمايلات مختلفياند كه از بدگماني به خدا سرچشمه ميگيرند». در سفارشهاي اميرمؤمنان علي(ع) بهترين مشاوران اشخاص امين و مجّرب، خردمند و دورانديش معرفي شدهاند (دلشاد تهراني، 1377، صص 247-251).
7.داشتن آرمان
آرمان با هدف تفاوت دارد. هدف شروع و پاياني دارد ولي آرمان امري پويا است و جامعتر از هدف است. امام علي(ع) در خصوص آرمان خواهي در نامه 66 به ابن عباس، يكي از كارگزاران سياسي خود مينويسد: « بهترين چيز در نزد تو در دنيا، رسيدن به لذتّها يا انتقام گرفتن نباشد، بلكه بايد خاموش كردن باطل يا زنده كردن حق باشد، تنها به توشهاي كه از پيش فرستادهاي خوشنود باش و بر آن چه بيهوده ميگذاري حسرتخور و همت و تلاش خود را براي پس از مرگ قرار ده» (خسروي، 1378، صص 132-133).
8.اهميت دادن به نماز
امام علي(ع) در نامه 27 خطاب به محمد بن ابي بكر وقتي كه ادارة مصر را به او سپرد، فرموده است: «نماز را به هنگامي كه براي آن مقرر شده است، به جاي آور، نه وقت آن را به علت فراغ از كار پيش انداز نه به سبب اشتغال به كار به تأخير افكن و آگاه باش هر كار تو وابسته به نماز تُوست».
9.عبرت از گذشتگان
پندگيري و عبرت از كارِ گذشتگان، يكي از عوامل آموزنده در ادارة امور ميباشد و با استفاده از مرور رفتارها و عواقب پيشينيان ميتوان امروز موفقتر عمل نمود. حضرت علي(ع) در نامه به مالك اشتر ميفرمايند: «سپس اي مالك بدان كه ترا به دياري فرستادهام كه پيش از تو داد و بيداد فراوان بر آن رفته است و مردم در كار تو همانگونه نظر خواهند كرد كه تو در كار واليان پيش از خويش نظر ميكني و از تو همان خواهند گفت كه تو درباره آنان ميگويي. همانا كه نيكوكاران را از سخناني ميتوان شناخت كه خداي دربارة آنان بر زبان بندگان خود روان ميسازد. پس كردار شايسته، نيكوترين اندوختة تو باد. بر هوسناكيها چيره باش و دريغ دار كه نفس خويش به چيزي كه نه حلال است بيالايي» (نهجالبلاغه: نامه 53). همچنين آن حضرت در وصيت خود به امام حسن(ع) به عبرت گرفتن از كار گذشتگان امر ميفرمايد: «و بر دل خود داستان گذشتگان بخوان و سرگذشت پيشينيانش ياد آور و بر ديار و آثارشان بگذر. پس بنگر كه چه كردند و از كجا بر شدند و به كجا فرود آمدند و در كجا جاي گزيدند. آنگاه بيني كه از دوستان جدا ماندند و بهديار تنهايي فرود آمدند آنگونه كه تو نيز پس از اندك زمان يكي از آنان خواهي بود» (نهجالبلاغه: نامه 31).
10.ياور ظالمان نبودن
حضرت علي(ع) در نامه 53 خطاب به مالك اشتر فرمودهاند: «بدترين وزيران تو وزيري است كه پيش از تو وزير اشرار و بدكاران و شريك آنها در گناهان بوده است. پس نبايد از خواص و نزديكان تو باشد زيرا آنان يار گناهكاران و برادر ستمگران هستند در حاليكه تو به جاي آنها كساني كه داراي انديشهها و كاربريهاي نيكو مانند آنها هستند، ميتواني بهترين وزير را بيابي كه چنان گناهان و كارهاي زشت آنان را مرتكب نشده باشد و ستمگر را بر ستم و گناهكار را بر گناهش همراهي و ياري نكرده باشد».
11.امتياز ندادن به خويشان و اطرافيان
اميرالمؤمنين(ع) در نامه 53 خطاب به مالك اشتر فرمودهاند: «همانا زمامدار را نزديكان و خويشاونداني است كه به مال دگران چشم دارند و به آن دراز دستي ميكنند و در معامله كم انصافند پس وسايل تجاوزشان را از ميان بردار تا رشتة فسادشان بريده شود و دراز دستيشان كوتاه گردد. به هيچ يك از اطرافيان و خاصّان و نزديكان خود، زميني به رسم تيول وا مگذار و نبايد كه كسي از تو پاره زميني طمع كند تا به همسايگان در سهم آب يا در عملي كه بين او با همسايگان مشترك است، آنان را به بيگاري گيرد و به آنان زيان رساند و بار خويش بر دوش ديگران گذارد پس با اين كارها، سود گوارا براي آنان باشد و سرزنش و گناه آن كار در اين جهان و آن جهان گريبانگير تو گردد».
12.صرفه جويي در اموال عمومي
امام علي(ع) به كارگزاران خويش مؤكّداً سفارش ميكرد در مصرف بيتالمال نهايت دقت و صرفهجويي را مراعات كرده و از اسراف و ريخت و پاش به شدت بپرهيزند. در اينجا به يك نمونه از دستور آن حضرت در مورد صرفهجويي در كاغذ هنگام نگارش نامه اشاره ميكنيم: «قلمهايتان را تيز كنيد و سطرهايتان را نزديك هم بنويسيد، از زياده نويسي بپرهيزيد، منظورتان را كوتاهتر بيان كنيد. مبادا زياده نويسي و پرحرفي نماييد زيرا اموال مسلمانان زياني را بر نميتابد». صرفهجويي خود آن حضرت در بيتالمال مسلمانان به حدي است كه حاضر نشد براي پاسخگويي به كساني كه شب هنگام براي كار خصوصي به او مراجعه كرده بودند، از نور چراغ بيتالمال استفاده كند و چراغ بيتالمال را خاموش فرمود و از چراغ شخصي خود استفاده نمودند (خدمتي، 1381، ص 29).
13.عدم همكاري در اعمال خلاف
از آنجايي كه هر انساني گرفتار هواي نفس است و پيروي از نفس باعث دوري از خدا و سلب نورانيت انسان ميشود، شايسته است تا مديران و معاونين در صورتي كه مافوقشان بر اساس هواي نفس خود اقدام به عملي غيرمشروع و غيرقانوني نمايد ايشان را از آن كار باز دارند و يا حداقل همكاري نكنند و بدين ترتيب موجبات رضاي الهي را فراهم نمايند. اميرالمؤمنين(ع) در نامه 53 به مالك اشتر فرمودهاند: «سپس از ميان خواص خود آن فردي را به خود نزديكتر كن كه از نظر حقيقتگويي صراحت لهجه داشته باشد و از كمك دادن به تو در كارهايي كه خداوند آنها را براي اوليائش دوست ندارد خودداري نمايد، خواه با هواي و هوس تو مطابق باشد يا نه» (قوچاني، 1374، ص 141).
14.پرهيز از سوء استفاده از مقام
مديران و مسئولان سازمانها، به خاطر موقعيت خود به اموال و امكانات فراواني دسترسي دارند و طبعاً منابع گوناگون مالي و اعتباري در اختيار آنها ميباشد. اين امكان ميتواند زمينهساز فساد و امتيازطلبي و استفادة غيرمجاز از منابع عمومي گردد. بنابراين مديران بايد دقت كنند كه در زمان مسئوليت خود گرفتار اين فساد نشوند.
اميرالمؤمنين(ع) به كارگزاران خويش همواره اين نكته را ياد آوري مينمود و به شيوههاي مختلف، آنان را از «استيثار» و «امتياز خواهي» برحذر ميداشت. آن حضرت در بخشي از عهدنامة خود به مالك اشتر ميفرمايد: «از امتياز خواهي و اختصاص دادن چيزي كه [بهره] همه مردم در آن يكسان است بپرهيز».
زماني كه يكي از كارگزاران آن حضرت دست تعدي به اموال مردم گشود، امام(ع) طي نامهاي به او نوشت: «پس، از خدا بترس و اموال اين مردم را به آنان باز گردان كه اگر اين كار را نكني و خدا تو را در اختيار من قرار دهد وظيفهام را در برابر خدا نسبت به تو انجام خواهم داد و با اين شمشيرم كه هيچكس را با آن نزدم مگر اين كه داخل جهنم شد، بر تو خواهم زد» (خدمتي، 1381، صص 27-28).
شيوه ارتباط با مردم و مسئولان :
افكار عمومي , عامل نيرومندي در صحنه سياست و اجتماع است كه مي تواند موسسات يا سازمانها را در دستيابي به اهدافشان ياري رساند. روابط عمومي ها بايد به اين عامل نيرومند توجه داشته باشند , نه به چشم يك وسيله , بلكه به خاطر احساس مسئوليت نسبت به جامعه و منافع همگان و ايجاد جو سالم براي گسترش عدالت و بستن راه ستمگري. امام علي (ع ) در نامه اي كه به « محمدبن ابي بكر » استاندار مصر مي نويسد به شيوه ارتباط با مردم و مسئولين اشاره مي كند كه مي تواند راهنماي عمل مسئولان روابط عمومي قرار گيرد.
حضرت خطاب به وي مي فرمايد : « بالت را براي مردم بگستر و (چون آنان خاكي باش ) با آنان فروتني كن , نرمخو باش و در برابر آنان رام , گشاده رو باش و مردم پذير.با همه يكسان رفتار كن حتي در چگونه نگاه كردن مساوات را رعايت كن تا بزرگان و آنان كه داراي قدرت و قوي هستند , نحراف تو را از عدل نسبت به مردم , چراغ سبزي براي ستمگري نپنداشته و در تو طمع نورزند و نيز تا ضعفا از عدل تو مايوس نگردند . (نامه امام علي (ع ) به محمد بن ابي بكر استاندار مصر , نامه 27 , نهج البلاغه )
در اينجا لازم است به دو بينش در مورد نحوه رابطه با حاكم و مسئول اشاره اي شود. يك بينش , حاكم يا مسئول را در هاله اي از قدس پيچيده و دور از درد و رنج و نياز انسانها قرار ميدهد , چنين بينشي از حاكم يا مسئول , يك ديكتاتور مي سازد. او براي مشروع و مقبول جلوه دادن روش و شيوه رفتاريش با استفاده از امكانات تبليغي و روابط عمومي , قدرت مطلقه و قداست خود را توجيه كرده و مردم را باور مي دهد كه منزلت وي, شان و مقام و موقعيت وي بسي بالاتر و والاتر از اين است كه با مردم همگون و همرنگ و هماهنگ شود. مبلغان , اجير شده هاي مستخدم در « روابط عمومي » او ناهمگوني , ناهمرنگي و ناهماهنگي مدير يا مسئول را توجيه كرده و مردم را تسليم چنين شرايطي مي كنند.
بينش ديگر , حاكم را در هاله اي از قدس نمي پيچيد و دور از درد و رنج و نيازهاي انسانها قرار نميدهد و مسئوليت را در دست او امانتي مي داند كه بايد تا با بهره گيري از آن قدرت , در خدمت مردم درآيد و خلق خدا را در حركت به سوي خدا ياري رساند و مدد دهد. چنين بينشي , حاكم را فردي « خادم » و « مسئول » در برابر جامعه دانسته و در رفتار هم شيوه اي مبتني بر اين بينش خواهد گزيد. بنابراين اولين مشخصه و خصلت او , تواضع , همرنگي و همگون بودن او با مردم خواهد بود. لذاست كه مي بينيم امام علي(ع ) در عهدنامه اش به مالك اشتر سفارش مي كند كه : « اي حاكم مسلمان ! نبايد از مردم محجوب و پنهان باشي . تو بايد بيش از همه با مردم تماس و آميزش داشته باشي تا جزئيات زندگي ملت در نظرت آشكار و واضح باشد. مگر حكمران , بشر نيست مگر او را نمي توانند فريب دهند مگر ممكن نيست در پيشگاه تو حق , باطل و باطل , حق جلوه كند در آن موقع كه شخصا در معركه جامعه قدم گذاري , چنان بر احوال قوم واقف شوي كه از فريب و نيرنگ خيانتكاران محفوظ و بركنار بماني . » (نامه53 , به مالك اشتر , نهج البلاغه)
امام علي (ع ) در مقاطع مختلف به ترسيم ارتباط صحيح پرداخته و رفتار و برخورد مناسب را مقدمه اي براي ايجاد ارتباط موثر و مفيد مي داند. موضوعي كه بايد آويزه گوش هر كارگزار روابط عمومي قرار گيرد. امير مومنان با تاكيد بر لزوم هدايت مردم با اخلاق عملي مي فرمايد : « كسي كه مي خواهد خود را پيشواي مردم معرفي كند , بايد قبل از اينكه به تعليم ديگران مي پردازد خود را تعليم دهد. چنين فردي قبل از اينكه با زبان, مردم را تعليم دهد بايد با اخلاق و روش خود آنها را هدايت كند . » (كلام71 , نهج البلاغه ) و سپس كيفيت اين رفتار و روش را توضيح ميدهد كه : « با مردم آنچنان رفتار كنيد كه اگر با آن روش جان داديد , براي شما گريه كنند و اگر زنده مانديد , با آغوش باز و شوق فراوان به سوي شما بشتابند . » (كلام10 , نهج البلاغه) « آنگاه كه به شما احترام گذاشتند , به بهتر از آن پاسخ بده! هر گاه دستي براي نيكي به سوي تو دراز شد , به پيش از آن پاداش بده ! در عين حال در اينگونه موارد اجر فراوان براي كسي است كه در احترام و نيكي پيشدستي كرده است .» (كلام60 , نهج البلاغه)
گرامي داشتن سنتهاي حسنه و آداب و رسوم زيباي مردم , يكي از اصول اخلاقي روابط عمومي است و مسئولان روابط عمومي بايد به خاطر حفظ حرمت افكار و عقايد عمومي مردم , به اين اصل توجه داشته باشند. در اين صورت است كه مي تواند دريچه هايي بي سوي قلبهاي ديگران بگشايد و نفوذ معنوي خويش را در عمق جانها بگستراند. امام علي (ع ) در اين مورد خطاب به مالك اشتر مي فرمايد : « باكارهاي خوبي كه مردم به آن عادت كرده و به آن انس گرفته اند و در مسير آسايش آنهاست , مخالفت نكن . كارهايي را كه با آداب و رسوم شايسته آنان نمي سازد , نكن كه پاداش بنيانگذاران رسوم , محفوظ است و گناه مخالفت تو با آن رسوم , موجود . » (نامه53 , به مالك اشتر , نهج البلاغه )
امير مومنان علي (ع ) با تيز بيني خاصي بدنبال سفارش به تواضع و فروتني, عدالت را حتي در نگاه كردن به مردم لازم ميداند و مي فرمايد : « نسبت به مردم متواضع باش , به آنها احترام كن ! با روي خوش با آنان برخورد كن , در نگاه كردن چه كم و چه با دقت ميان آنان فرقي نگذار تا نيرومندان توقع اضافي پيدا نكنند و نيازمندان نسبت به عدالتي كه اجرا مي كني مايوس نگردند . » (نامه 27 , نهج البلاغه)
اصل رعايت منزلت ها
درنظر داشتن احترام و موقعيت مخاطبان , چه مخالف و چه موافق و احترام گذاشتن به شخصيت آنان از اصول كار يك روابط عمومي نمونه است كه در كلام امير مومنان علي (ع ) به آن سفارش شده است . حضرت مي فرمايد : « ملت دو صنف و دسته اند , يا مسلمانند و برادران ديني تو و يا غير مسلمان , ولي انسان و همنوع تو . » (خطبه 131 , نهج البلاغه ).
افراد بشري داراي شخصيتهاي چند بعدي هستند. يك فرد انساني علاوه بر شخصيت انساني , شخصيت مذهبي و سياسي و علمي و صنفي و … همه را دارد. يك روابط عمومي خوب بايد در ارزيابي افراد و قضاوت در مورد انسانها , ابعاد شخصيت آنان را از هم جدا كرده و تفكيك نمايد.جلب محبت اساس اداره امور از آنجاكه اساس فعاليت روابط عمومي , مردم داري است , لذا جلب محبت مخاطبان در محور اصلي كارهاي اين نهاد قرار مي گيرد.
دوست داشتن قلبي مردم و عشق و علاقه به بندگان خدا , خمير مايه و اساس يك فعاليت و انجام مسئوليت خدا پسندانه به ويژه در روابط عمومي است و شايد بدين جهت است كه امام علي (ع ) در سفارش به استاندار مصر , مالك اشتر , اساس حكومت و اداره مردم را در محبت و دوستي ها معرفي مي كند : اي مالك , قلب خود را نسبت به مردم مالامال از رحمت و محبت و لطف و دوستي نما , تا در اداره امور زندگي فرد و جامعه موفق باشي .» (نامه 53 , به مالك اشتر , نهج البلاغه)
حضرت , دلهاي انسانها را وحشي و رمنده مي خواند و ميفرمايد : « هر كس با محبت اين دلها را بدست آورد به او رو خواهند آورد . » (حكمت 47 , نهج البلاغه) پيشواي پرهيزكاران با تاكيد بر نقش معجزه آساي محبت در برخورد با مردم , خطاب به مالك اشتر مي فرمايد : اي مالك , مهر و محبت و نيكويي را نسبت به رعيت و مردم , در خانه دل خويش زنده بدار و درباره آن همانند درنده اي خطرناك كه خوردن آنها را غنيمت شمارد مباش , زيرا ملت ,دو صنف و دسته اند : يا برادر ديني تو هستند و يا چون انسانند . » (نامه 53 , به مالك اشتر , نهج البلاغه)
امير مومنان به نرمخويي و گفتار نيكو تاكيد و مي فرمايد : « احسان به ديگران , مايه جلب محبت و دوستي است . » (غررالحكم) علي (ع ) ضمن توصيه به رعايت انصاف مي فرمايد: انصاف موجب رفع اختلاف و باعث الفت ودوستي است . » (تفسير نورالثقلين , ج 4 , صفحه .585)
معيارهاي عدم انتخاب كارگزاران روابط عمومی:
برخي از خصوصيات فردي ممکن است به شکل اوصاف رذيله در افراد وجود داشته باشد و مانع خدمت رساني به مردم شوند. از اينرو، ميبايست مورد ملاحظه انتخاب کنندگان کارگزاران قرار گيرند. چراکه انتخاب و دستورالعملهاي سياسي هر قدر كارساز و مؤثر باشد و بتواند كارگزاران مؤمن و متعهدي را گزينش نمايد، با اين وجود، در مقام اجرا و عمل، خواه ناخواه با موانع و مشكلاتي مواجه خواهد شد. اين مشكلات بيشتر ناشي از ويژگيهاي منفي كارگزاران است; زيرا سياست وقدرت، به طور طبيعي، آفتزاست و بدين روي، سياستمدار بيش ازهركس ديگري، در معرض خطا و نافرماني خدا قرار دارد. در اين جا، به برخي ويژگيهاي منفي، كه ممكن است دامنگير كارگزاران سياسي شود و در نتيجه آنها نتوانند به صورت شايسته انجام وظيفه كنند، اشاره ميگردد:
1ـ غرور و خودبيني
يكي از پيامدهاي قدرت، غرور و خودخواهي است كه معمولاً پس از احراز مقام فرمانروايي در برخي از سياستمداران مشاهده مي شود; چون بشر ـ نوعاً ـ در اثر غفلت از حقيقت و ضعف ايمان به محض رسيدن به مقام و رياست، دچار غرور و خودبيني ميگردد. تكبّر و خودپسندي بزرگترين آفت رفتار سياسي است و ميتواند تمام آثار مثبت فردي و اجتماعي فرد را از بين ببرد. از اين جاست كه حضرت علي(ع) همواره كارگزاران نظام اسلامي را به دوري از تكبّر و خودبيني توصيه ميكنند. آن حضرت به مالك ميفرمايند: «بپرهيز از خودپسندي و تكيه به چيزي كه تو را به خودخواهي وادارد و بپرهيز از اين كه دوست بداري تو را مردم بستايند; زيرا حالت غرور و خودبيني مناسبترين فرصت براي شيطان است تا نيكي نيكوكاران را از بين ببرد»( نامه53)
2ـ انحصارطلبي
منظور از انحصارطلبي آن است كه زمامدار و كارگزار در حوزه قدرت و اختياراتش همه چيز را به خود و وابستگان خود اختصاص ميدهد; بدين معنا كه قدرت، سياست، امكانات و ديگر امتيازات اجتماعي را به اقوام، گروه و جناح سياسي خود اختصاص داده، ديگران را از آنها محروم سازد. از اينجا است که از انتخاب چنين افرادي در کادر اجرايي کشور بايد اجتناب گردد.
از اينگونه فرمانهاي امام علي(ع) به مديران ارشد نظام حكومتي، به خوبي برميآيد كه انحصارطلبي و خودكامگي از ديدگاه آن حضرت بزرگترين آفت دولت است. تاريخ، دولتهاي فراواني را سراغ دارد كه در اثر انحصارطلبي و به اصطلاح «تماميت خواهي» زمامداران و مديران، به سرعت رو به ضعف نهاده و زمينه زوالشان فراهم گرديده و نابود شدهاند. علي(ع)انحصارطلبي را علت اصلي سقوط خلافت عثمان وقتل او معرفي نموده، مي فرمايند: «من قضيه قتل عثمان و مسائل مربوط به آن را در يك بيان جامع براي شما مي گويم: او خودكامگي و خودسري كرد، تا آن جا كه اين خصلت در او قوي شد واز حد تجاوز كرد و تا اين كه خشم مردم دامنگير او گرديد»( حکمت30)
امروزه نيز زمامداران بسياري از كشورهاي اسلامي و غيراسلامي گرفتار خودكامگي و انحصارطلبيهاي گوناگون حزبي، نژادي، زباني، مذهبي و امثال آن هستند كه همين موجب نابسامانيهاي سياسي و اجتماعي فراوان شده است. بسياري از جنگها، تجاوزها و جنايتهاي موجود در جهان معلول انحصارطلبي زمامداران است. از اينرو، دست اندركاران امور سياسي ـ اجتماعي بايد تلاش نمايند تا با تربيت و انتخاب درست كارگزاران حكومتي از بروز اين آفت جلوگيري كنند.
3ـ هواپرستي
بي شك، پيروي از هواهاي نفساني خطري است كه همه انسانها را تهديد ميكند، اما زمامداران به دليل شرايط خاص خود، پيش از ديگران در معرض اين خطر قرار دارند; زيرا همانگونه كه گفته شد، قدرت و رياست معمولاً زمينه غفلت و بيتوجهي آنان را به خدا و جهان آخرت فراهم ميسازد.بدين روست كه علي(ع)ميفرمايد: «بدترين زمامدار كسي است كه هواي نفس بر او غلبه كند و امارت داشته باشد»( غرر الحکم،ج1،ص444) در انديشه سياسي حضرت علي(ع)هواپرستي وپيروي از خواستههاي نفساني مانع اصلي تحقق عدالت است. از اينرو، آن حضرت هميشه دوري گزيدن از هواي نفس را به فرمانروايان توصيه ميكردند; چون هر گاه زمامدار بر اساس خواسته خود عمل كند و هر چه را ميل دارد انجام دهد، اين روش او را از عدالت و دادگري باز مي دارد.( نامه59) علي(ع) در جايي ديگر ميفرمايند: «دين اسير دست اشرار و بدكرداراني است كه آن را وسيله رسيدن به هواي نفس و دنياي خود قرار دادهاند»( نامه53) بنابراين، از منظر امام علي(ع)هواپرستي بزرگترين آفت حکومت است و اگر زمامداران گرفتار آن شوند، به حق و عدالت عمل نخواهد شد.
نتيجهگيري:
کلام و سيره معصومين (ع)، درس زندگي سعادتمند در اين دنيا و رستگاري آخرت براي انسان است. همانطور که در معيارهاي استخراج شده از نهجالبلاغه مشاهده شد، معارف اهل بيت فقط به يک بعد انسان نميپردازد و انسان را در تمام ابعاد وجودي رشد ميدهد.امام علي (ع ) در مقاطع مختلف به ترسيم ارتباطات صحيح پرداخته و برخورد مناسب را مقدمه اي براي ايجاد ارتباط موثر مي داند , موضوعي كه بايد آويزه گوش هر كارگزار روابط عمومي باشد اميرالمومنين (ع ) درباره لزوم هدات مردم با اخلاق عملي مي فرمايد : كسي كه مي خواهد خود را پيشواي مردم معرفي كند قبل از اينكه به تعليم ديگران بپردازد ,خود را تعليم دهد. چنين فردي قبل از اينكه با زبان , مردم را تعليم دهد بايد با اخلاق و روش خود آنها را هدايت كند.
منابع و مآخذ:
-اجرايي، عبدالستّار (1380)، منشور علوي(ع) در فرمان به مالك اشتر نخعي، قم: دفتر نشر نويد اسلام.
-احمد خاني، مسعود (1379)، الگوسازي رفتار مديران با توجه به نامههاي حضرت امير(ع) در نهجالبلاغه، پاياننامه کارشناسي ارشد، رشته معارف اسلامي و مديريت، تهران: دانشگاه امام صادق (ع).
-خدمتي، ابوطالب و ديگران (1381)، مديريت علوي، قم: پژوهشكده حوزه و دانشگاه.
-خسروي، محمود (1378)، ملاكهاي انتخاب و انتصاب نيروي انساني در مديريت اسلامي با تأكيد بر نهجالبلاغه، پاياننامه کارشناسي ارشد، رشته معارف اسلامي و مديريت، تهران: دانشگاه امام صادق(ع).
-دلشاد تهراني، مصطفي (1377)، دولت آفتاب، انديشه سياسي و سيره حكومتي علي(ع)، تهران: خانهانديشه جوان.
-علي ابن ابيطالب(ع)، امام اول، 23 قبل از هجرت ـ 40ق (1371)، نهجالبلاغه، ترجمه اسداله مبّشري، تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامي، چاپ پنجم.
-علي ابن ابيطالب(ع)، امام اول، 23 قبل از هجرت ـ 40ق (1382)، نهجالبلاغه، ترجمه محمد دشتي، قم: مؤسسه تحقيقاتي اميرالمومنين(ع).
-قوچاني، محمود (1374)، فرمان حكومتي پيرامون مديريت، شرح عهدنامه اميرالمؤمنين علي بن ابيطالب(ع) به مالك اشتر، تهران: مركز آموزش مديريت دولتي.
-امامي محمد ، روزنامه جمهوري اسلامي11/02/1384 صفحه مقالات
-نشريه مرکز تحقيقات دانشگاه امام صادق عليه السلام/نشريه پژوهشي، آموزشي و اطلاع رساني / شماره 24 / پاييز 85
-احمد یحیایی ایلهای دکترای ارتباطات، در دومین کنگره جهانی کارگزاران روابط عمومی مسلمان، تبیان
-ذکایی سهیلا، کارشناس ارشد علوم ارتباطات اجتماعی ،مدرس دانشگاه/ سایت مطالعات ارتباطی
–
-آقاجاني آرش، دانشآموخته کارشناسي ارشد رشته معارف اسلامي و مديريت دانشگاه امام صادق عليه السلام/سایت دانشگاه امام صادق(ع)
-محمد احساني / معيارهاي انتخاب کارگزاران در سيره سياسي امام علي(ع) / سایت اصلاح حقوقی، سیاسی و اجتماعی