نویسنده: پروين صفوينيا
چكيده
نظارت و كنترل از جمله وظايف مهم مديران آموزشي است كه ميزان پيشرفت در جهتهدفها را اندازهگيري ميكند و سبب تشخيص بهموقع انحرافات و انجام اقدامات اصلاحيياتغييرات در سازمان ميشود.
فراگرد كنترل شامل 4 مرحلهزير ميباشد:
1) تعيين ملاكها و روشهاي سنجش و اندازهگيري فعاليتها
2) نظارت بر عملكردها و فعاليتها و سنجش و اندازهگيري آنها
3) مقايسه نتايج حاصله از سنجش عملكردها با ملاكها و هدفها
4) اقدام براي اصلاح يا تغيير عملكرد.
كنترل در سازمانها به 3 نوع كنترل مقدماتي، كنترل همگام عمليات و كنترل نهاييطبقهبندي ميشود.
پيچيدگي وظايف و انتظارات كاركنان در سازمانها نياز بهكنترل و نظارت را امرياجتنابناپذير ميسازد و تحقيقات مختلف نشان ميدهد كه يكي از نيازهاي آموزشيمديران، نياز بهافزايش توانايي در زمينهي نظارت و راهنمايي تعليماتي است و لازم است كهنظارت معلممحور يا باليني جايگزين نظارت سنتي و متداول شود. در نظارت معلممحور،ناظر (مدير) و معلم هر دو در جريان نظارت مشاركت و تعامل پهلو بهپهلو دارند و هدف ازاين نوع نظارت دادن بازخورد مناسب بهمعلمان در زمينهي وضعيت فعلي آموزش، رشدمهارتهاي استفاده از راهبردهاي آموزشي، تشخيص و حل مشكلات كلاس درس و ايجادنگرش مثبت در معلمان بهنظارت و… است. اين نوع نظارت شامل سه مرحلهي جلسهي تبادلنظر طرحريزي، جلسهي مشاهده و جلسهي تبادلنظر براي بازخورد ميباشد. براي انجامدقيق نظارت ثمربخش مدير بايد اطلاعاتي در زمينهي برنامهريزي و آمادگي، مديريت وسازماندهي كلاس، روشهاي تدريس، كيفيت يادگيري و… بهدست آورد و لازم است ايناطلاعات بهموقع و دقيق باشد. نقش نظارتي مديران آموزشي در ابعاد وظايف اداري، وظايفبرنامهريزي تحصيلي، وظايف آموزشي تقسيم و مورد بررسي قرار ميگيرد.
مقدمه
امروزه در مقايسه با گذشته، ايفاي نقش مديريت، بهلحاظ وسعت ارتباطات،قلمرو و پيچيدگي اهداف و وظايف سازمان و نيز گسترش پيچيدگي افكار و انتظاراتكاركنان و مهارتهاي استفاده از تجهيزات، بسيار دشوار شده است. لذاتوجهبهمديريت آموزشي و تقويت مهارتهاي مديران سبب بهبود شرايط كار، افزايشرضايت خاطر كاركنان از مدير، هماهنگ ساختن تلاشها در شكلدهي بهامكانات ومنابع موجود جهت تحقق اهداف سازمان و در نتيجه تقويت روحيهي كاركنان وآمادگي براي شكوفايي خلاقيت، نوآوري وتحرك كاري كاركنان ميشود.
يكي از وظايف مديران آموزشي نظارت و كنترل جريان و رويدادهاي سازماناست، كه توانايي مدير در اين زمينه ميتواند سازمان را در رساندن بهاهدافش موفقسازد، چرا كه كنترل و نظارت مشخص ميكند كه اقدامات و فعاليتهاي سازمان تاچه اندازه در جهت هدفها و مطابق با موازين پيشبيني شده است. از آنجايي كهسازمانها در معرض تغييرات مداوم قرار دارند و فعاليت آنها روز بهروز پيچيدهترميشود و تفويض اختيار براي تسهيل كار اجتنابناپذير است، اهميت نظارت وكنترل در سازمانها آشكارتر ميشود و لازم است متناسب با اين تغييرات فنون وروشهاي جديد نظارتي جايگزين روشهاي سنتي و متداول نظارت شود.
مديران آموزشي از جهات مختلف بايد بر كار سازمان و نيروهاي آموزشي موجوددر آن نظارت داشته باشند: بررسي ميزان دستيابي بهاهداف علمي، اخلاقي،تربيتي، اجتماعي، فرهنگي، اقتصادي از اهم وظايف مديران آموزشي است.همچنين بررسي انگيزش دانشآموزان و معلمان و حدود رضايت شغلي آنان، نظارتبر رعايت نظم و قوانين و مقررات، روشهاي تدريس، كيفيت يادگيري و… از جملهوظايف مديران آموزشي است كه در حيطهي كنترل و نظارت جاي ميگيرد. در اينمقاله سعي شده است كه فراگرد كنترل و نظارت، نظارت معلممحور (باليني) چرخهينظارت و نقش نظارتي مديران مورد بررسي قرار ميگيرد.
تعريف كنترل(68(
فراگرد كنترل ميزان پيشرفت در جهت هدفها را اندازهگيري ميكند و مديران راقادر ميسازد كه انحراف از برنامه را بهموقع تشخيص دهند و اقدامات اصلاحي ياتغييرات لازم را بهعمل آورند (علاقهبند، 1379، ص 32).
همچنين ايشان فراگرد كنترل را شامل چهار مرحله ميداند:
1) تعيين ملاكها و روشهاي سنجش و اندازهگيري فعاليتها
2) نظارت عملكرد و فعاليتها و سنجش و اندازهگيري آنها
3) مقايسهي نتايج حاصله از سنجش عملكردها با ملاكها و هدفهاي تعيينشده.
4) اقدام براي تصحيح عملكردها.
هدفهاو ملاكها
سنجش عملكردها
مقايسهعملكردهاباملاكها
اصلاح يا تغيير
انواع كنترل
فراگردهاي كنترل در سازمان را ميتوان تحت سه عنوان زير طبقهبندي كرد.
1) كنترل مقدماتي يا پيشگير(69): اين نوع كنترل ميكوشد تا از بروز انحرافات درگردش كار سازمان جلوگيري كند و معمولا قبل از انجام عمليات جاري سازمانصورت ميگيرد.
2) كنترل همگام عمليات(70): اين نوع كنترل در حين عمليات سازمان صورتميگيرد و براي اطمينان از اينكه هدفها پيگيري و برنامه طبق موازين پيشبيني شدهاجرا ميشود، انجام ميشود.
3) كنترل نهايي يا بازخوردي(71): اين نوع كنترل بر اطلاعات حاصله از نتايج نهاييكار و فعاليت سازماني مبتني است و بهاين منظور صورت ميگيرد كه انحرافاتاحتمالي را پس از وقوع تشخيص داده و اصلاح كند (همان منبع).
تفاوت نظارت(72) و كنترل:
اصطلاحات كنترل و نظارت معمولا بهطور مترادف بهكار گرفته ميشود. اين دواصطلاح داراي معاني متفاوتي هستند، ولي كاملا بههم مربوط و وابستهاند. نظارت وكنترل يعني >بازديد و مراقبت از طرز پيشرفت اجراي عمليات با مقايسه با وضعمطلوب و تغيير عمليات بهمنظور جلوگيري از انحراف از تحقق اهداف سازمانآموزشي< (ميركمالي، 1383، ص297)
تعريف فوق از دو قسمت تشكيل شده است: قسمت اول كسب اطلاعات از طريقمشاهده و بررسي وضع موجود و تعيين پيشرفت كارها در مقايسه با وضع مطلوباست كه نظارت ناميده ميشود و قسمت دوم بهمعني بازگردانيدن سيستم آموزشيبهشكل درست و مطلوب آن از طريق كارهاي تصحيحكننده كه يك جريان عملياتي واجرايي است.
نظارت مهمتر و مقدم بر كنترل ميباشد، زيرا نظارت يك امر مشاهدهاي وپژوهشي است، براي يافتن انحرافات و چنانچه انحرافي مشاهده نشود، نياز بهكنترلنيست، لذا با نظارت درست، دقيق و مستمر نياز بهاعمال كنترل نخواهد بود.
اهميت كنترل ونظارت
از آنجايي كه هر سازمان جهت تحقق اهدافي موجوديت مييابد و رفتار افراد درآن تابع موازين و مقرراتي است اعمال كنترل و نظارت ضروري است. بهويژه درسازمانهاي آموزشي كه اهداف متعددي در آن دنبال ميشود و پيچيدگي در آموزشو تدريس در آن بيش از هر سازمان ديگري بهچشم ميخورد.
البته كنترل، غالبا معناي ضمني نامطلوبي دارد كه بهنظر ميرسد آزادي فرد راتحديد ميكند و بيشتر معلمان از اينكه بر آنان نظارت كنند چندان دل خوشي ندارندو همواره بهصورت تدافعي بهنظارت عكسالعمل نشان ميدهند.
ولي تضاد بالقوه ميان نياز بهآزادي عمل فردي و كنترل سازماني، مسألهاي استكه مديران بايد متناسب با وضعيت كار واحد خود و شناختي كه از زيردستان دارند،آنرا حل نمايند و تعادلي بين اعمال كنترل و آزادي عمل بهوجود آورند، بهعبارتديگر بايد مديران را در زمينههاي نظارتي و هدايت معلمان آموزش داد.
تحقيقات نشان ميدهد كه مديران در اين زمينه بهآموزش و كسب دانش نيازدارند. اوليوا(73) (1996) اشاره ميكند كه حرفهي مدير بهعنوان رهبر آموزشيبهصورت يك حرفهي دو بعدي در آمده است، بهاين معنا كه مديران مدارس امروزبايد راهنمايي آموزشي را در اولويت كار خود قرار دهند و در ارزشيابي عملكردمعلمان براي تصميمگيريهاي اداري از كار خود مهارت نشان دهند. آنان براي انجاماين كار بهگونهي مؤثر بهآموزش در زمينهي فنون نظارتي نياز دارند. هيز(74) و ديگران(1996)، جانسون و اسنايدر(75) (1990)، لين و يومينگ(76) (1995)، در تحقيقات ومقالات خود اشاره كردهاند كه نياز مديران مدارس بهفنون نظارت و راهنمايي كاملامشهود است و معتقدند كه اين امر باعث افزايش اثربخشي مديران ميشود (احمدي،1381).
در ايران نيز تحقيقاتي در زمينهي نظارت و راهنمايي تعليماتي انجام گرفته است.از جمله پژوهش عباسي (1377) كه در مدارس راهنمايي انجام شده، نشان ميدهد كهعدم اعمال نظارت و راهنمايي بهعنوان يك كمبود و مشكل در نظام آموزشي بايدمورد توجه مسؤولان قرار گيرد. فلاح سلوگلايي (همان منبع)، لزوم توجه بهبهبودكيفيت مهارتهاي تدريس را براي ناظران و راهنمايان تعليماتي بهشدت مورد تأكيدقرار داده است و پيري (همان منبع) نيز اشاره كرده كه عدم توانايي نظارت و راهنماييدر سيستم آموزشي كشور، سبب بروز مشكلات آموزشي شده و آموزش در زمينهينظارت و راهنمايي ضرورتي اجتنابناپذير است. احمدي (1381) در بررسينيازهاي آموزشي مديران مدارس ابتدايي شهر اصفهان در زمينهي نقشهاي نظارتيبهاين نتيجه رسيده است كه مديران مدارس در هر يك از نقشهاي نظارتي از جملهطراحي آموزش و تدريس كه شامل نوشتن اهداف رفتاري، نظاممند كردن تدريس،روشهاي تدوين طرح درس و برنامهريزي و سازماندهي تدريس و اجراي آموزش كهشامل راههاي تدريس اثربخش، انتخاب و استفاده بهينه از منابع اصلي و فرعيآموزش، راههاي ايجاد انگيزه و انتخاب راهكارهاي متنوع تدريس و يادگيريمشاركتي و ارزشيابي آموزش كه شامل طراحي انواع سؤالهاي امتحاني، استفادهصحيح از فنون امتحان، ارائه بازخورد مناسب و بهموقع بهدانشآموزان ،ادارهيكلاس و حفظ نظم، علل شناخت مشكلات رفتاري دانشآموزان و راههاي پيشگيري واصلاح رفتاري و… است، دچار مشكل هستند و بيش از حد متوسط در تمام اينزمينهها نياز بهآموزش دارند و لذا طراحي يك نظام آموزشي براي ارتقاي عملكردمديريت سازمان آموزشي ضروري و اجتنابناپذير است.
گسترهي نظارت مديران در مدارس
مديران مدارس از جهات مختلفي بايد بر كار سازمان و نيروهاي آموزشي خودنظارت داشته باشند، از جمله ميزان دستيابي بهاهداف آموزشي، نظارت بر توانتخصصي معلمان، روشهاي تدريس، روابط با دانشآموزان، حدود رضايت شغليمعلمان، ميزان انگيزش دانشآموزان، نظارت بر رعايت نظم و قوانين و مقررات،رعايت نظافت و… كه براي انجام يك نظارت موفق و ثمربخش نياز بهكسب اطلاعاتضروري است، بنابراين مديران آموزشي بايد در موارد زير اطلاعات كافي داشتهباشند:
1) كسب اطلاعات در زمينهي برنامهريزي و آمادگي: كه شامل اطلاعاتي درزمينهي انتظارات دانشآموزان، منابع مورد نياز براي انجام فعاليتها، هماهنگيمراحل برنامهها و سطوح مختلف تواناييها و موفقيت بر آنهاست.
2) كسب اطلاعات در زمينهي مديريت و سازماندهي كلاس: اطلاعاتي در ارتباطبا منابع در دسترس و ميزان توانايي دانشآموزان در استفاده از منابع، كيفيت وچگونگي فعاليتهاي دانشآموزان در استفاده از منابع.
3) كسب اطلاعات دربارهي روشهاي تدريس: اطلاعاتي راجع بهسازماندهي وتنظيم زمان تدريس، بهكارگيري روشهاي خلاقيت و پژوهش و تجربيات يادگيري.
4) كسب اطلاعات دربارهي روابط با دانشآموزان: كه شامل اطلاعاتي راجعبهنحوهي برخورد معلم با دانشآموزان و ميزان تماس و ارتباط دانشآموزان با معلمميشود.
5) كسب اطلاعات دربارهي كيفيت يادگيري و موفقيت دانشآموزان: اطلاعاتي درارتباط با پيشرفت تحصيلي دانشآموزان، انتظارات معلمان از دانشآموزان ،توانشفاهي و عملي دانشآموزان
6) كسب اطلاعات دربارهي چگونگي نگهداري سوابق دانشآموزان: دراين زمينهاطلاعاتي دربارهي روشهاي جمعآوري سوابق، ميزان امكانپذيري برنامهريزي ازروي سوابق نياز است (ميركمالي،1381).
مديران آموزشي براي نظارت اثربخش بايد اطلاعات خود را از كانالهاي مختلفياز جمله ارتباط با دانشآموزان و معلمان و اوليا و نشستهاي رسمي و غيررسمي باآنان بهدست آورند. راه ديگر كسب اطلاعات، مشاهده مستقيم از طريق دورزدن درمدرسه، حضور در كلاس، مشاهدهي بازي و كار دانشآموزان، استفاده از معلمانراهنما در كلاس، تعيين نماينده در كلاس از بين دانشآموزان، گفت و شنود با آنان،تهيه صندوق پيشنهادها، استفاده از جلسههاي شوراي دبيران و طرح و بررسيمشكلات در اين جلسهها، تهيهي پرسشنامههاي مخصوص كه معروف بهارزشيابيمعلم هستند. نتيجهي امتحانها و آزمونها نيز راه ديگري براي كسب اطلاعاتند.
در جمعآوري اطلاعات بايد بهاين نكته توجه نمود كه اطلاعات ناقص و يااطلاعات زياد ولي نادرست، نتايج زيانباري بههمراه دارد. اطلاعات بايد دقيق وبهموقع باشد. اطلاعات بايد موقعي تهيه و در دسترس قرار گيرد كه بتوان با كمترينهزينه و انرژي، اقدامات اصلاحي لازم را بهعمل آورد. نظارت و كنترل مؤثر بايدبهجنبههاي كمي و كيفي و همچنين بهجنبههاي مثبت و منفي مسائل توجه داشتهباشد.
نظارت كلينيكي(77) (معلممحور)
قبل از توصيف نظارت معلممحور لازم است اشارهاي بهنظارت متداول و سنتي درسيستم آموزشي داشته باشيم. نظارت سنتي و متداول كه اغلب معلمان بهآن واكنشمنفي نشان ميدهند. در اين نوع نظارت، ناظر كه معمولا مدير است، فرآيند نظارت رابهمنظور ارزشيابي از عملكرد معلم انجام ميدهد. دستور اين نوع ارزشيابي توسطقانون، هيأت آموزشي در محل يا وزارت آموزش و پرورش انجام ميگيرد. اين نوعنظارت با ارزشيابي همسان تلقي ميشود و معلمان احساس ميكنند كه موردارزشيابي واقع ميشوند و بهويژه هنگامي كه ارزشيابيهاي منفي، امنيت شغلي آنانرا بهخطر مياندازد، مضطرب ميشوند. بنابراين معلمان بهاين گونه نظارت واكنشمنفي نشان ميدهند. مسأله دوم اين است كه اين نوع نظارت بهلحاظ نياز ناظربهوجود ميآيد نه نيازي كه معلمان احساس ميكنند. در اين نظارت، ناظر ممكن استبدون اطلاع قبلي در كلاس معلم حضور يابد تا ناظر جريانات كلاس باشد و عملكردمعلم را از نزديك مشاهده كند، معلم اطلاعي ندارد كه ناظر چه چيزي را مشاهده وارزشيابي ميكند. آيا ناظر علاقهمند بهپاكيزگي كلاس است؟€… يا بههدفها وشيوهي تدريس و يا شايد ميزان كنترل كلاس علاقهمند است؟€… يا اينكه ناظر برنامهخاصي جهت اينكه چه چيزي را مشاهده يا ارزيابي كند، نداشته باشد. نتيجه اين نوعنظارت اين است كه مشاهدهي كلاس غير منظم، بسيار ذهني و نامفهوم جلوه ميكند ونيز ممكن است معلم فرصتي جهت مذاكره با ناظر در رابطه با دانستههاي مشاهدهشده و معيارهاي ارزيابي بهكار رفته نداشته باشد. اين نوع نظارت بازتابي از نقشتاريخي ناظران بهعنوان بازرسان مدرسه است.
نظارت معلممحور (باليني) اشاره بهنظارتي دارد كه جنبهي تعاملي داشته باشد وبهجاي قدرت متمركز بر يك فرد (ناظر)، مردمسالار و معلممحور باشد.
رابرت گلدهامر(78) معناي نظارت معلممحور را چنين تعريف ميكند: برقراريمشاهده از نزديك، مشاهده جزء بهجزء اطلاعات، تعامل بين معلم و ناظر و تمركز وتوجه بهيك رابطهي صميمانه حرفهاي (اچسون و همكاران، ترجمه بهرنگي، 1380،ص 33).
نظارت معلممحور، ارزشيابي معلم را در صورتي ضروري ميداند كه معلم يا ناظردر جريان آن مشاركت نمايند. اما تأكيد عمدهي نظارت معلممحور، بر رشد و تكاملحرفهاي معلم است و هدف اساسي اين است كه نظارت بهاعمال روشهاي صحيحآموزشي بهمعلم كمك نمايد و در نهايت منجر بهبهبود كيفيت آموزشي در مدارسگردد.
چرخهي انجام نظارت معلممحور
نظارت معلممحور الگويي از نظارت است كه شامل سه جنبهي زير است (همانمنبع، 1380(
1) جلسه تبادل نظر براي طرحريزي: اين جلسه اغلب بهتصميم مشترك معلم وناظر جهت گردآوري اطلاعات مبتني بر مشاهده منجر ميشود. بهعنوان مثال اگرمعلمي احساس كند كه علاقهمندي و رغبت دانشآموزان قوي در كلاس كاهش يافتهاست، ميتوان در جلسهي تبادلنظر براي طرحريزي بهفرضيههايي برسد، مثلا شايداكثر اوقات خود را صرف دانشآموزان ضعيف كرده و شايد معلم و ناظر بهاين نتيجهبرسند كه رفتارهاي كلامي معلم ميتواند اين مشكل را حل كند.
2) مشاهده: اطلاعاتي كه از جنبههاي مختلف عملكرد معلم در كلاس بهدستميآيد، بسيار اندك است. در ساير مشاغل از جمله طب، تجارت، ورزش و…شاخصهايي براي مشاهده وجود دارد كه ميتواند مستقيمٹ كيفيت عملكرد رامنعكس كند. براي معلمان نيز ضروري است كه شاخصهايي در نظر گرفته شود تاعملكرد او دقيقتر و عينيتر مورد توجه قرار گيرد. لازم بهذكر است كه تا ميان معلم ومدير روابط مطلوب برقرار نگردد و معلم خود را در حضور مدير آسوده و آرام نيابد،مدير نبايد از كلاس درس معلم بازديد بهعمل آورد، پس از اينكه اين تفاهماحترامآميز و همراه بادوستي ميان آنان برقرار شد، مدير ميتواند ترتيبي دهد كه معلمبداند هرگاه بهياري و كمك مدير نياز داشته باشد، زمينهي ياري و كمك بهاو فراهماست (وايلز، 1377). يكي از راههاي مشاهدهي معلمان استفاده از نوار ويديوئياست.
3) جلسهي تبادل نظر براي بازخورد: در اين جلسه معلم و ناظر بهاتفاق هم،اطلاعات حاصل از مشاهده را وارسي ميكنند. مثلا معلم با مشاهدهي نوار ويديوئيعملكرد خود بهاين نتيجه ميرسد كه بهچه ميزاني در كلاس صحبت ميكرده است ياقدرت بيان او متناسب با كلاس بوده است يا نه. هنگامي كه معلم در جلسهي تبادلنظر براي بازخورد شركت ميكند تشكيل جلسهي مبادلهي نظر براي طرحريزي رامناسب مييابد و معلم وناظر بهاين نتيجه ميرسند كه براي طرح يك برنامهي بهبود ورشد، مشاركت بيشتري نمايند.
اهداف نظارت معلممحور
هدف از نظارت معلممحور را ميتوان در اهداف اختصاصيتر زير بررسي كرد:
1) دادن بازخورد مشخص از وضعيت فعلي آموزش بهمعلمان: آنچه معلمان انجامميدهند با آنچه كه فكر ميكنند انجام ميدهند، متفاوت باشد. بهعنوان مثال بسيارياز معلمان فكر ميكنند كه دانشآموزان را بهابراز نظر و عقيدهي خود تشويق ميكنند.ولي وقتي كه مطالب ضبط شدهي خود را گوش ميدهند، متوجه ميزان وقتي را كهخود بهتنهايي در كلاس صحبت ميكنند و كلاس را در اختيار دارند، ميشوند.
2) تشخيص و حل مشكلات كلاس درس: اكثر اوقات معلمان قادرند تفاوت بينآنچه انجام ميدهند و آنچه بايد انجام دهند را بهتنهايي دريابند و همچنيندانشآموزان نيز گاهي اوقات ميتوانند مشكلات يادگيري خود را تشخيص دهندولي در پارهاي از موارد معلمان و دانشآموزان نياز بهحضور ماهرانهي ناظراني دارندكه آنان را در تشخيص مشكلات ياري دهد.
3) كمك بهمعلمان براي رشد مهارتهاي استفاده از راهبردهاي آموزشي: يكناظر ماهر كسي است كه از اطلاعات بهدست آمده از مشاهده و جلسههاي تبادل نظرمعلممحور براي كمك بهرشد الگوهاي پايدار رفتاري معلمان (راهبردها) استفاده كند.اين راهبردها در ارتقاي يادگيري، انگيزش دانشآموزان و ادارهي كلاس مؤثر است.
4) ارزيابي معلمان براي ارتقا، ترفيع، رسمي شدن و…: گرچه در نظارتمعلممحور تأكيد بر رشد حرفهاي معلم است، لكن ميتوان از اطلاعات گردآوري شدهاز طريق مشاهده كلاسي و مشاهدهي منظم بهعنوان اساسي براي ارزشيابي شايستگيمعلم استفاده كرد.
5) كمك بهمعلم در ايجاد نگرش مثبت دربارهي رشد مداوم و حرفهاي: معلماننياز دارند كه بهعنوان افراد حرفهاي بهخود بنگرند و اين تا حدودي بهمعناي پرداختنبهرشد و پرورش مهارت خود بهعنوان يك تلاش حرفهاي دراز مدت است. ناظرمعلممحور ميتواند اين جنبه از حرفهگرايي را از طريق تمايل بهرشد مهارتهايجديد نظراتي الگوسازي كند (اچسون، 1380).
نقش نظارتي مديران
كيمبل وايلز(79) يك ناظر تعليماتي را بهعنوان سرعت دهندهي انجام وظايفميداند و عقيده دارد ناظر زمينه را براي ايجاد ارتباطهاي نزديكتر ميان معلمان ومربيان هموار ميكند و سعي ميكند كه كساني را كه داراي مسائل مشتركند با كسانيكهتوان حل مشكلات آنان را دارند، بهيكديگر مربوط سازد. جان وايلز(80) و جوزفباندي(81) جريان فعاليت نظارت و راهنمايي را بهوظايف اداري، برنامهي تحصيلي وآموزشي بهترتيب جدول زير طبقهبندي كردهاند (بهرنگي، 1374).
بههر حال وظايفي كه مديران بايد انجام دهند، ايجاد و توسعهي موازين اثربخشيآموزشي، ارزشيابي نتايج آموزشي ضمن اجرا، ملاحظهي نتايج تدريس كلاسي،راهنمايي مربيان بهمنظور رشد فعاليتهايشان و اجراي برنامههاي آموزشي برايمربيان است.
نتيجهگيري
كنترل و نظارت يكي از وظايف مهم مديران آموزشي است كه بهوسيلهي آن ميزانتحقق اهداف سازماني و اصلاح يا تغييرات لازم در سازمان معلوم ميگردد. تواناييمدير در انجام اين وظيفه خطير سبب بهبود مديريت اثربخش در زمينههاي گوناگونسازمان از جمله تحقق اهداف علمي، اجتماعي، اخلاقي، تربيتي و فرهنگي و…رعايت قوانين و مقررات، ايجاد نظم و انضباط، افزايش انگيزه و رضايت شغليكاركنان و ارتقاي كيفيت آموزش و يادگيري ميشود. استفاده از انواع كنترل مقدماتي،عملياتي و بازخوردي ميتواند سازمانها را در كاهش هزينهها، انرژي و اصلاح وتغييرات بهموقع در سازمانها ياري رساند.
امروزه باتوجه بهپيچيدگي وظايف و انتظارات، نياز بهگسترش نظارت باليني يامعلممحور بهجاي نظارت سنتي بهچشم ميخورد. در نظارت معلممحور هدف اصليارتقاي رشد حرفهاي معلم بر اساس مشاركت و تبادلنظر همه جانبه بين مديران ومعلمان است. در اين نوع نظارت الگويي مبتني بر سه مرحله: 1) تبادلنظر برايطرحريزي برنامه 2) مرحلهي مشاهده 3) جلسهي تبادل نظر براي بازخورد، وجوددارد كه بهمعلم كمك ميشود تا بازخورد مناسبي از وضعيت فعلي آموزش، تشخيصو حل مشكلات كلاس درس، رشد مهارتهاي استفاده از راهبردهاي آموزشي، ايجادنگرش مثبت دربارهي رشد حرفهاي خود بهدست آورند و بتوانند با مشاركت درفرآيند نظارت از مقاومت و نگرش منفي در برابر نظارت بكاهند.
نقش نظارتي مديران آموزشي در جريان فعاليت نظارت و راهنمايي بهسه نوعوظيفهي اداري، وظيفهي برنامهريزي تحصيلي و وظيفهي آموزشي تقسيم ميشود.
در بعد وظايف اداري بهتدوين اهداف و درجهبندي آنها از نظر اولويت، طرحساختهاي سازماني، انتخاب كاركنان، تأمين سرمايه و تسهيلات مناسب، توسعهروابط مدرسه و جامعه و… ميتوان اشاره نمود. در بعد وظايف برنامهريزي تحصيلي،تدوين هدفهاي درسي، تعيين زمينههاي تحقيق رشد و كيفيت برنامهها و طرحتغييرات، هدايت و بازسازي كاركنان، آماده كردن برنامههاي درسي و… از جملهنقشهاي نظارتي مديران است و در بعد وظايف آموزشي ميتوان بهتوسعه و تدوينبرنامههاي درسي، ارزشيابي برنامهها برحسب موازين، آغاز برنامههاي جديد،راهنمايي و ياري معلمان، نظارت بر بهبود و همسازي تسهيلات و… اشاره نمود.
پيشنهادها
– با توجه بهاهميت نظارت و كنترل پيشنهاد ميشود كه با آموزشهاي ضمنخدمت بهافزايش مهارت مديران بپردازند.
– بهمديران توصيه ميشود كه در شروع سال تحصيلي در جلسههاي دبيرانمحورهاي نظارتي مورد نظر خود را با استفاده از تجربههاي معلمان و بحث و تبادلنظر، مشخص نمايند و استفاده از نظارت را بهعنوان يك راهكار براي حل مشكلاتمدرسه و تحقق اهداف آموزشي بهكار ببرند بگونهاي كه معلمان خود محورهاياصلي نظارت آموزشي باشند.
– آموزش معلمان در زمينهي تدوين اهداف آموزشي و كسب مهارتهايخودكنترلي جهت كاهش مقاومت در برابركنترل و نظارت از سوي مديران.
– برقراري جلسههاي تبادل نظر و ارائهي بازخورد بهمعلمان در زمينهيعملكردشان در طول سال تحصيلي جهت اصلاح عملكردها، نه اينكه نظارت بدونبازخورد و در پايان سال تحصيلي ارائه شود.
– آموزش مديران در زمينهي بهرهوري و استفادهي صحيح از منابع و تخصيصمنابع مالي و انساني.
منابع
اچسون، كيت، ا. دامينگال، مرديت (1380)، نظارت و راهنمايي تعليماتي، ترجمه محمد رضا بهرنگي (برنجي)،تهران: كمال تربيت.
احمدي، غلامرضا (1381)، بررسي نيازهاي آموزشي مديران مدارس ابتدايي شهر اصفهان در زمينهي نقشهاينظارتي. فصلنامه تعليم و تربيت، سال هجدهم، شماره 3.
بهرنگي (برنجي)، محمد رضا (1374)، مديريت آموزشي و آموزشگاهي، كاربرد نظريههاي مديريت دربرنامهريزي و نظارت. تهران: كمال تربيت.
سلطاني، احمد (1378)، فرآيند عملي نظارت و راهنمايي تعليماتي بهمثابه قلمرو حرفهاي، فصلنامه مديريت درآموزش وپرورش، دوره ششم، شماره (23و24)
عباسي ،علي (1371)، بررسي تأثيرات نظارت و راهنمايي تعليماتي بر پيشرفت تحصيلي دانشآموزان پايه دومراهنمايي شهر داران در دروس علوم اجتماعي، پاياننامه كارشناسي ارشد مديريت آموزشي، دانشگاه آزاد واحدخوراسگان.
علاقهبند، علي (1379) مقدمات مديريت آموزشي. تهران: نشر دوران.
ميركمالي، سيدمحمد (1383) رهبري و مديريت آموزشي، تهران: نشر يسطرون.
وايلز، كيمبل (1377) مديريت و رهبري آموزشي. ترجمه محمد علي طوسي، تهران: مركز آموزش مديريتدولتي.