گردآوری: مریم روستایی
نظریات فرهنگی امام خمینی(ره):در اندیشة امام راحل (ره)، فرهنگ از گسترهای عمیق برخوردار است که در حوزة آن، همه رفتارها و نگرشها تعریف میشوند.اگرچه فرهنگ در اصطلاح خود، به مجموعة سنن و آداب و رسوم یک جامعه اطلاق میشود؛ اما در نگرش امام راحل(ره)،فرهنگ اسلامی فراتر از تعاریفی است که تاکنون از سوی دانشمندان و علما بیان شده است.
امام(ره) فرهنگ را کارخانه آدمسازی میداند:
«فرهنگ یک کارخانه آدمسازی است… فرهنگ سایهای است از نبوت.»
)صحفیة نور، ج ۶، ۲۳۶ـ۲۳۷(
بدینترتیب، امام راحل (ره)، با این نگرش عمیق از فرهنگ اسلامی، اهدافی را برای آن ترسیم فرمودند که در نوعِ خود قابل توجه و اهمیت است:
۱- تضمین استقلال جامعه
۲- معرفی صحیح احکام اسلام
۳- مبارزه تا نفی کامل فرهنگ کفر
۴- خودباوری در سایه فرهنگ
۵- اصلاح ساختار نظام تربیتی
۶- مقابله با تهاجم فرهنگی
هر کدام را توضیحی هست که در ادامه خواهد امد
اما راهبردها و شیوههای تحقق اهداف فرهنگی از دیدگاه حضرت امام(ره)، باید بهعنوان یک دستورالعمل مستمر و دائمی بهکار گرفته شود.
تعلل در هر زمینهای میتواند بر اهداف فرهنگی جامعه خدشه وارد نماید. از این جهت، هدف فرهنگی منهای راهبرد فرهنگی، قابل تعقیب و دسترسی نخواهد بود.
مهمترین راهبردهای فرهنگی از نظر امامخمینی(ره) را میتوان به شرح زیر خلاصه کرد:
۱- قطع وابستگی فرهنگی
۲- دفاع همهجانبه از ارزشهای دینی
۳- تحول فرهنگی
۴- حضور مؤثر حوزة علمیه و روحانیت
۵- توجه به مراکز آموزشی و تبلیغی
۶- مشارکت فعال زنان
۷- توجه به جوانان و مشکلات آنان
۸- مبارزه با رفاهطلبی
برای این استراتژی های هشت تایی که عرض کردم هم توضیحاتی هست که به امید حق خواهم نوشت:
۱ تضمین استقلال جامعه امام راحل(ره)، مهمترین راه تضمین استقلال یک ملت و رهایی کامل آن از دام شیطنت دشمنان را، اصلاح و استقلال فرهنگ آن ملت میداند:
«قضیة تربیت یک ملت به این است که فرهنگ آن ملت، فرهنگ صحیح باشد.» صحیفة نور، ج۷، ص74
«ملت عزیز ایران و سایر کشورهای مستضعف جهان،اگر بخواهد از دام شیطنتآمیز قدرتهای بزرگ تا آخر نجات پیدا کنند، چارهای جزاصلاح فرهنگ و استقلال آن ندارند.» همان، ج ۱۵، ص ۲۶۷
بهطوری که ملاحظه میشود،
تربیت صحیح از نظر امام راحل(ره)، بدون توجه جدی به فرهنگ اسلامی و شناسایی خطر هجوم فرهنگ بیگانه و انحرافات ناشی از آن، امکانپذیر نیست.
فلذا
تا وقتی که یک ملت ویژگیهای استعمار و فرهنگهای وارداتی را نشناسد، هرگز از دام شیاطین رها نخواهد شد.
لذا
آنچه که نظام تربیتی صحیح را تضمین میکند و در نهایت راه نفوذ سلطهگران را میبندد، فرهنگ سالم و آدمساز اسلام است.
2معرفی صحیح احکام اسلام یکی از اهداف مهم در دفاع فرهنگی، ایجاد زمینههای سالم و مساعد به منظور عرضه و معرفی احکام اسلام است تاانسانها در جوامع مختلف بتوانند بدون ابهام و پیرایههای غرضآلود اسلام رابشناسند:
«ما موظفیم ابهامی را که نسبتبه اسلام به وجود آوردند، برطرف سازیم. تا این ابهام را از اذهان نزداییم، هیچ کاری نمیتوانیم انجام بدهیم. ما باید خود و نسل آینده را وادار کنیم و به آنها سفارش کنیم که نسل آتیة خویش را نیز مأمور کنند این ابهامی را که بر اثر تبلیغات سوء چندصدساله نسبتبه اسلام در اذهان حتی بسیاری از تحصیلکردههای ما پیدا شده، رفع کنند… شما بایدخودتان را، اسلامتان را، نمونههای رهبری و حکومت اسلامی را، به مردم دنیا معرفی کنید؛ مخصوصاً به گروه دانشگاهی و طبقة تحصیلکرده.» ولایت فقیه، ص ۱۱8باید این واقعیت را پذیرفت که یکی ازعوامل گرایش جوانان، بهویژه دانشگاهیان، به فرهنگ بیگانه و افکار انحرافی، بیجواب ماندن سؤالات و شبهاتی است که در ذهن آنان ایجاد میشود. امام راحل(ره)، اعتقاد راسخ دارند که اگراحکام اسلام به طور منطقی و درست عرضه شوند، دانشگاهیان با آغوش باز از آن استقبال خواهند کرد:
«دانشجویان چشمشان باز است. شما مطمئن باشید اگر این مکتب را عرضه نمایید و حکومت اسلامی را، چنانکه هست، به دانشگاهها معرفی کنید، دانشجویان از آن استقبال خواهند کرد.» ولایت فقیه، ص ۱۱۸
۳ مبارزه تا نفی کامل فرهنگ کفربنا به شواهد مستدل قرآنی و روایی و تجربة تاریخ، تقابل بین فرهنگ کفر و ایمان، امری بدیهی و آشکار است. مسلمانان چه بخواهند و چه نخواهند، درمیدان مبارزه حضور دارند و اگر به خود نیایند و ضربه به جبهة کفر وارد نکنند،قهراً باید ضربات پیدرپی جبهة کفر را دریافت کنند و این واقعیتی است که جای هیچ انکار و حتی تردید در آن وجود ندارد. به همین دلیل، امام راحل(ره) معتقد بودند که در عرصة فرهنگ، ما باید به جای قبول ضربه از دشمن، نخستین ضربه را وارد کنیم و از طرفی اعتقاد داشتند که اسلام به دلیل غنای فرهنگی، سرانجام پیروز میدان است.
بهطور کلّی امام راحل(ره) در زمینة فرهنگی عمیقاً به مبانی زیر پایبند بودند:
الف جهان تشنة فرهنگ اسلام است
امامراحل(ره) معتقدند که اسلام به دلیل غنای ذاتی و هماهنگی با فطرت انسانها،مورد توجه همة جوامع بشری است؛ بهعبارت دیگر همگان تشنة اسلام ناب هستند و این احساس نیاز، زمانی مشخصتر ظاهر میشود که حرکتی فراگیر علیه قدرتهای باطل از سوی مسلمانان آغاز شود؛ به طوری که فرمودند:
«امروز جهان تشنة فرهنگ اسلام ناب محمد(ص) است و مسلمانان در یک تشکیلات بزرگ اسلامی، رونق و زرق و برق کاخهای سفید و سرخ را از بین خواهند برد. جنگ ما، جنگ عقیده است وجغرافیا و مرز نمیشناسد و ما باید در جنگ اعتقادیمان، بسیج بزرگ سربازان اسلام را در جهان به راه اندازیم.» صحیفة نور، ج ۲۰، ص ۲۳۵
ب انتقال تجربه انقلاب اسلامی به جهان امام راحل(ره) با اعتقاد به این که جهان امروز تشنة فرهنگ اسلام است، انتقال تجربة انقلاب اسلامی و شیوة مبارزه با دشمن را برای ملتهای دربند، شکوفههای پیروزی قلمداد کرده و فرمودند:
«ما به تمام جهان، تجربههایمان را صادر میکنیم و نتیجة مبارزه و دفاع با ستمگران را، بدون کوچکترین چشم داشتی،به مبارزه راه حق انتقال میدهیم و مسلماً محصول صدور این تجربهها، جز شکوفههای پیروزی و استقلال و پیادهشدن احکام اسلام برای ملتهای دربند نیست. روشنفکران اسلامی همگی با علم و آگاهی باید راه پرفراز و نشیب دگرگون کردن جهان سرمایهداری و کمونیسم را بپیمایند و تمام آزادیخواهان باید با روشنبینی و روشنگری، راه سیلیزدن برگونة ابرقدرتها، و قدرتها خصوصاً آمریکا را بر مردم سیلی خوردة کشورهای مظلوم اسلامی و جهان سوم ترسیم کنند.» همان، ج۲۰، ص۱۱۸
ج قدرت برتر اسلام
امام راحل(ره) اعتقاد دارند در تقابل کفر و ایمان، قدرت برتر، اسلام است، و در این توانایی هیچ تردیدی به خود راه نمیدهند. به همین دلیل در کمال صراحت واطمینان فرمودند:
«من با اطمینان میگویم اسلام،ابرقدرتها را به خاک مذلت مینشاند. اسلام موانع بزرگ داخل و خارج محدودة خود رایکی پس از دیگری برطرف و سنگرهای کلیدی جهان را فتح خواهد کرد.» همان، ج۲۰، ص۱۱۸
د احیای هویت مسلمین و محرومین جهان
امام راحل(ره) با علم به توانایی اسلام در ادارة جوامع بشری، احیای هویت اسلامی وسرمایهگذاری در این زمینه را از وظایف جمهوری اسلامی ایران میداند:
«من به صراحت اعلام میکنم که جمهوری اسلامی ایران با تمام وجود، برای احیای هویت اسلامی مسلمانان در سراسر جهان سرمایهگذاری میکند و دلیلی هم ندارد که مسلمانان جهان را به پیروی از اصول تصاحب قدرت در جهان دعوت نکند و جلوی جاهطلبی و فزونطلبی صاحبان قدرت و پول و فریب رانگیرد.» صحیفة نور، ج ۲۰، ص ۲۳۸
بدینترتیب امامخمینی(ره) در جنگ عقیده، معتقد به مرز جغرافیایی نیست و مبارزه را لازمة عرضه و ظهور اسلام در صحنههای بینالمللی میداند. فلذا یکی از اهداف برائت ازمشرکین در مراسم سیاسی عبادی حج را تبلور قدرت متراکم جهان اسلام میداند و بهپیروزی اسلام بر فرهنگ کفر و شرک امیدوار است:
«ما با اعلام برائت از مشرکین،تصمیم بر آزادی انرژی متراکم جهان اسلام داشته و داریم و به یاری خداوند بزرگ و بادست فرزندان قرآن روزی این کار صورت خواهد گرفت.» همان، ص ۱۱۸
امام راحل(ره) به هنگام ترسیم اهداف عالی اسلام، آنچه را که وظیفة خود میداند، باصراحت عمل میکند و در این رهگذر به واکنشهای منفی یا تعبیرهای نادرست دشمنان اعتنایی ندارد؛ بهطوریکه فرمودند:
«در سیاست خارجی و بینالمللی اسلامی مان بارها اعلام کردهایم که درصدد گسترش نفوذ اسلام در جهان و کمکردن سلطة جهانخواران بوده وهستیم؛ حال اگر نوکران آمریکا، نام این سیاست را توسعهطلبی و تفکر امپراطوری بزرگ میگذارند، از آن باک نداریم و استقبال میکنیم.» همان، جلد۲۰، ص۲۳۲
ه عدم سازش با ظالمان
از آن جاکه هدفگیریهای امام راحل(ره) در همة زمینهها، منبعث از قرآن و سیرة انبیاء وائمه معصومین(ع) است، لذا ایشان سازشناپذیری با ظلم و ابرقدرتهای فاسد را میراث گرانبهای انبیاء دانسته و میفرماید:
«آنهایی که به ما اشکال میکنند که شما چرا سازش نمیکنید با این قدرتهای فاسد، آنها از باب اینکه همه چیز رابا چشم مادی ملاحظه میکنند… آنها نمیدانند انبیای خدا چه رویهای داشتند، باظالم چهطور برخورد میکردند، یا میدانند و خودشان را به کری و کوری میزدند.سازش با ظالم، ظلم بر مظلومین است؛ سازش با ابرقدرتها، ظلم بر بشر است. آنهاییکه به ما میگویند سازش کنید یا جاهل هستند یا مزدور.» صحیفة نور، ج ۱۹، ص ۱۹ـ ۲۰امام(ره)معتقدند که مسلمانان و محرومان جهان یا باید سیلی از ابرقدرتها دریافت کنند یا اینکه باید به آنان سیلی بزنند و راه سیلی زدن به ابرقدرتها را نیز به دیگران بیاموزند.بر این اساس، امام راحل(ره) در همینباره فرمودند:
«من به تمام دنیا با قاطعیت اعلام میکنم که اگر جهانخواران بخواهند در مقابل دین ما بایستند، ما در مقابل همة دنیای آنان خواهیم ایستاد و تانابودی تمام آنان، از پای نخواهیم نشست؛ یا همه آزاد میشویم و یا به آزادی بزرگتری(که شهادت است) میرسیم. در هر حال پیروزی و موفقیت با ماست.» همان، ج۲۰، ص۱۱۸
امام راحل(ره) که همواره عشق به اسلام و شور حماسه وفداکاری در قلب و روح آسمانیاش میجوشید، دربارة خود چنین فرمود:
«من خون و جان ناقابل خویش را برای ادای واجب حق و فریضة دفاع از مسلمانان آماده نمودهام و در انتظار فوز عظیم شهادتم. قدرتها و ابرقدرتها و نوکران آنان مطمئن باشند که اگر خمینی یکه و تنها هم بماند، به راه خود که راه مبارزه با کفر و ظلم و شرک و بتپرستی است، ادامه میدهد و به یاری خدا در کنار بسیجیان جهان اسلام، این پابرهنههای مغضوب دیکتاتورها، خواب راحت را از دیدگان جهانخواران و سرسپردگانی که به ستم وظلم خویشتن اصرار مینمایند، سلب خواهد کرد.» صحیفة نور، ج۲۰، ص۱۱۳
۴ خود باوری در سایه فرهنگ
اصولاًخصیصة خودباوری و اعتماد به نفس، که اساس استقلال کشور راتشکیل میدهد، در حوزة فرهنگ یک جامعه تبلور مییابد. انسان تا خود را باور نکند، هرگز به استعداد و توانمندیهای ذاتی خود اطمینان پیدانمیکند و بهدلیل عدم اعتماد به خود، جرأت و جسارت دستیازی به کارهای عظیم راندارد و ادامه زندگی و پیشرفت را، تنها با تکیه بر دیگران میداند.
کشورهای استکباری نیز به منظور غارت منافع کشورهای جهان سوم، همواره با تبلیغات گستره بهآنان القا کردهاند که بدون وابستگی و کمک کشورهای قدرتمند، قادر به ادامة حیات نیستند. درواقع این کشورها روحیة اعتمادبهنفس را از کشورهای عقبنگه داشته شده گرفته،آنها را مرعوب فرهنگ و تمدن خویش ساخته اند. اگر فرهنگ یک جامعه نتواند هویت ازدست رفته و حس اعتماد و خودباوری را در دل و جان مردم خود بدمد، هیچ گاه هیبت و نخوت قدرتهای بزرگ درهم شکسته نخواهد شد و وابستگی و اسارت، همواره میراث ملی و فرهنگی کشورهای ضعیف را بهیغما خواهد برد امام راحل(ره) فرمودند:
«فرهنگ، اساس ملّت است؛ اساس ملّیت یک ملت است؛ اساس استقلال یک ملّت است و لهذا آنها کوشش کردهاند که فرهنگ ما را استعماری کنند… با تبلیغات خودشان ماها را ترساندند که از خودمان میترسیدیم؛ به خودمان اعتماد نداشتیم. اگر یک کسی مریض میشد، میگفتیم باید برود خارج؛ درصورتیکه طبیب داشتیم… باید ارتش ما را خارجیها اداره کنند؛ باید نفتمان را خارجیها بیایند اداره کنند… مغزهای ما را شستوشو کردند. اعتمادبهنفس را از بین بردند.» همان، ج۶، ص۴۰
۵ اصلاح ساختار نظام تربیتی
یکی از اهداف مهم انقلاب اسلامی در حوزة فرهنگ، اصلاح نظام تربیتی بر اساس مبانی و اصول اعتقادی اسلام است؛ زیرا برنامهریزی در محیط بستة خانواده یا مدرسه، به هر میزان که خوب و مفید باشد، در صورت بروز ناهنجاری های فرهنگی یا نفوذپذیربودن فرهنگ جامعه در برابر هجوم فساد و ابتذال اخلاقی، از داخل و خارج، همة تلاشهای تربیتی بههدر خواهد رفت.
فرهنگ،گسترة همه اعتقادات و نگرشها و رفتار فردی و جمعی افراد یک ملّت است.
و به همین دلیل، درجهان کنونی دشمنان برای تهاجم به کشوری، فرهنگ آن کشور را بهترین بستر برای اجرای اهداف خود میدانند و پیش از هر اقدام نظامی در مرزهای جغرافیایی آن کشور، مرزهای فرهنگی آن را مورد یورش قرار میدهند.بدینترتیب، فرهنگ همانندرودخانهای است که آب آن از مجاری مختلف به حوض منازل افراد میرود.
اگر آب اینرودخانه گلآلود شد، تنها با تصفیه و پالایش آب حوضچههای منازل، مشکل حل نمیشود.باید علّت آلودهشدن آب رودخانه را پیدا کرد و درصدد رفع آن برآمد. هر انسانی دوستدارد که فرزندان جوان و نوجوانش درست تربیت شوند و از لغزشها و خطاهای فاحش به دورباشند.تحقق این امر تنها به این نیست که در همه حال مراقب فرزندان باشیم؛ که این کار نه ممکن است و نه مفید.
باید ریشههای فساد را قطع کرد و راه نفوذ اندیشههای ناصواب و ویرانگر را بست و این مأموریت بزرگ بهعهدة فرهنگ جامعه است که با تقویت مبانی اعتقادی و اخلاقی جوانان سد محکمی در برابر امواج تهاجم دشمن برپا سازد.
بنابراین تنها با فراگیرکردن مبانی اعتقادی و ارزشهای اخلاقی در فرهنگ جامعه میتوان سلامت افراد آن، بهویژه جوانان را تضمین کرده و از اسارت انواع وابستگی ها رهایشان ساخت. درد امروز جوامع، وابستگی روحی وخود باختگی در برابر بیگانگان است، و تنها دینباوری است که انسان رااز وابستگی به غیر خدا و خودباختگی نجات میدهد.
امام راحل(ره) در همین باره فرمودند:
«ما یک وابستگی روحی پیدا کردیم، این وابستگی روحی از همة چیزها برای ما بدتر است.» صحیفة نور، ج ۷، ص ۲۵
همچنین ایشان اولین گام در راه احیای فرهنگ، اصلاح نظام تربیتی جامعه وتضمین تحقق برنامههای اسلامی را ریشه کن کردن همة عوامل فساد میداند:
«اولین اقدام این است که همةعوامل فساد و مهمتر اینکه همة انگیزههای فساد در زمینههای اجتماعی واقتصادی وسایر زمینهها با کمال جدیّت باید ریشهکن شود.» همان، ج ۳، ص ۴۷
۶ مقابله با تهاجم فرهنگی
ملّتها را از تبادل فرهنگی بین یکدیگر، گریزی نیست و هیچ کشوری نمیتواند مرزهای کشورش را به روی ملّتهای دیگرببندد؛ اما امروزه بهدلیل انحصار وسایل ارتباطات و فنآوریدر کشورهای پیشرفته، این روند، به جریانی یک سویه بدل شده است. استکبار جهانی به قصد نابودی هویت ملی و فرهنگی واستقلال کشورهای جهان سوم، بهویژه جهان اسلام، وارد میدان شده است و با در اختیارداشتن ابزارهایی نظیر ماهواره، حملات بیامان خویش را، هر آن توسعة بیشتر میدهد.
چاره اندیشی برای دفع این خطر، خصوصاً برای جمهوری اسلامی که در نوک پیکان حملة دشمنان قرار دارد، امری ضروری و حیاتی است.
در جوهرة تفکر امامخمینی(ره)، کار اصلی مقابله با تهاجم نیست؛ حملة مستمر و مداوم به همة ارکان وجودی استکبار جهانی،ویژگی اصلی و برجستة این اندیشه است.
آن بزرگوار خود در دوران عمر گرانمایهاش چنین عمل کرد و قدرت افسانهای استکبارجهانی را در هم شکست و شجاعانه میفرمود:
«دست آمریکا و سایر ابرقدرتها تا مرفق به خون جوانان ما و سایر مردم مظلوم و رزمنده فرو رفته است. ما تا آخرین قطرة خون خویش با آنان شدیداً میجنگیم؛ چرا که ما مرد جنگیم. ما انقلابمان رابه تمام جهان صادرمیکنیم؛ چرا که انقلاب ما اسلامی است و تا بانگ لا اله الاّالله و محمد رسولالله(ص) بر تمام جهان طنین نیفکند، مبارزه هست و تا مبارزه در هرکجای جهان علیه مستکبرین هست، ما هستیم.» صحیفة نور، ج۱۱، ص۲۲۶
مصلحتگرایی و مماشات، یا نرمش از موضع ضعف، هیچگاه در تفکر فرهنگی امام راحل(ره) جایی پیدا نکرد و ایشان همواره با لحن عتابآمیز و نهیب ملکوتی خویش، زلزله بر کاخهای ستمگران و جهانخواران میافکند:
«قدرتها و ابرقدرتها بدانند که ما تا آخرین نفر و تا آخرین منزل و تا آخرین قطرة خون برای اعلای کلمه الله ایستادهایم و بر خلاف میل تمامی آنان، حکومت نه شرقی ونه غربی را در اکثر کشورهای جهان پایهریزی خواهیم نمود.» همان، ج۲۰، ص۶۱
امام راحل(ره) با اعلا م روشن اهداف انقلاب اسلامی و هجوم به دنیای کفر و استکبار، آنان را در لاک خود فروبرد. عدم درک بیانات پیامبر گونة امام راحل(ره) و ندانستن شیوة مقابله با آن،ابرقدرتها را درموضع انفعال و سردرگمی قرار داد؛ بهطوریکه با همة امکانات مادی و تکنولوژی، در برابر حملات فرهنگی امام راحل(ره) ایستادند؛ غافل از اینکه مرز نفوذ پیام الهی امام(ره)، دلهای تشنة حق و عدالت است.
گوشه ای ازخاطرات دیدگاه امام (ره) در مورد مسائل فرهنگی
مقدم در ادامه با بيان خاطره ها از امام(ره) به نقل از آيت الله توسلي گفت؛« آقاي توسلي نقل مي کنند که من خدمت امام خميني (ره) رسيدم. گفتم به يکي از جوانان به شکلي اعتراض کرده اند و گفته اند چرا شلوار لي پوشيده اي. امام (ره) ناراحت شدند و فرمودند به اينها چه ربطي دارد که کسي چه چيزي مي پوشد. امام خميني (ره) مي گفت مگر من وکيل و وصي مردم هستم که آنها چه لباسي را مي پوشند و چه رنگي را انتخاب مي کنند. اينها مسائل شخصي افراد است. ما اين مساله را در خانواده امام خميني(ره)، هم مي بينيم. خانواده امام (ره) خانواده اي بسيار راحت، روشن و آگاه هستند.»
وي افزود؛ «حاج حسن آقا نکته اي را اشاره کردند که فرق ميان اسلام امام(ره) با اسلام برخي آقايان در دو نکته بود. امام خميني (ره)، اسلام را به صورت مجموعه اي هماهنگ مطرح مي کردند. ايشان به کاريکاتور و عکس مثال زدند. کاريکاتور عکسي نامتناسب از واقعيت است. نگاه امام(ره) به اسلام نگاهي هماهنگ بود، نه کاريکاتوريزه. اما متاسفانه پاره اي از آقايان فقط بخشي از اسلام را پررنگ و از بقيه غفلت مي کنند. ما در مواقعي نسبت به چند مو که از روسري بيرون مي آيد حساسيت نشان مي دهيم، اما نسبت به فقر عمومي حساسيتي نشان نمي دهيم، اين اسلام کاريکاتوري است. غيبت کردن را مهم نمي دانيم اما برخي چيزهاي ديگر را مهم مي دانيم. به تعبير اميرالمومنين(ع) نبايد اصل را رها کنيم و به فروع بپردازيم.»
وي همچنين خاطرنشان کرد؛«حجت الاسلام والمسلمين سيدحسن خميني در تبيين ديدگاه هاي امام(ره) مي گفتند که در نگاه امام(ره)ايشان ميان سنت هاي ديني و سنت هاي بومي خلط نمي کردند. در جامعه ما خيلي از سنت ها، سنت هاي بومي است. مثل چادر. چادر به اسلام ربطي ندارد. آنچه اسلام بر آن تاکيد مي کند پوشش است. چادر سنت بومي ماست. ما چون اينها را با هم خلط کرده ايم نتيجه اين مي شود که ممکن است يک خانم که پوشش مناسب اسلامي داشته باشد، اگر چادري سرش نبود فکر کنيم پوشش ندارد.» مقدم در ادامه با بيان خاطره اي ديگر از امام راحل به نقل از يکي از دوستانش گفت؛ «يکي از دوستان ما مي گفت ما در پاريس خدمت امام خميني (ره) رفتيم. يکي از اين خانم ها آمد مانتو و روسري داشت. از امام(ره) پرسيدند که آيا اين حجاب ايراد دارد. امام نگاهي کردند و گفتند نه، حجاب شما اسلامي است. امام(ره) ميان سنت قومي و ديني تفکيک قائل مي شدند. متاسفانه خيلي از سنت هاي ما سنت هاي فرهنگي – قومي است، اما با سنت هاي ديني مخلوط شده است. اگر يک کسي هم خواست اينها را از هم جدا کند، فرياد وااسلاما بلند مي شود.»
اين عضو مجمع روحانيون مبارز اضافه کرد؛ «امام(ره) در ابتدا درباره مساله شطرنج و موسيقي دو کار بزرگ انجام داد که براي برخي از متدينين خيلي سخت بود. اين رسالت بزرگي است که بر روي دوش دينداران و به خصوص روحانيون آگاه و فرهيخته است که نترسند. دينداران ما بايد با سنت هايي که بومي است، اما مي خواهند آن را با عنوان سنت ديني به خورد جامعه بدهند، برخورد کنند. اين مسائل جامعه را دارد خفه مي کند.» مقدم در ادامه اين گفت وگو ابراز عقيده کرد؛ «در طول سال ها وضعيت حجاب در ميان جوانان ما بهتر نشده است، چرا که در آنجا با آگاهي و آزادي به سمت پوشش و حجاب مي روند و ما در اين جا مي خواهيم با زور اين کار را انجام دهيم. منظور من از آزادي، آزادي ليبراليستي نيست. اما اين نوع برخوردها که با جوانان مشکلي را حل نمي کند، بلکه بدتر مي شود.» وي با تاکيد بر اينکه بايد با مسائل، فرهنگي برخورد کرد، افزود؛« فرزندانمان بايد ببينند در راديو، تلويزيون، روزنامه و… کسي دروغ نمي گويد. اما وقتي که از برخي تريبون ها به راحتي مسائلي خلاف واقع منتشر مي شود قطعاً تاثير منفي دارد.
حجت الاسلام والمسلمين مقدم، در تبيين نگاه حضرت امام (ره) نسبت به مقوله آزادي يادآورشد؛« بر اين باورم که از مجموعه نوشته ها و گفته هاي امام(ره) مي توان دريافت تلقي امام(ره) از آزادي به شناخت فرهنگي ديني و اسلامي که از انسان دارد، بازمي گردد. انسان در نگاه قرآن موجودي است که آزاد آفريده شده است. وظيفه و رسالت انسان اين است که فقط بندگي حق را پذيرا باشد و هيچ قيد و بندي جز عبوديت و بندگي حق و خدا بر انسان سايه نيفکنده است.»
اين عضو مجمع روحانيون مبارز با تاکيد بر اينکه انسان آزاد آفريده شده و هيچ قيد و بندي بر او قرار نگرفته، افزود؛ «طبيعتاً اين انسان فقط و فقط در برابر خداوند پاسخگوست و در برابر او مسووليت دارد؛ لذا هيچ محدوديت و استيلايي بر انسان وجود ندارد که بخواهد آزادي انسان را محدود کند.» معاون بين الملل دفتر تنظيم و نشر آثار امام خميني(ره)خاطرنشان کرد؛ «قوانين در جوامع، حوزه آزادي ها را در ارتباط با انسان ها مشخص مي کنند. دين متکفل معنوي و اجتماعي انسان است. قوانيني که آورده همه در جهت اين است که به هدف تربيتي برسند. اما برخي از افراد تصور مي کنند دين اساساً در مقابل آزادي ها است، البته شايد بيشتر آزادي هاي اجتماعي مورد نظر آنها باشد.» وي همچنين با بيان اينکه سرنوشت اجتماعي- سياسي انسان ها به خودشان واگذار شده است، افزود؛ «بر اين اساس از همان آغازي که امام (ره) طليعه رهايي مردم را از حکومت ديکتاتوري شاه ديدند، تاکيد کردند که جمهوري اسلامي. ايشان در عين حال که اسلام را به عنوان مکتب و اعتقاد مردم مي ديد، اما نگاهشان به اسلامي بود که بر پايه جمهوريت قرار داشت و در تقابل با آزادي و حق تعيين سرنوشت جامعه نبود بلکه با آن سازگاري داشت، لذا در قانون اساسي مشاهده مي کنيم تمام مولفه هاي مردم سالاري، مانند حق تعيين سرنوشت و انتخاب آزادانه براي همه انسان ها در تمام مراحل در نظر گرفته شده است.» مقدم همچنين يادآورشد؛ «عده اي روي حکومت و دولت اسلامي تاکيد مي کنند، به لحاظ اينکه قائل به حضور مردم نيستند و در واقع انتخاب و آزادي سرنوشت را براي مردم به عنوان يک حق نمي بينند، امام خميني (ره) در عين اسلاميت نظام سعي مي کرد جمهوريت نظام را هم قرباني نکند و اين دو را در کنار يکديگر مطرح مي کردند.»
مقدم در ادامه با اشاره به جايگاه قوانين اوليه و ثانويه در فقه اسلامي اظهار داشت؛« امام(ره) پديده اي را در فقه مطرح کرد با اين عنوان که پاره اي از احکامي که حکومت اسلامي در پرتو مصالح و مفاسد وضع مي کند به ديگر احکام اسلامي ارجحيت دارد و اين طور نيست که قوانين اوليه اسلامي دست و پاي جامعه را ببندد.»
وي خاطرنشان کرد؛ «نگاه امام(ره) در ارتباط با حکومت داري، نگاهي کاملاً مترقي است. هيچ گاه امام خميني (ره) نيامده جامعه را محدود و محصور به قوانين فقهي گذشته کند. گفته در مواردي که حکومت تشخيص مي دهد که اين قانون برتري دارد چون مصلحت جامعه آن را ايجاب مي کند حکمي مي تواند تغيير پيدا کند يا حکمي متوقف شود و يا حکم ديگري جايگزين آن شود. اين نگاه ويژه امام(ره) است که با ديگر رويکردها فرق مي کند، نگاه فقهي امام(ره)، نگاهي پوياست.»
مقدم همچنين با يادآوري فرمايشات امام (ره) مبني بر اينکه احکام فقهي با در نظر گرفتن دو عنصر زمان و مکان بايد اجتهاد شود، تاکيد کرد؛ «بسياري از فقيهان ما خود را به زمان خاصي محدود کرده اند و اين امر مشکلاتي را ايجاد مي کند.
حال اينکه بايد ديد هر حکمي در چه شرايطي صادر شده است. مساله زمان و مکان از نظر امام (ره) به عنوان دو عنصر تعيين کننده در اجتهادها و استنباط ها مطرح شده و به خاطر همين بود که نگاه فقهي امام خميني (ره)، از ديگر نگاه هاي فقهي متمايز بود. آراي فقهي امام خميني (ره)، هيچ گاه مانعي در روند نظام حکومتي نشد.»
اين عضو مجمع روحانيون مبارز تاکيد کرد؛ «امام(ره) به آزادي قائل بودند و آزادي را در عرصه سياسي اجتماعي باور داشتند.
امام خميني (ره)، معتقد بودند اين راي مردم است که پايه و اساس است، لذا حکومت در نگاه ايشان، حکومت جمهوري اسلامي بود. برخي افراد مردم را ابزاري براي قدرت خودشان مي خواهند؛ از اين رو به جمهوري به آن معنا باور ندارند. آنچه براي امام خميني(ره) مطرح بود اين بود که ما وکيل و وصي مردم نيستيم.»
استاد گرامی : جناب آقای مهدی یاراحمدی خراسانی
پژوهش و نگارش : مریم روستائی
شناسنامه کتاب :
نام کتاب :
صحیفه نور ، مجموعه رهنمودهای امام خمینی مدظله العالی
تهیه و جمع آوری :
مرکز مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی
توزیع :
انتشارات شرکت سهامی چاپخانه وزارت ارشاد اسلامی
تاریخ چاپ :
بهمن ماه 61 به میمنت چهارمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی
چاپ و صحافی :
شرکت افست ( سهامی عام )