منبع: پایگاه هم افزا
اجزای دانش مستقل از یکدیگر نبوده و با یکدیگر ارتباطهایی دارند؛ بین معلومات یک فرد رابطههایی وجود دارد و همچنین بین معلومات افرادی که زمینه مشترکی با یکدیگر دارند نیز ارتباطهایی وجود دارد. برای افزایش کیفیت دانش، باید ارتباط بین معلومات بیشتر شده و متناظر با ارتباط اشیاء فضای واقعیت باشند. برای افزایش کیفیت اطلاعات نیز همین نکته مطرح است؛ ارتباط بین اطلاعات یک کتاب و همچنین ارتباط بین محتوای کتابها باید تقویت شده و متناظر با معلومات در فضای ذهن باشند.
کلمات کلیدی: مدیریت دانش، سامانه دانش، فهم، ادراک
مثال: ما در ذهن خود تلاش میکنیم تا دانسته هایمان درباره دوستان و همکاران را یکپارچه کنیم. این یکپارچگی به ما قدرت پیشبینی و تفسیر رفتارها را میدهد. هر چه برداشتهای جمعی از همکاران درباره یک نفر، همخوانی بیشتری با یکدیگر داشته باشند، ارتباط بین ذهنها درباره این نفر بیشتر است. سامانه دانش، مجموعهای از معلومات و اطلاعات و روابط بین آنها است. این تعریف، توصیفی ساختاری از سامانه دانش است. این که کدام یک از معلومات و اطلاعات در حوزه یک سامانه دانش قرار گیرند (تا با ارتباطی که بین آنها وجود دارد یک سامانه تشکیل دهند)، بستگی به معیارهای موردنظر دارد.
تصویر 1 : سامانه دانش، با رویکرد ساختاری
مثال: سامانه دانش شخصی که با محوریت فرد شکل میگیرد، شامل دانستهها، مقالات، کتابها و سایر مستنداتی که یک فرد در اختیار دارد و روابطی که بین این معلومات و اطلاعات برقرار است.
مثال: سامانه دانش یک سازمان که با محوریت مأموریتهای یک سازمان شکل میگیرد، شامل ذهنیت کارکنان، مشتریان، تأمینکنندگان، اسناد، گزارشها و … ارتباط بین آنها است. ممکن است یک سازمان محدوده سامانه دانش خود را به گونهای تعیین کند که شامل سهامداران نیز باشد و برای سازمانی دیگر، دانش سهامداران اهمیت چندانی نداشته و این قشر در محدوده سامانه دانش قرار نگیرند.
سامانه دانش شامل فضای ذهن و بخشهایی از فضای رسانه میشود. مرزهای سامانه دانش فازی هستند، اجزایی که ارتباط قویتری با دانش داشته باشند، بیشتر جزء سامانه دانش محسوب میشوند. در تصویر 2 حدود مرزهای سامانه دانش نشان داده شده است.
تصویر 2 : محدوده سامانه دانش
نکته بسیار مهم در تعریف سامانه دانش، تمایز بین مفهوم «مجموعه» و «سامانه» است. در تعریف مجموعه، رابطه بین اعضاء (حتی اگر رابطهای وجود داشته باشد) در نظر گرفته نمیشود، البته ممکن است بین اعضا، تشابهاتی وجود داشته باشد. یکی از مهمترین پیامدهای توجه به روابط بین اعضا، پدیدار شدن مفهوم هم افزایی است.یک سامانه را میتوان با دو رویکرد ساختاری یا رفتاری تعریف کرد. اگر بخواهیم سامانه دانش را با رویکرد رفتاری تعریف کنیم؛ سامانه دانش، مجموعهای از فعالیتهای علمی (دانشی) و روابط بین آنها است. فعالیتهای علمی فعالیتهایی هستند که منتهی به دانش یا اطلاعات یا نشأت گرفته از آنها هستند. مفهوم «فعالیت علمی» فازی است، هر چه قدر اثرگذاری یا اثرپذیری یک فعالیت از دانش بیشتر باشد، آن فعالیت به تعریف فعالیت علمی نزدیکتر میشود. فعالیتهایی نظیر آموزش، طراحی پایگاههای اطلاعاتی، برقراری ارتباط بین دادهها فعالیتهای علمی محسوب میشوند اما نگهداری سرورها، نصب شبکههای رایانهای فعالیتی علمی نیستند؛ البته انجام این فعالیتها نیاز به دانش دارد.
سطوح فعالیتهای علمی
فعالیتهای دانشی را میتوان به سطوح متعددی به شرح زیر تفکیک کرد:
درون سامانه دانش: شامل فعالیتهای بنیادی، میانی و پروژهها.
سامانه دانش: ترکیب پروژهها در یک سبد کامل.
شبکه سامانه دانش: مجموعه از سامانههای دانش مرتبط با یکدیگر.
هر یک از این سطوح دربردارنده جزییات و الزامات متفاوتی است.
مثال: فعالیتهای بنیادی دانشی شبیه به اتمها هستند. با ترکیب اتمها، مولکولها درست میشوند. مولکولها شبیه فعالیتهای میانی هستند. با ترکیب مولکولها انواع تجهیزات و مصالح ساختمانی (مانند پنجره، سیمان و فولاد) تولیدشده و با این مواد، یک ساختمان ساخته میشود. ساختمان متناظر با سامانه دانش است و تجهیزات و مصالح ساختمانی متناظر با پروژههای دانشی. شهر با ترکیبی از ساختمانها شکل میگیرند که متناظر با شبکه سامانههای دانش است. هنگامی که به برنامهریزیهای شهری میپردازیم تمرکز در سطح شهر است، هرچند کالبد شهر درنهایت مجموعهای از اتمهای مرتبط با یکدیگر است اما در برنامهریزی شهری تا سطح اتمها ریز نمیشویم.اما کارخانه فولادی که میلگرد برای ساختمانسازی تولید میکند، برای تولید آلیاژهای مناسب در سطح اتم کربن و آهن تمرکز دارد اما نسبت به معماری و شهرسازی (که در سطح ساختمان و شهر قرار میگیرند) دغدغهای ندارد.
فعالیتهای درون سامانه دانش
فعالیتهای دانشی در یک سامانه دانش را میتوان به 3 سطح تفکیک کرد:
بنیادی: تفکر، تعقل، حفظ و یادآوری، دریافت (قلب، چشم، گوش و …)، بیان (شفاهی، نوشته، تصویر و …)
میانی: یافتن، به کارگیری، انتشار، ساماندهی، ارزیابی، تدوین، تحلیل
پروژهها: تولید، انتقال، بهرهبرداری
فعالیتهای میانی، ترکیبی از فعالیتهای بنیادی بوده و پروژهها نیز ترکیبی از فعالیتهای میانی هستند.
مثال: فعالیت یافتن، ترکیبی از فعالیتهای تفکر، تعقل، حفظ و یادآوری، دریافت و بیان است. معمولاً در فعالیت یافتن افراد و مستندات، وزن فعالیتهای «تفکر» و «دریافت» بیشتر است.
ارتباط بین فعالیتهای علمی در سطح سامانه دانش در تصویر 3 نمایش داده شده است.
تصویر 3 : تصویر: سطوح فعالیتهای علمی در یک سامانه دانش
کانون فعالیتهای علمی، «فهمیدن» است که بدون اختیار رخ میدهد! هنگامی که استدلالی صحیح ارائه میشود، فهم حاصل میشود، نمیتوان جلوی فهمیدن را گرفت؛ البته میتوان مجادله و انکار کرد! الگوهای متعارف چرخه دانش، به تعریف فعالیتهای میانی میپردازند؛ به عنوان مثال چرخههای «بکوویتزو و ویلیامز» و «هیسیگ» فعالیتهای میانی را به صورت دیگری دستهبندی میکنند.
چرخه دانش بکوویتزو و ویلیامز: یافتن، به کارگیری، یادگیری، تسهیم، ارزیابی، ایجاد، نگهداری و حذف
چرخه دانش هیسیگ: خلق کن، ذخیره کن، نشر کن، به کار ببر.
پروژههای علمی به سه دسته تقسیم میشوند: تولید، انتقال و بهره بردای. تولید علم، شامل کسب دانش و تولید محتوای جدید میشود؛ انتقال دانش با روشهایی مانند آموزش، انتشار کتاب، سازوکار استاد-شاگردی انجام میگیرد؛ بهرهبرداری از دانش شامل کاربرد علم برای تولید یا اصلاح محصولات است.
شبکه سامانههای دانش
با ارتباط بین سامانههای دانش، شبکه سامانههای دانش شکل میگیرد. هر یک از سامانههای دانش هویت مستقلی دارند اما اگر با یکدیگر تعاملات سازمانیافتهای داشته باشند، همافزا یی باز هم بیشتر میشود. یک شبکه دانش میتواند شامل سامانههای دانش شخصی و یا سامانههای دانش گروهها و سازمانها بوده و انواع تعاملات بین آنها برقرار باشد.
مثال: در دانشگاهها فعالیتهای متعددی به صورت پایان نامهها، رسالهها، تألیف مقالهها، پروژههای پژوهشی و … انجام میشود. از طرفی دیگر بنگاههای صنعتی نیز فعالیتهایی در تولید، انتقال و بهرهبرداری از دانش انجام میدهند. اگر این دو سازمان از زیرساختهای مشترکی استفاده نموده و اهداف آنها به یکدیگر پیوند بخورد؛ تعاملات متعددی مانند حضور اعضای هیئت علمی دانشگاه در سمتهای شغلی بنگاهها، تدریس خبرگان صنعتی در دانشگاه، انجام پروژههای پژوهشی مشترک و … قابل انجام است. ارتباط بین سامانههای دانش میتواند چندجانبه باشد و چنین شبکهای اگر به خوبی طراحی شده باشد، میتواند به صورتی یکپارچه و غیرمتمرکز فعالیت نماید.
==
الگوی مفهومی
علم انسان «الگوی ذهنی انسان از جهان خارج از ذهن» است که «پذیرفته» شده است. به عبارت دیگر، علم (دانش)، «تصوراتی» است که پذیرفته شدهاند. علم شامل هستها و بایدها است. مدیریت علم، مدیریت زنجیره تولید، انتقال و بهرهبرداری از علم است.
علم میتواند نفس و عمل انسان را تغییر دهد.
عملهای اختیاری هنگامی رخ میدهند که از یک طرف خواسته و از طرف دیگر توانایی (فناوری) فراهم شود. علم هم برای تشخیص عملهای مطلوب (در راستای خواستهها) و هم برای کسب توانایی لازم است، علاوه بر علم؛ تزکیه نفس و تقوا برای اصلاح خواسته و داشتن مهارت و منابع برای ایجاد تواناییها لازم هستند. البته برای تزکیه، تقوا، فناوری، مهارت و منابع نیز عملهایی باید انجام شوند که در آن موقعیتها هم، نیاز به علم وجود خواهد داشت. بنابراین علم به طور مستقیم یا غیر مستقیم نقشی کلیدی در انجام عمل دارد.
یکی از مفاهیم مرتبط با علم، «فناوری» است. مدیریت فناوری نیز مدیریت زنجیره تولید، انتقال و بهرهبرداری از فناوری است؛ مدیریت زنجیره فناوری نیز نیاز به علم دارد. کسب فناوری علاوه بر علم به مهارت، تجهیزات و منابع مالی نیز نیاز دارد که همه این موارد به ویژه تجهیزات در موقعیت خود نیاز به علم دارند. علم و فناوری در سلسلهمراتب خواستن و توانستن با یکدیگر تعامل داشته و همبستگی بالایی دارند؛ تفاوت آنها در نقاط تمرکز و توجه است.