مشورت و شورا در لغت از « شارالعسل » گرفته شده و به معناي بيرون آوردن عسل از كندو به دست آوردن عسل ناب است . اين لغت در اصطلاح به معناي به دست آوردن راه درست و متقن از طريق نظرخواهي از عقلا و خردمندان است . وجه تسميه و مشاوره اين است كه بهترين انديشه و محكم ترين راي از طريق نظرخواهي و گفتگو با ديگران همچون عسل ناب استخراج شده از كندو ، به دست مي آيد و هدايت و صلاح و خيرها و خوبي ها در پرتو آن تحصيل و موجب پيروزي مي گردد .
دين مبين اسلام بر منزلت شورا تأكيد فراوان نموده است . آيات و روايات بي شماري بر اين موضوع دلالت دارد از جمله آيه شريفه 38 از سوره مباركه شورا آن جا كه مي فرمايد : « و آنان كه امر خدا را طاعت و اجابت كردند و نماز برپا داشتند و كارشان را با مشورت يكديگر انجام دادند. از آنچه روزي شان كرديم به فقيران اتفاق كردند . » و آيه 159 سوره آل عمران در سفارش پيامبر با اهل ايمان » بر آنان ببخشاي و برايشان طلب آمرزش كن و در امور با ايشان مشورت نما و آنگاه كه تصميم گرفتي توكل بر خدا كن كه خداوند توكل كنندگان را دوست دارد . »
پيامبر و ائمه معصومين نيز بر انجام امور با مشورت و شورا تأكيد داشته اند . از جمله حضرت علي (ع) كه در باب شورا فرامين بسياري داشته و چنين فرموده اند . » من شاور الرجال شاركها في عقولها » ( كسي كه با انسانهاي ديگر مشورت مي كند در عقلهاي آنان شريك است ) در جايي ديگر مشورت كردن را موجب دوري از استبداد دانسته و چنين بيان داشته اند : « انسان همين كه خود را در سطح مشورت قرار داد از استبداد دور شده است . »
علامه طباطبايي در باره آيه معروف شورا مي گويد : در جمله « و امر هم شوري بينهم » به ويژگي مهم و بنيادي مومنان اهل رشد و عمل اشاره شده بدين صورت كه آنان در به دست آوردن انديشه صحيح و ديدگاه جامع و متقن به صاحبان عقل و انديشه و خرد مراجعه مي كنند و ضمن جمع آوري كليه ديدگاهها ، بهترين آنها را گزينش و تبعيت مي كنند و در واقع اين آيه ، با آيه « والدين يستمعون القول فيتبعون » نزديك است : و راه رسيدن به بهترين راههاي موجود در هر عرصه اي براي دستيابي به واقعيت مشورت است : چرا كه « و ماتشاور قوم الاو فقوا حسن ما في ضمير هم » هيچ قومي در كارهايشان با يكديگر مشورت نكردند مگر آنكه به بهترين راههاي موجود دست يافتند . از ديدگاه پيامبر اسلام (ص) ، بقاي جامعه اي كه فاقد سنت مشورت است ، در خطر است ، چرا كه فقدان سنت مشورت در جامعه ، شخصيت افراد را مي كشد و رشد فرهنگ و انديشه ها را متوقف مي سازد . در اين باره پيامبر اعظم (ص) مي فرمايد : « مشورت دري در مقابل هجوم پشيماني و مايه ايمني از سرزنش است.»
و بزرگان دين چنين توصيه مي كنند :
پيش از تصميم گيري ، مشورت كن و پيش از عمل بينديش ، حضرت امام علي (ع)
هيچ قومي با يكديگر مشورت نكردند مگر آن كه به راه پيشرفت خود رهنمون شدند . حضرت امام حسين (ع)
در مشورت نخستين كس مباش كه نظر مي دهد و از اظهار نظر تا پخته بپرهيز . حضرت امام صادق (ع)
چرا شورا ؟
رسول خدا (ص) و جانشينان آن حضرت با آنكه معصوم بودند و حتي با قطع نظر از وحي و مقام والاي الهي از نظر فكر و بينش و منش از مشورت بي نياز بودند با مشورت كن دو نكته را تعقيب مي كردند :
1 – اهميت مشورت و شورا را به مسلمانان يادآوري كنند و اين روحيه را در عرصه هاي مختلف ، جامعه اسلامي ، ايجاد و تقويت نمايند .
2 – ضمن آموزش عملي به مسلمانان بياموزند كه چگونه به اين سيره عمل كنند و از نمرات درخشان آن برخوردار شوند ، پس از آن حضرت اين سنت الهي را به نيكي استمرار بخشند و زندگي را بر اساس مشورت بنياد نهند .
شورا مايه انس و صفا و الفت اجتماعي ، پيوند مردم ، ارزش يافتن آنان ، استفاده از ديدگاهها و مواضع فكري و علوم و آگاهي ديگران ، پرهيز از استبداد راي و پي آمدهاي وخيم خود رايي ، مشخص شدن قدر و جايگاه انسانها در امور اجتماعي و عرصه هاي فكري و فرهنگي مي گردد .
يكي از عوامل موفقيت پيامبر اكرم (ص9 در پيشبرد هدفهاي اسلامي ، همين مسئله مشورت بوده است . آن حضرت نشان داد كه با مشورت و رعايت اصول و مباني مديريت مي توان جامعه را در موقعيت هاي بحراني به سلامت اداره كرد و خودرايي و خودسري را ، كه از بزرگترين آفتهاي فرهنگي و اجتماعي است ، از ساخت اجتماع دور ساخت . آن حضرت به همگان آموخت كه همه انسانها ، حتي آنها كه از فكر قوي برخوردارند و صاحب بهترين افكار و انديشه اند ، به مشورت نيازمندند و اگر خود را از مشاوره با ديگران بي نياز بينند ، خود استبداد و استكبار مي يابند . اما اگر با مردم مشاوره و رايزني داشته باشند و شخصيت ، ديدگاههاي آنان را ناديده نگيرند و از استعدادهاي آنان بهره برند ، نه تنها از خطر فرو رفتن در استبداد دور مي گردند ، بلكه به آرا و انديشه هاي محكم و متقن ، دست مي يابند تجارب تاريخي نشان داده است كه بهترين افراد و محكم ترين نظامها در صورت فرو رفتن در استبداد به هلاكت مي رسند ، جنبه مردمي خود را از دست مي دهند و در مسير انحطاط مي افتند .
در اين باره امير مومنان (ع) مي فرمايند : « من استبد برايه هلك » هر كس استبداد راي ورزد ، هلاك مي شود .
اثرات شورا و مشورت حتي به عرصه ادبيات و علم اخلاق نيز وارد شده است . مولوي در اين باره مي گويد :
مشورت كن با گروه صالحان از پيمبر « امر شاورهم » بدان اين خردها چون مصابيح انور است بيست مصباح از يكي روشن تر است.
مشورت در سيره پيامبر (ص) :
1 – از نمونه هاي برجسته سيره مشاوره پيامبر (ص) جنگ بدر است كه در باره اصل جنگ ، تعيين مكان نبرد و اسيران جنگ با ياران خود مشورت كرد و فرمود : « اشيروا اعلي ايهاالناس » اي مردم آراء خود را برايم بگوييد .
2 – در روز حديبيه نيز در موضوعهاي مختلفي به مشورت پرداخت .
3 – در فتح مكه ، هنگامي كه آمدن ابوسفيان به حضرت گزارش شد ، با اصحاب مشورت كرد .
4 – در غزوه طائف ، پس از محاصره ، پيامبر اسلام (ص) با اصحاب خود مشاوره كرد و سپس تصميم گرفت .
5 – در غزوه تبوك ، در امور مختلف ، با اصحاب خود به مشورت پرداخت ، « اشيروا علي » فرمود و نظرهاي صائب و آراي صحيح و نوين اصحاب را مورد ستايش قرار داد .
6 – در جنگ احد در باره اينكه سپاه اسلام در مدينه مستقر شود يا بيرون رو ، با اصحاب مشورت كرد و با اينكه خود موافق نبود نظر اصحاب را پذيرفت . پيامبر (ص) در مورد اعزام افراد براي تبليغ و اداره امور يك منطقه و اعطاي مسئووليت به منظور فرمانداري و استانداري و مديريت حكومت بخشي از مناطق تحت اداره خويش با اصحاب مشورت مي كرد .
خصوصيات مشاورين
بسياري از روايات مشورت را با چهار گروه سزاوار دانسته اند : افراد آگاه ، اشخاص آزاده و با ايمان ، و افراد با حسن نيت ، علاقمند و دلسوز. حضرت علي (ع) نيز خصوصيات كسي كه مورد مشورت قرار مي گيرد را اينگونه بيان مي كند : « بهترين كسي كه مي تواني با او مشورت كني كسي است كه داراي علم و تجربه و دورانديشي باشد . »
روايتي از امام رضا (ع) نيز چنين است : « در محضر امام رضا (ع) سخن از پدر بزرگوار ايشان شد حضرت فرمودند : « هيچ كس به اندازه پدر من داراي عقل و خرد نبود اما در عين حال پدرم با غلامان سياه مشورت مي كرد . به او خرده مي گرفتند كه چرا با غلامان مشورت مي كني ، حضرت مي فرموند : « چه بسا خداوند سخن خود را بر زبان اين غلامان جاري كند . »
حضرت امير مومنان (ع) مي فرمايد : براي در امان ماندن از لغزشها و پشيمانها با صاحبان خرد مشورت كن . ر شاور ذوي العقول تامن الزلل و النوم »
شورا و مديريت مشاركتي
شورا و مشورت پيش از آنكه رنگ و بوي سياسي و اجتماعي بگيرد يك اصل عقلاني است . كافي است به خاطر بياوريم كه انسان موجودي است طبيعتا” اجتماعي تا عقلاني بودن اصل شورا و مشورت را بدون هيچ استدلالي بپذيريم . اما با اين حال آموزه هاي فراواني در كتاب و سنت دين اسلام وجود دارد كه بر اين اصل عقلاني زندگي اجتماعي انسان صحه مي گذارد .
در طول تاريخ نيز با موارد معروفي از رويكرد شورايي دراداره جوامع و يا تشكيل حكومت برخورد مي كنيم : مثلا” در امپراطوري روم باستان، سناي روم اداره جامعه و سياستگذاريهاي كلان آن را بر عهده داشت و اعضاي آن يعني سناتورها از قدرت بسياري برخوردار بودند . در عهد حاكميت كليسا در قرون وسطي نيز اداره بخش بزرگي از جامعه بر عهده شوراهاي كليسايي بود كه گاه ، حتي پادشاهان را نيز زير نفوذ خود داشتند. با ورود به عصر مدرنيته و صنعتي شدن جوامع ، اين شوراها خود را در قالب احزاب ، اتحاديه هاي كارگري و حتي كافرمايي و ديگر مظاهر شورا نشان دادند . در برخي از كشورها ، به خصوص در كشورهاي اروپايي ، اين اتحاديه ها از قدرت بسياري نيز برخوردارند ، براي خوداحزابي تشكيل داده و در پارلمان كشور خود نمايندگاني هم دارند و حتي پس از پيروزي درانتخابات ، اعضاي دولت را نيز تعيين مي نمايند.
در كشور ما نيز به دليل اهميت شورا و مشورت در آموزه هاي ديني و تاريخي ، رويكرد شورايي در اداره جامعه از اهميت فراوان برخوردار است . اصل هفتم قانون اساسي در جهت تأمين اين دستور چنين مقرر داشته است : « طبق دستور قرآن كريم : « وامر هم شوري بينهم » و « شاورهم في الامر » شوراها : مجلس شوراي ملي ، شوراي استان ، شهرستان ، شهر ، محل ، بخش ، روستان و نظاير اينها از اركان تصميم گيري و اداره امور كشورند . موارد طرز تشكيل ، حدود اختيارات و وظايف شوراها را از اين قانون و قوانين ناشي از آن معين مي كند . »
{beginslide id=”133″ title=”برای مشاهده متن انگلیسی مرتبط به صورت کشویی اینجا را کلیک فرمائید”}
Participative Management
excerpt from “Best Practices in Project Evaluation and Influence on Company Performance,” by John Schuyler, Journal of Petroleum Technology (JPT), Society of Petroleum Engineers, August, 1997, pp 818-823.
Technical professionals are increasingly expected to be businesspersons also. The modern corporation is challenged in too many ways for a traditional hierarchy to perform well; timely decisions are necessary to be competitive. Organizations are being reengineered to be flatter so that decisions can be made by people close to the action. A more loosely defined organization structure can self-adapt to changing business conditions and current projects.
Participative management has been around a long time. The themes were formalized and popularized by behavioral scientists as Blake and Mouton (Managerial Grid), MacGregor (Theory X and Theory Y), and Lickert (Four-Model Systems). The central idea is that empowered employees will feel better about their jobs and be more productive.
Participative management goes by many names. A recent buzzword is open book management (OBM). This is an emerging, repackaged approach for managing businesses and other organizations. Thousands of businesses that have adopted this style are already running their unique versions. OBM has three central ideas:
- A culture of trust where there is ready access to information needed to do one’s job (hence the name, “open book management”; not necessarily all company information, but sufficient for employees to gauge company performance)
- Incentive compensation system, of some form, where employees have a stake in the business outcome, good or bad.
- Business literacy training so that employees can understand the business.
Everyone is to understand his or her role in the enterprise and how to the company is doing. The OBM strategy is to build a community of business-people where employees increasingly think and care like owners.
—John Schuyler, August 1997
Copyright © 1997 by John R. Schuyler. All rights reserved. Permission to copy with reproduction of this notice.
{endslide}