چکیده
در عصر حاضر که حرکت شتابناک علوم و فناوریها بیش از گذشته وجود خود را بر محیط پیرامون تحمیل میسازد و همگرایی و همافزایی علوم نیز این روند حیرتآور را سرعتی دو چندان بخشیده است، ایجاد رصدخانههای علوم و فناوری بیش از پیش عمومیتیافته است. رصد علوم و فناوری که از آن با نام “دیدهبانی” و “پایش محیطی” نیز یاد میشود مطالعه، بررسی و کنکاش نظامیافتهای است که به منظور کشف علم و فناوریهای در حال ظهور، نو پیدا و مغفولی انجام میشود که میتوانند بیشترین تأثیر را بر سیاستها و سوگیریهای یک سازمان، نهاد یا کشور داشته باشند. رصد علم و فناوری از این چشمانداز به مثابه راداری است که رویدادهای جدید، غیرمنتظره و بزرگ و کوچک دنیا را به گونهای نظاممند و وظیفهگرا نشان میدهد. همچنین در مقاله حاضر ضمن مرور آثار و نوشتهها و مبانی نظری آیندهنگاری، وضعیت موجود آیندهپژوهی در ایران با استفاده از روش مطالعه تطبیقی و اسنادی مورد بررسی قرارگرفته است. نظام آموزش و پرورش و به عبارت بهتر تعلیم و تربیت، به طور بالقوه یکی از محوری ترین و تعیین کننده ترین نهادهای اجتماعی در تحقق توسعه کشور به حساب می آید. یکی از اساسی ترین وظایف هر نظام تربیتی ارایه تصویری روشن از انسان مطلوب است و گویاترین شاهد بر ضرورت وجود یک نظام آموزشی، توجه به آینده ها است. آموزش و پرورش پیش دبستانی تا دانشگاه ضرورتاً بایستی آینده مدار باشد، زیرا کارکرد آن در واقع تجهیز دانش آموزان و دانشجویان به دانش و مهارت های لازم برای مشارکت موثر در جامعه چه در زمان حال و چه در زمان آینده است. در این مقاله سعی شده است با تعریف نظام آموزش و پرورش به عنوان یکی از ارکان سیستم های اجتماعی و اقتصادی به تشریح مشکلات وضع موجود آن پرداخته و پس از معرفی و تبیین عوامل و پیشران های تاثیر گذار در توسعه این نهاد اجتماعی به ضرورت و اهداف آینده پژوهی در این نظام پرداخته و در پایان با تعریف یک نگاه جدید در تاثیر و کاربرد آینده پژوهی در فرایند یادگیری، پیشنهاداتی را در این خصوص ارایه می دهد.
کلیدواژهها
آینده پژوهی، آموزش، پرورش، تعلیم و تربیت، آینده نگاری، توسعه ملی
مقدمه
نقش محوری انسان در توسعه و نیل به موفقیت در زمینههای گوناگون، لزوم توجه به تعلیم و تربیت متناسب با اهداف تعیین شده را به تصمیم گیران و سیاستگزاران تاکید مینماید. در جهان متغیر امروزی آموزش و پرورش به عنوان مولفهای تاثیرگذار در اداره آینده کشور به دلیل پیچیدگی روابط و تعاملات و تغییر عوامل محیطی و سازمانی مستلزم رعایت ملاحظات متعددی است. شناخت و آگاهی نسبت به شرایط آینده تعلیم و تربیت، نیاز اساسی سیاستگزاران و مدیران عالی این نهاد مهم ا ست. امروزه این نیاز از طریق مطالعات آینده پژوهی پاسخ داده میشود. سازمان آموزش و پرورش کشور از این حیث مستثنی نبوده و مطالعات آینده پژوهی میتواند امکان جدیدی برای مسؤولان و مدیران این سازمان در زمینه افزایش کارایی آموزشی با استفاده از پیشرفتهای علم و فن آوری ایجاد نماید. مقاله حاضر درپی پاسخ به این سوال است که آینده پژوهی چه نقشی در کارایی آموزش و پرورش مقطع ابتدایی کشور داشته و چه سازوکارهایی برای ایفای این نقش وجود دارد؟
ميل به آگاهي و شناخت آينده همواره در طول زندگي انسان از گذشتههاي دور وجود داشته است. اهميت و نياز به اطلاع از حوادث مستقبل در طول تاريخ، با ظهور افرادي در هيأت پيشگو و طالعبين بروز يافته و پاسخ داده شده است. در گذشته به واسطه نازل بودن سطح دانش و معرفت اين ميل محدود به زمانهاي كوتاه در آينده بوده ولي امروزه با رشد علم و توسعه فنآوريها، انسان به دورههاي بلندمدت ميانديشد. تبلور اين نياز در عصر حاضر به صورت مطالعات آينده در سطح سازمانها با عنوان آيندهشناسي و آيندهپژوهي قابل ملاحظه است زيرا ادامه بقاء و چگونگي كيفيت آن در آينده از دغدغههاي سازمانهاي امروزي محسوب مي شود.
توجه به ميزان افزايش علم در چند دهه اخير نسبت به گذشته و حركت شتابان جهان كنوني براساس دانش محوري، تصميمگيران سازمانها را ملزم به شناخت آينده و مطالعات آيندهشناسي ميكند. سازمانهاي آموزشی با توجه به نقش خطير خود در زمينه تعلیم و تربیت نسلهای آینده، نيازمند نگرش و توجه جدي به آينده نه تنها به منظور آمادگي براي بهرهگیری از امکانات جدید، بلكه تلاش در زمينه ساختن آينده مطلوب هستند. ظهور مفاهيم جديد فرهنگی و اجتماعی، ارزشهای فرهنگی در حال تغییر و سرعت تغييرات كه تابعي از تاثیر رشد فناوريهاي ارتباطي و همچنين اقدامات نهادهایی چون دولت، مجلس، گسترش ضریب نفوذ رسانهها اعم از تصویری، نوشتاری و شنیداری در سطوح داخلی وخارجی است، کارایی این سازمانها را با مسائل متنوع و پيچيدهای مواجه نموده است. علاوه براین انتظار جامعه در خصوص تربیت نیروی انسانی کارآمد، توانمند، بانشاط و متعهد به ارزشهای مذهبی و ملی، ضرورت توجه به مسایل آینده را در آموزش و پرورش دوچندان میکند. اکنون سوال اصلی مطرح این است که آینده پژوهی چه نقشی در کارایی آموزشی و تربیت آموزش و پرورش کشور دارد؟ و چگونه میتواند در تحقق اهداف این سازمان ایفای نقش نماید؟
پاسخ به سوال بر این پایه استوار است که مطالعات آينده از آنجاکه فرصتي ساختار يافته براي نگاه به آينده و بررسي نقش عوامل موثر در ايجاد آينده فراهم مي نمايد، امکان ایجاد چشم انداز مطلوب برای تصمیم گیران و سیاستگذاران سازمان آموزش و پرورش به وجود میآورد. افقهای نوین از طریق شناسایی و ایجاد ظرفیتها و توانمندیهای جدید، امکان بهرهگیری از فرصتها در زمان آینده را میسر میسازد. ضمن آن که با این رویکرد، مشکلات و نارساییهای ناشی از شرایط آینده قابل احصاء و رفع آنها امکان پذیرتر خواهدبود.
تعریف آینده پژوهی
تعاریف مختلفی برای آینده پژوهی عنوان شده است که شایدتعریف زیریکی ازجامع ترین آنهاباشد: «آینده پژوهی تلاشی نظام مند (سیستماتیک) برای نگاه به آینده ی بلندمدت درحوزه های : دانش ، فناوری،اقتصاد،محیط زیست ، جامعه و…است که هدف اصلی آن ، شناخت فرصت ها وفناوری های جدیدوتعیین بخش هایی است که سرمایه گذاری درآنهااحتمال بازدهی بیشتری دارد؛ به بیان دیگر،« آینده پژوهی یعنی مهیا بودن برای آینده واستخدام منابع موجود به بهترین وجه ممکن درراستای ارزش ها واهداف.»
تحلیلی بر مفهوم آینده پژوهی
مانند بسیاری از اصطلاحات، اتفاق نظري درخصوص مفهوم آيندهپژوهي وجود ندارد. «آینده اندیشی که برای آن معادلهای مختلفی نظیر آینده پژوهی، آینده شناسی، آینده نگاری، آینده نگری، مطالعات آینده و امثالهم در زبان فارسی پیشنهاد شده، یک قلمرو معرفتی پرتکاپو در کشورهای پیشرفته و نیز در کشورهایی است که با شتاب در تلاش رسیدن به گردونه کشورهای پیشرفته قرار دارند. هر یک از این معادلهای فارسی به نوبه خود ترجمه یکی از اعضای مجموعه متنوع واژگانی است که در زبانهای اروپایی برای تأکید بر جنبههای مختلف قلمرو فراخی به کار گرفته شده که در حوزهها و عرصههای گوناگون به روندهای آینده نظر میکند و میکوشد از میان روندهای ممکن و محتمل، مطلوبترینها را شناسایی کند و برای تحقق آن از هم اکنون زمینه سازی و برنامه ریزی کند.» (پایا،۱۳9۵)
در این مقاله اصطلاح آینده پژوهی به عنوان یک معادل کلی برای نامیدن همه انحاء فعالیتهای مرتبط با این حوزه با توجه به تفاوتهای موجود آنها به کار رفته است.
«مفروض آيندهنگري آن است كه آيندهها متعددند و در انتخاب آنها، انسانها تا حدي آزادي عمل دارند. آينده الزاماً تداوم گذشته نيست زيرا در شكلگيري آينده بازيگران بسياري دخيلاند كه عملكرد امروز آنان به طرحهاي آينده بستگي دارد.» (توفيق،۱۳96:۸۱)
برخی از محققان برای آینده پژوهي در حوزههای مختلف تعاریف متفاوتی ذکر کرده اند. بن مارتین عضو مؤسسه تحقیقات سیاستگذاری علم و تکنولوژی آینده پژوهي تحقیقات را اینگونه تعریف کرده است:
«آینده نگاری تحقیقات فرآیندی است شامل تلاش سیستماتیک به منظور نگاه به آینده بلندمدت علم، تکنولوژی، اقتصاد و جامعه با هدف شناسایی حوزههای تحقیقات استراتژیک و تکنولوژیهای عام نوظهور که احتمالاً به بیشترین منافع اقتصادی و اجتماعی منجر گردد.» (قدیري۱۳91)
«کشور ژاپن به عنوان پیشتاز مطالعات آینده نگاري تعریف زیر را ارائه کرده است: «آینده نگاری فرآیندی است که طی آن درک کامل تری از نیروهای شکل دهنده آینده بلندمدت پیدا میشود. آن نیروهای شکل دهنده در تدوین و تنظیم سیاستها، برنامه ریزیها و تصمیمگیریها در نظر گرفته میشوند. آینده نگاری همچنین شامل ابزارهایی کمی و کیفی برای پایش سرنخها و شاخصهای شکلگیری روند و توسعههاست. آینده نگاری نیازها و فرصتهای آینده را به ما نشان میدهد. آینده نگاری سیاست دولتی را تعیین نمی کند بلکه به تعدیل آن کمک میکند تا در مقابل تغییرات شرایط زمانه مناسبتر، انعطاف پذیرتر و مقاوم تر باشد.» (دفتر همکاریهای فناوری ریاست جمهوری، ۱۳9۱)
در مجموع با در نظر گرفتن سایر تعاریفی که توسط افراد، مؤسسات و نهادهای گوناگون ارائه شده است. میتوان تعریف مفهومی زیر را مطرح نمود: «آینده نگاری میکوشد تا معرفت و اندیشهای آینده نگرانه را در میان بخشهای تجاری، دولت و نهادهای دانش برای درک فرصتها و تهدیدهای محتمل طی ۱۰ تا ۲۰ سال آینده در عرصه بازار و تکنولوژیها ایجاد کند و آنگاه با ایجاد و تقویت همکاری میان این سه بخش به جهتدهی فعالیتهای آنان در راستای اهداف تعیین شده بپردازد.» (همان.)
پيشينه آيندهپژوهي
علاقه فطري انسان به آينده و انديشه پيرامون آگاهي از وضعيت نهايي جهان، از سوي اديان الهي نيز مورد توجه قرار گرفته است. قرآن كريم در زمينه سرنوشت آينده جهان، مستضعفين را وارث و حاكم زمين وعده فرموده (قصص: ۵۰) و همچنين تصريح ميفرمايد: «خداوند كساني از شما بندگان كه ايمان آورد و نيكوكار گردد وعده فرموده كه در زمين خلافت دهد چنانچه امم صالح پيمبران سلف، جانشين پيشينيان خود شدند و علاوه بر خلافت، دين پسنديده آنان را بر همه اديان تمكن و تسلط عطا كند و به همه مؤمنان پس از خوف و انديشه از دشمنان ايمني كامل دهد كه مرا به يگانگي بي هيچ شرك و ريا پرستش كنند و بعد از آن هر كه كافر شود به حقيقت همان فاسقان تبه كارند.» (نور: ۵۵)
«با پيدايش حوزههاي معرفتي گوناگون در علوم طبيعي و انساني و رشد تخصصگرايي و افزايش عوامل و مسائل اجتماعي، آيندهپژوهي پا به عرصه و دوران نويني گذاشت و پس از تلاشهاي «اچ.جي. ولز» در پيشبيني و طراحي آينده، فليچهايم آيندهنگر آلماني در سال ۱۹۴۳ اصطلاح آيندهشناسي را در زمينه برنامههاي مربوط به جهتگيري جوامع نسبت به آينده ارايه نمود. به تدريج آيندهپژوهي به حوزه مسايل نظامي نيز كشيده شد. تئودور كارمان در آثاري نظير «به سوي افقهاي تازه» و «درباره جنگ گرما هستهاي» به اين ديدگاه پرداخت. در گامهاي بعدي دانشمندان همچون «برتراند دوژوونل» آيندهپژوهي را به سوي كسب شالودههاي عقلاني و فلسفي سوق دادند.»
(اكرمي،۱۳9۶:۶۸)
در آثار برخي از انديشهگران معاصر نيز نظرياتي در قالب آيندهپژوهي مطرح شده است. تافلر در كتاب شوك آينده به اين موضوع اشاره ميكند.»برنامهی ريزي براي آينده دور بر معناي وابسته كردن خود به برنامههاي خشك و جزمي نيست. برنامهها را ميتوان طوري تنظيم كرد كه حالت آزمايشي و سيال داشته باشد و بتوان آنها را پيوست مورد تجديدنظر قرار داد. ولي انعطافپذيري به معناي كوتهبيني نيست. براي فرا گذاشتن از تكنوكراسي، افقهاي زمان ما از نظر اجتماعي بايد از فراز دههها و حتي نسلها بگذرد و به آينده پرواز كند. اين كار بيش از طولانيتر كردن برنامههاي رسمي نياز دارد. بايد يك آينده آگاهي اجتماعي جديد را به صدر تا ذيل جامعه تزريق كرد.» (تافلر، ۱۳9۳:۶۷۲)
«آنچه را که امروز فعالیت آینده نگاری مینامند نخستین بار توسط ژاپن در سطح ملی به کار گرفته شد. ابداع روش دلفی توسط محققین مؤسسه رند در دهه ۱۹۶۰ میلادی، به ظهور روش علمی و کارا جهت پیش بینی پیشرفتهای علمی و فناوری منجر گردید. در اواخر این دهه و اوایل دهه ۱۹۷۰ ژاپن با استفاده از تجربه متخصصان این مؤسسه، روش دلفی را به صورتی گسترده پیش بینی وضعیت علم و تکنولوژی تا سال ۲۰۰۰ میلادی به کار گرفت. هدف در ابتدا صرفاً پیش بینی وضعیت علم و تکنولوژی بود. اما در خلال انجام این فرآیند که هر ۵ سال در این کشور انجام میشود به نتایجی فراتر از پیش بینی دست یافتند. به گونهای که قادر به جهتدهی نسبی وضعیت تحقیقات و توسعه علمی و تکنولوژیکی جامعه خود گردیدند. بدین ترتیب دیگر مفهوم پیش بینی بیانگر این فعالیت نبود در عمل مفهوم جدید به نام آینده نگاری که به معنای ایجاد آینده مورد نظر میباشد خلق گردید.» (قدیری، ۱۳9۵:۳).
مقدمه ای بر چالش آینده پژوهی در ایران
سندچشم انداز بیست ساله جمهوری اسلامی ایران که تصویری آرمانی از آینده است، انگشت اشاره و مسیر ترسیمی انرژی دهنده به تلاش های مرحله ای برای تحقق آمال و آرزوهای ملت طی 20 سال آینده است؛ اما به زعم برخی کارشناسان و اهل فن، نباید از چالش های پیش روی این سند، غافل بود. این مطاله با استفاده از روش » آینده پژوهی « با بهره گیری از تکنیک دلفی و با نظرسنجی از خبرگان، به تبیین چالش های پیش روی سند چشم انداز بیست ساله جمهوری اسلامی ایران و همچنین طراحی چند سناریو برای شرایط آتی کشور پرداخته است. نتایج تحلیل کمی و کیفی هر یک از مؤلفه های بررسی شده نشان می دهد که مهمترین چالش های سند چشم انداز 20 ساله کشور، چالش آرمان گرایی و واقع گرایی و چالش جهانی شدن و جهانی سازی میباشد. بر همین اساس، سناریوهایی برای شرایط آتی کشور با توجه به تلاطم های محیطی، توسعه علوم و فناوری، دگرگونی های فن شناختی و تاثیر آنها بر نظام و دستگاههای مسئول کشور تعیین می گردد. به نظر می رسد، بهره گیری از دانش مدیریت راهبردی « برای شاخت وضعیت موجود، طراحی ساختار کلان نظام توسعه و تعیین راهبردها و رویکردها و برنامه های عملیاتی و اجرایی برای شرایط آتی کشور می تواند بسیار مؤثر و کارساز باشد.
تغییرات فناوری و به تبع آن تغییرات در جنبه های گوناگون زندگی و تمایل به جهانی شدن به همراه حفظ ویژگی های ملی، قومی، فرهنگی و مذهبی و… لزوم درک بهتر از «تغییرات» و «آینده» را برای دولت ها، سازمان ها و مردم ایجاب می کند. از سوی دیگر با توجه به محدودیت منابع، تلاش برای کسب بالاترین بازده از امکانات موجود، انسان را به تجزیه و تحلیل وقایع کنونی و پیش بینی آینده سوق می دهد. اندیشیدن درباره آینده برای کارها و اقدامات کنونی انسان از اهمیت بسزائی برخوردار است و آینده امری است که افراد می توانند با توجه به آن اقدامات خود را هدفمند طراحی کرده و شکل دهند؛ شناخت امور در حال رخ داد و پیش بینی آنچه شاید رخ دهد و یا امکان رخ داد بالقوه آن است.
در عصری که تغییر مداوم و عدم اطمینان از مهمترین ویژگی های آن است و کسب و کارها هر روز با مسائل جدید و ناشناختهای از جنس آینده روبهرو هستند، چگونه میتوان برای آینده برنامهریزی کرد؟ مسلماً برای شناختن آنچه آینده نامیده میشود، تکنیکهای مختلفی بروز کردهاند. آیندهنگری، آیندهنگاری، آیندهآزمایی و… که در کشورهای مختلف بنا به اهمیتی که برای این موارد قائل هستند نسبت به آن در زمینه های تحقیقاتی واکنش های متفاوتی انجام می دهند. عصر حاضر، عصر آينده پژوهي است و مديريت آينده، يکي از راهبردهاي اساسي براي اداره جامعه بشري به حساب مي آيد. توجه به مهارت های ادراکی و توسعه آن از جمله راه های دستیابی به این مهم می باشد. سرعت تغييرات در دنياي امروز بيشتر از گذشته است و همه سازمانها، دولتها، گروهها و مردم با پيش بيني آينده، بايد خود را براي رودرويي با آن آماده کرده و چشم اندازهاي ممکن، محتمل و مرجح را به کمک آينده پژوهي براي خود انتخاب نمايند. امروزه شناخت روندها و توصيف دقيق آينده و ترسيم آنچه در انتظار جوامع است، مقدمه هرگونه طراحي و برنامه ريزي به حساب مي آيد. بر این اساس کشور ما نیز که همواره در معرض مخاطرات فراوان قرار دارد می بایست برای آینده ی خود و حفظ استقلال حداکثری در زمینه های مختلف اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و… به روندهای پایدار و قابل اعتماد دست یابد. لذا فرآیند آینده پژوهی برای کشور ما نیز امری مهم و حیاتی است که به صور مختلف از قبیل سند چشم انداز توسعه ی کشور، برنامه های توسعه و مواردی مثل چهار ابزار کنترلی شامل؛ سیستم های باور، تعاملی، تعیین حدود و تشخیصی در حال انجام است.
نمودارتحقق بخشیدن به راهبردهای آینده با استفاده از چهار ابزار کنترلی
روند کلی آینده پژوهی را می توان در دو سطح تعریف کرد: سطح اول؛ آینده پژوهی به معنای عام که بیشتر جنبۀ معرفتی و فکری دارد و نگرش های کلان به تاریخ بشری به خصوص آینده جهان را شامل می شود.در این جا دو گونه آینده پژوهی قرا می گیرد1: – فلسفه نظری تاریخ 2- نظریه پردازی معطوف به آینده و سطح دوم؛ آینده پژوهی به معنای خاص که حاصل تلاش سه دسته از مفاهیم در حوزه های مختلف 1- برنامه ریزی استراتژیک 2- آینده اندیشی 3- شبکه سازی یا توسعه سیاست می باشد. بر این اساس آینده پژوهی به معنای مهیا بودن برای آینده و استخدام منابع موجود به بهترین وجه ممکن و در راستای ارزشها و اهداف است.
دیرینگی آینده پژوهی در ایران
آيندهپژوهي به معناي خاص(آينده پژوهي مدرن) دانشي است که در 50 ـ60 سال اخير شکل گرفته و توانسته به سرعت، در تمامي عرصه هاي زندگي وارد شده و نفوذ و اثر گذاري خاصي در آنها داشته باشد. ساخت دنياي مطلوب در آينده، مبتني بر يک سري شناخت هايي است که براساس احتمالات و طرح آينده هاي مختلف (ممکن، محتمل و مطلوب) صورت مي گيرد و هدف آن گزينش بهترين و مطلوبترين آنها است. براين اساس بخشي از آينده مربوط به تصويرها، اقدامات و خواسته هاي انسان ها است که در صورت همراهي با سنت ها و قوانين الهي و توجه به علايم و نشانه هايي که از آينده در معارف ديني مطرح شده، مي تواند جامعه را به سوي يک «آينده پژوهي متعالي» سوق دهد و زمينه هاي رشد معنوي و پيشرفت ما را فراهم سازد. هدف مهم آينده پژوهي ارتقاي سطح زندگي انسان هاست که اين مهم به روشني در دين اسلام مطرح شده و آنان را براي رسيدن به فرجام نيک ـ در دنيا و آخرت ـ ترغيب کرده است. تاریخچه آینده پژوهی را در ایران می توان به چند دوره تقسیم کرد؛
دوره اول، دوران قبل از انقلاب
دوره دوم، تا قبل سال 83 که صرفاً نامی از آینده پژوهی مطرح بود و فعالیت در این زمینه به ترجمه برخی آثار خلاصه می شد.
دوره سوم، از سال 83 تا 87 که مرکز آینده پژوهی وزارت دفاع به عنوان اولین نهاد رسمی آینده پژوهی در ایران تاسیس شد.
دوره چهارم، از سال 87 تا 89؛ که رشته آینده پژوهی شکل می گیرد و این خود منجر به رسمیت بخشیدن فعالیت های آینده پژوهی در ایران شد.
دوره پنجم، از سال 89 تاکنون که آینده پژوهی به صورت اجرایی به فعالیت ها می پردازد.
برنامه های پنج ساله کشور و سند چشم انداز توسعه کشور در افق1404، از جمله اسنادی هستند که تفکر استراتژیک و آینده نگرانه ایران را براساس محورهای توسعه کشور در بخش های مختلف طراحی و تدوین می کنند. دیدگاه های بسیاری در کشور در زمینه آینده پژوهی وجود دارد که با بررسی این دیدگاه های می توان اهداف آینده پژوهی را بررسی کرد و از آن جمله؛
– پیش بینی وتهیه و تنظیم قواعدی برای تحولاتی که در آینده اتفاق می افتد.
– شناخت و درک صحیح از مسائل نو ظهور و جدید
– برنامه ریزی برای رویداد های پیش بینی نشده
– جلوگیری از ورود به محیط پر خطر و ناشناخته آینده
– پذیرش و درک ایده ها و ارزش ها و نگرش های مثبت گذشته و حال در ایجاد آینده در جهان برتر.
با توجه به این اهداف بدرستی روشن می گردد که کلید واژه شناخت آینده “تغییر” است. تغییر به فرایند هایی پویا گفته می شود که زیر بنای پیشرفت فناوری است، هر فناوری منبع الهام بخشی است برای اندیشه های خلاق تا زایش ایده های جدید پس از انتشار آن. و در همین راستا پیچیدگی ها نیز به سرعت افزایش می یابد چرا که اختراعات و ابداعات و نوآوری ها خود الهام بخش ایده های پیچیده تر می گردد. مانند: اختراع کامپیوتر. و از سوی دیگر تحول در شرایط سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، موجب تغییر می شود. آینده پژوهان علاوه بر توضیح تغییرات در تشخیص و فهم تغییرات به مردم کمک می کنند.
چالش های آینده پژوهی در ایران
ایران، کشوری با پیشینه چند هزار ساله تاریخی و تمدنی باستانی که به دلیل قرار داشتن در مرکز خاورمیانه و در اختیار داشتن بخش اعظمی از دو حوزه خلیج فارس و دریای خزر و همچنین برخورداری از موقعیت ارتباطی مناسب با عراق، افغانستان و آسیای مرکزی و قفقاز و دارابودن مواضع مربوط به آفریقا و بالکان و اروپا موقعیت ممتازی دارد که آنرا به مرکز ژئوپولتیک آسیا در مرکز خاور میانه تبدیل کرده است. اتخاذ شیوه های نوین در عرصه جهانی برای هم پوشانی فضای ملی و اهداف مرتبط با توسعه پایدار کشور. برخورداری از منابع معدنی و انرژی و ذخائر نفت و گاز نقش استراتژیک ایران در جهان را قابل توجه می کند. و نیز 65درصد جمعیت کشور را جوان ها تشکیل میدهند که نیروی کاری ماهر و دانش آموخته ترین جمعیت خاور میانه می باشند. بر این اساس تفکر مدیریت استراتژیک در کشور ما را به سمتی سوق می دهد که با بهره گیری حداکثری از امکانات موجود و در نظر گرفتن اقتضائات کشور زمینه دستیابی به آینده ای درخشان و در حد استعداد خود را فراهم سازیم. بر این اساس در ایران، آینده پژوهی بر اساس آموزه های ایرانی- اسلامی در حوزه های مختلف؛ فرهنگ، منابع انسانی، اقتصاد، حمل و نقل، آموزش، کارآفرینی، سلامت، رسانه، مدیریت، محیط زیست، گردشگری، ورزش و… نیازمند بومی سازی می باشد.
اهمیت آینده نگری نه پناه بردن به فردا، بلکه به کارگیری آن برای سیاستگذاری امروز است. از ویژگی های بارز اداره جوامع عدم قطعیت در زمینه های مختلف و یا وقوع چندین پدیده به طور همزمان می باشد که منجر به ظهور چالش ها می شود. این چالش های در چهار دسته طبقه بندی می شوند:
1- چالش های معنایی: بعد معنايي يا جهت دهندگي، به تبيين مسير و تعيين سمت و سو اشاره دارد. متأسفانه آحاد جامعه بویژه کارگزاران و نخبگان اعم از دانشگاهی و شاغل در دستگاه های اجرایی آن گونه که بایسته و شایسته است از مبانی نظری و مفاد آینده پژوهی آگاهی ندارند.که این نیز برخاسته از نهادینه نشدن علم باوری در جامعه بویژه در میان کارگزاران نظام اداری و در نتیجه جریان نداشتن تفکر برنامه ای در نظام اداری کشور و مدیریت بر مبنای ذوق و سلیقه و اراده های شخصی افراد است.
2- چالش های ساختاری: بعد ساختاری شامل كليه ساز و كارهايي است كه انتقال مفهوم و معنا و ايده را در کشور تسهيل مي كند. ساز و کارهای انتقال مفهوم، معنا و ايده و اهداف آینده پژوهی بیش از هر چیز در نهادهای اساسی رسمی کشور یعنی قوای سه گانه(مجلس ، دولت و قوه قضائیه) و نهادهای فراقوه از جمله مجمع تشخیص مصلحت نظام تجلی یافته است که متأسفانه در پاره ای از اوقات چنین تصور می شود که عزم لازم برای اجرای سند و متعهد بودن به الزامات آن مشهود نیست.
3- چالش های رفتاری: بعد رفتاری و محتوايي شامل نيروي انساني و مجموعه فعل و انفعالات مربوط به آن است ؛ از آنجا که رفتارها و روابط اجتماعی دارای واقعیتی دوگانه است یعنی در یک طرف رفتار و ارتباطات رسمی یا هنجاری شامل آنچه باید باشد و در طرف دیگر رفتار و ارتباطات واقعی شامل آنچه هست و نظر به آنکه این دو کاملاً با یکدیگر انطباق ندارند.
4- چالش های زمینه ای و بسترساز (محیطی): صاحب نظران بر این باورند که هیچ برنامه تحولی و توسعه ای بدون فراهم آمدن زمینه ها و بسترهای مورد نیاز محقق نخواهد شد ؛ منظور از محیط عواملی است که روی نظام اثر می گذارد ولی تحت کنترل او نیست ؛ این عوامل به چند دسته تقسیم می شوند :
• عوامل فرهنگی شامل باورها ، ارزش ها و نگرشها ، دین و زبان و …. ؛
• عوامل اجتماعی شامل آموزش و پرورش ، نظام تعلیم و تربیت و … ؛
• عوامل اقتصادی شامل رکود اقتصادی ، نرخ بيکاری ، نرخ تورم ، نرخ سرمايه گذاری ، رشد و … ؛
• عوامل سیاسی شامل دولت ، احزاب ، قوانین و مقررات و … ؛
• عوامل تکنولوژیکی شامل روش های توليد ، تحقيق و توسعه ، دستگاههای خودکار، تکنولوژیهای جديد ؛
• عوامل زیست محیطی شامل وضعیت جغرافیایی ، آب و هوا و … ؛
مدیریت عوامل محیطی مستلزم ایفای نقش فعال و فوق فعالی است که می توان تجلی آن را در قدرت انطباق دادن خود با شرایط و همراهی با آن و انطباق دادن شرایط یا همراه کردن آن با خود مشاهده کرد. در ارتباط با مقوله آینده پژوهی نگاهی به عملکرد مدیران نظام نشان می دهد که سقف توانمندی های اکثریت آنان را باید در توانمندی های نوع اول جستجو کرد، در حالی که نیاز کشور و اهداف و الزامات سند چشم انداز ما را به کسب توانمندی در نوع دوم فرا می خواند.
سخن پایانی این که آینده پژوهی یکی از روش های مدرن مطالعه آینده است که با توجه به عناصر تشکیل دهنده آینده؛ “رویدادها، روندها، تصویرها، اقدامات”و مهندسی هوشمندانه آنها به صورت دانشی جهت دار رفتار می کند و ملت ما اگر چه میراث عظیمی از معارف و تمدنی به قدمت ایران باستان دارد، اما هنوز در زمینه آینده پژوهی به عنوان یک علم مدرن در ابتدای راه است و مسیری طولانی در پیش دارد. تصميم سازان و برنامه ريزان کشور در جهان پر از تحول و تغيير، نيازمند توسعه رهيافت هاي جديد پيش بيني و آمادگي براي آينده پيش روي هستند. همچنين تصميم سازان در تمام مقياس هاي فضايي با چالش هاي جديدي درباره افزايش پيچيدگي هاي محيط تصميم گيري روبرو هستند. متأسفانه در ارتباط با آینده پژوهی در کشور باید به این نکته اعتراف کرد که علی رغم تلاش های صورت گرفته کماکان نشاني از وجود فعاليت هاي هماهنگ، مدبرانه، برنامه ريزي شده و سازمان يافته و يا سازمان دهنده برای ساختن آینده ای در شأن حقیقی و استعداد واقعی کشور وجود ندارد. برنامه هاي توسعه 5 ساله کشور با تبيين سياست ها و اهداف کلان، نهايتاً منجر به انجام پروژه هاي خاصي مي شوند که بدون ارتباط با اهداف و سياستگذاري کلان، اهداف کمي خاصي را دنبال مي کنند که اين موضوع به گرايش پروژه محوري در دستگاههاي اجرايي مربوط مي شود که بي ارتباط با ضعف بينش مديريتي در دستگاههاي اجرايي و همچنين تلاش مديران براي ارائه آمار و ارقام کمي از گزارش عملکرد دوره هاي ناپايدار مديريتي خود نيست. ناپايداري دوره هاي مديريتي در اکثر اوقات مديران را متمايل به انجام برنامه هاي زودبازده و کوتاه مدت نموده و از اعمال سياست هاي کلان و بلندمدت در دستگاه اجرايي تحت مديريت اجتناب مي نمايند. لذا باید توجه داشت که غفلت از آینده نگری عرصه را برای پیشی گرفتن رقبای دور اندیش تر باز میکند. و این نکته بسیار حائز اهمیت است؛ اگر مسئولین و موثرین در این راه برای ایران و آینده جامعه برنامه ریزی دقیق و اهداف معینی نداشته باشند، در عصر کنونی و دوران جنگ نرم، لابی های دشمنان فعالانه برای طرح آینده مطلوب خویش عمل کنند. با توجه به رویکرد قرآنی، تفکر و تعلق ازمهم ترین ابزار دستیابی به آینده برتر است. اما؛ در عرصه کاربردی، علم آینده پژوهی به دلیل فقدان برنامه ریزی دقیق و نبود هماهنگی و انسجام در کارها، فرصت ها از دست می روند و بهره برداری صحیح از امکانات و ظرفیت ها ی موجود در حوزه های مختلف میسر نمی گردد.
رویکردهای آینده پژوهی
سه رويكرد اصلي در آيندهپژوهي مطرح است که هر رویکرد بنابر نگرش و نیاز محققین در مطالعات آینده ومرتبط با موضوعات، میتواند مورد توجه قرارگیرد:
۱- آينده پژوهي اكتشافي
باتوجه به روندهاي فعلي، آينده ميتواند چگونه باشد؟
اين رويكرد، نقطه عزيمت خود را «زمان حال» قرار ميدهد و بر مبناي شواهد و روندهاي موجود، به پيشبيني آيندههاي محتمل (وضعيتهاي محتمل آينده) ميپردازد. رونديابي و سناريوسازي، از مهمترين تكنيكها در اين رويكرد محسوب ميشوند. پیش بینی روش مواجهه با اینده در این رویکرد است.
۲ – آينده پژوهي هنجاري (تجويزي)
باتوجه به اصول، ارزشها و هنجارهاي ما، آينده بايد چگونه باشد؟
اين رويكرد، نقطه عزيمت خود را ”آينده“ قرار ميدهد. آيندهپژوهانِ هنجاري بهطور مجازي به دنياي آينده سفر ميكنند؛ در ايستگاه زماني مورد نظر (۱۰، ۲۰، يا ۳۰ سال ديگر) ميايستند؛ سپس عينك «ارزشها و اصول بنيادي» را به چشم ميزنند و از خود ميپرسند كه آينده مطلوب در اين نقطه از زمان «بايد» چگونه باشد؟
وقتي آينده مطلوب تعريف شد، آيندهپژوهان به زمان حال مراجعت ميكنند تا الزامات و راهكارهاي تحقق آينده مطلوب را با توجه به شرايط موجود و احتمالات آينده، شناسايي نمايند.روش برخورد با آینده در این رویکرد آینده نگاری است.
آینده پژوهی در علوم انسانی با رویکرد مدیریت دانش
علوم انسانی یکی از عوامل تأثیر گذار در حوزه آینده پژوهی است. از اینرو، خود علوم انسانی هم میتواند موضوع آینده پژوهی باشد. در این مطالعه، سعی بر آن بوده تا به نقش آینده پژوهی در مدیریت دانش حوزه علوم انسانی پرداخته شود. لذا به مطالعه ای موردی با استفاده از مصاحبه عمیق با خبرگان (که شامل اعضای هیأت علمی دانشگاه از پنج رشته تحصیلی مختلف حوزه علوم انسانی بوده اند) پرداخته ایم. در این پژوهش از رویکرد گلوله برفی برای انتخاب نمونه ها و از روش اشباع تم ها به عنوان استانداردی برای پایان نمونه گیری استفاده گردیده است. از آنجایی که تم های برگزیده با بهره گیری از نظرات خبرگان، احصاء شده، روایی مصاحبه ها مورد تأیید قرار گرفته و برای تأیید پایایی مصاحبه ها نیز از روش بازآزمایی استفاده شده است. با توجه به نظرات احصاء شده در این پژوهش، سوگیری علوم انسانی، پیچیدگیهای رفتار انسان و موانع شناخت انسان، بعنوان مهمترین ملاحظات اثرگذار علوم انسانی بر فرایند آینده پژوهی شناسایی شده است. از سویی دیگر. تحقق پیش بینی ها، رسیدن به آینده مورد نظر و ارتقای دانش آینده پژوهی، مهمترین دستاوردهای تعامل دو سویه آینده پژوهی و مدیریت دانش حوزه علوم انسانی تشخیص داده شده است. همچنین پیش بینی آینده، ایجاد تغییرات مطلوب در آینده و شناسایی عوامل تغییر، مهمترین اثرات ناشی از فرایند آینده پژوهی بر علوم انسانی قلمداد گردیده است.
روشها و فنون آینده پژوهی
مطالعه روشهای آینده پژوهی بیانگر وجود فنون و تکنیکهای متعددی است که به نمونهای از رایجترین روشهای آن اشاره میشود.
۱ –دیده بانی: دیدهبانی به معنای پایش مستمر تغییرات جهانی در زمینههای مختلف است که بوسیله یک اندیشکده یا یک گروه علاقمند به آینده پژوهی انجام میگیرد. دیده بانی که یکی از سادهترین و در حین حال موثرترین روشهای آینده پژوهی است، نوعا بر پایه بررسی نظام مند محتوای مطالب روزنامهها، مجلات، پایگاههای اینترنتی و دیگر رسانهها، به منظور کشف علامتهای تغییرات صورت گرفته، انجام میشود و دارای نتایج ارزشمندی است.
۲- تحلیل روند: منظور از تحلیل روند، مطالعه یک روند مشخص به منظور کشف ماهیت، علتهای بروز، سرعت توسعه و پیامدهای بالقوهی آن است. تحلیل روندها باید بسیار دقیق باشد، زیرا یک روند مشخص میتواند تاثیرات بسیار متفاوتی برابعاد گوناگون زندگی ما داشته باشد که شاید بسیاری از این تاثیرات در نگاه اول قابل کشف نباشد.
۳- پایش روند: روندهایی که در یک جامعه، صنعت یا بخش مشخص اهمیت ویژه دارند، باید به دقت پایش شوند. بعنوان مثال، نرخ رو به رشد بیکاری یا ظهور یک بیماری جدید که میتواند آثار چشمگیری بر سازمانها و جامعه داشته باشد.
۴- برون یابی روندها: در این روش آینده پژوهان میکوشند با رسم نمودار تغییرات روندها و استفاده از اطلاعات آماری و برون یابی نمودار، بر پایه نرخ کنونی، تغییرات آینده را پیش بینی کنند.
۵- توسعه و تحلیل سناریو: سناریو پیش بینی قطعی و دقیق جهان آینده نیست، بلکه توصیفی از رویدادهای ممکن و چند گانه است که امکان وقوع آنها در آینده وجود دارد. به بیان دیگر، سناریوها آمیزهای از پیش بینیهای تخیلی و در عین حال واقع گرایانه از رخدادهای احتمالی آینده هستند با استفاده از سناریوها میتوانیم درباره آنچه که باید بعدها انجام دهیم، بطور جدی بیاندیشیم. در مواردی شاید بخواهیم از چنین رخدادهایی جلوگیری کنیم، در موارد دیگری شاید بخواهیم تمهیداتی برای وقوع آنها بیاندیشیم و در مواردی هم شاید بخواهیم که وقوع آنها را تسریع نماییم.
۶ – نظر خواهی و مشاوره: در این روش با استفاده از گفتگو، مصاحبه و پرسشنامه، نظرات کارشناسان وافراد خبره نسبت به آینده جمع آوری میشود و با استفاده از روشهای مختلف (مثلاً روش دلفی ) پیشبینیهای دقیقتری از آینده صورت میگیرد.
۷- مدلسازی: رویدادهایی را که ممکن است در جهان آینده رخ دهند، میتوان به شیو ههای گوناگونی تقلیدو باز آفرینی کرد و از این طریق درک بهتری نسبت به آنها به دست آورد؛ مثلاً به کمک ماکت، مردم میتوانند درک کنند که شهرهای آینده و ساختمانهای آن چه شکلی خواهند داشت.
۸- شبیه سازی یا بازی: این مدل در واقع نمایش ایستایی از یک حالت معین است، اما مفهوم همزاد وپویای آن، شبیه سازی است. رزمایشهای جنگی، در حقیقت نوعی شبیه سازی هستند که در آن فرمانده هان جنگی میتوانند راهبردها و تاکتیکهای خود را در شرایطی نزدیک به واقعیت آزمایش کنند.
۹- شبیه سازیهای رایانه ای: نظامها و سامانههای پیچیده، مانند اقتصاد کشور را م یتوان با استفاده ازمعادلات ریاضی و انتقال آنها به رایانه، شبیه سازی کرد. طبق این روش، اطلاعات مربوط به وضعیت موجود کنونی به رایانه داده میشود و رایانه، تغییرات حاصله را نمایش میدهد. رایانه براساس محاسبات، شبیه سازی بهتری انجام م یدهد و نتایج دقیقتری ارائه میکند.
۱۰ – تحلیل تاریخی: مطالعه تحلیل تاریخی، به طور ضمنی مبتنی بر این گزاره است که گاهی تاریخ تکرارمی شود. اگر چنین گزارهای درست باشد – که در بعضی موارد درست است- میتوان یک یا چند موقعیت تاریخی مشابه را مقایسه کرد و از این رهگذر فهمید که سرانجام بعضی از وقایع چه خواهد شد
۱۱ – توفان فکری: قاعده کلیدی در توفان فکری (هم اندیشی) این است که اعضای یک گروه، بدون هیچ گونه انتقاد یا موضع گیری، براساس ایدههای دیگران در مورد یک موضوع خاص، ایده پردازی کنند. دراین روش ایدههای نو – از طریق تشکیل گروههای کوچک- با هدف تفکر خلاق درباره یک موضوع خاص تولید میشوند. این روش برای شناسایی امکانها، فرصتها و ریسکها بسیار مفید است.
۱۲- چشم انداز (دیدمان سازی ): از آنجا که آینده پژوهی فراتر از پیش بینی است، اکثر آینده پژوهان خواهان ابداع تصویرهاو دیدمانهایی از آینده مطلوب برای ملتها، سازمانها یا افراد هستند. آینده پژوهان کار خود را با مروررویدادهای گذشته و موقعیت کنونی آغاز کرده و سپس دیدمانی از آیندههای مطلوب ایجاد میکنند و میکوشند تا راههای مشخص و خلاقانهای برای شکل بخشیدن به چنین آیندههایی بیابند.
اهمیت توجه به آيندهپژوهي در آموزش و پرورش
«تنها خط مشي و سياستي كه احتمال موفقيت آن وجود دارد، تلاش براي ساختن آينده است. تلاش براي ساختن آينده بسيار مخاطرهآميز است ولي به هر حال مخاطرات اين تلاش به مراتب كمتر از عدم تلاش براي ساختن آن است.» (دراكر:۱۳۷۸، ۱۳۰) اشتغال مداوم به امور جاري و پاسخگويي به نيازهاي روزمره، مديران سازمانها را از پرداختن به آينده بازميدارد.در اثر فشار كارهاي روزانه توجه به مسائل مرتبط با آينده از دستور كار خارج ميگردد.اگرچه در گذشته روند آرام و پيوسته امور امكان پيشبيني وقايع و تحولات آينده را براي مديران به وجود ميآورد ولي تأثير عوامل متعدد از جمله رويكرد دانش محور به موضوعات مختلف در چند دهه اخير موجب جهش رشد صنعتي و اقتصادي كشورها و بروز ناپيوستگي در تحولات ملي و بينالمللي گرديده است.چارلز هندي در اين باره ميگويد: «ناپيوستگي فاصله نيست و مسلماً نيازي هم نيست كه فاصله باشد. تغيير ناپيوسته بهترين راه پيشرفت براي جامعه است كه يك مسير مشخص را طي ميكند.» (هندي،۱۳91 :۱۴) او در اين زمينه مثالي ذكر ميكند: «سرخپوستي با مشاهده بادبانهاي كشتيهاي مهاجم اسپانيايي در افق، آن را به تغييرات عجيب و غريب جوي نسبت داد و به كار خود مشغول شد. زيرا در تجارب محدود خود، دركي از كشتيهاي بادباني نداشت. آنها با فرض وجود پيوستگي، آن چه را كه بر دريافتشان منطبق نبود ناديده گرفتند و مصيبت بر آنها نازل شد. اگر بخواهيم گرفتار سرنوشت آن سرخپوست نشويم بايد در جستجوي تغيير ناپيوسته باشيم.» (همان) از مثال ارايه شده توسط هندي در مورد عدم پيوستگي در عصر حاضر، ميتوان به استنباط ديگري دست يافت. توجه به تغيير محيط و وضعيتهاي محتمل، ممكن و مطلوب آينده، عاملي است كه تأثير فراواني بر کارایی سازمانها دارد. ساختار، کیفیت منابع انسانی، آموزشها، فرهنگ و اهداف سازمانی و همچنین راهبرد و فناوريهاي مورد استفاده در مواجهه سازمانها با آینده تاثیر دارد. تاثير محيط بر ساختار سازمانهای متولی امر آموزش و پرورش و ارتباط آن با موضوع آينده پژوهي قابل ملاحظه است.” محيط از نهادها، سازمانها، نيروها و عواملي كه خارج از مرز سازمان وجود دارد تشكيل شده و بر تمام يا بخشي از عملكرد سازمان اثر ميگذارد ولي سازمان نميتواند هيچ كنترلي بر آن اعمال كند. سازمانها با ۴ نوع محيط روبرو ميشوند.» (اعرابي، ۱۳8۶ :۱۵)
با آيندهپژوهي و شناخت ويژگيهاي محيط در آينده، ساختارهاي مناسب براي ادامه فعاليت سازمان آموزش وپرورش کشور تعيين ميگردد. اهميت تاثير محيط بر ساختار سازمانها از آن جهت حائز اهميت است كه نيل به اهداف وابسته به ساختار مناسب براي فعاليت در محيط جديد است. دستيابي به كارآيي در آموزش و پرورش مستلزم رويكرد به تغيير و اعمال تغييرات مناسب با شرایط آینده است.» يافتهها و تجربهها در زمينه علوم نظري حكم ميكند كه سازمانها همواره با دگرگونيهايي كه در اطرافشان اتفاق ميافتد خود را سازگار كنند و منطبق با آنها پيش بروند. به عبارت ديگر اصل عمده در سازمان عبارت است از تأمين انعطاف با قصد جلوگيري از دگرگونيهاي نامطلوب و رودررويي با موقعيتها و حوادث و اجراي برنامههايي كه شرايط و مقتضيات زمان و مكان پيش ميآورد.» (اعرابي، ۱۳9۶: ۱۱ ) ايجاد ساختار مناسب آموزشی در مواجهه با ويژگيهاي محيط جديد مستلزم شناخت آينده است و بدون آن امكان ندارد. ضمن آنکه سرعت تغييرات نيز پرداختن به آينده را در زمینه اهداف و ماموریتهای آموزش و پرورش اجتنابناپذير نموده است. اين سرعت ناشي از افزايش دانش محوري در زندگي بشر و توسعه و گسترش فنآوري، همچنين بروز پديدههايي همچون جهاني شدن است كه خصايصي فزاينده و تاثير گذار دارند. در این میان آموزش و پرورش کشور در مواجهه با تغييرات، نيازمند تحولاتی در ساختار، قوانین و مقررات، روشها، آیین نامهها، شیوه نامههای اجرایی و محتوای مطالب آموزشی است.
ضرورت آيندهپژوهي در آموزش و پرورش
آینده پژوهی در آموزش و پرورش به دلیل ارتباط آن با نسل در حال تربیت جامعه و تاثیرکارکرد آن بر کارایی سازمانها در آینده و موفقیت سازمانهای مختلف کشور در بلند مدت و همچنین مرجعیت آن در تامین نیروی انسانی متخصص و متعهد از اهمیت ویژهای برخورداراست.
نقش تاثیرگذار آموزش وپرورش در کیفیت نیروی انسانی تامین کننده نیازهای سازمانها، نهادها و ارگان، آن را به مرجع منحصر به فرد آموزشی و تربیتی پایه کشور تبدیل نموده است. آموزش متناسب با نیازهای حال وآینده جامعه و پرورش افرادی آگاه، توانمند، سالم، متعهد با نشاط و انگیزه، از کارویژههای تشکیلات آموزش و پرورش است. در فعالیتهای آموزشی و تربیتی پیش گرفتن بر نیازها ضروری است. زیرا مانع عقب ماندگی و رکود پیشرفت همه جانبه جامعه میگردد. به همین لحاظ پیش بینی اوضاع و شرایط درچشم انداز قابل حصول و در آینده (دوریانزدیک) ضروری است.می بایست نیازهای آینده جامعه برآوردشده و متناسب با اهداف پیش بینی شده اقدام به سیاستگزاری و برنامه ریزی نمود.
برآورد نیازها براساس علایم و نشانهها صورت میگیرد و محصول آن اعلام نیازمندی در آینده است. برآوردهای آموزشی نباید صرفا براساس حدس و گمان استوارباشد. بلکه باید نتیجه یک فرایند جدی، عقلانی، تحقیقات بیطرفانه، فعالیت دقیق علمی، دادهها، شواهد و قراین، تجزیه و تحلیل عینی و نه صرفا براساس مدلهای ذهنی و ظنی یا شهودی پژوهشگر باشد. پیش بینی و تخمین یا احتمال سازی، به عنوان راهکار دیگر مطرح است. این راهکار به طور مشخص ناظر به موضوعات آینده است:
در آینده پژوهی محققین تعیین میکنند که حساسیتها و نیازهای آینده از چه اولویتهایی برخوردارند. پیش بینی با هدف مشخص کردن وضعیت یا اوضاع پدیدهها در آینده بوده و ضمن اتکا برتحلیل و برآوردهای گذشته، ناظر به آینده است. و برپایه در نظرگرفتن احتمالات مختلف شکل میگیرد.
البته حساسترین و مهمترین وظیفه آینده پژوهان از نظر تصمیم گیران ومدیران، پیش بینی یک واقعه در شرایط فعلی است صحت تحلیل و وقوع پیش بینی انجام شده است تاثیر زیادی بر اعتبار آینده پژوهی و اعتماد مسولان خواهد داشت. بنابراین نیاز سنجی آموزشی و تربیتی جامعه و انعکاس آن به مدیران عالی آموزش و پرورش از کارویژههای مطالعات آینده است.
از آنجا که آمیختگی امور و تاثیر تعامل حوزههای مختلف باعث ایجاد طیفی از نیازمندیهای آموزشی در سطح دستگاههای مختلف کشور گردیده است. تاثیررشد فنآوریها بر اقتصاد، سیاست، فرهنگ و سایر بخشها بایکدیگر، آموزش و پرورش را با طیف گستردهای از درخواستهای متنوع حوزههای مختلف در آینده مواجه میکند. در سطح کلان تعیین اهداف و سیاستها و همچنین طرح ریزی برنامههای آموزشی، وابسته به چشماندازهایی است که از آینده ارائه میشود. بدیهی است چشم انداز مطلوب بایستی با در نظرگرفتن کلیه ابعاد تهیه و تدوین شود. ضرورت پاسخ به مسایل آینده در سطح آموزش و پرورش توجه و تمرکز به انواع رویکردهای مطرح در آینده پژوهی را اجتناب ناپذیرمی نماید.
علاوه براین، برخی از ضرورتهای آینده پژوهی را میتوان در موارد زیر دسته بندی کرد:
• آماده شدن خود و ديگران در برابر آينده
• کسب نماي کلي از آيندههاي در حال ظهور
• درک زود هنگام خطرات و هشدارها
• کسب موفقيت و برتري در رقابتها
• سازگاري با تغييرات
• کسب موقعيت در قلب روندها و مسير تغييرات
• کسب ايده درباره برنامهريزي و سرمايهگذاري براي بدست آوردن منافع موجود”(ملکی فر، ۱۳9۴ :ص۶ )
اهداف آينده پژوهي در آموزش و پرورش
آینده پژوهی در سازمان آموزش و پرورش کشور با رویکرد پاسخگویی به نیازهای آتی کشور و تربیت نسلهای آینده براساس آموزههای اسلامی در کلیه حوزهها، میتواند اهداف متعددی را تعقیب نماید. با توجه به تأثیر و اهمیت تصمیم گیران و سیاستگذاران در تعیین چگونگی و نحوه فعالیتهای آموزشی و تربیتی، برخی از اهداف با رویکرد مذکور که میبایست مورد توجه قرار گیرند عبارتند از :
– تعریف آیندههای مطلوب آموزشی:
آمادگی برای ایفای نقش در آینده بدون ارائه تعریف شفاف از آن میسر نخواهد بود. ترسیم و تصویر محیط و شرایط آینده کشور با در نظرگرفتن اهداف و راهبردها، از طریق فعالیتهای آینده پژوهی میسر میگردد. توجه به تغییرات و روند آن ازمولفههای مهم در ترسیم وضع اینده خواهد بود.
– ارائه تصویری از وضعیت آینده فن آوری و تاثیر آن بر فعالیتهای آموزشی:
رشد سریع علوم و فن آوری موجب منسوخ شدن بسیاری از امکانات و تجهیزات مورد استفاده در آموزشها گردیده است. مطالعه و پیگیری مستمر تغییرات فن آوری و محصولات جدید با تلفیق و ترکیب آنها در راستای فعالیتهای آموزشی امکان موفقیت یادگیری را افزایش خواهد داد. علاوه براین ورود فن آوریهای نوین ارتباطی و اطلاعاتی به زندگی بشری موجب سرعت تغییر شرایط و موقعیتها در عصر حاضر شده که ضمن ایجاد پیچیدگی در روابط و تعاملات موجود، موجب اشتغال مداوم و مستمر مدیران و مسئولان سازمانهای مختلف گردیده است. بدیهی است در این شرایط
نمی توان تاثیر فناوری را در تحولات آینده و آسیبهای احتمالی فرهنگی و اجتماعی نادیده گرفت. نیاز به مطالعه عمیق و اندیشه در این خصوص میبایست مدنظر مطالعات آینده پژوهی قرارگیرد.
-برآورد و کشف موقعیتهای جدید ناشی از تغییرات:
با نگاه به آینده و عبور از چارچوبهای فکری موجود، نگرش به موضوع موقعیتها نیز توسعه و گسترش مییابد. چه بسا بسیاری از تغییرات فعلی با این نگرش تبدیل به امکانی برای موفقیت بیشتر آموزش و پرورش گردد.
– زمینه سازی برای بهره برداری از فرصتهای در حال ظهور در سطح آموزش و پرورش کشور.
– پیش بینی آسیبهای فرهنگی و آموزشی ناشی از شرایط نوین.
– ایجاد انعطاف در ساختار و ماموریتها با هدف کنترل آسیبهای آینده.
– بازبینی راهبردها و اهداف سازمانی آموزش و پرورش.
– برآورد و تعیین نیازمندیهای جدید آموزشی متناسب با آینده.
– اتخاذ موضع فعال مسئولان و تصمیم گیران آموزش و پرورش در مواجهه با شرایط آینده.
“برای این که دید وسیعی نسبت به آینده داشته باشیم (آینده نگری) باید آن را بشناسیم (آینده شناسی) و برای شناخت آن باید درباره آن مطالعه و تحقیق کنیم (آینده پژوهی). به عبارت دیگر لازمه آینده نگری، آینده شناسی و آینده شناسی مستلزم اینده پژوهی است.. «(ناصرآبادی: ۱۳93، ۱)
تلاش برای بررسی آینده بایستی نظاممند باشد تا تحت عنوان آینده پژوهی قرارگیرد. ضمن آنکه این اقدامات باید به صورت درازمدت (۵-۳۵سال ) که به طور معمول فراتراز افقهای برنامه ریزی است انجام گیرد.آینده پژوهی یک فرآیند شامل مشورت و تعامل بین جامعه علمی، سیاستگزاران و کاربران نتایج تحقیقات است. آموزش و پرورش کشور در پرتو مطالعات آينده پژوهی امكان شناخت عوامل مؤثر در تعیین شرایط وموقعیتهای نوين را داشته و موجب تربیت کارآمد نیروی انسانی مورد نیاز کلیه بخشهای فرهنگی، اقتصادی، سیاسی، دفاعی، صنعتی و تجاری میگردد.
نتیجه گیری
براساس این پژوهش، 100 مسئله اولویت دار کشور در سال 96 بررسی و مسائل کشور در هفت حوزه شامل سیاست، اقتصاد، جامعه، فرهنگ، علم و فناوری، سلامت و محیط زیست، شناسایی شده است که در بین این هفت بخش، اقتصاد بیشترین سهم را در میان مسائل کشور دارد. به نقل از اتاق بازرگانی، صنایع، معادن و کشاورزی تهران، در «گزارش آینده پژوهی ایران» ۱۸ مسئله در میان ۱۰۰ مسئله کشور جا گرفته است و این نشان می دهد که اقتصاد با سهم ۱۸درصدی بالاترین سهم را در اثرگذاری روی وضعیت کلان کشور دارد. پس از اقتصاد، بخش سیاست با 16درصد سهم بالایی در میان مسائل مهم کشور دارد. همچنین بخش سلامت با 14درصد سومین حوزه ای است که سهم بالایی در میان 100 مسئله کشور دارد. چهار بخش دیگر هر کدام 13 مسئله را به خود اختصاص داده اند. رتبه بندی 100 مسئله کشور در سال 96 نیز که با نظرسنجی از خبرگان و روش های پژوهشی صورت گرفته، نشان می دهد که اقتصاد پراهمیت ترین مسئله ایران شناخته شده است. ضرورت «اصلاحات ساختاری اقتصادی» در صدر این رتبه بندی و بالاتر از مسئله تأمین آب قرار گرفته است. پس از «بحران تأمین آب» نیز موضوع «بیکاری» در رتبه سوم مهم ترین مسائل کشور قرار گرفته است. رکود یا رونق اقتصادی نیز در رده دهم این رتبه بندی آمده است.شناخت مسائل پیش روی کشور در سال 96، این امکان را ایجاد می کند تا تصویر روشن تری از احتمال رسیدن به اهداف رشد اقتصادی نمایان شود.
مسئله اول: ضرورت اصلاحات ساختاری اقتصادی
ضرورت اصلاحات ساختاری اقتصادی به عنوان مهم ترین مسئله ایران در سال ۱۳۹۶ از طرف خبرگان همه حوزه های کشور معرفی شده است. هرچند این موضوع مختص سال 96 نیست اما به عنوان مسائلی حل نشده باقی مانده که راه فراری از آن نیست.
مسئله دوم: بیکاری
طی تحقیقات به عمل آمده مهم ترین چالش جهان در ۵۰ سال آینده، فقدان شغل و بیکاری در کشورها خواهد بود؛ درحالی که این موضوع با شدت بیشتری در کشور ما با توجه به جمعیت جوان آشکار شده است. در این میان، بیکاری فارغ التحصیلان دانشگاهی یکی از عوامل تأثیرگذاری است که بر پیچیدگی های موضوع در کشور افزوده که عمدتا به دلیل عدم تناسب دانشگاه و بازار کار و مشکل ساختاری در بخش عرضه و تقاضای نیروی کار است.
مسئله سوم: رکود یا رونق اقتصادی
رکود اقتصادی به معنای از نفس افتادن فرآیند تولید و در نتیجه عدم ایجاد اشتغال متناسب یا حتی کاهش میزان اشتغال در جامعه است. نرخ رشد اقتصادی 11.6درصدی در 9 ماهه سال 95، امیدواری ها را برای تداوم روند رو به رشد تولید زنده کرده است.
مسئله چهارم: سرمایه گذاری
چهارمین مسئله اقتصادی که دوازدهمین مسئله کشور در میان 100 چالش سال 96 شناخته شده، اصلی ترین لازمه تحرک اقتصادی محسوب می شود.
مسئله پنجم: بحران بانک ها
در وضعیت عدم شکل گیری بازار سرمایه عمیق، اقتصاد ایران به شدت بانک محور شده است، به طوری که می توان گفت بیش از 90درصد از بار تأمین مالی بنگاه های تولیدی وابسته به بانک هاست. در شرایطی که چنین وابستگی شدیدی به منابع بانکی وجود دارد، بروز هر بحرانی در شبکه بانکی می تواند به تمامی بخش های اقتصاد تسری یابد. سیستم بانکی اکنون با حجم بالای مطالبات معوق و مشکوک الوصول مواجه است. از سوی دیگر سرمایه گذاری در بخش املاک و مستغلات به انجماد دارایی های آنها منجر شده به همین دلیل رقابت بر سر جذب سپرده از سوی بانک ها به افزایش نرخ سود بانکی فراتر از سطح واقعی اقتصاد منجر شده است. علاوه بر این در سال ۱۳۹۶ موضوع روابط بین المللی بانک ها نیز حائز اهمیت و تعیین کننده خواهد بود، چراکه بانک ها پس از رفع تحریم ها به دلیل عقب ماندگی از استانداردهای روز بانک داری هنوز موفق به برقراری روابط مطلوب با بانک های بین المللی نشده اند، بنابراین اقتصاد ایران مهم ترین رکن برقراری ارتباطات بین المللی را به طور مطلوب در اختیار ندارد. فاصله نرخ سود بانکی با نرخ تورم از سوی رئیس کل بانک مرکزی به عنوان نماد، بحران بانک ها معرفی شده است. مسئله بحران بانک ها به عنوان پنجمین مسئله اقتصاد ایران و مسئله 21 کشور در سال 96 شناخته شده است.
مسئله ششم: قاچاق و فربهی اقتصاد زیرزمینی
حجم گسترده اقتصاد زیرزمینی یکی از عارضه های مزمن اقتصاد ایران است و به بخشی از اقتصاد اطلاق می شود که فعالیتی قانونی یا غیرقانونی را پنهان از چشم دولت و نظام مالیاتی اداره می کند. گسترش حجم اقتصاد زیرزمینی در کنار منافع مقطعی چون جذب بیکاران شهری و مهاجران روستایی مشکلات بزرگی همچون کاهش درآمد مالیاتی و البته کسری بودجه ایجاد می کند. یکی از اجزای اصلی بخش اقتصاد زیرزمینی قاچاق است که با تکیه بر فساد اداری و سیستمی انجام می شود. مسئله قاچاق و مبارزه با آن موضوع ششم اقتصاد و مسئله 26 کشور شناخته شده است.
مسئله هفتم: بازار جهانی انرژی
به نظر می رسد تحولات بازار انرژی در سال ۱۳۹۶ تحت تأثیر چند عامل عمده قرار داشته باشد. نخستین عامل پیدایش فناوری های نوین استحصال نفت است که ذخایر نفتی در دسترس دنیا و به ویژه آمریکا را افزایش می دهد. این عامل باعث خواهد شد قیمت نفت در کانال ۴۰ تا ۶۰ دلاری در سال ۱۳۹۶ ماندگار باشد. دومین مسئله بازیابی و افزایش سهم ایران در بازار انرژی نسبت به دوران قبل از تحریم است که باز از ناحیه عرضه افزایش قابل ملاحظه، قیمت انرژی را با محدودیت روبه رو می کند. سومین مسئله چشم انداز کاهش رشد اقتصادی چین به عنوان یکی از اصلی ترین متقاضیان نفت خام است که انتظار ثبات قیمت نفت را تحکیم می کند. تنها عاملی که می تواند موجب عدم تحقق ثبات قیمت نفت شود، درگیری ها و مواجهه های نظامی شدید در منطقه جنوب غرب آسیا است.بر این اساس سال آرامی برای بازار انرژی پیش بینی شده است و کشورهای نفتی نباید چندان به بهبود وضعیت درآمدهای نفتی از محل افزایش قیمت نفت تکیه کنند. بازار انرژی به عنوان تامین کننده بخش مهمی از بودجه کشور در اقتصاد وابسته به نفت ایران مسئله هفتم اقتصاد و مسئله 44 کشور معرفی شده است.
مسئله هشتم: سیاست های خصوصی سازی و پیامدهای آن
دولت در ایران طی دهه های گذشته با تغذیه از دلارهای نفتی فربه شده است و در نتیجه اکنون نه خود می تواند حرکت چابکی را در اقتصاد تحقق بخشد و نه به راحتی می تواند با کنار رفتن از صحنه، راه را برای بخش های غیردولتی باز کند. عدم شکل گیری خصوصی سازی واقعی چالش مهم اقتصاد شناخته می شود. اینکه تنها 13درصد از واگذاری ها در بیش از یک دهه گذشته به بخش خصوصی واقعی رسیده است، نشان می دهد چابک سازی اقتصاد از طریق خصوصی سازی محقق نشده است. شکل گیری بخش شبه دولتی به واسطه این خصوصی سازی ها به چالشی جدید برای اقتصاد ایران بدل شده که در سال آینده نیز همچنان حائز اهمیت است. این مسئله، موضوع شماره 51 در میان 100 مسئله ایران شناخته شده است.
مسئله نهم: تورم
اقتصاد ایران در زمینه نرخ تورم به آرزوی خود رسید و این نرخ در سال 95 تک رقمی شد اما تغییر مسیر این شاخص استراتژیک یکی از احتمال های قوی در سال 96 به حساب می آید. نرخ تورم ماهانه در اسفند سال 95 به 2درصد رسید که در مقایسه با ماه های قبل از آن که عموما کمتر از یک درصد برای هر ماه به ثبت می رسید، رقم بالایی محسوب می شود. حفظ تورم تک رقمی در دوره 12ماهه زمانی اتفاق می افتد که میانگین تورم ماهانه از 0.8درصد فراتر نرود. صندوق بین المللی پول نیز نرخ تورم سال جاری ایران را 11درصد پیش بینی کرده است.
مسئله دهم: بودجه دولت
اقتصاد ایران در مسئله بودجه بندی با مشکلات ساختاری روبه رو است. نماگرهای اقتصادی بانک مرکزی نشان می دهد که درآمد سالم دولت یعنی مالیات ها، به زحمت تکافوی هزینه های جاری دولت را می دهد. این ساختار معیوب دولت را به وارد کردن درآمد نفت در ساختار بودجه حریص تر می کند که در واقع دست اندازی به دارایی نسل های آینده است. از سوی دیگر با محدود شدن درآمدهای نفتی و مقاومت دولت در برابر کوچک شدن، استقراض از بانک مرکزی به عنوان سریع ترین راه تأمین مالی مورد توجه قرار می گیرد که پیامد آن تورم است. دولت یازدهم برای پوشاندن کسری بودجه از ابزار جدید و کم عارضه تری تحت عنوان اوراق بهادار اسلامی استفاده کرده است. طبق آمار بودجه مصوب سال ۱۳۹۵ دولت ۴۰۰ هزار میلیارد ریال از این اوراق در سال صادر کرده است.
مسئله یازدهم: حجم بالای بدهی های دولت
کشور با مشکل بدهی های بالای خارجی روبه رو نیست و همواره به علل گوناگون سطح بدهی های خارجی پایین نگه داشته شده است.
مسئله دوازدهم: بحران صندوق های بازنشستگی
مشکل اساسی صندوق های بازنشستگی ورودی کم و خروجی زیاد است.
مسئله سیزدهم: رکود مسکن
یکی از بخش های محرک اقتصاد بخش مسکن است. توانایی ایجاد تعداد زیادی شغل به صورت مستقیم و غیرمستقیم بخش مسکن را به یکی از کلیدی ترین بخش ها در اقتصاد ایران بدل کرده است. نتیجه این نقش پراهمیت این است که با ایجاد رکود در این بخش سرعت حرکت رو به جلوی اقتصاد کم می شود. ماهیت بازار مسکن در طرف عرضه و تقاضا به گونه ای است که خواسته یا ناخواسته، رکودهای متناوب در آن عملاً قابل پیشگیری نیست. اما تدوین سیاست های مناسب می تواند در خروج سریع تر این بخش اقتصادی از کما مؤثر باشد. رکود مسکن مسئله 78 ایران شناخته شده است.
مسئله چهاردهم: سهم کشاورزی در رشد تولید ناخالص داخلی
به جز نقاط معدودی از کشور، «الگوی کشت» با شرایط اقلیمی مناطق سازگاری ندارد. محصولات کشاورزی آب بر در شرایط استمرار خشکسالی های اخیر به طور کلی مزیت خود را از دست داده اند.
مسئله پانزدهم: مشکلات زیرساختی ناوگان حمل ونقل
ناوگان حمل ونقل ایران دارای مشکلات زیرساختی است که از سالیان دور تاکنون پیامدهای گوناگونی را بر کشور تحمیل کرده است. از تلفات و خسارت های بالای ناشی از سوانح جاده ای که بخشی از آن به خاطر ناایمن بودن جاده هاست تا موانع توسعه تجارت و رسیدن ایران به نقش ترانزیتی در منطقه به دلیل کافی نبودن مسیرهای حمل ونقل ترانزیتی در این حوزه قابل دسته بندی است. این موضوع به عنوان مسئله ۸۱ در میان 100 مسئله کشور در سال 96 قرارگرفته است.
مسئله شانزدهم: توسعه انفجاری بازار فناوری اطلاعات
بازار فناوری اطلاعات در کشورهایی که جمعیت نوجوان و جوان زیادی دارند معمولاً از پررفت وآمدترین و جذاب ترین بازارها محسوب می شود و تراکنش مالی زیادی به همراه دارد. توسعه این بازار تحت تأثیر زیرساخت های فناوری اطلاعات که عمدتا توسط دولت تجهیز می شود قرار دارد و به نظر می رسد توسعه زیرساخت ها در سال ۱۳۹۶ با نرخ رشد فزاینده نسبت به سال های اخیر تداوم یابد. این مسئله در میان 100 مسئله اصلی کشور در سال 96 رتبه 87 را به خود اختصاص داده است.
مسئله هفدهم: ضرورت نوسازی شهری
در ماه های پایانی سال ۱۳۹۵ واقعه پلاسکو بار دیگر بخشی از بحران پنهان مانده شهرهای ایران را آشکار کرد و ضرورت نوسازی شهری را به مطالبه ای عمومی بدل ساخت. به نظر می رسد در سال ۱۳۹۶ از سویی ضرورت بافت های فرسوده شامل بافت های مسکونی شهری و روستایی و همین طور تجاری و اداری و از سوی دیگر ضرورت ایمن سازی ساختمان ها به خصوص در کلانشهرها از موضوعات مورد توجه باشد. این مسئله رتبه ۹۴ را در میان 100 مسئله کشور در سال 96 دارد.
مسئله هجدهم: تقابل کسب وکارهای نوپا و سنتی
ورود استارتاپ ها به بازار کار در سال 95 شکل جدی تری به خود گرفت. هرچند در یک دهه گذشته کسب وکارهای مبتنی بر وب، نشانه هایی از کسب وکارهای نوین و وابسته به اینترنت را بروز داده بودند اما با روند سریع استفاده از اسمارت فون ها و همه گیر شدن آن، کسب وکارهای جدید از سوی نسل جدید کارآفرینان کشور راه اندازی شده است.
پدیده هایی نظیر اسنپ که در زمینه حمل ونقل شهری و تاکسی سرویس، تحول جدیدی به دنبال داشت، با مخالفت هایی از سوی آژانس داران و صاحبان قبلی این مشاغل همراه شد. پیش بینی ها نشان می دهد که در سال 96، کسب وکارهای نوین جایگاه بیشتری در میان مشاغل کشور پیدا خواهند کرد، بنابراین تقابل کسب وکارهای سنتی با این نوع مشاغل ازجمله مسائل پیش روی اقتصاد ایران به شمار می رود. این موضوع رتبه 99 را در میان 100 مسئله کشور در سال 96 به خود اختصاص داده است.
منابع و مراجع
• اسلاتر، ریچارد. ای (1395). دانش واژه آیندهپژوهی. ترجمه محمدرضا فرزاد و امیر ناظمی، انتشارات مرکز آیندهپژوهی علوم و فناوری دفاعی، موسسه آموزشی و تحقیقاتی فناوری صنایع دفاعی، چاپ اول
• باربور، ایان (1395). تاریخ علم و دین. ترجمه بهاءالدین خرم شاهی، مرکز نشر دانشگاهی، چاپ پنجم
• تیشهیار، ماندانا (1390). آیندهپژوهی در مطالعات استراتژیک.انتشارات پژوهشکده مطالعات راهبردی، چاپ اول
• خزایی، سعید (1391). آیندهپژوهی فرهنگی و اجتماعی. دوماهنامه فارابی، شماره بیست و هفتم.
• داناییفرد، حسن (1388)، تحلیلی بر موانع تولید دانش در حوزة علوم انسانی: رهنمودهایی برای ارتقای کیفیت ظرفیت خطمشی ملی علم ایران، سیاست علم و فناوری، دورة 2، شماره1.
• عباسی، عطاءالله (1395). مفاهیم آیندهپژوهی و تأثیرات آن بر سیاستگذاری. نشریه سیاست علم و فناوری، شماره 2 و 3.
• عبدی، اسماعیل (1392). درآمدی بر آیندهشناسی خطمشی ملی و تحول در علوم انسانی. فصلنامه مطالعات آیندهپژوهی، سال دوم، شماره پنجم
• گودرزی، غلامرضا و مهدی محمدی (1392). بررسی تطبیقی نگاه تمدنی غرب و اسلام به مقوله سبک زندگی با رویکرد آیندهپژوهی. فصلنامه مطالعات آیندهپژوهی، سال دوم، شماره هفتم، 18.
• گودرزی، غلامرضا (1393) .تصمیمگیری استراتژیک (مطالعه موردی؛ رویکرد موعودگرایی شیعه). انتشارات دانشگاه امام صادق (ع)، چاپ اول
• مرکز آیندهپژوهی علوم و فناوری دفاعی (1394)، دانشنامه آیندهپژوهی، ج 2، تهران، موسسه آموزشی و تحقیقاتی صنایع دفاعی.
• معلمی، حسن (1392). معرفتشناسی. چاپ دوم، کانون اندیشه جوان، تهران.
• Abeles, D.P. (2006). Do we know the future of the University?. On the Horizon, 14(9), 35-42.
• Blass, E,. Thornton, M. & Rawlings, B. (2011). Future scenarios for a depressed region of England. Foresight, 13(6), 3-17.
• Ehresman, C. (2012). A theoretical frame for future studies, On the Horizon. 21)1(, 46-53.
• Fenwick, T. (2003), Emancipatory potential of action learning: a critical analysis. Journal of Organizational Change Management, 16(6), 619-32.
• Foo, C. and Foo, C. (2003). Forecast ability, chaos and foresight. foresight, 5(5), 22-23.
• Godet, M. (2005). Regions facing their futures. Foresight 7(2), 21-27.
• Graetz, F., Rimmer, M., Lawrence, A. & Smith, A. (2004). Managing Organisational Change. John Wiley & Sons, Brisbane, 2nd ed
• Groff, L. (2005), Introduction to Future Studies. Foresight, 3(5), 106-115.
• Krawczyk & Slaugster, R. (2010), New generations of futures methods, Futures, 42, 75-82.
• Marion, R. & Bacon, J. (2000), Organizational extinction and complex systems. Emergence, 1(4), pp. 71-96.
• Roberge, I. (2012), Futures construction in public management. International Journal of Public Sector Management, 26(7), pp. 534-542.
• Slaughter, R. (2003), Futures beyond Dystopia, Creating Social Foresight. London: Routledge, 1th edition.
• Smith, A. (2005), Complexity theory for organizational futures studies. Foresight, 7(3), 22-30.
• Stacey, R. (1993), Strategic Management and Organizational Dynamics, London: itman
• Steiner, C. (2001). A role for individuality and mystery in managing change, Journal of Organizational. Change Management, 14(2), 150-67.
• Sullivan, T. (2004). The viability of using various system theories to describe organizational change. Journal of Educational Administration, 42(1), 43-54.
• Vincent-Lancrin, S. (2004). Building futures scenarios for universities and higher education: an international approach. Policy Futures in Education, 2(2), 245-263.
عنوان: چالش های آینده پژوهی در ایران با تأکید بر ضرورت آن در آموزش و پرورش کشور
نویسنده: مهدی یاراحمدی خراسانی