نویسنده: مهدی یاراحمدی خراسانی
اشاره:
«کسب در آمد حلال» و «مدیریت هزینه ها» دو گزاره ی اساسی اقتصاد خانواده است. در متون اسلامی – به ویژه در مباحث اخلاقی – عرفانی موضوعی به نام «زهد» بیان شده است. که متأسفانه تعبیر نادرست برخی از افراد آن را مترادف ترک دنیا و بسنده کردن به امور ناچیز مادّی تعریف کرده است! و حال آن که در احادیث و سیرة معصومان: «زهد، به معنای عدم دلبستگی به دنیا و مظاهر مادّی آن است ». یکی از مباحث کلیدی در زندگی، شناخت مبانی اقتصاد خانواده و پرهیز از افراط و تفریط در امور مالی و اقتصادی است.
مقدمه:
اقتصاد خانواده نقش مهمی در اقتصاد ملل مختلف دارد. بخش قابل توجهی از کسب وکارهای موجود بر پایه مدیریت یا مالکیت خانوادگی استوار است، به طوری که حدود نیمی از تولید ناخالص ملی از طریق این کسب وکارها تامین می شود. اما تصور و باور اکثر ما از اقتصاد خانواده چیست؟ شیوه ی مدیریت اقتصادی خانواده ها امروزه بخش عمده ای از هویت آنان را تشکیل می دهد. رونق و شکوفایی اقتصادی، رشد و ترقی خانواده را در پی خواهد داشت. آنچه باعث حفظ و رونق اقتصاد خانواده ها و به تبع آن اقتصاد کشورها می گردد، آموختن این مطلب است که چگونه با کسانی که به آنها علاقه و ارتباط عاطفی داریم، ارتباطات مالی سالم و مناسبی داشته باشیم. شاید این کار ساده به نظر برسد اما در واقع چندان هم ساده نیست.
اقتصاد خانواده و مدیریت آن:
آنچه به راستی اقتصاد خانواده را منحصر به فرد می کند وجود ارتباطات درونی بین نقش های شغلی و خانوادگی است، یعنی رابطه ای که به طور معمول و در غیر از مباحث اقتصادی خانواده یافت نمی شود. درک این ارتباطات درونی را می توان شاه کلید سالم سازی اقتصاد خانواده دانست. نگرش سیستمی درک روشنی از تاثیر متقابل دو سیستم فرعی خانواده و اقتصاد را بریکدیگر و برمحیط ارائه می دهد. باید باور داشت که اقتصاد خانواده یک فعالیت جدی و رسمی است نه تفنن و سرگرمی. این بدین معنا نیست که شما نمی توانید یا نباید ارتباطی عاطفی با فعالیت های مربوط اقتصاد برقرار کنید، بلکه موضوع اصلی این است که برای تامین هزینه ها ، به اقتصادی حلال، سودآور و موفقیت آمیز نیاز است. مهمترین نکته در اقتصاد خانوار و مدیریت اقتصادی خانواده بی شک دستیابی به الگوی صحیح مصرف (برای مدیریت هزینه ها) و برقراری سیستم درآمدی مناسب و حلال (برای مدیریت درآمد) است.
مديريت اقتصادي خانواده در شرايط عادي بايد بر اساس ميزان درآمدهاي هر يك از اعضاي خانواده و هزينه ها تنظيم شود. همان طور كه در خانواده، والدين بايد مديريت عاطفي، رواني و اجتماعي را اعمال كنند، در بحث هزينه كردن و ايجاد تعادل بين دخل و خرج نيز نياز به مديريت است.هر خانواده بنگاه اقتصادي كوچكي تلقي شده است كه نياز به مديريت بر منابع دارد. صرفه جويي، قناعت و پرهيز از تجمل گرايي و چشم و هم چشمي از ملزومات اجراي مديريت اقتصادی خانواده ها و تضمین کننده ی موفقیت آن است.
راهکارهای موفقیت در اقتصاد خانواده:
اگر بخواهیم اقتصاد خانواده خود را بر مبنای اصول دینی و علمی دوام و قوام بخشیم می بایست به راهکارهای زیر توجه داشته باشیم:
1- برنامه ریزی برای آینده اقتصاد خانواده: بی شک برنامه ریزی برای آینده ی زندگی در تمامی خانواده ها مطرح است. در بطن یک مدل سیستمی اقتصاد خانواده، خانواده و اقتصاد آن را نمی توان از هم مجزا کرد. بنابراین زمانی که برای هر یک از آنها برنامه ریزی می کنیم، ناگزیریم دیگری را نیز مدنظر قرار دهیم. توجه به نیازهای آتی خانواده و همچنین شناخت فرصت ها و تهدیدهای اقتصاد خانواده در این راستا اهمیت دارد.این کار برای تمام اعضای خانواده مفید خواهد بود. می توان جلسات خانوادگی را روی این موارد متمرکز کرد.
2- انجام مشاوره های اقتصادی: بعضاً خانواده ها در مدیریت اقتصادی خود از توان لازم برخوردار نیستند. و یا این که با مسائل و مشکلاتی مواجه می شوند که به تنهائی از عهده ی آنان برنمی آیند. امروزه منابع و مراجع بسیاری با موضوع اقتصاد خانواده وجود دارد. برگ برنده، شناخت مرجع شایسته و مراجعه به آن و کسب مشاوره صحیح است. از منابع بالقوه اطلاعات و مشاوره می توان به موارد زیر اشاره کرد: دوستان و آشنایان، اقوام، اعضای خانواده، همکاران شغلی و … .
3- افزایش سطح دانش اقتصادی خانواده: ابتدایی ترین مرجع برای افزایش سطح دانش و آگاهی و به روزماندن، کتاب ها و نشریات است. ارائه آموزش های لازم به فرزندان و ارتقا سطح عمومی دانش اقتصادی خانواده می تواند زمینه ی خوبی برای تصمیم گیری های صحیح اقتصادی باشد.
4- روحیه همکاری بین اعضای خانواده: تعامل مناسب بین اعضای خانواده و همچنین اولویت بندی نیازهای اقتصادی سبب تقویت و سلامت اقتصاد خانواده می گردد.
5- توجه به آموزه های دینی: ترویج مسائل اقتصاد اسلامی و دینی در خانواده و پرهیز از روحیه ی اسراف و تبذیر می تواند اقتصاد خانواده را قوام بخشد.
6- پرداخت خمس و زکات و وجوهات شرعی: یکی از مهمترین آسیب های اقتصاد خانواده غافل شدن از این دو واجب دینی است. بی شک در دین مبین اسلام برکاتی در قالب رعایت این دو مهم برای خانوارها وجود دارد.
جایگاه فرزندان در اقتصاد خانواده:
نقش کودکان و فرزندان به عنوان یکی از مصرف کنندگان عمده در خانوده ها از یک سو و همچنین جایگاه آنان در آتیه اقتصاد خانواده ها از سوی دیگر لزوم توجه به آموزش صحیح و هدایت آنان را ایجاب می نماید. با رهبری صحیح و بجا در اقتصاد خانواده، خصوصیات جمعگرایی، صداقت، دلسوزی، صرفهجویی، مسئولیتپذیری و دیگر خصوصیات مثبت رشد و پرورش مییابد.
بایدهای شناختی فرزندان از اقتصاد خانواده:
همان طور که ذکر شد هدایت فرزندان در مسیر شناخت مسائل، مشکلات، کمبود ها و محدودیت های اقتصادی خانواده ها می تواند در اصلاح رفتار مالی و همچنین واقعیت نگری آنان نقش مهمی ایفا نماید. در این راستا مبانی شناختی زیر بعنوان مسائل اساسی اقتصاد خانواده در ارتباط با فرزندان نقل می گردد:
۱ـ محل کار والدین: بچهها باید از محل کار والدین، حرفه آنان و سختی های شغلشان آگاهی داشته باشند.
۲ـ همکاران: بهتر است والدین فرزندان خود را با برخی از همکارانشان آشنا کنند.
۳ـ اهمیت خانه داری: بچهها باید اهمیت وظایف، کار و زحمات خانهداری را بدانند و به آن احترام بگذارند. بچهها باید بدانند که کارهای خانه به زحمت و تلاش فراوان نیاز دارد.
۴ـ احتیاجات عمومی و مشترک: فرزندان باید احتیاجات عمومی و مشترک خانواده مانند فرش، رادیو، تلویزیون، کتاب و … را تشخیص داده و یاد بگیرند از بعضی نیازهای خود جهت رفع نیازهای دیگر اعضای خانواده صرف نظر نمایند.
۵ـ بودجه خانواده: بهتر است بچهها با بودجه خانواده آشنا باشند و از مقدار حقوق و یا دستمزد والدین خود آگاهی یابند.
۶ـ پرهیز از غرور در هنگام رفاه: نباید به بچهها اجازه داد که اگر وضع مالی خانواده رضایتبخش است خود ببالند. در خانوادههایی که از رفاه نسبی بیشتری برخوردارند، بهتر است پولها صرف نیازهای عمومی خانواده بشود. به عنوان مثال خرید کتاب بهتر از خریدن لباس اضافی است.
۷ـ روحیه تلاش و کوشش: فرزندان باید بدانند که انسانها در سایه ی تلاش و کوشش بیشتر برای معاش حلال و بهبود زندگی احساس غرور میکنند تا در پول اضافی و ثروتی که بدون دردسر به دست آمده است.
8- صبر در تنگدستی: در هنگام تنگدستی خانواده باید روحیه صبر، بردباری و تلاش در راه آیندهای بهتر، گذشت و مساعدت را تبلیغ و پرورش داد. والدین هرگز نباید در مقابل بچهها از وضع زندگی خود بنالند و یا شکایت کنند. بر عکس آنها باید خود را خوشبخت نشان بدهند و برای بهبود معیشت خانواده تلاش کنند و روزهای بهتری را برای خود و خانواده آرزو نمایند.
9 ـ پس انداز کردن: لازم است از درآمد خانواده مبلغی برای روزهای مهم و حساس پسانداز شود.
10- مصرف عاقلانه: فرزندان باید بیاموزند که از وسایل زندگی به طور عاقلانهای استفاده نمایند و نسبت به وسایل مشترک و عمومی خانواده دلسوزی لازم را از خود نشان بدهند.
11ـ ملاحظهکاری در استفاده از وسایل: ملاحظهکاری جنبه خاص دلسوزی است. دلسوزی بیشتر در افکار و تصورات انسانها تجلی مییابد اما ملاحظهکاری در عادات ظاهر میشود. بچهها باید قادر باشند و یاد بگیرند بدون اینکه لوازم و وسایل خانه را کثیف کنند یا بشکنند، از آنها استفاده نمایند.
۱2ـ افزایش حس مسئولیت پذیری کودکان: نباید بچهها را برای خراب کردن یا از بین بردن سهوی وسایل خود و خانواده، مجازات یا تهدید نمود. بچهها باید از بیاحتیاطیشان، خودشان شخصاً احساس تأسف و مسئولیت کنند.
سخن پایانی:
اقتصاد خانواده دو جنبه ی اساسی دارد: اول؛ مدیریت درآمد از طریق کسب روزی حلال و دوم؛ مدیریت هزینه ها از طریق دستیابی به الگوی مصرف صحیح است. تلاش کافی در جهت دستیابی به منافع اقتصادی در صورتی که با یک سری اصول همراه باشد اقتصاد خانواده را سالم و پایدار می نماید. مثلاً اگر بچهها از محل عایدی خانواده خود اطلاعی نداشته باشند و عادت کنند صرفاً نیازمندیهای خود را مرتفع سازند و به خواسته های سایر اعضای خانواده بیاعتنا باشند در بازه ی زمانی کوتاهی تبدیل به مصرفکنندگان حریصی تبدیل می شوند که بعدها میتوانند هم برای خود و هم برای جامعه زیانهای جبرانناپذیری به بار بیاورند. از طرف دیگر، اگر والدین تنها در این اندیشه باشند که فرزندشان خوب بخورند، خوب بپوشند و در یک کلام همه چیز داشته باشند، در عین حالی که خود را از ضروریترین چیزها محروم می سازند، ناآگاهانه توقعات فرزندان را بالا می برند. آنان از نیازهای والدینشان بیاطلاع مانده و تنها راه ارضای امیال خود را خواهند شناخت. بر این اساس شایسته است همواره در اقتصاد خانواده جایگاه مناسبی برای آموزش و ارتقا سطح آگاهی و آمادگی فرزندان جهت مواجهه با مسائل مالی و اقتصادی در نظر گرفته شود.