نویسنده: دکتر غلامحسن خدايی
بالندگي يعني شکفته شدن آرام آرام، مثل سلولي که در داخل رحم يک زن به تدريج رشد مي کند و قدرتي که در يک انسان در طول 80 تا 100 سال نياز هست – فراهم مي کند و نياز نيست که از بيرون به اين سلول چيزي تزريق شود و فقط غذايي که براي شکفته شدن او لازم است بايد به او رساند و او خودش اجازه دارد که تقسيم شود؛و بخشي به استخوان، مغز، مو، پوست و… تبديل شود.
در تربيت انسان ( فرزند، کارکنان) هم هيچ ضرورتي ندارد که افراد با عناوين مدير، رئيس ،پدر و مادر با دادن معرفت و دانش هاي سنگين اقدام کنند بلکه بايد شرايط رشد و بالندگي را فراهم کنند تا افراد خود به تدريج و آرام آرام رشد پيدا کنند. به طوري که براي فرد سؤال به وجود آيد و خودش هم جواب سؤال را پيدا کند زيرا علم و عمل در قبال سؤال به وجود مي آيد نه از دادن اطلاعات فراوان به افراد، زيرا خداوند همه را بر اساس خصلت هايي آفريده است که قابليت رشد و شکوفايي دارند.اين خصلت ها عبارتند از:
1- پرسش کردن :شما نمي توانيد زبان کسي را ببريد زيرا از خصوصيات خلقت انسان است.
2- جستجو کردن :دائماً در گوشه و کنار در حال جستجو است.
3- کاوش کردن :زير و رو کردن و به هم زدن براي يافتن پاسخ، خصلت سرشتي انسان است.
4- آزمايش کردن :آزمون و آزمايش کردن براي درک درست از عملکرد يک چيز
5- ارزشيابي کردن:بعد ازتمام 4 مرحله، به ارزشيابي مي نشيند و انتخاب مي کند.
براي روشن شدن قدرت خدادادي انسان مثال زير مي تواند به روشن شدن مطلب کمک کند :
شما اگر به کودک 5 ساله خود 200 تومان بدهيد و بگوييد يک بستني از مغازه اصغر آقا بگيرد وقتي کودک به اصغر آقا مراجعه مي کند او يک بستني کهنه را مي دهد وقتي کودک شما بستني را مي خورد ناراحت مي شود و آن را به زباله دان پرتاب مي کند.
مجدداً فردا به او 200 تومان مي دهيد که برود بستني بخرد محال است به اصغر آقا مراجعه کند. زيرا کودک با همه کوچکي اش قضاوت و داوري مي کند ولي اگر ما به او اجازه آزمايش و قضاوت نداديم آن وقت او در چهل سالگي مي گويد پدر مي خواهم بروم کت و شلوار بخرم، همراهم بياييد. رئيس مي خواهم برنامه بنويسم، شما به من کمک کنيد.
مادر مي خواهم 15 نفر ميهمان دعوت کنم تو بيا غذا را آماده کن.
اگر مي خواهيم کارکنان و فرزندانمان بالنده باشند، بايستي اجازه پرسش، جستجو، آزمايش و ارزشيابي را به آنان بدهيم تا رشد کنند و شکوفا شوند در آن صورت است که سازمان بالنده مي شود ولي متأسفانه بسياري از مديران بالندگي سازمان را به ساختمان هاي مجلل ، ماشين هاي لوکس و… مي دانند.
در صورتي که اگر افراد سازمان با پنداري روشن و با قلبي پرنور براي خدمت به ديگران حتي در ساختمان هاي کهنه و صندلي هاي شکسته نشسته باشند احتياج به اين ندارند که مدير يا رئيس بالاي سرشان باشد، يا نظارت بکند يا نکند او کارش را به نحو احسن انجام مي دهد پس مهمترين وظيفه مديران توجه به بالندگي انسان بايد باشد زيرا با بالندگي کارکنان سازمان بالنده مي شود چرا که حيات يک سازمان به وجود کارکنان بالنده بستگي دارد در غير اين صورت آيين نامه، تشويق و ترغيب، قانون استخدام و قانون هماهنگ خدمات کشوري و همه و همه بدون انسان بالنده کارآيي ندارد و غير از پيچيده شدن کارها و نارضايتي مشتريان و کارکنان نتيجه اي نخواهد داشت.
ملاحظه مي کنيد شرط بالندگي سازمان داشتن انسان هاي بالنده مي باشد زيرا انسان بالنده (انسان پرورده ، خودفرمان ، خود کنترل) با تمام وجود، خودش را اداره مي کند نه پدرش و نه مادرش ،نه بردارش، نه مديرش و نه رئيسش.
هنگامي که کارکنان بالنده شدند و مدير هم اختيارات خود را به آنان تفويض کرد، آنان باقدرت حرکت خواهند کرد و سازمان را بالنده خواهند کرد به طوري که هم احساس مالکيت کرده و هم مسووليت پذير خواهند شد ولي به علت عدم بالندگي سازماني معمولاً براي تهيه يک پاسخ نامه افراد متعددي فقط يا دستور مي دهند يا پاراف مي کنند و عملاً هيچ بالندگي، خلاقيت ، احساس مسؤوليت و احساس مالکيت در افراد وجود ندارد به همين دليل است که کارکنان احساس مي کنند که اختيار عقلشان،عاطفه شان،اخلاقشان و … در اختيار مدير است نه خودشان. اين نوع احساس موجب کاهش اعتماد به نفس و بهره وري مي گردد که نتيجه آن نارضايتي مديران، کارکنان و مردم است، اگر مي خواهيم خدمات با کيفيت خوبي به مردم ارايه شود، اگر انتظار داريم کارکنان با احساس مسؤوليت و با کمترين اعتبار بهترين و بيشترين خدمات را ارايه دهند، اگر دوست داريم کارکنان و مردم از خدمات رضايت داشته باشند، راه حل ، تهيه آيين نامه، دستور عمل، تزريق منابع بيشتر، ساختن ساختمانهاي لوکس و گران قيمت و نظارت کردن نيست بلکه بايد به بالنده سازي کارکنان بپردازيم.
زيرا انسان بالنده همواره از 3 چيز بي نياز است.
1- انسان بالنده به فکر خدمات پيشتيباني ديگران نيست.
2- انسان بالنده به سرپرستي ديگران احتياج ندارد.
3- انسان بالنده بي نياز از نگهباني ديگران است.
زيرا کارکنان بالنده بي نياز از ديگران کارهاي خود را با استقلال و در چهارچوب قوانين الهي و کشوري انجام مي دهند و موجب به وجود آوردن سازمان بالنده با ويژگيهاي زير مي شوند.
ويژگيهاي سازمان بالنده :
– گشودگي و شفافيت :بيان کردن صادقانه آنچه که در سازمان وجود ارد.
– اعتماد (پذيرش دوستي) :تفويض اختيار کامل به افراد نشان دهنده اعتماد در سازمان است
– بازخورد :گردش صحيح اطلاعات در دورن سازمان براي تصحيح حرکت نظام در جهت اهداف وجود دارد.
– مشارکت :با هم زيستن نشان دهنده بلوغ افراد و سازمان مي باشد زيرا در مشارکت قبول کرده ايم که انسان ها ارزش يکساني دارند.
– کاستي لايه هاي سازماني :هر چقدر سلسله مراتب در سازمان کم باشد باعث کاهش هزينه ها و ارايه خدمات بهتر مي شود زيرا يکي از معيارهاي کيفيت، کاهش مراحل انجام کارهاست ولي در سازمانهاي موجود روز بروز فرآيندها طولاني مي شود.
اميد است در سال نوآوري و شکوفايي همه ما در جهت بالندگي خود و ديگران و سازمان گام برداريم تا با رضايت مندي از لحظه لحظه زندگيمان در ارايه خدمات عاشقانه و بدون هيچ چشم داشتي از هيچ کس شاهد بهره وري بهتر نظام ارايه خدمات بهداشتي درمان کشور براي مردم باشيم.
رئيس بالاي سرشان باشد، يا نظارت بکند يا نکند او کارش را به نحو احسن انجام مي دهد پس مهمترين وظيفه مديران توجه به بالندگي انسان بايد باشد زيرا با بالندگي کارکنان سازمان بالنده مي شود چرا که حيات يک سازمان به وجود کارکنان بالنده بستگي دارد در غير اين صورت آيين نامه، تشويق و ترغيب، قانون استخدام و قانون هماهنگ خدمات کشوري و همه و همه بدون انسان بالنده کارآيي ندارد و غير از پيچيده شدن کارها و نارضايتي مشتريان و کارکنان نتيجه اي نخواهد داشت.
ملاحظه مي کنيد شرط بالندگي سازمان داشتن انسان هاي بالنده مي باشد زيرا انسان بالنده (انسان پرورده ، خودفرمان ، خود کنترل) با تمام وجود، خودش را اداره مي کند نه پدرش و نه مادرش ،نه بردارش، نه مديرش و نه رئيسش.
هنگامي که کارکنان بالنده شدند و مدير هم اختيارات خود را به آنان تفويض کرد، آنان باقدرت حرکت خواهند کرد و سازمان را بالنده خواهند کرد به طوري که هم احساس مالکيت کرده و هم مسووليت پذير خواهند شد ولي به علت عدم بالندگي سازماني معمولاً براي تهيه يک پاسخ نامه افراد متعددي فقط يا دستور مي دهند يا پاراف مي کنند و عملاً هيچ بالندگي، خلاقيت ، احساس مسؤوليت و احساس مالکيت در افراد وجود ندارد به همين دليل است که کارکنان احساس مي کنند که اختيار عقلشان،عاطفه شان،اخلاقشان و … در اختيار مدير است نه خودشان. اين نوع احساس موجب کاهش اعتماد به نفس و بهره وري مي گردد که نتيجه آن نارضايتي مديران، کارکنان و مردم است، اگر مي خواهيم خدمات با کيفيت خوبي به مردم ارايه شود، اگر انتظار داريم کارکنان با احساس مسؤوليت و با کمترين اعتبار بهترين و بيشترين خدمات را ارايه دهند، اگر دوست داريم کارکنان و مردم از خدمات رضايت داشته باشند، راه حل ، تهيه آيين نامه، دستور عمل، تزريق منابع بيشتر، ساختن ساختمانهاي لوکس و گران قيمت و نظارت کردن نيست بلکه بايد به بالنده سازي کارکنان بپردازيم.
زيرا انسان بالنده همواره از 3 چيز بي نياز است.
1- انسان بالنده به فکر خدمات پيشتيباني ديگران نيست.
2- انسان بالنده به سرپرستي ديگران احتياج ندارد.
3- انسان بالنده بي نياز از نگهباني ديگران است.
زيرا کارکنان بالنده بي نياز از ديگران کارهاي خود را با استقلال و در چهارچوب قوانين الهي و کشوري انجام مي دهند و موجب به وجود آوردن سازمان بالنده با ويژگيهاي زير مي شوند.
ويژگيهاي سازمان بالنده :
– گشودگي و شفافيت :بيان کردن صادقانه آنچه که در سازمان وجود ارد.
– اعتماد (پذيرش دوستي) :تفويض اختيار کامل به افراد نشان دهنده اعتماد در سازمان است
– بازخورد :گردش صحيح اطلاعات در دورن سازمان براي تصحيح حرکت نظام در جهت اهداف وجود دارد.
– مشارکت :با هم زيستن نشان دهنده بلوغ افراد و سازمان مي باشد زيرا در مشارکت قبول کرده ايم که انسان ها ارزش يکساني دارند.
– کاستي لايه هاي سازماني :هر چقدر سلسله مراتب در سازمان کم باشد باعث کاهش هزينه ها و ارايه خدمات بهتر مي شود زيرا يکي از معيارهاي کيفيت، کاهش مراحل انجام کارهاست ولي در سازمانهاي موجود روز بروز فرآيندها طولاني مي شود.
اميد است در سال نوآوري و شکوفايي همه ما در جهت بالندگي خود و ديگران و سازمان گام برداريم تا با رضايت مندي از لحظه لحظه زندگيمان در ارايه خدمات عاشقانه و بدون هيچ چشم داشتي از هيچ کس شاهد بهره وري بهتر نظام ارايه خدمات بهداشتي درمان کشور براي مردم باشيم.
دکتر غلامحسن خدايي
مدير مسؤول فصلنامه بهورز