مدیریت مشارکتی سیستمی پویا برای توسعه مشارکت سازمانی

مترجمان:  تاراباقری – راضیه پورصوف

چکیده:
هدف از این تحقیق سنجش ارتباط بین مدیریت مشارکتی (PM) و مشارکت سازمانی (OC) به عنوان یک پدیده چند بعدی در میان دبیرستان های دخترانه دولتی در مشهد، ایران بوده است. نویسندگان به طور همزمان 15 مولفه ی مدیریت مشارکتی و 9 مولفه ی ماشارکت سازمانی را مورد آزمون قرار دادند. داده ها از نمونه آماری شامل 903 معلم زن گردآوری شدندروش شناسی تحقیق از نوع توصیفی و همبستگی می باشد. پایایی پرسشنامه توسط ضریب آلفای کرونباخ 97/0 به دست آمده است.نتایج نشان می دهند که همبستگی مثبتی بین مدیریت مشارکتی و مشارکت سازمانی وجود دارد. برای تعیین تاثیر مولفه های مدیرت مشارکتی بر مشاکرت سازمانی از رگرسیون چند متغیره استفاده شده است. علاوه بر ان نتایج آزمون ANOVA نشان می دهند که تفاوت معناداری از لحاظ مدیریت مشارکتی و مشارکت سازمانی با توجه به ویژگی های جمعیت شناختی معلمان وجود دارد. یافته های این مطالعه می تواندد در بهبود کارآیی سازمان مورد استفاده قرار گیرند. مدیریت مشارکتی ابزاری است که پتانسیل عظیمی برای افزایش مشاکت سازمانی در سازمان اموزشی دارد.

واژه های کلیدی: مدیریت مشارکتی، مشارکت سازمانی، معلمان زن، دبیرستان، مولفه ها.
1. مقدمه :
سیاست عدم تمرکز در آموزش و پرورش- به همراه مشارکت انجمن های مدرسه در اداره و مدیریت مدارس- یکی از روند جاری در حال وقوع در جهان امروز است (Walker and Dimmock, 2000). امروزه به دلیل پیشرفت روز افزون، سازمان های آموزشی در ایران با نیاز ضروری برای مدیریت مشارکتی روبرو هستند، زیرا مدارس در ایران برای دفاع از ایده های خلاق و تفکرات معلمان ، والدین و اجتماع  نیازمند به کار گیری بهترین منابع و تلاش ها می باشند. اجرای این سیات نیازمند مدیریت مدارسی است که مزایای مدیریت مشارکتی را باور داشته باشد. بنابراین، انجام این سیاست نیازمند تغییر در نگرش ها در جهت شیوه مشارکت در مدارس و تجدید نظر در نقش های معلمان، دانش آموزان و والدین در فرآیند مدیریت مدارس است. در حال حاظر، شرایط امور به موقعیتی تغییر یافته است که در آن داشتن کارمندانی پرانرژی، خلاق و کارآمد و معلمانی متعهد به عنوان مهمترین تاثیرات سازمانی مورد توجه قرار می گیرند. و مشارکت شاخص خوبی است تا درجات بهره وری سازمان را نشان دهد. (Schein, 1970). علاوه بر آن کارآیی کارکنان همواره دغدغه اصلی مدیران است و انها را در بکار گیری روش های مدیریت مشارکتی مردد می سازد. زیرا برخی از کارکنان وظایفشان را در سطح بالایی از مسئولیت و مشارکت انجام می دهند و در جهت بهبود عملکرد وظایفشان تلاش می کنند و در سازمان هایشان مشارکت می نمایند د رحالیکه برخی دیگر کارآیی اندکی دارند، وظایفشان را در سطح روزمره انجام می دهند و هیچ علاقه و مشارکتی در سازمان ندارند. اینکه مدیران بایستی سعی کنند که مهارت های فردی و سازمانی کارکنان خود را بهبود بخشند و توانایی انها را در سطح مطلوبی افزایش دهند امری اجتناب ناپذیر است، بنابراین، ارتباط بین مدیریت مشارکتی و مشارکت سازمانی در مدرسه بسیار مهم است.
2. تحقیق در زمینه مدیریت مشارکتی:
محققان دریافتند که شاید مدیریت مشارکتی تاثیر مثبتی بر رضایت شغلی(Kim 2002; Spence-Laschnger et al 2004)، درک سازمانی (Rhoades and Eisenberger 2002;Lau and Lim2002)، رفتار شهروندی سازمانی (Van Yperen et al 199)، ارتباطات کار-مدیریت (Ospina ad Yaroni 2003) و کارآیی شغلی (Lau and Lim 2002; Ming 2004) و نتایج مثبت کاری (Siegall and Worth 2001) داشته باشد. با توجه به دیدگاه Somech (2002) مدیریت مشارکت مفهومی پیچیده است که دربردارنده چندین بعد وابسته ی مشخص می باشد. این تحقیق سعی بر این دارد تا مدیریت مشارکتی را به عنوان رویکردی چند بعدی تعریف نماید که شامل 15 مولفه به شرح ذیل می باشد:
1) اعتماد: مدیرت مشارکت سطح اعتماد را بالا می برد (Blase and Blasé, 2001;Tschannen-moran,2001). 2) تصمیم گیری: مدیریت مشارکتی فرآیندی است که در آن زیردستان در سطوح مهمی از قدرت تصمیم سازی با مافوق خود سهیم هستند. (Gono, 2001; Riesgraf, 2002). 3) کار تیمی : در مدیریت مشارکتی، کار تیمی ساختاری را برای جمع اوری معلمان با انواع زمینه ها، نگرش ها، رشته های علمی و تخصص مورد نیاز برای این وظایف فراهم می آورد (Zahavy and Somech, 2002). 4)قدرت سازی: مدیریت مشارکتی فرآیندی است که در آن نفوذ در میان افرادی در سلسله مراتبی نابرابر هستند به اشتراک گذاشته می شود(Kim, 2002; Marzano,2003). 5)انگیزه : رویکردهای مشارکتی اصولاً انگیزش عملی را در رسیدن به اهداف ارزشمند ازمانی نتیجه می دهد. (Somech,2002). 6) ارتباطات : مدیریت مشارکتی باعث ارتباطات موثر با زیردستان می شود (Albanese, 1975). 7) مشارکت : مدیریت مشارکتی برای درگیر کردن سهامداران در جهت مشارکت موثر تلاش می کنند (Waters ,Marzano, and McNulty, 2003). 8) همکاری : از طریق استفاده قضایی از مدیریت مشارکتی رهبران ممکن است بر اساس تخصص جمعی، تجربه و عقلانیت کارمندان خود تصمیمی را فرخوان کنند (Lichtenstein, 2000). 9) دموکراسی : دموکراسی یکی از مزایای مدیریت مشارکتی است (Bartle, 2007). 10) شفافیت : شفافیت در رویکرد مشارکتی بسیار مهم است (Bartle, 2007;Christensen). ابداع : مدیریت مشارکتی ابتکارات را تشویق می کند (Walker and Dimmock, 2000). 12) احترام : مدیریت مشارکتی که وقتی زیر دستان کار خوبی را انجام دهند شرایط ابراز احترام را فراهم می کند (Albanese, 1975). 13) حل مساله : مدیریت مشارکتی فرآیند حل مسئله، انعطاف پذیری و تغییر را توسعه و تطبیق می دهد (Marchant, 1982). 14) شناسایی اهداف جمعی : مدیریت مشارکتی یک فعالیت جمعی بین مدیر و زیر دستان برای رسیدن به اهداف است (Dutton,1973). 15) مساوات گرایی : در مدیریت مشارکتی نابرابری قدرت به تعادل می رسد.3. تحقیق در زمینه مشارکت سازمانی :
مشارکت سازمانی به عنوان نمونه ای برای ایجاد رضایت شغلی (Rhoades and Eisenberger, 2002; Spence-Laschinger et al , 2004 ) ، رفتار شهروند سازمانی (Mowday, 1999; LaMastro, 2000 ) کارآیی سازمانی ( Mowday, 1999; Eisenberger et al , 1990 )، درک سازمانی (LaMastro, 2000, Eisenberger et al , 1990, Mowday, 1999, Meyer and Allen, 1997, Rhoades and Eisenberger, 2002, ; Whitener, 2001    )، عدالت سازمانی   (Spence-Laschinger and Finegan, 2004 ) ، بهره وری ( Mathieu and Zajac, 1990) و کیفیت خدمات (Oshagbemi, 2000 ) شناخته می شود. مشرکت سازمانی مولفه ای کلیدی در سازمان کارا می باشد ( ) و برای دسترسی به قابلیت های منابع انسانی مهم می باشد. ( ) این تحقیق تلاش دارد تا مشارکت سازمانی را بعنوان رویکردی چند بعدی تعریف کند که دارای مولفه هایی به شرح ذیل می باشد:
1) میل به انجام تلاش : مشارکت سازمانی می تواند  به وسیله یک باور و پذیرش اهداف و ارزش های سازمانی شناخته شود؛ یعنی میل به تلاش مضاعف به خاطر سازمان (Porter, Steers,Mowday, and Boulian, 1974 ). 2) تثبیت : مشارکت سازمانی یک تثبیت فیزیکی یا نیروی آماده به کار است که یک فرد را به مسیر عمل متناسب با اهداف سازمان الحاق می کند (Meyer and Hercovich, 2001 )
3) وفاداری و وظیفه شناسی :مشارکت سازمانی حس وظیفه شناسی در برابر سازمان و تحرک تمامی کارکنان در توسعه ی اهداف، مقاصد و پایه های سازمان است (Lee et al., 1999; Lambert, 2004). 4) حفظ عضویت: مشارکت سازمانی انگیزه ای قوی برای حفظ عضویت در سازمان است(Porter, Steers,Mowday, 1982 ). 5) وابستگی : Mathieu و  Zajac  (1990) مشارکت سازمانی را به عنوان وابستگی یا هویت ابی با سازمان تعریف می کنند. 6) احساس وظیفه نسبت به سازمان : مشارکت در یک وظیفه که آزادی عمل را محدود می کند ( Chena, 2006). 7) تعیین و درونی کردن ارزش: مشارکت سازمانی به کارکنان کمک می کند تا نقش های سازمان ، پاداش هاو ارزش های سازمان آشنا شوند. (Katz, 1978). 8) شناسایی و پذیرش اهداف : مشارکت سازمانی باوری قوی در پذیرش اهداف و ارزش های سازمان است. (Mowday et al, 1982). 9) مشغولیت : مشارکت سازمانی نیروی شناسایی و مشغولیت در سازمان است. (Steers, 1977).

4. سوالات و روش تحقیق :
نمونه این تحقیق شامل 903 زن معلم دبیرستان در شهر مشهد، ایران می باشد. تحقیقات قبلی نشان داده اند که زنان معلم دبیرستانی بهتر از مردان معلم دبیرستانی کار می کنند. ابزار استفاده شده در این پژوهش شامل پرسشنامه 96 آیتمی برای به دست آوردن اطلاعات مربوط به مدیریت مشارکتی و 46 آیتمی برای به دست آوردن اطلاعات مربوط به مشارکت سازمانی می باشد. این مطالعه سعی بر این دارد تا به سه سوال ذیل پاسخ دهد:
1) میزان مدیریت مشارکتی زنان معلم در اداره دبیرستان های مشهد تا چه اندازه است؟2) میزان مشارکت سازمانی زنان معلم در اداره دبیرستان های مشهد تا چه اندازه است؟ 3) ارتباط بین مشارکت سازمانی و مدیریت مشارکتی و در اصطلاح کلی به طور جداکانه بین مولفه های مشارکت سازمانی و مدیریت مشارکتی چقدر است؟

5. نتیجه گیری :
این نتایج نشان می دهند که بالاترین مقدار میانگین 78.1 برای شاخص احترام است درحالیکه پایین ترین مقدار میانگین 58.6 برای مولفه سهیم شدن در قدرت می باشد. مقدار آزمون تی در سطح معناداری برای تمام 15 مولفه بوده است، بالاترنی مقدار 29.363 و پایین ترین 2.472- بوده است. در کل به استثنای مولفه سهیم شدن در قدرت مقدار میانگین بالاتر از 60 بود که انحراف استاندارد آن 16 و مقدار آزمون تی در سطح معناداری 0.00، 18.563 بوده است. این یافته های نشان می دهند که برای اداره دبیرستانهای زنان در مشهد سطح مدیریت مشارکتی برای 14 مولفه بالا یا مناسب بود به استثنای سهیم شدن در قدرت. نتایج نشان می دهند که بالاترین میانگین 76.9 برای مولفه مشغولیت (درگیری) بوده است در حالیمه پایین ترین میانگین 66.4 برای مولفه تثبیت بوده است. مقدار آزمون تی برای 9 مولفه در سطح معناداری بود. بالاترین مقدار 30.8 و پایین ترین آن 7.7 می باشد. در کل مقدار میانگین بیش از 60 بوده است.
ای یافته های نشان می دهند که همبستگی خطی معناداری بین 15 مولفه مدیریت مشارکتی وجود دارد و سطح بالاتری از مشارکت سازمانی را ترویج می دهد. پس معلمان تمایل به داشتن سطح بالاتری از مدیریت مشارکتی را دارا هستند در حالیکه وقتی مدیران سطح پایین تری از مشاکت سازمانی وجود داشت معلمان تمایل به داشتن سطح پایین تری از مدیریت مشارکتی را داشتند. همچنین بیش از سایر مولفه ها، تعیین اهداف جمعی و شفافیت به طور متوالی قوی ترین همبستگی را با مدیریت مشارکتی داشتند مثلاً (ضریب = 0.57) و (ضریب = 0.55) و اعتماد ضعیف ترین همبستگی خطی را با مدیریت مشارکتی داشت (ضریب= 34/0). این همبستگی ها در سطح 0.05 معنادار است. (دو دامنه). یافته های کلی درباره مولفه های مدیریت مشارکتی و مشارکت سازمانی به شرح ذیل می باشند:
1- همبستگی معناداری بین مدیریت مشارکتی و مسارکت سازمانی وجود داشت با ضریب همبستگی 57/0.
2- همبستگی معناداری بین اعتماد ومدیریت مشارکتی وجود داشت با ضریب همبستگی 34/0
3- همبستگی معناداری بین تصمیم سازی و مدریت مشارکتی وجود داشت با ضریب همبستگی 48/0
4- همبستگی معناداری بین کار تیمی و مدریت مشارکتی وجود داشت با ضریب همبستگی 52/0
5- همبستگی معناداری بین سهیم شدن در قدرت و مدریت مشارکتی وجود داشت با ضریب همبستگی 38/0
6- همبستگی معناداری بین انگیزش و مدریت مشارکتی وجود داشت با ضریب همبستگی 49/0
7- همبستگی معناداری بین ارتباط و مدریت مشارکتی وجود داشت با ضریب همبستگی 48/0
8- همبستگی معناداری بین مشغولیت و درگیری و مدیریت مشارکتی وجود داشت با ضریب همبستگی 53/0
9- همبستگی معناداری بین همکاری و مدریت مشارکتی وجود داشت با ضریب همبستگی 54/0
10- همبستگی معناداری بین دموکراسی و مدریت مشارکتی وجود داشت با ضریب همبستگی 50/0
11- همبستگی معناداری بین شفافیت و مدریت مشارکتی وجود داشت با ضریب همبستگی55/0
12- همبستگی معناداری بین ابداع و مدریت مشارکتی وجود داشت با ضریب همبستگی53/0
13- همبستگی معناداری بین احترام و مدریت مشارکتی وجود داشت با ضریب همبستگی50/0
14- همبستگی معناداری بین حل مساله و مدریت مشارکتی وجود داشت با ضریب همبستگی53/0
15- همبستگی معناداری بین تعیین اهداف جمعی و مدریت مشارکتی وجود داشت با ضریب همبستگی57/0
16- همبستگی معناداری بین تساوی طلبی و مدریت مشارکتی وجود داشت با ضریب همبستگی52/0
تجزیه و تحلیل بیشتری که برای ترکیب مولفه های مشارکت سازمانی انجام گرفت، پیش بینی کننده بهتری از مدیریت مشاکرتی بود. به همین دلیل ، تحلیل رگرسیون چندگانه استفاده شده بود. بنابراین هم همبستگی پیرسون و هم تحلیل رگرسیون برای آزمون تاثیر متغیرها مورد استفاده قرار گرفت. این نتایج نشان می دهند که شفافیت در 05/0 معنادار بود(035/0)، همکاری در سطح 05/0 معنادار بود (015/0 ) و احترام 20/0 . سایر فاکتورها شامل تعیین اهداف جمعی، کر تیمی و اعتماد در سطح 01/0 معنادار بود (0/0). از این 6 فاکتور، تعیین اهداف جمعی بیشترین همبستگی رگرسیونی را با مدیریت مشارکتی داشت با ضریب بتای 272/0، در کل، تفاوت معناداری بین معلمان مقاطع تحصیلی مختلف از لحاظ احساس مشارکت سازمانی آنها وجود داشت. با این حال، هیچ تفاوت معناداری بین سطح تحصیلات معلمان از لحاظ مولفه های اعتماد، سهیم کردن قدرت و ارتباط وجود نداشت. گرایشی نیز وجود دارد مبنی بر اینکه افزایش در سطح تحصیلات ممکن است مشارکت سازمانی را کاهش دهد.
معلمان بر این باورند که افزایش در گروه های سنی می تواند باعث افزایش مشارکت سازمانی شود، به استثنای گروه سنی 40-31 ساله. در کل تفاوت معناداری در میان معلمان مقاطع مختلف تحصیلی از لحاظ درک آنها از مدیریت مشارکتی وجود داشت. معلمان بر این باور بودند که افزایش در مقاطع تحصیلی می تواند مدیریت مشارکتی را کاهش دهد. همچنین تفاوت معناداری در بین معلمان گروه های سنی مختلف از لحاظ احساس آنها از مدیریت مشارکتی وجود داشت. به هر حال هیچ تفاوت معناداری در میان گروه های سنی معلمان در مولفه های تعیین و درونی کردن ارزش و تعیین و پذیرش اهداف وجود نداشت. معلمان بر این باور بودند که افزایش در گروه های سنی ممکن است باعث افزایش مدیریت مشارکتی شود به استثنای گروه های سنی 40-31 ساله.

بحث و بررسی :
نتایج این مطالعه نشان می دهد که ارتباط تئوریک و تجربی بین مشارکت سازمانی و مدیریت مشارکتی معلمان در مدیریت دبیرستان های دخترانه مشهد وجود دارد. یافته های حاکی از آن هستند که مشارکت سازمانی و مدیریت مشارکتی ارتباطی در حد متوسط دارند. تحلیل آماری نشان داد که همبستگی متوسطی در بین کل مولفه های مشارکت سازمانی و مدیریت مشارکتی وجود داشت. از این رو مدارک قوی وجود دارد که نشان می دهد، از نگاه معلمان وقتی مدیران سطوح بالایی از مشارکت سازمانی را ترویج می دهند، معلمان تمایل به داشتن سطح بالاتری از مدیریت مشارکتی دارند. در حالیکه وقتی مدیران سطح پایینی از مشارکت سازمانی را دارند، معلمان تمایل به داشتن سطح پایین ری از مدیریت مشارکتی را برخوردارند. در نتیجه مشارکت سازمانی بهترین روش برای بهبود مدیریت مشارکتی و کارآیی است و بنابراین این گزینه به طور گسترده در ایران مورد استفاده قرار می گیرد که موجب تغییرات جدیدی در مدیریت مدارس به وجود آورده است. با توجه به این نتایج مشارکت در نگاه روشن فکری شفافیت اهداف جمعی و احترام را ایجاد می کند. بنابراین معلمان می خواهند در شغلشان و مدرسه شان مشغولیت داشته باشند.
این قابل توجه است که مولفه سهیم کردن در قدرت به طور ضعیفی در مدارس وجود دارد و از این رو معلمان به طور ضعیفی در دبیرستان های تثبیت می شوند. با وجودی که مولفه اعتماد یک ارزش انسانی اساسی است، بایستی در هر سازمان توسعه یابد.
یافته های این مطالعه نشان می دهد که اعتماد ضعیف ترین همبستگی خطی با مدیریت مشارکتی را دارد. با این حال ، مدیر بایستی مولفه ی اعتماد را بهبود بخشد زیرا ارتباط انتقادی و فقدان اعتماد می تواند به طور اساسی در کارآیی سازمان تاثیر بگذارد.

منبع انتشار اصل مقاله:
Reihaneh Shagholi and etal. (2010), Current thinking and future view: participatory management a dynamic system for developing organizational commitment, Procedia Social and Behavioral Sciences 2 (2010) 250–254
تهیه و تنظیم: پایگاه مقالات علمی مدیریت  www.SYSTEM.parsiblog.com

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *