نویسنده: ناپلئون هیل
(( ذهن محدود است .تا زمانی که ذهن این واقعیت را متصور شود که می توانید کاری را انجام دهید .پس می توانید انجامش دهید –تا زمانی که 100درصد به ان باور داشته باشید .))آرنولد شوارتزنگر(1) طبق قانون تناظر- زندگی بیرونی- تصویر منعکس شده زندگی درونی شماست. به هر جا که نگاه میکنید تصویر منعکس شده خود را میبینید .دنیا را آنگونه که هست –نمی بینید بلکه آن را به صورت انعکاسی از وجود خود یعنی درونتان خواهید دید .اگر میخواهید آنچه را که در دنیای اطرافتان جریان دارد – روابط – نتایج – و پادشاها – تغییر دهید –باید آنچه را که در دنیای درونتان میگذرد-تغییر دهید .خوشبختانه – این تنها بخش از زندگی شماست که بر آن کنترل کامل دارید .
نقطه آغاز موفقیت
نقطه آغاز برتری در مدیریت زمان – میل و اراده است .تقریباهمه مردم احساس میکنند مهارت هایشان در زمینه مدیریت زمان می تواند بهتر از دیگران باشد .
کلید انگیزش – انگیزه و محرک است .برای اینکه میل کافی برای توسعه قدرت زمان داشته باشید – منافع و مزایایی را که احساس میکنید از آن بهره مند خواهید شد – باید به شما انگیزه لازم را بدهد .باید به اندازه خواستار دستیابی به نتایج باشید تا برای دلایا طبیعی که باعث می شود کارها را با روش های قدیمی انجام دهید – غلبه کنید .در زیر با چهار دلیل براب اعمال آموخته های خود از این کتاب – آشنا خواهید شد .می توانید :
1.هر روز دو ساعت اضافه داشته باشید .
2.بازدهی و عملکرد خود را بهبود بخشید .
3.کنترل خود را به امور افزایش دهید .
4.زمان بیشتری را برای گذراندن با خانواده داشته باشید .
دو ساعت اضافه در روز
با تمرین آنچه که در این کتاب می آموزید – هر روز – حداقل دو ساعت پر بار اضافه خواهید .فکر کنید !اگر روزی – حداقل ئو ساعت کاری اضافه داشته باشید – چه کارهایی را می توانید انجام دهید ؟چه پروزهایی را می توانید شروع کرده و به پایان برسانید ؟چه چیز هایی را می توانید یاد بگیرید و در آن مهارت یابید ؟اگد بتوانید ب وظایف با ارزش خود تمرکز کنید – چه کارهایی را می تئانید در این دو ساعت اضافه انجام دهید ؟دو ساعت اضافه در روز – ضرب در پنج روز در هفته – براب با ده ساعت اضافه در هفته است . ده ساعت اضافه در هفته ضرب در پنجاه هفته در سال – مساوی با 500ساعت پربار در سال است . و 500 ساعت یعنی دوازده هفته چهل ساعته – یا سه ماه ساعت کازی پر بار اضافه در سال .
با دو ساعت پر بازده اضافه در روز – می توانید زندگی کاری و شخصی خود را دگرگون کنید . می توانید به تمام اهداف خود دست یابیید و در امدتان را طی دو یا سه سال افزایش دهید و سرانجام اگر ثروتمند هم نشدید – به استقللال مالی دست خواهید یافت.
بهبود بهره وری و عملکرد
بهره وری عملکرد و درآمد شما تا 25درصد در سال آینده افزایش خواهد یافت .دو ساعت پربار لضافه از هشت ساعت کاری که هرروز در محل کار خود می گذرانید – برابر با حداقل 25 در صد افزایش است .
افزایش کنترل بر امور
اگر این ایده ها را تمرین کرده و بکار ببندید – انرزی بیشتر و استرس کمتری خواهید داشت .وقتی از اهرم قدرت زمان استفاده کنید کنترل بیشتری بر کار و زندگی شخصی تان خواهید یافت .احساس خواهید کرد بر سرنوشت خود تسلط کامل دارید و قدرتی را در زندگی خود حس خواهید کرد .در تما م بخش های زندگی خود – احسا س مثبت و قدرتمنی خواهید داشت .
کنترل بر زمان و زندگی
یکی از راه های تو سعه مکان داخلی کنترل مدیریت بهتر زمان و زندگی است .هر چه مهارتتان در کنترل زمان بیشتر شود- احساس می کنید خوشبخت ترید و اعتماد به نفس بیشتری دارید.قدرت شخصی بیشتری را در خود حس خواهید کرد .نسبت به سرنوشت خود احساس مسئولیت بیشتری می کنید .رفاه بیشتری را حس کرده و مثبت اندیش تر و جذاب تر خواهید شد .
گذراندن زمان بیشتر با خانواده
وقتی زمان و زند گی تان را تحت کنترل بگیرید – زمان بیشتری برای خانواده و زندگی شخصی تان پیدا خواهید کرد .وقت بیشتری برای دوستان – استراحت – پیشبرد کارهای شخصی و حرفهای خود و هر چیز دیگری خواهید داشت .
سه مانع ذهنی در مقابل قدرت زمان
اگر همه مردم قبول دارند که مدیریت زمان مهارت مطلوبی است – پس چرا تنها عده کمی از آن ها می توانند ((سازمان یافته – کار آمد و موثر ))عمل کنند ؟طی سالها – دریافته ام که بسیاری از افراد – عقاید نادرستی نسبت به مدیریت زمان دارند .اما اگر باور دارید چیزی درست است – پس آن چیز برای شما حقیقت دارد .باور های شما باعث می شوند که خودتان – دنیای اطرافتان و همچنین رابطه تان با مدیریت زمان را به روش خاصی ببینید .اگر در هر زمینه ای – باور های منفی داشته باشید – این باور ها بر تفکر و عملکرد های شما تاثیر می گذارد و سر انجام واقعیت می یابند .شما همانی نیستید که فکر می کنید – هستید .
مانع 1:نگرانی درباره کاهش حالت طبیعی و خود انگیختگی
اولین اسطوره یا باور منفی از مدیریت زمان این است که اگر خیلی سازمان یافته باشید – فردی سرد –حساب گر –و بی احساس خواهید شد .برخی از مردم گمان می کنند که اگر خیلی موثر و کارآمد باشند – آزادی و سادگی خود را از دست خواهند داد .دیگر قادر نخواهند بود ((با جریا ن همراه بوده ))و عقاید خود را با صداقتدو آشکارا بیان نمایند .فکر می کنند که مدیریت درست زمان – انسان را انعطاف نا پذیر و سر سخت می کند .
مانع 2:برنامه ریزی ذهنی منفی
مانع ذهنی دوم برای توسعه مهارت های عالی مدیریتی زمان – برنامه ریزی منفی است که اغلب ما در دوران رشد و بلوغ خود – از والدین و هم چنین دیگر افراد با نفوذ و موثر بر شخصیتمان – کسب می کنیم .اگر والدینتان یا دیگر افراد به شما بگویند که خیلی نامنظم هستید – یا همیشه دیر می کنید – یا هیچ وقت کاری را که شروع می کنید – به اتمام نمی رسانید – باز هم به صورت نا خود آگاه طوری عمل می کنید که از فرامین قبلی آن ها پیروی نمایید.
متعارف ترین تو جیه برای چنین رفتار هایی این است :((من همین طور هستم !))یا ((من همیشه این جوری بوده ام !))واقعیت این استدکه هیچ کس نامنظم و شلخته یا مرتب و کار آمد به دنیا نمی آید .مهارت های مدیریت زمان و کارآیی شخصی اصولی هستند که می آموزیم و با تمرین و تکرار آن ها را گسترش می دهیم .اگر عادت های بد مدیریت زمان را در خود گسترش دهیم – آموخته های خود را از یا د خواهیم برد .می توان عادت های خوب را در طول زمان جایگزین آن ها کرد .
مانع 3:باور های خود محدود کننده
مانع ذهنی سوم در مقابل مهارت های مدیریت زمان – خود انگاره منفی یا ((باور های خود محدود کننده است ))بسیاری از مردم گمان می کنند که توانایی مدیریت درست زمان را ندارند.این قبیل افراد اغلب فکر می کنند این باور بخش ذاتی و فطری زندگی یا میراث آنهاست .اما مدیریت درست یا نادرست زمان هیچ ژن یا کروموزومی ندارد و به هیچ عنوان ارثی نیست .هیچ کس با نقش ژنتیکی در سامان دهی شخصی اش به دنیا نمی آید .رفتار های شخصی تا حد زیادی تحت کنترل خود شما هستند .
صحبت های مثبت با خود
اولین روش برای برنامه ریزی ضمیر نا خود آگاه – صحبت های مثبت با خود یا تایید های مثبت است .این ها فرامینی هستند که از ذهن خود آگاه به ضمیر ناخودآگاه شما می آیند . تاییدیه ها – سخنانی هستند که با صدای بلند آن ها را بیان می کنید یا با احساس و اشتیاقی که کلمات را به صورت دستور العمل جدیدی به ضمیر نا خود آگاه وارد می کند – به خود می گویید .
خود را فردی با کارایی بالا تصور کنید
روش دومی که می توانید با آن ضمیر نا خود آگاه خود را برنامه ریزی کنید – تصور و تجسم کردن است .ضمیر ناخود آگاه شما بلا فاصله تحت تاثیر تصاویر ذهنی شما قرار می گیرد .در روانشناسی خویشتن بینی –در آینده به همان فردی تبدیل خواهید شد که اکنون در ذهن خود میبینید .سعی کنید خود را فردی منظم کارآمد و موثر تصور نمایید.خاطرات و تصاویری را که در آن – به بهترین نحو کار خود را انجام داده اید – به یا د بیاورید و بازسازی کنید .به زمانی فکر کنید که به صورت کارآمد و موثر حجم زیادی از کارهایتان را انجام داده اید .تصاویر خود را بارها و بارها روی پرده ذهنتان نمایش دهید .
ایفای نقش
روش ذهنی سومی که می توانید برای برنامه ریزی ضمیر نا خود آگاه خود جهت رسیدن به کارآمدی و بهره وری بکار ببرید – ایفای نقش یک فرد بسیار کارآمد است .تصور کنید برای بازی نقشی در یک فیلم یا تئاتر انتخاب شده اید .باید نقش فردی را بازی کنید که در همه امور بسیار منظم است .همان طور که کار های روز مره خود را پیش می برید – تصور کنید بازیگری هستید که این نقش را بازی می کند و در مدیریت زمان بسیار موفق است .طوری عمل کنید که انگار همیشه اززمان خود به صورت کارآمد و درست استفاده می کرده اید .
محک بهترین ها
چهار مین روشی که می توانید به کار ببرید تا فرد کاملا کار آمدی شوید – ((الگو پذیری))نام دارد .در این روش باید زندگی خود را بر اساس رفتار افرادی برنامه ریزی کنید که از وقتشان به خوبی استفاده می کنند .به اشخاصی فکر کنید که به خاطر مهارت ها ی خوبشان در مدیریت زمان مورد تحسین هستند .چنین افرادی را معیار و الگوی خود قرار دهید .تصور کنید یک چنین شخصی در موقعیت های مختلف چه می کند و بعد خودتان همان کارهارا انجام دهید .
بسیاری از کارآمد ترین زنان و مردان امریکایی با الگو برداری از کسی که واقعا موثر و کارآمد بوده – به جایگاه کنونی خود رسیده اند .آن ها الگوی خود را تحسین می کرده و به آن دسته از ویژگی هایی که می خواستند در خود ایجاد نمایند توجه می کردند . با توجه به قانون تناظر – همیشه تمایل دارید به فردی با ویژ گی هایی تبدیل شویدکه همواره تحسینش می کردید .
معلم شوید
روش پنجم برای بر نامه ریزی ضمیر نا خود آگاه این است که تصور کنید از امروز به مدت یک سال – قرار است واحدی را در مدیریت زمان تدریس کنید .این روش نتیجه یافته های کسب شده از یاد گیری سریع است .طبق یافته های کارشناسان چنانچه ضمن یاد گیری – به این فکر کنید که چطور این مطالب را آموزش خواهید داد – می توانید آن را بسیار سریع تر از زمانی که مطلبی را صر فا آموخته و برای خود به کار می برید – در ذهن خود نهادینه کنید .
الگوی اصلی دیگران شوید
ششمین روشی که می توانید برای برنامه ریزی ضمیر نا خود آگاه خود استفاده کنید این است که تصور کنید دیگران شما را فردی نمونه و برجسته در مدیریت زمان می دانند. فرض کنید استاندارد های سازمان یا شرکت خود را تعیین می نمایی .تصور کنید همه در باره این که چه طور زمان خود را زمان خود را سامان دهی یا برنا مه ریزی کنند از شما الگو می گیرند .اگر توجه همه به شما باشد هر روز چه رفتاری خواهید داشت ؟کارهای روز مره تان را چطور انجام خواهید داد ؟اگر احساس میکنید همه شما را الگوی برنامه ریزی برای وقت می دانند و استانداردهای زمانی خود را بر اساس شما و برناه هایتان تعیین می کنند – چه رفتاری خواهید داشت ؟وفتی خود را الگو و نمونه یک فرد موفق در عملکرد بدانید –بسیار بهتر و کارآمد تر عمل خواهید کرد .هر چه بیشتر خود را یک مدیر موفق در مدیریت زمان بدانید – ممتازتر خواهید شد . هر چه بیشتر خود را الگوی دیگران بدانید – در سازمان دهی وقت و زندگی خود نیز بهتر عمل خواهید کرد .
عزت نفس – تعیین کننده نحوه زندگی
شاید مهم ترین بخش از روانشناسی مدیریت زمان و نقشی که خود انگاره شما در عملکرد و رفتارتان دارد – تاثیر عزت نفس یا خود باوری در تعیین تمام رویداد های زند گی تان است .
بیشتر روانشنلسان معتقدند که عزت نفس اساسی ترین عامل در شکل گیری یک شخصیت سالم است .یهترین تعریف از عزت نفس این است که ((چقدر خود را دوست دارید )) وقتی خود را دوست داشته و به خود احترام بگذارید – رفتار و عملکردتان بهتر از زمانی خواهد بود که چنین تفکری نسبت به خود نداشته باشید.هر چه خود را بیشتر دوست داشته باشید – اعتماد به نفس تان بیشتر می شود .عزت نفس – راه رسیدن به اوج عملکرد است .
سه عامل سازنده عزت نفس
سه عامل دیگر که بر عزت نفس تاثیر می گذارند که به مدیریت زمان ارتبا ط دارند .این سه عامل عبارتند از :
1-تعیین ارزش ها
2-تلاش برای تسلط داشتن
3-شناخت خواسته ها
تعیین ارزش ها
زندگی به روشی سازگار و هماهنگ با عمیق ترین ارزش های شما- برای رسیدن به عزت نفس بالا بسیار ضروری است .افرادی که باور ها و ارزش های خود را خوب می شناسند – خود را دوست داشته و به خود احترام می گذارند .
این امر بلافاصله این سوال را به ذهن متبادر میسازد که ((چقدر برای زندگی ارزش قائلید ؟))کسانی که واقعا برای زند گی شان ارزش قائلند – افرادی هستند که به شدت برخود ارزش می گذارند . کسانی که ارزش زیادی باری خود قائلند – از زمان خود به خوبی استفاده می کنند و می دانند وقت و زمان همان زندگی است.
تلاش برای تسلط داشتن
دومین عاملی که بر عزت نفس شما تاثیر می گذارد – حس نترل داشتن بر کار و زند گی است – به عبارت دیگر حس تسلط بر تمام امور زندگی . هر چیزی که درباره مدیریت زمان می آموزید و بعد در کار خود اعمال می کنید – باعث می شود کنترل بیشتری را بر خود و زندگی تان احساس کنید .در نتیجه – احساس می کنید کارآمد تر و موثر تر – پر بازده تر و قدرتمن د تر هستید .افزبیش حس کارایی و بازدهی – عزت نفس را افزایش داده و حس رفاه شخصی را بهبود می بخشد .
شناخت خواسته ها
عامل سومی که مستقیما بر عزت نفس شما تاثیر می گذارد – مربو ط به اهداف حال حاضر و فعالیت هایی است که برای رسیدن به آن ها انجام می دهید .هر چه اهداف و فعالیت های شما با ارزش هایتان هماهنگ تر باشد – احساس بهتری خواهید داشت .وقتی برای رسیدن به چیزی که به آن باور دارید تلاش می کنید – خود را بیشتر دوست داشته و کارهارا بهتر انجام می دهید .در فصل 2 به تفصیل درباره آن اهداف سخن خواهیم گفت .
دوازده اصل اثبات شده برای رسیدن به اوج عملکرد
در این بخش دوازده اصل اثبات شده را خواهید دید که می توانید هر روز آن ها را دنبا ل کنید تا نتایج بیشتری از کار های خود گرفته و آن ها را بهبود ببخشید .
اصل 1-با مدیر یت زمان می توانید ارزش کمک های خود را افزایش دهید :عزت نفس نتیجه دانشی است که شما به زندگی و کارتان وارد می کنید و این دانش بیش از میزان دانشی است که شما از دنیای خارج به دست می آورید – یعنی بیش از دانش دریافتی خود – به کار و زند گی تان کمک می کنید .هر چه تاثیر بیشتری بر خانواده و شر کت خود داشته باشید – عزت نفستان بیشتر خواهد شد .مدیریت زمان موفق – شما را بر آن می دارد که توانایی های خود را بهبود ببخشید تا ارزش بیشتری به کارتان بدهد .
اصل 2-پاداش شما – ماموس – یا غیر ملموس – همیشه برابر با ارزش خدماتی است که به دیگران ارائه می دهید :طبق قانون کاشت و برداشت مدیریت زمان به شما اجازه می دهد در هر زمینه ای از زندگی که کاشت بیشتر و بهتری دارید برداشت بیشتر و بهتری نیز داشته باشید . اگر می خواهید کیفیت و کمیت پاداشتان را افزایش دهید – تنها کافی است به دنبالراه هایی باشید که ارزش خد ماتتان را بالا ببرند .این کار تا حد زیادی تحت کنترل خود شماست .
اصل 3-مدیریت موفق زمان نیازمند این است که شما خود را همچون یک ((کار خانه ))بدانید :هر کارخانه سه فاز تولید دارد .قبل از هر چیز – ورود مواد خام – زمان –نیروی کار – پول و منابع مطرح است .این موارد – عوامل تولیدی هستند که وجو دشان برای تولید محصول نهایی ضرورت دارد .
دوم- درون کارخانه – فعالیت هایی صورت می گیرد . این فعالیت ها – فعالیت های تولیدی یا کاری محسوب می شوند که برای تولید محصول یا خدمات الزامی هستند .کارایی عملکرد کارخانه – باز دهی آن و فعالیت هر یک از افراد حاضر در فرایند را تعیین می کند.
سوم – چیزی که نهایتا نمود می یابد – خروجی یا محصول کارخانه است .ارزش کارخانه با کیفیت و کمیت خروجی نسبت به ورودی تعیین می شود . هدف اصلی مدیریت کارخانه – افزایش کمیت و کیفیت خروجی است .
تفاوت اصلی بین انسان های کارآمد و افرادی که چندان موفق نیستند – این است که افراد موفق همیشه بر خروجی یا نتایج که شامل همان دستاورد هاست تمرکز دارند و افراد متوسط و ضعیف بر ورودی که همان فعالیت هاست متمرکز می شوند .
یکی از نشانه های مدیریت خوب و موفق زمان این است که دائما از خود بپرسید :((چه خروجی هایی از من انتظار می رود ؟از من انتظار دارند چه چیزی را تولید کنم ؟ دقیقا چرا به من حقوق می دهند ؟))
هر چه تمرکز بر خروجی سمت تان بیشتر باشد – کارآمد و بهتر عمل خواهید کرد .در نتیجه ارزش بیشتری ایجاد کرده و کمک های مهم تر و با ارزش تری به شرکت تان خواهید کرد .پربازده تر و خلاق تر شده و برای خود و شرکت ارزشمند تر می شوید.
اصل 4-موفقیت یا عدم موفقیت در انجام هر کاری – به توانایی شما در استفاده بهینه از زمان بستگی دارد :سطح عملکرد و موفقیت در هر زمینه ای با توانایی شما در فکر کردن و بکار گیری تکنیک های مدیریت زمان معین می شود .تنها با ارتقای توانایی خود در استفاده کارآمد از زمان می توانید کیفیت و کمیت نتایج کار خود را افزایش دهید .
اصل 5- زمان – کمیا ب ترین منبع دستاورد هاست :امروزه در امریکا – بزر گ ترین مشکل مردم فقر زمانی است .ممکن است پول یا موفقیت مادی داشته باشند- اما برای لذت بدن از آن ها وقت کافی در اختیار ندارند .تقریبا در تمتم جنبه های زندگی دچار کمبود وقت هستند .
زمان انعطاف نا پذیر است – نمی توان آن را افزایش داد .الزامی است و همه کارها و برنامه ها به آن احتیاج دارند .غیر قابل تعویض است – هیچ جایگزینی ندارد . زود گذر است – نمی توان آن را ذخیره یا حفظ کرد و نگه داشت .وقتی بگذرد- برای همیشه گذشته است .
اصل 6- تمرین مهارت های مدیریت زمان به شما این امکان را می دهد که قدرت قضاوت – پیش بینی – اتکای به نفس و تادیب نفس یا خود فرمانی را ارتقا دهید :این موارد – ویژگی های رهبری شخصیت و سیرت هستند .مدیریت زمان شما را قادر می سازد کارهایتان را به خوبی انجام دهید و توانایی شما در انجام کارهای محوله – شاخص اصلی ارزش دهی شما به شرکت و جهان اطراف محسوب می شود .
اصل 7- تمرکز بر مدیریت زمان – شما را بر آن می دارد که به شدت نتیجه گرا شوید: نتیجه گرایی ویژگی اصلی مردان و زنان موفق است. توانایی شما در تمرکز برای دستیا بی به مهم ترین نتایج مورد انتظار – سریع ترین و مطمئن ترین راه برای رسیدن به حقوق بالا و پیشرفت سریع و سرانجام رسیدن به ارتقای مالی است .
اصل 8-مدیریت زمان باعث می شود بهتر کار کنید نه سخت تر : بیشتر افراد نا موفق سخت کار می کنند – اما به خاطر مهارت های ضعیف شخصی و مدیریت زمان – بازده کمتری از ساعات کاری خود دارند.
اصل 9- مدیریت موفق زمان منبع انرژی –اشتیاق و حالات روحی مثبت است :هر چه خلاق تر باشید – احساس مثبت تری نسبت به خود خواهید داشت .وقتی خود را مشغول انجام حجم زیادی از کار می بینید – در واقع جریا ن مداومی از انرژی مازاد را تجربه می کنید که باعث می شود کارهای بیشتری را انجام دهید .
اصل 10- به نسبت مستقیم خواسته هایی که از خود دارید – رشد خواهید کرد :تادیب نفس یا خود فرمانی در مدیریت زمان – شخصیت محکم – اعتماد به نفس و باور راسخ به خود و نیز توانایی های را در شما ایجاد می کند .
اصل 11- انگیزه پایدار تنها از احساس رسیدن به دستاورد ها و نتایج به وجود می آید :هر چه میزان بیشتری کار انجام دهید – احساس بهتری نسبت به خود خواهید داشت و برای انجام حجم بیشتری از کار – مشتاق تر می شوید .
اصل 12- اکنون – همین لحظه – تمام زمانی است که در اختیار دارید :زندگی تان را دقیقه به دقیقه برنامه ریزی کنید –ساعت ها و روز ها خود به خود برنامه ریزی می شوند .هر چه برنامه ریزی دقیق تری داشته باشید – تضمین بیشتری وجود دارد که این برنامه ریزی به زندگی تان که مسیر آن با اهداف و قدرت و کنترل و. . . مشخص شده – انتقال یابد .
((به دنبال کلیدی جادویی می گردید که درب منبع قدرت را برایتان باز کند این کلید در دست خود شماست و وقتی یاد گرفتید که بر افکار خود کنترل داشته باشید- می توانید از آن استفاده کنید .))
ناپلئون هیل (1)
فصل دوم
تسلط بر زمان برای رسیدن به اهداف و مقاصد
((شما هم می توانید خواسته هایتان را تعیین کنید .می توانید در باره اهداف – مقاصد – منظور ها و خواسته های خود تصمیم گیری کنید .))
دبلیو کلمنت استون (1)
مهم ترین واژه در اثر بخشی شخصی – وضوح است . نتطه آغاز قدرت زمان برای شما ایجاد وضوح مطلق در خصوص اهداف و مقاصدتان است .رایج ترین هدر دهنده زمان و بزرگ ترین مانع برای رسیدن به موفقیت در زندگی فراموش کردن یا تو جه نکردن به کارهایی است که سعی دارید انجامشان دهید .
مها رت اصلی موفقیت
تعیین اهداف مهارت اصلی است .توانایی شما در تعیین اهداف به صور ت مشخص و سیستماتیک – و برنامه ریزی برای رسیدن به آن – بیش از هر مهارت دیگری به شما کمک خواهد کرد که به موفقیت و خوشبختی دست یابید .
تعیین هدف – کار پبچیده ای نیست . با یک برگ کاغذ و یک خود کار می توانید شروع کنید . نوشتن اهداف – زندگی را گاه به شکل غیره منتظره و مهیجی تغییر می دهد .همان طور که زیگ زیگلار (1)- سخنران انگیزه بخش معروف – می گوید :((اهداف مکتوب – شمارا از عمویتی سرگردان به جزئیاتی معنا دار هدایت می کند .))
اصول بنیادی تعیین هدف
چندین اصل بنیادی درتعیین اهداف وجود دارد که به شدت برسرعت دستیابی به هدف تاثیر می گذارد .اصولی که می توان به آن ها رجوع نمود و به طور مکرر در ادامه زندگی کاری خود آن ها را تمرین کرد .
اصل 1:رویاهای بزرگی داشته باشید!
تنها رویا های بزرگ می تواند برای دستیابی به پتانسیل کامل – به شما انگیزه و الهام ببخشند .فقط رویا های بزرگ انرژی و تخیل شما را آزاد می کنند و به شما انگیزه می دهند که به موانع و دشواری های موجود برسر راهتان غلبه کنید .تنها این رویا هستند که می توانن شما را هیجان زده کرده و باعث شوند هر روز با اشتیاق کار کنید .
اصل 2:اهداف خود را به زبان حال بنویسید .
اهداف شما باید به زمان حال نوشته شوند – طوری که گویی واقعا وجود دارند .ضمیرناخودآگاه شما تنها فرامینی را می پذیرد که به زمان حال ساده بیان شده اند – مثل ((من 250پوند وزن دارم .))
((من هر سال000-100دلاردرآمد دارم .))((من در یک خانه زیبا ی 3500 متر مربعی با طرح سفارشی زندگی می کنم .))هر یک از این جمله ها با کلمه ((من))شروع شده و با یک فعل عملی ادامه یافته است .این کار – سریع ترین و راحت ترین راه برای فعال کردن ضمیر نا خود آگاه و کنترل قدرت آن است .
اهدافتان را هر روز باز نویسی کنید
تکنیک محبوب من برای برنامه ریزی اهداف و نهادینه کردن آن ها در ضمیر ناخودآگاه– باز نویسی روزانه آن ها به زبان حال و در یک دفتر چه است .این روش را سال ها پیش یاد گر فته ام .وقتی اهدافم را روزانه بازنویسی کردم – از سرعت بهبود زندگی ام به شدت شگفت زده شدم .
اصل 3:اهدافتان را متعادل نگه دارید .
اهداف شما باید متعادل بوده و سه حوزه مهم زندگی شما را در بر بگیرند .باید با هم هماهنگ با شند نه مغایر یکدیگر .زندگی شما هم درست مثل یک چرخ باید کاملا متعادل باشد تا راحت بچرخد و شما احساس خوشبختی و کارآمدی کنید.
واقعا خواسته شما چیست ؟
اولین هدف مورد نیاز شما –اهداف کاری – شغلی و مالی است .این اهداف ملموس هستند و می خواهید در نتیجه تلاش ها یتان در محل کار به آن ها دست یابید . این ها کار هایی هستند که می خواهید در زندگی خود انجامشان دهید .با این اهداف ملموس باید دقیقا بدانید می خواهید چه قدر درآمد داشته باشید و در چه مدت زمانی به آن دست یابید .باید دقیقا بدانید چقدر می خواهید پس انداز یا سرمایه گذاری کنید و کی می خواهید به این میزان دست یابید .به یاد داشته باشید نمی توانید به هدفی بزنید که آن را نمی بینید .
اصل 4:هدف اصلی و قطعی خود را بشناسید
باید بدانید هدف اصلی و قطعی شما چیست .یک هدف در زند گی تان هست که از سایراهداف اهمیت بیشتری دارد .یک هدف هست که اگر به آن دست یابید – می توانید به اهداف دیگر تان نیز برسید .
هیچ محدودیتی را متصور نشوید
در انجیل می خوانیم :((بگذار نور بتابد)).هر چه زمان بیشتری را صرف نوشتن کارهایی کنید که می خواهید در آینده انجام بدهید – نور بیشتری بر زندگی تان خواهد تابید.
اهدافتان را براساس اولویت سامان دهی کنید
وقتی فهرستی از اهدافتان را برای آینده قابل پیش بینی نوشتید – دوباره با آن مراجعه کنید و اهداف را بر اساس اولویت طبقه بند ی نمایید . مقابل هر یک از اهداف – حروف ((الف))-((ب)) و ((ج)) بگذارید .هدف (( الف ))هدفی است که اهمیت ویژه ای برای شما دارد .این هدفی است که واقعا می خواهید به ان دست یابید و اگر به آن برسید به شدت خوشحال و خوشبخت خواهید شد .
هدف ((ب))هدفی است که می خواهید به آن برسید و اگر موفق شوید – از دستیابی به آن لذت می برید .برایتان اهمیت دارد اما اهمیت آن به اندازه هدف ((الف)) نیست .دستیابی به هدف ((ج))خوب است اما مثل هدف ((الف)) و ((ب)) برایتان اهمیت ندارد.
افزایش و توانایی دستیابی به هدف
در زیر با پنج تکنیک آشنا می شوید که می توانید آن ها را انجام دهید تا سرعت دستیابی به هدف را شتاب بخشید .این روش ها بر نیروی انرژی و توانایی شما خواهد افزود و به شما خواهد اجازه می دهد در مدت زمان کوتاه تر – کارهای بیشتری را انجام دهید . این تکنیک ها عبارتند از :
1.هدف خود را یک واقعیت تصور کنید
2.به طور مثبت بگویید هدفتان انجام شده
3.مسئولیت کامل نتایج را بر عهده بگیرید
4.از سرنوشت پیشی بگیرید
5.یک کار روزمره انجام دهید
1-هدف خود را یک واقعیت تصور کنید
یک تصویر ذهنی واضح از هدف خود ایجاد کنید – طوری که گویی همیشه واقعیت داشته است. هدف خود را طوری تصور کنید که گویی به نتایج کامل و رضایت بخش آن دست یافته اید . چشمانتان را ببندید و به این فکر کنید که هدفتان چگو نه خواهد بود .به این فکر کنید که اگر به هدف خود دست یابید – چه شخصیتی خواهید یافت .به این بیاندیشید که از دستیابی به هدف و مقصود خود چقدر لذت خواهید برد .توانایی در تصور کردن – یکی از نیرو های بزرگ ذهن انسان به شمار می رود .ضمیر نا خود آگاه شما – دنیای خارج را با دنیای درونیتان هماهنگ می کند . برای فعال کردن این قدرت – تنها باید یک ((معادل ذهنی ))برای آنچه که می خواهید در زندگی خارجی خود ببینید – بسازید .ضمیر نا خود آگاه شما باقی کار را خواهد کرد .
قانون جاذبه را فعال کنید
باید طوری این تصویر را بر پرده ذهنتان بارها نمایش دهید که گویی یک آپارات فیلم را می چرخانید . این تصویر – ضمیر نا خود آگاه شما را فعال کرده و قانون جاذبه را به جریان می اندازد .این قانون می گوید شما یک آهن ربا ی زنده هستید و به طور اجتناب نا پذیری ایده ها – افراد و منابعی را که برای دستیابی به مهم ترین و مطلوب ترین هدفتان نیاز دارید – به زندگی خود جذب می کنید .
باور های خود را تغییر دهید
طبق قانون باور :((هر چیزی را که باور راسخی به آن داشته باشید به واقعیت زندگی شما تبدیل می شود .))
2-به طور مثبت بگویید هدفتان انجام شده است
تاییدیه ای واضح تر از هدفتان داشته باشید مبنی بر این که به آن هدف دست یافته اید .با اشتیاق این جمله را با خود تکرار کنید . این جمله را با احساسات – باور های راسخ – و تاکید ترکیب کنید .همان طور که این تاییدیه مثبت را تکرار می کنید – فرمان دستیابی به هدف را در اعمال ضمیر نا خود آگاه خود حک می کنید .از زبان شخصی خود استفاده کنید !
مسئولیت کامل نتایج را بر عهده بگیرید
مسئولیت صد در صد انجام کارهای لازم برای دستیابی به هدفتان را بر عهده بگیرید .باخود تکرار کنید ((اگر کاری انجام شود – مسئولیتش با من خواهد بود .))از آوردن توجیه برای عدم پیشرفت اجتناب نمایید . عدم موفقیت را با استدلال توجیه نکنید . از توجیه کردن دلایل مشکلات و موانع خود داری نمایید . در عرض – مسئولیت کامل دستیابی به هدفتان را قبول کنید . کاملا متکی به نفس شوید .
4- از سرنوشت پیشی بگیرید
وقتی ذهنیت روشنی در خصوص خواسته های خود داشته باشید – گام بعدی این خواهد بود که طوری عمل کنید که گویی شکست خوردن غیر ممکن است .
5-کاری را به طور روز مره انجام دهید
کاری را به شکل روز مره انجام دهید تا شما را به اهداف یا هدف اصلی تان برساند .وقتی هر روز کاری را انجام می دهید که شما را به هدفتان نزدیک تر می کند – سرانجام با این باور راسخ می رسید که بالاخره به هد فتان جامه عمل خواهید پوشاند .
دستیابی به اهداف مالی و شغلی
در زیر ایده اصلی برای تعیین اهداف مالی و شغلی آمده است:
1.بر رضایت مشتری تمرکز کنید.
2.ببینید مشتریانتان چه می خواهند.
3.مسئولیت های اولیه خود را مشخص کنید .
4.حوزه های اصلی نتایج خود را مشخص کنید .
5.روش مدیریت براساس اهداف را تمرین کنید .
دستیابی سریع تر به هدف
چهار ابزار مهم فکری وجود دارد که می توانید برای دستیابی به هدف از آن استفاده کنید . کاربرد و استفاده از این ابزار ها شایستگی و توانایی شما را در رسیدن به هدف مورد نظر وانجام کارهایتان بهبود می بخشد.
1.موانع را از سر راه بردارید .
2.مرحله محدود خود را شناسایی کنید .
3.دانش و مهارت های مورد نیازتان را تعیین کنید .
4.افرادی را مشخص کنید که به کمک شان نیاز خواهید داشت .
افزایش وضوح مطلق
نقطه آغاز مدیریت زمان – دستیابی به وضوح مطلق با توجه به اهداف و تمام زمینه های زندگی و تمام سطوح کارتان است . باید مثل یک عکاس به طور مداوم لنز زمان و فعالیت هایتان را بر مهم ترین کارهای خود و نیز دلایل انجام آن متمرکز کنید .
(( تنها یک ویژگی هست که باید داشته باشید تا بتوانید برنده شوید – و آن قطعیت در هدف – دانشی که می خواهید – و میل فراوان برای دستیابی به آن است .))
ناپلئون هیل