بررسی عوامل موثر در شکل گیری گروه‌های تروریستی در سیستان و بلوچستان

نویسندگان: عباس جهان آبادیان – مرتضی میری

چکیده:
سرزمین ایران از یک سو یک تکه حساس جغرافیایی بر روی نقشه جهان و از دیگر سو دارای ویژگی های خاص جغرافیایی و طبیعی می باشد که دارای مرز خشکی با 7 کشور و مرز دریایی با کشورهای حاشیه خلیج فارس و دریای خزراست. این شرایط ویژه ﺟﻐﺮاﻓﻴﺎﻳﻲ و ژﺋﻮﭘﻠﻴﺘﻴﻜﻲ در ﻣﻨﺎﻃﻖ ﻣﺮزي با توجه به استقرار گروههای مختلف قومی و مذهبی که ارتباطاتی با آن سوی مرزها داشته و دارای تفاوت هایی نیز با حکومت مرکزی میباشند ، از عوامل موثر در ﺷﻜلﮔﻴﺮي و ﻓﻌﺎﻟﻴﺖ ﮔﺮوﻫﻚ ﻫﺎي ﺗﺮورﻳﺴﺘﻲ بوده که در مواقعی و بویژه در منتهیالیه جنوبشرقی کشور بعنوان عوامل تهدیدزا و بستری برای  واردنمودن آسیب به ساختار حاکمیت محسوب می شوند.


استان سیستان و بلوچستان با قرارگرفتن در منتهی¬الیه جنوب شرق کشور طی یک دهه اخیر شاهد افزایش شمار اقدامات تروریستی سازمان یافته در محیط جغرافیایی خود بوده که این حوادث تاثیرات منفی را بر روند فرآیند توسعه در این استان گذاشته است. لذا عواملی ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺑﻨﻴﺎدﻫﺎي زﻳﺴﺘﻲ ﺿﻌﻴﻒ، ﻓﺎﺻﻠﻪ زﻳﺎد از ﻣﺮﻛﺰ ﺳﻴﺎﺳﻲ ﺣﻜﻮﻣﺖ، وﺟﻮد ﻋﻮارض ﺟﻐﺮاﻓﻴﺎﻳﻲ وﺳﻴﻊ، ﺗﻮﺳﻌﻪ ﻧﺎﻣﺘﻮازن ﻣﻨﻄﻘﻪاي و ضعف در زیرساخت های صنعتی و اقتصادی ، ﺗﻔﺎوت ﻗﻮﻣﻲ- ﻣﺬﻫﺒﻲ ﺑﺎ ﺣﻜﻮﻣﺖ ﻣﺮﻛﺰي، ﻣﺮزي ﺑﻮدن و ﺿﻌﻒ ﺷﺒﻜﻪ ارﺗﺒﺎﻃﻲ و همچنین تعدادي از ﻋﻮاﻣﻞ ژﺋﻮﭘﻠﻴﺘﻴﻜﻲ ﻣﺎﻧﻨﺪ وﻳﮋﮔﻲ¬ﻫﺎي ﺣﻜﻮﻣﺖﻫﺎي ﻫﻤﺴﺎﻳﻪ، ﻗﺪرت ﻫﺎي ﻣﻨﻄﻘﻪاي و ﻓﺮاﻣﻨﻄﻘﻪاي و ژﺋﻮﭘﻠﻴﺘﻴﻚ ﻣﻮاد ﻣﺨﺪر ﺑﻪﻋﻨﻮان ﻋﻮاﻣﻞ بیرونی داراي ﺑﻴﺸﺘﺮﻳﻦ ﻣﻴﺰان اﺛﺮﮔﺬاري در ﺷﻜﻞ ﮔﻴﺮي ﮔﺮوﻫﻚ ﻫﺎي ﺗﺮورﻳﺴﺘﻲ ﻣﻲﺑﺎﺷﻨﺪ. در اﻳﻦ ﻣﻘﺎﻟﻪ ﺗﻼش شده تا مجموعه عوامل موثر بر شکل گیری این پدیده ناخوشایند در این استان شناسایی و ﻣﻮرد ﺑﺮرﺳﻲ و ﺗﺠﺰﻳﻪ و ﺗﺤﻠﻴﻞ ﻗﺮارﮔﻴﺮد.

واژه های کلیدی :
سیستان و بلوچستان ، اقدمات تروریستی ، امنیت ، زمینه¬های جغرافیایی ، عوامل ژئوپلتیک

1-مقدمه :
جمهوری اسلامی ایران به دلیل موقعیت جغرافیایی و فرهنگی اش و نیز برخورداری از تنوع و تکثر قومیتی و مذهبی در چندین منطقه با مشكلات امنیتی متكی بر قومیت رو به رو بوده که این موضوع در برخی مناطق از جمله سیستان و بلوچستان با مذهبی گرایی افراطی گروههای وهابی پیچیده تر نیز گردیده است.این استان با واقع¬شدن در جنوب¬شرقی کشور ضمن دارابودن بیش از 300 کیلومتر مرز آبی با دریای عمان ، دارای مرزهای زمینی طولانی و متنوع جغرافیایی با کشورهای افغانستان و پاکستان بوده و با توجه به برخورداری از شرایط اقلیمی خشک و بیایانی منطقه¬ای بسیار آسیب¬پذیر و كم¬باران بوده که این مسئله یكی از علل اصلی فقر اقتصادی منطقه در کنار سایر عوامل محسوب می¬گردد.محرومیت حاكم بر منطقه بخش¬های متفاوتی از جمله سواد، سلامت و بهداشت، آگاهی اجتماعی و … را در بر گرفته که این موضوع به عقیده كارشناسان در تمام ابعاد آن متاثر از یك پروسه تاریخی است كه ریشه¬ها و دلایل متعدد دارد.این منطقه در دوره¬های مختلف تاریخی به دلایلی از جمله موقعیت جغرافیایی ویژه پتانسیل بسیار بالایی برای فعالیت گروههای تروریستی داشته و در زمان كوتاهی و با توجه به ضعف دولت¬های مركزی این اقدامات تشدید و ناامنی در این مناطق افزایش یافته است.برای نمونه در دوره قاجاریه و مصادف با نفوذ و دخالت دولتهای روس و انگلیس در ایران بدلیل ضعف دولت ایران سیستان و بلوچستان دوره بس غم¬انگیزی را از سر گذراند(ملکوتیان ، 1383). در دوره پهلوی اول رضاشاه سیاست دوجانبه¬ای را در این منطقه در پیش گرفت و از یك طرف به سركوب بلوچ¬ها پرداخت و برخی سركردگان آنها را به فارس تبعید كرد و از طرف دیگر با تحبیب برخی از بزرگان و سران طوایف به آرام كردن منطقه توفیق یافت.این در حالی بود كه رضاشاه در كنار اعمال فشار بر منطقه كه در نهایت به ایجاد خلع سلاح طوایف و ایجاد آرامش در منطقه انجامید ، سیاست حمایت از استقرار این قبایل و طوایف و توجه به كشاورزی منطقه را نیز تعقیب میكرد.لیکن با وجود آرامش نسبی در این دوران منطقه تا آبادانی و زدودن فقر فاصله زیادی داشت.(زند مقدم ،1370،ص447) وي همچنین تلاش کرد در جهت تشكيل دولت مدرن بوروكراتيك و اقتدارگرا گام بردارد و در همين راستا ازميان‌برداشتن اقتدار نظامي و سياسي ايل‌هاي استان سيستان‌ و بلوچستان در دستور كار حكومت قرار گرفته و همين امر سبب ايجاد شكاف اجتماعي و تشكيل گروه‌هاي سياسي در راستاي مقاومت در برابر دولت مدرن گرديد.اما آن‌چه دراين‌ميان حائز اهميت است اينکه گروهك‌هاي سياسي مذكور صرفاً به‌عنوان نماد مبارزه‌طلبي در مقابل مدرنيته رضاشاه مطرح بوده‌اند و نه عاملي بالفعل در جهت مقابله با حكومت پهلوي.به‌عنوان مثال: گروه «حزب دموكراتيك» در دهه 1340 قبل از انقلاب صرفاً به‌عنوان يك گروه سياسي بي‌خطر محسوب شده كه همواره توسط حكومت پهلوي و ساير كشورهاي غربي كنترل مي‌شده است.اما پس از پيروزي انقلاب، اين گروه به يك‌باره تغيير جهت و تغيير روند داده و با تغيير چارت سازماني خود و با تامين مالي از سوي برخي كشورهاي دست‌پرورده آمريكا و انگليس از جمله عراق به يك گروه نظامي در راستاي خودمختاري در منطقه بلوچستان ايران تبديل مي‌گردد و اين مقاومت به‌شكل كاملا گسترده به‌صورت مبارزه مسلحانه عليه نظام بروز مي‌کند كه به‌نظر مي‌رسد نقش عوامل فراملي در حمایت از گروههای مبارز مسلحانه در راستای نیل به اهداف شوم خود و همچنین عوامل داخلي از جمله تعليم وهابي‌گري توسط برخي حوزه‌هاي علميه در استان با الهام‌گيري و برقراري ارتباط تنگاتنگ با برخي كشورهاي همسايه از جمله عربستان و پاكستان ، كند بودن روند توسعه سياسي، فرهنگي و اقتصادي در استان ، بروز شكاف‌هاي اجتماعي در بين طوايف از زمان رضاخان با پرداختن به ايده دولت مدرن ، نخبگان مذهبي و سياسي داخل استان در قالب مولوي‌ها و سران طوايف و …  در این موضوع دارای اهمیت باشد.(سایت اینترنتی نشریه راه¬نما ، تاریخ سیستان و بلوچستان) هر چند دولت پس از پایان جنگ تحمیلی فرصت یافت تا به معضلات و مشكلات منطقه رسیدگی نماید و در این راستا كنترل مرزها، توجه به انجام فعالیت¬های عمرانی ، مدرسه سازی، بخشودگی و دادن تامین به برخی از سران طوایف و … به برقراری آرامش و امنیت نسبی در منطقه كمك فراوانی نمود.(مولایی ، 1393). لیکن علیرغم تمام این اقدامات موثر ، در دهه اخیر شاهد ظهور گروه¬های تروریستی از جمله جنداله ، جیش¬العدل و … و همچنین گسترش اقدامات ضدامنیتی همچون ترور، آدم¬ربائی، راه¬بندی، درگیری¬های طایفه¬ای، قاچاق مواد مخدر، درگیری با ماموران نظامی ، ترور شیعیان سیستانی و … از سوی گروه¬های مختلف شرور و بویژه گروهک¬های تروریستی مذکور هستیم که در مجموع بیش از چندصد شهید ، جانباز و … نتیجه این اقدامات بوده است. در واقع هدف اصلی این پژوهش ﺍﻳﻦ ﺍﺳــﺖ ﻛﻪ ﻣﺴــﺌﻠﻪ ﻧﺎﺍﻣﻨﻰ ﺩﺭ جنوب شرق کشور و بویژه استان سیستان و بلوچستان بصورت ﺩﻗﻴﻖ ﻭ ﻋﻠﻤﻰ ﻣﻮﺭﺩ ﻛﻨﻜﺎﺵ ﻗﺮﺍﺭ ﮔرفته و ضمن شناسایی عوامل دخیل و موثر در بروز اینگونه رخدادها در ابعاد داخلی و خارجی پیشنهاداتی نیز جهت کاهش و مرتفع نمودن این مسائل ارائه گردد. لازم به ذکر است که روش ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ اﻳﻦ ﭘﮋوﻫﺶ، ﺗﺤﻠﻴﻠﻲ- ﺗﻮﺻﻴﻔﻲ و ﻣﺒﺘﻨﻲ ﺑﺮ اﺳﺘﺪﻻل اﺳﺖ که در ﺟﻤﻊ¬آوري اﻃﻼﻋﺎت از روش¬ﻫﺎي ﮔﻮﻧﺎﮔﻮن ﻣﺒﺘﻨﻲ ﺑﺮ ﻣﻨﺎﺑﻊ ﻛﺘﺎﺑﺨﺎﻧﻪ¬اي ، اﺳﻨﺎدي و وﺑﺴﺎﻳﺖ¬ﻫﺎي مختلف ﻋﻠﻤﻲ استفاده شده است.

2-مروری بر ادبیات تحقیق:
1-2-ﺗﺮورﻳﺴﻢ:

ﺗﺎﻛﻨﻮن ﻫﻴﭻ ﺗﻌﺮﻳﻒ ﺟﺎﻣﻊ و ﻣﺎﻧﻌﻲ از ﺗﺮورﻳﺴﻢ ﻛﻪ ﻣﻮرد ﺗﻮاﻓﻖ ﺗﻤﺎم ﻛﺸﻮرﻫﺎ و ﺳﺎزﻣﺎن¬ﻫﺎ ﺑﺎﺷﺪ اراﺋﻪ ﻧﺸﺪه اﺳﺖ.ﺳﺎزﻣﺎن ﻣﻠﻞ و ﺳﺎﻳﺮ ﺳﺎزﻣﺎن¬ﻫﺎي ﻣﻨﻄﻘﻪاي از ﺟﻤﻠﻪ اﺗﺤﺎدﻳﻪ اروﭘﺎ، اﺗﺤﺎدﻳﻪ ﻋﺮب و ﺳﺎزﻣﺎن ﻛﻨﻔﺮاﻧﺲ اﺳﻼﻣﻲ ﺗﻨﻬﺎ ﺗﻮاﻧﺴﺘﻪ¬اﻧﺪ ﺑﺮ روي ﺑﻌﻀﻲ از ﻣﺼﺎدﻳﻖ ﺗﺮورﻳﺴﻢ ﻣﺎﻧﻨﺪ: ﻫﻮاﭘﻴﻤﺎرﺑﺎﻳﻲ، ﺑﻤﺐ-ﮔﺬاري و … ﺑﻪ ﺗﻮاﻓﻖ ﺑﺮﺳﻨﺪ.(متقی ،1388 ،ص 264) اﻣﺎ ﭼﻴﺰي ﻛﻪ ﻣﺴﻠﻢ اﺳﺖ اﻋﻤﺎل ﺗﺮورﻳﺴﺘﻲ داراي وﻳﮋﮔﻲ¬ﻫﺎيی ﻣﺎﻧﻨﺪ: ﺧﺸﻮﻧﺖ زﻳﺎد، اﻳﺠﺎد رﻋﺐ و وﺣﺸﺖ، ﺿﺮﺑﻪ¬زدن ﺑﻪ ﻣﺮدم و ﺣﻜﻮﻣﺖ ﻣﺮﻛﺰي و ﻫﻤﭽﻨﻴﻦ اﻫﺪاف ﺳﻴﺎﺳﻲ ﻣﻲ¬ﺑﺎﺷﻨﺪ.در ﻳﻚ ﺗﻌﺮﻳﻒ ﺗﺮورﻳﺴﻢ را ﻣﻲﺗﻮان ﺑﻪ ﺗﺮورﻳﺴﻢ ﺷﺨﺼﻲ و دوﻟﺘﻲ ﻃﺒﻘﻪﺑﻨﺪي ﻛﺮد ، ﺗﺮورﻳﺴﻢ ﺷﺨﺼﻲ ﺗﺮورﻳﺴﺘﻲ اﺳﺖ ﻛﻪ از ﺳﻮي اﺷﺨﺎص ﺧﺼﻮﺻﻲ ﻳﺎ ﺑﻪﻃﻮر اﻧﻔﺮادي ﻳﺎ ﺗﻮﺳﻂ ﮔﺮوهﻫﺎي ﺳﺎزﻣﺎن ﻳﺎﻓﺘﻪ ﺑﺎ ﻫﺪف اﻳﺠﺎد ﺗﺮور و وﺣﺸﺖ در ﻃﺒﻘﻪ ﺧﺎﺻﻲ از ﻣﺮدم و ﺑﺎ اﻧﮕﻴﺰه ﺣﻤﻠﻪ ﺑﻪ ﻳﻚ دوﻟﺖ ﺑﺎ ﺣﻤﺎﻳﺖ از ﮔﺮوهﻫﺎي مخالف رژﻳﻢ ﺳﻴﺎﺳﻲ ﻳﺎ دوﻟﺖ ﻣﻌﻴﻦ اﻧﺠﺎم ﻣﻲﺷﻮد.در ﺗﺮورﻳﺴﻢ دوﻟﺘﻲ ، دولت ﺗﺮورﻳﺴﺘﻲ درﺻﺪد ﺗﺄﻣﻴﻦ ﻣﻨﺎﻓﻊ ﺳﻴﺎﺳﻲ ﺧﻮد اﺳﺖ و اﻳﻦ ﺣﻤﺎﻳﺖ ﺑﺨﺸﻲ از ﺳﻴﺎﺳﺖ ﺧﺎرﺟﻲ آن را ﺗﺸﻜﻴﻞ ﻣﻲدﻫﺪ(کرم¬زاده,1382، ص 168) در ﻫﺮ ﺻﻮرت ﺗﺮورﻳﺴﻢ ﺑﺎ ﻫﺮ ﺷﻜﻞ و ﻋﻨﻮاﻧﻲ ﻳﻜﻲ از ﺑﺰرﮔﺘﺮﻳﻦ ﭼﺎﻟﺶﻫﺎي ﺟﻬﺎن در ﻗﺮن 21 ﺑﻪﺷﻤﺎر ﻣﻲآﻳد.
در ﻣﺠﻤﻮع از دﻻﻳﻞ رﻳﺸﻪ¬اي ﺷﻜﻞﮔﻴﺮي و ﻓﻌﺎﻟﻴﺖ ﺗﺮورﻳﺴﺖ¬ﻫﺎ ﻣﻲﺗﻮان ﺑـﻪ ﻣـﻮاردي ﻣﺎﻧﻨـﺪ : ﺿﻌﻒ دﻣﻮﻛﺮاﺳﻲ، ﻓﻘﺪان ﺣﺎﻛﻤﻴﺖ ﻗﺎﻧﻮن، ﺿﻌﻒ ﺣﻜﻮﻣت داري ﻣﻨﺎﺳﺐ، ﻓﻘﺪان ﻋﺪاﻟﺖ اﺟﺘﻤـﺎﻋﻲ، ﺣﻤﺎﻳﺖ از رژﻳﻢﻫﺎي ﻧﺎﻣﺸﺮوع، ﺗﻮزﻳﻊ ﻧﺎﺑﺮاﺑﺮ ارزشﻫﺎ، دوﻟﺖﻫﺎي ورﺷﻜﺴﺘﻪ، ﺣﻔﺮهﻫﺎي دوﻟﺘﻲ و ﺧﺎرج از ﻛﻨﺘﺮل ، هژمونی در ﻧﻈﺎمﺑﻴﻦاﻟﻤﻠﻞ، ﺟﻬﺎﻧﻲﺷـﺪن ﻓﺮﻫﻨـﮓ و اﻗﺘﺼـﺎد و ﻣﺪرﻧﻴﺴـﻢ ﻣﺨـﺮب اﺷﺎره ﻛﺮد.(ایزدی و دبیری ، 1392). در اﻳﻦ ﻣﻴﺎن اﻳﺮان از ﺟﻤﻠﻪ ﻛﺸﻮرﻫﺎيی اﺳﺖ ﻛـﻪ ﺗﺤـﺖ ﺗـﺄﺛﻴﺮ ﺗﺮورﻳﺴـﻢ و ﺣﻤـﻼت ﺗﺮورﻳﺴﺘﻲ ﻗﺮار داشته و اﻳﻦ اﻣﺮ در ﻧـﻮاﺣﻲ ﺣﺎﺷـﻴﻪ¬اي و ﻣـﺮزي ﺑﺴـﻴﺎر ﺷـﺪﻳﺪﺗـﺮ بوده و ﻳﻜـﻲ از ﻣﻬﻤﺘـﺮﻳﻦ اﻳـﻦ ﻣﻨـﺎﻃﻖ ﺟﻨـﻮب ﺷـﺮق ﻛﺸــﻮر اﺳـﺖ.در ﻣـﻮرد دﻻﻳـﻞ ﺷـﻜﻞﮔﻴـﺮي و ﻓﻌﺎﻟﻴــﺖ ﺗﺮورﻳﺴﺖ¬ﻫﺎ در اﻳﻦ ﻣﻨﻄﻘﻪ از ﻛﺸﻮر ﻧﻘﻄﻪﻧﻈﺮﻫﺎي ﻣﺨﺘﻠﻔﻲ اراﺋﻪ ﺷﺪه اﺳﺖ.ﻣﺆﺳﺴـﻪ ﺗﺤﻘﻴﻘـﺎت دﻓﺎع ﻧﺮوژي در ﮔﺰارﺷﻲ ﺑﺎ ﻋﻨﻮان “ﻣﺨﺎﻟﻔﺖ اﺳﻼمﮔﺮا در ﺟﻤﻬﻮري اﺳﻼﻣﻲ ؛ ﺟﻨـﺪا… و ﮔﺴـﺘﺮش دﻳﻮﺑﻨﺪي اﻓﺮاﻃﻲ در اﻳﺮان” ؛ ﻋﺎﻣﻞ اﺻﻠﻲ ﺷﻜﻞﮔﻴﺮي ﮔﺮوﻫﻚ ﺗﺮورﻳﺴﺘﻲ ﺟﻨﺪا …در ﺟﻨﻮب ﺷـﺮق اﻳﺮان را ﻧﺎﺷﻲ از ﺗﻨﺶﻫﺎي ﺧﺸﻮﻧﺖآﻣﻴﺰ ﻣـﺬﻫﺒﻲ ﺗﺤـﺖ ﺗـﺄﺛﻴﺮ آﻣـﻮزهﻫـﺎي ﻣﻜﺘـﺐ دﻳﻮﺑﻨـﺪي و ﻫﻤﭽﻨﻴﻦ ﻇﻬﻮر ﻧﺎﺳﻴﻮﻧﺎﻟﻴﺴﻢ ﺑﻠـﻮچ ﻣـﻲداﻧـﺪ(ایزدی و دبیری ، 1392).
2-2-امنیت:
مفهوم امنیت، مصونیت از تعرض و تصرف اجباری بدون رضایت است، و در مورد افراد به معنی آن است که نسبت به حقوق و آزادی های مشروع خود بیم و هراسی نداشته باشند و به هیچ وجه حقوق آنان به مخاطره نیفتد و هیچ عاملی حقوق مشروع آنان را تهدید ننماید(ونگ هیپل،2009) . لزوم و ضرورت امنیت – به این مفهوم – در جامعه از طبیعت حقوق بشری ناشی می شود و لازمه حقوق و آزادی های مشروع، مصونیت آن ها از تعرض و دور ماندن از مخاطرات و تعدیات است. مخاطره شامل رفع هرنوع عامل احتمالی است که احیاناً منجر به نقض و تعرض بالفعل حقوق مشروع افراد می شود. ناگزیر باید امنیت را اعم از جلوگیری از نقض و تعرض بالفعل بدانیم و در تامین امنیت، ایجاد شرایط لازم برای صیانت حقوق و برطرف نمودن زمینه ها و عوامل تعرض احتمالی را نیز لازم و ضروری بشماریم. گاه امنیت به مفهوم حالتی که افراد در شرایط خاص، نسبت به حفظ و صیانت حقوق مشروع خود احساس می کنند، نیز اطلاق می شود، که متلازم و مترادف با حالت آرامش و اطمینان در برابر اضطراب درونی است. در این صورت معنی مقابل امنیت همانا احساس وحشت و خوف و خطر است. بدیهی است امنیت شامل این معنی روانی نیز خواهد بود.(نشریه حصون ، 1388). ﻧﻴﺎﺯ ﺑﻪ ﺍﻣﻨﻴﺖ ﻭ ﺭﻓﺘﺎﺭ ﺍﻣﻨﻴﺖﺟﻮﻳﺎﻧﻪ ﻗﺪﻳﻤﻲﺗﺮﻳﻦ ﻧﻴﺎﺯ ﺁﺩﻣﻲ ﻭ ﺍﻧﮕﻴﺰﻩ ﻛﻨﺶ ﺍﻭ ﻭ ﺍﺯ ﺣﻴﺎﺗﻲﺗﺮﻳﻦ ﺍﻫﺪﺍﻑ ﺍﺟﺘﻤﺎﻋﺎﺕ ﺩﺭ ﺍﺷــﻜﺎﻝ ﻣﺨﺘﻠﻒ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﮔﻲ ﺍﻧﺴــﺎﻧﻲ ، ﻗﺒﻴﻠﻪﮔﻲ ، ﺍﻣﭙﺮﺍﺗﻮﺭﻱ، ﺣﻜﻮﻣﺖ ﻣﻠﺖ ﭘﺎﻳﻪ ﻭ ﻧﻈﺎﻡ ﺟﻬﺎﻧﻲ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﺳــﺖ؛ ﺍﻣﺎ ﺑﻪ ﺭﻏﻢ ﺍﻳﻦ ﻧﻴﺎﺯﻣﻨﺪﻱ ﻋﻴﻨﻲ ﻛﻬﻦ ﻭ ﺭﻳﺸــﻪﺩﺍﺭ، ﻛﺎﻭﺵ ﻧﻈﺮﻱ ﻭ ﻭﺍﻛﺎﻭﻱ ﺍﺑﻌﺎﺩ ﻣﺨﺘﻠﻒ ﺁﻥ ﻗﺪﻣﺖ ﭼﻨﺪﺍﻧﻲ ﻧﺪﺍﺭﺩ ﻭ ﺣﺪﺍﻛﺜﺮ ﺑﻪ ﺁﻏﺎﺯ ﺟﻨﮓ ﺳﺮﺩ ﺩﺭ ﺩﻫﻪ 1990 میلادی ﺑﺎﺯ ﻣﻲ ﮔﺮﺩﺩ.(رنجبر ، 1385، ص 75-74). ﺯﻣﺎﻧﻲ ﺍﻣﺮﻱ ﺑﻪ ﻳﻚ ﻣﻮﺿﻮﻉ ﺍﻣﻨﻴﺘﻲ ﻣﺒﺪﻝ ﻣﻲﺷــﻮﺩ ﻛﻪ ﻫﻤﭽﻮﻥ ﺗﻬﺪﻳﺪﻱ ﺍﺳﺎﺳــﻲ ﺑﺮﺍﻱ ﻳﻚ ﻣﻮﺟﻮﺩ ﺟﻠﻮﻩ ﻛﻨﺪ،ﺳﺮﺷﺖ ﺧﺎﺹ ﺗﻬﺪﻳﺪﺍﺕ ﺍﻣﻨﻴﺘﻲ ﺗﻮﺳﻞ ﺑﻪ ﺗﺪﺍﺑﻴﺮ ﻓﻮﻕﺍﻟﻌﺎﺩﻩ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﻱ ﻣﻬﺎﺭ ﺁﻥﻫﺎ ﻣﻮﺟﻮﺩ ﻣﻲﺳــﺎﺯﺩ.(ﺑﻮﺯﺍﻥ، ﻭﻳﻮﺭ ﻭ ﺩﻭ ﻭﻳﻠﺪ ،1386 ، ص46).
3-2-دلایل شکل گیری داعش و گرو ههای تروریستی:
ظهور گروه داعش طی دهه اخیر در منطقه خاورمیانه و تبدیل شدن آن به مهم ترین کانون بحث و  مناقشه های سیاسی و نظامی منطقه سبب توجه تحلیلگران سیاسی و امنیتی به این گروه شد. در خصوص زمینه های شکل گیری داعش به طور کلی پنج نظریه اصلی مطرح شده است:
نظریه اول داعش یک گروه بی ریشه نیست و دارای عقبه است. گروه های تکفیری که داعش به آنها متعلق است، در جهان اسلام سابقه طولانی دارند. تبار فکریشان در دنیای اسلام به مباحث ابن تیمیه در قرن هفتم باز می گردد. نظریه دوم ریشه شکل گیری داعش را نابرابری اقتصادی و سیاسی میان قومیت ها می داند و تأکید می کند شکل گیری چنین گروه هایی در نتیجه عدم توان تحقق حقوق قومیت ها به صورت رسمی در یک کشور است که در نتیجه به روش های غیر رسمی و خشونت برای تحقق حقوق منجر میشود(هرتونگ،2008) .بر اساس این نظریه، فقر و نابرابریهای اقتصادی حاکم بر کشورهای محروم جهان در کنار سابقه استعمار و استثمار تاریخی در این کشورها، آسیبهای جسمی، فکری و روحی خاصی را پدید آورده که موجب گرایش گروهها و افراد این کشورها به رفتارهای خشونت آمیز و مبارزات تروریستی شده است. بنابراین بر اساس این نظریه یکی از گامهای اساسی در راستای مبارزه با تروریسم، بررسی و حل بحران های اقتصادی و محرومیت و نابرابری حاکم بر این کشورها است(صدقیانی،1389). نظریه سوم مهم ترین عنصر در شکل گیری داعش را خلأ قدرت در منطقه می داند که در سال های گذشته سه عامل در بروز و تشدید آن مؤثر بودند: الف) عدم تمایل آمریکا به درگیری در منطقه؛ ب) اعتراض های اجتماعی و سیاسی در جهان عرب که به بهار عربی یا بیداری اسلامی معروف شدند؛ ج) وجود و تشدید دولت های شکننده در جهان عرب که از انجام وظایف دولت ملی و اعمال حاکمیت ناتوان بودند(یزدان فام،1393 ). بر این اساس مهم ترین عامل خلأ قدرت در منطقه عدم شکل گیری دولت ملی در کشورهایی همچون عراق و سوریه است و اینکه در این کشورها قومیت ها محوریت اصلی حرکات اجتماعی را در اختیار دارند نه دولت ملی(هنگتون،2006) . نظریه چهارم شکل گیری داعش را به کشورهایی مانند عربستان و قطر نسبت می دهد. بر اساس این نظریه اگرچه ریشه های فکری و تبار سازمانی داعش مشخص است؛ ولی اوج گیری آن در مقطع فعلی اساساً حاصل شکست عربستان در طرح منطقه ای این دولت در لبنان، سوریه، عراق و افغانستان است. وقتی فرایندهای منطقه ای برخلاف خواسته های آن دولت پیش می رود و از طرفی ایران در جریان مذاکرات هسته ای با غرب است، دولت عربستان احساس شکست سیاست خارجی خود در مقابل ایران داشته، لذا داعش و نظایر آن را تقویت میکند. نظریه پنجم داعش را ساخته کشورهای غربی به سرکردگی آمریکا و انگلیس می دانند؛ به عبارت دیگر داعش را توطئه ای صهیونیستی برای تغییر نظام  ژئوپلیتیک  خاورمیانه می دانند.از آنجاکه داعش بدون حمایت طرف های منطقه ای و بین المللی امکان ظهور و رشد با این سرعت را نمی یافت.حمایت های کشورهایی چون عربستان، ترکیه، قطر وآمریکا عامل قدرت داعش  شد. مستنداتی وجود دارد که ثابت می کند، یک عامل قدرت داعش حمایت آمریکایی است(کلینوتون،2014) .
4-2-ﭘﻴﺸﻴﻨﻪ ﭘﮋﻭﻫﺶ :
ﺩﺭ ﺍﺭﺗﺒﺎﻁ ﺑﺎ موضوع ﭘﮋﻭﻫﺶ ، ﺗﺤﻘﻴﻘﺎﺕ ﻭ ﻣﻘﺎﻻﺗﻰ ﺩﺭ ﺣﻮﺯﻩ ﺟﻨﻮﺏ ﺷــﺮﻕ و ﺑﻭﻳﮋﻩ ﺳﻴﺴــﺘﺎﻥ ﻭ ﺑﻠﻮﭼﺴــﺘﺎﻥ ﺻﻮﺭﺕ ﭘﺬﻳﺮﻓﺘﻪ ﻛﻪ ﻫﺮ ﻳﻚ ﺑﻪ ﺍﺑﻌﺎﺩ ﺧﺎﺻﻰ ﺍﺯ شرایط و عوامل تهدیدزا در ﻣﻨﻄﻘــﻪ ﭘﺮﺩﺍﺧﺘﻪ¬ﺍﻧﺪ ، لیکن ﻫﻴﭻﻳﻚ ﺑﻪ ﺻﻮﺭﺕ ﺩﻗﻴﻖ و جامع علل شکل¬گیری ناامنی و بروز اقدامات تروریستی در استان را ﻣﻮﺭﺩ ﻭﺍﻛﺎﻭﻯ ﻗﺮﺍﺭ ﻧﺪﺍﺩﻩ¬ﺍﻧﺪ.علی¬ایحال در این خصوص می¬توان به مواردی از قبیل ارزیابی جغرافیای تروریسم در جنوب شرق کشور (حسن ایزدی و علی¬اکبر دبیری ، 1392 :91-126) ، سیستان و بلوچستان ناامنی¬ها و ریشه¬ها (حسینی ، 1385) ، ﺑﺮﺭﺳــﻲ ﻧﻘــﺶ ﻗﻮﻡ ﺑﻠــﻮچ ﺩﺭ ﺍﻣﻨﻴﺖ ﻣﺮﺯﻫﺎﻱجنوب شرق ایران (اسدکوهساری و محمد حیدری 1382: 95-109) و ﻧﺎﺣﻴﻪ¬ﮔﺮﺍﻳﻰﺳﻴﺎﺳﻰ ﺩﺭ ﺍﻳﺮﺍﻥ؛ ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ ﻣﻮﺭﺩﻯ : بلوچستان (کاویانی¬راد ، 1386 : 89-122) اشاره نمود.

3-یافته های تحقیق :
بخش اﻋﻈﻢ ﺟﻨﻮبﺷﺮق اﻳﺮان را اﺳﺘﺎن ﺳﻴﺴﺘﺎن و ﺑﻠﻮﭼﺴﺘﺎن درﺑﺮﮔﺮﻓﺘﻪ اﺳﺖ.این استان وﺳﻴﻊﺗﺮﻳﻦ اﺳﺘﺎن اﻳﺮان اﺳﺖ که 187502ﻛﻴﻠﻮﻣﺘﺮ ﻣﺮﺑﻊ وﺳﻌﺖ دارد (سایت اینترنتی www.imo.org.ir) از این مجموع 14024 کیلومتر مربع آن به سیستان در شمال و 173478 ﻛﻴﻠﻮﻣﺘﺮ بقیه به ﺑﻠﻮﭼﺴﺘﺎن در ﺟﻨﻮب ﺗﻌﻠﻖ دارد.(کاویانی¬راد ، 1389,  ص 255) ﻣﺮﻛﺰﻳﺖ ﺑﺨﺶ ﺷﻤﺎﻟﻲ را ﺷﻬﺮﺳﺘﺎن زاﺑﻞ ﺗﺸﻜﻴﻞ ﻣﻲدﻫﺪ و ﻣﺮﻛﺰﻳﺖ ﻧﺎﺣﻴﻪ ﻓﺮﻫﻨﮕﻲ ﺑﻠﻮﭼﺴﺘﺎن ﻛﻪ ﺗﺼﻮر ﻋﻤﻮﻣﻲ از آن ﺑﺎ ﻗﺎﭼﺎق ﻣﻮاد ﻣﺨﺪر، ﻓﻘﺮ، ﺧﺸﻜﺴﺎﻟﻲ و ﻧﺎاﻣﻨﻲ ﭘﻴﻮﻧﺪ ﺧﻮرده است را زاﻫﺪان در اﺧﺘﻴﺎر دارد که در ذیل نقش محورهای ذیل را بعنوان عوامل شکل¬گیری تروریسم در این منطقه از کشور مورد ارزیابی قرار می دهیم :
1-نقش ﺟﻐﺮاﻓﻴﺎي ﻃﺒﻴﻌﻲ در شکل گیری پدیده تروریسم در استان: اﻳﻦ ﻣﻨﻄﻘﻪ از کشور داراي وﻳﮋگیﻫﺎي ﻃﺒﻴﻌﻲ ﻣﻲﺑﺎﺷﺪ ﻛﻪ ﻓﻀﺎي ﻣﻨﺎﺳﺒﻲ را ﺑﺮاي ﻓﻌﺎﻟﻴﺖ ﺗﺮورﻳﺴﺖﻫﺎ ﻓﺮاﻫﻢ آورده اﺳت.
اﻟﻒ) ﺑﻨﻴﺎدﻫﺎي زﻳﺴﺘﻲ ﺿﻌﻴﻒ : ﺣﻴﺎت اﻧﺴﺎﻧﻲ و اﻣﻜﺎن زﻳﺴﺖ ﮔﺮوه ﻫﺎي اﻧﺴﺎﻧﻲ در ﻓﻀﺎﻫﺎي ﺟﻐﺮاﻓﻴﺎﻳﻲ و ﻗﻠﻤﺮو دوﻟﺖﻫﺎ و ﻛﺸﻮرﻫﺎ، ﻣﺴﺘﻠﺰم وﺟﻮد زﻳﺮﺑﻨﺎي آب و ﺧﺎك و آب و ﻫﻮاي ﻣﺴﺎﻋﺪ و ﻧﻈﺎﻳﺮ آن اﺳﺖ.(حافظ¬نیا, 1386، ص 92). ﻣﺠﺎورت ﺟﻨﻮب¬ﺷﺮق ﻛﺸﻮر ﺑﺎ ﻛﻤﺮﺑﻨﺪ ﺑﻴﺎﺑﺎﻧﻲ ﻛﺮه زﻣﻴﻦ و ﻗﺮارﮔﻴﺮي در ﻣﻨﻄﻘﻪ ﮔﺮم و ﺧﺸﻚ، ﻣﻮﺟﺐ ﮔﺮﻣﺎي ﺷﺪﻳﺪ، ﺧﺸﻜﺴﺎﻟﻲ، ﻛﻢ آﺑﻲ و در ﻧﺘﻴﺠﻪ ﺿﻌﻒ ﺑﻨﻴﺎدﻫﺎي زﻳﺴﺘﻲ در اﻳﻦ ﻧﺎﺣﻴﻪ از ﻛﺸﻮر ﺷﺪه اﺳﺖ.علاوه بر اﻳﻦ ﺧﺎكﻫﺎي ﺳﻴﺴﺘﺎن و ﺑﻠﻮﭼﺴﺘﺎن ﺗﺤﺖ ﺗﺄﺛﻴﺮ ﺷﺪﻳﺪ ﻓﺮﺳﺎﻳﺶ ﺑﺎدﻫﺎ ﻗﺮار دارﻧﺪ، اﻳﻦ اﻣﺮ ﻣﻮﺟﺐ ﻣﺤﺪود ﺷﺪن دوره رﺷﺪ ﮔﻴﺎﻫﺎن ﮔﺮدﻳﺪه و در ﻧﺘﻴﺠﻪ ﺳﻄﺢ ﺧﺎكﻫﺎي ﺣﺎﺻﻠﺨﻴﺰ را می¬فرساید.(ابراهیم¬زاده ، 1388، ص 93) .
ب) وجود ﻋﻮارض ﺟﻐﺮاﻓﻴﺎﻳﻲ ﮔﺴﺘﺮده: در ﺟﻨﻮب ﺷﺮق اﻳﺮان ﻋﻮارض ﺟﻐﺮاﻓﻴﺎﻳﻲ ﻣﺘﻌﺪدي وﺟﻮد دارد ﻛﻪ از ﺟﻤﻠﻪ ﻣﻬﻤﺘﺮﻳﻦ آﻧﻬﺎ ﻣﻲ¬ﺗﻮان ﺑﻪ ﺑﻴﺎﺑﺎن¬ﻫﺎ، ﻛﻮﻳﺮﻫﺎ، ﻛﻮﻫﺴﺘﺎن¬ﻫﺎ و ﺣﻮﺿﻪﻫﺎي آﺑﺮﻳﺰ اﺷﺎره ﻛﺮد. (ابراهیم¬زاده ، 1388،ص73) .ﻫﻤﭽﻨﻴﻦ ﻛوهﻫﺎي ﻣﻜﺮان دﻧﺒﺎﻟﻪ ارﺗﻔﺎﻋﺎت ﺑﺎﻗﻴﻤﺎﻧﺪه ﺑﻨﺪرﻋﺒﺎس ﻣﻲ¬ﺑﺎﺷﻨﺪ ﻛﻪ ﭘﺲ از ﻋﺒﻮر از ﺟﻨﻮب اﺳﻔﻨﺪﻗﻪ و ﻛﻬﻨﻮج ﺑﻪ ﺳﻤﺖ ﺑﻠﻮﭼﺴﺘﺎن رﺳﻴﺪه و در ﻧﻬﺎﻳﺖ ﻣﺴﻴﺮ ﺧﻮد ﺑه ارﺗﻔﺎﻋﺎت ﭘﺎﻛﺴﺘﺎن وﺻﻞ ﻣﻲ¬ﺷﻮد، اﻳﻦ ارﺗﻔﺎﻋﺎت ﺻﻌﺐ اﻟﻌﺒﻮر ﺑﻮده و درهﻫﺎي آن ﭘﺮﭘﻴﭻ و ﺧﻢ و ﮔﻤﺮاه¬کننده می¬باشند.وﺟﻮد اﻳﻦ ﻋﻮارض جغراﻓﻴﺎﻳﻲ ﮔﺴﺘﺮده و ﺗﻮﭘﻮﮔﺮاﻓﻲ ﺧﺸﻦ ﻗﺪرت ﻣﺎﻧﻮر ﮔﺮوﻫﻚﻫﺎي ﺗﺮورﻳﺴﺘﻲ و اﺷﺮار ﻣﺴﻠﺢ را در اﻳﻦ ﻣﻨﻄﻘﻪ اﻓﺰاﻳﺶ داده و در واﻗﻊ ﺗﺮورﻳﺴﺖﻫﺎ و اﺷﺮار از اﻳﻦ ﻋﻮارض ﺟﻐﺮاﻓﻴﺎﻳﻲ ﺑﺮاي اﺧﺘﻔﺎء، اﺳﺘﺘﺎر و ﻓﺮار از ﭼﻨﮓ ﻧﻴﺮوﻫﺎي نظامی و امنیتی اﺳﺘﻔﺎده ﻣﻲﻛﻨﻨﺪ.
ج) اﻧﺰواي ﺟﻐﺮاﻓﻴﺎﻳﻲ و دوري از ﻣﺮﻛﺰ ﺳﻴﺎﺳﻲ ﺣﻜﻮﻣت : ﻧﻈﺎم ﺳﻴﺎﺳﻲ ﻧﻴﺎزﻣﻨﺪ ارﺗﺒﺎﻃﺎت ﻣﻨﺎﻃﻖ ﻣﺨﺘﻠﻒ ﺑﺎ ﻫﻢ و از ﻣﺮﻛﺰ ﺳﻴﺎﺳﻲ ﺑﺎ ﻧﻮاﺣﻲ ﭘﻴﺮاﻣﻮﻧﻲ اﺳﺖ.ﻓﺎﺻﻠﻪ؛ ﻋﺎﻣﻞ ﮔﺮﻳﺰ از ﻣﺮﻛﺰ ﺑﻪﺷﻤﺎر ﻣﻲرود ﻛﻪ اﺛﺮﮔﺬاري آن در ﺗﻘﻮﻳﺖ ﻧﻴﺮوﻫﺎي ﮔﺮﻳﺰ از ﻣﺮﻛﺰ ﺑﻪ وﺳﻌﺖ و ﺷﻜﻞ ﻛﺸﻮر ﺑﺮ ﻣﻲﮔﺮدد. زاﻫﺪان ﻣﻴﺎن 31 ﻣﺮﻛﺰ اﺳﺘﺎﻧﻲ، ﺑﻴﺸﺘﺮﻳﻦ ﻓﺎﺻﻠﻪ را ﺑﺎ ﻣﺮﻛﺰ ﺳﻴﺎﺳﻲ ﻛﺸﻮر (1650 ﻛﻴﻠﻮﻣﺘﺮ) داشته و ﻣﺘﻮﺳﻂ ﻓﺎﺻﻠﻪ ﺳﻜﻮﻧﺘﮕﺎهﻫﺎ در این اﺳﺘﺎن نیز 6 ﻛﻴﻠﻮﻣﺘﺮ اﺳﺖ ﻛﻪ ﺳﻪ ﺑﺮاﺑﺮ ﻣﺘﻮﺳﻂ ﻣﻠﻲ اﺳﺖ.در واﻗﻊ ﺑﻠﻮچ¬ﻫﺎ ﺣﺘﻲ در ﺑﻠﻮﭼﺴﺘﺎن ﻧﻴﺰ اﻧﺰواي ﺟﻐﺮاﻓﻴﺎﻳﻲ را ﻟﻤﺲ ﻣﻲ ﻛﻨﻨﺪ.(کریم¬پور ، محمدی ، 1388، ص 73).
2-نقش عوامل و ﺟﻐﺮاﻓﻴﺎي اﻧﺴﺎنی در پیدایش تروریسم در استان: پراکندگی جمعیت در ﺟﻨﻮب ﺷﺮق ﻛﺸﻮر ﻳﺎ ﺗﺤﺖ ﺗﺄﺛﻴﺮ ﺟﻤﻌﻴﺖ ﺳﺎﻛﻦ در آن و وﻳﮋﮔﻲ ﻫﺎي ﺗﺎرﻳﺨﻲ و ﻓﺮﻫﻨﮕﻲ ﺳﺎﻛﻨﺎن آن ﺷﻜﻞ ﮔﺮﻓﺘﻪ و ﻳﺎ ﺑوﺳﻴﻠﻪ ﺳﻴﺎﺳﺖﻫﺎي ﺣﻜﻮﻣﺖ ﻣﺮﻛﺰي در زﻣﻴﻨﻪ ﻣﻴﺰان در اﺧﺘﻴﺎر ﮔﺬاﺷﺘﻦ اﻣﻜﺎﻧﺎت، ﺧﺪﻣﺎت و ﺗﺴﻬﻴﻼت در ﻣﻨﻄﻘﻪ اﻳﺠﺎد ﺷﺪه اﺳﺖ که ﭘﺎره اي از اﻳﻦ وﻳﮋﮔﻴ ﻬﺎي ﺟﻐﺮاﻓﻴﺎي اﻧﺴﺎﻧﻲ زﻣﻴﻨﻪ ﺳﺎز ﺷﻜﻞ ﮔﻴﺮي و ﻓﻌﺎﻟﻴﺖ ﮔﺮوﻫﻚ ﻫﺎي ﺗﺮورﻳﺴﺘﻲ را ﻓﺮاﻫﻢ آورده اﺳﺖ.
اﻟﻒ) ﺗﻮﺳﻌﻪ ﻧﺎﻣﺘﻮازن ﻣﻨﻄقه ای : ﺑﺮﺧﻲ ﻣﻄﺎﻟﻌﺎت اﻧﺠﺎم ﺷﺪه ﻋﺪم ﺗﻌﺎدل و ﺷﻜﺎف ﻧﺎﺑﺮاﺑﺮﻫﺎي ﻣﻨﻄﻘﻪاي در ﻛﺸﻮر را ﺣﺘﻲ ﺑﻴﺸﺘﺮ از10 ﺑﺮاﺑﺮ داﻧﺴﺘﻪ و اﻋﻼم ﻣﻲﻛﻨﻨﺪ ﻛﻪ در ﺗﻮﺳﻌﻪ ﻛﺸﻮر اﻟﮕﻮي ﻣﺮﻛﺰ¬¬ ﭘﻴﺮاﻣﻮن ﺣﺎﻛﻤﻴﺖ ﺷﺪﻳﺪي دارد،ﺑﻃﻮریکهﺑﻴﺸﺘﺮ ﺷﻬﺮﺳﺘﺎن¬ﻫﺎي ﻋﻘﺐﻣﺎﻧﺪه در ﻧﻮاﺣﻲ ﺣﺎﺷﻴﻪاي و ﻣﺮزي ﻛﺸﻮر واﻗﻊ ﺷﺪه¬اﻧﺪ.(کلانتری، 1988، ص193) اﻳﻦ ﻋﺪم ﺗﻌﺎدل ﻣﻨﻄﻘﻪاي آﺛﺎر و ﻋﻮاﻗﺐ زﻳﺎﻧﺒﺎر ﻓﺮاواﻧﻲ ﺑﺮاي ﻛﺸﻮر ﺑﻪدﻧﺒﺎل دارد ﻛﻪ از ﺟﻤﻠﻪ ﻣﻬﻤﺘﺮﻳﻦ آﻧﻬﺎ ﻣﻲﺗﻮان ﺑﻪ اﻓﺰاﻳﺶ ﺑﺴﺘﺮﻫﺎي ﻧﺎرﺿﺎﻳﺘﻲﻫﺎي اﻗﺘﺼﺎدي- اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ، اداﻣﻪ روﻧﺪ ﻣﻬﺎﺟﺮت، اﻓﺰاﻳﺶ ﻓﺮاﻳﻨﺪ واﮔﺮاﻳﻲ و ﻣﺮﻛﺰﮔﺮﻳﺰي، اﻓﺰاﻳﺶ اﺣﺴﺎس ﺗﺒﻌﻴﺾ و ﻓﺎﺻﻠﻪ ﻃﺒﻘﺎﺗﻲ، ﻋﺪم ﺑﻬﺒﻮدي در وﺿﻊ اﺷﺘﻐﺎل و اداﻣﻪ روﻧﺪ ﺑﻴﻜﺎري، ﺗﻮزﻳﻊ ﻧﺎﻣﺘﻮازن ﺟﻤﻌﻴﺖ و ﺗﺨﻠﻴﻪ ﺑﺨﺸﻬﺎي وﺳﻴﻌﻲ از ﺟﻨﻮب ﺷﺮق ﻛﺸﻮر اﺷﺎره ﻛﺮد.(احمدی¬پور، 1388، ص 26) .
ب) پراکندگی جمعیت : ﺗﻌﺪاد، ﺗﺮاﻛﻢ و ﻛﻴﻔﻴﺎت ﺟﻤﻌﻴﺖ زﻣﻴﻨﻪ اﺳﺎﺳﻲ ﻫﻤﻪ ﻣﻄﺎﻟﻌﺎت ﺟﻐﺮاﻓﻴﺎﻳﻲ را ﺗﺸﻜﻴﻞ ﻣﻲ دﻫﻨﺪ.ﭘﺎره¬اي از وﻳﮋﮔﻲ¬ﻫﺎي جمعیتی(کمی وکیفی) در جنوب شرق ﻛﺸﻮر ﺑﻪﻃﻮر ﻏﻴﺮﻣﺴﺘﻘﻴﻢ در ﻓﻌﺎﻟﻴﺖ ﮔﺮوﻫﻚﻫﺎي ﺗﺮورﻳﺴﺘﻲ ﻣﺆﺛﺮ ﻣﻲﺑﺎﺷﻨﺪ.ﻣﻴﺰان ﺗﺮاﻛﻢ ﺟﻤﻌﻴﺖ در اﺳﺘﺎنﻫﺎ و ﻣﻨﺎﻃﻖ ﺟﻨﻮب ﺷﺮﻗﻲ ﻛﺸﻮر ﺑﺴﻴﺎر ﭘﺎﺋﻴﻦ اﺳﺖ ﺑﻪﻃﻮري ﻛﻪ ﻣﻴﺰان ﺗﺮاﻛﻢ ﺟﻤﻌﻴﺖ در اﺳﺘﺎن ﺧﺮاﺳﺎن ﺟﻨﻮﺑﻲ، ﺳﻴﺴﺘﺎن و ﺑﻠﻮﭼﺴﺘﺎن، ﻛﺮﻣﺎن و ﻫﺮﻣﺰﮔﺎن ﺑﻪ ﺗﺮﺗﻴﺐ 7، 13، 15 و 20 ﻧﻔﺮ ﻣﻲﺑﺎﺷﺪ.اﻳﻦ در ﺣﺎﻟﻲ اﺳﺖ ﻛﻪ ﻣﻴﺰان ﺗﺮاﻛﻢ متوسط در کل کشور 43 نفر در کیلومتر مربع می¬باشد(مرکز آمار ایران ، 1385). اﺳﺘﺎن ﺳﻴﺴﺘﺎن و ﺑﻠﻮﭼﺴﺘﺎن همچنین از ﻟﺤﺎظ وﻳﮋﮔﻲﻫﺎي ﻛﻴﻔﻲ ﺟﻤﻌﻴﺖ ﻧﻴﺰ ﺷﺮاﻳﻂ ﻣﻨﺎﺳﺒﻲ را دارا ﻧﻤﻲﺑﺎﺷﺪ. بطوري ﻛﻪ بر اساس گزارش مرکز آمار ایران در سال 1385 در ﺑﻴﻦ اﺳﺘﺎنﻫﺎي ﻛﺸﻮر ﭘﺎﺋﻴﻦﺗﺮﻳﻦ ﻣﻴﺰان ﺑﺎ ﺳﻮادي را ﺑﻪ ﺧﻮد اﺧﺘﺼﺎص داده اﺳﺖ.
پ) بافت قومی و مذهبی منطقه و تفاوت با حکومت مرکزی : ﺣﻜﻮﻣﺖ ﻣﺮﻛﺰ اﻳﺮان ﺑﻪ ﻟﺤﺎظ ﻗﻮﻣﻲ و ﺣﺘﻲ ﻣﺬﻫﺒﻲ ﻛﺸﻮري ﻧﺎﻫﻤﮕﻦ به ﺷﻤﺎر ﻣﻲ¬آﻳﺪ و اﻗﻠﻴﺖﻫﺎي ﻗﻮﻣﻲ (ﺗﺮك، کرد، ﺑﻠﻮچ، ﻋﺮب و ﺗﺮﻛﻤﻦ) و ﻣﺬﻫﺒﻲ¬ (اﻫﻞ ﺳﻨﺖ) ﺑﻪﻟﺤﺎظ ﺟﻐﺮاﻓﻴﺎﻳﻲ در ﻧﻮاﺣﻲ ﺣﺎﺷﻴﻪاي و ﻣﺮزي ﻗﺮار دارﻧﺪ.ﻧﺎﺣﻴﻪ اﺻﻠﻲ ﺳﻜﻮﻧﺖ و اﺳﺘﻘﺮار ﻗﻮم ﺑﻠﻮچ ﺷﺎﻣﻞ ﻗﻠﻤﺮو ﭘﻴﻮﺳﺘﻪاي ﺷﺎﻣﻞ اﻳﺎﻟﺖ ﺑﻠﻮﭼﺴﺘﺎن ﭘﺎﻛﺴﺘﺎن، بخشی در ﺟﻨﻮب غربی اﻓﻐﺎﻧﺴﺘﺎن و اﺳﺘﺎن ﺳﻴﺴﺘﺎن و ﺑﻠﻮﭼﺴﺘﺎن ﻣﻲﺑﺎﺷﺪ..(کریم پور و محمدی ، 1388، ص69-70). بنابراین ﺟﻨﻮب ﺷﺮق اﻳﺮان در ﺳﻪ ﻋﻨﺼﺮ ﻣﺬﻫﺐ، زﺑﺎن و ﻗﻮﻣﻴﺖ ﻣﺘﻔﺎوت از ﺳﺎﻳﺮ ﻧﻘﺎط ﻣﺮﻛﺰي اﺳﺖ و ﻣﻨﻄﻘﻪ ﺑﺤﺮاﻧﻲ ﺑﺎﻟﻘﻮه ﻣﺤﺴﻮب ﻣﻲﮔﺮدد و ﻓﻘﻂ در زاﺑﻞ ﻏﻠﺒﻪ ﺑﺎ ﻣﺬﻫﺐ ﺗﺸﻴﻊ اﺳﺖ.در واﻗﻊ ﻋﻮاﻣﻞ واﮔﺮاﻳﻲ ﺳﻨﺘﻲ ﻗﻮم ﺑﻠﻮچ ﻛﻪ ﺷﺎﻣﻞ ﻗﻮﻣﻴﺖ، ﻣﺬﻫﺐ، زﺑﺎن و اﻧﺰواي ﺟﻐﺮاﻓﻴﺎﻳﻲ اﺳﺖ در ﻛﻨﺎر ﺗﻮﺳﻌﻪ اﻗﺘﺼﺎدي ﺿﻌﻴﻒ و اﺣﺴﺎس ﻣﺤﺮوﻣﻴﺖ، واﮔﺮاﻳﻲ ﻗﻮم ﺑﻠﻮچ را از ﺣﻜﻮﻣﺖ ﻣﺮﻛﺰي ﺷﺪت ﺑﺨﺸﻴﺪه اﺳﺖ.(حسینی، 1385، ص 6) .
ت ) ﻧﻈﺎم ﻗﺒﻴﻠﻪاي و ﭘﻴﻮﻧﺪ ﻗﻮمی- ﻣﺬﻫﺒﻲ ﺑﺎ آن ﺳﻮي ﻣﺮز : وﺟﻪ ﻣﺸﺘﺮك زﻧﺪﮔﻲ اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ ﺑﻠﻮچﻫﺎ ﻧﻈﺎم اﻳﻠﻴﺎﺗﻲ ﺑﻮده اﺳﺖ.در ﺑﻠﻮﭼﺴﺘﺎن ذات ﻳﺎ ﻫﻤﺎن اﺻﻞ و ﻧﺴﺐ ﺗﻌﻴﻴﻦﻛﻨﻨﺪه ﭘﺎﻳﮕﺎه اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ اﻓﺮاد و ﮔﺮوهﻫﺎﺳﺖ.اﺳﺎس ﺷﻜﻞﮔﻴﺮي ذات، ﺧﻮن ﻣﺸﺘﺮﻛﻲ اﺳﺖ ﻛﻪ در رگﻫﺎي اﻓﺮاد واﺑﺴﺘﻪ ﺑﻪ آن ﺟﺮﻳﺎن دارد ﻛﻪ ﻧﺘﻴﺠﻪ آن ﺗﻌﺼﺐ ﻃﺎﻳﻔﻪاي اﺳﺖ. ﭼﻨﻴﻦ وﺿﻌﻴﺘﻲ از ﻧﻔﻮذ ﺣﻜﻮﻣﺖ و ﻛﺎرﮔﺰاران ﺣﻜﻮﻣﺘﻲ در ﻣﻴﺎن ﻣﺮدم می¬کاهد.(قالیباف ،1375،ف ص80). ﻋﻼوه ﺑﺮ اﻳﻦ ﺑﻲﺳﻮادي، ﻓﻘﺮ و ﻧﺎﺗﻮاﻧﻲ دوﻟﺖ ﭘﺎﻛﺴﺘﺎن در رﺳﻴﺪﮔﻲ ﺑﻪ ﻣﻨﻄﻘﻪ ﺑﻠﻮﭼﺴﺘﺎن ﺳﺒﺐ ﻋﻘﺐﻣﺎﻧﺪﮔﻲ اﻳﻦ اﻳﺎﻟﺖ ﺷﺪه و در ﻧﺘﻴﺠﻪ ارﺗﺒﺎﻃﺎت ﻗﻮﻣﻲ در اﻳﻦ ﻣﻨﻄﻘﻪ اﻓﺰاﻳﺶ ﭘﻴﺪا ﻛﺮده اﺳﺖ که اﻳﻦ اﻣﺮ ﻣﻮﺟﺐ ﻋﺒﻮر و ﻣﺮور ﻏﻴﺮﻣﺠﺎز ﻣﺮزي ﻣﻲﺷﻮد و ﻛﺎرﻛﺮدﻫﺎي اﻣﻨﻴﺘﻲ ﻣﺮز را ﻧﺎدﻳﺪه ﻣﻲﮔﻴﺮد ﻛﻪ ﺧﻮد ﭘﻴﺎﻣﺪﻫﺎي اﻣﻨﻴﺘﻲ ﻣﺘﻌﺪدي ﺑﺮاي ﺣﻜﻮﻣﺖ دارد.
3-عدم وجود زیرساخت های لازم اقتصادی و صنعتی در استان علیرغم وجود ظرفیتهای توسعه ای ملی در آن : استان سیستان و بلوچستان با توجه به برخورداری از تنها بندر اقیانوسی ایران و ارتباط با آبهای آزاد ، اهمیت استراتژیک در حوزه ترانزیت کالا به آسیای میانه ، مطرح بودن بعنوان محور توسعه شرق کشور ، وجود مرزهای طولانی بعنوان یک فرصت و … بدلیل عدم وجود زیرساختهای اقتصادی و صنعتی و عدم بهره¬برداری درست و مناسب از پتانسیل¬های موجود در استان در حال حاضر دارای بالاترین نرخ بیکاری در کشور است که این مسئله آسيب‌ها و ناهنجاري‌هاي فراواني را از جمله گرایش جوانان به مشغل کاذب ، گسترش قاچاق کالا ، سوخت ، مواد مخدر و مشارکت در جرائم امنیتی و … به استان سيستان و بلوچستان تحميل كرده است.
الف)وﻳﮋﮔﻲﻫﺎي ژﺋﻮﭘﻠﻴﺘﻴﻜﻲ ﻣﺆﺛﺮ در ﺷﻜﻞﮔﻴﺮي ﮔﺮوﻫﻚﻫﺎي ﺗﺮورﻳﺴﺘﻲ در ﺟﻨﻮب ﺷﺮﻗﻲ ﻛﺸﻮر : اﮔﺮﭼﻪ وﻳﮋﮔﻲﻫﺎي ﺟﻐﺮاﻓﻴﺎﻳﻲ ﺟﻨﻮبﺷﺮق ﻛﺸﻮر زﻣﻴﻨﻪﺳﺎز ﺷﻜﻞﮔﻴﺮي و ﻓﻌﺎﻟﻴﺖﻫﺎي ﮔﺮوﻫﻚﻫﺎي ﺗﺮورﻳﺴﺘﻲ و اﺷﺮار ﺑﻮده اﺳﺖ ،اﻣﺎ ﻋﻮاﻣﻞ ژﺋﻮﭘﻠﻴﺘﻴﻜﻲ بعنوان ﺷﺎﺧﺺﻫﺎي ﺑﺮون¬زا و روﺑﻨﺎﻳﻲ ﻧﻘﺶ اﺟﺮاﻳﻲ و ﻋﻤﻠﻴﺎﺗﻲ را در ﺗﻮﻟﺪ و ﻓﻌﺎﻟﻴﺖ ﺗﺮورﻳﺴﺖﻫﺎ در ﺟﻨﻮب ﺷﺮق ﻛﺸﻮر اﻳﻔﺎ ﻣﻲﻛﻨﻨﺪ:
ب) ژﺋﻮﭘﻠﻴﺘﻴﻚ ﻣﻮاد ﻣﺨﺪر : ﻣﻮﻗﻌﻴﺖ ﺟﻐﺮاﻓﻴﺎﻳﻲ اﻳﺮان ﺑﻪﻃﻮر ﻋﺎم و اﺳﺘﺎن ﺳﻴﺴﺘﺎن و ﺑﻠﻮﭼﺴﺘﺎن ﺑﻪﻃﻮر ﺧﺎص در ﻛﻨﺎر ﺑﺰرﮔﺘﺮﻳﻦ ﻛﺎﻧﻮن ﻛﺸﺖ ﺧﺸﺨﺎش و ﺗﻮﻟﻴﺪ ﻣﺮﻓﻴﻦ و ﻫﺮوﺋﻴﻦ در ﺟﻬﺎن و در ﻣﻨﻄﻘﻪ ﻣﻮﺳﻮم ﺑﻪ ﻫﻼل ﻃﻼﻳﻲ (اﻓﻐﺎﻧﺴﺘﺎن و ﭘﺎﻛﺴﺘﺎن) ﻗﺮار ﮔﺮﻓﺘﻪ اﺳﺖ.ﺗﻚﺟﺪاره ﺑﻮدن، ﻛﻮﺗﺎﻫﻲ ﻣﺴﻴﺮ و وﺟﻮد ﻓﻀﺎﻫﺎي ﺧﺎﻟﻲ ﻧﻴﺰ ﺑﺨﺸﻲ از اﻣﺘﻴﺎزات ﻣﺴﻴﺮ اﻳﺮان اﺳﺖ (کریم پور ،1380، ص 151) .
ج)دﺧﺎﻟﺖ ﻗﺪرتﻫﺎي ﻣﻨﻄﻘﻪاي و ﻓﺮاﻣﻨﻄﻘﻪاي : از ﺟﻤﻠﻪ ﻗﺪرتﻫﺎي ﻣﻨﻄﻘﻪاي ﻛﻪ ﺑﻪ ﻃﻮر ﻣﺴﺘﻘﻴﻢ ﻳﺎ ﻏﻴﺮﻣﺴﺘﻘﻴﻢ در ﺷﻜلﮔﻴﺮي ﮔﺮوﻫﻚﻫﺎي ﺗﺮورﻳﺴتی در ﺟﻨﻮب ﺷﺮق اﻳﺮان ﺗﺄﺛﻴﺮﮔﺬار ﺑﻮده¬اﻧﺪ دو ﻛﺸﻮر ﭘﺎﻛﺴﺘﺎن و ﻋﺮﺑﺴﺘﺎن ﺳﻌﻮدي ﻣﻲﺑﺎﺷﻨﺪ.ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ ﻧﻘﺶ ﭘﺎﻛﺴﺘﺎن و ﻋﺮﺑﺴﺘﺎن در ﻣﻨﻄﻘﻪ و ﻫﻤﺴﺎﻧﻲ ﺑﺮﺧﻲ از آﻣﻮزهﻫﺎي دﻳﻮﺑﻨﺪي  وﻫﺎﺑﻴﺖ در ﺑﻪ ﭼﺎﻟﺶ ﻛﺸﻴﺪن آﻣﻮزهﻫﺎي ﺗﺸﻴﻊ ؛ اﻳﻦ اﻣﺮ ﻫﻤﻮاره ﻳﻜﻲ از ﻧﮕﺮاﻧﻲﻫﺎي ﺟﻤﻬﻮري اﺳﻼﻣﻲ ﺑﻮده اﺳﺖ. واﻗﻌﻴﺖ آن اﺳﺖ ﻛﻪ آﻣﺮﻳﻜﺎ و اﺳﺮاﺋﻴﻞ از ﺗﻤﺎم ﻧﻴﺮوﻫﺎي ﻣﺨﺎﻟﻒ ﺑﺮاي ﺿﺮﺑﻪ¬زدن ﺑﻪ ﺟﻤﻬﻮري اﺳﻼﻣﻲ اﺳﺘﻔﺎده ﻣﻲﻛﻨﻨﺪ و از ﺗﺮورﻳﺴﺖﻫﺎي ﺟﻨﻮبﺷﺮق ﻛﺸﻮر نیز اﺳﺘﻔﺎده اﺑﺰاري ﻣﻲﻧﻤﺎﻳﺪ.ﺑﻃﻮري ﻛﻪ ﺣﻤﺎﻳﺖ اﻃﻼﻋﺎﺗﻲ از ﺗﺮورﻳﺴﺖﻫﺎي ﺟﻨﻮب ﺷﺮق ﻛﺸﻮر ﺗﻮﺳﻂ اﻳﻦ دو ﻛﺸﻮر اﻣﺮ اﺛﺒﺎت ﺷﺪه¬اي اﺳﺖ.
ج ) وﻳﮋﮔﻲﻫﺎي ﻛﺸﻮرﻫﺎي ﻫﻤﺴﺎﻳﻪ (اﻓﻐﺎﻧﺴﺘﺎن و ﭘﺎﻛﺴﺘﺎن) : ﻫﻤﺴﺎﻳﻪﻫﺎي ﺷﺮﻗﻲ اﻳﺮان را دو ﻛﺸﻮر اﻓﻐﺎﻧﺴﺘﺎن و ﭘﺎﻛﺴﺘﺎن ﺗﺸﻜﻴﻞ ﻣﻲدﻫﻨﺪ.در اﻳﻦ دو ﻛﺸﻮر وﻳﮋﮔﻲﻫﺎي ﺧﺎﺻﻲ ﺣﺎﻛﻢ اﺳﺖ ﻛﻪ آﻧﻬﺎ را ﺑﻪ دوﻟﺖﻫﺎي شکننده ﺗﺒﺪﻳﻞ ﻧﻤﻮده اﺳﺖ.ﺑﻪ ﮔﻮﻧﻪاي ﻛﻪ ﺣﻜﻮﻣﺖ اﻓﻐﺎﻧﺴﺘﺎن ﻓﺮاﺗﺮ از ﻛﺎﺑﻞ وﺟﻮد ﻋﻴﻨﻲ و ﻣﺸﺨﺼﻲ ﻧﺪارد..دارا ﺑﻮدن ﻣﺮزﻫﺎي ﻃﻮﻻﻧﻲ ﺟﻤﻬﻮري اﺳﻼﻣﻲ اﻳﺮان ﺑﺎ اﻳﻦ دو ﻛﺸﻮر ﻧﻴﺰ ﻣﻮﺟﺐ ﺳﺮاﻳﺖ ﻧﺎاﻣﻨﻲ ﻫﺎ و ﺷﺮارتﻫﺎي ﮔﺮوﻫﻚﻫﺎي ﺗﺮورﻳﺴﺘﻲ واﻗﻊ دراﻳﻦ ﻛﺸﻮرﻫﺎ ﺑﻪ اﻳﺮان ﺑﻮیژه اﺳﺘﺎنﻫﺎي ﺷﺮﻗﻲ و ﺟﻨﻮب ﺷﺮﻗﻲ ﻣﻲﺷﻮد.از ﺳﻮي دﻳﮕﺮ ﺗﺮورﻳﺴﺖﻫﺎ ﺑﻌﺪ از اﻧﺠﺎم ﺣﻤﻼت ﺗﺮورﻳﺴﺘﻲ در ﺟﻨﻮب ﺷﺮق ﻛﺸﻮر ﺑﻪ اﻓﻐﺎﻧﺴﺘﺎن و ﭘﺎﻛﺴﺘﺎن ﻣﻲﮔﺮﻳﺰﻧﺪ ﻛﻪ ﺑﻪدﻟﻴﻞ ﺿﻌﻒ ﺣﻜﻮﻣﺖ اﻳﻦ ﻛﺸﻮرﻫﺎ در ﻛﻨﺘﺮل ﻓﻀﺎي ﻛﺸﻮرﺷﺎن ، ﻧﻤﻲﺗﻮاﻧﻨﺪ ﻳﺎ ﻧﻤﻲﺧﻮاﻫﻨﺪ ﺗﺮورﻳﺴﺖﻫﺎ را دﺳﺘﮕﻴﺮ ﻛﻨﻨﺪ..(احمدی پور ، حیدری ، میرجلالی ، 1390).
ﻧﺘﻴﺠﻪﮔﻴﺮي :
ﺗﺮورﻳﺴﻢ ﻳﻜﻲ از ﺗﻬﺪﻳﺪات ﺑﺰرگ دﻧﻴﺎ در ﻗﺮن ﺑﻴﺴﺖ و ﻳﻜﻢ بوده و ﺟﻤﻬﻮري اﺳﻼﻣﻲ اﻳﺮان ﻧﻴﺰ از ابتدای استقرار تاکنون در مقاطع مختلف و بدلایل متنوع ﻳﻜﻲ از ﻛﺸﻮرﻫﺎي در معرض این پدیده شوم بوده است.این پدیده در مناطق مرزی و بویژه در استان سیستان و بلوچستان متاثر از عوامل جغرافیایی طبیعی و انسانی ، ژئوپلتیکی ، گسترش بنیادگرای مذهبی افراطی در کشورهای پیرامونی ج.ا.ا ، وجود کانال¬های موازی جهت تامین هزینه¬های اقدامات تروریستی ، سیاست¬های اتخاذی و عملکردهای حکومت در حوزه¬های اقتصادی ، فرهنگی و … بوده و در مجموع این منطقه را ﻣﺴﺘﻌﺪ ﺷﻜﻞﮔﻴﺮي و ﻓﻌﺎﻟﻴﺖ ﺗﺮورﻳﺴﺖﻫﺎ و اﺷﺮار ﻣﺴﻠﺢ نموده است که با توجه به نقش عوامل داخلی و بیرونی در ایجاد و تقویت این پدیده ﺩﺭ ﻣﻨﻄﻘﻪ ﺟﻨﻮﺏ ﺷﺮﻕ ﺍﻳﺮﺍﻥ ﺟﻬﺖ ﺗﻘﻮﻳﺖ ﻫﻤﺒﺴﺘﮕﻲ ﻭ ﭘﻴﻮﻧﺪ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﻣﺮﺩﻡ ﺍﻳﻦ ﻣﻨﻄﻘﻪ ﺑﺎ ﺑﻘﻴﻪ ﻣﻠﺖ ﺍﻳﺮﺍﻥ ﻭ ﻫﻤﭽﻨﻴﻦ ﺟﻠﻮﮔﻴﺮﻱ ﺍﺯ ﻣﺪﺍﺧﻠﻪ ﻋﻮﺍﻣﻞ ﺧﺎﺭﺟﻲ ﻭ ﺑﻴﮕﺎﻧﻪ ﺩﺭ ﺭﺍﺳﺘﺎﻱ ﺗﻘﻮﻳﺖ ﺍﻣﻨﻴﺖ ﭘﺎﻳﺪﺍﺭ ﻣﻠﻲ ﭘﻴﺸﻨﻬﺎﺩﻫﺎﻳﻲ ﺩﺭ ﺫﻳﻞ ﻣﻄﺮﺡ ﻣﻲ ﺷﻮﺩ :
1.    ﮔﺴــﺘﺮﺵ ﺷﺒﻜﻪﻫﺎﻱ ﺍﺭﺗﺒﺎﻃﻲ ﺭﻳﻠﻲ ، جاده¬ای و هوایی به منظور توسعه تعاملات اجتماعی مردم این منطقه با سایر نقاط کشور و همچنین تسهیل در راستای جذب سرمایه¬گذاری¬های داخلی و خارجی.
2.    تلاش و برنامه¬ریزی مناسب جهت بهره¬برداری از تمامی ظرفیت¬های بالقوه موجود در استان در زمینه¬های صنعت ، کشاورزی و … و توجه به رشد و شکوفایی اقتصادی منطقه.
3.    تقویت و توسعه مناسبات امنیتی و نظامی با کشورهای همسایه و بویژه پاکستان با هدف کاهش سیاست¬ای دوگانه این کشور در مقابله با پدیده تروریست و جریان¬های افراطی مذهبی.
4.    توجه به مسائل فرهنگی منطقه ، همگرایی قومی و مذهبی و تلاش در جهت افزایش روحیه ملی¬گرایی مردم منطقه و کاهش رویکردهای ناسیونالیستی.

منابع و مآخذ :
1-احمدی پور و همکاران (1390) ، تبیین عوامل ناامنی در جنوب شرق ایران.
2-افشار سیستانی ، ایرج (1369) ، سیستان نامه ، نشر مرغ آمین ، تهران.
3-ایزدی ، حسن و دبیری ، علی اکبر(1392) ، “ارزیابی جغرافیای تروریسم در سیستان و بلوچستان.
4-ﺑــﻮﺯﺍﻥ، ﺑﺎﺭﻱ ﻭ ﻭﻳﻮﺭ، الی و دویلد ، پاپ (1386) ، ﭼﺎﺭﭼﻮﺑﻲ ﺗﺎﺯﻩ ﺑﺮﺍﻱ ﺗﺤﻠﻴﻞ ﺍﻣﻨﻴﺖ، ﺗﺮﺟﻤﻪ ﻋﻠﻴﺮﺿﺎ ﻃﻴﺐ، ﺗﻬﺮﺍﻥ : ﭘﮋﻭﻫﺸﻜﺪﻩ ﻣﻄﺎﻟﻌﺎﺕ ﺭﺍﻫﺒﺮﺩﻱ.
5-حافظ¬نیا ، محمدرضا و کاویانی ، مراد (1385) ، “نقش هویت قومی در همبستگی ملی (مورد : قوم بلوچ) ، مجله پژوهشی دانشگاه اصفهان ، جلد بیستم ، شماره 1.
6-حسینی ، سیدمحمود (1385) ، “سیستان و بلوچستان، ناامنی و ریشه¬ها” ، چشم انداز ایران.
7-رنجبر ، مقصود (1385) ، مفهوم امنیت در اندیشه های سده میانه ، فصلنامه مطالعات راهبردی ، سال نهم ، شماره اول.
8-زرقانی ، سیدهادی (1386) ، معرفی مرزهای بین المللی ، دانشکده پلیس ، تهران.
9-زند مقدم ، محمود (1370) ، حکایت بلوچ ، تهران : انتشارات انجمن آثار و مفاخر فرهنگی.
10-صدقیانی،سهیلا،1389،ریشه های اقتصادی تروریسم با تأکید بر تروریسم مرتبط با خاورمیانه، پایان نامه کارشناسی ارشد حقوق جزا و جر مشناسی، دانشگاه تهران.
11-کاویانی¬راد ، مراد (1386) ، ناحیه گرایی سیاسی در ایران ، مطالعه موردی : بلوچستان ، شماره 35.
12-کرمزاده ، سیامک (1382) ؛ تروریسم و دفاع قانونی در حقوق بین الملل ، نشریه علوم انسانی ، جلد 7 ، شماره 1.
13-قالیباف ، محمدباقر (1375) ، بررسی مولفه¬های جغرافیایی در امنیت سیستان و بلوچستان ، پایان نامه کارشناسی ارشد ، دانشگاه تهران.
14-ملکوتیان ، مصطفی ، مقدمه¬ای بر جغرافیای سیاسی و اهمیت استراتژیک آن ، مجله دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران ، بهار 1383.
15-مولایی ، حسین (1393) ، نگاهی به تاریخ بلوچستان ، سایت اینترنتی مرکز اسناد انقلاب اسلامی.
16-یزدان فام، محمود ، 1393، نشست علمی بررسی چگونگی شک لگیری داعش و محیط راهبردی منطقه، انجمن علوم سیاسی ایران، تاریخ در سال 1393 .

17-Clinton, H. R. (2014), Hard Choices: A Memoir, Simon and Schuster.
18-Franks, J. (2006), Rethinking the roots of terrorism, Basingstoke, NY: Palgrave
Macmillan.
19-Hartung, W. D. (2008), How much are you making on the War, Daddy? A Quick and Dirty Guide to War Profiteering in the George W. Bush Administration, Nation Books.
20-Huntington, S. P. (2006), The class of civilizations and the remaking of world order, Penguin Books India.
21-Von Hippel, K. (2009), “The roots of terrorism: Probing the myths”, The Political Quarterly, 73 (s1), pp. 25-39.

1.    سایت اینترنتی www.rah_nama.ir
2.    سایت اینترنتی www.aftab.ir
3.    سایت اینترنتی www.hawzah.net
4.    سایت اینترنتی  www.nationmastery.com
5.    سایت اینترنتی www.imo.org.ir

نویسندگان:

عباس جهان آبادیان، کارشناس ارشد علوم سیاسی-Jahan6964@iran.ir
مرتضی میری، کارشناس ارشد علوم سیاسی-Mo.miri92@gmail.com

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *