نویسنده: علی سمرقنديان
معروفترين الگو براي تدريس، الگوي عمومي تدريس است، اين الگو نخستين بار توسط رابرت گليزر در سال 1961 مطرح شد و بعدها كسان ديگري از جمله راجر رابينسون در سال 1971، تغييراتي در آن به وجود آوردند. اين الگو در عين سادگي فرايند تدريس را بخوبي توصيف ميكند وبه معلم در سازمان دادن فرايند تدريس كمك ميكند. در الگوي عمومي تدريس، فرايند تدريس را ميتوان به پنج مرحله به شرح زير تقسيم كرد .
مرحلة اول: تعيين هدفهاي تدريس و هدفهاي رفتاري در اين مرحله، معلم بايد پيش از آغاز تدريس براساس انتظاراتي كه در پايان درس از فراگير دارد، هدفهاي تدريس خود رابه صورتي عيني و قابل اندازهگيري تعريف ومشخص كند؛ به عبارت ديگر، اطلاعات، مفاهيم،اصول وساير مطالب و محتواي درس بايدبه صورت هدفهاي كاملاً صريح و روشن بيان شده باشد.
مرحلة دوم : تعيين رفتار ورودي و ارزشيابي تشخيصي. در اين مرحله پيش از آغاز تدريس وبعد از تعيين هدفهاي رفتاري، معلم بايد به تعيين رفتار ورودي مورد نياز براي يادگيري هدفهاي رفتاري اقدام كند و از طريق ارزشيابي تشخيصي، تواناييهاي فراگيريان را براي آموختن هدفهاي رفتاري معين سازد. اين مرحله همان مرحله تعيين آمادگي فراگيران است، اما به صورتي دقيق وعيني، اصطلاح رفتار ورودي در اينجا منعكس كنندة كلية يادگيريهاي گذشتة فراگيران، تواناييهاي عقلي، وضع انگيزشي و برخي عوامل اجتماعي و اقتصادي موثر در يادگيري وميزان رشد آنان است.
مرحلة سوم: تعيين شيوهها و وسايل تدريس . در اين مرحله، معلم بايد شيوهها و وسايل تدريس خود را با توجه به مفاهيم درس و شرايط و امكانات و ويژگيهاي فراگيريان انتخاب كند. او ميتواند با آگاهي از شرايط وموقعيت آموزشي، يكي از روشهاي قديمي وسنتي مانند سخنراني، آزمايشي يا روشهاي جديد آموزشي مانند روشهاي فعال يا آموزش انفرادي را براي تحقق هدفهاي آموزشي انتخاب كند.
مرحلة چهارم: سازماندهي شرايط وموقعيت آموزشي، درفرايند آموزشي، تنها انتخاب محتوا، روش و وسيله كافي نيست. معلم بايد بتواند از مجموع امكانات به نحوشايسته استفاده كند. او نخست بايد خود را براي تدريس آماده كند و سپس به آماده كردن كلاس ومحيط آموزشي بپردازد. او بايدتجارب لازم را براي فعاليتهاي آموزشي كسب كند و فراگيريان را براي كسب چنين تجاربي هدايت نمايد. در هر صورت، اوبايد قادر باشد كه با ابتكار و خلاقيت، در امر تدريس و تحقق هدفهاي آموزشي، حداكثر استفاده را از امكانات موجود ببرد.
الگوي عمومي تدريس:
مرحلة پنجم: سنجش و ارزشيابي عملكرد . مرحلة نهايي اين الگو به ارزشيابي ميزان يادگيري شاگردان پس از پايان تدريس اختصاص دارد. در اين مرحله معلم نه تنها به ارزشيابي معمول درمدارس اقدام ميكند، بلكه علاوه بر انجام دادن امتحانات مرسوم، عملكرد شاگردان در موقعيتهاي متعدد، مانند انجام دادن طرح، شركت در فعاليتهاي آموزشي و تحقيق و تتبع در زمينة مفاهيم آموخته شده ارزيابي ميكندوبراساس اطلاعات به دست آمده، به ارزشيابي ميزان اثر تدريس خود و يادگيري شاگردان ميپردازد و در صورت عدم موفقيت، با توجه به نتايج ارزشيابي،به مراحل قبلي الگو را ترميم و اصلاح ميكند.
الگوي عمومي تدريس ميتواند در طراحي، اجرا،ارزشيابي و اصلاح مراحل تدريس، مورد استفادة معلم قرار گيرد، زيرا اين الگو ميتواند در تمام سطوح آموزش و پرورش و در تمام دروس اجرا شود. به همين دليلي،اين الگو «الگوي عمومي تدريس» ناميده شده است.