بررسی رابطه باورهای دینی و سبک زندگی بر اساس نظریه گافمن

نویسندگان: دکتر حسین ابوالحسن تنهایی – شمسی خرمی

بررسی رابطه جامعه شناختی باورهای دینی و سبک زندگی بر اساس نظریه و روش گافمن با تأکید بر شهر کرمانشاه: چکیده: مقاله حاضر به بررسی جامعه شناختی رابطه باورهای دینی با سبک زندگی براساس نظریه و روش گافمن در شهر کرمانشاه سال 1388 پرداخته است . این بررسی درصدد است تا رابطه میان باورهای دینی و سبک زندگی مردم کرمانشاه را مورد سنجش قرار دهد . با توجه به اینکه کرمانشاه شهری است با آداب و رسوم و عقاید سنتی، اگر چه شهرنشینی در آن گسترش زیادی یافته و شیوه و سبک زندگی مردم مدرن و نوشده است اما هنوز باورهاو عقاید دینی بر شیوه زندگی آنان تسلط دارد . این پژوهش با چارچوبی نظری مبنی بر استفاده از نظریه و روش « اروینگ گافمن » از نظریه پردازان مکتب کنش متقابل گرایی نمادی انجام گرفته است . محقق درصدد بوده تا رابطه باورهای دینی با سبک زندگی افراد را در جلوی صحنه و پشت صحنه زندگی آنان مورد بررسی قرار داده و این ر ابطه را در این موقعیت ها مورد کنکاش و تبیین قرار دهد . برای رسیدن به این اهداف از روش میدانی با تکنیک مشاهدة مشارکتی و مصاحبه غیر رسمی بهره جسته تا بتواند افراد را از نزدیک مورد مشاهده قرار داده و از افراد شاخص در گروه نیز مصاحبه غیر رسمی به عمل آورده است . محقق در این پژوهش افراد را در دو موقعیت جلوی صحنه و یک موقعیت پشت صحنه مورد مشاهده و بررسی قرار داده است . نتایج این تحقیق حاکی از آن است که افراد در موقعیت جلوی صحنه جنبه ای از خود را به نمایش می گذارند که مورد پذیرش دیگران و فرهنگ موجود جامعه قرار گیرند . در موقعیت پشت صحنه افراد از آزادی عمل بیشتری برخوردارند زیرا تحت نظارت هنجارها و قوانین جامعه نیستند و به خاطر حفظ منزلت اجتماعی شان نقشی را ایفا نمی کنند . افراد در موقعیت پشت صحنه به میزان بیشتری به خود واقعی شان نزدیک می شوند در حالیکه در موقعیت جلوی صحنه افراد بیشتر خود اجتماعی شده شان را به نمایش می گذارند . با اینحال آنچه که از تحلیل مصاحبه های بعمل آمده با افراد شاخص گروه بر می آید ؛ می توان گفت میان باورهای دینی و سبک زندگی افراد چه در جلوی صحنه و چه در پشت صحنه ارتباط برقرار است .

مفاهیم کلیدی : باورهای دینی، سبک زندگی، جلوی صحنه، پشت صحنه، خود،

مقدمه

باورهای دینی مجموعه اقدامات،رفتارها ، باورها و نگرش هایی است که در ارتباط با اصول دین، فروع دین، و دیگر حیطه های مرتبط با مذهب عنوان می شود. مذهب به مجموعه ای از جهان بینی و ایدئولوژی اطلاق می شود که تلقین آنها می تواند شیوة زندگی فرد را تعیین کند. باورهای دینی به معنای خاص که همیشه باورهای مشترک جماعت معینی هستند که از گروش خویش به آن باورها و عمل کردن به مناسک همراه با آنها به خود می بالد. این باورها نه اینکه به عنوان امری فردی توسط همه اعضای جماعت پذیرفته شده باشند، بلکه در حکم امری متعلق به تمامیت گروه تلقی می شوند و جزیی از وحدت گروه را تشکیل می دهند، (دورکیم، 1383) در این پژوهش منظور از دین نهادهای رسمی و غیر رسمی دین و سازمان روحانیت نیست، منظور، متون دینی جدای از تفاسیر فرهنگی آنها – حقیقت دین آنچنان که نازل شده است – نیز نمی باشند؛ بلکه دین به عنوان بخشی از فرهنگ هدف گیری شده است که باورهای دینی نیز سهم عمده ای را از آن به خود اختصاص داده است . از طرفی دیگر در میان لایه های مختلف فرهنگی جوامع سبک زندگی از مهم ترین آنها به شمار می رود . بنابراین این دو به عنوان اجزاء یک فرهنگ قطعاً می توانند با همدیگر ارتباط داشته و بر یکدیگر تأثیر گذار باشند . سبک زندگی در حوزه علوم اجتماعی طی صدو اندی سال که از کاربرد آن می گذرد به صورتی فزاینده مورد توجه محققان و اندیشمندان قرار گرفته است . به بیان دیگر سبک زندگی یکی از کلیدی ترین مفاهیم در علوم اجتماعی نوین است که در بررسیهای اجتماعی فرهنگی معاصر به تدریج همان جایگاهی را یافته که دهه های قبل مفاهیمی مانند «طبقه» و «منزلت اجتماعی» دارا بودند. اهمیت آن به لحاظ نقشی است که این اصطلاح با پدیدة جهانی شدن دارد، جهانی شدن در حوزه مسایل اجتماعی – فرهنگی اغلب با این ایده همراه بوده است که شیوة زندگی انسان ها در تمام جوامع در نتیجه صدور کالاها ، ایده های غربی و مدرن به سوی یکسان شدن یا همسان سازی فرهنگی پیش می رود . با اینحال هر چند در هیچ فرهنگی انتخاب در امور روزمره به طور کلی حذف نمی شود اما عرصه وجود زندگی در تجدد امروزی، تنوع غامضی از انتخاب های ممکن را پیش روی فرد قرار می دهد.
در این میان با توجه به نقش فعال دین در جامعه ایران به ویژه در سده های اخیر نمی توان تأثیر آن و ارزش های دینی و اخلاقی را به عنوان یکی از متغیرهای تأثیر گذار اجتماعی در شیوه زندگی مورد اغماض قرار داد. باورها و ارزش ها در میان مردم مشترکند و به قضاوت شخصی افراد بستگی ندارند. اشخاص برای صیانت از ارزش ها و باورهایشان مبارزه می کنند و برای حفظ آنها می کوشند و چون کارکردهای عدیده ای دارند، نقش و تأثیر شگرفی در حیات فردی و اجتماعی ملت ها بر جای گذاشته و می گذارند. بنابراین در یک جامعه دینی، افراد می کوشند تا بر اساس باورهایشان رفتار نمایند. اعتقاد به باورها و عمل به آنها شیوة زندگی فردی و اجتماعی آنان می تواند تأثیر گذار باشند. ارتباط دین با سبک زندگی در حوزه های مختلف دانش قابل طرح و بررسی است؛ از حوزه کلام، فلسفه و هنر گرفته تا علومی مانند روان شناسی و مدیریت . پژوهش حاضر بر محور جامعه شناسی استوار است . در ایران در حوزه رفتارهای دینی و سبک زندگی مطالعات اندکی صورت گرفته است. دین از جمله عواملی است که بر عرصه های مختلف زندگی اجتماعی مؤثر بوده است. شیوه نگرش مذهبی جامعه در حال تغییر و تحول می باشد بررسی تغییرات ارزشها و رفتارهای دینی از مطالعاتی است که در عرصه جامعه شناسی فرهنگ مهم می باشد. لذا با توجه به اینکه کرمانشاه شهری است با آداب و رسوم و عقاید سنتی، اگر چه شهرنشینی در آن گسترش زیادی یافته و شیوه و سبک زندگی مردم مدرن و نو شده است اما هنوز باورها و عقاید دینی بر زندگی آنان تسلط دارد.  این پژوهش  به این موضوع می پردازد که چه رابطه ای میان باورهای دینی و سبک زندگی افراد وجود دارد . آیا این رابطه در جلوی صحنه با پشت صحنه زندگی افراد متفاوت است . افراد در هنگام اجرای نقش متناسب با خود واقعی کنش می کنند یا خود اجتماعی ؟ این بررسیها در سه موقعیت که دو موقعیت از آن جلوی صحنه و یک موقعیت پشت صحنه می باشد انجام می گیرد ، لذا ضرورت مطالعه سبک زندگی با توجه به امور مذکور و نقش اساسی فرهنگی باورهای دینی، ضروری می نماید. . تاریخچه مطالعاتی در حوزه های رفتارهای دینی و سبک زندگی مطالعات اندکی صورت گرفته است. دین از جمله عواملی است که بر عرصه های مختلف زندگی اجتماعی مؤثر است، شیوه نگرش مذهبی جامعه در حال تغییر و تحول می باشد. بررسی تغییرات ارزش ها و رفتارهای دینی و رابطه آن ها با سبک زندگی از مطالعاتی است که در عرصه جامعه شناسی مهم می باشد . نگاهی گذرا داریم به مطالعات داخلی و خارجی که در این زمینه صورت گرفته است . در پایان نامه خانم اعظم خاتم به نام «سبک زندگی و جایگاه آن در فرهنگ مصرف جامعه شهری تهران» با استفاده از چارچوب نظری چانی به طریق پیمایشی انجام شده است. هدف اصلی تحقیق بررسی همبستگی زندگی متجدد یا اقشار جدید در جامعه شهری است . پایان نامه ای دیگر «بررسی مردم شناختی آیین و باورهای مذهبی استان لرستان» از آقای رضا هاشمی تدوین گردیده است. در این تحقیق محقق به بررسی آیین ها و مناسکی که در این استان مرسوم است پرداخته و ضمن بررسی به این نتیجه رسیده است که وجود باورها و اعتقادات دینی در حفظ کل جامعه نقش مهمی بر عهده دارد و بر اثر هماهنگی بین این نقش، عادات و باورها و … هماهنگی وجود دارد و این هماهنگی موجب بقای جامعه و افراد شده است. «بررسی تأثیر رسانه های جمعی بر سبک زندگی» عنوان رساله دکتری خانم لیلا عظیمی در سال 1386 می باشد. چاني به دو گزارش تحقيقي كه كوكس و همكارانش درباره نحوه پيوستگي سنجه هاي سلامت و عوامل سبك زندگي تهيه كرده اند ، اشاره  مي كند ساويج در بررسي ديگري درباره سبك هاي زندگي معاصر از روش مردم نگاري همراه با تحليل هاي گسترده تر بر اساس داده هاي تحقيقات بازاريابي استفاده نموده است در تمامي پژوهش هايي كه درباره منشاء سبك هاي زندگي انجام شده است بر نقش تحصيلات تأكيد شده است .

چارچوب نظری:

بر مبنای مهم ترين اثر گافمن كتاب «نمود خود در زندگي روزانه» (1959) است .  برداشت گافمن از خود، با رهيافت نمايشي او شكل گرفته بود. او خود را در تملك كنشگر نمي انگارد، بلكه آن را محصولي از كنش متقابل نمايشي ميان كنشگر و حضارش مي انگارد . خود ، «يك اثر نمايشي است كه از … صحنه نمايش بر مي خيزد». (گافمن ،1959،253 به نقل از ریتزر ، 1384 ، 123) . گافمن چنين مي پنداشت كه افراد در هنگام كنش متقابل، مي كوشند جنبه اي از خود را نمايش دهند كه مورد پذيرش ديگران باشد . اما كنشگران حتي در حين انجام اين عمل ، مي دانند كه حضارشان ممكن است در اجراي نقش آنها اختلال ايجاد كنند . به همين دليل ، كنشگران نياز به نظارت بر حضار را احساس مي كنند ، به وي‍ژه مراقب عناصري اند كه ممكن است اخلال گر باشند . كنشگران اميد دارند كه خودي را كه به حضار نشان مي دهند، به اندازه اي نيرومند باشد كه آنها را به همان سان كه خودشان مي خواهند، نمايش دهد.كنشگران همچنين اميدوارند كه نمايش آنها حضارشان را وا دارد تا دواطلبانه به دلخواه آنها عمل كنند. گافمن اين علاقة اصلي را به عنـوان «مديريت تأثيرگذاري» مطرح كرد. اين مديريت شگــردهايي را در بر مي گيرد كه كنشگران براي حل مسايلي كه احتمالاً ممكن است در اين زمينه با آن روبرو شوند، از آنها استفاده مي كنند . گافمن به دنبال قياس نمايشي خود ، از «جلوي صحنه» صحبت مي كند . جلوي صحنه ، آن بخشي از اجراي نقش است كه معمولاً به صورتي ثابت و عمومي اجراء مي شود تا موقعيت را براي كساني كه نمايش را مي بينند، مشخص كنند. منظور از واژة «اجرا» يا ايفاي نقش ، كل فعاليّتي است كه فرد در مدت زمان حضور مداوم خود در صحنه ، در برابر مجموعه اي از تماشاگران انجام مي دهد و تأثير ويژه اي بر تماشاگران مي گذارد.«روي صحنه » نوعي ابزار بازنمايي است كه فرد در طول اجراي نقش خود خواسته يا ناخواسته از آن استفاده مي كند .  محرك هاي بر سازندة «روي صحنة شخصي » را بر حسب كاركرد اطلاعات و نشانه هايي كه انتقال مي دهند، به دو مقولة «حضور» و «حالت»  مي توان تقسيم كرد . مقولة «حضور » بر محرك هايي دلالت دارد كه جايگاه هاي اجتماعي اجرا كنندة نقش را به ما نشان مي دهند. اين محرك ها همچنين دربارة نحوة رابطة فرد با مناسك و شعائر اطلاعاتي را در اختيارمان قرار مي دهند ، اين كه آيا او در فعاليت هاي اجتماعي رسمي مشاركت مي كند يا در سرگرمي هاي غير رسمي . مقولة «حالت» براي اشاره به محرك هايي به كار مي رود كه ما را از نقش تعاملي اي با خبر مي كنند كه اجراكننده قرار است در موقعيت بعدي اجرا كند . برای مثال يك حالت متكبرانه و پرخاشجويانه مي تواند اين حس را در تماشاچي برانگيزاند كه بازيگر در حال تبديل شدن به شخصي است كه تعامل كلامي را شروع خواهد كرد و به مسير آن جهت خواهد داد . به عبارت ديگر ، مي توان گفت گافمن نماي شخصي را به قيافه و منش (حضور و حالت ) تقسيم مي كند. بنابراين تماشاگر در بيشتر موارد انتظار دارد نوعي همسازي و هماهنگي كامل بين حضور و حالت وجود داشته باشد . جنبة ديگر نمايش جلوي صحنه اين است كه كنشگران مي كوشند اين برداشت را به حضارشان القاء كنند كه به آنها بسيار بيشتر  از آنچه كه به واقع هستند ، نزديك اند. بنابراين هنگامي كه فرد در پيشگاه ديگران به اجراي نقش مي پردازد نقش او نمايشگر ارزش هاي مقبول و رسمي جامعه است . نقشي كه او در برابر تماشاگران اجرا مي كند، بسيار بيشتر از ساير رفتارهاي او ارزش هاي مقبول اجتماعي را باز نمايي مي كند . به همان اندازه كه يك نقش ارزش هاي مقبول و رسمي جامعه را به نمايش مي گذارد ، مي توان آن را به شيوة دوركيم و رادكليف براون نوعي از مناسك دانست – يعني بازسازي و بازتأييد نمايش ارزش هاي اخلاقي جامعه . آن نوع انسجام نمايش كه در «اجراي نقش ها»به آن نياز است ، نشان دهندة تفاوت عميقي است كه ميان «خودبشري» ما و «خود اجتماعي شده » ما وجود دارد . ما يعني نوع بشر ، مخلوقاتي با غرايز متغير و توان ها و خلق و خوهايي هستيم كه هر لحظه تغيير مي كنند ، اما در مقام چهره هايي كه در برابر مخاطبان قرار گرفته ايم ، نبايد چندان دچار فراز و نشيب شويم . گافمن در بارة پشت صحنه نيز بحث مي كند . جايي كه واقعيت هاي جلـوي صحنه واپس زده مي شوند و انواع كنش هاي غير رسمي ممكن است اتفاق بيفتند . هر چند كه پشت صحنه معمولاً به جلوي صحنه نزديك است ، اما اغلب فاصلــه اي ميان اين دو وجــود دارد . ايفــا كنندگان نقش بايد اطمينان داشته باشند كه هيچيك از افرادي جلوي صحنه در پشت صحنه ظاهر نمي شوند . با اين وجود آنها انواع مديريت تأثير گذاري را براي اطمينان از اين امر به كار مي بندند . از نظر گافمن مديريت تأثير گذاري بيشتر در اين جهت عمل مي كند كه شخص را در برابر يك رشته كنش هاي غير مترقبه مانند اداهاي قصد نكرده ، دخالت هاي نابجا ، خطاهاي فاحش ، و كنش هاي قصد كرده اي چون صحنه سازي ، محافظت كند . مید به خصیصه ای در «خود» اشاره می کند که به تعبیر بلومر انقلاب مید در نظریه جامعه شناسی است. خصیصه «بازنگری خود». گافمن در تلاش پیگیر سعی نمود از این اصطلاح برای تبیین کنش متقابل اجتماعی به شیوه ای تازه تر بهره بگیرد. او بر آن شد که به معنای بازنگرانه، زندگی اجتماعی عبارت است از فرآیندی که در آن چگونگی فهم و برداشت ما از آنچه می کنیم بر چگونگی انجام نقش ها و کردار اجتماعی ما تأثیرگذار است. این فرآیند تأثیرگذاری به شیوه ای سازمان یافته در قالبی سامان می گیرد که گافمن آن را به مثابه یک چارچوب می شناسد. تحلیل او معتقد است مردم، و به مراتب پژوهشگران جامعه شناسی می توانند تجربیات و نگرش های خود را در این چارچوب مورد بازرسی، وارسی و تحلیل قرار دهند. ( Goffman, 1974 ، به نقل از تنهایی، 1387؛ 21) به زعم گافمن فهم و برداشت فرد از آنچه انجام می دهد بر چگونگی انجام نقش و رفتار اجتماعی او تأثیر گذار است . به بیان دیگر می توان گفت تفسیر و فهم افراد از کنش خویش یا دیگران بر نحوة انجام کنش متقابل و اجرای نقش او تأثیر گذار می باشد . و این تأ ثیر گذاری از نظر گافمن یک چارچوب به وجود می آورد که افراد تجربیات و نگرش های خود را در آن قالب مورد بازرسی و تحلیل قرار می دهند . بنابراین افراد در موقعیت های متفاوت براساس تفاسیر و فهم های گوناگون شان از کنش هایی که در اطرافشان روی می دهد به کنش متقابل دست می زنند . پس ممکن است یک کنش یا حتی یک مفهوم در یک موقعیت به یک معنا و در موقعیت دیگر معنای متفاوت  از معنای اول داشته باشد بنابراین به زعم گافمن این چارچوب ، قالبی تفسیری است که امکان تفسیر های متفاوت از رویدادها ، رخدادها و کنش های اطراف را برای افراد میسر می سازد . پس می توان گفت معانی و تفسیرها می توانند با توجه به موقعیت ها تازه و نو شوند . آیا افراد در موقعیت های گوناگون از چار چوب های متفاوتی برای تفسیر کنش اطرافیان استفاده می کنند و آیا معانی مفاهیم از نظر آنها با توجه به چارچوب های نخستی و دومی متفاوت می گردد . در اين مقاله بر آنيم كه رابطه ميان باورهاي ديني و سبك زندگي را براساس نظريه و روش گافمن مورد بررسي قرار دهيم . مي خواهيم ببينيم آيا اين رابطه در زندگي افراد در موقعيت پشت صحنه و جلوي صحنه آنها با هم متفاوت است، آيا افراد آنچه را در جلوي صحنه به نمايش مي گذارند در پشت صحنه نيز به آن عمل مي كنند يا خير . افراد در اجراي نقش شان تا چه اندازه واقعي و تا چه اندازه كاذب عمل مي كنند . می خواهیم بدانیم افراد در موقعیت های جلوی صحنه به هنگام ایفای نقش خویش تا چه اندازه و در چه مواقعی بر اساس خود واقعی (انسانی) یعنی همان بینش ها و جهان بینی های خاص خود عمل می کنند به عبارت دیگر  مي خواهيم انسجام نمايش يعني هماهنگي ميان قيافه و منش يا حالت و حضور كه همان منزلت اجتماعي و رفتار متناسب با آن مي باشد ، را در سبك زندگي افراد ملاحظه كنيم كه افراد در موقعيت هاي مورد تحليل تا چه اندازه اين انسجام را به نمايش مي گذارند. آیا افراد در موقعیت های گوناگون از چارچوب های متفاوتی برای تفسیر کنش اطرافیان استفاده می کنند و آیا معانی مفاهیم از نظر آنان با توجه به چارچوبهای نخستی ودومی متفاوت می گردد.
پرسش های تحقیق پرسشهای پژوهش ، اساس و پایه ای برای ادامه تحقیق هستند . بر اساس موضوع پژوهش و با توجه به چارچوب نظری این تحقیق سؤالات پژوهش به شرح زیر می باشد 1- میان باورهای دینی و سبک زندگی در جلوی صحنه چه رابطه ای وجود دارد ؟ 2- میان باورهای دینی و سبک زندگی درپشت صحنه چه رابطه ای وجود دارد ؟ 3-آیا افراد در هنگام اجرای نقش بیشتر متناسب با خود واقعی کنش می کنند یا خود بشری (اجتماعی)؟
پیش از پرداختن به روش باید آنچه را که تحت عنوان شاخص فرضیه ها درنظر گرفته شده است را ذکر کنیم . شاخص ها به نوعی نشان واقعیت هستند . شناخت علمی را می سازند ، سنجش دقیق و اندازه گیری آن را امکان پذیر می سازند و از دیدگاهی موجبات رمز زدایی واقعیت را عملی می سازند، آن را شناختی می سازند ، رده بندی یا گونه شناسی آن را صورت پذیر می سازند.شاخصها کاتالیزور هستند. بی آنکه خود بر واقعیت اثر گذارند، ترجمان آن را به دنیای شناخت امکان پذیر می سازند، به بیان بهتر ،شاخصها یاورهای اندیشه اند،به آن نظم می بخشد و ترتب واقعیت را امکان پذیر می کنند . (ساروخانی ،1382: 89)

واژگان کلیدی و مفاهیم عملیاتی در فر ضیات وپرسش ها عبارتند از :

باورهای دینی ، سبک زندگی ، جلوی صحنه ، پشت صحنه ، خود . باورهای دینی: تعریف نظری : مجموعه اقدامات ، رفتارها ، باورها و نگرش هایی است که در ارتباط با اصول دین ،فروع دین ، و دیگر حیطه های مرتبط با مذهب عنوان می شود.
تعریف عملیاتی :
عمل به باورهای دینی در این تحقیق ، نمود و پدیدار شدن این باورها در رفتار و سبک زندگی افراد می باشد . سبک زندگی : تعریف نظری : فرهنگ آکسفورد سبک زندگی را در راههای گوناگون زندگی فرد یا گروه می داند . تعریف عملیاتی : مجموعة منش ها ، الگوها ،رفتارها،اعتقادات،سلیقه ها،ارزشها و هنجارهایی که فرد در زندگی روزمره و در کنشهای فردی و اجتماعی بکار می گیرد.

1- تعریف نظری خود : آن بخش از فرد كه محصول ميان كنشگر و حضارش مي باشد . تعریف عملیاتی خود : آن بخش از فرد مورد مطالعه است که در موقعیت های سه گانه تحقیق به واسطه کنش میان وی و حضار نمود پیدا می کند
2- تعریف نظری جلوي صحنه : بخشي از اجراي نقش است كه در حضور تماشاگران موقعيت موجود را مشخص مي نمايد. در واقع موقعيت مشخص و موجودي است كه كنشگر ، در حضور كنشگران ديگر (تماشاگران) بخشي از نقش خود را ايفا مي كند . تعریف عملیاتی جلوی صحنه : در این تحقیق دو موقعیت جلوی صحنه داریم ، یکی جلسات مذهبی و دیگری موقعیت های اجتماعی که در این دو موقعیت فرد به کنش با دیگران و ایفای نقش می پردازد .
3- تعریف نظری پشت صحنه : جايي است كه واقعيت هاي جلوي صحنه واپس زده مي شوند و انواع كنش هاي غير رسمي ممكن است در آن اتفاق بيفتد . در پشت صحنه معمولاً افرادي كه در جلوي صحنه (تماشاگران) حضور داشته اند ، ديگر حضور ندارند . بنابراين فرد كنش هايي غير رسمي ، ممكن است خلاف آنچه كه در جلوي صحنه انجام مي داده است انجام دهد . تعریف عملیاتی پشت صحنه : منظور از پشت صحنه در این تحقیق زندگی شخصی و خصوصی افراد است که در معرض دید سایر کنش گران نیست تعریف نظری خود واقعی (انسانی) : منظور خود بشری است که حاکی از تفاوتهای غریزی و فطری و خصوصیات متفاوت از دیگران است تعریف عملیاتی خود واقعی : در این پزوهش منظور آن بخش از افراد است که با وجود کنش با سایر افراد در جهان بینی خود و نگرش به هستی و باورهای دینی و شیوه اعمال آنها در سبک زندگی اش با دیگران تفاوت دارد . روش تحقيق از ميان سه نوع رهيافت تحقيق (كنوني ،تاريخي،آينده اي ) كه در تحقيقات علوم اجتماعي كاربرد دارند ؛ با توجه به حوزه مطالعات كنوني موضوع تحقيق اين رساله ، رسش آن كنوني است . رسش كنوني وقتي بكار مي آيد كه موضوع تحقيق در زمان حال شروع شود و در زمان حال هم به پايان رسد . (تنهايي ، 1378؛ 7-6-85) بنابراين رسش اين تحقيق از نوع كنوني و طرح تحقیق به صورت ميداني انجام مي گيرد . تحقيق ميداني مطالعه مشاهده اي از محيط هاي اجتماعي و انساني است . پاره اي از دانشمندان اجتماعي برآنند كه تنها شيوه معنادار مطالعه رفتار انسان مشاركت در محيط اجتماعي است . مطالعاتي كه بركل يك واحد اجتماعي متمركزند و محقق به دنبال درك عمل آن واحد اجتماعي در شرايط عادي است . با توجه به اين كه پژوهش از نوع «كيفي» است. روش تحقيق مورد استفاده روش ميداني است ؛ تحقيق ميداني براي مطالعه رفتارهايي كه قابل كمي كردن نيست مناسب است . با توجه به موضوع تحقيق ، محقق قصد دارد به منظور دستيابي به درك عميق و كامل تري از موضوع وارد ميدان مطالعه شود و پس از آنكه مقدمات اعتماد سازي لازم براي انجام يك رابطه عادي ، دوستانه و در عين حال جدي را فراهم نمود ، افراد مورد مطالعه را در موقعيت هاي گوناگون مورد مطالعه قرار دهد . در پژوهش حاضر ، همانطور كه از عنوان آن پيداست به بررسي جامعه شناختي رابطه باورهاي ديني بر سبك زندگي بر اساس نظريه و روش گافمن خواهيم پرداخت و از اهداف اين مطالعه روشن ساختن ابعاد موضوع و بررسي دقيق آن از طريق طرح ميداني با فن و یا تکنیک مشاهده مشاركتي و مصاحبه غير رسمي مي باشد كه محقق وارد ميدان تحقيق شده و در ضمن اعتمادسازي افراد را در موقعيت هاي مختلف مورد مشاهده و مصاحبه قرار مي دهد. از آنجا كه چارچوب نظري تحقيق براساس نظريه نمايشي گافمن مي باشد ، محقق درصدد است تا روشن سازد رابطه ميان باورهاي ديني و سبك زندگي افراد در پشت صحنه و جلوي صحنه چه تفاوتي با هم دارند . و همچنين درصدد است كه مشخص سازد افراد در اجراي نقش شان تا چه اندازه واقعي و صادقانه عمل مي كنند كه شرح پرسش هاي مورد نظر محقق بدینگونه است.
در پرسش اول محقق بدنبال این هدف است که از طریق مشاهدة مشارکتی و مصاحبه غیر رسمی با افراد شاخص گروه در موقعیت های جلوی صحنه که شامل مشاهدة افراد در مراسم های مذهبی و مشاهدة افراد در موقعیت شغلی شان می باشد به این پرسش پاسخ گوید که آیا میان باورهای دینی و سبک زندگی در جلوی صحنه رابطه ای برقرار است ؟ در پرسش دوم محقق از طریق مصاحبة غیر رسمی با افراد شاخص و همچنین ایجاد ، موقعیت های شک آور بوسیلة سؤالات غیر منتظره سعی در پی بردن رابطه میان سبک زندگی و باورهای دینی افراد در موقعیت پشت صحنه دارد ، اگر چه امکان مشاهدة مستقیم زندگی خصوصی در پشت صحنة افراد به دلیل محدودیت های پژوهشی میسر نگردید . لذا از طریق این مصاحبه ها و پرسش ها درصدد پاسخگویی به پرسش دوم برآمد . در پرسش سوم محقق با تجزیه و تحلیل مشاهدات و مصاحبه ها در موقعیت های سه گانه ( دو موقعیت جلوی صحنه و پشت صحنه ) درصدد پاسخگویی به این سؤال است که آیا در هنگام اجرای نقش بیشتر متناسب با خود واقعی عمل می کنند یا خود بشری . زیرا در موقعیت جلوی صحنه و پشت صحنه واکنش افراد نسبت به کنش های دیگران متفاوت است . در موقعیت جلوی صحنه ممکن است افراد برای حفظ مقام و منزلت اجتماعی خویش به کنش هایی دست بزنند که مورد پذیرش دیگران واقع شوند در حالیکه در موقعیت پشت صحنه بواسطه اینکه افراد از آزادی عمل بیشتری برخوردارند می توانند به کنش هایی دست بزنند که مورد دلخواه و پذیرش خود آنان باشد . با توجه به اينكه كرمانشاه شهري است با آداب و رسوم و عقايد سنتي اگرچه شهرنشيني گسترش زيادي يافته و شيوه و سبك زندگي مردم مدرن و نو شده است اما هنوز باورها و عقايد ديني بر زندگي آنان تسلط دارد. از اينرو محقق افراد مورد بررسي را در موقعيت هاي پشت صحنه و جلوي صحنه مورد مشاهده و مصاحبه غير رسمي قرار خواهد داد تا رابطة باورهاي ديني و سبك زندگي در ابعاد شخصي و اجتماعي افراد روشن گردد.
در اين مقاله با توجه به اينكه چارچوب نظري تحقيق بر اساس نظريات گافمن تدوين شده است، روش كار اين تحقيق نيز بر اساس نظريات وي انجام خواهد گرفت . گافمن را مي توان در دسته جامعه شناساني قرار داد كه روش هاي كمي را نفي مي كنند و آنها را فاقد اعتبار مي دانند . در روشي كه وي بكار مي گيرد و مي كوشد توضيح دهد كه چگونه كنش هاي بشري رخ داده و جهت مي يابند و هدفي كه اين كنش ها دنبال مي كنند چيست ؟ وي براي درك اين كنش ها به ارتباط نزديك و مستمر بين پژوهشگر و افراد مورد مطالعه اش اعتقاد دارد . روشي كه گافمن در كارهاي خود به كار مي برد روش مردم نگارانه يا روش شناسي مردم نگارانه است . مردم نگارانه به اين معنا كه وي براي مطالعه موضوع مورد نظر خود به مشاهده مشاركتي و ارتباط نزديك با مردم مورد مطالعه خود دست مي زد . پايه اين تحقيق نيز به روش كيفي تحليل موقعيت (مشاهده مشاركتي ) همراه با مصاحبه غير رسمي انجام مي شود. سطح مطالعه ژرفا نگر و بر اساس مطالعه دروني بوده و در طي يك مطالعه ميداني همراه با مشاهده مشاركتي و مصاحبه غیر رسمی به بررسی جامعه شناختی رابطه باورهای دینی با سبک زندگی خواهیم پرداخت در ضمن برای ثبت اطلاعات از برگه های فيش نیز استفاده می شود .
بنابراین در مجموع می توان گفت که طرح تحلیلی این تحقیق عبارت است از تحلیل موقعیت داده هایی که محقق از طریق مشاهده مشارکتی و مصاحبة غیر رسمی بدست آورده است . به این صورت که محقق در میدان مطالعه وارد شده و از طریق مشارکت در موقعیت های پشت صحنه و جلوی صحنه کنش های افراد مورد مطالعه را مشاهده می نماید و برای ثبت مشاهدات نیز از فیش استفاده می کند . همچنین در جریان مشاهده مشارکت آمیز و تعامل با افراد به مصاحبة غیر رسمی با آنان پرداخته و سؤالاتی را در جهت پاسخگویی به جزئیات پژوهش به طوری که حساسیت افراد را در موقعیت های پشت صحنه و جلوي صحنه مورد تحلیل و تفسیر قرار داده و همچنین داده هایی را که از مصاحبه ها بدست آورده است را تحلیل می نماید و به صورت داده های کیفی ارائه می نماید .
یافته ها در این قسمت یافته های مطالعه بر اساس موقعیت های سه گانه تحقیق ذکر می شود : موقعیت اول پژوهش بررسی و مشاهده رفتار افراد و ارتباط میان باورهای دینی و سبک زندگی آنان در جلسات مذهبی می باشد. زیرا به زعم بسیاری از کارشناسان مذهبی و تبلیغ دینی ، منبع اصل دریافت دین – چه در حوزه احکام و اخلاق و چه در حوزة اعتقادی و عرفانی و عواطف مذهبی و- پس از مراحل جامعه پذیری در درون خانواده ، سخنرانی ها و محافل مذهبی است . از این رو اگر جمعی را که به طور منظم و در زمانی طولانی در سخنرانی ها و جلسات مذهبی یک مبلغ مذهبی حضور می یابند ، می یافتیم به منظور خود رسیده بودیم . زیرا محتوای سخنرانی های این مبلغ می توانست معرف بخش عمدة امری باشد که مخاطبان پر سابقة او به نام دین می شناسند . حضور مستمر این افراد در چنین محافلی از یکسو حاکی از تطابق نسبی آگاهی ها و باورهای دینی پیشینی ایشان با محتوای سخنرانی های مبلغ است و از سوی دیگر تا حدودی میزانی از درک مشترک را از این محتوا تضمین می کند . بعلاوه حضور مستمر افراد در چنین محافلی که به طور معمول مهمترین کارکرد در منفعت حاصل از آن، انتقال آگاهی ها و عواطف مذهبی می باشد حاکی از میزانی از اعتقاد ، تمایلات و وابستگی های مذهبی ایشان می باشد . بنابراین با مطالعة جمعی یا گروهی که در یک مراسم یا جلسة مذهبی شرکت می کنند می توان به یک تعریف از باورهای دینی ، دین پذیرفته شده در یک جمع و مؤلفه های آن ، با تحلیل سخنرانی های مبلغ و رفتار شرکت کنندگان دست یافت .چنین جمعی در این بررسی « جلسه مذهبی » و گزاره های حاصل از تحلیل سخنرانی های مبلغ آموزه های دینی خوانده می شود . البته لازم به ذکر است که آموزه های دینی که به عنوان یکی از داده های ما در این موقعیت محسوب می گردد بخشی از باورهای دینی را تشکیل می دهد و بخش دیگر آن توسط عوامل دیگری مانند محیط خانوادگی و اجتماعی ، مطالعه کتاب ها ، نگرش خود افراد و …. تامین می گردد . اما برای رسیدن به تحلیل رفتار افراد براساس باورهای دینی و رابطه آن با سبک زندگی آنان به این داده که در دسترس می باشد اکتفا می شود . به این ترتیب یک جلسه مذهبی انتخاب شد ، این جلسه مذهبی به عنوان یک موقعیت جلوی صحنه در این پژوهش مورد نظر آست که محقق از طریق مشاهده مشارکتی ،رابطةمیان باورهای دینی که در این جلسه آموزه های دینی به عنوان دادة شاخص ما می باشد و سبک زندگی شرکت کنندگان پرسابقة در آن بررسی گردید و درگامی دیگر برای محور سازی موضوع از مجموعة مؤلفه های وسیع سبک زندگی نیز به محدودة مؤلفه های زندگی روزمرة این افراد بسنده شد . بنابراین برای بررسی بیشتر این موضوع، یک جلسه مذهبی انتخاب شد تا اولا ارتباط میان باورها و آموزه های دینی با سبک زندگی بررسی گردد و دوم با مشاهده این جلسه کنش های افراد شرکت کننده جلسه مورد مداقه قرار گیرد و سوم آنگونه که هربرت بلومر معتقد است از طریق شناسایی افراد شاخص در این جلسه،گفتگوهاو مصاحبه هایی غیر رسمی از این افراد بعمل آید تا بتوان به چگونگی ارتباط میان باورهای دینی و سبک زندگی آنها در پشت صحنه نیز تا حدودی دسترسی پیدا کرد . (تنهایی ، هربرت بلومر،1388) لازم به ذکر است که گسترة میدان تحقیق به افرادی محدود شده که در این جلسه حضوری مستمر و طولانی داشته اند و این محدود سازی به آن خاطر است تا بتوان با اطمینان بیشتری باورهای دینی افراد را و همچنین آموزه هایی که در این جلسات مطرح می شود را با تمایلات و ترجیحات ( سلیقه ) و سبک زندگی این افراد مرتبط گردد . و همچنین این افراد را در موقعیت اجتماعی و شغلی شان نیز بتوان به راحتی مورد مشاهده قرار داد . بنابراین برای عملیاتی کردن ترکیب « شرکت کنندگان مستمر » این ترکیب به کسانی اطلاق می شود که پیشینة حضور آنها به بیش از 40جلسه ( دورة یک ساله ) برسد . ( مثلاً سابقه یکسال و حضور هر هفته یا سابقة دو سال و حضور حداقل دو جلسه در ماه یا سابقة چهار ساله و حضور یک جلسه در ماه ) . کسانی که حضوری کمتر از 40 جلسه یا حضور ی پراکنده یعنی کمتر از ماهی یکبار داشته اند از این تعریف خارج شده اند . در تحليل آموزه هاي ديني مبلغ مي توان اينگونه نتيجه گرفت كه : مبلغ در بيشتر آموزه هاي خود به صورت صريح يا ضمني به ضرورت انجام عمل مجدانه در رستگاري انساني مي پردازد و تفكر ، ايمان و حتي محبت را كافي نمي داند . مثلاً در آموزة « كار و تلاش » « انجام عمل صالح » و بسياري از آموزه هاي رفتاري ديگر، بر اصل بودن عمل تكيه دارد . به اين ترتيب مي توان گفت آنچه كه از تحليل آموزه هاي سخنران ( مبلغ ) به دست مي آيد الگوي ناكاملي از آموزه هاي ارزشي و رفتاري است كه تا حدودي مبين سبك زندگي اي است كه مبلغ درصدد ترويج آن است ؛ سبك زندگي اي كه مي توان آن را « ديني » خواند . اما علت آن كه اين الگو« ناكامل » خوانده شده اين است كه اولاً ، اين الگو از يك استخراج از آموزه هاي مبلغ به دست آمده و دوماً ، مبلغ نيز آموزه هاي خود را نه براي ارائه يك الگوي كامل بلكه به مناسبت پيشرفت در تفسير آيات قرآني و مناسبت هاي روز بيان داشته است . در تحليل باورهاي ديني افراد در اين موقعيت مي توان اينگونه نتيجه گرفت : افراد شركت كننده در جلسات مذهبي براساس علاقه و انتخاب خويش و هماهنگي و مطابقت مباحث اين جلسه با باورهايشان در اين جلسات شركت مي كنند . افراد با رعايت شئونات جلسه همانند نحوه پوشش متناسب با جلسه ، احترام به سخنران و دقت درگوش دادن به سخنان مبلغ ، نوع پرسش هاي آنان ، طلب التماس دعا و …… مي توان گفت كه انسجام نمايشي که در میان سؤالات پژوهش مورد نظر است را به خوبی رعایت می کنند . و با توجه به آنچه از سخنانشان بر می آید كه نقش خود را در اين موقعيت به شكل واقعي ايفا مي كنند . افراد در اين جلسه از مديريت تأثير گذاري كه مورد توجه گافمن است نيز استفاه مي كنند زيرا با رعايت رفتارهاي متناسب سعي در تأثيرگذاري بر ديگران دارند .
بنابر آنچه كه از مشاهدة افراد در مصاحبة غير رسمي با افراد شاخص به عمل آمد ،مي توان گفت كه باورهاي ديني افراد با سبك زندگي آنان رابطه دارد . اين افراد براساس سليقه و انتخاب خويش شيوه اي را براي زندگي خويش انتخاب نموده اند كه مرتبط با باورهاي ديني شان نيز مي باشد . در واقع خواهان رفاه نسبي در حد شئون و دوري از اسراف هستند . افراد در اين بخش نيز از مديريت تأثير گذاري و انسجام نمايشي استفاده مي كنند زيرا با حفظ تعادل مي توان ديگران را تحت تأثير قرار داد و فرد مي تواند آن ايفاي نقش مطلوبي را كه از وي انتظار دارند به نمايش بگذارد . در واقع مي توان گفت افراد خود اجتماعي شان را به نحو مطلوب و بارزي به نمايش مي گذارند البته اين بدان معني نيست كه از خود واقعي شان به طور كامل فاصله گرفته اند . زيرا آنچه از سخنان ايشان بر مي آيد انجام چنين اعمالي يا در واقع ايفاي چنين نقشي را خود به طور انتخابي و ترجيحي اجرا مي كنند . در موقعیت دوم تحقیق که مطالعة افراد در موقعیت اجتماعی و شغلی آنان می باشد نیز همانند موقعیت اول یک موقعیت جلوی صحنه است . در این موقعیت می خواهیم رابطه میان باورهای دینی و سبک زندگی افراد را در موقعیت اجتماعی و شغلی شان مورد بررسی قرار دهیم . از آنجایی که مشاهدة همة افراد در موقعیت های اجتماعی و شغلی شان امری غیر ممکن است و میسر نمی گردد ، لذا از همان افراد شاخص و با سابقه حضور بالا در جلسه مذهبی که در موقعیت اول از آنان استفاده شد در این موقعیت نیز ، مورد مطالعة ما به عنوان نماینده آن گروه قرار می گیرند . در این موقعیت بایستی افراد در موقعیت های اجتماعی و شغلی مورد مشاهده و مصاحبه غیر رسمی قرار می گرفتند ولی به سبب اینکه مشاهده افراد در موقعیت های اجتماعی مختلف غیر ممکن بود بنابراین محقق بر آن شد افراد را در موقعیت های شغلی شان مورد مشاهده قرار دهد . بواسطه اينكه بايستي زندگي خصوصي افراد نيز مورد بررسي قرا مي گرفت، محقق تصميم گرفت در همين گفتگو در رابطه با زندگي خصوصي و شخصي ايشان نيز سؤالاتي مطرح نمايد كه در بحث موقعيت سوم ( پشت صحنه ) به آن پرداخته خواهد شد . در واقع مطرح نمودن سئوالات مربوط به زندگی شخصی در این موقعیت ، جلوی صحنة داخلی محسوب می شود که نسبت به جلوی صحنة خارجی که همان مشاهدة افراد در موقعیت شغلی شان است ، پشت صحنه محسوب می شود .( لازم به توضیح است محقق بواسطه محدودیت هایی که نسبت به دسترسی موقعیت پشت صحنه داشت ناچار به انجام چنین تقسیم بندی شد .) به دليل محدوديتي كه در اين پ‍‍ژوهش جهت انعكاس تمامي مصاحبه هاي غير رسمي با افراد وجود دارد ؛ محقق يك مورد را به عنوان نمونه يادآور گرديدند و ساير گفتگوها را به صورت كلي توصيف خواهد كرد . در گفتگو و مصاحبه با ساير افراد شاخص مورد نظر ، آنان نيز اظهار مي داشتند كه باورهاي ديني را در موقعيت هاي اجتماعي و شغلي شان رعايت مي كنند و سعي مي كنند كه در شيوه زندگي شان نيز به كار گيرند . اين افراد در برخورد با سايرين به باورها و آموزه هايي همچون احسان و نيكوكاري ، كمك به همنوع ، احترام به بزرگترها ، دستگيري از نيازمندان ، رعايت اعتدال ، احترام به حقوق ديگران ،‌حفظ حريم محرم و نامحرم و . . . را به زعم خودشان عمل مي نمودند . در تحليل باورهاي ديني افراد در موقعيت اجتماعي و شغلي شان مي توان گفت : افراد براساس آنچه ديگران از آنان انتظار دارند،سعي مي كنند عمل نمايند يعني با عمل خود ،ديگران را تحت تأثير قرار مي دهند . البته مي توان گفت كه ايفاي نقش افراد آنگونه كه از سخنان ايشان برداشت مي شود واقعي است .زيرا در موقعيت جلوي صحنه افراد سعي مي كنند جنبه اي از خود را نشان دهند كه مورد قبول ديگران نيز واقع شوند و اين به معنای عمل رياكارانه يا كاذب نيز نمي باشد ؛ بلكه مي شود گفت كه خود اجتماعي افراد بيشتر نمايان مي باشد . در محيط كار اين افراد، تا حد زيادي مي توان گفت كه باورهاي ديني نمود دارد . از توصيف يافته ي سبك زندگي افراد مي توان چنين تحليل نمود كه : باورهاي ديني افراد با انتخاب شيوه و سبك زندگي آنان مي تواند ارتباط داشته باشد . همانگونه که بوردیو معتقد است با برآورده شدن ضرورت ها و نيازهاي فرد او فرصت مي يابد تا به فعاليت ها و دارايي هايش سبك ببخشد و از انتخاب هاي زيبايي شناختي خود لذت ببرد . اين مي تواند بر نوع و ميزان نيازمندي فرد اثر گذارد و در فرآيند سبك دهي به زندگي مؤثر واقع شود.
بنابراين افراد مورد مطالعه در اين پژوهش نيز در سبك دهي به زندگيشان در موقعيت اجتماعي و شغلي تحت تأثير باورهاي ديني شان قرار گفته اند .در واقع سبك زندگي آنان با باورهايشان در ارتباط مي باشد . همانگونه كه خود افراد نيز اذعان داشته اند در فرهنگ موجود در محل زندگي افراد عناصر ديني حضور پررنگ دارد ، پس اين عناصر ديني مي توانند بر الگوي رفتار يا سبك زندگي افراد تأثير گذار و مرتبط باشند . افراد سبك زندگيشان را به شيوه اي انتخاب مي كنند كه مورد پذيرش ساير افراد يا همان فرهنگ موجود جامعه باشد . بدين ترتيب افراد در ايفاي نقش شان در اين موقعيت جنبه مورد پذيرش جامعه را به نمايش مي گذارند و به گونه اي عمل مي كنند كه ديگران را نيز تحت تأثير خويش قرار دهند . و رفتار مصرفي يا سبك زندگي آنان با انتظاراتي كه جامعه از آنان دارد، سازگار مي باشد . در موقعیت سوم مورد بررسی ، زندگی خصوصی و شخصی افراد مورد مطالعه قرار می گیرد. در واقع این موقعیت به عنوان یک موقعیت پشت صحنه می باشد که محقق قصد دارد رابطه میان باورهای دینی و سبک زندگی را در زندگی شخصی و خصوصی افراد مطالعه نماید . اما آنچه که بررسی این موقعیت را مشکل می کند این است که وارد شدن به زندگی شخصی و خصوصی افراد کاری مشکل و می توان گفت غیر ممکن است. زیرا از یک طرف وارد شدن به زندگی همه افراد کاری زمان بر و وقت گیر است و از طرف دیگر افراد راضی نمی شوند که زندگی خصوصی شان مورد مطالعه و بررسی قرار گیرد . بنابراین با وجود این محدودیت ها محقق برآن شد تا از طریق مصاحبه غیر رسمی با افراد شاخصی که در دو موقعیت گذشته مورد مصاحبه قرار گرفته بودند، بتواند به پشت صحنه زندگی آنان تا حدودی وارد شود . با توجه به این محدودیت ها ، همانطور که در موقعیت گذشته نیز توضیح داده شد ، محقق ناچار گردید موقعیت جلوی صحنه را به دوقسمت جلوی صحنه داخلی و جلوی صحنه خارجی تقسیم نماید که از جلوی صحنه داخلی به عنوان پشت صحنه استفاده گردد ، تا بدین وسیله تا حدودی به منظور خود که همان بررسی موقعیت پشت صحنه است ، رسیده است . برای این منظور لازم بود در میان مصاحبه با این افراد سؤالاتی مطرح گردد که افراد را ناگزیر به پاسخگویی روشن وادارد . آنچه که گارفینکل از آن به « موقعیت های شک آور » یاد می کند . گارفینکل معتقد است محقق برای رسیدن به حقیقت ذهنیت افراد ، باید در روابط عادتی مردم « شوک » ایجاد کند، تا بدین وسیله بتواند با بهم خوردن هارمونی پرسش شونده ، واقعیت را بفهمد . مثلاً وقتی از مخاطب بپرسی که حالت چطوره ؟ می گوید خوبم . بعد از او باید پرسید . منظورت از خوبم چیست ؟ و آنقدر در توضیح مفهوم « خوب بودن » مصرّانه موشکافی کرد تا به تدریج پرسش شونده از سطح پاسخ عادتی درگذرد و حالت خویش را به روشنی بازگو نماید . ( تنهایی ، 1383 ؛ 393 ) محقق نیز سعی نموده است با مطرح کردن پرسش هایی از قبیل در این باره بیشتر توضیح دهید ، چگونه ممکن است ؟ چرا اینگونه است ؟ منظورتان از این جمله چیست ؟ و . . . افراد را وادارد تا نظر واقعی خود را بیان کنند . در تحلیل یافته باورهای دینی براساس اظهارات افراد و آنچه از سخنان ایشان می توان استنباط کرد ، چنین بر می آید که : افراد در انجام باورهای دینی در موقعیت پشت صحنه یا همان زندگی شخصی و خصوصی تا حدودی متفاوت از موقعیت های جلوی صحنه عمل می کنند . اگر چه سعی می کنند میان این دو موقعیت تعارض و تضادی ایجاد نگردد . افراد در موقعیت های جلوی صحنه سعی می کنند براساس منزلت و موقعیت اجتماعی شان عمل کنند، اما در موفعیت پشت صحنه براساس سلیقه و اختیارشان عمل می کنند که یکی از دلایل این مسأله بنابه گفتة خود ایشان زندگی خصوصی می باشد.
بنابراین می توان گفت افراد در موقعیت پشت صحنه به خود واقعی شان نزدیک می شوند . البته نمی توان نزدیک شدن به خود واقعی را در موقعیت های جلوی صحنه نیز انکار کرد اما شاید شدت آن کمتر باشد و به شرایط موجود نیز بستگی داشته باشد . سبک زندگی، ترجیح و انتخابی است که افراد در حیطه شخصی و خصوصی خود بنابرنیازها و ضروریات خود انتخاب می کنند و در آن آزادند و هیچ گونه اجباری بر ایشان وجود ندارد . در واقع افراد در پشت صحنه از طریق کنش متقابل با افراد خانواده و تفسیر معانی کنش آنان دست به انتخابی متناسب با آن کنش می زنند . افراد بواسطه اینکه در زندگی خصوصی و شخصی خود را آزاد و دور از قضاوت های جامعه می پندارند ،آنچه را مورد رضایت خانواده و حفظ بنیان خانواده است را نیز در نظر می گیرند . بنابراین از این طریق هم به رضایت درونی می رسند و هم رضایت خانواده را می توانند طلب کنند و هر چه بیشتر نظام خانواده را حفظ می کنند . فرا تحليل ( تحليل نهایی) آنچه كه از تحليل موقعيت اول  اين پژوهش (شركت افراد در جلسات مذهبي)بر مي آيد چنين است: به توجه مشاهدات محقق از برگزاري جلسه مذهبي و شركت افراد در آن و همچنين مصاحبه غير رسمي با افراد شاخص و با سابقه حضور بالا در اين جلسه ،مي توان گفت ميان باورهاي ديني افراد با سبك زندگي آنان در موقعيت جلوي صحنه رابطه اي برقرار است . از آنجا كه سبك زندگي راه ها و شيوه هاي انتخابي و سليقه اي و ترجيحي براي گذراندن امور زندگي است و افراد براساس سليقه و انتخاب خويش راه هاي متفاوتي را بر مي گزينند و از طرف ديگر باورهاي ديني مجموعه اي از نگرش ها و اعتقادات و باورهاي دروني افراد است، لذا براي شركت در چنين جلسه اي افراد براساس باورهاي دروني خويش اين جلسه را انتخاب نموده اند و در آن شركت منظم و مستمر داشتند . مي توان گفت آموزه هايي كه مبلغ در اين جلسه عنوان مي كردند به نوعي با باورهاي دروني و فطرت افراد سازگاري داشت ( حضور مستمر افراد در اين جلسه مي تواند بيان گراين مطلب باشد ) و اين آموزه هاي رفتاري و ارزشي تاحدودي مبين سبك زندگي اي است كه مبلغ درصدد ترويج آن است و مي توان آن را ديني خواند . افراد شركت كننده در جلسه براساس معاني كه از كنش هاي يكديگر دريافت مي كنند به تفسير آنان پرداخته و براساس آن به كنش متقابل مي پردازند . دكتر تنهايي در كتاب خويش اظهار مي دارد : « معاني از فرايند كنش متقابل ميان مردم بر مي خيزد . معني يك چيز براي هر شخصي ، از راه هايي سرچشمه مي گيرد كه ديگر اشخاص با توجه به آن نسبت به آن ، كنش مي كنند . كنش ديگران تعريفي از يك چيز را براي شخص فراهم مي كند . » ( تنهايي ، 1388 ؛ 77 )
افراد بر اساس فهم و برداشت خود از معانی مرتبط با باورهای دینی و سبک زندگی متناسب با موقعیت و تفسیرشان از کنش دیگران ، دست به کنش متقابل می زنند و به اجرای نقش در این موقعیت می پردازند . بنابراین می توان گفت در این موقعیت از چارچوب نخستی فراتر نرفته و بر اساس معانی که گروه از پیش تعریف کرده است ، نگرش و کنش خویش را سازماندهی کرده اند و بر اساس معانی موجود در چارچوب نخستی دست به کنش متقابل زده اند . بنابراين افراد در اين موقعيت براساس كنش هاي يكديگر به كنش متقابل مي پردازند . احترام به سخنران در جلسه ، طلب التماس دعا ، گوش دادن به سخنان مبلغ و . . . از اين قبيل است  . بنابراين افراد با استفاده از كنش متقابل آن جنبه از خود را به نمايش مي گذارند كه محصول ميان كنش ( آنان ) خود با حضار است و افراد در اين موقعيت سعي مي كنند جنبه اي از خود را نشان دهند كه مورد قبول ديگران واقع شوند و سعي مي كنند ديگران را تحت تأثير خويش قرار دهند . به عنوان مصداق اين مسأله مي توان از تكان دادن سر به معناي تأييد سخنان مبلغ نام برد . ( مي توان اين جنبه را نه تنها در مورد حضار بلكه در مورد سخنران نيز صادق دانست ) كه گافمن اين هنر را مديريت تأثير گذاري نام مي گذارد . شركت كنندگان در اين جلسه، انسجام نمايشی يعني هماهنگي ميان حضور و حالت ( قيافه و منش ) را در جلوي صحنه كه منظور همان موقعيت شركت در جلسه است به خوبي رعايت مي كنند . اين نكته نيز قابل توجه است كه افراد در موقعيت جلوي صحنه خود اجتماعي شان را به نمايش مي گذارند . زيرا خود اجتماعي در واقع اجرا كنندة ارزش هاي مقبول اجتماعي است . اگر چه افراد در سخنانشان اذعان دارند كه در اين موقعيت بنابر آنچه كه به آن باور دارند عمل مي كنند . زيرا حضور در جلسه مذهبي بنابر اختيار و انتخاب خود ايشان بوده است . مي توان گفت افراد در اين موقعيت نقش شان را به طور واقعي ايفا مي كنند . زيرا براساس گفته هاي ايشان هنگامي كه اصل اعتد ال را در زندگي رعايت مي كنند ، نشان گر اين است كه به آنچه عقيده و باور دارند از يك طرف و آنچه كه مورد دلخواهشان است از طرف ديگر عمل مي كنند . موقعيت دوم اين مطالعه كه بررسي افراد در موقعيت هاي اجتماعي و شغلي شان بود نيز يك موقعيت جلوي صحنه را همچون موقعيت اول مورد بررسي قرار مي دهد . با توجه به اهداف و پرسش هاي پژوهش مي توان چنين تحليل نمود كه افراد در اين موقعيت ( جلوي صحنه ) آن جنبه از خود را به نمايش مي گذارند كه حاصل كنش با ساير كنشگران مي باشد، بطوريكه مورد قبول آنان واقع گردد تا جايي كه بتوانند ديگران ( كنشگران ) را تحت تأثير خويش قرار دهند و اين مسأله را با انجام اعمالي كه مورد پذيرش فرهنگ موجود جامعه و افراد است و آنگونه كه ساير كنشگران از آنان انتظار دارند انجام مي دهند كه در واقع نشانگر همان انسجام نمايشي درنظريه گافمن مي باشد.
بنابراين مي توان گفت افراد در موقعيت جلوي صحنه خود اجتماعي شده كه مورد پذيرش جامعه است را بيشتر به نمايش مي گذارند . اگر چه خود آنان اذعان مي دارند كه انجام اعمال مذهبي آنان در موقعيت جلوي صحنه براساس باورها و اعتقادتشان مي باشد. در واقع اين افراد در جريان كنش با ساير كنشگران ( گروه ) است كه مي تواند ايفاي نقش كند و براساس تفسيری كه از كنش متقابل ساير كنشگران دارد، کنش خويش را مي سازد . دكتر تنهايي در اين باره چنين اظهار مي دارند . « توانايي » آدمي براي ساخت اشاره ( معاني ) به خود ، ويژگي خاصي به كنش آدمي مي بخشد . اين بدين معناست كه آدمي با دنيايي روبرواست كه مي بايست به منظور انجام كنش آن را تفسير كند ، اما نه پاسخي به محيط از سر ناگزيري سازماني. او مي بايست از عهدة موقعيت هايي كه از او خواسته مي شود تا در آنها كنش نمايد برآيد ، يعني با فهم معاني كنش هاي ديگران و تنظيم سمت و سوي كنش خود در سايه چنين تفسيري ، به كنش بپردازد . (تنهایی 1388 ، . . .)  تفاسیر افراد در این موقعیت از دنیای پیرامونشان و کنش های اطرافیان و کنش متقابل که انجام می دهند بر اساس چارچوب نخستی می باشد . زیرا افراد در موقعیت جلوی صحنه بر اساس موقعیت های اجتماعی و معانی که توسط گروه تعیین شده است به تفسیر و کنش می پردازد و نگرش خود را نیز بر آن اساس سامان می بخشد . در واقع برای اینکه مورد پذیرش دیگران واقع شود از چارچوب های نخستی گروه فراترنرفته و براساس آن عمل می کند . بنابراين افراد در ايفاي نقش خود با بهره گيري از تفسير كنش متقابل ،دست به كنش زده و اين كنش نيز كوركورانه و از سر تقليد نيست بلكه بواسطه دريافت معاني از ساير كنشگران و تفسير آنان به كنش مناسب با آن  موقعيت مي پردازد . به نظر مي رسد كه در مورد واقعي بودن يا كاذب بودن ايفاي نقش افراد در موقعيت جلوي صحنه به راحتي نمي توان قضاوت نمود.زيرا باورهاي دینی  اموري دروني هستند و عمل به آنها هم مي تواند از روي صداقت و هم از روي ريا باشد . براي پي بردن به صادق يا كاذب بودن افراد دراجراي اين امور وقت و امكانات زيادي لازم است كه محقق در اين مورد محدوديت دارد و فرصت پژوهش هم اين امكان را نمي دهد . آنچه که از مطالعه و بررسی زندگی شخصی و خصوصی افراد به عنوان موقعیت پشت صحنه طی مصاحبه های غیر رسمی و ایجاد سؤالات شک آور بدست آمد ،چنین می توان تحلیل کرد : افراد در کنش متقابل با سایر کنشگران سعی در ارائه نمود خود در زندگی روزانه شان براساس تفسیری که از معانی کنش دیگران می کنند ، دارند . همانگونه که گافمن نیز معتقد است ، خود محصول کنش متقابل میان کنشگر و حضارش است . در زندگی شخصی یا همان موقعیت پشت صحنه مورد نظر پژوهش ، افراد مورد  مطالعه در برابر کنش های سایرین  بخصوص خانواده ( همسر و فرزندان ) به کنش متقابل و ارائه خود می پردازند . افراد در موقعیت جلوی صحنه آن جنبه از خودرا نشان می دادند که مورد پذیرش فرهنگ موجود جامعه و سایر کنشگران قرار گیرند . در موقعیت پشت صحنه که کنشگران دیگر خانواده ایشان می باشند ، باز جنبه ای از خود را به نمایش می گذارند که مورد قبول خانواده قرار گیرند به گونه ای که  آنان را تحت تأثیر خویش قرار دهد و به زعم ایشان جهت حفظ نظام خانواده بایستی اینگونه عمل نمود . این همان مدیریت تأثیر گذاری است که گافمن در نظریه اش دارد و فرد ( کنشگر ) سعی دارد از طریق راه هایی همچون حالت چهره و لحن بیان نقش خویش را رعایت کند . افراد مورد مطالعه این پژوهش نیز از طریق جلب رضایت خانواده و حفظ فرزندان در کانون خانواده و همنواشدن با آنان مدیریت تأثیر گذاری را در ایفای نقش خویش بکار می گیرد . محیطی که فرد ( کنش گر  ) در آن به ایفای نقش می پردازد یک محیط شخصی و خانوادگی یا موقعیت پشت صحنه است . و فرد سعی دارد در این محیط آنگونه که از وی انتظار دارند یا به عبارتی با حضور و حالت وی سازگار است به ایفای نقش بپردازد . بنابراین فرد در موقعیت پشت صحنه نیز انسجام نمایشی یا همان هماهنگی میان حضور و حالت ( قیافه و منش ) را رعایت می کند . افراد در پشت صحنه بواسطه اینکه دور از انظار و قضاوت دیگران قرار دارند از آزادی عمل بیشتری برخوردارند . بنابراین می توان گفت نقشی که افراد در پشت صحنه ایفا می کنند به خود واقعی آنان بسیار نزدیک تر است . زیرا در پشت صحنه مسائلی همچون منزلت اجتماعی ، هنجارها و قضاوت ها وجود ندارد . لذا فرد نقشی را ایفا می کند که بسیار پررنگ تر از خود اجتماعی شدة اوست . زیرا ایفای نقش را به خاطر مقبولیت در جامعه و حفظ منزلت اجتماعی اش انجام نمی دهد . در موقعیت پشت صحنه فرد به هنگام ایفای نقش جهان بینی ها و ایدئولوژی های خاص خود را نیز به اجرا در خواهد آورد و این در حالی است که در موقعیت جلوی صحنه این آزادی عمل را ندارد . افراد در موقعیت های جلوی صحنه تحت نظارت اجتماعی و قوانین و هنجارها عمل می کنند در حالیکه همه افراد از نظر جهان بینی و نگرش ها اگر چه اشتراکاتی با همدیگر دارند اما تفاوت های زیادی نیز با یکدیگر دارند . افراد در موقعیت پشت صحنه ، چارچوب نخستی که معانی عادتی و فرهنگی رخدادها در یک گروه است را در بسته می کنند ، به چارچوب دومی که معنایی تازه از مفاهیم ، کنش ها ، تفاسیر و رخدادها را بیان می کند روی می آورند . در واقع افراد بواسطة آزادی عمل شان در پشت صحنه به خود واقعی نزدیک تر شده و در قالب و چارچوبی که براساس فهم واقعی خویش از معانی و کنش ها می باشد ، عمل می کنند که این معانی ، معانی تازه و متفاوت و به عبارتی چارچوبی دومی از تفاسیر و کنش ها و رویدادهای اطراف می باشد . بنابراین می توان گفت که افراد در موقعیت پشت صحنه ایفای نقش واقعی تری را به نمایش می گذارند . البته به طور قطعی نمی توان گفت که در موقعیت جلوی صحنه ایفای نقش افراد کاذب است ، چون افراد گاهی در اجتماع نیز از هنجارها و قوانین سرباز می زنند و حاضر به ایفای نقش دروغین نیستند . بنابراین می توان ایفای نقش افراد در جلوی صحنه را نیز واقعی محسوب کرد ؛ البته نه به طور مطلق و به زعم گافمن تماشاگران یا سایر کنشگران در موقعیت جلوی صحنه از طریق نمادهای موجود می توانند در مورد صادق یا کاذب بودن اجرای نقش قضاوت کنند . او معتقد است که هر چه اجرا کننده صادق تر باشد اجرای نقش اش را قوی تر ایفا می کند و این مسأله در مورد ایفای نقش افراد در جلوی صحنه و هم ایفای نقش آنان در پشت صحنه صادق است .

نتیجه گیری

مقاله حاضر با بررسی رابطه میان باورهای دینی و سبک زندگی بر اساس نظریه و روش گافمن با تاکید بر شهر کرمانشاه سال 1388 تدوین گردیده است بر اساس یافته های تحقیق می توان به موارد زیر اشاره کرد : از مجموع مطالعه موقعیت های سه گانه می توان نتیجه گرفت ، افراد در موقعیت های سه گانه در مورد ایفای نقش خود براساس کنش با سایر کنشگران و تفسیر کنش آنها برمی آیند . افراد در موقعیت جلوی صحنه جنبه ای از خود را به نمایش می گذارند که مورد پذیرش دیگران ( سایر کنشگران ) و فرهنگ موجود جامعه قرار گیرند . در این موقعیت ها براساس نمادهای موجود می توان به صادق یا کاذب بودن ایفای نقش کنشگران پی برد . بنابراین افراد از طریق مدیریت تأثیر گذاری با حالت چهره و لحن بیان متناسب با موقعیت ایفای نقش ، سایر کنشگران را تحت تأثیر خویش قرار می دهند و سعی می کنند نقشی را ایفا کنند که مورد پذیرش دیگران واقع شوند . افراد در موقعیت جلوی صحنه از چارچوب نخستی بهره می جویند زیرا در این چارچوب معانی روشن و از پیش تعیین شده در گروه وجود دارد که فرد از طریق آن معانی نگرش های خویش را سامان می بخشد وبه کنش با سایرکنشگران می پردازد. افراد در موقعیت پشت صحنه به میزان بیشتری به خود واقعی شان نزدیک می شوند و آنچه را که جهان بینی و نگرش واقعی شان نسبت به محیط می باشد را اجرا می کنند در حالیکه در موقعیت جلوی صحنه افراد بیشتر خود اجتماعی شده شان را به نمایش می گذارند . زیرا برای حفظ منزلت اجتماعی و پذیرش هنجارها و قوانین سعی در ایفای نقشی دارند که سایر کنشگران از آنان انتظار دارند . البته این بدان معنی نیست که افراد در موقعیت جلوی صحنه مطلقاً خود واقعی شان را فراموش می کنند ، بلکه در موقعیت جلوی صحنه نیز می توان ازطریق نمادهایی به واقعی بودن یا کاذب بودن نقش افراد پی برد . بنابراین ، می توان گفت میان باورهای دینی افراد و سبک زندگی آنان در موقعیت جلوی صحنه ارتباطی نسبتاً قوی وجود دارد . این ارتباط در موقعیت پشت صحنه وجود دارد اما به دلایلی همچون آزادی عمل فرد در زندگی شخصی ، وجود ایدئولوژی ها و نگرش های خاص افراد ، حفظ نظام خانواده که در موقعیت پشت صحنه ، کنشگران متقابل محسوب می شوند ، نبود نظارت اجتماعی و قضاوت ، عدم ترس از دست دادن منزلت اجتماعی و … این ارتباط ، متفاوت از ارتباط میان این دو داده در جلوی صحنه است. افراد در موقعیت پشت صحنه، معانی چارچوب نخستی را در بسته یا کلید میکنند و به معانی تازه ای بر اساس نگرش ها و تجربیات شخصی خویش می پردازندکه به نظر گافمن این چارچوب، چارچوب دومی است که براساس آن معانی تازه و نو جای معانی عادتی و فرهنگی را می گیرد. بنابراین ممکن است مفاهیم در موقعیت های جلوی صحنه با معانی نخستی فهمیده شوند در حالیکه درموقعیت پشت صحنه، آن معانی در بسته شوند، معنای دومی، تازه و نو و با توجه به فهم فرد جای آن را بگیرد.  افراد در موقعیت جلوی صحنه بیشتر خود اجتماعی شده شان را به اجرا می گذارند زیرا بایستی مورد پذیرش دیگران واقع شوند . اما در موقعیت پشت صحنه افراد به خود واقعی شان نزدیک شده اند البته این بدان معنی نیست که در پشت صحنه تمامی ایفای نقش افراد واقعی و در جلوی صحنه ایفای نقش افراد کاذب است . بلکه برای واقعی یاکاذب بودن ایفای نقش افراد ازطریق نمادهایی می توان به این قضیه پی برد. با این نتیجه می توان به سؤالات فرضیه اینگونه پاسخ گفت : در مورد سؤال اول پژوهش که میان باورهای دینی و سبک زندگی افراد در جلوی صحنه چه رابطه ای وجود دارد؟  جواب این است : در موقعیت جلوی صحنه افراد در ارتباط با ایفای نقش شان دربارة رابطه میان باورهای دینی و سبک زندگی آن جنبه از خود را نشان می دادند که محصول کنش میان آنان و سایر کنشگران بر اساس تفسیر معانی کنش بود . افراد در موقعیت جلوی صحنه به گونه ای ایفای نقش می کنند که سایرین را با حالات چهره و لحن بیان خاصی تحت تأثیر خویش قرار دهند که در نظریة گافمن از آن به مدیریت تأثیر گذاری یاد شده است . میان حضور و حالت یا قیافه و منش افراد در هنگام ایفای نقش انسجام و هماهنگی برقرار است به گونه ای که دیگران ایفای نقش آنها را مورد پذیرش قرار می دهند. افراد در این موقعیت براساس معانی و تفاسیر چارچوب نخستی که مورد پذیرش گروه است عمل می کنند. کنش افراد مورد مطالعه ، در گروه یا همان موقعیت جلسات مذهبی و موقعیت اجتماعی و شغلی قابل مطالعه و فهم است . زیرا به زعم گافمن خود محصول کنش میان کنشگر و حضار می باشد . بنابراین میان باورهای دینی و سبک زندگی افراد به صورت چشم گیری در موقعیت جلوی صحنه ارتباط وجود دارد . در مورد پرسش دوم که میان باورهای دینی و سبک زندگی افراد در پشت صحنه چه ارتباطی وجود دارد ؟ باید گفت : افراد در موقعیت پشت صحنه که زندگی شخصی و خصوصی آنها می باشد آن بخش از خود را به نمایش می گذارند که حاصل کنش میان انان و خانوادة ایشان (کنشگران مقابل ) می باشد . فرد در پشت صحنه سعی می کند نقشی را ایفا کند که مورد پذیرش خانوادة وی یا سایر بستگان قرار گیرد. بنابراین طوری به ایفای نقش می پردازد که مورد قبول آنان واقع گردد و آنان را تحت تأثیر قرار دهد . (مدیریت تأثیر گذاری ) کنشگر با توجه به محیط که فضای خصوصی و شخصی زندگی وی است به گونه ای ایفای نقش می کند که به خود واقعی اش نزدیک تر گردد . زیرا فرد از آزادی عمل بیشتری برخوردار است ، تحت نظارت قوانین و هنجارها نیست و برای حفظ منزلت اجتماعی اش نیز به ایفای نقش نمی پردازد. فرد در این موقعیت از معانی و تفاسیر نو و تازه یا در اصطلاح از چارچوب دومی که بیانگر فهم و نگرش متفاوتی از معانی نخستی است عمل می کند. در این محیط (موقعیت پشت صحنه ) فرد سعی می کند رضایت خانواده اش را جلب کند که در نهایت خود نیز رضایت و آرامش می یابد . در موقعیت پشت صحنه نیز فرد انسجام و هماهنگی نمایشی را رعایت می کند به طوری که میان خود واقعی وی و نقشی که ایفا می کند هماهنگی وجود دارد ، در عین حال انتظار دیگران (خانواده اش ) را نیز بر آورده می سازد . با این حال در حفظ ایدئولوژی و نگرش های خاص خویش نیز می کوشد . بنابراین میان باورهای دینی و سبک زندگی فرد در پشت صحنه نیز ارتباط وجود دارد . در این موقعیت جلوی صحنه داخلی، (داخل خانواده) نسبت به جلوی صحنه اجتماعی درموقعیت های اول و دوم، پشت صحنه محسوب می شود. در جواب پرسش سوم که آیا افراد در هنگام اجرای نقش بیشتر متناسب با خود واقعی کنش می کنند یا خود بشری(اجتماعی)؟ باید گفت : افراد در هر دو موقعیت پشت صحنه و جلوی صحنه به ایفای نقش پرداخته اند و در هر دو موقعیت سعی در حفظ ارتباط میان باورهای دینی و سبک زندگی شان داشته اند . اما در موقعیت پشت صحنه چون نظارت اجتماعی و قضاوت های اخلاقی دیگران وجود ندارد و فرد از اینکه منزلت اجتماعی اش را از دست دهد هراسی ندارد و احساس آزادی عمل می کند ، سعی می کند به خود واقعی اش و نیازها و ضرورت هایی که بایستی برآورده سازد ولی در موقعیت جلوی صحنه امکان آنها فراهم نیست ، نزدیک تر گردیده و آنها را برای خویش برآورده کند و در عین حال رضایت خانواده اش که در موقعیت پشت صحنه کنشگران متقابل وی هستند را نیز برآورده می سازد . این مسأله به نظر می رسد بدین معنا نیست که افراد در موقعیت جلوی صحنه نقش خود را به طور واقعی ایفا نمی کنند یا ریاکارانه عمل می کنند بلکه می تواند به این معنا باشد که چون در موقعیت جلوی صحنه قید و بندها و قوانین دست و پاگیر اجتماعی آزادی عمل را از فرد سلب می کند. فرد بایستی بیشتر جنبة خود اجتماعی را به نمایش بگذارد . در حالی که می تواند نقش خود اجتماعی را نیز به طور واقعی ایفا کند .پس نزدیک شدن فرد به خود واقعی اش در پشت صحنه به معنای ایفای نقش ریاکارانه در جلوی صحنه نیست ، بلکه از طریق نمادهایی می توان واقعی یا کاذب بودن ایفای نقش فرد را تشخیص داد. بطورکلی می توان گفت از آنجا که شهر کرمانشاه شهری است با پیشینه فرهنگ سنتی و آداب و رسوم خاص خویش که با اعتقادات و باورهای دینی گره خورده است . افراد در موقعیت های جلوی صحنه نقش شان را به گونه ای ایفا می کنند که فرهنگ موجود جامعه از آنها بپذیرد و  افراد نیز بتوانند منزلت اجتماعی خویش را حفظ نمایند. در واقع افراد براساس معانی چارچوب نخستی عمل می کنند که مورد پذیرش گروه می باشد.  بنابراین عواملی چون آداب و رسوم سنتی همراه با پایبندی به اعتقادات دینی ، وجود نظارت اجتماعی ،وجود هنجارها و ارزش های اصیل اخلاقی و بسیاری از عوامل دیگر افراد را وا می دارد که در موقعیت جلوی صحنه طبق این عوامل ایفای نقش کنند و در موقعیت پشت صحنه که این عوامل وجود ندارند افراد آزادانه تر عمل نمایند و براساس معانی تازه و نو از مفاهیم و کنش ها در چارچوبی دومی به کنش متقابل می پردازند. اما باز تأکید محقق براین است که نمی توان گفت ایفای نقش افراد در موقعیت جلوی صحنه ریاکارانه است . زیرا افراد گاهی حاضر به فدا کردن خود برای حفظ هنجارها و ارزش های اجتماعی نیستند و آنگونه که خود می خواهند عمل می کنند .

پیشنهادات

1- از آنجا که باورهای دینی در جامعه ما بخشی از فرهنگ جامعه را تشکیل می دهند ، لزوم اهمیت مطالعه آن در میان دانشجویان به شکل مقالات و پژوهش های علمی دانشجویی ضروری می نماید .
2- سبک و شیوه زندگی افراد نیز بخش مهم دیگری از فرهنگ جوامع را در دنیای امروزی به خود اختصاص داده است و از اهمیت شایان توجهی برخوردار است ، لذا اساتید گرامی می توانند توجه دانشجویان را به سمت مطالعه این بخش از فرهنگ مبذول دارند.
3- با توجه به اینکه جامعه ما ، جامعه ای سنتی است و آداب و رسوم و عقاید دینی و سنتی بر آن تا حد زیادی حاکم است ، بررسی رابطه و تأثیر میان این باورها و عقاید یا شیوة زندگی جوامع موضوعی تازه و نو در مطالعات جامعه شناختی باشد و پژوهشگران جامعه شناسی می توانند از طریق چنین پژوهش هایی به نتایج مهم و قابل توجهی دست یابند . 4- از آنجا که اکثر تحقیقات اجتماعی بصورت کمی و آماری انجام می گیرد و توجه چندانی به تحقیقات کیفی نمی شود لذا توصیه می گردد اساتید گرامی دانشجویان را نسبت به انجام چنین تحقیقاتی ، هر چه بیشتر تشویق و ترغیب نمایند .
5- سازمان ها و نهادهای دینی و فرهنگی تمهیدات و امکاناتی فراهم نمایند تا پژوهشگران اجتماعی هر چه بیشتر بتوانند پژوهش هایی که در ارتباط با باورهای دینی ، دینداری، سبک زندگی و موضوعاتی از این قبیل می باشند ، انجام دهند تا بدینوسیله نیازهای اساسی ، ابعاد پنهان فرهنگی و ضروریات جامعه آشکار و مورد شناسایی و بررسی بیشتر قرار گیرند تا از این طریق راه حل های اساسی برای مشکلات فرهنگی جامعه اتخاذ گردد.

منابع

1 – تنهایی – حسین ابوالحسن ، درآمدی بر مکاتب و نظریه های جامعه شناسی ، مشهد ، نشر مر ندیز ، 1383 .
2 – تنهایی ، حسین ابوالحسن ، « پارادایم روش شناختی کیفی با روش تحلیل کنش در نظریة اروینگ گافمن با نگاهی به مبارزات انتخاباتی مک کین و اوباما » ، فصلنامه تخصصی جامعه شناسی سال چهارم ، شماره دوم ، تابستان 1387 .
3 – تنهایی ، حسین ابوالحسن ، نکهت ، جواد ، شیوه تنظیم و نگارش رساله ، اراک ، انتشارات ذره بین ، 1375 . 4 – تنهایی ، حسین ، هربرت بلومر و کنش متقابل گرایی نمادی ، تهران ، انتشارات بهمن برنا ، 1388.
5- دورکیم ، امیل ، صور ابتدایی حیات دینی ، ترجمه باقر پرهام ، تهران ، نشر مرکز ، 1383 .
6- ریتزر ، جورج ، نظریه جامعه شناسی در دوران معاصر ، ترجمه محسن ثلاثی ، تهران ، انتشارات علمی ، 1384 .
7- ساروخانی ، باقر ، روش های تحقیق در علوم اجتماعی ، تهران ، پژوهشکده علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، جلد اول و دوم 1382 .
(این مقاله نخستین بار در فصلنامه علمی پژوهشی پژوهش اجتماعی دانشگاه آزاداسلامی رودهن، سال 3، شماره 6،بهار 1389 به چاپ رسید.)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *