بهداشت پيش از ازدواج

نویسندگان: دكتر سيد محمدجواد پريزاده – طلعت خديوزاده

واژه هاي كليدي: ازدواج – مشاوره قبل از ازدواج – ارتباط سالم – مشاوره ژنتيك

بيان مسئله
ازدواج عامل بوجود آمدن خانواده، تكثير و بقاي نسل انسان است و در اديان توحيدي و بويژه دين مبين اسلام از قداستي ويژه برخوردار است و اگر با شرايط لازم و آگاهي كافي صورت گيرد اثرات مهمي بر سلامت افراد و اجتماع مي گذارد. سلامت جسمي، رواني و اجتماعي زوج هاي جوان با سلامت خانواده و ايجاد نسل سالم ارتباط دارد. از طرفي پيشگيري از بسياري از مشكلات بهداشتي نظير رشد بي رويه جمعيت و تولد كودكان ناهنجار را مي توان با برنامه ريزي صحيح از دوران قبل از ازدواج شروع نمود، شرايط لازم براي ازدواج رسيدن به بلوغ اجتماعي،‌ انگيزش و داشتن اطلاعات است. ازدواج رابطه اي بسيار نزديك و طولاني را بين زن و مرد ايجاد مي كند درصورتي كه ارتباط سالم و موثر بين زن و مرد بوجود نيايد بقاي آن با مشكل مواجه مي شود. شناخت مراحل ايجاد ارتباط سالم و عوامل موثر بر آن به درك پاتولوژي ازدواج و پيشگيري از مشكلات آن كمك  مي كند. از موارد لازم در خدمات آموزش و مشاوره قبل از ازدواج آموزش روشهاي تنظيم خانواده است. بررسي سلامت زوجين و درمان بيماريها و بكارگرفتن تدابير لازم نيز در تولد فرزندان سالم و داشتن خانواده اي سالم نقش دارد و پيش از ازدواج بايد مورد توجه قرار گيرد. مشاوره ژنتيك براي افراد بيمار و افرادي كه در معرض يك اختلال ارثي هستند و آگاهي دادن زوجين نسبت به احتمال بوجود آمدن يا انتقال بيماري به فرزندان و كمك به آنان براي تصميم گيري قبل از ازدواج ضروري است.
ازدواج، قراردادي اجتماعي است كه باعث بوجود آوردن يك كانون خانوادگي براي زندگي و تكثير و بقاء نسل انسان از طريق بوجود آوردن اولاد و تعليم و تربيت آنان مطابق با هنجارهاي خانوادگي و فرهنگي مي شود. در دين مبين اسلام قداست و اهميت تشكيل خانواده مورد تاكيد قرار گرفته است به حدي كه ازدواج بعنوان محبوب ترين بنياد نزد خداوند ذكر شده است و حتي در قرآن مجيد، تشكيل خانواده را مايه تامين آرامش روان و احساس امنيت و سرچشمه ظهور مودّت و رحمت دانسته و آن را جزو آيات الهي معرفي نموده است. ازدواج سبب برقراري منظم فعاليت جنسي بهداشتي و سالم مي شود و از فعاليت هاي جنسي نامشروع كه سبب آسيب هاي اجتماعي ديگر مانند فحشاء و بيماري هاي مقاربتي مي گردد، ‌جلوگيري مي كند. ازدواج يك رابطه بسيار نزديك و  طولاني را بين زن و مرد ايجاد مي كند. در صورتيكه ارتباط سالم و موثر بين زن و مرد بوجود نيايد، بقاء آن با مشكل مواجه مي شود. براي  اينكه ازدواج بناي مستحكمي داشته باشد، بايد بر اساس توافق طرفين و بررسي خانواده هاي آنان صورت گيرد. لازمه اين امر است كه طرفين معيارهاي مناسبي براي انتخاب همسر تعيين نمايند و به بررسي و مشورت با ديگران جهت آگاهي از ويژگي هاي فرد مقابل و تطابق آن  با معيارهاي خود بپردازند. از طرفي زوجهاي جوان، آينده سازان هر كشوري هستند و سلامت جامعه در گرو تامين سلامت جسمي، رواني و اجتماعي آنان است. ريشه بسياري از مشكلات عمده بهداشتي نظير رشد بي رويه جمعيت،‌ مرگ و مير مادران و كودكان و ناهنجارهاي  ژنتيكي و غيره را بايد در دوران قبل از ازدواج و قبل از بارداري جستجو كرد و پيشگيري از بروز مشكلات ذكرشده را بايد با برنامه ريزي  صحيح از دوران قبل از ازدواج شروع نمود.
طرح آموزش هاي قبل از ازدواج در سال1370 در كشور به تصويب رسيده و به استان ها ابلاغ شد. بدنبال آن در كليه استان ها كلينيك مشاوره قبل از ازدواج داير گرديد و مسئولان دفاتر عقد ازدواج موظف شدند كه صيغه عقد جهت افراد در شرف ازدواج را تنها در صورتي جاري نمايند كه طرفين گواهي تندرستي مبني بر انجام آزمايش ها و گذراندن دوره آموزشي را ارائه دهند. اين طرح درحال حاضر در بسياري از استان ها درحال اجرا مي باشد. هدف از اجراي اين برنامه، ارتقاء سطح آگاهي زوجين در زمينه اخلاق اسلامي، احكام و حقوق متقابل آنان، ارتقاء سطح آگاهي زوجين در خصوص اهميت و ضرورت كنترل جمعيت و روش هاي مختلف پيشگيري از بارداري،‌ ارتقاء سطح آگاهي زوجين در مورد بهداشت رواني و اصول و مهارت هاي ارتباطي، ارتقاء سطح آگاهي آنان در خصوص پيشگيري از بيماري ها و آشنايي آنان با واحدهاي ارائه دهنده خدمات بهداشتي ـ درماني بوده است.
مطالعه سوليوان (Sulivan) در سال 1997 نشان داد كه شركت در كلاس هاي مشاوره قبل از ازدواج، خطر اختلال عملكرد ازدواج را كاهش مي دهد. همسران شركت كننده در اين كلاس ها ريسك كمتري را براي مواجهه با مشكلات زناشويي داشتند و سرانجام ازدواج در آنها بهتر بود. اسچوما (Schumma) در سال 1998 با پژوهش خود نشان داد كه انجام مشاوره قبل از ازدواج با افزايش ميزان رضايت از ازدواج همراه است و زوجين تجربه مشاوره را به عنوان يك تجربه خوشايند و رضايتبخش عنوان مي نمايند. جهت ارائه آموزش و مشاوره موفق به زوجين آماده ازدواج، شناخت دلايل مبادرت افراد به ازدواج، آمادگي هاي لازم براي ازدواج عوامل موثر در برقراري ارتباطات و تداوم آن ضروري است. بديهي است كه كسب آمادگي براي ازدواج از شرايط لازم براي ازدواج است. از ديدگاه روانشناسان زماني فرد آماده ازدواج است كه سه ويژگي ذيل را دارا باشد:
1 ـ رسيدن به بلوغ اجتماعي (Social Maturation)
2ـ انگيزش (Motivation)
3ـ داشتن اطلاعات  (Information)
1ـ رسيدن به بلوغ اجتماعي
هر انساني سه مرحله از بلوغ را طي مي كند. بلوغ جسماني، بلوغ رواني و بلوغ اجتماعي. بلوغ جسماني عبارت است از آغاز تغيير در سطح هورمون هاي جنسي كه باعث تغييرات جسمي و رواني مي شود وتحت تاثير عواملي نظير آب و هوا،‌ شرايط اقليمي، وراثت و تغذيه و غيره مي باشد. بلوغ رواني عمدتا 3 تا 4 سال پس از بلوغ جسماني اتقاق مي افتد. نوجوانان در اين مرحله داراي ثبات و آرامش نسبي رواني هستند. در اين مرحله با تسلط نسبي روان بر جسم حالت خود شيفتگي و بروز عشق هاي رمانتيك افزايش مي يابد.  بلوغ اجتماعي آخرين مرحله بلوغ است كه حدود 4- 3 سال پس از بلوغ رواني ايجاد مي شود. در اين مرحله احساس مسئوليت نسبت به ديگران، غلبه بر احساس، علاقه به ازدواج و برقراري روابط عميق و پايدار در فرد بوجود مي آيد.
2ـ انگيزش 
براي ازدواج موفق لازم است و ازدواج بدون انگيزه، ازدواجي تحميلي است.
3ـ داشتن اطلاعات 
آگاهي از علايق، توانمندي ها و نواقص خود، آگاهي از ساختار رواني زن و مرد كه مي تواند به تفاهم و درك متقابل كمك نمايد و داشتن اطلاعات در مورد نقش ها و وظايف خود در زندگي مشترك به شروع يك زندگي موفق، كمك مي كند. آگاهي زوجين از آنچه باعث تحكيم يا تخريب ارتباط در زندگي زناشويي مي شود،  به موفقيت آنان در زندگي مشترك كمك مي كند.
همانگونه كه ذكر شد ازدواج يك رابطه بسيار نزديك و طولاني را بين زن و مرد ايجاد مي كند و در صورتيكه ارتباط سالم و موثر بين زن ومرد بوجود نيايد بقاء آن با مشكل مواجه مي شود بنابراين مشاوران،‌ كاركنان بهداشتي و زوجين بايد از آنچه بر كيفيت اين ارتباط تاثير مي گذارد آگاه باشند. شناخت مراحل ارتباط و عوامل مثبت و منفي كه بر آن تاثير مي گذارند در دستيابي به موفقيت در زندگي مشترك لازم است.
مراحل ارتباط
از نظر جرج لوينگر(George Levinger) هر ارتباط سالم مراحلي را طي مي كند و در هر مرحله عواملي وجود دارند كه تاثير مثبت يا منفي بر ارتباط دارند.  وي مدل  ABCDEرا براي تشريح مراحل ارتباط در مرد و زن  ارائه نموده است.
A : جذب شدن (Attraction) وقتي اتفاق مي افتد كه دو نفر از وجود هم آگاه شده و يكديگر را جاذب و مورد پسند مي يابند. اين آگاهي ممكن است اتفاقي يا از طريق اعضاي خانواده، همكاران، ‌همسايگان يا ساير افراد باشد. اكثر افراد ترجيح مي دهند همسراني كه از نظر ظواهر فيزيكي همسان هستند ازدواج كنند. شباهت در نگرش ها و شخصيت ممكن است اختلاف در جاذبه فيزيكي را تعديل كند.
B: ساختن(Building) بدنبال جذب پيش مي آيد. جذب ممكن است منجر به ايجاد انگيزه براي ساختن ارتباط شود. در همه فرهنگ ها افراد معمولا تمايل دارند افراد ديگري كه از نظر نژاد، قوميت، سن، سطح تحصيلات و مذهب تقريبا مشابه خود آنها هستند را به عنوان همسر انتخاب كنند. اين افراد معمولا در جامعه اطراف خود آنها زندگي مي كنند. البته استثناهايي نيز وجود دارد. شباهت نگرش ها و تجربه هاي قبلي از عوامل كليدي در جذب و برقراري روابط پايدار است. مردمي كه زمينه قبلي يكساني دارند، به احتمال زياد داراي نگرش هاي يكساني نيز هستند، از طرفي در مرحله انتخاب و تصميم براي شروع زندگي محققين توجه به ويژگي ها  و موارد ذيل را ضروري مي دانند :
1ـ تشابه شخصيتي كه عدم توجه به آن منجر به بروز مشكلات فراواني در زندگي خواهد شد.
2ـ سلامت رواني  و جسمي،‌ در صورت وجود بيماري بايد بعد از درمان و انجام اقدامات لازم، ازدواج صورت پذيرد.
3ـ خانواده، شرايط اقتصادي، اجتماعي، تحصيلي خانواده ها تقريبا مشابه باشد و نظرات بزرگان خانواده مورد توجه قرار گيرد.
4ـ خصوصيات ظاهري گرچه ملاك منطقي براي ازدواج نيست ولي در كنار ساير ويژگي ها مي تواند در تداوم زندگي نقش داشته باشد.
5ـ  استقلال مالي : زوجين بايد حداقل امكانات اقتصادي را در اختيار داشته باشند. مرد بايد شغل مناسبي داشته باشد و از لحاظ مالي خودكفا باشد.
6ـ خلق (Mood) : فرد مناسب براي ازدواج بايد خلق طبيعي داشته باشد.
7ـ ازدواج فاميلي، ازدواج هاي فاميلي بايد با احتياط صورت گيرد. عمده ترين علت آن امكان بروز اختلالات ژنتيكي در فرزندان است. در صورت لزوم انجام مشاوره ژنتيكي و بررسي هاي دقيق ضروري است.
8ـ سن : سن ازدواج در شرايط جغرافيايي و اقليمي مختلف متفاوت است. تفاوت سني مناسب بين زوجين در مطالعات مختلف بين 2 تا 5 سال توصيه شده است.
توجه به اين نكته ضروري است كه انتخاب همسر هيچگاه نبايد بر اساس دلسوزي و ترحم صورت گيرد. عوامل عمده اي كه در ساختن و تحكيم ارتباط موثرند برقراري ارتباط عاطفي مناسب و صميميت(Intimacy) است. صميميت شامل احساس وابستگي عاطفي و تمايل به برقراري ارتباط و تقسيم تجربيات و مشاركت دادن و سهيم كردن ديگران در احساسات و افكار خصوصي فرد مي باشد. ارتباط جنسي داشتن به معني ارتباط عاطفي داشتن نيست. گاهي مردان يا زنان، بيشترين ارتباط صميمي خود را با دوستان خود برقرار مي كنند نه با همسران خود. از عواملي كه به صميميت و برقراري ارتباط عاطفي كمك مي كند اين است كه فرد خود را بشناسد، خود را دوست داشته باشد. براي خود ارزش قائل باشد،‌ قادر به تشخيص نيازها و احساسات خصوصي خود باشد و با آزادي عمل، آنها را با شريك زندگي خود تقسيم كند. اگر وابستگي عاطفي ابتدايي متقابلا  پاسخ داده شود، احساس دوست داشتن عميق تر مي شود و اين وابستگي ممكن است ادامه يابد تا طرفين به يكديگر  اعتماد و اطمينان بيشتري  پيدا كنند و ارتباط صميمي آنان گسترش يابد. به طور معمول مردان به اندازه زنان مايل به دادن اطلاعات در باره خودشان يا احساساتشان نيستند. اعتماد و احترام(Trust and caring) باعث ايجاد احساس امنيت در زوجين مي شود. اعتماد معمولا تدريجي ايجاد مي شود. احترام گذاشتن، يك پيوند عاطفي را ايجاد مي كند و  باعث افزايش صميميت مي شود. صداقت (Honesty) هسته اصلي صميميت را تشكيل  مي دهد. بدون داشتن صداقت، افراد فقط ظاهر همديگر را مي بينند. براي ايجاد صميميت لازم نيست فرد مانند يك”كتاب باز” عمل نمايد. بيان برخي از تجربيات مثل روابط جنسي قبلي ممكن است باعث تخريب روابط بشود. صميميت در ارتباط لازم است ولي كافي نيست. داشتن تعهد(Commitment)  نيز لازم است. افراد بايد متعهد باشند تا بر مشكلات فائق آيند، نه اينكه به محض مشاهده علامتي از مشكل، ميدان را خالي كنند. روانشناسي به نام استرنبرگ عشق بالغ يا عشق كامل را داراي سه جزء واضح توصيف كرده است:
1ـ صميميت يا احساس عاطفي نزديك بودن به فرد ديگر و سهيم كردن وي در احساسات و افكار  خصوصي خود
2ـ دلباختگي (Passionate)يا انتظارات جنسي
3ـ تصميم و تعهد، يعني فرد تصميم داشته باشد به عشق پاي بند بماند و متعهد به نگهداري ارتباط در هر شرايطي باشد. وي عشق را به عنوان يك مثلث، مفهوم سازي كرده است. هر قله بيانگر يكي از اجزاي عشق است. عشقي كه در آن هر سه جزء درتعادل مساوي هستند به شكل يك مثلث با سه ضلع مساوي نشان داده شده است. اگر هر يك از زوجين سطوح همساني از دلباختگي،‌ صميميت و تعهد را نشان دهند، آنها در اين ابعاد يكسان هستند. وقتي زوجين در اين ابعاد همسان نباشند. ارتباط در معرض زوال است ( شكل شماره 1).
شكل 1 ـ زماني زوجين با يكديگر همسان هستند كه سطوح نسبتا يكساني از نظر دلباختگي، صميميت و تعهد داشته باشند
الف) هسمان سازي كاملا موثر
ب ) همسان سازي خوب، زوجين در سه جزء تا حدي مشابه هستند.
ج) غير همسان، تفاوت هاي شديد بين زوجين در سه جزء وجود دارد.
به طور مثال وقتي يكي از زوجين انتظارات جنسي بيشتر و يا تعهد طولاني مدت را مي خواهد و فرد ديگر مايل به آن نيست اين وضعيت پيش مي آيد. مطابق با مدل استرنبرگ ميزان هاي متفاوت اين اجزاء در تركيب با يكديگر،‌ منجر به ايجاد انواع مختلف ارتباطات بين زوجين، مي شود. به طور مثال وقتي رابطه داراي اجزاء دلباختگي و صميميت است اما تعهد در آن وجود ندارد تبديل عشق رويا گونه (Romantic Love) مي شود عشق رويا گونه ممكن است بتدريج ضعيف شود و از بين برود يا ممكن است به عشق كامل تبديل شود و به يك ازدواج پايدار و زندگي مشترك طولاني منجر شود كه هر سه جزء عشق در آن وجود داشته باشد. از طرفي وقتي صميميت و تعهد قوي هستند اما دلباختگي وجود ندارد يا كم است اين رابطه مثل يك دوستي طولاني مدت است. عشق كامل كه متشكل از هر سه جزء است مطلوب است اما سخت بدست مي آيد.
برخي از زوجين روابطشان به حدي گسترش مي يابد كه خود را “ما” مي بينند نه “من“، لوينگر در بيان اين احساس عبارت“يكي شدن“ (Mutuality) را بكار مي برد. توسعه اين ارتباط دو طرفه، تداوم و تعميق روابط را بدنبال دارد. در ارتباط احترام آميز يك تعادل برنامه ريزي شده بين حفظ فرديت (Individuality) و يكي شدن وجود دارد. احساس يكي شدن صحيح و سالم استقلال فردي زوجين را از بين نمي برد، زوجين در حين ارتباط احترام آميز و سالم، آزاد هستند تا خودشان باشند و هيچيك سعي نمي كند بر ديگري تسلط يابد يا در شخصيت ديگري غرق شود. در ارتباط غير صحيح و دچار مشكل، ‌معمولا استقلال فردي يكي از زوجين توسط ديگري پايمال مي شود.
C : تداوم (Continuity) از عواملي كه باعث تداوم ارتباط مي شود آن است كه زوجين از ارتباط با يكديگر احساس رضايت كنند جستجوي روش هايي براي ايجاد تنوع و حفظ علايق و حفظ احترام و فعاليت هايي كه رابطه را عميق تر كند در تداوم زندگي مشترك نقش دارند. آنچه كه رابطه را به زوال و نابودي مي كشاند عمدتا شامل احساس خسته شدن، ‌جرّوبحث بر سر مسائل بي اهميت فراموش كردن يا ناديده گرفتن مسائل مهم، ارضاء نشدن يا احساس نامتوازن بودن روابط مي باشد.
D : زوال (Deterioration)، زوجيني كه براي حفظ و بهبود رابطه تلاش مي كنند ممكن است با يكديگر ارتباط قوي تري پيدا كنند. وقتي با اختلاف، برخورد مناسبي نشود، مي تواند منجر به زوال و در صورت تشديد منجر به قطع ارتباط شود. زوجين مي توانند با اين مشكل به شكل فعال يا غيرفعال برخورد نمايند. برخورد فعال در برگيرنده مراحلي است كه باعث تقويت رابطه مي شود.‌ مثل به بحث گذاشتن اختلافات، كمك گرفتن از مشاوران و سايرين، واكنش منفي شامل انتظار براي بهبود يا خاتمه يافتن ارتباط به صورت خود بخودي است. معمولا ارتباطات به صورت  خود بخودي بهبود نمي يابد. حفظ ارتباط خوب نياز به زمان و تلاش دارد.
E : خاتمه (Ending)  برخي از زوج ها از تبديل روابط رو به زوال خود به ختم ارتباط، با تلاش پيشگيري مي كنند. آنها زماني اين تلاش را انجام مي دهند كه به حفظ ارتباط علاقه دارند و يا عقيده دارند كه قادر به غلبه بر مشكل خود خواهند بود. وقتي زوجين رضايت ناچيزي از زندگي دارند ممكن است ارتباط خاتمه يابد. وقتي افراد شديدا ناسازگار هستند يا تلاش هايي كه به منظور بهبود روابط ايجاد مي شود به شكست بيانجامد، خاتمه روابط ممكن است شانسي براي زندگي با فرد سالم ديگري باشد. وقتي زوجين بدنبال حل اختلاف باشند، گاهي با كمك يك مشاوره  مشكلات موجود قابل حل مي باشد. از مواردي كه قبل از ازدواج بايد مورد توجه قرارگيرد و جزو اهداف برنامه هاي آموزش و مشاوره قبل از ازدواج نيز هست آشنايي  زوجين با روش هاي مختلف پيشگيري از بارداري است. براي پيشگيري از بارداري و نحوه فاصله گذاري بين فرزندان و تنظيم دلخواه ابعاد زندگي بايد به زوجين آماده براي ازدواج آگاهي هاي لازم داده شود. بايد به زوجين تفهيم شود كه آمادگي براي ازدواج به معني آمادگي براي پدر ومادر شدن نيست در ابتداي شروع فعاليت جنسي زوجين معمولا آگاهي لازم در ارتباط با بهداشت باروري را ندارند و براي استفاده از روش هاي پيشگيري از بارداري از آمادگي لازم برخوردار نيستند. وقوع بارداري در صورتي كه زوجين از نظر اقتصادي، اجتماعي و رواني آمادگي لازم براي پذيرش آن را نداشته باشند ممكن است منجر به مشكلات قابل توجهي در زندگي شود. از طرفي كنترل رشد بي رويه جمعيت در كشور تا حد زيادي بستگي به آگاهي و  نگرش و رفتار اين افراد دارد و يكي از بهترين و مناسب ترين فرصت ها براي آموزش آنان موقعيت قبل از  ازدواج است. استفاده از كاندوم و قرص هاي تركيبي پيشگيري از بارداري  روش هاي مناسبي براي زوجين در چند سال اول زندگي زناشويي است. آشنايي زوجين با انواع روش هاي پيشگيري و آگاهي آنان از مراكز ارائه دهنده خدمات تنظيم خانواده ضروري است. آموزش هاي لازم دراين زمينه و نيز آموزش هاي لازم در مورد پيشگيري از ابتلاء به سرخجه در بارداري و ايمن سازي عليه سرخجه و لزوم انجام واكسيناسيون كزاز،‌ نيز راه هاي انتقال و پيشگيري از بيماري هاي مقاربتي، لزوم انجام معاينات دوره اي پستان و آزمايش پاپ اسمير در كلاس هاي آموزشي كه بدين منظور در مراكز بهداشت داير مي باشد، ‌به زوجين داده مي شود. يكي از اهداف مهم آموزش و مشاوره قبل از ازدواج پيشگيري از بيماري ها است. سلامت جسمي و رواني زوجين در موفقيت ازدواج،‌ تولد فرزندان سالم و داشتن خانواده اي سالم نقش دارد. ارزيابي هاي لازم در اين زمينه لازم است قبل از ازدواج مد‌ّنظر قرار گيرد. در حال حاضر انجام بررسي هاي ذيل در كشور، قبل از ازدواج ضروري است. انجام تست VDRL به منظور شناسايي سيفيليس جهت مردان،  اين ازدواج براي خانم ها در ازدواج اول صورت نمي گيرد. آزمايش كامل ادرار جهت مردان كه‌به منظور تشخيص موارد اعتياد صورت مي گيرد، بررسي از نظر سل و انجام تست توبركولين در مناطقي كه سل از شيوع بالائي برخوردار است، تزريق يك نوبت واكسن توام بزرگسالان و آموزش در مورد نحوه تكميل برنامه واكسيناسيون كه از راه هاي عمده حذف كزاز نوزادي است. انجام آزمايش خون به منظور تشخيص موارد ناقل تالاسمي از آنجاكه هيچ زمان قطعي براي مبتلايان به اختلالات ژنتيكي و كروموزومي وجود ندارد، خدمات مشاوره ژنتيك نقش مهمي را در كاهش اين بيماريها ايفا مي كند. بهترين زمان انجام مشاوره ژنتيك قبل از ازدواج است. در مشاوره ژنتيك بيماران و خانواده هايي كه در معرض يك اختلال ارثي قرار دارند،‌ نسبت به نتايج آن بيماري، احتمال بوجود آمدن يا انتقال بيماري به فرزندان و راه هاي پيشگيري از آن آگاهي پيدا مي كنند. (هارپر1996، به نقل از تامپسون 1373 ). امروزه با پيشرفت امكانات بهداشتي، بيماري هاي ناشي از عوامل محيطي مثل عفونت و سوء تغذيه كاهش يافته و معلوليت و مرگ ناشي از بيماري هاي ارثي توجه بيشتري را به خود جلب كرده است. طبق مطالعات 30% كودكان بستري در بيمارستان ها و  50ـ40%‌ از موارد مرگ كودكان، ناشي از عوامل ارثي و ناهنجاري هاي مادرزادي است كه نشانگر اهميت شناخت اين بيماري ها مي باشد. مواردي كه لازم است دختر و پسر جهت مشاوره ژنتيك ارجاع داده شوند شامل وجود اختلال ارثي شناخته شده يا مشكوك در خانواده،‌تماس قطعي يا مشكوك با مواد تراتوژن، ‌عقب ماندگي عقلي يكي از زوجين يا يكي از اعضاي خانواده آنها، متعلق بودن به جمعيتي كه اختلال ژنتيكي خاصي در آن ها شايع است ازدواج هاي فاميلي و داشتن اختلال ژنتيكي خاص يا نقايص هنگام تولد مي باشد.
در مشاوره ژنتيك، سه اصل عمده عبارتند از : 1ـ شناخت بيماري 2ـ آشنايي با طرق انتقال بيماري و احتمال بروز اختلال 3ـ شناسائي افراد در معرص خطر. در مشاوره ژنتيك تشخيص بيماري از اهميت زيادي برخوردار است. تشخيص با گرفتن تاريخچه بيماري در خانواده، معاينه و در  صورت لزوم انجام تست هاي آزمايشگاهي،‌ بيوشيميايي و سيتوژنتيك داده مي شود. رسم شجره نامه (Pedigree) به تشخيص بيماري كمك مي كند. شجره نامه خلاصه اي از مجموعه خصايص ارثي اعضاء يك خانواده است كه روي كاغذ ثبت مي شود. در افراد خويشاوند بدليل تشابه ژني، امكان بروز بيمارهاي ارثي افزايش مي يابد. اين امر در خويشاوندان نزديك بيشتر ديده مي شود. ميزان ژن هاي مشترك به درجه خويشاوندي بستگي دارد. احتمال تشابه ژني در خواهران و برادران 50%، ‌بين هر فرد با اقوام درجه 2 يعني عمو، ‌خاله، دايي، عمه خود 25% و بين فرد با فرزندان اقوام درجه 2 خود، برابر 5/12 درصد مي باشد.
پس از تشخيص ميزان خطر بروز بيماري در فرزندان زوجيني كه ناقل بيماري تشخيص داده شده اند محاسبه مي شود و در مورد طبيعت بيماري، ‌روش هاي درماني، حمايت هاي اجتماعي موجود و روش هاي پيشگيري از بروز بيماري با زوجين صحبت مي شود. در مشاوره ژنتيك، اطلاعات لازم به زوجين داده مي شود و به آنها كمك مي شود تا خودشان آگاهانه و مسئولانه تصميم گيري نمايند. چون آنها بايد تصميماتي را اتخاذ كنند كه مجبور هستند با پيامدهاي آن در بقيه دوران عمرشان زندگي كنند. در مشاوره ژنتيك كاركنان بهداشتي نقش شناسايي ارجاع، آموزش و حمايت را بعهده دارند و كليه افرادي كه نياز به مشاوره تخصصي دارند بايد به متخصص ژنتيك ارجاع داده شوند.
با توجه به لزوم آموزش ها و خدمات مشاوره اي قبل از ازدواج در سلامت و تداوم ازدواج  و اهميت داشتن نسلي سالم و حفط سلامت خانواده و ارتقاء كيفيت زندگي در صورتيكه زوجين آموزش ها و مشاوره لازم را دريافت نكرده باشند بايد در اولين فرصت پس از ازدواج اين خدمات به آن ها ارائه شود.
خلاصه
ازدواج قراردادي اجتماعي است كه باعث بوجود آوردن يك كانون خانوادگي براي زندگي و تكثير و بقاء نسل انسان از طريق بوجود آوردن اولاد و تعليم و تربيت آنان مطابق با هنجارهاي خانوادگي و فرهنگي مي شود. در دين مبين اسلام قداست و اهميت تشكيل خانواده مورد تاكيد قرار گرفته است به حدي كه ازدواج بعنوان محبوب ترين بنياد نزد خداوند ذكر شده است. ازدواج يك رابطه بسيار نزديك و  طولاني را بين زن و مرد ايجاد مي كند. در صورتيكه ارتباط سالم و موثر بين زن و مرد بوجود نيايد، بقاء آن با مشكل مواجه مي شود. براي  اينكه ازدواج بناي مستحكمي داشته باشد، بايد بر اساس توافق طرفين و بررسي خانواده هاي آنان صورت گيرد. لازمه اين امراست كه طرفين معيارهاي مناسبي براي انتخاب همسر تعيين نمايند و به بررسي و مشورت با ديگران جهت آگاهي از ويژگيهاي فرد مقابل و تطابق آن با معيارهاي خود بپردازند. از طرفي زوج هاي جوان آينده سازان هر كشوري هستند و سلامت جامعه در گرو تامين سلامت جسمي، رواني و اجتماعي آنان است. ريشه بسياري از مشكلات عمده بهداشتي نظير رشد بي رويه جمعيت،‌مرگ و ميرمادران و كودكان و ناهنجارهاي  ژنتيكي و غيره را بايد در دوران قبل از ازدواج و قبل از بارداري جستجو كرد. پيشگيري از بروز مشكلات ذكرشده را بايد با برنامه ريزي  صحيح از دوران قبل از ازدواج شروع نمود.
منابع
1ـ مرندي، ع؛ عزيزي، ‌ف : سلامت در جمهوري اسلامي ايران. وزارت بهداشت درمان و آموزش پزشكي، ‌سال 1379، ص 121
2ـ حسيني، م : مشاوره ازدواج و خانواده، انتشارات آواي نور، 1377.
3ـ تامپسون،‌ ژنتيك در پزشكي، ‌ترجمه دكتر فرهاد رحمت خواه، ‌چاپ اول، انتشارات شهرآب، 1373
4ـ پارك  ا. جي، پارك  ك، درسنامه پيشگيري و پزشكي اجتماعي، روشهاي اپيدميولوژي و آمارهاي بهداشتي. ترجمه دكتر حسين  شجاعي تهراني، جلد اول، چاپ چهارم، 1376.
5 ـ قرآن مجيد، سوره روم، آيه 21 (وَ مِن آياتِهِ اَن خَلَقَ لَكُم مِن اَنفُسِكُم اَزواجاً لِتَسكُنوُا اِلَيها وَ جَعَلَ بَينَكُم مَوَدَّهً وَ رَحمهً اِنَّ في ذلِكَ لآياتٍ لِقومٍ يَتَفَكَّرون.

6 ) Nevid JS, Rathus SA. Rubenstein HR. “Healthy relationship” in Health in the new pp:201 _221.
7 ) Schumma. WR “Premarital counseling and marital satisfaction among wives of military service members. J sex Marital 1998; 24(1):21-9.
8 ) Sulivan KT Brodury TN. Are Premarital prevention  programs reaching couples at risk for marital dysfunction? J Counselt Clin Psychol. 1997; 65 (1):24 –30

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *