نویسنده: حسن کریمی
چکیده: آینده نگاری از دهه 90 با استقبال فراوانی در سطح جهانی روبه رو شد و بسیاری ازدولت ها و بخش خصوصی به انجام آینده نگاری رو آوردند. در یک تعریف روشن آینده نگاری را می توان گرد هم آوردن بازیگران کلیدی (بخش دولتی، خصوصی و دانشگاهی) عرصه علم و تکنولوژی برای ترسیم آینده های مطلوب و امکان پذیر، که موجب تلاش همان بازیگران برای تحقق چنین آینده ای می شود، دانست. تا کنون دلایل مختلفی برای علاقه مندی بخش عمومی و خصوصی را به انجام آینده نگاری یادآور شده اند. ما محرک های آینده نگاری را از دیدگاه بن مارتین، کینان و آتیلا هاواس بررسی می کنیم.
مقدمه
بشر از گذشته مایل به گمانه زنی و پیش بینی درباره آینده خود بوده است. شاید بتوان گفت که این کار به اندازه عمر بشر دیرینگی داشته باشد. در نیمه دوم سده بیستم فعالیت های پیش بینی، به شیوه ای علمی، منظم وحساب شده در حوزه تکنولوژی و مسایل اجتماعی، ابتدا از سوی دو کشور آمریکا و ژاپن، انجام شد و ازحدود دودهه پیش، دانش آینده نگاری بر مبنای همین تجربه ها و آگاهی ها بنا نهاده شد. در واقع تفاوت پیش بینی و آینده نگاری رامی توان به این صورت ساده توضیح داد که پیش بینی تمایل به استفاده از اطلاعات گذشته برای ترسیم آینده را دارد، در حالی که آینده نگاری تأکید خود را بر ترسیم آینده های مطلوب و امکان پذیر می گذارد. بعد از دو دهه، آینده نگاری به یکی از ابزارهای مهم سیاست گذاران، در تمامی حوزه ها، برای کمک به سیاست گذاری و تصمیم گیری تبدیل شده است. اروپا، آمریکا و ژاپن به طور گسترده ای از این ابزار برای جویا شدن نظرات متخصصان مختلف، نزدیک کردن دیدگاه های مختلف به یکدیگر، ایجاد اجماع و یا کسب نظر اکثریت استفاده کرده، برمبنای دانش و آگاهی کسب شده از این آینده نگاری ها، اقدام به تعیین چشم اندازها و سیاست گذاری می کنند. پس از انجام موفق آینده نگاری دراین کشورها، دولت های بسیار دیگری راه آنها را پیمودند. ما در این مقاله در پی پاسخ به این پرسش هستیم که: چرا آینده نگاری، در دنیای امروز با این همه رویکرد و علاقه مندی مواجه شده است؟
آینده نگاری
آینده نگاری را می توان به عنوان فرایندی سیستماتیک برای نگاه میان مدت تا بلند مدت به آینده علم، تکنولوژ ی ومسائل اجتماعی که منتج به سیاست گذاری در زمان حال می شود، دانست. بن مارتین آینده نگاری را به عنوان فرآیندی که شامل تلاش سیستماتیک برای نگاه به آینده بلند مدت علم، تکنولوژی، اقتصاد و سیاست، با هدف شناسایی حوزه های پژوهش استراتژیک و ایجاد تکنولوژی عام (ژنریک) که می توانند بیشترین منافع اقتصادی و اجتماعی را فراهم سازند تعریف کرده است. (Martin 2002). بر اساس تعریف بن مارتین، می توان به 5 جنبه مهم آینده نگاری اشاره کرد:
تلاش برای نگاه به آینده باید سیستماتیک باشد، تا بتوان آن را آینده نگاری نامید.
- آینده نگاری معمولاً به بلند مدت که معمولاً خارج از افق برنامه ریزی های معمولی به شمار می آید، می اندیشد؛ بنابراین افق زمانی فعالیت های آینده نگاری، بین 5 تا 30 سال را دربر می گیرد.
- فشار علم/تکنولوژی باید در توازن با کشش بازار باشد. آینده نگاری تکنولوژی نباید به تنهایی زیر سلطه مسایل مرتبط با علم و تکنولوژی قرار داشته باشد، بلکه باید توجهاتی به عوامل اجتماعی و اقتصادی (که برای شکل دادن به نوآوری ها مهم شناخته شده اند) نیز داشته باشد.
- آینده نگاری بر روی تکنولوژی های عام در حال ظهور، در جایی که مورد قانونی برای حمایت دولت وجود دارد، تمرکز می کند.
- آثار اجتماعی باید مورد توجه قرار بگیرند و باید از تمرکز صرف بر روی مسایل مربوط به خلق ثروت اجتناب ورزید.
همین نکته باعث شده است که بسیاری از فعالیت های اخیر آینده نگاری، از ابتدا بر پایه یک مشکل انجام شوند (به عبارت بهتر: فعالیت های آینده نگاری مشکل محور شده اند) و به عنوان مثال بر روی مسایلی مانند: جلوگیری از جنایات، جوامع سالمند و… تمرکزمی کنند. (ناظمی و قدیری، 1385) لوک جرجیو آینده نگاری را به عنوان: ابزار سیستماتیکی برای ارزیابی پیشرفت های علمی و تکنولوژیک که تأثیر زیادی بر روی قابلیت صنعتی، ایجاد ثروت و کیفیت زندگی دارد (Cameron، Lveridge، 1996) تعریف کرده است. از تعاریف دیگری که برای آینده نگاری گفته شده است می توان به تعریف زیر اشاره کرد. فورن آینده نگاری را: فرایندی سیستماتیک و مشارکتی برای گردآوری اطلاعات (درباره) آینده و ایجاد چشم انداز میان مدت تا بلندمدت برای اثرگذاری بر تصمیمات زمان حال و انجام فعالیت های مشترک (Grun، 2003) می داند.
خاستگاه آینده نگاری
دانش آینده نگاری از تلاقی سه جریان سیاست گذاری، برنامه ریزی و آینده اندیشی به وجود آمده است. شکل (1) چگونگی شکل گیری آینده نگاری را نشان می دهد.
محرک های آینده نگاری
از دهه 90 به بعد، آینده نگاری با استقبال فراوانی (از سوی دولت ها، بنگاه ها و… . ) روبه رو شد و بسیاری از دولت ها به انجام آینده نگاری روی آوردند. بن مارتین، مایکل کینان و آتیلا هاواس دلیل این امر را ناشی از موارد مختلفی بدین گونه می دانند:
محرک های آینده نگاری، از دیدگاه بن مارتین
بن مارتین محرک هایی را که باعث جهش علاقه مندی به آینده نگاری شده در 5 عامل بررسی می کند:
1. افزایش رقابت
دنیا به طور فزاینده ای به سمت رقابتی تر شدن گام بر می دارد. بازیگران جدید اقتصاد جهانی در آسیا، آمریکای لاتین، اروپای شرقی و مرکزی ظهور کرده اند. ظهور بازیگران جدید باعث افزایش رقابت درسطح جهانی شده است. با حرکت اقتصاد کشورها به سمت اقتصاد، دانش محور وابستگی به نوآوری و تکنولوژی های در حال ظهور بیشتر می شود که این عامل خود باعث نیاز به پژوهش های استراتژیک می شود. مشکلی که در اینجا آشکار می شود این است که انجام پژوهش های استراتژیک و زیر بنایی باعث می شود که بنگاه ها متحمل ریسک یا هزینه زیاد شوند. بنابراین دولت ها باید بخشی از مسئوولیت های مالی را بر عهده بگیرند، اما دولت ها نیز نمی توانند در تمامی این حوزه ها سرمایه گذاری کنند. براین اساس باید تعدادی از حوزه های مهم تر انتخاب شوند؛ آینده نگاری فرایندی است که به چنین انتخابی کمک می کند. (Miles، 2003)
2. افزایش محدودیت ها بر هزینه عمومی
محدودیت های وارد شده بر هزینه عمومی را می توان در:
1. افزایش جمعیت و افزایش سطح توقعات عمومی، به ویژه در حوزه های بهداشتی، آموزشی و رفاه اجتماعی؛
2. محدودیت های پذیرفته شده سیاسی که به واسطه معاهدات و کنوانسیون های مختلف بر کشورها وارد می شود. به عنوان مثال می توان به فشار سازمان تجارت جهانی در مورد تعرفه ها اشاره کرد؛
3. کاهش درآمدهای ارزی به واسطه کاهش قیمت در وضعیت رقابتی (Martin، 2002) جستجو کرد. اما دولت ها برای افزایش قابلیت رقابت، کاهش مخارج و پاسخگویی به توقعات، نیازمند تکنولوژی های در حال ظهور می باشند. توسعه تکنولوژی های در حال ظهور خود منوط به سرمایه گذاری در بخش تحقیق و توسعه می باشد.
از آن جایی که اقدام به تحقیق و توسعه در هر حوزه ای بار مالی فراوانی بر دوش دولت می گذارد، دولت ها ناچار به اولویت بندی هستند. آینده نگاری ابزاری برای کمک به شناسایی این اولویت ها است.
3. افزایش پیچیدگی
عامل دیگری که محرک آینده نگاری شده افزایش پیچیدگی است. افزایش تعداد عوامل درگیر در موضوع ها و نیز نزدیک تر شدن تعاملات و روابط درون سیستمی میان این عوامل، باعث شده است که در تصمیم گیری، فاکتورهای بسیاری در نظر گرفته شود. از جمله عواملی که باید در نظر گرفت، می توان به موارد زیر اشاره کرد:
– سیستم جهانی، منطقه ای، ملی و محلی و بین هر یک از این موارد و موسسات جهانی،
– پژوهش و تکنولوژی از یک سو و اقتصاد، سیاست، فرهنگ و محیط زیست از سوی دیگر،
– بخش خصوصی و عمومی (دولتی)،
– تکنولوژی های مختلف و ادغام (ترکیب) تکنولوژیک به گونه ای ویژه اهمیت دارد. اغلب، مهم ترین نوآوری های رادیکال زمانی به وجود می آیند که دو یا چند جریان مجزای پیشین از تکنولوژی، با یکدیگر ترکیب می شوند،
– تولید کنندگان مختلف دانش.
این نکته را همیشه باید در نظر داشت که دامنه وسیعی از تولید کنندگان دانش وجود دارد که ابهام قابل ملاحظه ای در مرزهای نهادی (رسمی) بین آنها وجود دارد (یعنی بخش های صنعتی و دانشگاهی). به این ترتیب رشد تعاملات میان سیستم ها باعث می شود، نیازمندیهایی به این گونه مورد توجه قرار گیرد:
– درک بهتر از سیستم های پیچیده،
– سیاسته ای انعطاف پذیر، سیستم و پاسخ ها،
– ابزارهای سیاستی برای پیوند میان بازیگران، نیازها و ارزش ها،
– افزایش و اثر بخش کردن شبکه ها، همکاری ها و مشارکت ها،
– شفاف بودن مرزهای میان مسئولیت های هیأت های ملی، منطقه ای و جهانی و سیاست های مربوط به هر یک از این مسئولیت ها. (Martin 2002، Miles، 2003)
4. افزایش اهمیت قابلیت علم و تکنولوژی
یکی از نکات مهم در این بحث، تمایز میان مهارت و دانش است. امروزه دانش عملی و تکنولوژیک به مثابه یک منبع استراتژیک برای شرکت ها و کشورها می باشد. در بسیاری از مطالعات سیاست گذاری علم که انجام شده، توجه به اهمیت دانش ضمنی به اندازه دانش کدبندی شده آشکار می شود. از مشخصات دانش ضمنی این است که به آسانی قابل انتقال نمی باشد. مسئله دیگر این است که ما به مهارت های گسترده سیستماتیک جدید مانند رویکردهای میان رشته ای، شبکه سازی و همکاری نیاز داریم. آینده نگاری با توسعه این مهارت ها، شبکه سازی و همکاری میان بازیگران باعث دستیابی ما به دانش ضمنی می شود.
5. تغییر قراردادهای اجتماعی میان علم و تکنولوژی از یک سو و جامعه از سوی دیگر
حدود 40 سال پیش، پس از جنگ جهانی دوم، مدل رانش علم، مدل غالب در سیاست گذاری علم و تکنولوژی بود. بر اساس این مدل، پیشرفت در پژوهش های پایه ای باعث افزایش فرصت در پژوهش های کاربردی می شد و در حقیقت امکان توسعه تکنولوژی های جدید و نوآوری را فراهم می کرد. اما دولت ها درباره اینکه منافع حاصل از این نوع پژوهش ها به چه میزانی و در کدام شاخه بروز می کند و یا دستیابی به نتایج کاربردی چه زمانی خواهد بود آرامش داشتند. افزایش رقابت صنعتی و محدودیت های بودجه ای، عواملی بودند که دولت ها را محاسبه گر کردند و حکومت ها خواهان آگاه شدن از منافع منتج از سرمایه گذاری های خود و مشخص شدن زمان دستیابی به این منافع بودند. آینده نگاری به مثابه یکی از شیوه های پیوند میان جوامع علمی، این فرصت های پژوهشی را همراه با نیازهای صنعتی و اجتماعی در ارتباط با تکنولوژی های جدید و نوآوری پیگیری می کند. موفقیت در استفاده و کاربردی کردن علم و تکنولوژی به طور فزاینده ای وابسته به ایجاد شبکه های مؤثر میان صنعت، دانشگاه و مراکز پژوهشی است. آینده نگاری می تواند به ایجاد و تقویت این گونه از ارتباطات و پیوندها کمک کند.
محرک های آینده نگاری از دیدگاه مایکل کینان
مایکل کینان محرک های آینده نگاری را به این گونه مورد بحث قرار می دهد (Keenan، 2003):
1. ظهور شیوه های نوی سیاست گذاری
درک رو به رشدی از این مسئله که جهان به صورت پویایی پیچیده تر می شود، ایجاد شده است. این عامل باعث می شود که دانستن همه چیزهای مورد نیاز درمورد دخالت سیاست گذاری موفق برای هیچ سازمانی امکان پذیر نباشد. به عبارت دیگر حکومت های بسیاری پذیرفته اند که دانش مورد نیاز برای دخالت سیاست گذاری موفق در بین بازیگران مختلف، تقسیم (توزیع) شده است. به نظر می رسد که فعالیت آینده نگاری با گستردگی و تأکیدی که بر روی فرآیندها دارد، بخشی از این تغییر جهت باشد.
2. تمایل فزاینده به هوش آینده نگر
یکی از دلایل منطقی که برای اجرای آینده نگاری (به ویژه در سطح منطقه ای و بخشی) مطرح است، درباره توسعه هوش آینده نگر بین بازیگران سیستم می باشد. این دلیل منطقی به توسعه فضایی (به لحاظ مکانی مثلاً برای پوشش حوزه های ناشناخته، بازارهای بالقوه و… ) و زمانی (برای مثال تشویق تفکر بلند مدت) چشم اندازها، منجر می شود. این چشم اندازهای جدید، شناختی از فرصت ها و تهدیدات محتمل را ایجاد می کنند. باور غالب این است که کمپانی ها و سیاست گذاران یا سایر بازیگران سیستمی که به این سلاح مجهز شده اند، بهتر می توانند در برابر دامنه کلی از پیشامدهای آینده عمل کنند.
3. ایجاد اتحادهای حمایتی
یکی از دلایل مهم انجام آینده نگاری، توانایی آن برای بسیج گروه های ناهمگون بازیگران به دور یک چشم انداز واحد است.
به عنوان مثال اگر در حال حاضر مسئله ویژه ای به صورت استراتژیکی مهم به نظر برسد از آینده نگاری می توان نه تنها برای افزایش آگاهی اهمیت آن مسئله، بلکه برای بسیج سهامداران کلیدی برای انجام اعمال (اقدام) جمعی استراتژیک استفاده کرد.
4. اثرات قیل و قال و دنباله روی
هنگامی که کشوری فعالیت آینده نگاری را انجام می دهد، کشورهای رقیب دنبال کردن راه او را الزامی می دانند. علاوه بر این، عملیات سازمان های بین المللی مانند UNIDO نقش قابل توجهی در این زمینه ایفا کرده است (گفتنی است که نخستین کارگاه آینده نگاری در ایران با حمایت UNIDO در سال 1384 برگزار شد).
5. اثر هزاره
دولت ها در تمام جهان تلاش کردند تا دست کم در ظاهر هم که شده، خود را در حال آماده سازی برای رویارویی با فرصت ها و چالش های سده 21 نشان بدهند. این عامل نیز می تواند تا حدودی افزایش فوق العاده مطالعات آینده نگاری را نشان دهد.
محرک های آینده نگاری از دیدگاه آتیلاهاواس
آتیلاهاواس محرک های آینده نگاری را که باعث استقبال گسترده از آینده نگاری شده است این گونه بر می شمارد. (Havas، 2002)
1. روبه رو شدن با چالش های پیچیده
سیاست گذاران در دنیای امروز با چالش های پیچیده ای روبه رو می باشند، چرا که عوامل اجتماعی – اقتصادی در توصیف مسائلی که دارای اهمیت استراتژیک می باشند، مانند:
– قابلیت رقابت (در سطح ملی برای جذب استعدادها (توانایی ها) و سرمایه در سطح بنگاه برای حفظ و افزایش سهم ملی و بین المللی از بازار)،
– کیفیت زندگی (بهداشت، آموزش، تغییرات جمعیتی به ویژه افزایش جمعیت سالمند و نیازهای خاص این افراد، کشمکش های اجتماعی، محدود کردن جنایت و… . )
– آموزش و یادگیری در طول زندگی (نیازهای جدید برای سیستم های آموزشی، ابزارها و روش های نویی که به طور عمده بر اساس تکنولوژی اطلاعات بنا نهاده شده اند، نیازهای فزاینده به ارتباط و همکاری متقابل بین شغلی)،
– نابرابری های منطقه ای، با یکدیگر ارتباط متقابل دارند.
2. جهانی شدن
تغییرات گسترده تکنولوژیک و سازمانی، همانند اهمیت رو به ا فزایش قابلیت های یادگیری و استفاده از دانش، به طورگسترده ای قواعد بازی راتغییر داده است. بنابراین دولت ها مجبور هستند بخشی از وظایف گذشته خود را کنار بگذارند و مسئولیت ها و وظایف تازه ای را عهده دار شوند. بنگاه ها نیز باید به دنبال یافتن استراتژی های جدید، برای حفظ و ارتقای قابلیت رقابتی شان در این محیط باشند.
3. انواع شبکه ها و خوشه ها
انواع گوناگون خوشه ها و شبکه ها (تجارت-آکادمی، تجارت-تجارت هم در سطح ملی و هم فراملی) و سایر انواع همکاری به عاملی کلیدی در خلق، انتشار و به کارگیری دانش و تکنولوژی های جدید، در نتیجه برآوردن نیازهای اجتماعی و دستیابی به موفقیت اقتصادی، تبدیل شده اند.
4. تغییرات تکنولوژیکی سریع
پیش از آنکه سیاست گذاران بتوانند کاملاً با مکانیسم های کاری (مفیدی) از تغییرات تکنولوژیکی آگاه شوند و از تبعات اجتماعی اقتصادی این تغییرات مطلع شوند تاسیاست های مناسبی را تدوین کنند، این تغییرات رخ می دهند.
5. متوازن کردن بودجه ها
دولت ها پس از روبه روشدن با فشارهای فزاینده سیاسی و اقتصادی به سختی تلاش می کنند تا بودجه هایشان را، در حالی که از مالیات ها می کاهند، متوازن سازند. بنابراین دولت ها نیازمند این هستند که هزینه های عمومی را کاهش دهند و درعین حال پاسخگویی درمقابل اینکه پول مالیات دهندگان را چرا و به خاطر چه موضوعی هزینه کرده اند؟ در جوامع دموکراتیک از اهمیت بیشتری برخوردار شده است.
6. دغدغه های اجتماعی درباره تکنولوژی های نو
سیاست گذاران همچنین مجبورند با دغدغه های فزاینده اجتماعی در مورد تکنولوژی های نو روبه رو شوند (به ویژه دغدغه های اخلاقی و امنیتی در مورد بیوتکنولوژی، ترس از بیکاری و محرومیت اجتماعی به واسطه انتشار سریع، توسط تکنولوژی های اطلاعاتی و ارتباطاتی). هاواس نتیجه می گیرد که سیاست گذاران در تلاش برای یافتن راه حل هایی برای این چالش ها، نیازمند بهره گیری از روش های مشارکتی شفاف، که نگاه رو به جلو را در دستور کار خود قرار می دهد، خواهند بود. او معتقد است که: آینده نگاری ابزار اثر بخشی در این زمینه است. او معتقد است که: کشورهای در حال توسعه علاوه بر مشکلات یاد شده مسایلی مانند از دست دادن بازارهای پیشین، قابلیت رقابت شکننده بین المللی، کیفیت به نسبت پایین زندگی، فرار مغزها و… . روبه رو می باشند. بنابراین از آینده نگاری می توان به عنوان ابزاری مفید در این تلاش های به هم مرتبط برای حل مشکلات بهره برد.
نتیجه گیری
بشر از گذشته به دنبال این بوده است که بتواند آینده خود را گمانه زنی و پیش بینی کند. از نیمه دوم سده بیستم فعالیت پیش بینی به صورت منظم تر و دقیق تری انجام شد، تا این که در اوایل دهه 90 پیش بینی، در تلفیقی با دانش های سیاست گذاری و آینده اندیشی به ایجاد آینده نگاری انجامید. بشر به این نتیجه رسیده است که دنیای امروز بسیار پیچیده شده است و دانش نیز به طور گسترده ای پخش شده است به گونه ای که بشر چاره ای جز این ندارد که برای تصمیم گیری موفقیت آمیز، در هر حوزه ای، از دانش متخصصان و ذینفعان آن حوزه استفاده کند. آینده نگاری در این دو دهه به دلایلی، مانند: افزایش رقابت، افزایش محدودیت ها بر هزینه های دولتی، ایجاد اتحادیه های حمایتی، جهانی شدن، رو به رو شدن با چالش های پیچیده و… با اقبال و علاقه مندی بسیاری روبه رو شده است. نگارنده امیدوار است که انجام فعالیت آینده نگاری در ایران نیز به طور منظم، در حوزه های مورد نیاز، انجام گیرد و به یک فرایند، و نه فعالیتی یک باره، تبدیل شود.
منابع:
1. ناظمی، امیر. قدیری، روح الله: آینده نگاری از مفهوم تا اجرا، وزارت صنایع و معادن، مرکز صنایع نوین، تهران، 1385.
2. Cameron، Hugh، Lveridge، Denis. “Technology Foresight:perspectives For European and International Co- operation”، Final Report. April 1996.
3- FOREN، “A practical Guide To Regional Foresight”، December 2001.
4- Grun wald ، Armin، Technology Foresight In Europe”، Tech Monitor. Jul-Aug 2003.
5- Havas، Attila، “Identifying Challenges And Developing Vision”، Budapest، September 2002.
6- Havss، Attila، “Socio-economic And Developmental Needs: Focus Of Foresight Programmers”. Ankara، December 2003.
7-Keenan، Michael. Miles، Ian. . “Hand Book Of Society Foresight”. ، 2003.
8- Klusacek، Karl، ” Foresight Methodologies” ، Training module2.
9- Martin، R. Ben، “Technology Foresight In Rapidly Globalizing Economy”، Science And Technology policy Research، Brighton، 2002
نویسنده:
حسن کریمی فرد، دانشجوی کارشناسی ارشد سیاست گذاری عمومی در دانشگاه تهران
منبع:
ماهنامه تدبیر. شماره 192