نویسنده: دکتر علی شهابی
شرکت های دانش بنیان به عنوان مراکز خلق و اشاعه دانش بیش از هر سازمان دیگری نیازمند اجرای مدیریت دانش هستند. فرآیند دانش به واسطه گردش اطلاعات و انتقال آن بین افرادی که با خصوصیات مشترکی در کنار یکدیگر گرد آمده اند خلق می شود و مدیریت دانش بدون توجه به مفهوم سرمایه اجتماعی اثربخشی خود را از دست خواهد داد. چنین فرایندی جزء با اعتماد اعضا به یکدیگر، روابط گروهی حسنه و حس همکاری متقابل حاصل نخواهد شد.
این مقاله که توسط علی شهابی دانشجوی دکتری مدیریت فناوری واحد علوم و تحقیقات، فرزانه آراسته دانش آموخته مدیریت آموزشی دانشگاه تربیت معلم و فائزه امامی دانش آموخته علوم تربیتی دانشگاه علامه طباطبائی تهیه و در ماهنامه پارک فناوری پردیس معاونت علمی درج شده است، رابطه مدیریت دانش و سرمایه اجتماعی را در بین کارکنان در سه بعد فردی، گروهی و مدیریتی در شرکت های دانش بنیان مورد بررسی و مطالعه قرار می دهد. سعی شده است تا مفهوم مدیریت دانش اجتماعی که واژه ای جدید است به گونه ای درست توجیه شده و الگویی برای درک بهتر از آن ارائه شود.
1- مقدمه
شرکت های دانش بنیان به عنوان مراکز خلق و اشاعه دانش بیش از هر سازمان دیگری نیازمند اجرای مدیریت دانش هستند. در مدیریت دانش؛ تفکر، دانایی محوری و مردم محوری جایگزین سرمایه محوری شده و تسهیم دانش و تجربه محور اصلی آن محسوب می شود (Holdt, 2007). شرکت های دانش بنیان را عموما صاحبان خرد و طالبان علم شکل می دهند که همگی دارای درجاتی از دانش بوده و به رشد آن علاقمندند. تدارک یک بستر مناسب و تدبیر راهکارهای مساعد میتواند بسیاری از این افراد را به کسب دانش بیشتر یا انتقال دانش خود به دیگران مصمم سازد و اشتراک بیشتر دانش و بهره مندی بهتر از آن را بدنبال داشته باشد. فوايد به کارگيري مديريت دانش شامل افزايش يادگيري سازماني، مديريت پيشرفته سرمايه هاي ذهني، افزايش کارآمدي و اثربخشي عملکردها و پيشرفت مداوم و مستمر است (Demarest , 1997). از سوی دیگر سرمایه اجتماعی مبنایی برای توضیح و توصیف ارتباطات میان افراد و سازمان ها می باشد (Adler and krwon ,2002).
در زمینه ارتباط بین مدیریت دانش و سرمایه اجتماعی تحقیقات زیادی انجام گرفته است که هر یک از زاویه ای به بررسی این موضوع پرداخته اند. از جمله شریف و دیگران 2006 در تحقیق خود در شرکت های چند ملیتی نشان داد که سیستم مدیریت دانش تاثیر مثبتی بر توانایی سازمان در ساختن سرمایه اجتماعی خود دارد و سرمایه اجتماعی نیز در ایجاد تقویت و انتقال دانش تاثير خواهد داشت .(Sherif, et al, 2006)وی هی و دیگران2009 با مطالعه کسب و کار چین اهمیت روابط اجتماعی را در پیاده سازی سیستم مدیریت دانش نشان می دهد.(He, et al, 2009) تسنگ و کاو 2010 به بررسی اثرفاکتورهای سرمایه اجتماعی و اجتماعی شناختی در به اشتراک گذاری دانش می پردازند و نشان می دهند که این عوامل سبب بالا رفتن درک نسبت به فرایند مدیریت دانش می شوند(Tseng & Kuo, 2010) .
در این مقاله سعی شده است مدلی تحلیلی در مورد رابطه مدیریت دانش و سرمایه اجتماعی و فصل مشترک آنها که همان مدیریت دانش اجتماعی است، ارائه شود.
2- مروری بر مبانی نظری تحقیق
2-1- مدیریت دانش
دانش سازمانی هر آن چیزی است که افراد سازمان درباره فرآیندها، محصولات، خدمات، مشتریان، بازار و رقبای سازمان می دانند. نیروی انسانی، اصلی ترین عامل در مدیریت دانش می باشد (Civi, 2002). نخستین بار در سال 1986 کارل ویگ در کتاب خود از مدیریت دانش نام برد. اما قبل از وی پیتر دراکر ، تافلر و سایرین نیز به طور ضمنی ظهور این پدیده را بشارت داده بودند (Wiig ,1997). مديريت دانش به الگوهاي تعامل ميان فناوري ها، فنون و افراد شكل مي بخشد. در یک تقسیم بندی، دانش را می توان به دانش ضمنی و دانش صریح تقسیم بندی نمود. همچنین در فرآیند تسهیم دانش، چهار نوع دانش ، نقش محوری دارند که عبارتند از؛ دانش حرفه ای، دانش هماهنگ کننده، دانش مبتنی بر هدف و دانش فنی (Holdt, 2007).
2-2 – سرمایه اجتماعی
اصطلاح سرمايه اجتماعي قبل از سال 1916، در مقاله اي توسط هاني فان از دانشگاه ويرجينياي غربي مطرح شد. اما، نخستين بار در اثر كلاسيك جين جاكوب (مرگ و زندگي شهرهاي بزرگ آمريكايي ، 1961 ) به كاررفته است.
سرمايه اجتماعي با كاركردش تعريف مي شود. سرمايه اجتماعي شيئي واحد نيست. بلكه انواع چيزهاي گوناگوني است كه دو ويژگي مشترك دارند. اولاً همه آنها شامل جنبه اي از يك ساخت اجتماعي هستند و ثانیاً كنشهاي معين افرادي را كه در درون ساختار هستند تسهيل مي كنند(كلمن، 1377). سرمايه اجتماعي مجموعه هنجارهاي موجود در سيستمهاي اجتماعي است كه موجب ارتقاي سطح همكاري اعضاي آن جامعه و پايين آمدن سطح هزينههاي تبادلات و ارتباطات ميشود (فوكوياما، 1999). سرمایه اجتماعی به دو صورت میان فردی یا میان سازمانی است که سرمایه اجتماعی فردی در شبکه های ارتباطی بین افراد ایجاد می شود در حالیکه سرمایه اجتماعی سازمانی ناشی از شبکه های ارتباطی بین سازمان هاست (الوانی و همکاران،1386).
ايجاد و استفاده از سرمايه اجتماعي به تغيير رفتار و طرز تفكر نياز دارد. یک طبقه بندی کوچک از اهمیت شایستگی های مهم رهبران در ساختمان،پرورش و شیوه بکار بردن سرمایه اجتماعی ارائه شده است: (McCallum & O`Connel,2009)
توانایی برای تعیین دانش ضمنی مورد نیاز
ارزیابی توانایی های ضمنی
قابلیت اعتماد درونی و کلی
تشکیل(برقراری) ارتباطات خارجی
جمع آوری سرمایه منابع از ارتباطات خارجی
2-3- نرم افزار های اجتماعی
تری اندرسون مفهوم نرم افزار اجتماعی آموزشی را این چنین تعریف کرده است : ابزارهای وابسته به شبکه که اشخاص را برای یادگیری در کنار یکدیگر تشویق و حمایت می کنند تا هنگامی که کنترل مجزایی را در طول زمان ، مکان، شخصیتشان ، فعالیتها، خصوصیات و ارتباطاتشان حفظ کنند (Anderson , 2005). از فناوري نرم افزاری اجتماعی که در تمام دنیا بکار برده می شوند می توان به وبلاگها، ویکیپیدیا، نیازهایRSS و نشانک گذاری اجتماعی اشاره کرد.
نرم افزار اجتماعی آموزشی می تواند برای خلق یک نوع شبکه شفاف برای تسهیل در ارتباطات و شبکه سازمانی، حمایت از جویندگان علم، کتابخانه ها و دیگر خدمات بکار برده شود (Anderson , 2005). ظهور نرم افزارهای متعدد اجتماعی از سوی شرکت های معتبر راه تازه ای را گشوده است. یکی از شرکت های معتبر در این زمینه IBM است که با تاسیس مرکزی به نام مرکز نرم افزار اجتماعی در جهت تولید نرم افزارهای اجتماعی قدم بزرگی برداشته است. این شرکت با تاسیس شبکه ای به نام بی ها یو سعی در ایجاد یک شبکه اجتماعی در خدمت کارکنان خویش را دارد تا با یکدیگر و با همکاران خود ارتباطات تعاملی نزدیک برقرار سازند. گریف مدیر مرکز نرم افزار اجتماعی IBM می گوید: این سایت شرایطی را فراهم می سازد که افراد از طریق آن بتوانند اقداماتی انجام داده و دستاورد های خود را آشکار سازند و با افرادی که با آنها علایق مشترک دارند پیوند برقرار سازند. میخائیل دورتچ تحلیل گر ارشد گروه آبردین می گوید : هنگامی که شبکه سازی اجتماعی را دنبال می کنید این کار چهره مشارکت در کسب و کار را تغییر می دهد (kmworld,2009) .
2-4- مدیریت دانش اجتماعی
اگر دانش اجتماعی را راهی برای طرز کار با موقعیت های مختلف دانش در بین افراد در ساختارهای گوناگونی ارتباطی و اعتماد و گفتگوی عمیق و سایش خلاق بتوان تعریف کرد (barben , 2005) ؛ مدیریت دانش اجتماعی را می توان بکارگیری تکنیک های مختلف مدیریتی در خصوص دانش اجتماعی در بین افراد با در نظر گرفتن شعاع اعتماد و ارتباطات خاص در بین آنها یا حتی در بین مؤسسات با در نظر گرفتن ارتباطات متقابل با همفکری و رعایت قوانین دانست (barben,2005) .
سرمایه اجتماعی و دانش برای کار آفرینی اقتصادی در آینده ضرورت بسیاری دارند. وجود سرمایه اجتماعی به سوی مبادله و یادگیری مهارت و فنون باعث به وجود آمدن افزایش روند دانش در بین شرکتها در جوامع مختلف می شود و ریسک خروج اطلاعات حیاتی از سازمان را برای بهره برداری رقبا کاهش می دهد. در عمل این جوامع هستند که موجب اتصال سرمایه اجتماعی و دانش اند و این جریان های دانش هستند که بهترین و سریع ترین می باشند (brown and duguid,1998) و این سرمایه اجتماعی است که از جریان های دانش در جامعه حمایت می کند (George and Gelauff , 2003) .
مدل زیر ارتباط فرایند دانش و سرمایه اجتماعی را بیان می کند که از آن می توان نتایج ذیل را دریافت نمود (شکل1).
1ـ ترکیب سرمایه اجتماعی و مدیریت دانش برای شکل گیری مفهومی بنام مدیریت دانش اجتماعی ؛
2ـ اجزای تشکیل دهنده مخزن دانش و عوامل دخیل در شکل گیری آنها ؛
3ـ اجزای تشکیل دهنده سرمایه اجتماعی ؛
4ـ تاثیر هریک از عوامل دانش و سرمایه اجتماعی بر روی یکدیگر.
شکل 1- ارتباط فرایند مدیریت دانش و سرمایه اجتماعی (, 2009 (trimagic
2-5- تحلیل رابطه مدیریت دانش و سرمایه اجتماعی با رویکرد مدلسازی پویایی سیستم
به منظور درک بهتر رابطه مدیریت دانش و سرمایه اجتماعی مدل تحلیلی زیر با رویکرد مدلسازی پویایی سیستم ارائه میشود.
شكل 2- حلقه های علت و معلولی رابطه مدیریت دانش و سرمایه اجتماعی
در مدل تحلیلی دینامیکی فوق ارتباط میان دو بعد سرمایه اجتماعی که همان بعد میان فردی و میان سازمانی است و دو بعد مدیریت دانش یعنی دانش ضمنی و دانش صریح بیان شده است. استفاده بیشتر از کتابخانه ها و مراکز تحقیقاتی، دسترسی به شبکه جهانی وب و به روز کردن وبلاگ ها و اطلاعات سایت ها و نیز درک متقابل افراد در یاری رساندن به یکدیگر زمینه روز افزون توسعه نرم افزار های اجتماعی را فراهم خواهد ساخت. با توسعه چنین نرم افزارهایی دانش ضمنی در بین افراد گسترش یافته ،به تبع آن دانش ضمنی میان سازمانی گسترش می یابد و دانش صریح میان سازمانی توسعه یافته و نتیجه چنین حلقه ای، افزایش دانش مجتمع میان افراد و سازمان ها خواهد بود. یکی از ابعاد سرمایه اجتماعی، شعاع اعتماد است. با افزایش شعاع اعتماد در میان افراد ،ارتباطات میان افراد و نتیجتاً دانش ضمنی میان آنها بیشتر خواهد شد. تشریح ابعاد دیگر ساختار مدل، در شکل آمده است.
3- ارائه مدل تحلیلی
نتایج تحقیقات مختلف نشان می دهد که بین سرمایه اجتماعی و مدیریت دانش رابطه تنگاتنگی حاکم است.از جمله مطالعات اندیشمندانی همچون آلدر و ون (2002) مبنی بر ارتباط میان سرمایه اجتماعی و انتقال دانش ، کوگات (2004) در زمینه ارتباط و تاثیر متقابل سرمایه اجتماعی با خلق و به کارگیری دانش (هانت و کوهن 1999) و نیز مطالعات هافمن (2005) مبنی بر ارتباط میان سرمایه اجتماعی و مدیریت دانش کاملا هماهنگ است ( نعمتی و جمشیدی ، 1386) .
مدل ارائه شده زیر نشان دهنده ارتباط معنادار بین دانش و سرمایه اجتماعی می باشد که فصل مشترک این دو مدیریت دانش اجتماعی را به وجود آورده است (شکل3).
شکل 3 – مدل تحلیلی رابطه مدیریت دانش و سرمایه اجتماعی
مدل ارائه شده ارتباط انسان و دانش را نشان می دهد. در حقیقت باید اذعان داشت اگر به بطن دانش، توجه خاصی مبذول داریم، در می یابیم که بدون انسان، دانش معنای واقعی خود را از دست خواهد داد. با این فرایند می توان سرمایه اجتماعی را قلب مدیریت دانش دانست. سرمایه اجتماعی که موجب شکل گیری تعاملات حسنه میان افراد و گروه ها و سازمان ها، مشارکت در کسب و کار، برقراری ارتباطات نزدیک در حوزه های بازاریابی و نیز تبادل اطلاعات میان افراد در یک جامعه شده است؛پیاده سازی استراتژی ها و برنامه ها در شرکت های دانش بنیان مستلزم وجود رهبری در مدیریت دانش است. این کار جزء با همفکری و همکاری جمیع مدیران گروه های مختلف میسر نخواهد شد. برای ظهور دانش های نو و بکار گیری آن باید از متخصصین در کنار یکدیگر، جلسات بحث و گفتگوی حضوری و غیر حضوری و برگزاری سمینارهای جمعی بهره جست.
نتیجه گیری
برای توسعه مدیریت دانش و تقویت آن در بخش های مختلف سازمانی همچون شرکت های دانش بنیان باید از موفقیت های دیگران در حوزه های مدیریتی و غیر مدیریتی تجربه آموخت. همچنین با مشارکت اعضا می توان در انتقال مؤثر و سریع دانش در تمام سطوح سازمان به این مهم دست یافت، این مهم با ارتباط تنگاتنگ مدیریت دانش و سرمایه اجتماعی بعنوان دو عنصر جدا ناشدنی ، امکان پذیر می شود. همانطور که بیان شد در واقع با ايجاد فصل مشترک ميان مدیریت دانش و سرمایه اجتماعی به موضوع مهمی خواهیم رسید که مدیریت دانش اجتماعی نامیده می شود. تبادل اطلاعات میان افراد از طریق ابزارهای ارتباطی الکترونیک و شبکه نرم افزاری بواسطه وجود اینترنت، تشکیل جلسات رسمی بین مدیران در جهت پیشبرد برنامه ها و در بین اعضای شرکت های دانش بنیان برای تبادل نظرات و همفکری و کمک به یکدیگر، تشکیل دوره های آموزشی و… همگی حاکی از وجود سرمایه ای پنهان بنام دانش و مدیریت آن در حوزه های مختلف با تشریک مساعی گروهی (وجود سرمایه اجتماعی) است. در پایان باید به این نکته توجه کرد که ابزار های اجتماعی، دانش مشترک نیرومندی را در دستان استفاده کنندگان خود قرار می دهند تا بتوانند از فناوری ها و تجربیات یکدیگر و دیگران بهره برداری کنند.
مراجع
[1] الوانی، سید مهدی، ناطق، تهمینه و فراحی، محمد مهدی(1377) “نقش سرمایه اجتماعی در توسعه مدیریت دانش سازمانی” فصلنامه علوم مدیریت ایران ، شماره5.
[2] كلمن، جيمز (1377) ” بنيادهاي نظريه اجتماعي” ترجمه : منوچهر صبوري، تهران، نشر ني، چاپ اول ، صفحه 123.
[3] نعمتی، محمد علی و جمشیدی، لاله (1386) “بررسی رابطه و تاثیر فرایند تسهیم دانش و تجربه بر توسعه سرمایه اجتماعی در میان واحدهای فناوری مرکز رشد دانشگاه شهید بهشتی” اولین کنفرانس مدیریت دانش.
[6] Adam, M., Urquhart, C., (2009). ” No man is an island: Social and human capital in IT capacity building in the Maldives”, Information and Organization, Volume 19, pp 1-21
[7] Adler , P. ,& S.krown(2002). Social capital : prospects for a new concept , Academy of management Review , vol.27 No .1 , pp.17-40.
[8] Anderson, T. (2005a). Distance learning – social softwares killer , ODLAA Conference, p.4 available at :http://www.eurodl.org/materials/contrib/2006/Christian_Dalsgaard.htm.
[9] Anderson, T. (2005b). Educational Social Overlay Networks. available at :http://terrya.edublogs.org/2005/11/28/hello-world/.
[10] Barben, john, (2005), Social knowledge,Why I believe knowledge is constructed, emergent, ephemeral and tied to a community, available at : http://denham. typepad.com
[11] Brown,j.s.and p.duguid(1998),`organizing knowledge`,California management review,40(1),p90-111).
[12] Civi,E .(2000). Knowledge management as a competitive asset: a review Marketing Intelligence & Planning, Vol.18, No. 4, pp. 166-74.
[13] Demarest, M. (1997), “Understanding knowledge management”, Journal of Long Range Planning, Vol. 30 No.3, pp.374-84.
[14] George M.M .Gelauff (2003)” social capital: an indispensable asset in the knowledge – based economy” , Paper for the workshop Social Capital and Economic Development on the occasion of the 75th anniversary of the University of Tilburg, March 27,
[15] He, W., Qiao, o., Kee Wei, k. (2009). ” Social relationship and its role in knowledge management systems usage”, Information & Management, Volume 46, Issue 3, pp 175-180.
[16] Herriot, A., Crossley, M., Juma, M., Waudo, J., Mwirotsi, M., Kamau , A., (2002).”The development and operation of headteacher support groups in Kenya: a mechanism to create pockets of excellence, improve the provision of quality education and target positive changes in the community”, International Journal of Educational Development, Volume 22, PP 509-526
[17] Holdt, C. P. ( 2007), “Knowledge Sharing: Moving away from the Obsession with Best Practices”, Journal of Knowledge Management, Vol. 11, No. 1, pp. 36-47.
[18] McCallum, Sh., OConnell, D., (2009). “Social capital andleadership Development Building stronger leadership through enhanced relational skills”, Leadership &Organization Development Journal, Vol. 30 No. 2, pp. 152-166.
[19] Rezgui, Y., Hopfe Christina J. , Vorakulpipat. CH., (2010). “Generations of knowledge management in the architecture, engineering and construction industry: An evolutionary perspective” Advanced Engineering Informatics, Volume 24, pp 219-228.
[20] Sheng T. F. (2005) “Composite Diversity, Social Capital, and Group Knowledge Sharing: A Case Narration”, Operational Research Society Ltd.
[21] Sherif,k., Hoffman, j., Thomas, b., (2006). “Can technology build organizational social capital? The case of a global IT consulting firm “, Information & Management, Volume 43, Issue 7,pp 795-804.
[22] Tseng, F., Kuo, F., (2010). “The way we share and learn: An exploratory study of the self-regulatory mechanisms in the professional online learning community”, Computers in Human Behavior, Volume 26, PP1043-1053 .
[23] Wiig K., (1997). Knowledge management: where did it come from and where will it go, Journal of Expert Systems With Application . 13(1):1-14
[24] www.kmworld.com/Articles/Editorial/Feature/KM-past-and-future-Solutions-for-a-changing-world-52042.aspx.
[25] www.trimagic.com.aus/olutions/inmagic presto social networking.