طبقه بندی سازمان های غيردولتی

نویسنده: اميد معماريان

نكاتي در خصوص طبقه بندي سازمان هاي غيردولتي: مرزهايي که بايد شناخت: با اينكه بسياري علاقه مند هستند تا سازمان هاي غيردولتي را طبقه بندي كنند، اما به نظر ميرسد اين كار دشواري باشد.
ما مي توانيم بين فعاليت هاي مختلفي كه اين انجمن ها انجام مي دهند فرق بگذاريم، اما خود اين انجمن ها با تغيير فعاليت هايشان و پيدا كردن كاركردهاي مختلف باعث مي شوند كه نتوانيم از شاخص �نوع فعاليت� به تنهايي براي طبقه بندي اين سازمان هاي مردمي استفاده كنيم. با اين وجود دو نوع سازمان غير دولتي در ميان انواع مختلف آن قابل بررسي است؛ انجمن هايي كه فعاليت هاي اجرايي انجام مي دهند (operational NGO) و انجمن هاي اطلاع رساني يا كساني كه موضوعات خاص را پيگيري مي كنند و به نوعي براي رسيدن به آن مبارزه مي كنند تا در نهايت روي سياست گذاري ها تاثير بگذارند. (Campaigning NGO) تفاوت اين دو، در اين است كه در اولي، تغيير در وضعيت موجود از طريق انجام پروژه ها و به صورت محدود به وقوع مي پيوندد. مثل خيريه ها و انجمن هايي كه فعاليت ها و خدمات انسان دوستانه به كودكان، آسيب ديدگان، پناهندگان، مهاجرين و … ارائه مي دهند. فلسفه فعاليت اين سازمانها اصلاح و تغيير وضعيت موجود از طريق كار بروي كوچكترين واحدهاي اجتماعي است.اما در نوع دوم اين انجمن ها، آنان مي كوشند تا با تاثير گذاري بر روي سيستم هاي سياسي و تصميم گيري به تغيير در سطح جامعه و اصلاح و بهبود وضعيت كمك كنند. سازمان هاي غيردولتي نوع اول ( عملياتي يا اجرايي) نيازمند منابع مالي، انساني و مواد اوليه لازم براي انجام فعاليت هايشان هستند. اين نوع فعاليت نياز به يك سازمان و سيستم بعضا پيچيده دارد. مثل بازارهاي خيريه كه داوطلبان آن را مي گردانند. اين فعاليت هاي داوطلبانه به شدت بر روي كيفيت اين سازمان ها موثر است. فعاليت دانشجويان و يا حتي دانش آموزان در تابستان كه اوقات فراغت بيشتري دارند جنب و جوش آشكاري به فعاليت هاي انجمن هاي نوع اول مي دهد، منابع ملي كه از طريق قرار داد يا وام بلاعوض از دولت، بخش خصوصي، بنيادها، آژانس هاي بين المللي و … جذب اين انجمن ها مي شود، نياز به زبان و يا تخصصي خاص در تهيه درخواست بودجه يا طرح دارد. اين سازمان هاي غيردولتي از يك سري برنامه هاي خاص مانند كنسرت و بازارچه و … براي تامين هزينه هايشان استفاده مي كنند و براي اين كار از افراد متخصص بهره مي گيرند. به همين جهت اين نوع انجمن ها نيازمند يك ساختار بوروكراتيك در دفتر مركزي و كادر تخصصي براي ارائه خدمات دارند. اما سازمان هاي غير دولتي كه براي تاثيرگذاري روي سياست گذاري ها تلاش مي كنند، در بعضي نكات با انجمن هاي اولي شباهت دارند. مثلا در نوع دوم هم، جذب منابع مالي مهم است ولي اهميت آن به اندازه نوع اول نيست. سازمان هاي غيردولتي تاثير گذار بر روي سياست گذاري ها ، به فعاليت نياز دارند، در عين حال آنان در بسياري از مواقع به جاي آنكه وام را براي فعاليت داوطلبانه دعوت كنند بايد بتوانند گروه هاي مختلف مردم را در زمان هاي كوتاه بسيج كنند. مثل راهپيمايي هايي كه براي برخي مسائل زيست محيطي و اجتماعي به راه مي افتد( توانايي و قدرت بسيج عمومي) اين سازمان هاي غيردولتي بايد به حاميان و اهدا كنندگان كمك خود اطلاعات دقيقي از كار خود بدهند. با اين حال در مقايسه با انجمن هاي عملياتي يا اجرايي براي انجام اين كار كمتر تحت فشار هستند. مثل سازمان هاي غيردولتي فعال در زمينه حقوق بشر كه به دليل نوع فعاليشان با سختگيري زيادي از سوي اهدا كنندگان كمك درخصوص نحوه هزينه كردن منابع خود مواجه نمي شوند . با وجود اين تفاوت ها هر دو نوع اين انجمن ها بايد براي جذب منابع مالي، بسيج داوطلبين، ارتباط با رسانه ها و … اقدام و در ضمن دفاتر خود را نيز به شكل مطلوب اداره كنند. با اين وجود، در حالي كه در نوع اول ( اجرايي ) فعاليت معطوف به انجام يك پروژه است، در دومي فعاليت مي تواند يك تظاهرات يا تحصن مردمي باشد. با وجود اين اشتراكات وقتي دقيق تر مي شويم مشاهده مي‌كنيم كه در بعضي از سازمان هاي غير دولتي تفكيك اين دو نوع از هم به سختي امكان پذير است. به عنوان مثال برخي مواقع انجمن هاي نوع اول ( عملياتي و اجرايي ) براي به ثمر رسيدن و يا قبولاندن اهميت پروژه هاي خود اقدام به كارهايي از نوع دوم مي كنند.  NGO هاي بزرگ توسعه اي و NGO هاي زيست محيطي تا حدي در كار مبارزه براي تغيير سياستها (compaing) هستند و تا حدي با انجمن ها و يا شبكه هايي كه كار تغيير سياست گذاري را دنبال مي كنند، همكاري مي كنند. همينطور سازمان هاي غيردولتي كه علاقمند به تغير سياست ها هستند نيز نمي توانند به نيازهاي ملموس مردم بي توجهي كنند. براي مثال بسياري از اين انجمن ها فعاليت هاي ملموس بشر دوستانه و خيريه اي را به انجام مي رسانند. نمونه هاي بسيار ديگري مي توان يافت كه در آن سازمان هاي غير دولتي حقوق بشري يا زنان و … اقدام به انجام فعاليت هايي مي كنند كه تا به قربانيان خشونت و بي عدالتي كمك كنند. نوع ديگري از سازمان هاي غيردولتي وجود دارد كه كار كردشان تلفيقي از اين دو نوع NGOاست. براي مثال مي توان از برخي انجمن هاي تحقيقاتي نام برد كه براي ارتقاي درك و فهم مردم يا گروه هاي ذينفع از موضوع مورد نظرشان برنامه هاي اجرايي انجام مي دهند. اين گروه ها ممكن است طيف گسترده اي از دانشگاهي و غير سياسي تا انجمن‌هايي كه به توزيع اطلاعات براي تغيير سياست ها در زمينه مبارزه با موضوعات مختلف مي پردازند را شامل شود. بسياري از انجمن ها دراشكال گوناگونشان مي كوشند براي اعضايشان برنامه هاي اجرايي دست و پا كنند ولي در عين حال آنها در فعاليت هايي كه منجر به تغيير سياست در حوزه هاي مختلف مي شود نيز شركت مي كنند تا بتوانند منافع اقتصادي و جايگاه سازمانهاي خودشان را ارتقا بدهند. اين طبقه بندي و ديگر طبقه بندي ها تنها ارزش كاربردي براي تفكيك برخي از اين انجمن ها دارد و نبايد از خاطر برد كه نمي توان از اين نكات براي طبقه بندي تحليلي NGO استفاده كرد. (Analutical classification) به همين جهت به نظر مي رسد موثرترين روش براي شناخت سازمان هاي غيردولتي از غير آن، اين است كه اطلاعات دقيقي در مورد يك سري شاخص هاي مختلف داشته باشيم. به طور مثال مي توان از طريق كارمندان تمام وقت تعداد اعضا، بودجه سالانه، اطلاعات در مورد ابعاد سازمان و اطلاعاتي كه از طريق نظر سنجي به دست مي ايد، در مورد آشنايي و حمايتي كه مردم از اهداف يك NGO دارند، مطلع شد. قدرت سياسي يك NGO را نيز مي توان از طريق نظر سنجي، به دست آورد اطلاعاتي در مورد اينكه مطبوعات چقدر پوشش خبري به آن داده اند و يا مردم تا چه از اهداف آن با خبر هستند، سنجيد. شاخص هاي ديگري هم در اين زمينه وجود دارد. مثل توانايي و تخصص كادر سازمان غير دولتي ، مهارت حرفه اي، دانش وتجربه، كيفيت فني نيروهاي داوطلب و … كه براي همه انواع سازمان هاي غيردولتي مهم هستند. با اين وجود، چنانكه گفته شد به علت سيال بودن بسياري از ويژگي هاي سازمان غيردولتي، مخصوصا سازمان هايي كه به لحاظ سازماني و برنامه اي از گستردگي چنداني برخوردار نيستند، استاندار سازي و تفكيك دقيق انواع اين سازمان ها از هم قدري دشوار مي نمايد. شايد بهتر باشد تفاوت ها، فرقها و مشتركات هر يك از انواع و اشكال سازمان هاي غيردولتي را بدانيم، اما از تلاش براي رسيدن به تعاريف و حدودي سخت و متصلب خودداري كنيم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *