چطور اقتصاد خانواده را مدیریت کنیم؟

نویسنده: شهرام شیرکوند

ارسطو اقتصاد را علم خانه‌داری می‌دانست اما هنر اقتصاد خانواده به معنی برقراری تعادل میان منابع محدود درآمدی و مخارج است و تأمین اقتصادی یکی از رموز بقای خانواده‌هاست.اقتصاد خانواده را می‌توان چگونگی سازمان‌دهی و مدیریت منابع خانه تعریف کرد. می‌توان فهرست کاملی از زمان، پول، فضای زندگی و… تهیه کرد. شاید اقلام این فهرست متفاوت به‌نظر برسد، ولی همه آنها دارای یک ویژگی مشترک هستند.


ویژگی همه این اقلام در زندگی امروز این است که کمیاب هستند. حتما شنیده‌اید که مردم می‌گویند ‌ای کاش وقت بیشتری داشتم، ‌ای کاش خانه بزرگ‌تری داشتم، ‌ای کاش پول بیشتری داشتم و… . هرچند که خانواده به غیراز منابع مادی، منابعی نظیر عشق، وحدت خانواده، خاطرات خوش، لحظه‌های شادمانه خانوادگی و… در اختیار دارد که قابل تبدیل به پول نیست اما نقش منابع مادی هم آن قدر اهمیت دارد که کارشناسان مدیریت اقتصاد، خانواده را یکی از ارکان تحقق رویای خوشبختی و موفق عنوان می‌کنند. شیوه مدیریت اقتصادی خانواده‌ها، امروزه بخش عمده‌ای از هویت آنان را تشکیل داده، رونق و شکوفایی اقتصادی، رشد و ترقی خانواده را در پی خواهد داشت.

انتخاب، قلب اقتصاد خانواده

خانواده دوست دارد بهترین نوع غذا را مصرف کند، زیباترین لباس‌ها را برای اعضای خود تهیه کند، در بهترین نقطه شهر و در بهترین منزل زندگی کند، بهترین وسایل و امکانات را در اختیار داشته باشد، به‌طور مکرر سفر برود، بهترین آموزش‌ها را برای فرزندان خود فراهم کند و…. واقعیت این است که اگرچه این درخواست‌ها به وسیله همه خانواده‌ها مطرح می‌شود اما واضح است که فقط درصد کمی از خانواده‌ها قادر به تأمین همه این خواسته‌ها هستند. درآمد یک خانواده متوسط فقط می‌تواند تعداد محدودی از این خواسته‌ها را برآورده کند؛ از این‌رو خانواده باید از میان خواسته‌های خود انتخاب به‌عمل آورد. نیاز به انتخاب در تمامی طول و سطوح مختلف زندگی وجود دارد.
حتما بارها پیش خود فکر کرده‌اید اگر این کالا را بخرم، نمی‌توانم بچه‌ها را آخر هفته به رستوران ببرم، اگر مسافرت نوروزی بروم، شهریه کلاس زبان بچه‌ها را نمی‌توانم بپردازم، اگر برای خود پالتویی را که دوست دارم بخرم، برای دخترم نمی‌توانم پالتو بخرم و… در زندگی روزمره با صدها مورد از این نوع مواجه هستیم که باید تصمیم بگیریم و انتخاب کنیم.اینکه چه و چه قدر مصرف کنیم، چه کسی کار کند، چند ساعت کار کند، در کجای شهر زندگی کنیم، آپارتمان داشته باشیم با چند اتاق و… پرسش‌هایی است که هر روز در خانواده‌ها مطرح است. پاسخ به همه پرسش‌های بالا مستلزم تصمیم‌‌گیری و انتخاب است و به همین دلیل انتخاب، قلب اقتصاد خانواده است.

چگونگی توزیع منابع برای رسیدن به مطلوبیت

چگونگی توزیع منابع در دسترس خانواده، بین اعضای آن بسیار مهم است. واضح است اگر یکی از اعضای خانواده قسمت بیشتری از درآمد خانواده را به‌خود اختصاص دهد، سهم کمتری برای دیگری می‌ماند. در اینجا یک راه‌حل طلایی برای حل مسئله توزیع مناسب منابع خانواده پیشنهاد می‌کنیم: لیستی از خواسته‌های افراد خانواده تهیه کنید. انتخاب‌های ممکن را بنویسید. انتخاب‌ها را آنقدر با هم عوض کنید که به بهترین انتخاب با توجه به درآمدتان دست یابید. توجه کنید که هر خانواده سازمانی است که تولید و توزیع کالا را انجام می‌دهد، ولی مثل خط تولید یک کارخانه نیست، سیستم جوی دنیا هم نیست بلکه مکانی است که در آن گروهی زندگی، کار و بازی می‌کنند و عمل هریک بر دیگری اثر می‌گذارد.بهترین و اقتصادی‌ترین انتخاب برای خانواده، انتخابی است که بیشترین رضایت خاطر (خشنودی) را برای خانواده به بار آورد. اقتصاددانان به جای رضایت خاطر از یک اصطلاح علمی به اسم مطلوبیت استفاده می‌کنند. آنها می‌گویند بهترین انتخاب، انتخابی است که بیشترین مطلوبیت را برای خانواده ایجاد کند.

راهکارهای موفقیت در اقتصاد خانواده

اقتصاد خانواده تنها محدود به خانواده‌های مرفه و ثروتمند نیست. این علم برای اقشار کم‌درآمد که اتفاقا دخل و خرجشان همخوانی ندارد کاربرد‌های بیشتری خواهد داشت. از نکات قابل توجه در اقتصاد خانواده این است که افزایش درآمد، به معنی بهبود معاش خانواده نیست بلکه افزایش درآمد افزایش هزینه‌ها را به‌دنبال خواهد داشت بلکه مدیریت هزینه‌هاست که هنر گردانندگان اقتصاد خانواده را آشکار می‌کند. خانواده‌ها نمی‌توانند هنگام مواجهه با کمبود بودجه‌شان یک متمم بودجه بیاورند و هزینه‌های اضافی را حذف کنند بنابراین باید قادر باشند هزینه‌ها را مدیریت کنند.
آنچه اقتصاد خانواده را منحصر به فرد می‌کند وجود ارتباطات درونی بین نقش‌های شغلی و خانوادگی است. با این وجود نباید فعالیت‌های اقتصاد خانواده را شوخی و سرگرمی دانست بلکه باید با جدیت و برنامه‌ریزی دقیق آنها را پیگیری کرد. این بدان معناست که تمام اعضای خانواده موظفند از سیاست‌های اقتصادی خانواده در جهت پیشبرد اهداف آن تبعیت کنند. مدیریت اقتصادی خانواده در شرایط عادی باید براساس میزان درآمدهای هر یک از اعضای خانواده و هزینه‌ها تنظیم شود. همان طور که در خانواده، والدین باید مدیریت عاطفی، روانی و اجتماعی را اعمال کنند، در بحث هزینه‌کردن و ایجاد تعادل بین دخل و خرج نیز نیاز به مدیریت است.

راهکارهای پیشنهادی برای دوام و قوام اقتصاد خانواده

1- برنامه‌ریزی برای آینده اقتصاد خانواده

بی‌شک برنامه‌ریزی برای آینده زندگی در تمامی خانواده‌ها مطرح است. در بطن یک مدل سیستمی اقتصاد خانواده، خانواده و اقتصاد آن را نمی‌توان از هم مجزا کرد، بنابراین زمانی که برای هر یک از آنها برنامه‌ریزی می‌کنیم، ناگزیریم دیگری را نیز مدنظر قرار دهیم. توجه به نیازهای آتی خانواده و همچنین شناخت فرصت‌ها و تهدیدهای اقتصاد خانواده در این راستا اهمیت دارد. این کار برای تمام اعضای خانواده مفید خواهد بود. می‌توان جلسات خانوادگی را روی این موارد متمرکز کرد.

2- انجام مشاوره‌های اقتصادی

بعضاً خانواده‌ها در مدیریت اقتصادی خود از توان لازم برخوردار نیستند و یا اینکه با مسائل و مشکلاتی مواجه می‌شوند که به تنهایی از عهده آنان بر نمی‌آیند. امروزه منابع و مراجع بسیاری با موضوع اقتصاد خانواده وجود دارد. برگ برنده، شناخت مرجع شایسته و مراجعه به آن و کسب مشاوره صحیح است. از منابع بالقوه اطلاعات و مشاوره می‌توان به دوستان و آشنایان، اقوام، اعضای خانواده، همکاران شغلی و… اشاره کرد.

3- افزایش سطح دانش اقتصادی خانواده

ابتدایی‌ترین مرجع برای افزایش سطح دانش و آگاهی و به روزماندن، کتاب‌ها و نشریات است. ارائه آموزش‌های لازم به فرزندان و ارتقای سطح عمومی دانش اقتصادی خانواده می‌تواند زمینه خوبی برای تصمیم‌گیری‌های صحیح اقتصادی باشد.

4- روحیه همکاری بین اعضای خانواده

تعامل مناسب بین اعضای خانواده و همچنین اولویت‌بندی نیازهای اقتصادی سبب تقویت و سلامت اقتصاد خانواده می‌شود.

جایگاه فرزندان در اقتصاد خانواده

نقش کودکان و فرزندان به‌عنوان یکی از مصرف‌کنندگان عمده در خانواده‌ها از یک سو و همچنین جایگاه آنان در آتیه اقتصاد خانواده‌ها از سوی دیگر لزوم توجه به آموزش صحیح و هدایت آنان را ایجاب می‌کند. با رهبری صحیح و به‌جا در اقتصاد خانواده، خصوصیات جمع‏گرایی، صداقت، دلسوزی، صرفه‏جویی، مسئولیت‏پذیری و دیگر خصوصیات مثبت رشد و پرورش می‏یابد. هدایت فرزندان در مسیر شناخت مسائل، مشکلات، کمبود‌ها و محدودیت‌های اقتصادی خانواده‌ها می‌تواند در اصلاح رفتار مالی و همچنین واقعیت‌نگری آنان نقش مهمی ایفا کند.

زنان و مدیریت اقتصاد خانواده

زنان در مدیریت و برنامه‌ریزی الگوهای مصرفی در خانواده نقش اصلی را دارند و در جوامع سنتی این نقش در مسیر قناعت در خانواده پر رنگ‌تر بود.برخی از کارشناسان مصرف را کلید فهم تحولات اجتماعی بیان می‌کنند چرا که بر این اساس واقعیت خانواده را بهتر می‌توان شناخت. با توجه به اینکه سطح زندگی افراد در جامعه دچار تغییرات اساسی است نگاه امروز به اقتصاد در جامعه نگاهی وسیع و گسترده‌ است.در قدیم مصرف صرفاً یک رفتار اقتصادی بیان می‌شد به‌طوری که افراد غنی به لحاظ درآمد بالا، از کالاهای بیشتری هم مصرف می‌کردند، حال آنکه امروزه مصرف وسیله‌ای شده که افراد شخصیت خود را با آن به دیگران نشان می‌دهند؛ در واقع مصرف به یک رفتار اجتماعی تبدیل شده است.
با توجه به جایگاهی که زن در خانواده به‌عنوان مادر و فردی که در انتقال ارزش‌های اخلاقی به نسل بعد مؤثر است، می‌تواند در اصلاح الگوی مصرف نقشی بسیار مهم داشته باشد.اگر در خانواده‌ای مصرف و استفاده از کالاهای مصرفی توسط مادر خانواده مدیریت نشود اقتصاد خانواده دچار مشکل می‌شود. همان طور که نقش زن در جامعه سنتی در قناعت، بسیار چشمگیر بوده است، در جوامع مدرن هم در گرایش یا عدم‌گرایش افراد خانواده به مصرف گرایی بسیار مؤثر است.ن با استفاده از جایگاه ویژه‌ای که از لحاظ احساسات و عواطف در خانواده دارد نیز می‌تواند روی الگوی مصرف و نظام اقتصادی خانواده تأثیر مستقیم داشته باشد.

افزایش بهر‌ه‌وری در خانواده

برای کاهش هزینه خانواده، قبل از استفاده از هر روشی، قیمت روش‌های مختلف را با هم مقایسه کنید. آن‌گاه از روشی استفاده کنید که ضمن تحقق خواسته نهایی و ایجاد مطلوبیت در خانواده، پایین‌ترین هزینه را داشته باشد. مثلا در انتخاب وسایل زندگی با توجه به قیمت انواع کالا و در نظر گرفتن کیفیت هر کدام، موردی را انتخاب کنید که در عین ارزان‌تر بودن، هدف شما از به‌کارگیری آن وسیله را هم به نحو مطلوبی محقق می‌سازد.
در زندگی خانوادگی باید تصمیمات مختلفی اتخاذ شود. می‌توان بودجه خانواده را به کالای مصرفی بادوام مثل یخچال، تلویزیون، اتومبیل، مسکن یا… اختصاص داد یا آن را برای کالای مصرفی بی‌دوام مثل رستوران رفتن، صرف کرد. این موضوع در مورد تعداد فرزندان، بین کیفیت آموزش، بهداشت یا کمیت (تعداد) نیز صادق است؛ یعنی ما همواره باید حواس خود را جمع کنیم تا انتخابی را انجام دهیم که اولاً بین در آمد و هزینه‌ها تعادل برقرار باشد؛ یعنی امکان‌پذیر باشد ثانیا با توجه به تفاوت در ترجیحات، سلیقه، فرهنگ حاکم در جامعه و خانواده انتخابی را داشته باشیم که وقتی به آن انتخاب دست یافتیم، به‌منظور تغییر آن، تلاش دوباره‌ای انجام نشود.

اهمیت زمان و برنامه‌ریزی در اقتصاد خانواده

زمان، منبعی در اختیار همه افراد است. این منبع مهم دارای ویژگی‌های خاص خود است که از سایر منابع که نزد فرد و خانواده قرار دارد، متمایز است. زمان منبعی محدود است که نه قابل ذخیره کردن است و نه برگشت‌پذیر. آهنگ آن را نمی‌توان تندتر یا کندتر کرد. لذا منبعی است که باید در قبال آنچه به دست می‌آید، صرف شود. از آنجا که انسان در قبال هرچه که در اختیار دارد، مسئول است، در مقابل زمان نیز مسئول است. با این نگرش نسبت به زمان، برنامه‌ریزی زمان برای خود و خانواده از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. در واقع برنامه‌ریزی خانواده به‌منظور استفاده بهینه از زمان، نخستین قدم در راه برنامه‌ریزی اقتصادی خانواده است.
خانواده بدون برنامه مثل سازمانی است که به حال خود رها شده است. اهداف تشکیل‌دهندگان خانواده محقق نمی‌شود مگر آنکه رئیس و مدیر خانه برای رسیدن به اهداف مورد نظرشان با شناخت کافی از امکانات و منابع در اختیار، برنامه‌ریزی داشته باشند. نخست باید چارچوب اهداف کلی خانواده تعیین شود، آنگاه کل برنامه به برنامه‌ها و هدف‌های کوچک‌تر برای رسیدن به هدف اصلی تقسیم شود. از این‌رو برنامه‌ریزی در 3 افق زمانی بلندمدت، میان مدت و کوتاه مدت ضرورت دارد. در برنامه‌ریزی بلندمدت خانواده، با توجه به منابعی نظیر ثروت و درآمد و زمان که در اختیار دارد، اهداف بلندمدت خود را تعیین می‌کند.
طبیعی است اهدافی مثل به دانشگاه فرستادن بچه‌ها نمی‌تواند یک‌شبه تحقق پیدا کند بلکه احتیاج به پیش زمینه‌هایی دارد. از این‌رو به همراه برنامه‌های بلندمدت، خانواده باید برنامه‌های کوتاه مدت و میان مدت هم تهیه کند. در برنامه میان مدت که در راستای برنامه بلندمدت تنظیم می‌شود خانواده باید نیازها و امکانات خود را شناسایی کرده تا بهترین شیوه را اتخاذ کند. مثلا در مثال دانشگاه رفتن بچه‌ها، خانواده باید زمینه تحصیل در محیط‌هایی مناسب پیش از دانشگاه، در دوره ابتدایی و دبیرستان را برای فرزندان در برنامه میان مدت فراهم کند. به همین ترتیب لازم است که برای دستیابی به اهداف برنامه میان مدت، چند برنامه کوتاه مدت نیز پیش روی خانواده قرار بگیرد.کارشناسان اقتصادی معتقدند پس از این مرحله، یعنی برنامه‌ریزی و انتخاب خط‌مشی برای تحقق اهداف این برنامه‌ها، موفقیت به روی خانواده‌ها لبخند می‌زند و فقط کافی است زنگار خودخواهی، خودرایی و منیت را از دل‌های اعضا بشوییم و چشم‌مان به جمال فداکار، با صداقت، همراه و همدل و جمع‌گرای اعضای خانواده‌ها روشن شود.

آشنایی با عادت های غلط اقتصادی خانواده که همواره مشکل ساز می شود:

خشی از نگرانی مالی خانواده ها، به این برمی گردد که آخر ماه، وقتی که حساب و کتاب می کنند و دخل و خرج را به چرتکه می سپارند، تازه متوجه می شوند که خرجشان، با دخلشان مساوی نبوده و احتمالا خرج، کمی تا قسمت قابل توجهی بیشتر بوده است. همین بیشتر بودن نیز، باعث می شود این فکر به ذهن برسد که بله، ما چقدر فقیریم و در نتیجه، احساس و باوری از فقر، به فرد منتقل شود.
این، دردصورتی است که ما می دانیم عادت های غلطی در حوزه فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی داریم که با شناسایی و رفع آنها، می توانیم از این بی تعادلی دخل و خرج، جلوگیری کنیم؛ و در نتیجه، از بروز این احساس فقر و ناامنی مالی. قسمتی از عادت های غلط مالی و اقتصادی ای را که در حوزه خانواده ها وجود دارد، باد هم مرور می کنیم؛ عادت هایی که شاید، از وجود برخی از آنها، آگاهی لازم را نداشته باشیم و چون از قبل بوده اند، ما هم زیاد به آنها توجه نکرده ایم.
عادتی را، با پرسیدن کلمه چرا، می توان به چالش کشید؛ و اگر علت هایی که برای این کلمه چرا می آوریم، قابل قبول باشد، در آن صورت عادتی خوب و در غیر این صورت، عادتی است که از دیگران به ما رسیده و می توانیم و گاهی باید، کنارشان بگذاریم.

برنامه ریزی اقتصادی مخارج خانواده

1 – تجمل

تجمل، گاهی به خاطر دیگران است و گاهی به خاطر تجمل دوستی خود آدم. مثلا کار شما با یک واحد آپارتمانی 90 متری راه می افتد، اما خودتان را به زحمت افکنده و واحدی 120 متری خریداری می کنید. در نتیجه پولی که بابت 30 متر اضافه پرداخت می کنید، شما را دچار زحمت مالی می کند. این اتفاق، گاهی به صورت عادت در ما شکل می گیرد و اصلا فکر نمی کنیم که چرا باید این اتفاق بیفتد. ما، می توانیم از هر چیزی، خوبش را داشته باشیم، اما درگیر زندگی تجملاتی نشویم. سادگی نیز برای خودش، فلسفه و زیبایی هایی دارد. و البته سادگی، مترادف با بد زندگی کردن نیست. باید تعریف هرکدام از این واژه ها را، در ذهنمان تغییر دهیم.

2 – قانع نبودن

حالا این ماه، کمی درآمدتان کمتر شده، یا خدای ناکرده، عضوی از خانواده بیمار شده و هزینه ای اضافه را روی دوشتان گذاشته است. اصلا جدا از همه اینها، قانع بودن خودش یک فضیلت حساب می شود. حالا تا درآمد آدم زیاد شد، چرا باید برای خودش خرج بتراشد و دنبال امکانات بیشتر برود؟
آدمی بنده طمع است و حرص؛ هرچقدر بیشتر خرج کند برای رسیدن به آرامش، نه تنها به آرامش نمی رسد، که همین جور توی مرداب هزینه ها فروتر خواهد رفت. لطفا تعریف ها را تمیز کرده و دوباره از اول میزانشان کنید: قانع بودن، به معنای بد زندگی کردن نیست؛ به معنای این است که شما تحمل تان بالاست و در بدترین شرایط هم، می توانید دوام بیاورید و البته اگر پول اضافه هم رسید، با برنامه ریزی خرجش خواهید کرد.

3 – درست مصرف نکردن

وقتی خانه با یک لامپ کم مصرف، به اندازه مورد نیاز ما روشن می شود، چه نیازی به سه، چهار تا لامپ و حتی لوستر؟ وقتی یک دستگاه گیرنده تلویزیون کار ما را راه می اندازد، چه نیازی به چند تا ال سی دی؟ وقتی تلویزیون برنامه خوبی ندارد، چه نیازی است که روشن باشد؟ وقتی نیازی به برنج اضافی نداریم، چه لزومی دارد که انباری را از آذوقه دوساله مان پر کنیم؟ اگر از چیزهایی که داریم، خوب و حساب شده استفاده کنیم، به احتمال زیاد، به بسیاری از چیزهایی که احساس می کنیم باید داشته باشیم، نیاز پیدا نخواهیم کرد. تازه، پول قبض هایمان هم کمتر خواهد شد.

4 – چشم و هم چشمی

آنتونی رابینز می گوید که سعی کنید از نشست های فامیلی یا به تعبیر خودمان، نشست های غیبت مدارانه و بی محتوا خودداری کنید؛ چون در این صورت، شما با پیشرفت های مادی دیگران مواجه شده و دلتان می خواهد که کارهایی شبیه به آنها انجام بدهید، در حالی که ممکن است اهدافتان، چیزهایی دیگر باشند. سعی کنید خودتان باشید و این قدر دنبال چشم و هم چشمی نباشید.البته باید باور کنیم که فرار کردن و چشم پوشی از حرف های در گوشی فامیل و مردم سخت است. ولی هدف نهایی شما، رهایی از استرس مالی است. نه بستن دهان دیگران. این سادگی و دوری از چشم و هم چشمی، و قتی که شما شأن اجتماعی بالایی هم داشته باشید، برای دیگران انگیزه بخش خواهد شد، چون دیگر نمی توانند اتهام خسیس بودن و ناخن خشک بودن را به شما وارد کنند و این اتفاق را، از شعور بالای شما خواهند دانست.

5 – چانه نزدن

در این مورد، دیگر چیزی نگوییم، بهتر است؛ چون از فردا فروشنده ها دیگر مطالب یک دوست را نخواهند خواند. اما واقعیت این است که فروش، یک امر توافقی بین خریدار و فروشنده است. جدا از اجناسی که قیمتی مقطوع داشته و تعدادشان زیاد هم نیست، باقی اجناس قابل چانه زنی و تخفیف هستند. لطفا به حرف های فروشنده ها هم در زمینه سود کمشان توجه نکنید.حتما به بورس اجناس رفته و اگر جایی نتوانستید خرید کنید، به مغازه های دیگر بروید. در این زمینه سعی کنید کوتاه نیایید؛ کاملا سنگدل باشید و تخفیف بگیرید. رابرت کیوساکی، می گوید وقتی که با همکارانش برای خرید خا نه و املاک می رفته، قیمت خیلی پایینی پیشنهاد می داده و بعد، می رفته بیرون. ممکن است در این جور مواقع، طرف حسابی شاکی بشود، اما اگر از هر ده تا معامله، دوتای آن هم به نفع شما تمام بشود، خودش کلی پول می شود.

6 – ارزان خریدن

لابد این مثل معروف درباره بعضی از کشورها را شنیده اید که به آنها می گویند چرا گران خرید می کنند، جواب می دهند چون پول برای خرید ارزان ندارند. در گام اول، ارزان خریدن، یک برد حساب می شود. اما وقتی که هزینه های نگهداری و تعمیرات و… را حساب کنید، آن وقت است که قضیه فرق می کند. البته در این اصل نیز، باید حواستان به نیازها و خواسته ها باشد.

7 – حساب و کتاب نگه نداشتن

دولت ها معمولا آخر هر سال، بودجه سال بعد را تنظیم می کنند تا بدانند که تکلیفشان برای یک سال چیست و چقدر درآمد داشته و چقدر خرج و هزینه دارند. شما، هم باید بودجه بندی سالانه داشته باشید، هم بودجه بندی ماهانه. بالاخره باید بدانید که تکلیفتان چیست. یک جورهایی، باید حسابداری خرج و دخلتان را انجام بدهید و حواستان باشد که چیزی این ور و آن ور نشود. جز این اگر باشد، بدون اینکه متوجه شوید، پول کم می آورید. می گویند، پول قطره قطره به دست می آید، اما سطل سطل از دست می رود. سررسید برای این کار خیلی خوب است.

8 – قاطی شدن نیازها و خواسته ها

جنس مورد نیاز، چیزی است که واقعا لازمش دارید، مثل مواد و مقدمات شام شب. اما خواسته ها، آرزوها و هوس های ما را تشکیل می دهند، مثل قاشق و چنگال و بشقاب های تزیینی که توی خانه گذاشته ایم و زیباست و سالی، چند بار به مناسبت میهمانی از آنها استفاده می کنیم؛ شاید هم فقط جنبه زینتی داشته باشد.

9 – آنتی خریدکردن

البته این، بیشتر عادت مردهاست که وقتی برای خرید به جایی می روند، چیزهای دیگری هم می خرند. شکل دیگر این قضیه، آن است که از چیزهایی که خانواده نیاز دارند، بیشتر از حدی که نیاز خانواده است، خریداری می کنند؛ بدون حساب این که چقدر هزینه داشته و ممکن است خراب شود

 

منبع: همشهری آنلاین

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *